https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/d-abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-31 05:23:272024-12-31 05:35:37دستور العمل پروژه «مهاجرت به مدار بالاتر»
256نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و گرانقدر و سلام به همه دوستان هم مسیرم…
خدایا شکرت که امروز صبح منو اینجوری سورپرایز کردی، خبر خوبی که منو شگفت زده کرد و تحسین کردم همه ی کارای مستمر و سازنده ی این سایت و اعضای تیم تحقیقاتی عباسمنش، دیگه نشد دیگه نتونستم نیام و ننویسم و تشکر نکنم.
مریم جان عزیز واقعا سپاسگزار وجود پر از عشقت هستم.
چقدر خوشحالم که اینجام و اینجوری خودمو از بدنه جامعه جدا میکنم.
چقدر خوشحالم از اینکه حتی تیترها، عنوان ها و اسلایدهای سایت هم برام کلی درس داره فقط چند ساعت باید به عنوانی که برای پروژه جدید گذاشتین فکر کنم.
“مهــاجــرت بـه مــدار بالاتـــر”
من به عنوان دانشجوی قوانین زندگی که با عشق و افتخار اینجا حضور دارم، طبق قانون هر روز باید آماده رشد بیشتر باشم تا در فرکانس صعود و هجرت به مدارهای بالاتر قرار بگیرم. مهاجرتی از جنس من، منــی که عاشق رشد و پیشرفت و خلق کردن هست.
همزمانی شروع” سال جدید میلادی” با شروع “پروژه مهاجرت به مدار بالاتر” مهاجرتی از منه قدیم به منه جدید اینو به من میگه،یک میلاد و تولد در راهـــه که آخر این پروژه قراره یک میلاد ناب بگیرم یک تولد. «تولده مـــنه جدید…»
پس چه ذهنم چه فیریکی آماده میشم و شرایط و انرژی های لازم رو برای این تولد به خدمت میگیرم و الله یکتا میخوام خودش حمایت و هدایتم کنه.
شروعی برای از نو به پاشدن… چقدر این تیکه جمله رو که همون اوایل که وارد سایت شدم دقیقا نمیدونم تو کامنت نوشتن بود یا توی دفترچه خودم بود که نوشتم، به ذهنم اومد الان میفهمم یعنی چی… و این جمله خودش باعث مهاجرت های زیادی در درون و بیرون من شد.
منم و یک دنیای خالی و یک پروژه ایی که قراره به سرانجام برسونم.
حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانی، بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود
کلامش ، نگاهش؛ حتی نوشته اش آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی ات ، فقط از دست خود خدا بر می آمده که آن آدم را، یا کلام و نگاه و نوشته اش را برای آن لحظه خاص سرِ راه زندگی ما قرار دهد.
وقتی بعد شنیدن فایل قران رو باز کردم و گفتم خدایا من هیچی نمیدونم و هیچی از خودم ندارم ، تو راهنماییم کن و باهام حرف بزن این آیه اومد که معنی ش همین میشه که استاد شما همیشه میگید که هر فرکانسی بفرستی همون رو دریافت میکنی و خداوند سریع حساب میکنه ؛ که پروژه رو درست پیش برو و استارت بزن که قراره خیر و پاداش از بابت فرکانس هایی ک میفرستی نصیبت میکنم به مجرد اینکه مدارت بالاتر میره
الله اکبر از این همه دقت ، از این همه هماهنگی ، و از اینهمه همصحبتی خداوند با ما که ما چقدر ساده غافل میشیم .
استاد عزیزم ، خانم شایسته جان جانانم ؛ شما اون آدم خاصی بودید که تو زندگی تک تک ما به طور معجزه آسا حاضر شدید و ما رو از گرداب جهل و گمراهی و گمگشدکی نجات دادید.
استاد جانم ؛ شما با کلام نافذتون ، با عملکردی که سرشار از توکل و تعهد و تقوا بوده دست راست خدا بودید برای من
خانم شایسته ی عزیزم ؛ شما با نوشته هاتون ، با مقاله هاتون ، با حضورتون کنار استاد برای ما اون خدیجه ای شدید که به محمد کمک کرد برای گسترش اسلام .
اگر خداوند تو قران میفرمابد که تمام درختان قلم و تمام اب ها مرکب شود نمیتواند نعمت های مرا بشمارد ، من هم باید بگم اگر تمام خانواده عباسمنش جمع شوند و روز و شب از شما سپاسگزاری کنیم نمیتوانیم حق مطلب رو ادا کنیم .
وای که چه پروژه ی عالی شود این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر ، خودم شخصا که همین الان دارم بالاتر میبینم خودمو به شرط استمرار و تقوا و ایمان
تصمیم گرفتم همین الان برای خودم یه اهرم رنج و لذت درست کنم در جهت اینکه اگر پروژه رو تمام و کمال تموم کنم چه اتفاقات مثبت و عالی میفتد و اگر بی اراده و سست باشم چه پیامدهایی داره و پر رنگ و بسیار خواناااا بزنم به ایینه اتاق
مریم جانم گفتنی ها رو با صدای بهشتی خودت گفتی و بسیار لذت بخش بود و من فقط خواستم بگم قدردان وجود شما هستم .
خداوند خیر دنیا و آخرت رو نصیبتان کند آمین
برای تمام اعضای این پروژه آرزو میکنم از صمیم قلب که بعد اتمام پروژه به خودمون افتخار کنیم و با نتایجمون همه رو شگفت زده کنیم و با صدای بلند بگیم ما شاگرد استاد عباسمنشی هستیم که اسوه س ، الگوعه ، یه دونه خدا ازش آفریده فقط و به حق خداوند به خودش احسنت میگه بابت وجودشون .
به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند .
سلام به استاد عزیزم ،ومریم جانم ،باصدای نازنینش روح مارابه پروازدرمی آورند.
وقتی این پروژه رادیدم بسیارخوشحال شدم وبه عنوان هدایت خداوند پذیرفتم ،چون من درحال حاضرواقعا به این آگاهی ها احتیاج داشتم چه قدر برنامه بهتره ،ودرکنار استاد ودوستان گلم باهم پیش میریم وظرف مون وبزرگ ترکنیم تا شامل دریافت نعمت های بیشتری شویم .
دوست دارم شرایط دلخواهم وجایگزین شرایط فعلیم کنم ،دوست دارم اصل وازفرع تشخیص بدم ،دوست دارم هدایت های الهی رو واضح ترببینم ،دوست دارم که منم با فرکانس هام خواسته اام وبسازم ،نه این که فقط دوست داشته باشم بلکه ازنون شب برام واجبتره این اتفاق هاروبسازم .
اینجا تمرکزو استمرارو به ثمر رساندن خواسته هام وتمرین میکنم باید ایمان به غیب داشته باشیم درحالیکه فعلا خبری ازنتیجه هانیست ،هیچ فرش قرمزی برایمان پهن نیست ،باهمین امکانات و توانایی هایم قدم بردارم ،وایمان داشته باشم نتیجه هامیان ،خداوندتنهاقدرته جهانه و خلق زندگیمون وبه دست خودمون داده،
3:.ایده میگیریم به جای تمرکز به محدودیت های کنونی به نقاط قوت تمرکز کنیم .
4:.ویادمیگیریم نقاط قوت مان رابشناسیم …
وقتی ورودی های ذهن مان بااین آگاهی هاپرشود نتیجه رضایت بخش خوهدبود …
این پروژه باعث میشه عادت هاو باورهای محدودکنندمون روکه خیلی هم مخفی هستند وپیداکنیم که مثل زنجیر مارو درمدارپایین حبس کردن واجازه رشد نمیدن ،باعث میشه به مداربالاتر برویم ورشدو پیشرفت کنیم …
سپاس ازمریم جان سپاس ازاستادم ،که انقدر تعهد وعشق دارن به این مسیر الهی شکرت .
راستی چنددقیقه پیش ازطرف سایت برام پیام اومد کهمن دانشجوی فعال سایتم و خیلی خوشحال شدم خیلی ذوق کردم وهدیه برام تعلق گرفت خدایاشکرت ،،،،،خدایاشکرت .
من بعد از انجام ستاره قطبی هدایت شدم به اینکه صفحهی اول سایت رو ببینم چون من همیشه در صفحات از قبل تعیین شده ی خودم هستم ، و بعد از این کار با این پروژه رو ب رو شدم و دقیقا همان بهانههای ذهن به سراغم اومد ک تو ک هنوز پروژه گام به گام ت یه خرده مونده و بذارش برای بعد و … ک من رو در کلیک کردن بر روی این صفحه مردد کرد و چقدر جالب بود که مریم جانم دقیقا به همین مورد اشاره کردند در این فایل صوتی و جالبه که بعد از خواندن متن و دیدن فایل صوتی هم مجدد با این بهانه رو ب رو شدم ک بذار برای بعد اما نه گفتم و گوش دادم و خدای من که چه حجم عظیمی از اگاهی برای من در همین فایل نهفته بود که من رو شگفت زده کرد و وادار شدم به اینکه بنویسم و برای خودم یادآوری کنم تا به درک بهتری برسم و برای این کار یه بار دیگه هم این فایل رو گوش دادم و چقدر درکم عمیق تر شد برای بار دوم :
چقدر من در این فایل درکهای تازهای داشتم و انگار دریچههای جدیدی به روی آگاهیهام گشوده شد ، که میخوام با خودم مرورشون کنم ، از جمله اینکه:
همیشه باید بهبودهای کوچیک اما مستمر رو در زندگیم و فعالیتهام داشته باشم . باید مدام در حال بروزرسانی خودم باشم .
فرایند گام به گام و طی کردن تکامل به صورت مستمر جنس انرژی فرکانسهای من رو خالص تر و ناب تر میکنه و من رو آماده میکنه برای مهاجرت به مدار بالاتر . وقتی به طور پیوسته با آگاهی ها احاطه بشم تمرکزم رو ب روی اصل نگه میدارم و این کمکم میکنه تا با همین امکانات کنونی به سمت برداشتن قدمهای رشددهنده هدایت بشم .
چه کارهایی رو باید انجام بدم ؟ انجام چه کارهایی رو باید متوقف کنم ؟ رسیدن به این پاسخها به من در حرکت رو ب جلو و مهاجرت به مدار بالاتر آماده میکنه و من خیلی به این پاسخها نیاز احساس میکنم.
رسیدن به مهارت شناخت عادتهای محدودکنندهام ک مثل زنجیری نامرئی من رو در این مدار میخکوب کردند و اجازه نمیدن تا من به سمت مدارهای بالاتر حرکت کنم .( درک اینکه این عادتهای محدودکننده میتونن رفتاری باشن و میتونن عادتهایی باشن ک من ذهنی انجامشون میدم بسیار بسیار برام روشن کننده بود و یه جورایی در همون لحظهی شنیدن این جمله از خودم پرسیدم ک من چه عادتهای ذهنی محدودکننده ای دارم ک بهم اجازه ی رفتن به مدار بالاتر و بزرگتر شدن ظرف وجودم رو برای دریافت نعمت و خواستهی بیشتر نمیدن؟؟؟ این درک و رسیدن به این پرسش خیلی خیلی برام آگاهی بخش بود واقعا !) اینکه قرار هست با پیش رفتن در این پروژه ی زیبا به شناخت در مورد عادتهام برسم و راهکارهای رفع اونها رو هم یاد بگیرم خیلی برام الهامبخش و امیدبخش و شیرین بود . یه جورایی واقعا احساس کردم ک چقدر قرار هست اتفاقات خوبی در این پروژه برای من و در نتایج من رخ بده:
اینکه چطور میتونم عادتهای محدودکننده م رو تغییر بدم؟؟ خیلی خیلی برای من لازم و ضروری هست .
چطور ظرف وجودم رو برای دریافت نعمتهای بیشتر بزرگتر کنم ؟ چه ویژگی هایی رو به چه شکل باید در شخصیتم ایجاد کنم تا من رو تبدیل به فردی آمادهی دریافت نعمتهای بیشتر کنه ؟؟من واقعا چنین پاسخ هایی رو نیاز دارم و لازم میدونم برای حرکت خودم به سمت مدار بالاتر .
وظیفهی من : برای دریافت خواستهها و نعمتهای بیشتر لازم هست که به مدار بالاتر حرکت کنم و وظیفه ی من برای رسیدن به این خواسته این هست که با تمرکز و توجه فایل هرروز رو گوش بدم و اجازه ندم ک ذهنم با بهانه آوردن این وظیفه رو به تاخیر بندازه، کاری که به محض دیدن بنر سایت انجام داد،اگر من اولویت امروزم رو اختصاص بدم به گوش دادن به فایل امروز پروژه و جهت دهی کردن فرکانسهام با اون آگاهیها، نتیجهای ک برای من داره اینه که کارها و برنامهها و مسولیتهای روزم ( که همیشه برام مهم بوده ک درست و خوب انجام بشن)روانتر و راحتتر رقم میخورن و انجام میشن و چرخ زندگی من روانتر میشه.
خط قرمز من برای بودن در این پروژه و رسیدن به این هدف و پاداشش «نه گفتن» به هرچیزی است ک من رو از همراه شدن با فایل روزانهی اون پروژه منع میکنه . چون من نمیخوام جزو بدنهی جامعه باشم که در کل روز درگیر و سرشلوغ باشم و به قول معروف «وقت نداشته باشم» اما در پایان روز ارزش زیادی به زندگیم اضافه نشده باشه و فقط این روند باعث فرسایش من و اتلاف وقت و انرژی م بشه . من میخوام متفاوت عمل کنم و با نه گفتن به این بهانه آوردنهای ذهن که همین الان هم موقع دیدن بنر پروژه در صفحه اول سایت شروع شد چون ک من هنوز گام به گام رو به اتمام نرسوندم و ذهنم گفت باشه بعد ک تموم کردی بیا شروع کن و این پروژه رو استارت بزن و اگر به این بهانه نه نمیگفتم الان اینجا نبودم و یه جورایی انگار با این جریان سیال و جمعی و این انرژی پویای سایت و بچهها همزمان نمیشدم.
یکی از جملات کلیدی فایل : سرمایه اصلی من فرکانس و کانون توجه م هست و راهکار استفاده از این سرمایهی گرانبها اصل تمرکز هست . اصل تمرکز یعنی تمرکز بر مسیر ، استمرار در مسیر و به ثمر رساندن اون مسیر .
در این دنیا تمرکز اکثر افراد بر فرعیاتی هست که نه اهمیت خاصی داره و نه ارزشی ایجاد میکنه ، پس من برای متفاوت عمل کردن نسبت به اکثریت جامعه و متفاوت نتیجه گرفتن باید در این مورد هم تغییرات لازم رو در عادتهای خودم ایجاد کنم .پس من باید تمرکزم رو از فرع بردارم و به روی اصل بگذارم .باید عواملی که باعث حواس پرتی من میشه رو حذف کنم.به هرچیزی که خودش رو مهمتر از اون کار نشون میده نه بگم و ازش بگذرم.
این فایل بیست دقیقهای جملات طلایی زیادی داشت و یکی از اونها این بود که «وقتی تمرکز نصف میشه ، نتیجه نصف نمیشه بلکه تقریبا به صفر میرسه»
پاره کردن تمرکز باعث میشه که من بعداً برای رسیدن به اون جایی ک بودم کلی باید انرژی و وقت بیشتری بگذارم.
تمرین من برای تمرکز بر یک کار و استمرار در اون مسیر تا به ثمر رساندنش شرکت در پروژهی «مهاجرت به مدار بالاتر» هست و اگر من در این مورد بتونم خوب و قوی عمل کنم قطعا تحول بزرگی در زندگی و نتایجم رقم خواهد خورد چون من در این موضوع واقعا نیاز به بهبود دارم . من همین الان مشتاق دریافت پاداش حاصل از انجام این تمرین هستم .
من هم این پروژه رو به عنوان یک هدف در نظر میگیرم و ادامه میدم و به ثمر میرسونم . به این شکل که : آگاهیهای درک شده در فایل هرروز رو به عمل دربیارم.
بریم برای برداشتن اولین قدم به امید خدای مهربان و هدایتگرم ⟵(o_O)
سریع اومدم تو سایت اسم این پروژه هم به آدم حس خوبی میده چیزی که همه ی ماقلباً میخوایم
همه مون میخوایم بریم به یه مدار بالاتر اتفاقا چندروز بود که به خدا میگفتم خدایا کمکم کن برم به یه مدار بالاتر زیبایی های بیشتر مهاجرت کنم لوکیشن زندگیم رو خودت انتخاب کن بابت زندگی فعلیم سپاسگزارم اما دوست دارم برم بالاتر فکر اینکه 10 سال دیگه من هنوز توی همین شهر همین محله همین سبک زندگی تکراری رو دارم من و کلافه میکنه دلم تغییر اساسی میخواد توی این مدار این زندگی رو دارم تجربه میکنم چقد جالب که شما هدایت بشین این پروژه رو راه بندازین توی سال جدید امیدوارم استمرار و تعهد داشته باشم برای تغییر خودم و مهاجرت به مدار بالاتر ممنونم بابت آگاهی هایی که به اشتراک میزارین امیدوارم همیشه غرق و نور و عشق الهی باشین .
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و همه دوستان همراه
لازمه حاضر شدن در پروژه “نه گفتن” به عادت های روتینی است که سازنده ترین داریی ما یعنی “تمرکز ” ما را به یغما می برد
وقتی به این سوال فکر کردم دیدم تمرکز
یک بخشش حفظ و نگه داری توجه هست در لحظه یادگیری
و بخش دیگرش تراکم و فشردگی هست در روند کار
من سعی کردم بخش اول رو بهبود بدم با خوندن کامنت بچه ها و توضیح کارکردشون و چندبار و به دقت گوش دادن به دستورالعمل پروژه خانه تکانی ذهن که خانم شایسته عزیز توضیح دادن
ولی تو بخش دوم ضعیف عمل میکنم
بنظرم عادت روتینی که تمرکز منو میگیره
منتظر موندن برای زمانه مناسبه و این تراکم و فشردگی کار رو از بین میبره
من فکر میکنم باید شرایط مهیا باشه تا من بتونم روی خودم کار کنم
و این بزرگترین ضربه به منه
چون من تا وقتی وصلم ، عمل میکنم
ولی وقتی یک مدتی قطع میشه ، میشم همون آدم قبلی
یعنی این روند انقدر تکرار نمیشه و انقدر پیش نمیره که شخصیت منو عوض کنه
من وقتی با تمرکز کار میکنم که ، جایی نرم ، مسافرت نباشم ، مهمون نیاد ، برنامه ای تو خونمون نباشه
حتما تنها باشم
و اینجوری من بخش دوم رو فدای بخش اول میکنم بخاطر شاید کمالگرایی و شایدم بهونه های ذهنم باشه برای فرار از کار
درصورتیکه واقعا اینجوری غیرممکنه حداقل در حال حاضر
کوچکترین اتفاقی منو از مدار خارج میکنه
من یک مدت خیلی خوب پیش میرم و نشانه میبینم ، درحده معجزه که شگفت زده میشم
و پر میشم از شور و انرژی ، پر از احساس خوب
بیشترش رو هم یادداشت میکنم
ولی
با یک تغییر موقعیت تو زندگیم جوری دور میشم که اصلا یادم نمیاد آخرین آگاهی که بهش رسیدم چیبود ؟!
آخرین معجزه و نشانه هام چیبود ، اصلااا کجا ثبت کردم ؟!
تو کدوم دفتر یا تو کدوم قسمت گوشیم
البته فاصله زمانیش خیلی کمه
ولی انگار به اندازه سال نوری منو دور میکنه از این مسیر
من همیشه فکر میکردم برای کار کردن روی فایلها و دوره ها باید شرایط خاصی باشه
سکوت و خلوت یا زمان و مکان خاص
درصورتیکه الان که در مورد سوال شروع این پروژه فکر کردم
من باید سعی کنم فضای مناسب رو ایجاد کنم یا پیدا کنم
یا باید با همین شرایط بهترین عملکرد رو داشته باشم
تا خداوند منو هدایت کنه به شرایط بهتر
به قول استاد در دوره عزت نفس ما باید برنامه بزاریم روی خودمون کار کنیم
این بالاترین الویت رو در زندگیمون داره
بسیار بسیار سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته
سلام به استاد عزیز دوست داشتنی ام و همچنین به خانم شایسته ی دوست داشتنی وعزیز….و
دوستان و همراهان هم مسیر در این سایت توحیدی …..
اول ازهمه یه تشکر ویژه بکنم ازخانم شایسته برای این پروژه و همچنین تعهد وایمانشون برای عمل کردن به قوانین و همراه کردن تک تک مادراین مسیری که خودشون رفتن دارن میرن ونتیجها ازش گرفتم…..خدارو هزاران بارشکر
خانم شایسته بسیار دوستتون دارم وازتون بینهایت سپاسگذارم ….
مدتی بود کامنتی نذاشته بودم اما داشتم روی باورهام کارمیکردم …
البته که به صورت نامحسوسی هم داشتم ازمسیر دور میشدم
ومدتی بود هرچند کوتاه ولی شرایط و اوضاع برام خیلی سخت شده بود …
خدارو سپاسگذارم که با آموزشهای شما استاد دیگه میتونم خودم رو به مسیر برگردونم البته که بازهم این لطف خداوند بود که شامل حالم شد …
خدای عزیزم سپاسگذارم که همیشه حامی وهادی و پشتیبان منی ….
بله مدتی قبل تر شاید یک ماه قبل زندگی من دچار تنش نگرانی وترسها شد ..
جوری که بعد از سه چهار سال گذشته.. من یه سرماخوردگی گرفتم همون لحظه فهمیدم که اینها نشونه های واضحی ازدورشدنم ازمسیرم هست …
بعد باخودم گفتم درستش میکنم اجازه نمیدم این سرماخوردگی منو مغلوب کنه
به خودم گفتم این بیماری آمده تاسیستم ایمنی بدن منو قوی تر کنه گفتم خدایا هدایتم کن به کاری چیزی که من حالم بهتر بشه …
همینطور داشتم با خودم تودلم حرف میزدم و کتاب میخوندم …
واین فایل درست زمانی که بهش نیاز داشتم به دستم رسید
من اون جمله که
منم ویه دنیای خالی وتنها کاری که تواین دنیای خالی وجود داره به ثمر رساندن این کار هست …
رو واقعا توی قلبم توی ذهنم جاگرفت
ودلم میخواد اونقدر تکرارش کنم تا بشه جزیی از تفکر باورم عملم
من وقتی شروع کردم به خودم کتاب آناتومی خیلی برام سخت بود .
ومدام ذهنم منو میبرد سریه کاری که ازاین کتاب خوندنه بیام بیرون ….
وقتی توکارم دقت کردم ببینم دلیل اینکه نمیتونم تمرکز کنم روی خوندن کتاب چیه دیدم این باورهست که من که حالا دانشگاه نرفتم هیچ استاد ومعلمی نداشتم این کتاب و برام توضیح بده
من بلد نیستم خودم این کتاب و بخونم چون بلد نیستم نمیفممش پس نخونم …
گفتم نه اینطور نیست مگه استاد پزشک بود یا رفته دانشگاه پزشکی خونده که دوره قانون سلامتی رو خلق کرد
خودش گفت منم اولش برام سخت بود هر مقاله ای هر کتابی حالا کلی میگم یه چیزی میگفت
اما من ادامه دادم وکم کم درها باز شد …
منم همین کارو میکنم
من دیگه بااون باورهای گذشته کاری ندارم در مورد قرآن هم همینو بهمون گفتن تونخون تو نمیدونی اگه یه عه رو او بخونی میری جهنم تونمیتونی درکش کنی بزار اونا که بلدن بهت بگن
خوب نتیجه ی اون باورهام سالها دید منفی وبدی بود که ازقران وحتی خدا داشتم ….
گفتم نه من میخونم درسته باشد نیستم ولی درها باز میشه
خداهست عالم برتر اونه ازش میخوام بهم بگه کمکم کنه چطور یادش بگیرم بفهمم درکش کنم ….
خدا خدا هست خدابرامکافیه …
ونتیجشم دیدم دارم کم کم یادش میگیرم کنار این کتاب به فایلها ی دیگه هدایت شدم که درک این کتاب رو برام بهتر کرد …
و همینطور مثال حضرت محمد رو برای خودم زدم که ایشون هم سواد نداشتن اما خداوند این علم رو بهشون داد و پیامبران دیگه …
مگه اونها دانشگاه رفتن کسی براشون چیزی رو توضیح داده ..
اگه من به خدا توکل کنم باورش کنم خدابرام کافیه توی همه چیز
استاد. تواین مدت من این جمله خیلی خوب درک کردم ….
کلی اتفاق خوب برام رخ داده …
من ازخدا میخوام کمکم کنه تا بتونم تمرکزم رو روی یادگیری کتاب آناتومی و شناخت بدن وکارکردش بیشترکنه
وبتونم با تعهد مثل شما استاد وخانم شایسته به نتیجه ای که میخوام برسم
همینطور توی درک و فهم عمیق قوانین وباایمان وباور قلبی به عمل کردن به این همه اگاهی وهدایت روشن و واضح الله …
خدا من میخوام بهت بگم من آماده ومهیا هستم قلبمو بازکردم تا منو ببری به مسیر خوشبختی نعمت برکت شادی
من تسلیمم خدایا خودمو به تو میسپارم ومیدونم پیش تو بودن باتو بودن امن ترین وبهترین جای جهانه
مارو به راه راست راه درست راه افرادیکه به آنها نعمت داده ای هدایت کن
ممنونم از شما خانوم شایسته عزیز برای شروع این پروژه
من بارها شده بخاطر بهانه ها و نداشتن تمرکز کارهامو نصفه نیمه رها کردم
و اون رشته فکری که تازه داشت شکل میرفت از بین میرفت
و من باید تایم بیشتری رو میزاشتم تا برگردم به اونی که قبلا بوده
من میتونم هر بار ذهنم بهونه آورد و کارهای دیگه رو مهم تر از کار کردن رو این پروژه جلوه داد با این باور
کنترل کنم
اگر من اولویت امروزم رو اختصاص بدم به احاطه کردن کانون توجه ام با آگاهی های فایل امروز کانون توجه من در راستای اصل قانون جهت دهی میشه،و این هماهنگی که داره در کانون توجه من ایجاد میشه میتونه من رو به سمت ایده های کاراتری هدایت کنه که تمام کارهای لازم امروزم خیلی روون انجام بشه
به امید خدا شروع میکنم این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو
چون مطمئن هستم تمام سوالاتی که تو این مدت من از خدا داشتم تو این پروژه جوابش هست
خداروصد هزار مرتبه شکر که منو ب این فایل و این تمرین گروهی هدایت کرد که من خودم و بسنجونم و ببینم که برای موفقیت و تغیر زندگیم به بهترین شکل ممکن چقدر میتونم زمان بزارم و تلاش کنم و ثابت قدم بمانم و عمل کنم
خداروشکر میکنم که هر روز با استفاده از اگاهی های این سایت زیبا و بهترین.و شگفت انگیز استاد زندگیم داره عالی و عالی تر میشه و درواقع استاد مسیر ببست ساله ای که رفته و داره به راحتی جلوی ما میزاره ینی داره لقمه ی اماده ب ما میده ک بخوریم واقعا از شما استاد عزیزم و مریم خانم شایسته کلی سپاس گذارم بابت اینکه زمان گذاشتید تا بتونید این اگاهی هارو ب اشتراک بزارید با ما دوستون و خداروشکر ممیکنم بابت وجودتون در زندگی همه اعضا صمیمی خانواده عباس منش
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به مریم شایسته عزیز ومهربانم
سلام به استاد عزیز و گرانقدر و سلام به همه دوستان هم مسیرم…
خدایا شکرت که امروز صبح منو اینجوری سورپرایز کردی، خبر خوبی که منو شگفت زده کرد و تحسین کردم همه ی کارای مستمر و سازنده ی این سایت و اعضای تیم تحقیقاتی عباسمنش، دیگه نشد دیگه نتونستم نیام و ننویسم و تشکر نکنم.
مریم جان عزیز واقعا سپاسگزار وجود پر از عشقت هستم.
چقدر خوشحالم که اینجام و اینجوری خودمو از بدنه جامعه جدا میکنم.
چقدر خوشحالم از اینکه حتی تیترها، عنوان ها و اسلایدهای سایت هم برام کلی درس داره فقط چند ساعت باید به عنوانی که برای پروژه جدید گذاشتین فکر کنم.
“مهــاجــرت بـه مــدار بالاتـــر”
من به عنوان دانشجوی قوانین زندگی که با عشق و افتخار اینجا حضور دارم، طبق قانون هر روز باید آماده رشد بیشتر باشم تا در فرکانس صعود و هجرت به مدارهای بالاتر قرار بگیرم. مهاجرتی از جنس من، منــی که عاشق رشد و پیشرفت و خلق کردن هست.
همزمانی شروع” سال جدید میلادی” با شروع “پروژه مهاجرت به مدار بالاتر” مهاجرتی از منه قدیم به منه جدید اینو به من میگه،یک میلاد و تولد در راهـــه که آخر این پروژه قراره یک میلاد ناب بگیرم یک تولد. «تولده مـــنه جدید…»
پس چه ذهنم چه فیریکی آماده میشم و شرایط و انرژی های لازم رو برای این تولد به خدمت میگیرم و الله یکتا میخوام خودش حمایت و هدایتم کنه.
شروعی برای از نو به پاشدن… چقدر این تیکه جمله رو که همون اوایل که وارد سایت شدم دقیقا نمیدونم تو کامنت نوشتن بود یا توی دفترچه خودم بود که نوشتم، به ذهنم اومد الان میفهمم یعنی چی… و این جمله خودش باعث مهاجرت های زیادی در درون و بیرون من شد.
منم و یک دنیای خالی و یک پروژه ایی که قراره به سرانجام برسونم.
خدایا خودت هدایتم کردی و خودتم یاری گر من باش.
پـــــــروردگارا …
آدمهای خوب سر راهمان بگذار
حس بسیار خوبیست هنگامی که در لحظه هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانی، بی هوا کسی سر راه آدم سبز بشود
کلامش ، نگاهش؛ حتی نوشته اش آرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی ات ، فقط از دست خود خدا بر می آمده که آن آدم را، یا کلام و نگاه و نوشته اش را برای آن لحظه خاص سرِ راه زندگی ما قرار دهد.
الْیَوْمَ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْیَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
وقتی بعد شنیدن فایل قران رو باز کردم و گفتم خدایا من هیچی نمیدونم و هیچی از خودم ندارم ، تو راهنماییم کن و باهام حرف بزن این آیه اومد که معنی ش همین میشه که استاد شما همیشه میگید که هر فرکانسی بفرستی همون رو دریافت میکنی و خداوند سریع حساب میکنه ؛ که پروژه رو درست پیش برو و استارت بزن که قراره خیر و پاداش از بابت فرکانس هایی ک میفرستی نصیبت میکنم به مجرد اینکه مدارت بالاتر میره
الله اکبر از این همه دقت ، از این همه هماهنگی ، و از اینهمه همصحبتی خداوند با ما که ما چقدر ساده غافل میشیم .
استاد عزیزم ، خانم شایسته جان جانانم ؛ شما اون آدم خاصی بودید که تو زندگی تک تک ما به طور معجزه آسا حاضر شدید و ما رو از گرداب جهل و گمراهی و گمگشدکی نجات دادید.
استاد جانم ؛ شما با کلام نافذتون ، با عملکردی که سرشار از توکل و تعهد و تقوا بوده دست راست خدا بودید برای من
خانم شایسته ی عزیزم ؛ شما با نوشته هاتون ، با مقاله هاتون ، با حضورتون کنار استاد برای ما اون خدیجه ای شدید که به محمد کمک کرد برای گسترش اسلام .
اگر خداوند تو قران میفرمابد که تمام درختان قلم و تمام اب ها مرکب شود نمیتواند نعمت های مرا بشمارد ، من هم باید بگم اگر تمام خانواده عباسمنش جمع شوند و روز و شب از شما سپاسگزاری کنیم نمیتوانیم حق مطلب رو ادا کنیم .
وای که چه پروژه ی عالی شود این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر ، خودم شخصا که همین الان دارم بالاتر میبینم خودمو به شرط استمرار و تقوا و ایمان
تصمیم گرفتم همین الان برای خودم یه اهرم رنج و لذت درست کنم در جهت اینکه اگر پروژه رو تمام و کمال تموم کنم چه اتفاقات مثبت و عالی میفتد و اگر بی اراده و سست باشم چه پیامدهایی داره و پر رنگ و بسیار خواناااا بزنم به ایینه اتاق
مریم جانم گفتنی ها رو با صدای بهشتی خودت گفتی و بسیار لذت بخش بود و من فقط خواستم بگم قدردان وجود شما هستم .
خداوند خیر دنیا و آخرت رو نصیبتان کند آمین
برای تمام اعضای این پروژه آرزو میکنم از صمیم قلب که بعد اتمام پروژه به خودمون افتخار کنیم و با نتایجمون همه رو شگفت زده کنیم و با صدای بلند بگیم ما شاگرد استاد عباسمنشی هستیم که اسوه س ، الگوعه ، یه دونه خدا ازش آفریده فقط و به حق خداوند به خودش احسنت میگه بابت وجودشون .
در پناه پروردگار همیشه مهربان باشیم
به نام خدای مهربان که هرلحظه مراهدایت وحمایت میکند .
سلام به استاد عزیزم ،ومریم جانم ،باصدای نازنینش روح مارابه پروازدرمی آورند.
وقتی این پروژه رادیدم بسیارخوشحال شدم وبه عنوان هدایت خداوند پذیرفتم ،چون من درحال حاضرواقعا به این آگاهی ها احتیاج داشتم چه قدر برنامه بهتره ،ودرکنار استاد ودوستان گلم باهم پیش میریم وظرف مون وبزرگ ترکنیم تا شامل دریافت نعمت های بیشتری شویم .
دوست دارم شرایط دلخواهم وجایگزین شرایط فعلیم کنم ،دوست دارم اصل وازفرع تشخیص بدم ،دوست دارم هدایت های الهی رو واضح ترببینم ،دوست دارم که منم با فرکانس هام خواسته اام وبسازم ،نه این که فقط دوست داشته باشم بلکه ازنون شب برام واجبتره این اتفاق هاروبسازم .
اینجا تمرکزو استمرارو به ثمر رساندن خواسته هام وتمرین میکنم باید ایمان به غیب داشته باشیم درحالیکه فعلا خبری ازنتیجه هانیست ،هیچ فرش قرمزی برایمان پهن نیست ،باهمین امکانات و توانایی هایم قدم بردارم ،وایمان داشته باشم نتیجه هامیان ،خداوندتنهاقدرته جهانه و خلق زندگیمون وبه دست خودمون داده،
این پروژه مارابه مداربالاتر میبرد وباعث میشود ::1.باورهای قدرتمندکننده رابه مامی شناساند ،
2:دلیل اصلی نتایج را می شناسیم .
3:.ایده میگیریم به جای تمرکز به محدودیت های کنونی به نقاط قوت تمرکز کنیم .
4:.ویادمیگیریم نقاط قوت مان رابشناسیم …
وقتی ورودی های ذهن مان بااین آگاهی هاپرشود نتیجه رضایت بخش خوهدبود …
این پروژه باعث میشه عادت هاو باورهای محدودکنندمون روکه خیلی هم مخفی هستند وپیداکنیم که مثل زنجیر مارو درمدارپایین حبس کردن واجازه رشد نمیدن ،باعث میشه به مداربالاتر برویم ورشدو پیشرفت کنیم …
سپاس ازمریم جان سپاس ازاستادم ،که انقدر تعهد وعشق دارن به این مسیر الهی شکرت .
راستی چنددقیقه پیش ازطرف سایت برام پیام اومد کهمن دانشجوی فعال سایتم و خیلی خوشحال شدم خیلی ذوق کردم وهدیه برام تعلق گرفت خدایاشکرت ،،،،،خدایاشکرت .
سلام به شایستهترین مریم عزیزم ( ◜‿◝ )
و سلام به عزیزانم در سایت
من بعد از انجام ستاره قطبی هدایت شدم به اینکه صفحهی اول سایت رو ببینم چون من همیشه در صفحات از قبل تعیین شده ی خودم هستم ، و بعد از این کار با این پروژه رو ب رو شدم و دقیقا همان بهانههای ذهن به سراغم اومد ک تو ک هنوز پروژه گام به گام ت یه خرده مونده و بذارش برای بعد و … ک من رو در کلیک کردن بر روی این صفحه مردد کرد و چقدر جالب بود که مریم جانم دقیقا به همین مورد اشاره کردند در این فایل صوتی و جالبه که بعد از خواندن متن و دیدن فایل صوتی هم مجدد با این بهانه رو ب رو شدم ک بذار برای بعد اما نه گفتم و گوش دادم و خدای من که چه حجم عظیمی از اگاهی برای من در همین فایل نهفته بود که من رو شگفت زده کرد و وادار شدم به اینکه بنویسم و برای خودم یادآوری کنم تا به درک بهتری برسم و برای این کار یه بار دیگه هم این فایل رو گوش دادم و چقدر درکم عمیق تر شد برای بار دوم :
چقدر من در این فایل درکهای تازهای داشتم و انگار دریچههای جدیدی به روی آگاهیهام گشوده شد ، که میخوام با خودم مرورشون کنم ، از جمله اینکه:
همیشه باید بهبودهای کوچیک اما مستمر رو در زندگیم و فعالیتهام داشته باشم . باید مدام در حال بروزرسانی خودم باشم .
فرایند گام به گام و طی کردن تکامل به صورت مستمر جنس انرژی فرکانسهای من رو خالص تر و ناب تر میکنه و من رو آماده میکنه برای مهاجرت به مدار بالاتر . وقتی به طور پیوسته با آگاهی ها احاطه بشم تمرکزم رو ب روی اصل نگه میدارم و این کمکم میکنه تا با همین امکانات کنونی به سمت برداشتن قدمهای رشددهنده هدایت بشم .
چه کارهایی رو باید انجام بدم ؟ انجام چه کارهایی رو باید متوقف کنم ؟ رسیدن به این پاسخها به من در حرکت رو ب جلو و مهاجرت به مدار بالاتر آماده میکنه و من خیلی به این پاسخها نیاز احساس میکنم.
رسیدن به مهارت شناخت عادتهای محدودکنندهام ک مثل زنجیری نامرئی من رو در این مدار میخکوب کردند و اجازه نمیدن تا من به سمت مدارهای بالاتر حرکت کنم .( درک اینکه این عادتهای محدودکننده میتونن رفتاری باشن و میتونن عادتهایی باشن ک من ذهنی انجامشون میدم بسیار بسیار برام روشن کننده بود و یه جورایی در همون لحظهی شنیدن این جمله از خودم پرسیدم ک من چه عادتهای ذهنی محدودکننده ای دارم ک بهم اجازه ی رفتن به مدار بالاتر و بزرگتر شدن ظرف وجودم رو برای دریافت نعمت و خواستهی بیشتر نمیدن؟؟؟ این درک و رسیدن به این پرسش خیلی خیلی برام آگاهی بخش بود واقعا !) اینکه قرار هست با پیش رفتن در این پروژه ی زیبا به شناخت در مورد عادتهام برسم و راهکارهای رفع اونها رو هم یاد بگیرم خیلی برام الهامبخش و امیدبخش و شیرین بود . یه جورایی واقعا احساس کردم ک چقدر قرار هست اتفاقات خوبی در این پروژه برای من و در نتایج من رخ بده:
اینکه چطور میتونم عادتهای محدودکننده م رو تغییر بدم؟؟ خیلی خیلی برای من لازم و ضروری هست .
چطور ظرف وجودم رو برای دریافت نعمتهای بیشتر بزرگتر کنم ؟ چه ویژگی هایی رو به چه شکل باید در شخصیتم ایجاد کنم تا من رو تبدیل به فردی آمادهی دریافت نعمتهای بیشتر کنه ؟؟من واقعا چنین پاسخ هایی رو نیاز دارم و لازم میدونم برای حرکت خودم به سمت مدار بالاتر .
وظیفهی من : برای دریافت خواستهها و نعمتهای بیشتر لازم هست که به مدار بالاتر حرکت کنم و وظیفه ی من برای رسیدن به این خواسته این هست که با تمرکز و توجه فایل هرروز رو گوش بدم و اجازه ندم ک ذهنم با بهانه آوردن این وظیفه رو به تاخیر بندازه، کاری که به محض دیدن بنر سایت انجام داد،اگر من اولویت امروزم رو اختصاص بدم به گوش دادن به فایل امروز پروژه و جهت دهی کردن فرکانسهام با اون آگاهیها، نتیجهای ک برای من داره اینه که کارها و برنامهها و مسولیتهای روزم ( که همیشه برام مهم بوده ک درست و خوب انجام بشن)روانتر و راحتتر رقم میخورن و انجام میشن و چرخ زندگی من روانتر میشه.
خط قرمز من برای بودن در این پروژه و رسیدن به این هدف و پاداشش «نه گفتن» به هرچیزی است ک من رو از همراه شدن با فایل روزانهی اون پروژه منع میکنه . چون من نمیخوام جزو بدنهی جامعه باشم که در کل روز درگیر و سرشلوغ باشم و به قول معروف «وقت نداشته باشم» اما در پایان روز ارزش زیادی به زندگیم اضافه نشده باشه و فقط این روند باعث فرسایش من و اتلاف وقت و انرژی م بشه . من میخوام متفاوت عمل کنم و با نه گفتن به این بهانه آوردنهای ذهن که همین الان هم موقع دیدن بنر پروژه در صفحه اول سایت شروع شد چون ک من هنوز گام به گام رو به اتمام نرسوندم و ذهنم گفت باشه بعد ک تموم کردی بیا شروع کن و این پروژه رو استارت بزن و اگر به این بهانه نه نمیگفتم الان اینجا نبودم و یه جورایی انگار با این جریان سیال و جمعی و این انرژی پویای سایت و بچهها همزمان نمیشدم.
یکی از جملات کلیدی فایل : سرمایه اصلی من فرکانس و کانون توجه م هست و راهکار استفاده از این سرمایهی گرانبها اصل تمرکز هست . اصل تمرکز یعنی تمرکز بر مسیر ، استمرار در مسیر و به ثمر رساندن اون مسیر .
در این دنیا تمرکز اکثر افراد بر فرعیاتی هست که نه اهمیت خاصی داره و نه ارزشی ایجاد میکنه ، پس من برای متفاوت عمل کردن نسبت به اکثریت جامعه و متفاوت نتیجه گرفتن باید در این مورد هم تغییرات لازم رو در عادتهای خودم ایجاد کنم .پس من باید تمرکزم رو از فرع بردارم و به روی اصل بگذارم .باید عواملی که باعث حواس پرتی من میشه رو حذف کنم.به هرچیزی که خودش رو مهمتر از اون کار نشون میده نه بگم و ازش بگذرم.
این فایل بیست دقیقهای جملات طلایی زیادی داشت و یکی از اونها این بود که «وقتی تمرکز نصف میشه ، نتیجه نصف نمیشه بلکه تقریبا به صفر میرسه»
پاره کردن تمرکز باعث میشه که من بعداً برای رسیدن به اون جایی ک بودم کلی باید انرژی و وقت بیشتری بگذارم.
تمرین من برای تمرکز بر یک کار و استمرار در اون مسیر تا به ثمر رساندنش شرکت در پروژهی «مهاجرت به مدار بالاتر» هست و اگر من در این مورد بتونم خوب و قوی عمل کنم قطعا تحول بزرگی در زندگی و نتایجم رقم خواهد خورد چون من در این موضوع واقعا نیاز به بهبود دارم . من همین الان مشتاق دریافت پاداش حاصل از انجام این تمرین هستم .
من هم این پروژه رو به عنوان یک هدف در نظر میگیرم و ادامه میدم و به ثمر میرسونم . به این شکل که : آگاهیهای درک شده در فایل هرروز رو به عمل دربیارم.
بریم برای برداشتن اولین قدم به امید خدای مهربان و هدایتگرم ⟵(o_O)
به نام خالق زیبایی ها
سلام به خانم شایسته و استاد عزیز چقدر وقتی
فایل جدید رو توی اینستا دیدم خوشحال شدم
سریع اومدم تو سایت اسم این پروژه هم به آدم حس خوبی میده چیزی که همه ی ماقلباً میخوایم
همه مون میخوایم بریم به یه مدار بالاتر اتفاقا چندروز بود که به خدا میگفتم خدایا کمکم کن برم به یه مدار بالاتر زیبایی های بیشتر مهاجرت کنم لوکیشن زندگیم رو خودت انتخاب کن بابت زندگی فعلیم سپاسگزارم اما دوست دارم برم بالاتر فکر اینکه 10 سال دیگه من هنوز توی همین شهر همین محله همین سبک زندگی تکراری رو دارم من و کلافه میکنه دلم تغییر اساسی میخواد توی این مدار این زندگی رو دارم تجربه میکنم چقد جالب که شما هدایت بشین این پروژه رو راه بندازین توی سال جدید امیدوارم استمرار و تعهد داشته باشم برای تغییر خودم و مهاجرت به مدار بالاتر ممنونم بابت آگاهی هایی که به اشتراک میزارین امیدوارم همیشه غرق و نور و عشق الهی باشین .
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و همه دوستان همراه
لازمه حاضر شدن در پروژه “نه گفتن” به عادت های روتینی است که سازنده ترین داریی ما یعنی “تمرکز ” ما را به یغما می برد
وقتی به این سوال فکر کردم دیدم تمرکز
یک بخشش حفظ و نگه داری توجه هست در لحظه یادگیری
و بخش دیگرش تراکم و فشردگی هست در روند کار
من سعی کردم بخش اول رو بهبود بدم با خوندن کامنت بچه ها و توضیح کارکردشون و چندبار و به دقت گوش دادن به دستورالعمل پروژه خانه تکانی ذهن که خانم شایسته عزیز توضیح دادن
ولی تو بخش دوم ضعیف عمل میکنم
بنظرم عادت روتینی که تمرکز منو میگیره
منتظر موندن برای زمانه مناسبه و این تراکم و فشردگی کار رو از بین میبره
من فکر میکنم باید شرایط مهیا باشه تا من بتونم روی خودم کار کنم
و این بزرگترین ضربه به منه
چون من تا وقتی وصلم ، عمل میکنم
ولی وقتی یک مدتی قطع میشه ، میشم همون آدم قبلی
یعنی این روند انقدر تکرار نمیشه و انقدر پیش نمیره که شخصیت منو عوض کنه
من وقتی با تمرکز کار میکنم که ، جایی نرم ، مسافرت نباشم ، مهمون نیاد ، برنامه ای تو خونمون نباشه
حتما تنها باشم
و اینجوری من بخش دوم رو فدای بخش اول میکنم بخاطر شاید کمالگرایی و شایدم بهونه های ذهنم باشه برای فرار از کار
درصورتیکه واقعا اینجوری غیرممکنه حداقل در حال حاضر
کوچکترین اتفاقی منو از مدار خارج میکنه
من یک مدت خیلی خوب پیش میرم و نشانه میبینم ، درحده معجزه که شگفت زده میشم
و پر میشم از شور و انرژی ، پر از احساس خوب
بیشترش رو هم یادداشت میکنم
ولی
با یک تغییر موقعیت تو زندگیم جوری دور میشم که اصلا یادم نمیاد آخرین آگاهی که بهش رسیدم چیبود ؟!
آخرین معجزه و نشانه هام چیبود ، اصلااا کجا ثبت کردم ؟!
تو کدوم دفتر یا تو کدوم قسمت گوشیم
البته فاصله زمانیش خیلی کمه
ولی انگار به اندازه سال نوری منو دور میکنه از این مسیر
من همیشه فکر میکردم برای کار کردن روی فایلها و دوره ها باید شرایط خاصی باشه
سکوت و خلوت یا زمان و مکان خاص
درصورتیکه الان که در مورد سوال شروع این پروژه فکر کردم
من باید سعی کنم فضای مناسب رو ایجاد کنم یا پیدا کنم
یا باید با همین شرایط بهترین عملکرد رو داشته باشم
تا خداوند منو هدایت کنه به شرایط بهتر
به قول استاد در دوره عزت نفس ما باید برنامه بزاریم روی خودمون کار کنیم
این بالاترین الویت رو در زندگیمون داره
بسیار بسیار سپاسگزارم از استاد عزیزم و خانم شایسته
با آرزوی بهترینها
در پناه حق
به نام خداوند هدایتگر
سلام استاد و مریم جان
خدا قوت
اینکه شما با وجود آگاهی های که دارید و شرایطتون باز همواره رو خودتون کار میکنید
عالیه
و اینو بهمون یاد میده که باید همیشه رو خودمون کار کنیم
خودمون رو کار بلد ندانیم
هر روز به آگاهی ها فکر کنیم و بهش عمل کنیم
همیشه خودمون رو بروز کنیم
مریم جان بابت این آگاهی ها ازت سپاسگزارم
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام یگانه خالق هستی رب العالمین
سلام به استاد عزیز دوست داشتنی ام و همچنین به خانم شایسته ی دوست داشتنی وعزیز….و
دوستان و همراهان هم مسیر در این سایت توحیدی …..
اول ازهمه یه تشکر ویژه بکنم ازخانم شایسته برای این پروژه و همچنین تعهد وایمانشون برای عمل کردن به قوانین و همراه کردن تک تک مادراین مسیری که خودشون رفتن دارن میرن ونتیجها ازش گرفتم…..خدارو هزاران بارشکر
خانم شایسته بسیار دوستتون دارم وازتون بینهایت سپاسگذارم ….
مدتی بود کامنتی نذاشته بودم اما داشتم روی باورهام کارمیکردم …
البته که به صورت نامحسوسی هم داشتم ازمسیر دور میشدم
ومدتی بود هرچند کوتاه ولی شرایط و اوضاع برام خیلی سخت شده بود …
خدارو سپاسگذارم که با آموزشهای شما استاد دیگه میتونم خودم رو به مسیر برگردونم البته که بازهم این لطف خداوند بود که شامل حالم شد …
خدای عزیزم سپاسگذارم که همیشه حامی وهادی و پشتیبان منی ….
بله مدتی قبل تر شاید یک ماه قبل زندگی من دچار تنش نگرانی وترسها شد ..
جوری که بعد از سه چهار سال گذشته.. من یه سرماخوردگی گرفتم همون لحظه فهمیدم که اینها نشونه های واضحی ازدورشدنم ازمسیرم هست …
بعد باخودم گفتم درستش میکنم اجازه نمیدم این سرماخوردگی منو مغلوب کنه
به خودم گفتم این بیماری آمده تاسیستم ایمنی بدن منو قوی تر کنه گفتم خدایا هدایتم کن به کاری چیزی که من حالم بهتر بشه …
همینطور داشتم با خودم تودلم حرف میزدم و کتاب میخوندم …
همسرم رفت بیرون ویه شربت برام آورد و گفت اینو بخور برات خوبه …
منم چون ازخدا هدایت خواسته بودم
گفتم خوب اینم نشونه یعنی باید همینو بخورم وخیلی زود خیلی زود حالم خوب شد خدارو شکر برای سلامتی که بهم عطا کرده ..
خلاصه این دورشدن ازمسیر خیلی باعث شد درس خوبی بگیرم ….
وبیاد بیارم که ازچه مسیری با چه باوری همه چی خوب شده بود دوباره برگردم به مسیروبرای خودم یاداوریش کنم…..
وانصافا وقتی خودم رو به خدا سپردم وکارهام رو به خدا سپردم دینگ دینگ دینگ
اتفاقهای خوب پشت هم افتاد خدایا چقدر تو خوبی
برای قوانینت شکرت …
راستش تواین چند وقته که دوباره اوضاعم بهترشد
سعی کردم هرروز به یاد بیارم
که من توی چه موضاعتی پاشنه آشیل دارم وسعی کنم باورهامو تغییر بدم
استاد واقعا این حرف شما درسته که تا وقتی که باورهای ما در مورد موضوعی هرموضوعی روابط سلامتی فراوانی تغییر نکنه
هرچقدرم به زبان حرفهای قشنگ بزنیم….
تا تغییر نکنیم باور عوض نشه در مورد این موضوعات فقط داریم دست وپا میزنیم زور الکی میزنیم
هیچ تغییرمثبتی مبنی براینکه اتفاقات وشرایط برام خوب پیش بره نداریم نمیشه ونخواهد شد …
ازیه جایی به بعد دیدم دارم الکی تقلا میکنم ….
گفتم خدایا من تسلیمم عزیز جانم من نمیدونم بلد نیستم کمکم کن بهم بگو چیکارکنم برگردم به مسیرم چیکارکنم حالم بهتر بشه چیکارکنم
بهم بگو من نمیدونم واقعا نمیدونم …
وواقعا توخودم وافکارم گم شده بودم ..وداشتم ازمسیرم خیلی دور میشدم ….
خدامنو به چندتا فایل هدایت کرد که العان یکماهه دارم اونو تکرار میکنم میگم مینویسم وبهش عمل میکنم
یکیش قدم نهم جلسه دوم
دومین فایل کلید اجابت دعاها …
فایل قدم نهم جلسه دوم واقعا بهم کمک کرد تا دوباره یاورهام بهتر بشن خدایا شکرت …
دیروز که آمدم به سایت سر بزنم دیدم خدایا چندتا فایل جدید آمده ودونه دونه بازشون کردم گوش دادم ..
وخیلی زیاد سپاسگذارم خداهستم که این پروژه شروع شد واین یعنی یه فرصت دوباره برای من تا بهتر به قوانین گوش بدم باورش کنم وباایمان عمل کنم ……
اینو به یمن خیلی خوب ویک فرصت ازطرف خداوند به خودم دیدم ونمیدونید چقدر خوشحال شدم ….
اینم بگم ازوقتی دوباره ذهنم آروم شد به شکل خیلی عالی شبها عمیق میخوابم وخیلی این خواب عمیق برام لذت بخشه اینم لطف خداست که شامل حالم شده …
دیشب خواب شما خانم شایسته واستادرو دیدم
وقراربود من باشما سه تایی به سفر بریم….
واقعا خواب خوبی بود اونقدر این خواب برام واقعی بود وقتی صبح بیدار شدم یه حس قشنگی داشتم ویه خوشحالی تو قلبم بود ..
خلاصه رفتم باشگاه تازه داشتم گرم میکردم خودمو وروی دوچرخه بودم ….
که یه حسی گفت برو سایت
همینکه وارد سایت شدم دیدم ازطرف سایت بهم تخفیف 25درصدی آمده برای خرید یه محصول جدید …
و همینطور یه کامنت ازطرف یکی از دوستان در رابطه با کامنتی که روی فایلی گذاشته بودم …
واقعا سورپرایز شدم
گفتم خدایا شکرت اینم جایزه من ازخواب دیشب ..
واین نشونه برام خیریت وبرکت زیادی داره
همون لحظه اشکم درآمدواقعا نتونستم جلوی گریمو بگیرم وخدابینهایت مهربانه . خدایا شکرت که همیشه کنارم هستی وحمایتم میکنی ….
من تواین مدت متوجه شدم یکی از پاشنه های اشیلم ..
تمرکز هست من توی کارهام تمرکز کافی رو ندارم واگه بتونم روی این موضع کارکنم میدونم نتایج بزرگی میگیرم ….
وخانم شایسته چقدر قشنگ ساده وروان در مورد قانون تمرکز میگن …..
خانم شایسته میگن :من توی تمرکز کردن خوبم .یعنی وقتی کاریو شروع میکنم به سرعت هرعاملی رو حذف میکنم.که حواسمو پرت میکنه …
نه به این دلیل که ذهن قوی توی تمرکز کردن دارم .
بلکه برعکس به این دلیل که میدونم ذهن من خیلی راحت میتونه تمرکز منو پخش وپلا کنه ….
ومن میدونم ..
(به قول استاد وقتی تمرکز نصف میشه نتیجه نصف نمیشه بلکه تقریبا صفر میشه )
وبه قولی من میدونم اونقدر ثروتمند نیستم که بتونم ازعهده ی هزینه ای سنگین تقسیم تمرکزم بربیام …
من توانایی پرداخت هزینه های سنگینی پخش وپلا کردن تمرکزم رو ندارم…..
برای همین وقتی دست روی انجام هرکاری میزارم
اینطور تصور میکنم که ..
(منم ویه دنیای خالی وتنها کاری که تواین دنیای خالی وجود داره به ثمر رساندن اون کارهست )
این نگاه خود به خود باعث میشه به هرچیزی که بخواد خودشو مهمتر یا با اولویت ترنشون بده (نه بگم )
وبزارمش برای بعداً مهم نیست چقدر اون دلیل به خودش رنگ و لعاب بده
من خیلی سریع ازش میگذرم چون میدونم ذهنم توی متمرکز موندن .اونقدر قوی نیست که ازعهده ی حتی یه لحظه رها کردن تمرکزم بربیام .
من اینو خوب میدونم که اگه این رشته ی تمرکزی پاره بشه .
بعداً برای رسیدن به این نقطه بهتر بگم
برای برگشتن سرهمین نقطه ای که همین العان هستم باید کلی تلاش کنم .
بخاطر همین ازپاره کردن تمرکزم میترسم وسعی میکنم خودم رو تواون موقعیت اصلا قرار ندم ….
خانم شایسته ی عزیزم همین نحوه ی باور وعمل کردن شماست که باعث شده اینقدر خوب نتیجه بگیرین
من بسیار زیاد تحسینتون میکنم وسپاسگذارم ازخدا که تومدار دریافت این مطالب و آگاهی ها هستم
ازتون بسیارسپاسگذارم ….
خداوند همیشه وقتی به قول استاد سوالهای درست ازش میپرسی جواب میده
من وقتی دقیقا متوجه باگ خودم توی عدمپیشرفتم شدم
دیدم تمرکز ندارم ذهنم همه جامیره کلی کاربران درست میکنه ….
واین فایل درست زمانی که بهش نیاز داشتم به دستم رسید
من اون جمله که
منم ویه دنیای خالی وتنها کاری که تواین دنیای خالی وجود داره به ثمر رساندن این کار هست …
رو واقعا توی قلبم توی ذهنم جاگرفت
ودلم میخواد اونقدر تکرارش کنم تا بشه جزیی از تفکر باورم عملم
من وقتی شروع کردم به خودم کتاب آناتومی خیلی برام سخت بود .
ومدام ذهنم منو میبرد سریه کاری که ازاین کتاب خوندنه بیام بیرون ….
وقتی توکارم دقت کردم ببینم دلیل اینکه نمیتونم تمرکز کنم روی خوندن کتاب چیه دیدم این باورهست که من که حالا دانشگاه نرفتم هیچ استاد ومعلمی نداشتم این کتاب و برام توضیح بده
من بلد نیستم خودم این کتاب و بخونم چون بلد نیستم نمیفممش پس نخونم …
گفتم نه اینطور نیست مگه استاد پزشک بود یا رفته دانشگاه پزشکی خونده که دوره قانون سلامتی رو خلق کرد
خودش گفت منم اولش برام سخت بود هر مقاله ای هر کتابی حالا کلی میگم یه چیزی میگفت
اما من ادامه دادم وکم کم درها باز شد …
منم همین کارو میکنم
من دیگه بااون باورهای گذشته کاری ندارم در مورد قرآن هم همینو بهمون گفتن تونخون تو نمیدونی اگه یه عه رو او بخونی میری جهنم تونمیتونی درکش کنی بزار اونا که بلدن بهت بگن
خوب نتیجه ی اون باورهام سالها دید منفی وبدی بود که ازقران وحتی خدا داشتم ….
گفتم نه من میخونم درسته باشد نیستم ولی درها باز میشه
خداهست عالم برتر اونه ازش میخوام بهم بگه کمکم کنه چطور یادش بگیرم بفهمم درکش کنم ….
خدا خدا هست خدابرامکافیه …
ونتیجشم دیدم دارم کم کم یادش میگیرم کنار این کتاب به فایلها ی دیگه هدایت شدم که درک این کتاب رو برام بهتر کرد …
و همینطور مثال حضرت محمد رو برای خودم زدم که ایشون هم سواد نداشتن اما خداوند این علم رو بهشون داد و پیامبران دیگه …
مگه اونها دانشگاه رفتن کسی براشون چیزی رو توضیح داده ..
اگه من به خدا توکل کنم باورش کنم خدابرام کافیه توی همه چیز
استاد. تواین مدت من این جمله خیلی خوب درک کردم ….
کلی اتفاق خوب برام رخ داده …
من ازخدا میخوام کمکم کنه تا بتونم تمرکزم رو روی یادگیری کتاب آناتومی و شناخت بدن وکارکردش بیشترکنه
وبتونم با تعهد مثل شما استاد وخانم شایسته به نتیجه ای که میخوام برسم
همینطور توی درک و فهم عمیق قوانین وباایمان وباور قلبی به عمل کردن به این همه اگاهی وهدایت روشن و واضح الله …
خدا من میخوام بهت بگم من آماده ومهیا هستم قلبمو بازکردم تا منو ببری به مسیر خوشبختی نعمت برکت شادی
من تسلیمم خدایا خودمو به تو میسپارم ومیدونم پیش تو بودن باتو بودن امن ترین وبهترین جای جهانه
مارو به راه راست راه درست راه افرادیکه به آنها نعمت داده ای هدایت کن
نه راه گمراهان وغضب شده گان
خدایا تنها ترو میپرستم وتنها ازتون یاری میجویم
ای مهربانترین مهربانان
خانم شایسته ازهمینجا محکم بعلت کردم صورت قشنگتو بوس بارون کردم
استاد جان شما هم همینطور خیلی دوستتون دارم
شما بهترین پاک ترین توحیدی ترین دوستان من هستین …
این خونه هم امن ترین خونه ی عمرمنه خدایا شکرت واسه همه چی ….
در پناه خداوند یکتا باشید
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز،خانم شایسته و همه دوستان
ممنونم از شما خانوم شایسته عزیز برای شروع این پروژه
من بارها شده بخاطر بهانه ها و نداشتن تمرکز کارهامو نصفه نیمه رها کردم
و اون رشته فکری که تازه داشت شکل میرفت از بین میرفت
و من باید تایم بیشتری رو میزاشتم تا برگردم به اونی که قبلا بوده
من میتونم هر بار ذهنم بهونه آورد و کارهای دیگه رو مهم تر از کار کردن رو این پروژه جلوه داد با این باور
کنترل کنم
اگر من اولویت امروزم رو اختصاص بدم به احاطه کردن کانون توجه ام با آگاهی های فایل امروز کانون توجه من در راستای اصل قانون جهت دهی میشه،و این هماهنگی که داره در کانون توجه من ایجاد میشه میتونه من رو به سمت ایده های کاراتری هدایت کنه که تمام کارهای لازم امروزم خیلی روون انجام بشه
به امید خدا شروع میکنم این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر رو
چون مطمئن هستم تمام سوالاتی که تو این مدت من از خدا داشتم تو این پروژه جوابش هست
در پناه خدا باشین
بنام خدای رزاق
سلام
خداروصد هزار مرتبه شکر که منو ب این فایل و این تمرین گروهی هدایت کرد که من خودم و بسنجونم و ببینم که برای موفقیت و تغیر زندگیم به بهترین شکل ممکن چقدر میتونم زمان بزارم و تلاش کنم و ثابت قدم بمانم و عمل کنم
خداروشکر میکنم که هر روز با استفاده از اگاهی های این سایت زیبا و بهترین.و شگفت انگیز استاد زندگیم داره عالی و عالی تر میشه و درواقع استاد مسیر ببست ساله ای که رفته و داره به راحتی جلوی ما میزاره ینی داره لقمه ی اماده ب ما میده ک بخوریم واقعا از شما استاد عزیزم و مریم خانم شایسته کلی سپاس گذارم بابت اینکه زمان گذاشتید تا بتونید این اگاهی هارو ب اشتراک بزارید با ما دوستون و خداروشکر ممیکنم بابت وجودتون در زندگی همه اعضا صمیمی خانواده عباس منش
رد پا و استارت من در این پروژه 1403.10.11