دستور العمل پروژه «مهاجرت به مدار بالاتر» - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

256 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    به نام خداوند یکتا

    خدا رو بی نهایت سپاسگزارم که هر لحظه بهم یاداوری میکنه که هر آنچه دارم از آن خودش هست.خدا رو بی نهایت سپاسگزارن که واحد های قبلی در پروژه خانه تکانی ذهن رو هدایتم کرد که واو به واو تو وجودم تزریق کنم و حالا این ترم جدید و پر اگاهی

    چند روزی به اینترنت دسترسی نداشتم و الان با سورپرایز های الهی در سایت مواجه شدم خدایا صدها هزار مرتبه شکرت

    استاد عباسمنش عزیز و استاد شایسته بی نظیر کلی حرفها باهاتون دارم.به ویژه شما استاد شایسته اگر بدونید این پروژه خانه تکانی ذهن با من چه کرد.توی کلمنتم روی اولین گام از پروژه خانه تکانی ذهن نوشتم که برای ارتقای لب تاپم هدایت شدم که برم همدان.شخصی رو تو شهر خودم میشناختم که تعریف درستکاری و مهارتشون رو از دوستی شنیدم بودم ولی اون زمان ایشون مسافرت تشریف داشتن .اواخر شهریور ماه بود که درست زمانی که داشتم یک دوره بسیار حرفه ای برای طراحی لوگو رو که داستان هدایتم به این دوره خیلی خیلی زیباست رو میگذروندم و کلی از طرف پشتیبان دوره عملکردم تحسین میشد شاید همون دیو هزار سری که تو همین لابه لای نوشتن و تعمق در واو به واو اگاهیهای ناب خانه تکانی ذهن تازه به وجودش اگاه شدم و بعد ها ازش حرفها دارم سرو کلش پیدا شد و نتیجش شد اینکه لب تاپم برنامه ایلاستریتور رو که بخش مهمی از کارم و آموزشهای دوره بود رو پشتیبانی نمیکرد.یه کافینت تو شهرم که معمولا برنامه هام رو نصب میکنند رو یه برگه نوشتن ssd128رو نصب کنید رو لب تاپتون و ارتقا بدین عالی میشه.منم بدون اینکه قبلش سرچ کنم و اطلاعاتی رو کسب کنم لب تاپ رو بردم همدان و این قطعه نصب شد.اقایون مهندس نرم افزار گفتن خانم لب تاپ شما مدلش کدی رو شناسایی نمیکنه و باید هارد خودتون رو جدا کنید.و هدار خودم رو که حدود یه ترابایت هست رو جدا کردن تازه وقتی خونه اومدم فهمیدم چی شده اونم برای من که جابه جا میشم و کلا هارد باید وصل باشه به لب تاپ .کلی هزینه کرده بودم و پول خودم و از پدرم هم گرفته بودم.یک هفته ای حاج و واج بودم و نمیدونستم باید چکار کنم.این درحالی بود که همون روز تو همدان موبایلم که کلی ایراد پیدا کرده بود به حدی که به سختی باهاش فایل گوش میدادم به شکل عجیب و معجزه اسایی تو همدان خدا هدایتم کرد و حتی باتری رایگان با گارانتیش برام تعویض کردن و همه ایراداتش رو برطرف کردن و عملکردش عاالی شد به لطف الله .وقتی فهمیدم لب تاپ الان فقط سرعتش بالا رفته و مدام باید این هارد بهش وصل باشه اصلا نمیتونستم قبول کنم چون کلا هم خیلی دوست ندارم وصله مدام به هر چیزم باشه و این شکل کار تو کتم نمیرفت با توجه به شرایط خودم که جابه جا میشم و خطر اسیب هارد .نشانه ها به شکل عجیبی میگفتن زهرا یه مدت استراحت کن.لب تاپ رو جم کنو خودت و لب تاپ فقطو فقط استراحت کنید و فقط و فقط رو قوانین کار کن. خیلی برام سخت بود پذیرش این هدایت منطقی براش نداشتم و تو همون شرایط هم استمرارم در تمرینات طراحیم رو حفظ کرده بودم حدودا یکی دو فته طول کشید تا بالاخره تسلیم شدم گفتم خدایا این لب تاپ مال توعه همه چیزم از تو هست پس گوش میکنم .لب تاپ رو تمیز کردم و جم کردم وسایل طراحیم رو هم یه گوشه موقتا مرتب گذاشتم کنار و یه سری دفتر و خودکار تهیه کردم و شروع این تصمیم همزمان شد با سروع پروژه خانه تکانی ذهن.استاد شایسته در توضیحات شروع پروژه گفتن 2 ساعت رو فقط و فقط به این گامهای ارزشمند اختصاص بدم این عجیب رفت تو گوشم به اطرافیانم میگفتم من دو ساعت کلاس دارم هیچکس تو اون دو ساعت صدام نزنه یه کاری داشت بزاره بعد چون جواب نمیدم با یک تمرکز بسیار بالا نشستم واو به واو حرفای ارزشمندتون رو نوشتم و تعمق کردم و هر روز نوشته های گام های قبل رو مرور میکردم .کم کم متوجه شدم عه این همون روشی هست که باهاش کنکور 20 تا کتاب ناشناخته از یک رشته دیگه رو تو دوماه خوندم و با اینکه اون کتابها نصفه بودن اما با رتبه 3 رقمی قبول شدم .میدونید استاد التن بعد از سه ماه وقتی به این سه ماه و اون هدایت.درست شدن گوشیم چون این مدت من بودم و گوشیم اینها فکر میکنم و موهبت هایی که این مدت نصیبم شده واقعا از هدایت خدا مبهوت میشم.شکر میکنم اشک از چشمام جاری میشه .من تو این مدت انگار اصلا زهرا رو تازه شناختم کویر بی ابو علف و باغ پر افتی رو پیدا کردم که سالها ازش غافل بودم این خودش خیلی خیلی مهم هست.اتفاقات خوب بسیتر زیادی رخ داده که انشالله مینویسم اما نکته جالب و اتفلق خوب میدونید چیه؟

    این مدت برادر زاده ارزشمندم که خیلی تو کارای کامپیوتری اطلاعات داره هم خودش و هم این ه سرچ میکرد و میگفت عمه رو مدل لب تاپ شما نمیشه هارد خودت رو بزارن و باید ssd رو تعویض کنی.چند هفته پیش خداوند بهم گفت برو پیش همون فردی که تو شهر خودم گفتم تعریف کارشون رو شنیده بودم و اون موقه مسافرت بودن.ایشون گفتن ببرم لب تاپ رو و بردم الان میخوام بگم همون لب تاپی که همه میگفتن نمیشه رو این مدل لب تاپ این شکل از ارتقتی کیفیت رو انجام ادد و کدی رو شناسایی نمیکنه و…و در اون صکرت هزینه زیاد دیگه ای باید انجام میدادم الان خداوند از طریق همون اقای متخصص و درستکار تو شهر خودم لب تاپ رو همون جوری که میخواستم گفتم خدای برای تو نشد معنی نداره تو برام این نمیشه رو ممکن کن و الان هارد خودم توی لب تاپم هست و به لطف خدا به شکل فوق العاده عالی انجام شده هم سرعتش بسیار بالاتر رفته و هم حافظه کافی و مناسب هارد خودم.با یک قیمت باور نکردنی و تخفیفات عالی که گرفتم .این اتفاق باعث شده گوشم به نمیشه ها ارور بده و میخندم این شروع انفاقات بزرگتر زندگبم هست به امید خدا.استاد با تمام علاقه زیادی که به طراحی لوگو دارم و حتی از طرف شرکت دوره ای که تهیه کردم که بسیار کاردان و قوی هستند بهم پیشنهاد همکاری شد اما متوجه شدم قلب من دنبال گسترش اصله.فهمیدم لوگو اصل نیست نمونه هایی رو دیدم اطرافم که اصلا لوگو ندارن قلب من دنبال چیزی دیگه ایه.با این که برای دوره هزینه کردم و از اردیبهشت ماخ تا اواخر تابستون شبانه روزم رو با عشق پای یادگیری و تحقیق کردم اما سپردم به خدا و نشانه ها دارن چیز دیگه ای میگن هنوز کامل نمیدونم اما همینقدر بگم این روز ها عجیب دلم میخواد مثل بچگیهام نقاشی بکشم فارغ از هر چیزی فقط دارم برای احترام به این خونه و این بهشت براش نقاشی میکشم که دیوارهاش زیبا تر بشن که عزیزانم رو زیبایی های تابلوهام تمرکز کنن دلم میخواد همه جای خونمون نقاشیهام رو نصب کنم.از خدا هدایت خواستم و خدا هم داره هدابت هاش رو میگه .

    استاد و خانم شایسته و دوستان بی نظیرم در این سایت که با خوندن کامنت هاتون اشک ها ریختم گاهی تا ثبح بیدار میمونم و فکر میکنم همگیتون رو دوست دارم و سپاسگزار خداوندم و شما هستم. چند گامی از پروژه زیبای جدید رو عقب هستم اما خودم رو میرسونم به امید خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سحر بهمئی گفته:
    مدت عضویت: 825 روز

    سلام به استاد عزیز که مسیر جاده جنگلی رو به من و تمام دوستان نشان میدهند و خانم شایسته دوست داشتنی که وجودشون پر ار انرژی مثبت و خیر و برکت هست

    افتخار میکنم که تو این جمع هستم

    این دومین کامنتی هست که بعد ماه ها که عضو سایت هستم میذارم ،

    من امشب میخوام تجربه خودم را بگم و هدایتم به پرژوه مهاجرت به مدار بالاتر که

    تقریبا 1 سال قبل من دوره فوق العاده 12 قدم خریدم و شروع کردم به صورت متعهدانه به کار کردن تا جایی که به قول استاد توی خواب هم در حال کار کردن بودم و نتایج‌هر روز بزرگ و‌بزرگتر میشد ولی مشکل دقیقا از همون جایی شروع میشه ک فکر میکنی که تو بدست آوردی و دست میکشی و نتایج کمرنگ میشه

    >

    چندین ماه روی خودم کار میکردم اما نه متعهدانه فقط میخواستم حرف های خوب بشنوم

    تقریبا از ٢ ماه گذشته دوباره تصمیم گرفتم که کار کنم روی خودم چون نتایج رو دیده بودم ثروت …فراوانی …عشق بی نهایت …و …از همون روز دوباره معجزه شروع شد نشانه ها هر روز من را هدایت میکنند من آگاهانه اونجاهایی که یه اتفات رخ میدهد کنترل میکنم و با منطق با ذهنم حرف میزنم

    10 روز پیش تصمیم گرفتم با جزئیات کامل بنویسم که دوست دارم چه کسی با چه شرایطی باشم و هر روز به اون چیزی که میخوام‌ شبیه تر باشم

    هدایت به پروژه

    هر روز همه چی خیلی خوب پیش میرفت اما یه سری از کارهایم را نمیتونستم انجام بدم که با هدایت به پروژه مهاجرت به مدار بالاتر متوجه شدم من نمیتوانم نه بگم … به چیزهایی که اجازه نمیدن برنامم کامل بشه و‌ امشب اولین نه رو گفتم و خیلی جذاب بود خیلی عالی بود با اینکه ذهنم به شدت مقاومت میکرد

    خوشحالم و سپاسگزارم برای اینکه اینجا هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    عرفانه تیموری گفته:
    مدت عضویت: 2569 روز

    بنام خدا.سلام مجدد ب همگی

    امشب تصمیم داشتم زودتر از همیشه بخوابم تا صبح زودتر پاشم و به یکسری هدفهای کوچک روزانم ک مهمترینش فایلهای مهاجرت ب مدار بالاتر هست رو گوش بدم ولی نمیدونم چرا خوابم نمیبره.داشتم کامنت دوستان رو میخوندم و ی دوستی نوشته بود ک توی سال جدید میلادی این پروژه مثل عیدی هست براشون.

    یادم افتاد یروز قبل از سال جدید میلادی منم گفتم خدایا من عیدی میخام.امروز ی عیدی خوب بهم بده.و حالا امروز ک باکمی تاخیر متوجه این پروژه شدم و باخوندن کامنت این دوست عزیز،متوجه شدم چقدر جالب ک عیدی من داده شده و خدا امروز هدایتم کرد باین فایل.درسته اولش یکم گمو گیج بودم ولی بالاخره رفتم ب اونجایی ک باید میرفتم.خدایا ازینکه این آگاهی هارو نصیبم کردی و روزی من قراردادی بینهایت ازت سپاسگذارم.

    منم تصمیم گرفتم مثل اکثر دوستان ک تعهد داده بودند،منم تعهد بدم.

    من عرفانه حالا ک لطف خدا شامل حالم شد و باین فایلها هدایت شدم متعهد میشم ک هرروز اولین کاری ک انجام میدم سرزدن باین پروژه و بعدش تمرین کدنویسی و گوش کردن فایلهای کشف قوانین و بعد بقیه کارای روزانم باشه.چون این از هرچیزی برای من مفیدتره.خداوندا! من سعی میکنم و تو هم کمکم کن تا بتونم سهم خودمو ب بهترین شکل ممکن انجام بدم.بهم نیرو و توان بده تا برنامه هایی ک واسه تغییر روتین روزانم داخل دفترم نوشتم رو ب نحواحسن انجام دهم.من کمالگرا نیستم و تلاشم رو میکنم تا طبق آگاهی های این دوره و همراه با دوستان پیش برم.برای اینکه خودمو برسونم ب بقیه بامید خدا فردا سعی میکنم فایلهایی ک تاالان درین قسمت اومده رو گوش کنم و اگه تمرینی داره رو انجام بدم تا از اون ب بعدش دیگه همراه با بقیه باشم.

    خداروشاکرم بابت بنده های خوبش من جمله خانم شایسته ی عزیز بابت این حد پویا بودن ک دستی شده اند از دستان خداوند برای بهتر و باکیفیت تر شدن زندگی من.خدایاشکرت

    دوستتون دارم.عرفانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سهیلا جهانگیری گفته:
    مدت عضویت: 1340 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربان

    14/10/1403

    خداوند رو سپاس گذارم بابت این اگاهی ها از زبان مریم عزیزم

    چقدر حرفات ناب هست چقدر دقیق توضیح میدی چقدر حرفات به دلم نشست

    کلی کد برام باز شد از این فایل دقیقا وقتی که سوالم این بود وهمش باخودم میگفتم

    خدایا من میدونم که نعمت ها بسیارند من میدونم که خودمون خالق زندگی خودمون هستیم من میدونم که ثروت فراوانه ولی چطور من باید ظرف وجودمو بزرگتر کنم چطور برم به مدار بالاتر چطور…….

    وسوال های زیادی از این چطور ها

    وتا این فایل رو گوش دادم باتمام شدن 31سالگیم و ورود به 32سالگی ومن این حرف ها رو جواب های خودم از طرف خدای عزیزم میدانم که جواب سوال هایم را گرفتم از تک تک کلمات مریم عزیزم

    ویقین دارم تحول بزرگی برای من در راه است با تغیر شخصیت وکنترل ذهنم وعمل به اموزه های استاد

    منی که دغدغه ام زود بیدار شدن بود امروز در اولین روز 32سالگیم بطور خودکار ساعت 5صبح بیدار شده ام با انرژی ودفترم را جلوی خود گذاشتم واز یه طرف این فایل را گوش میکنم واز اون طرف نکته ها را مینویسم وچطور های ذهنم را روی کاغذ می اورم وجواب ها برایم روشن میشود

    کلی نکته منفی که جز روتین زندگیم هست نوشته ام که باید انها را از زندگیم حذف کنم در واقع به انها نه بگویم تا جایگزین کنم با نکته های مثبت تا به حل مسله ام برسم که چطور زندگی باکیفیت تری داشته باشم چطور به مدار بالاتر سعود کنم چطور شخصیتم را تغیر دهم

    سپاس گذارم از مریم عزیزم که با کلام زیباشون که مکمل فایل های استاد هستن برای درک بهتر

    سپاسگزارم از خدای عزیزم که جواب سوال هایم را به این زیبایی وواضحی داد

    امید وارم بنده ای شایسته باشم واین جواب ها را درک کنم از عمق وجودم وانها را در زندگیم عمل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2124 روز

    سلام به همه ی دوستان بخصوص استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین

    خانم شایسته بسیاار ازتون سپاسگزارم که همچین پروژه ای رو‌ در سایت راه اندازی کردید، فقط اگه میشه لطف کنید و شماره ی هر گام رو هم تو اسم فایل بنویسید، چون وقتی سیو میکنم تو یه فولدر میذارمشون ترتیب گام ها بهم میخوره، ممنونم ازتون.

    حالا سوالی که شما از خودتون پرسیدید رو من هم جواب بدم.

    برای رفتن به مدار بالاتر سمت من چیه؟ من چه کاری باید انجام بدم؟ (کامل به این موضوع ایمان پیدا کردم که وقتی ازش سوال میپرسم بهم جواب میده و من هم صداش رو میشنوم)

    1) بعضی آدمها رو از زندگیم حذف کنم.

    خب این آدمها چه کسانی هستند؟ (کامل اسم سه نفرشون رو بهم میگه) ولی یه ویژگی مشترک دارن

    ذهنم رو بهم میریزن، یعنی حرفهایی میزنندیا قبلا گفتن که من با اینکه باهاشون بهم خوش میگذره ولی تو تنهاییم اون حرفها رو مرور میکنم، خب نگین اینها رو حذف کن اگر هم نمیتونی سعی کن بهش فکر نکنی خودش کمرنگ میشه از زندگیت، نه ازشون خوب بگو نه بد بگو.

    2) زنگ تفریح خییلی بهم خوش میگذره و دوست دارم بیام دفتر پیش همکارام، اماا گاهی خودم حرفهایی میزنم که قبلش واااضح صدای خدا رو میشنوم که میگه نگین نگو، نگین نگوووو، اما من گوش نمیدم و میگم و بعدش میخندیم، باید سعی کنیم کمتر برم تو دفتر تا بتونم بیشتر جلوی دهنم رو بگیرم و حرف با فرکانس منفی نزنم.

    3) نگین وقتی خواب بد میبینی تعریف نکننننن، من کامل حس میکنم بهم میگه نگین این حرف رو نگو اما گوش نمیدم و میگم باید رو این موضوع بیشتر کار کنم. سکوت سکوت سکوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مهدیه و محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 530 روز

    سلام سلام سلام

    به استاد عزیزم، مریم جان و دوستان هم فرکانسی

    من امروز اومدم توی سایت که برم فایل جلسه چهارم احساس لیاقت رو دانلود کنم دیدم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر مدتیه استارت خورده

    اولش با خودم گفتم نه من سمت خودمو میرم گیج میشم بخوام فایل های متعدد و متنوع گوش بدم و بعد هدایت شدم به این صفحه و صحبت های مریم جان در خصوص معرفی پروژه و آموزش استفاده از اون.

    مریم جان چقققددرررر به این فایل احتیاج داشتم چه خوبه که این پروژه رو معرفی کردی امروز صبح وقتی داشتم شکرگزاری روزانه رو می نوشتم برای اولین بار 4 صفحه رو سیاه کردم بیشتر هم می تونستم بنویسم اما وسط شکرگزاریام از خدا خواستم توی شغلم، توی مادری کردن و هر کاری که در طول روز انجام میدم منو به مسیری هدایت کنه که با انجام کار کمتر، صرف وقت کمتر بازدهی بیشتری داشته باشم و اون وقت اضافه رو اختصاص بدم به اصلی ترین کار زندگیم و اون وقت گذاشتن روی ارتباطم با خدا و بهبود شخصیتمه.

    که شنیدم مریم جان گفتن که یکی از اهداف این پروژه شناسایی کارهای بی اهمیت یا کم اهمیت و انجام ندادنشونه و در مقابل شناسایی و انجام کارهای مهم‌تر.

    این جمله زد توی خال و من فهمیدم چقددرر این فایل مهمه این پروژه مهمه.

    حتی اونجایی که مریم جون گفتین میخوام ببینم توی سال جدید سمت من و وظیفه من چیه؛ وظیفه من مهاجرت به مدار بالاتره و برای رسیدن بهش باید روزانه وقت بذارم و هر روز توی پروژه حاضر باشم و خالص ترین تمرکزم رو به آگاهی های اون روز پروژه اختصاص بدم و بمحض انتشار گام بعدی با فرکانس ها و آگاهی های اون گام جهت دهی کنم تا ذهنم فرصت به تاخیر انداختن توی این مسیر رو به من نده؛ حتی اگه ظاهرا کارهای ضروری تری برای انجامش دارم یا هر بهانه ای که ذهنم میخواد برای اون بیاره. و با این منطق بهانه های ذهنم رو خنثی کنم که اگه من اولویت امروزم رو اختصاص بدم به احاطه کردن کانون توجهم به آگاهی های فایل اون روز، کانون توجه من در راستای اصل و در راستای قانون جهت دهی میشه و این هماهنگی که داره در کانون توجه من ایجاد میشه، منو به سمت ایده های کاراتری هدایت کنه که تمام کارهای امروزم خیلی روان انجام بشه. و به این شکل چرخ زندگی من روان تر بچرخه. پس برای اینکه روزانه برای این مهم وقت بذارم باید برای خودم یه سری خط قرمزها مشخص کنم و اون خط قرمزها شامل نه گفتن به عادت های روتینی هست که داره سازنده ترین دارایی مون یعنی تمرکزمون رو اتلاف میکنه.

    اولین نه گفتن جادویی عمل میکنه و نه گفتن های بعدی رو راحت تر پیش می بره. فقط خیلی مهمه که خیلی زود اولین “نه” رو بگیم. هر چقدر آگاه تر باشیم این آگاهی ها خودبخود “نه” گفتن رو برامون راحت تر میکنه؛ بهانه هایی که میگن:

    الان کار مهم تری دارم بذار اینو تو یه فرصت مناسب تری انجام بدی بذار برلی تعطیلات عید

    این پروژه که توی سایت هست بعدا خودت انجامش میدی

    و از اینجور بهانه هایی که خودمون خیلی خوب میدونیم اگه همین الان دست به کار نشم این دلایل برای به تاخیر انداختن هرگز تمومی نداره. و این دلایل بخشی جدانشدنی از روتین زندگی ما خواهند موند؛ مگه اینکه ما بهشون نه بگیم. وگرنه اونا زندگی ما رو جهت دهی میکنن و زندگی ما میشه مثل آدمایی که هر روز شلوغ و درگیری دارن طوری که وقتی آخر شب میان روزشون رو مرور میکنن خودشون هم نمی فهمن امروز دقیقا چه کار مفیدی انجام دادن؟! و اگه بخوان گزارش کارشون رو آخر شب بنویسن مورد خاصی برای لیست کردن ندارن. ظاهرا اون همه کارهای کردن و اون همه شلوغ بودن اما ارزش خاصی به زندگیشون اضافه نشده خروجی چندان مفیدی نداشتن. اما به طرز عجیبی کل روز سرشون شلوغ بوده. این یه روند فرسایشی هست که هر روز به طور نامرئی داره توی زندگی آدما رخ میده و سرمایه اصلی شون یعنی فرکانس ها و کانون توجهشون رو هدر میده و راهکار اصلی برای بهره برداری از اون تمرکز روی مسیر درست، استمرار در اون مسیر و به ثمر رساندن اون مسیر هست.

    جدا شدن از بدنه جامعه کار بسیار راحتیه اگه فقط ما تمرکزمون رو از اون فرعیات پس بگیریم.

    خدایا ممنونم که هدایتم کردی

    من به این فایل قطعا و بسیار احتیاج داشتم.

    ممنون از استاد بابت ایجاد فایل های مصاحبه و دوستانی که با سوال پرسیدنشون باعث برانگیختگی حس پرسش در من هم شدن و مریم جان عزیز بابت معرفی این پروژه و نظم دهی به فایل های مصاحبه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    منیژه حکیمیان گفته:
    مدت عضویت: 942 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم ،سلام ویژه به استاد شایسته عزیز وتمام دوستان هم مسیرم

    خانم شایسته عزیز شما فوق العاده هستید چقدر دوستتان دارم وتحسینتان میکنم

    از تلاش وجدیت شما سپاسگزارم که هر بار با تقسیم بندی فایلها و یه پروژه جدید بچه های سایت را در مسیر رشد وپیشرفت هدایت وکمک میکنید .بعد از پروژه عالی خانه‌ تکانی ذهن، این پروژه را استارت زدید وخدا میدانید در صورت داشتن تعهد به این مسیر وباورهای درست وعمل کردن به آموزه‌های استاد چقدر رشد میکنیم و به مدار بالاتر هدایت می‌شویم

    استاد شایسته عزیز چه زیبا در مورد تمرکز توضیح دادید که (این طور تصور می‌کنم که منم ویک دنیای خالی و تنها کاری که توی اون دنیای خالی وجود داره به ثمر رسوندن اون کار هست )

    از قدرت نه گفتن گفتید ومنم میخوام بتوانم این قدرت را در خودم تقویت کنم وبا تعهد بیشتر ادامه بدم .

    ویه ایده که تو صحبت‌هایتان بهم الهام شد این بود که آخر شب یک گزارش کار روزانه بنویسم

    یه قسمت کارهای مفید ویه قسمت کارهای بیهوده یا کارهایی که لزومی نداشته وسعی،کنم هر شب که میگذره بخش مفیدش پر بارتر بشه وکفه ترازوش سنگین تر بشه به لطف الله

    خدا را هزاران بار شکر که در مسیر،شنیدن این آگاهی ها قرار گرفتم

    خدا را هزاران بار شکر برای وجود شما واستاد عزیزم

    خدا را هزاران بار سپاس،به خاطر دوستانم در این خانه سبز الهی وکامنتهای خوب وعالیشان که کلی درس ونکته برامون داره

    خداوند یار ونگهدار و هدایتگر همه ی ما باشد .

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ثمین گفته:
    مدت عضویت: 198 روز

    به نام خدای هدایتگرم.

    سلام به استاد عزیزم.

    سلام به مریم جان شایسته گل سر سبد دانشجویان این سایت الهی.

    و سلام به دوستان همیشه همراهم.

    مریم عزیزم خیلی ممنونم که این فایلهای ارزشمند رو در قالب پروژه ی مهاجرت به مدار بالاتر روی سایت میگذارین. خیلی ممنونم که به ایده تون عمل کردین. صدای زیباتون رو بارها شنیدم و نکته برداری کردم و چقدر لذت بردم از اینهمه سادگی در کلامتان. انگار مفاهیم رو تا اندازه ی یک سلول ریز کرده بودین تا مثل هلو بره در جسم و جان و روحم و این فرصت به تمام وجودم داده بشه تا از بهترین و مقوی ترین ها تغذیه کنه. تا آماده ی شروع یک مسیر فوق العاده بشم. و اگر استمرار در مسیر یادم رفت دوباره برگردم و روح و جسمم رو قوی کنم با شنیدن دستورالعمل تا قویتر گام بردارم.

    خانم شایسته مهربان، این فایل نشان از درک عمیق و همه جانبه ی شما از آموزه های استاد را دارد‌. و من حین گوش دادن بهش بارها تحسینتان کردم و از خدا خواستم این درک عمیق نصیب من هم بشود.

    از همین شروع پروژه کلی مشکل در وجودم شناسایی کردم و امیدوار شدم به اینکه تا آخر پروژه چه قدر آگاهی های بیشتری قرار است بیاموزم و چه قدر موارد دیگر قرار است در وجودم کشف کنم.

    من با شنیدن این فایل چندین مشکل را در خودم پیدا کردم.

    1. عدم استمرار در کارها. من در شروع خیلی خوبم ولی در ادامه دادن نه. چندین ویدیو آموزشی در زمینه های مختلف دارم که از هر گروه تنها 2 یا 3 تای اول را دیده ام.

    2. عدم تمرکز. در جایی که من مطالعه میکنم عوامل حواسپرتی فراوانن و من با هر ضرب و زوری میخام توی اون محیط مطالب رو یاد بگیرم و این جمله از استاد را که بیان کردید که با نصف شدن تمرکز، نتایج تقریبا صفر میشوند، تلنگری به من زد. و فهمیدم چرا با اینکه من همیشه در تلاش ام ولی برآیند کارهام اصلا قابل قبول نیست. چون من تمرکز لازم رو ندارم.

    3. خیلی بخودم سخت میگیرم و وقتی یک مورد از مواردی که قرار بوده رو به ذهن بسپارم فراموشم میشه، خودمو سرزنش میکنم ولی ترکیب زیبای بهبود های کوچک که شما بکار بردید خیلی برام جالب بود فهمیدم که من حالا با توجه به ظرفم میتونم از آگاهی های هر فایل بهره ببرم و مهم اینست که متوقف و نا امید نشم.

    نکته جالب بعدی که یاد گرفتم اینکه هدفم رسیدن به خواسته هام نباشه بلکه باید هدفم رو روی بزرگ کردن ظرف وجودم بگذارم. و اگر ظرفم بزرگ بشه و مدارم بالا بره لاجرم خواسته هام و حتی بیشتر و بهتر از آنها به زندگیم میان.‌ و اینطوری از دو جهت سود میکنم.‌هم شخصیتم بهتر میشه هم به خواسته هام میرسم.

    و تصمیم گرفتم قوانین رو دقیقتر درک کنم، دقیقتر اجرا کنم و خودم رو مقید به اجرای قانون نگه دارم.

    تصمیم گرفتم استمرار را تمرین کنم. تصمیم دارم برم و عادتهای روتینی که سالهاست نه نگفتم بهشان و تمرکزم را میبلعند رو لیست کنم. و اولین و قویترین نه را بهشان بگم.

    این فایل سراسر آگاهی و درس و امید و انرژی بود.

    بی نهایت سپاسگزارم از لطف بی حد تان.

    در‌پناه الله، شاد و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2888 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان خیلی خوب

    خداروشکر می‌کنم که به این فایل بی نهایت عالی هدایت شدم و چقدر نکات زیبا و ارزشمندی داشت

    اینکه ممکنه روز شلوغی داشته باشیم و در پایان روز متوجه بشیم کار خاصی نکردیم

    اینکه اصل رو از فرع تشخیص بدیم

    به عادت ها و بهانه های ذهنمون نه بگیم

    و تمرکزکاملمون رو بذاریم رو کارمون و اگر پروژه ای رو شروع میکنیم فکر کنیم که تو یه دنیای خالی هستیم. خیلی زیبا بود.

    و مطمئنم در ادامه و با مرور فایلهای مصاحبه مدارمون بالاتر میره و شخصیتمون بهبود پیدا میکنه

    خدایا شکرت برای همه نعمت ها و برکتهات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهوش گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    سلام مریم جان عزیزم، از این که وقت میذاری و برای رشد و آگاهی افراد تلاش می کنی، خیلی ازت ممنون و سپاسگزارم. امیدوارم نتیجه ی این نیت و اقدام خوبت را توی زندگیتون با استاد بیشتر از قبل ببینی و بهترینها براتون در بهترین زمان و بهترین مکان اتفاق بیفته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: