https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/12/d-abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-12-31 05:23:272024-12-31 05:35:37دستور العمل پروژه «مهاجرت به مدار بالاتر»
256نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدا میدونه این چندوقتی هست تووی مداری ثابت شدم که هر چقدر تلاش میکنم بالاتر نمیرم،من امسالمو با دوره ی ثروت یک شروع کردم،کسب و کار مورد علاقه مو راه اندازی کردم،و همزمان هم داشتم روی دوره احساس لیاقت کار میکردم،مدتیه که کسب و کارم استپ شده،دوباره برگشتم از اول دوره ثروت یک،سپاسگزاری،تکرار باورهای ثروت ساز،اما به قول استاد وقتی نتیجه تغییر نمیکنه یعنی من باورهای تغییر نکرده،از خداوند هدایت خواستم،سفر به دور آمریکا رو شروع کردم در کنار ثروت یک،سفر شما به ایالت کولورادو،با دیدن پونزده قسمت از سفر شما به کولورادو به سفر دو،سه روزه ایی دعوت شدم،که دقیقه به دقیقه شو خدا رو در این سفر احساس کردم،سفری که مجموعه ی طبیعت رو در اون دیدم و نهایت لذت رو بردم،رنگین کمان،برف،بارون،درخت،کوه،رودخونه،باد،دشت،صحرا و…این سفر لذت بخش ترین سفری بود که تا به امروز تجربه کردم،خدایا شکرت
اما از لحاظ ورودی مالی تغییری ایجاد نشد،همچنان فروشم کند داره پیش میره،اما یه چیزی رو تووی ثروت یک یاد گرفتم که همه چیز تووی ادامه دادنه،من نباید کم بیارم،من باید ادامه بدم،مسیر درست همینه،اگه هنوز اتفاقی نیوفتاده یعنی باورهای من هنوز تغییر نکرده،نجواهای شیطان هم که تا این لحظه تووی ذهنم داره گفته میشه،همین صبح که داشتم میومدم سرکار،از خداوند کمک خواستم،منو به مداری ببره که نعمتهای بیشتری در اون مدار هست،داشتم جلسه پونزده ثروت یک رو گوش میدادم،که اومدم تووی سایت دیدم خدای سریع الجوابم،جوابم رو داده پروژه مهاجرت به مدار بالاتر،دقیقا همون چیزی که من از خدا میخواستم،استاد شایسته خداوند وقتی داشت شما رو هدایت میکرد به سمت این پروژه به من تضادی داد به اسم فروش کمتر تا من درخواست کنم برای مهاجرت به مدار بالاتر برای دریافت نعمتهای بیشتر،و خداوند در زمان مناسب و در مکان مناسب مارو با هم،هم مدار کرد،خدایا شکرت
حالا دیگه شما سمن خودتون رو انجام دادید،خداوند هم سمت خودش رو انجام داده،اینم منم که با نه گفتن به خیلی چیزها که تووی این نیم ساعت ذهنم بهونه میورد،باید بیام سمن خودم رو انجام بدم تا مهاجرت کنم به مدار بالاتر،خدایا شکرت
تصمیم گرفتم ثروت یک رو کنار بزارم،در کنارش کارهای متفرقه ایی که روزانه انجام میدادم اما هیچ کمکی به رشد درونیم نمیکرده رو کنار بزارم و این 25روز بیخیال همه چیز و همه کس بشم و خودمو ببندم به آگاهی های این پروژه،خدایا کمکم کن،تمرکزم لیرزی بزارم روی این پروژه که پاسخم بوده از طرف خداوند برای مهاجرت به مدار بالاتر
استاد عزیزم درسته نمیام بنویسم،اما روزی نیست که نخوام صدای شمارو بشنوم،هر روز گوش میدم،میخونم،مینویسم،میبینم،اما هنوز نفهمیدم که گره کارم کجاست که اینقدر رشدم کنده که یه وقتهایی خسته م میکنه اما هیچوقت نگفتم این مسیر درست نیست،همیشه سعی کردم ایراد رو در خودم ببینم،برای همین رها نکردم،هنوزم هستم در این مسیر،اونقدر میمونم تا پیدا کنم اون ترمزی که منو پشت سدی از نعمت،ثروت،فراوانی نگه داشته،تا نشکونم این سد رو،دست از این مسیر برنمیدارم،این جهان به من بدهکاره،من باید تلاش کنم با کنترل ذهن،و تمرکز بر روی خواسته هام حقمو از این جهان بگیرم،خدایت شکرت
استاد شایسته ازت سپاسگزارم بابت این پروژه
استاد عباسمنش از شما هم سپاسگزارم که شدی پیامبر زمان من
خدایا وقتی به تو میرسم که ازت سپاسگزارم کنم احساس عاجز بودن دارم،نمیدونم چه کلماتی به کار ببرم تا احساسمو درش بیان کنم،فقط میتونم بگم خدایا بی نهایت سپاسگزارم
بابت وجود خودم هم در این پروژه بی نهایت خدارو شکر میکنم
بسم الله الرحمن الرحیم الرزاق الوهاب العلیم النور الغفور القریب المجیب
میدونم که میدونید خیلی با حالید.
میدونم که میدونید خیلی خاصید.
سلام به همه ی شما که خاص و متفاوت و باحالید. حضور در این سایت و دیدن و شنیدن خشک و خالی فایل ها هم سعادت(هم مداری) رو میخواد. هر کسی رو در این وادی راه نیست.
سلام به استادان عزیزم سید حسین و مریم بانوی شایسته ی مهربان و قشنگم و دوستان توحیدی ام در این سایت الهی و مقدس
این پروژه دقیقا موقعه ای تمام میشه که قراره یه تحولی در زندگی فیزیکی ما رخ بده. قراره مهاجرت به شهر دیگه ای داشته باشیم. ولی یه سری مسائل هست که مانع هستن و نیاز داره که روی توحید و تسلیم بودن بیشتر کار کنم، که این پروژه به یاریم آمد که راحتر بتونم مسیر رو بشناسم و روی اصل تمرکز داشتهباشم. ان شاءالله که بتونم تا آخر پروژه باشم و نهایت استفاده رو ببرم. و چه جالب که در مصاحبه ی اولی در مورد مهاجرت پرسیده شده بود. و با توجه به صحبت های استاد، منم این جایی که الان هستم مشکلی ندارم و همه چی عالی هست، فقط برای تجربه و شناخت بیشتر میخواهیم این مهاجرت رو داشته باشیم.
درس هایی که از این فایل مصاحبه تا الان آموختم:
*ما انسان کاملی نیستم و در حال تکامل هستیم.
*باید قانون کلی رو یاد بگیریم و با توجه به اون مسائل زندگی مون رو حل کنیم.
*برای رسیدن به خواسته نباید به یک چیز یا جای خاص بچسبیم باید اون ویژگی که اون خواسته داره رو تجسم کنید و رسیدن به اون رو به خدا بسپاریم.
*اگه کسی گفت: که تو نمیتونی این کار رو انجام بدی، از سخنش انرژی بگیریم و متوقف نشویم و مناظر تشویق و تمجید نباشیم.
*اگر کسی گفت:کاری نمیشه، انجامش بدیم چرا که همه چیز امکان پذیر است
*حرکت کنیم، تجربه های متفاوت داشته باشیم خودمان و اطرافمان رو بیشتر بشناسیم.
*باور یک شبه بوجود نمیاد که یک درست بشه یا از بین بره. باور بعلت ورودی زیاد در طول زمان بوجود میاد.
*هیچ جادویی وجود نداره و باورها باید تکرار و تقویت بشوند.
*ممکنه یک اتفاقی شما را تکون بده و در واقع یک تغییری بشه حالا بعلت یک حادثه یا دیدن فیلم یا خواندن کتاب یا مطلبی باشه ولی اگر ادامه داده نشود به فراموشی سپرده می شود چون به باور تبدیل نشده و باید روی آن کار شود.
*تمام اتفاقات ما نتیجه افکار ماست و افکار نتیجه باورهای ماست، امکان نداره اتفاقات و شرایط ما جوری رقم بخوره که ربطی به باور ما نداشته باشه.
الان این ها رو نوشتم در دفتر و در این جا و باید با توجه به شرایط خودم برای مهاجرت بررسی و تحلیل کنم و نتیجه رو ان شاءالله کامنت می کنم.
از استاد عزیزم که این فایل ها رو آماده کرده واز مریم بانوی شایسته که زحمت بروزرسانی رو کشیده و سایت رو فعال نگه داشته یه عالمه سپاس گذارم.
خدایااااااااااااا شکررررررررت
در پناه حق همه ی ما روز به روز توحیدی تر باشیم الهی آمین
سلام مریم بانوی عزیزم استاد فوق العاده در نظم دادن به فرکانس ها
مریم جان اگر بگویم این پروژه های شما به اندازه دورهای استاد بینظیر و فوق العاده هستند اغراق نکرده ام
مریم جان من کلی از همین فایل معرفی سما آگاهی کسب کردم وتعهدم به ادامه این مسیر بیشتر شد
واما آگاهی های من از این فایل
اولین گام برای رشد برداشتن گام های مستمر است
آگاهی های این پروژه تو را به خود شناسی قدرت تشخیص اصل از فرع توانایی دریافت هدایت
رسیدن به راهکارهای لازم برای اجرای هدایت
قدرت تشخیص امکانات کنونی برای تحقق خواسته هایت میرساند
این پروژه باورها و افکاری را به تومیشناساند که شاید خیلی مخفی باشند اما تورا ازرسیدن به مدار خواسته هایت دور میکنند و مثل زنجیر تورا به موقعیت کنونی ات متصل می کنند
این پروژه یک عینک ریز بین به تو میدهد تا هوشیارانه ذهنت را رصد کنی و تمام زوایای آن را برسی کنی وبا شناخت بهتر خودت در جهت رشد گام برداری
این فایلها تجربه یک دانشجوی زرنگ است که از این مسیر نتیجه گرفته و حالا سخاوتمندانه تجربه های خود را باما به اشتراک میگذارد
علت اینکه این آگاهی ها به صورت پروژه اکران میشود این است که به ما هدف وانگیزه بدهد مارا منظم تر و متعهد تر بکند
سوال مهم : برای مهاجرت به مدار بالا تر وظیفه من چیست ؟
حضور مستمر در این پروژه و اختصاص دادن بالاترین حداز تمرکز به این مسیر چون به میزانی که درک میکنیم عمل میکنیم و به میزانی که عمل میکنیم نتیجه میگیریم
منطق من برای به تعویق نینداختن حضور مستمر در پروژه
حضور مستمر من در پروژه کانون توجه من را به سمت خواسته هایم هدایت میکند دراین صورت همه امور زندگی من در جهت خواسته هایم قرار میگیرند وکار برمن آسان و روان میشود
خط قرمزهای من برای انجام مستمر پروژه
توجیه کردن و بهانه آوردن ممنوع
برای این کار باید عادتها ذهنی و رفتاری که موجب درگیر کردن کانون توجه من میشود را شناسایی و حذف کنم
مثل سوال پرسیدن در کارها و زندگی مردم
مثل بهانه هایی مثل خوابم می آید در طول روز خسته میشوم سرم درد میگیرد
البته ناگفته نماند که من به تازگی قانون سلامتی را خریدم که انشاالله به اجرای آن تمام بهانه های ذهنم برای جسمم تمام میشود
بازپس گیری تمرکزم از عوامل غیر اصلی که هیچ ارزشی به زندگی من اضافه نمیکنند
مثل تجسم صحنه های بیارزش و بی فایده در ذهنم
منطقی قوی برای نه گفتن به عادت به تاخیر انداختن
اگر الان به خودم اجازه بدهم که کارهای مهم را به تاخیر بیدازم ذهنم مدام بهانه میآورد ومن را درگیر کارهای بیارزش میکند ودر انتها دچار سرگردانی و احساس بی لیاقتی میشوم
مربم جان من از این منطق یک اهرم رنج و لذت ساختم تا دیگر کارها را به تعویق نیندازم
ودر ادامه صحبت های شما از هر کلامتان یک اهرم رنج و لذت ساختم تا ذهنم دیگر هوس نجوا نکند
و در انتها با آن قسمتی که فرمودین بدون کماگرایی به آنچه که فهمیدین عمل کنید من یک تعهد نامه نوشتم که به انچه که فهمیدم عمل کنم
مریم بانوی عزیزم من با این فایل کلی منطق قوی به دست آوردم و با ثبت آنها در دفترم ابن تعهد را به خودم دادم که هرروز قبل از استفاده از فایل آنها را مرور کنم تا منطق ها و این آگاهی ها من را در درک آگاهی ها فایلها کمک کند
درانتهای از خدای وهابم سپاسگزارم که من را در معرض این آگاهی های زندگی ساز قرار داده است
خیلی وقت بود ک وقتی صبح ها از خواب پا میشدم دوست داشتم بازم یه پروژه یا فایل جدید ببینم، و روزمو شروع کنمــ
من همیشه اولین کاری که میکنم اول صبح، به سایت سر میزنم یه نشانه روز میبینم و بعد از جام پا میشم. تو این چند روز خیلی سرم شلوغ بود و بگم فرصت نداشتم مثل قبل چند ساعت برای کار کردن رو خودم کنار بزارم ولی با این وجود حتی اگر نیم ساعت هم میشد دفترم و ک مطالب دوره 12 قدم و نوشتم،میزاشتم جلوم و باورهارو مرور میکردم،خیلی برام مهمه ک اول صبح با حس خوب شروع کنم چون واقعا معجزه شو دیدم، تمرین ستاره قطبی باعث میشه کارهام روان تر پیش بره،یعنی متوجه شدم روزایی ک میگم امروزم سرم شلوغه باشه یه وقت دیگ فایل گوش کنم،اخر شب از فرط خستگی خوابم میبره یه عالمه کار انجام دادم بدون اینک تاثیر مثبت داشته باشه،کلی گره خورده و باید وقت بیشتری باز برای انجامشون بزارم. اما روزهایی ک با ارامش کار کردم رو باورهام کار کردم اون روز همه چیز عالی پیش رفته.
امروز گفتم حس میکنم استاد یه فایل جدید گذاشته وقتی اومدم سایت و دیدم پروژه جدید دارم خیلی خوشحال شدم، با اینک امروز کلی کار دارم اما نشستم یه گوشه فایل اول و ببینم بعد برم سراغ کارام ک مطمعنم معجزه بیشتری رخ میده.
مریم جان بابت وقتی ک میزاری و این فایل هارو بصورت پروژه دسته بندی میکنی واقعا سپاسگزارم ـ
با عرض سلام و تبریک و احسنت به خانم شایسته عزیز و استاد گرانقدرم بابت این پروژه ی زندگی ساز جدید،همین ابتدای کلام بی نهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم
میخوام بگم: من با تمام وجودم آماده این تغییرم، من “میخوام “کوچ کنم به مدارات بالاتر، من اونقدر ارزشمندم که حقمه استفاده و بهره ی بیشتر از نعمتهای الهی پروردگارم اون هم به صورت کاملا طبیعی و خود به خودی،به شرطی که روی خودم ،توجهات ،باورها و فرکانسهام کار کنم، اونها را با کیفیتتر کنم و ظرف وجودیم رو پاکتر و بزرگتر نمایم تا برسم به مداری بالاتر….من عاشق این هم فرکانسی با خواستههایم هستم، خواستههایم که در مداری بالاتر از مدار کنونی هم میباشند و برای رسیدن راحت و آسون بهشون باید به تغییر مدارم فکر کنم وسپس عمل کنم به آموزههای الهی و یکی شدن با خدایم،با شنیدن صدایش و پذیرفتن هدایتهایش، “باید عمل کننده خوبی باشم” ، باید قدرت را به دست بگیرم و خودم را برهانم از زنجیرهای اسارتی که به پاهایم زدهام،چرا که من خودم را لایق یک زندگی با کیفیت تر و بهتر میدانم و به یک زندگی عادی و معمولی بسنده نمیکنم، چرا که تا زندهام به لطف خدایم، قدرت تغییر فرکانسهایم، قدرت تغییر مدارات فرکانسیم را دارم.
و همین جا، همین لحظه از خدایم صمیمانه متشکرم که هنوز که هنوزه کلی جای رشد و پیشرفت برایم باقی گذاشته تا هر روز برایش حرکت کنم ، گامهای عاشقانه و پرشور و حرارتی بردارم و با کمک او و هدایتهایش، با تسلیم بودن در برابر فرامینش،خودم را به مدارات بالاتر رسانده، با ظرف وجودی بزرگتر و با کیفیتترم، از نعمتهای بیشترش لذتها برده و سپاسگزارتر باشم و رضایت و خشنودی او را به تماشا بنشینم….
ایول به استادی که بینظیرترین الگوست برای من و تغییراتم ….
ایول به قدمها و اقدامات بینهایت عالی و شکوهمند خانم شایسته ی عزیز که عاشقانه از اقداماتش و علم و آگاهیهایش به ما میگوید و در این راه زیبا به لطف خدا همسفر مهربان و همراه پرشور و زیبای ماست خدایا شکرت
ایول به من که شرایط الانم را پذیرفته،گیر بهشون نمیدم، مسئولیت تغییرشون رو پذیرفتم… و پذیرفتم که همه اونها ،ساخته و پرداخته ی دست خودم هستندو نتیجه ارتعاشات و فرکانسهای قبلی منند…
ایول به این پذیرش، ایول به این تغییر درونی، ایول به این مسئولیت پذیری و ایول به قدمهای پر از ذوق و شوقی که هر روز و هر لحظه برای این تغییر بر خواهم داشت….انشالله
ایول به خدایی که همین اول صبحی به من گفت قدمهایت را محکم و با ایمان بردار و نتیجه را به من بسپار….و اصلاً نگران نتیجه نباش و روشون تمرکز نذار، چون الان دیده نمیشن و برای ذهنت شاید سخت باشه باور کردنشون و شاید سنگاندازی کنه و گاه و بیگاه تو را ناامید و دل زده….پس تمام توجه و تمرکزت رو بذار روی گامهایی که قراره برداری و با ایمان و از روی حس خوب قدم بردار…اگه در مسیر من اومدی عشق بزار ، بدون عشق ،هیچ هدفی تیک نخورده و هیچ تغییر زیبا و پایداری شکل نگرفته و هیچ باری به درستی به منزل نرسیده…. این مسیر نیاز به عشق، شور و اشتیاق و ذوق بالای تو داره…وقتی عشق و هیجان و اشتیاق باشه دیگه هیچ وقت ناامیدی و دلزدگی تورو فرا نمیگیره ، اون وقت هیچ “حسی “نیست که تو رو از حرکتت و ادامه دادن مسیرت بازداره داره و تو را متوقف کنه…
وخوش به سعادت ما که به لطف و حمایت خدای عزیز، هر لحظه، در حال حرکت و هجرت به مدارات بالاتر هستیم و من این هجرت را دوست دارم ،بزرگترین و زیباترین هجرتهای زندگیم هستند شکر خدای مهربان
خدایا شکرت بابت اینکه مرا آماده و مشتاق این تغییر شخصیت ،تغییر و بهبودی فرکانسها ،افکار و باورها و مداراتم کردی
خدایا شکرت که هر روز به لطف تو، ظرف وجودیم در حال با کیفیتتر شدن، پاک و مبرا شدن و بزرگتر شدنه برای دریافت نعمتهای بیشتری از جانب تو
خدایا شکرت بابت این اشتیاق سوزانی که در من به وجود آوردی برای تغییر و بهبود شخصیتم، برای بهتر شدن کیفیت زندگیم از هر لحاظ…
خدایا شکرت که مرا خالق زندگیم کردی و از تماشای چیزهایی که خلق میکنم ،خواستههایی که با کمک تو تیک میزنم و هر حرکتم داری کلی لذت میبری…و تشویقم می کنی
خدایا شکرت که به لطف تو و علمی که به من دادی سمت خودم رو به دست گرفتم و آن را عالی انجام میدهم و در این راه از تو نیز کمک و مدد میخواهم…
خدایا از تو ممنونم که توجه و تمرکزم ،به لطف تو ،هر روز مشتاقانه، عاشقانه، شادمانه بر روی حرکت در مسیر درستت است، در صراط مستقیمت ،برای شکوفایی بیشترم…
خدایا ازت ممنونم که یاریم میکنی که توجه و تمرکز عالی بزارم بر روی زیباییهای این مسیر و زیباییها و تواناییهای خودم را نیز مدام ببینم و تایید و تحسین کنم و مشتاقانه و متعهدانه هر روز قوانین الهییت را نیز تایید و تحسین کنم….خدایا متشکرم که قانون سلامتی را به من آموختی پشتبند یاد دادن قانون جذبت، قانون ارتعاشات ،قوانین الهیت و راه و مسیر را برایم زیباتر کردی…
خدایا شکرت که گفتی اگر خواستی در مسیر من حرکت کنی، غرورت ،خودبرتربینیت، را بنداز به کناری ….عجله و بدو بدو را هم با خودت نیار ، چرا که مسیر من، مسیر رشد و تحول و بهتر شدنه…مسیر ارزشمندیهاست ، دیدن ارزشهاته ،بدون دچار احساس غرور شدن ،مسیر تواضعهاست ، مسیر بندگیهاست ،مسیر همراه شدن با منه، مسیریه که پر از آرامشه و جای عجله اینجا نیست، اینجا مسیر تکامله و باید با تمام عشقت، عاشق پیمودن روند تدریجی تکاملی خودت باشی…و از هر لحظهای که اینجا هستی و از هر گامی که برمیداری کلی لذت ببری ،نه اینکه با عجله، به دنبال مثلاً رسیدن به مقصد باشی ،مقصدی وجود نداره، مقصد همین مسیره، از مسیرت بتونی لذت ببری ،بردی…
نه اینکه ،خودت را با کسانی که در این مسیر میبینی مقایسه کنی و نه اینکه، تقلید کننده آنها باشی ،که ادای اونها را در بیاری و از پیمودن روند تکاملی خودت باز بمونی،در مسیر الهی من، هم مقایسه بده هم تقلید…
خدا جونم ازت ممنونم بابت استاد شایسته عزیز ،مخصوصاً اونجایی که از” نه گفتنها ” صحبت میکنه ،چه زیبا کلام تو رو بر این صفحات جاری کرده، مرسی ،خدا مرسی، استاد مرسی ،
خدایا شکرت که به من آموختی وقتی برای خودم و زندگی ام و تغییر و تحولات مثبتم و بهبودیهای دائمی ام ” ارزش ” قائل هستم ،و ارزشهایی که تو به من دادی رو ،مدام به خودم یادآوری میکنم ،این “نه گفتنها “، هم برایم خیلی راحت و آسون میشوند، هم، بینهایت نتایج عالی برایم به بار میآورند ،هم ، بر ارزشهایم بیشتر میافزایند…و به نظرم تا این “نه گفتن های” جدی و محکم نباشد ، هیچ تغییر خاص و بزرگی اتفاق نمیافتد در من… این” نه گفتن ها “هستند که شروع تحولات را رقم میزنند ، خدا جونم شکرت بابت قدرت” نه گفتنی “که در من زنده کردی،اونم منی که قبل از ورود به این مسیر زیبا ، جز ضعیفههایی بودم که کوچکترین قدرتی در این زمینه نداشت و خدا تو بودی که مرا قوی و بارور کردی،شکرت
ایول خانم شایسته ی عزیز، قسمت” نه گفتن هایت ” را عاشقانه دوست دارم و تایید و تحسین میکنم ،مرسی
استاد جانم مگر میشود شما به لطف خدا همچین گنجی را در اختیارمان قرار دهید و عشقتان را در آن جاری نمایید و من “آماده” نباشم…اتفاقا این” پروژه ای” که استارتش را زدهاید، لطف و مهربانی خدایم را برایم یادآوری میکند و مهر تاییدی میزند بر حرفها و الهاماتش، چرا که من از دیروز صبح به لطف و کرم بیکرانش، از خواب غفلت برخاستم و با کلام مهربانش قدرت را دوباره به دست گرفته و در هوشیاری و بیداری که از جانب مهربانش هر لحظه در حال رویدادن بر من است،قوایم را برای این تغییر جمع کرده ،مهیا و آماده ی این تغییر شده ام و امروز خداوند برایم گنجش را با دستان مهربان شما برایم میفرستد…سپاس
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خودت حافظ و نگهدار بندگان خوب و خاصت از جمله استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیز و نازنین باش …
امیدوارم هر جای این کره خاکی که هستی در صحت و سلامت کامل جسم و روحت باشی دوست عزیزم .
ندا جانم دونبال یه راهکار بودم رفتم عقل کل بگردم به خدا انگار قلبم هی صدا میداد ندا دولت آبادی ازش راهنمایی بخواه !!! منم بدو بدو اومدم آخرین کامنت شما میخوام ازتون کمک بگیرم
ندا جان من دقیقا 61 روزه با توجه به فایلهای رایگان استاد ،سریال هاشون و کامنتهای بچه ها دارم به سبک قانون سلامتی پیش میرم
و خب این وسطا مطمئن شدم که در کنار قانون سلامتی من اگه نتونم ذهنمو کنترل کنم سلامتیم به خطر میفته و متاسفانه هفته قبل من دچار یعنی چالش شدم و اصلا کنترل ذهن برام خیلی سخخخخت شد طوریکه قیافم داد میزد و خب 2 روز بعد اون اتفاق من روزه گرفتم و روز 4 ماه رمضان منی که طوری پیاده روی میکردم که حس پرواز بهم دست میداد حالم خوب بود برنامه هامو مینوشتم رو روال بود روز 4 ماه رمضان من واقعا عین فلجها شدم و وقتی که میخواستم بلند بشم در حد 10 ثانیه چشمام هیچ جا رو نمیدیدم و حالم خیلی بد شد و از روز 5 روزه نگرفتم و یه کوچولو الان خوب میتونم راه برم چشمام هم کمتر سیاهی میره اما یه حس دقیقی بهم میگه که تو یه چیزی در بدنت کمه !!!!
اصلا دوست ندارم تو این حالت بمونم دوست دارم اون انرژی دوباره برگرده و خیلی دوست دارم دوره قانون سلامتی رو بگیرم و از این تضادها بیام بیرون ولی از نظر هزینه فعلا مشکل دارم …
پاهام از زانو به پایین کاملا حس میکنم بی حسه و سرم گیج میره ویتامین دی و قرص آهن و منیزیم ویتامین سی هم میخورم …
میشه کمکم کنید من چه کنم باز اون شور و انرژی برگرده دلم نمیاد این مسیر رو رها کنم من 16 کیلو مثل اب خوردن کم کردم !!!
سلام عزیزم، امیدوارم حال دل و جسم و همه وجودت عالی تر از عالی باشه….
به نوبه خودم ، تمامی موفقیت هات رو بهت تبریک می گم و امیدوارم بلطف خدا لایق صحبت کردن از راه و روشی درست برای تغذیه جسم باشم… راستیتش برحمت بی کران خداوند و لطفی که نسبت بهم داشته و داره، می تونم بگم چندین و چند ساله توی ق جذب و ارتعاشات، مستر شدم الحمدالله و کنترل ذهن و افکار برام کار آسون و لذت بخشیه بلطف خدا … اما در زمینه تغذیه با وجود مطالعات بسیار هنوز نمی تونم ادعا کنم عالی ام …انشالله توی این زمینه هم خود خدای بزرگ کمکمون کنه و
راهنمای ما باشه به بهترین و عالی ترین و آسون ترین راهها …آخه بخاطر اینکه هم جسم ها متفاوت هستند و هم راه های گفته شده و تا الان کشف شده بی نهایت زیاد و متنوع ، فهم و تشخیص و تمیز دادن اینکه کدوم یکی درسته و چه کسی واقعا داره روش درست تغذیه جسم رو بیان می کنه، بسیار دشواره…
اما طبق تحقیقات و مطالعات بسیار زیادم توی این 3 سال اخیر و روش های زیادی که تو کل عمرم، امتحانشون کردم ، بلطف خدا به یه علم نسبی رسیدم راجع به این قضیه…
بلطف و یاری خدا میخوام کمی راجع بهش بنویسم برات،امیدوارم مفید واقع بشه :
1. جسم ما نیاز نداره که مدام چیزی بخوره، کلا یک یا دو بار در روز ، حالا زیاد زیادش 3 وعده در روز…بدون کوچکترین میان وعده ای، آخه این جسم نیاز به استراحت و بازسازی و ترمیم خودش داره و وقتی ما بارها و بارها چیزی بهش می دیم،در واقع فشار بی نهایت زیادی رو بهش تحمیل می کنیم که بیچاره فقط و فقط باید در پی هضم اونها باشه (خوردن کاربها هم انرری خیلی زیادی رو از بدنمون می گیرن)
2. در کل شبانه روز ، سطح انسولین باید در حالت استیبل و پایدار باشه، نه اینکه مدام در حالت نوسان باشه…
مهم ترین مسئله اینه : حفظ تعادل سطح قند خون یا انسولین در کل شبانه روز
خیییلی خیییلی مهمه این قضیه که انسولین در حالت تعادل باشه، نه اینکه کل روز انسولین در پایین ترین سطح ممکن باشه، این برای هر روز و همیشه چیز جالبی نیست و ادعای درستی هم نیست …. ولی حفظ حالت تعادلش بی نهایت مهمه
3. لبنیات گاوی رو اصلا و ابدا ،به هیچ وجه بدن انسان نمی شناسه
طبق مطالعاتی که داشتم، چندین دکتر خارجی و محققان زیادی متوجه شدن که معده و سیستم گوارشی گاو با انسان بی نهایت فرق می کنه( خودتون هم می تونین راجع بهش تحقیق کنید)و گاوی که داره شیر می ده،شیرش برای گوساله شه، و شیر گاو دارای آنزیمهایی ست که فقط بدن گوساله می شناسه و براش ساخته شده ، و گاوها رو قدیم نه از گوشتش برای خوردن ،نه از شیرش برای نوشیدن، استفاده نمی کردن،گاو برای شخم زدن زمین بوده و ….
اما لبنیات گوسفندی، بز رو بدن انسان می شناسه، البته اون رو هم نباید زیاد خورد
4. غلات مخصوصا گندم مخصوصا گندم ، خوراک دام و طیور بوده، نه برای مصرف انسانها
بدن ما به هیچ وجه نمی شناسه
جو کمی بهتره،اما گندم به هیچ وجه، اونهم گندم الان…گندم خوراک دامه، نه خوراک انسان
5. نان یک چسب به شدت قویه
اگه میخوای خودت با چشای خودت ببینی که چه سمی رو هر روز به بدنمون داریم میدیم و چقدر روده های ما دچار مشکل می شن وقتی نون می خوریم ، یه تیکه ی خیلی کوچک از نون رو با کمی آب مخلوط کن، با دستت یه کاغذ رو بهش آغشته کن و بچسبون به یه دیوار(من خودم ،هم توی محل کارم ،هم تو خونه مون این کاغذ آغشته به چسب نان رو زدم به دیوار تا جلو چشمم باشه…) آنچنان چسب قویه که تا ده ها سال هیچیش نمی شه، یا دوتا کاغذ رو باهاش بهم بچسبون… قدیمها بعنوان چسب ازش استفاده می کردن…حالا وقتی وارد روده های ما میشه سبب حالت چسبندگی شده، ویتامین ها و … هرچی که بخوری بهش می چسبه و امکان هضمش وجود نداره…
6. آجیل فقط خام ، اون هم خیلی کم، اون هم نه هر روز
7. میوه خوردنش به مقدار کم اشکال نداره مثلا روزی 1 سیب، نه روزی چند مدل و به مقدار زیاد ، فقط 1 عدد
میوه قندش که فروکتوزه رو بدن ما میشناسه و کاملا متفاوته با قندهای مصنوعی،با گلوکز و…
چرا ، زیادش بدن رو دچار مشکل می کنه و مشکل ساز میشه اما کمش، نه
8.شکر ،آرد ، و روغنهای گیاهی بغیر از زیتون اصل، نارگیل، آووکادو، سم خالصن…
بدترین چیزی که می تونیم به بدنمون بدیم
9. این مورد هم خیییلی مهمه: بدن ما مخصوصا بدن های امروزی که مثل قدیمیها تحرک خاصی ندارن، اصلا و ابدا نباید روغن زیاد مصرف کنن، روغن باید به اندازه و سالم باشه، و غذاها رو نباید سرخ کرد، کبابی، بخار پز،آبپز یا در فر و گریل شده، این مورد هم رعایت کنیم به نسبت فعالیت بدنی مون، بی نهایت کمک کننده است
10. تخم پرندگان مخصوصا تخم مرغ اون هم از نوع محلی اش ، بدن ما می شناسه و براش مفیده، باز هم نه خیلی زیاد…هر چیزی یه اندازه ای داره
11.بدن ما به هیچ وجه ،به هیچ وجه ، به هیچ وجه ساخته نشده که هر روز گوشت بخوره اون هم به مقدار زیاد…
هر روز گوشت به مقدار کم و مناسب با روش پخت درست که با بقیه چیزها هم قاطی نشده باشه خوبه ولی بدن انسان بعضی روزها بوده که گوشت گیرش نمیومده،شکاری در کار نبوده، با گیاهان خودش رو سیر نگه می داشته یا احتمالا با لبنیات بز و گوسفند….یا با دانه ها…. یا بعضی روزها بشه هیچی بجز آب نخورد ، اگه خودت تجربه کنی بعصی روزها بدنت فریاد می زنه بهم گوشت نده، یکمی سالاد خوشمزه و مغذی با دانه های سالم با روغن مناسب، با کمی میوه یا لبنیات چقدر می چسبه و احساس سرزندگی و نشاط به بهمون میده
12. ما به اشتباه یادگرفتیم برای غذاهامون همه چی رو باهم ترکیب کنیم ،قاطی پاتی تا یه چیز مثلا خوشمزه از کار دربیاد…در حالیکه هر ماده غدایی، دارای یک آنزیم خاصیه و وقتی می ره تو بدن ما، سیستم گوارشی ما برای هضمش باید یه سری آنزیم خاص رو ترشح کنه ،اونجاست که همه چی قاطی پاتی میشه و …
پس : غذاهای ما باید در عین سادگی باشن مقداری گوشت سالم به همراه مقداری سبزیجات ، البته اون سبزیجات هم نیاز نیست که قاطی بشن ، یه روز گل کلم و بروکلی بخارپز، یه روز فقط چند برگ کاهو…همین
12.سیستم چشایی ما دچار مشکل شده و تشخیص غذاهای سالم براش سخت شدن، اما بعد یه مدت سالم و درست خوری، سلولهای چشایی جدید ساخته می شن و طعم غذاها کاملا متفاوت و دلچسب میشه، مثلا یک برگ کاهو می خوری و با خودت می گی این چقدر شیرینه، و چقدر شیرینی اش دلچسبه…. و اگه چیزی که شکر داره رو امتحان کنی متوجه مزه تلخ و وحشتناک و زننده ای میشی که تا قبل این به هیچ عنوان نمی فهمیدیش…
13.بدن و ذهن ما محدودیت رو اصلا دوست نداره
و کی می گه ما دیگه نباید تا آخر عمرمون دسر و چیزهای خوشمزه بخوریم؟!!!!
نخیر، ما می تونیم با مواد سالم مثل میوه ها، دانه ها، آرد بادام یا نارگیل ،روغن نارگیل یا بادام، کمی وانیل و پودر کاکائو و هل و …تخم مرغ،با شیرهای سالم، کره های بادام و فندق و …گاه گاهی برای خودمون چیزهای خوشمزه درست کنیم و بخوریم و لذتش رو ببریم… فقط نباید سراغ چرت و پرتها و زباله های صنعتی که هزارتا مواد افزودنی و شکر و آرد سمی و ماندگاری و …که واقعا اعتیاد آورن و ماده ای سمی و به شدت اعتیاداور و ارزون قیمت به اسم شربت ذرت با فروکتوز بالا(های فروکتوز کرن سیروب )دارن ، بریم
می تونیم با دستهای خوشگل خودمون و مواد کاملا سالم و خوشمزه ،چیزهای فوق العاده ای درست کنیم
البته بازم بگم نه برای هر روزمون،گه گاهی
14. خواب کافی
نداشتن استرس و کنترل ذهن و افکار …و لذت بردن از زندگی
پیاده روی و تنفس عمیق و شکرگزاری از اعماق وجود
ورزش مناسب هر روزه حتی شده 10دقیقه در روز
اینها هم جز لازمه ی سلامتی هستند
15. زندگی رو سخت نگرفتن
با گوشت فراوان خودمون رو خفه نکردن،هرچیزی در حد تعادل
خوردن کربوهیدرات های سالم مثل بادام و نارگیل و …نه مشتقات گندم و جو و برنج و….
یادگرفتن اینکه چجوری به بدنم ورودی مناسب و بجا و به موقع بدم که در کل روز سطح انسولین در تعادل باشه ، هم خیلی مهمه
هدایت خواستن از خدا برای غذای همون روزمون و
شاد بودن و شاد زیستن
راستی هروقت دچار ضعف شدید شدید می تونید کمی آب نمک بخورید، خوردن سرکه سیب در روز هم خیلی خوبه
اینها نکاتی بود که خدا کمکم کرد اینجا براتون بنویسم
امیدوارم چیزی رو از قلم ننداخته باشم و مفید و کمک کننده باشه
سلام ندای عزیز، من در مورد تمرین جملات تاکیدی و قدرت این تمرین دارم تحقیق میکنم، که اتفاقی یکی از کامنتهای شما رو دیدم که نوشته بودین نتایج شگفت انگیزی از تکرار عبارات تاکیدی گرفتین و حتی شغلتون رو 13 سال پیش از این طریق بدست آوردین. حالا میشه لطف کنید و با جزئیات بیشتری برام توضیح بدین که این تمرین رو چطوری انجام میدادین؟ برا جذب شغلتون چطور ازش استفاده کردین؟ خیلیا به این تمرین اعتمادی ندارن، اما بنظر من این تمرین هم همون توجه و ارسال فرکانس خواسته هامون هست، چون وقتی جملات توی گوشمون تکرار میشه، قطعا آگاهیم که داریم به اون جملات توجه میکنیم و فرکانس اون جملات و خواسته مورد نظرمون رو به کائنات میفرستیم، اما قطعا باید با احساس خوب همراه باشه و ورودیهای ذهن کنترل بشه تا نتیجه بده. نظر شما چیه؟ پیشاپیش سپاسگذارم از پاسختون.
سلام عزیزم، امیدوارم در حس و حالی بی نظیر در حال لذت بردن از خواسته هاتون باشید
بنظرم یکمی تحقیق رو خوابونده
شروع کنید به عمل کردن ، آخه عبارات تاکیدی ها غوغا می کنن و حیفه ازشون بهره نبریم
بنظرم تا وقتی که دارین تحقیق می کنین یعنی راجع بهش شک دارین
اما اگه با اطمینان عمل کنین و نتایج رو خودتون با چشماتون ببینین،ایمانتون قشنگ شکل می گیره
راجع به خودم بخوام بگم یادمه اون زمان که عبارات تاکیدی رو میگفتم علمم به اندازه الانم نبود، ولی خداروشکر نتایج شگرفی می گرفتم ازشون…، اون موقع ها فکر می کردم جادویی تو کاره، و اونها قدرت دارن،اما الان می دونم قدرت دست منه، و کلامم عجیب قدرت داره الحمدالله
من سال 98 ، یادمه برای داشتن ماشین فقط تکرار می کردم: ” خدایا شکرت که بهم ماشینی دادی که حتی من یه قرون هم پولش رو ندادم” .
من هیچ پولی برای خرید ماشین نداشتم ، هیچ وعده و وعید و پولی هم درکار نبود، تنها چیزی که در دست داشتم گفتن عبارات تاکیدی بود، مدام می گفتم و به چجوریش کاری نداشتم….و تنها راهی که به ذهنم می رسید که به ماشینی برسم که من حتی ذره ای پولش رو ندارم حتی یه قرونش رو، برنده شدن تو قرعه کشی ها بود خخخخخ، ای ذهن کوچیک من
و بطور شگفت آوری یه بعدازظهر که خونه ی مامانم بودم ماشینم اومد ، خودش اومد از جایی که فکرش رو نمی کردم ، از کسی هدیه اش گرفتم که الله اکبر حتی لحظه ای فکرش هم نمی کردم،حتی لحظه ای…حتی ثانیه ای….
ماشینم اومد بدون اینکه من حتی یه قرون پولش رو داده باشم،خواسته ام خلق شد و ایمان من بیشتر
یا دوره های استاد ،اون اوایل که پولش رو نداشتم فقط خداروشکر می کردم که دارمشون و پولشون جور شده و مثل آب خوردن هم میشد و اتفاق میوفتاد
خونه ام همین طور، ساعت کاریم همین طور…
همه چی
همه چی
همه خواسته هام
شکرخدا
من به قدرت کلامم، مخصوصا قدرت نوشتنی که خدا لطف کرده و بهم هدیه داده ایمان دارم
به قدرت خلق کنندگی ام
یا یادم میاد تو دوران دانشجویی ام تو اصفهان بودم ، کلی پول، کارت تلفن پیدا می کردم،جلو پام ظاهر می شدن و همونجا این باور در من شکل گرفت: پول تو خیابون ریخته است تو باید عرضه داشته باشی جمعش کنی … این شد باور من، که برای پول درآوردن نباید سختی کشید می تونه براحتی بیاد، یا زن که نباید سختی بکشه پول دربیاره، زن باید پادشاهی کنه،مرد باید کار کنه پول بیاره براش، و همه ی این باورها و تکرارشون شکرخدا باعث شده زندگی راحتی داشته باشم و پول بباره و من خرج کنم و لذت ببرم،البته 16 ساله کارمندم و الحمدالله بدون کوچکترین سختی و کاری،شرکتمون بهم کلی حقوق می ده، و هرچیزی شدنیه عزیزم،تو کار نکنی برای یه شرکت و از صبح تا هروقت که دلت بخواد بری اونجا و شروع کنی به انجام دادن کارهای دلخواهت و شرکت هم هر ماه کلی حقوق و مزایا بهت بده ، و سالهاست این باور در من ساخته شده باخدا باش و پادشاهی کن ، با خدا که باشی هیچ غیرممکنی وجود نداره…خدا بخواد روزیت رو از آسونترین راهها بهت می ده….
و” باور فراوانی” که در من شکل گرفت، “باور روزی رسان بودن خدا ” و هر باور مثبت و عالی دیگه شکرخدا همشون با “تکرار فراوان عبارات تاکیدی بودن ”
ازتون ممنونم که به من اجازه ی نوشتن و یادآوری این نکات کلیدی رو دادید
امیدوارم استفاده کننده ی خوب قوانین و قدرتهایی باشیم که خداوند بهمون هدیه داده برای تجربه خواسته هامون بشکل مادی در این دنیای مادی…
هرچیزی که میخواین بدون اینکه بهش بچسبین، براش جمله خوشگلی که به دلتون بشینه و بچسبه بسازین و فقط تکرارش کنید و از زندگیتون لذت ببرید،اصلا به چجوری و راهش فکر نکنید چون دقیقا از راهی میاد که ما فکرش رو نمیتونیم بکنیم
،چون کار خدا سورپرایز کردنه ، چون اگه به ذهنمون می رسید که الان خب داشتیمش دیگه ، چون ذهن ما هنوز تو مدار پایینه و براش قابل رویت نیست، باید بریم به مدار بالاتر اون وقت اونجا خودبه خود خواسته مون هست ، ما فقط باید برش داریم و حالش رو ببریم
واقعا زندگی شبیه بازیه، فقط باید بازی کردن و قوانین بازی رو یاد بگیریم
راستی یه راهکار خیلی عالی هم خدا بهم یادداده ،سالیان ساله که دارم ازش استفاده می کنم و کلی نتیجه می گیرم اینه:
هر ناخواسته و تضادی که اومد رو برعکسش می کنم، بعد برعکسش رو اونقدر تکرار می کنم تا شکل بگیره،تا جون بگیره، تا شکل مادی بگیره بیاد تو زندگیم
یعنی زندگی در کل میشه با خواسته ها زندگی کردن،خلق کردن و لذت بردن…
و مورد دیگه ای که الان یادم اومد جملات “من ….هستم”رو هم خیلی تکرار کنید، مثلا من مدام مدام مدام تکرار می کنم ندا تو دختر خیلی قوی و قدرتمندی هستی…حواست باشه تو لایق جذب بهترینهایی….ندا تو خیلی قدرتمندی….ندا تو بهترینی….تو لایق بهترینهایی… یا من تسلیم ناپذیرم ، من به این زودیا تسلیم نمی شم… خدا منو خییلی دوست داره….
امیدوارم کامنتم که از تجربیات زندگی زیبام بلطف خدا برمیاد براتون مفید بوده باشه
و آرزو می کنم مدام درحال خلق و جذب خواستهاتون باشین عزیزم
سلام ندای عزیزم، از اینکه به سوالم پاسخ دادی خیلی سپاسگذارم، با اینکه ذهنم بشدددت مقاومت داشت اما دارم تمرین عبارات تاکیدی رو با ایرپادم روزی دو سه ساعت گوش میدم، خیلی برام جالب بود جذب ماشینت، باورم نمیشه ماشین رو هدیه گرفتی! یکی از دوستان برام نوشته بود که استاد گفته اینکه با عبارات تاکیدی منتظره معجزه باشی اشتباهه و باید تو یه حرکتی انجام بدی… اینطوری قانون جواب نمیده….
من یکم دچار تردید شدم…. اما با این وجود خواستم این راه از باورسازی رو یکبار امتحان کنم.چون امتحانش مجانیه… ولی طی تحقیقاتم تعداد زیادی از دوستان در سایت از این تمرین نتیجه گرفتن. من هم نتیجه بگیرم میام برات کامنت میذارم. از لطفت سپاسگذارم.
ندا جانم حتما شما هم تجربشو داشتین که یه متنی رو میخونید و دوست ندارین اون متن تموم بشه ،من دقیقا با نوشته ارزشمند شما اینطور شدم و واقعا دلم نمیومد تموم بشه
شاید باورت نشه ولی من اونقدر از جوابت ذوق زده بودم که از ساعت 5.30 عصر تا ساعت 11 شب من فقط رو کامنت بی نظیر شما بودم میخوندمش با خودم حرف میزدم … عالی بود عالی
ازت متشکرم که اینقدر سخاوتمندانه بهم پاسخ دادی عزیزم…
دلم نیومد به فایو استار اکتفا کنم و خواستم این تشکر قلبی خودم رو هم از شما که اینقدر عالی نوشتین هم از استاد که این بستر عالی رو برامون فراهم کردن هم از خودم که به صدای قلبم گوش دادم و از شما پرسیدم الحمدالله رب العالمین
امروز دقیقا 730 روز از عضویت من توی سایت می گذره یعنی دقیقا 2 سال
اولا خیلی خوشحالم که یک مسیر زیبا رو 2 سال به صورت مسمتر ادامه دادم
توی این دو سال خیلی کم پیش اومده که روزی باشه که من فایل های استاد رو گوش ندم یا آموزه هارو به خودم یادآوری نکرده باشم
منی که فیلم و سریال جدید از زیر دستم در نمی رفت ، تازه به خودم افتخارم میکردم که من این همه فیلم دیدم
مگه وقت تلف کردنم افتخار داره :) ؟
منی که اینستاگرام داشتم و به بهانه این که پیج هایی که دنبال می کنم مربوط به درس و تحصیلن خودم رو گول میزدم و هر جور محتوا مزخرفی رو نگاه می کردم
منی که عادت کرده بودم به این که آشغال و کثافت بدم به خورد مغزم
99 درصد مردم عادت کردن به همین کار ها ولی حواسشون نیست دارن با زندگی شون چکار می کنن
منی که توجه کردن دیگران به شدت برام مهم بود و تقریبا کار هام رو جوری انجام میدادم که توجه جلب کنم
منی که حرف بقیه به شدت برام مهم بود و اگه کسی چیزی می گفت تا مدت ها بهم می ریختم
منی که برای انجام دادن هر کاری نیاز به پایه و همراه داشتم تا بتونم لذت ببرم
منی که به شدت وابسته بودم به آدمای اطرافم
منی که اگه یک ذره نمره یک درسم پایین می اومد یا یک اتفاق این چنینی برام می افتاد عملا چیز به اسم کنترل ذهن بلد نبودم و تا روز ها خودم رو سرزنش می کردم
منی که عادت کرده بودم درست زندگی نکنم …
ولی الان بعد از گذشت دوسال خیلی شخصیتم تغییر کرده ، خیلی بهتر شده
نگاه صفر و یک نمیشه داشت و ولی توی زمینه های مختلف کم و بیش واقع خودم رو بهبود دادم
دقیقا همون آدم قبلی الان دوسال که فیلم و سریال رو گذاشته کنار بجاش فایل های استاد رو میبینه
الان دوساله که اینستاگرام و سوشال میدیا نداره و اصلا خبر نداره مردم دارن چکار می کنن توی اون فضا
الان چند ماهیه که خیلی خیلی کمتر از قبل توجه دیگران براش مهمه !
الان چند ماهیه که خیلی کمتر از قبل به حرف مردم اهمیت میده !
الان دوساله که نه تنها نیازی به پایه و همراه نداره بلکه بیشترین لذت رو از تنها بودن با خودش میبره
الان چند ماهیه که که به لطف خدا ، یک سری اتفاق هایی که افتاد وابستگی ش رو به اطرافیانم از بین برده
( در حدی که مثلا اگه همین الان بهم بگن باید بری یه جای دور مثلا خارج از کشور زندگی کنی بدون لحظه ای تردید قبول می کنم )
الان چند ماهیه که وقتی اتفاق نادلخواهی براش رخ میده خیلی خیلی کم براش ناراحت میشه و از دید بالا به همه چی نگاه می کنه ( به این فکر می کنم که هی ! پسر ! چند ماه دیگه یا چند سال دیگه این اتفاق برات اهمیتی نخواهد داشت پس چرا خودمو عذاب بدم برای اتفاقی که قراره چند سال دیگه بی اهمیت باشه ؟ ) اینجوری کنترل ذهن خیلی راحت تره برام
آره دقیقا همون آدم دوسال پیشه ولی شخصیتش رو خیلی بهتر کرده !
خیلی مورد های زیادی هست که بتونم در موردش بنویسم ولی فعلا دارم رو بزرگترین هدف زندگیم که تا به الان داشتم کار می کنم بیشتر مسیر رو رفتم ، و 12 الی 18 ماه بیشتر نمونده تا نتیجه دلخواهم رو بگیرم ولی ترجیح میدم هر وقت اون نتیجه دلخواه رو گرفتم بیام و از تغییراتم بنویسم چون به قول استاد عباسمنش آدما با نتایج شون حرف میزنن نه کلمات!
عجب روز پرخیروبرکتی که با بیداریم و سلامی به معبودم آغاز شد و فرصتی دیگر به من عطا کرد برای آگاهانه زندگی کردن ،الهی شکرت
و پیاده روی بی نظیر در هوای رویایی و بارانی و همزمان گوش دادن به موسیقی و دیدن زیبایی ها و غوطه ورشدن در شکرو سپاسگزاری هایی که تو را لبریز می کند از آرامش واحساس عالی و خود از ابتدای روز، خالق لحظه های ناب زندگیت می شوی ،آماده و مهیا برای باز گذاشتن ذهنت و دادن ورودی های مثبت و دل سپردن به هدایت های خداوند و نشان دادن ایمان در عملکردهایت،
نوشتن در دفتر ستاره قطبی و از خداخواستن برای اینکه امروزت طوری رفتار کنی که مورد پسند خدایت باشد و بعد سایت را با نامش می گشایی و پنجره خوشبختی به رویت باز می کند و باز هم در کلاس عاشقی حاضری زده و از شور و شوق و اشتیاق دلت می خواهد فریاد برآورده و از این سخاوتمندی ها که از قلب پاک بندگانش که فرسنگ ها با تو فاصله دارند اما دلشان به دلت پیوند خورده باز هم آگاه تر زندگی کنی و شاکرتر باشی که از طریق استاد و مریم بانوی عزیز می خواهد تجربه آگاهانه زیستن در بهشت دنیا و آخرت را با این آگاهی های توحیدی تجربه کنی ،زندگی کنی و جهان را با خلق زیبایی ها در همه ابعاد رشدوپیشرفت دهی .
ممنون و سپاس فراوان خدای مهربانم که امروز تا نوشته هایم تمام شد و همانطور که درخواست کردم اجابت نمودی …..
و ممنونم از استاد ارزشمندم و مریم جان که مثل همیشه با جایزه های ویژه در نقش بابا نوئل مهربان در شروع سال جدید میلادی ، ما رو به وجد می آورند تا هرروز به زیبایی های این مسیر جادویی و لبریز از معجزات خداوندمان ،بیافزایند واقعا دست مریزاد عاشقتونم ….
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.
سلام به مریم جون عزیز . مریم جون مهربونو و دوست داشتنی .
ازتون سپاسگزاری میکنم به خاطر تمام زحماتی که تو سایت و تو تمام پروژههای استاد میکشید.
همانطور که فامیل شریفتون شایسته ست واقعاً شما خانم شایستهای هستید. همیشه شما رو تو ذهنم به عنوان الگو و راهنمای خوب مد نظر میگیرم.
خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم که دوباره با زحمتهای شما وارد یه پروژه جدید دیگه ای میشیم که ما رو به رشد و پیشرفت بیشتری برسونه.
خیلی جالبه دقیقاً من از دیروز پیش خودم تصمیم گرفتم که آگاهانه تمرکزمو روی یکی از ضعفهای درونیم بزارم که این کارو توی خونه تکونی ذهنم انجام دادم . از اونجایی که نتیجه ی خیلی خوبی بهم داد ، پری روز تصمیم گرفتم دوباره روی یکی از ضعفهای دیگم آگاهانه تمرکز داشته باشم . خودمو وارد چالشهای 30 روزه میکنم و به خودم میگم 30 روز باید آگاهانه تمرکز روی موضوعی که انتخاب میکنم داشته باشم البته تو این سالها بارها این کارو کردم ولی تو این چن ماه اخیر خیلی بهتر عمل میکنم.
اول از چالش 30 روزه قبلاً بگم که موضوعی که انتخاب کردم این بود که آگاهانه تمرکزمو بذارم روی سپاسگزاری از توجهاتی که همسرم نسبت به من داره. هر نوع توجهی .
از این جهت که وظیفش میدونستم هیچ وقت به خاطر توجهاتش سپاسگزاری نمیکردم . به همین جهت تصمیم گرفتم تو ذهن خودم در هر لحظه به خاطر هر توجهی که از سمت ایشون میدیدم از خداوند سپاسگزاری کنم. دقیقاً یک ماه این کارو انجام دادم که نتایج خیلی خوبی بدست اووردم و و احساسم نسبت به همسرم خیلی جاها بهتر شد در نتیجه روابط خیلی بهتری بینمون برقرار شد.
البته این قسمت برای اینکه قشنگتر بشه باید روی یه موضوع دیگهای هم کار کنم و اونم اینه که به خاطر هر توجه و هر محبتی که در حقم میکنه از خودشم قدردانی و سپاسگزاری کنم.
خیلی جاها به خاطر خیلی چیزا ازشون تشکر میکنم اما اینجا منظورم از رفتارها و عملکردهایی هستش که بیشتر مربوط به احساسه .
واقعیتش اینجا کم کم کاری میکنم اونم فقط به خاطر باورهای غلطیه که تو ذهنم دارم چیزی که تو عموم مردم دیدمو و شنیدم و اون اینه که اگه از زیادی ازشون تعریف کنی شاید خودشونو گم کنن . اینم یه جور ترسه دیگه ! حالا روی این موضوع هم گذاشتم یواش یواش کار کنم و باورهای غلطمو نسبت به این موضوع از ذهنم پاک کنم . به جای اینکه فکر کنم اگه از همسرم پیش خودش تعریف کنم پررو بشه ، به خودم بگم نه ، اتفاقاً باعث میشه لطفها و محبتهای بیشتری جذب کنم و احساسات بین منو و همسرم قشنگتر و زیباتر بشه.
یه چیزم هستا ! شاید نقص خودخواهی روم کار میکنه .
مگه این همه ، همسرم از من تعریف و تمجید میکنه من جنبشو نداشتم یا من پررو شدم که فکر میکنم اگه از همسرم تعریف و تمجید کنم پررو بشه یا جنبشو نداشته باشه !!! . در گذشته شاید اینطور بوده الان واقعن اینطور نیست. خوب اینم چیزی بود که الان به ذهنم خطور کرد حتماً حتماً رو این موضوع هم ، کار خواهم کرد.
لامسب هر جایی از هر چیزی بترسی کار دستت میده .
اشتباه ما اینه که گاهی از دست ترسهامون فرار میکنیم یا روشون ، سرپوش میزاریم در حالی که باید غلبه به ترسهامون داشته باشیم تا برای همیشه از بین برن.
انشالله که بتونم غلبه به این ترسمم داشته باشم.
و اما موضوع بعدی :
از اونجایی که خیلی مشتاقم ، تغییرات خیلی بهتری داشته باشم و هر روز شوق و اشتیاقم نسبت به این مسئله بیشتر و بیشتر میشه و هر روز بیشتر متوجه میشم که باید تمرکز بیشتری روی تغییراتم داشته باشم پری روز اتفاقی بین منو و همسرم افتاد که باعث شد دوباره پی به یکی از ضعفهام ببرم و خدا رو شکر از اونجایی که نواقص خودمو میفهمم و میپذیرم به خودم گفتم باید دوباره آگاهانه به مدت 30 روز تمرکزتو بذاری روی این موضوع .
موضوع از این قرار بود که من به خاطر یه توقعی که از همسرم داشتم و به نظرم همسرم انجام نداده بود ، به همسرم یه پیام خیلی توپ و پری دادم. طوری که خیلی عصبانیش کردم و در پاسخ عصبانیت ایشون باز من در مقابل توقعی که ازش داشتم باز با عصبانیت جواب دادم .
فکر میکنم مشاجره ی بینمون 5 دقیقه بیشتر نشد.بعد از اینکه پیامهامون رد و بدل شد با خودم خلوت کردم و متوجه ی ایراد خودم شدم. به خودم گفتم تو میتونستی این احساستو در قالب خیلی قشنگتری به همسرت بگی . فقط از اونجایی که خیلی وقتا اکثر خشمهامون به خاطر سوء تفاهم پیش میاد به خاطر تصوراتی که تو ذهنمون برای خودمون تداعی میکنیم که اکثرشون تصورات باطل هستن این مشاجره پیش اومد. ولی درس قشنگی که برای من داشت این بود که به خودم یادآوری کردم ناهید خانم مگه قول ندادی که تسلیم باشی و تو به خاطر درست کردن چیزی تقلا نزنی و هر اتفاقی میفته رو بپذیری و باور داشته باشی که خداوند هر پلنی که برای تو میچینه برای رشد توئه .البته این به این معنی نیستش که جایی ، احساس بیان نکنم نه ! این حق مسلم منه که هر جایی که نیاز دیدم احساسمو به اون طرف به خصوص به همسرم بیان کنم اما این بیان احساسی که من کردم از روی ترس بود و ایرادش تو همین بود اگه قرار من تسلیم باشم نباید از چیزی بترسم میتونستم خیلی محترمانه احساسمو بیان کنم به خصوص اینکه من میدونم همسرم وقتی ازش درخواستی میکنم به درخواستم توجه میکنه. دوباره به خصوص تر اینکه وقتی با احترام باهاش صحبت میکنم حتمن به اون مورد توجه میکنه . بنابراین اون روز با خودم خیلی درگیر شدم و به خودم قول دادم از همون لحظه سکوت اختیار کنم و خیلی جدیتر از قبل خودم رو تسلیم همه ی اتفاقات کنم . توجه و تمرکزم روی سهم و نقش خودم باشه ، هرجایی که میترسم هر جایی که نگران میشم همون جا و همون لحظه به جای اینکه خودم دست به کار چیزی بشم از خداوند درخواست کمک و یاری کنم.
بارها شده این کارو انجام دادم و یادم نمیاد که هیچ وقت نتیجه ی بدی دریافت کرده باشم یعنی هر وقت که از صمیم قلبم چیزی رو به خدا میسپارم و از خداوند کمک میگیرم همیشه خداوند بهتر از من عمل کرده. پس با این باور باید بهتر پیش برم.
همونطور که گفتم برام خیلی جالب بود که از دیروز چالش خودم رو شروع کردم و امروز با چالش مریم جون که مهاجرت به مدار بالاتره ، روبرو شدم .
از خداوند ممنونم که همیشه و در هر لحظه مراقب و مواظب منه .خیلی باور دارم که وقتی خودمو به دست خدا میسپارم خدا خیلی قشنگتر و بهتر از خودم از من مراقبت میکنه . واقعاً یقین به این موضوع دارم .
فایل قبلی استاد عزیز که در مورد کلید اجابت دعاها بود خیلی تاثیرگذار بود این فایل رو چندین بار گوش کردم باز هم گوش خواهم کرد تا به یقین برسم که خداوند قدرت انجام هر کاری را در هر زمان و هر شرایطی داره. باید این باورپذیر رو در وجودم بیشتر کنم تا عملکرد بهتری داشته باشم.
مریم جون عزیز ، من به نوبه خودم صد درصد با عشق وارد چالش شما میشم تا با شما و دوستان عزیزم مهاجرت به مدار بالاتری داشته باشم.
بازم از شما به خاطر تمام وقت و انرژی ای که میزارید ،که میدونم همش با عشقه ، سپاسگزاری و قدردانی میکنم .بهترین حالهای خوب نصیب شما و استاد عزیزم.
به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز
سلام به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی
خدا میدونه این چندوقتی هست تووی مداری ثابت شدم که هر چقدر تلاش میکنم بالاتر نمیرم،من امسالمو با دوره ی ثروت یک شروع کردم،کسب و کار مورد علاقه مو راه اندازی کردم،و همزمان هم داشتم روی دوره احساس لیاقت کار میکردم،مدتیه که کسب و کارم استپ شده،دوباره برگشتم از اول دوره ثروت یک،سپاسگزاری،تکرار باورهای ثروت ساز،اما به قول استاد وقتی نتیجه تغییر نمیکنه یعنی من باورهای تغییر نکرده،از خداوند هدایت خواستم،سفر به دور آمریکا رو شروع کردم در کنار ثروت یک،سفر شما به ایالت کولورادو،با دیدن پونزده قسمت از سفر شما به کولورادو به سفر دو،سه روزه ایی دعوت شدم،که دقیقه به دقیقه شو خدا رو در این سفر احساس کردم،سفری که مجموعه ی طبیعت رو در اون دیدم و نهایت لذت رو بردم،رنگین کمان،برف،بارون،درخت،کوه،رودخونه،باد،دشت،صحرا و…این سفر لذت بخش ترین سفری بود که تا به امروز تجربه کردم،خدایا شکرت
اما از لحاظ ورودی مالی تغییری ایجاد نشد،همچنان فروشم کند داره پیش میره،اما یه چیزی رو تووی ثروت یک یاد گرفتم که همه چیز تووی ادامه دادنه،من نباید کم بیارم،من باید ادامه بدم،مسیر درست همینه،اگه هنوز اتفاقی نیوفتاده یعنی باورهای من هنوز تغییر نکرده،نجواهای شیطان هم که تا این لحظه تووی ذهنم داره گفته میشه،همین صبح که داشتم میومدم سرکار،از خداوند کمک خواستم،منو به مداری ببره که نعمتهای بیشتری در اون مدار هست،داشتم جلسه پونزده ثروت یک رو گوش میدادم،که اومدم تووی سایت دیدم خدای سریع الجوابم،جوابم رو داده پروژه مهاجرت به مدار بالاتر،دقیقا همون چیزی که من از خدا میخواستم،استاد شایسته خداوند وقتی داشت شما رو هدایت میکرد به سمت این پروژه به من تضادی داد به اسم فروش کمتر تا من درخواست کنم برای مهاجرت به مدار بالاتر برای دریافت نعمتهای بیشتر،و خداوند در زمان مناسب و در مکان مناسب مارو با هم،هم مدار کرد،خدایا شکرت
حالا دیگه شما سمن خودتون رو انجام دادید،خداوند هم سمت خودش رو انجام داده،اینم منم که با نه گفتن به خیلی چیزها که تووی این نیم ساعت ذهنم بهونه میورد،باید بیام سمن خودم رو انجام بدم تا مهاجرت کنم به مدار بالاتر،خدایا شکرت
تصمیم گرفتم ثروت یک رو کنار بزارم،در کنارش کارهای متفرقه ایی که روزانه انجام میدادم اما هیچ کمکی به رشد درونیم نمیکرده رو کنار بزارم و این 25روز بیخیال همه چیز و همه کس بشم و خودمو ببندم به آگاهی های این پروژه،خدایا کمکم کن،تمرکزم لیرزی بزارم روی این پروژه که پاسخم بوده از طرف خداوند برای مهاجرت به مدار بالاتر
استاد عزیزم درسته نمیام بنویسم،اما روزی نیست که نخوام صدای شمارو بشنوم،هر روز گوش میدم،میخونم،مینویسم،میبینم،اما هنوز نفهمیدم که گره کارم کجاست که اینقدر رشدم کنده که یه وقتهایی خسته م میکنه اما هیچوقت نگفتم این مسیر درست نیست،همیشه سعی کردم ایراد رو در خودم ببینم،برای همین رها نکردم،هنوزم هستم در این مسیر،اونقدر میمونم تا پیدا کنم اون ترمزی که منو پشت سدی از نعمت،ثروت،فراوانی نگه داشته،تا نشکونم این سد رو،دست از این مسیر برنمیدارم،این جهان به من بدهکاره،من باید تلاش کنم با کنترل ذهن،و تمرکز بر روی خواسته هام حقمو از این جهان بگیرم،خدایت شکرت
استاد شایسته ازت سپاسگزارم بابت این پروژه
استاد عباسمنش از شما هم سپاسگزارم که شدی پیامبر زمان من
خدایا وقتی به تو میرسم که ازت سپاسگزارم کنم احساس عاجز بودن دارم،نمیدونم چه کلماتی به کار ببرم تا احساسمو درش بیان کنم،فقط میتونم بگم خدایا بی نهایت سپاسگزارم
بابت وجود خودم هم در این پروژه بی نهایت خدارو شکر میکنم
دوستون دارم
بسم الله الرحمن الرحیم الرزاق الوهاب العلیم النور الغفور القریب المجیب
میدونم که میدونید خیلی با حالید.
میدونم که میدونید خیلی خاصید.
سلام به همه ی شما که خاص و متفاوت و باحالید. حضور در این سایت و دیدن و شنیدن خشک و خالی فایل ها هم سعادت(هم مداری) رو میخواد. هر کسی رو در این وادی راه نیست.
سلام به استادان عزیزم سید حسین و مریم بانوی شایسته ی مهربان و قشنگم و دوستان توحیدی ام در این سایت الهی و مقدس
این پروژه دقیقا موقعه ای تمام میشه که قراره یه تحولی در زندگی فیزیکی ما رخ بده. قراره مهاجرت به شهر دیگه ای داشته باشیم. ولی یه سری مسائل هست که مانع هستن و نیاز داره که روی توحید و تسلیم بودن بیشتر کار کنم، که این پروژه به یاریم آمد که راحتر بتونم مسیر رو بشناسم و روی اصل تمرکز داشتهباشم. ان شاءالله که بتونم تا آخر پروژه باشم و نهایت استفاده رو ببرم. و چه جالب که در مصاحبه ی اولی در مورد مهاجرت پرسیده شده بود. و با توجه به صحبت های استاد، منم این جایی که الان هستم مشکلی ندارم و همه چی عالی هست، فقط برای تجربه و شناخت بیشتر میخواهیم این مهاجرت رو داشته باشیم.
درس هایی که از این فایل مصاحبه تا الان آموختم:
*ما انسان کاملی نیستم و در حال تکامل هستیم.
*باید قانون کلی رو یاد بگیریم و با توجه به اون مسائل زندگی مون رو حل کنیم.
*برای رسیدن به خواسته نباید به یک چیز یا جای خاص بچسبیم باید اون ویژگی که اون خواسته داره رو تجسم کنید و رسیدن به اون رو به خدا بسپاریم.
*اگه کسی گفت: که تو نمیتونی این کار رو انجام بدی، از سخنش انرژی بگیریم و متوقف نشویم و مناظر تشویق و تمجید نباشیم.
*اگر کسی گفت:کاری نمیشه، انجامش بدیم چرا که همه چیز امکان پذیر است
*حرکت کنیم، تجربه های متفاوت داشته باشیم خودمان و اطرافمان رو بیشتر بشناسیم.
*باور یک شبه بوجود نمیاد که یک درست بشه یا از بین بره. باور بعلت ورودی زیاد در طول زمان بوجود میاد.
*هیچ جادویی وجود نداره و باورها باید تکرار و تقویت بشوند.
*ممکنه یک اتفاقی شما را تکون بده و در واقع یک تغییری بشه حالا بعلت یک حادثه یا دیدن فیلم یا خواندن کتاب یا مطلبی باشه ولی اگر ادامه داده نشود به فراموشی سپرده می شود چون به باور تبدیل نشده و باید روی آن کار شود.
*تمام اتفاقات ما نتیجه افکار ماست و افکار نتیجه باورهای ماست، امکان نداره اتفاقات و شرایط ما جوری رقم بخوره که ربطی به باور ما نداشته باشه.
الان این ها رو نوشتم در دفتر و در این جا و باید با توجه به شرایط خودم برای مهاجرت بررسی و تحلیل کنم و نتیجه رو ان شاءالله کامنت می کنم.
از استاد عزیزم که این فایل ها رو آماده کرده واز مریم بانوی شایسته که زحمت بروزرسانی رو کشیده و سایت رو فعال نگه داشته یه عالمه سپاس گذارم.
خدایااااااااااااا شکررررررررت
در پناه حق همه ی ما روز به روز توحیدی تر باشیم الهی آمین
سلام مریم بانوی عزیزم استاد فوق العاده در نظم دادن به فرکانس ها
مریم جان اگر بگویم این پروژه های شما به اندازه دورهای استاد بینظیر و فوق العاده هستند اغراق نکرده ام
مریم جان من کلی از همین فایل معرفی سما آگاهی کسب کردم وتعهدم به ادامه این مسیر بیشتر شد
واما آگاهی های من از این فایل
اولین گام برای رشد برداشتن گام های مستمر است
آگاهی های این پروژه تو را به خود شناسی قدرت تشخیص اصل از فرع توانایی دریافت هدایت
رسیدن به راهکارهای لازم برای اجرای هدایت
قدرت تشخیص امکانات کنونی برای تحقق خواسته هایت میرساند
این پروژه باورها و افکاری را به تومیشناساند که شاید خیلی مخفی باشند اما تورا ازرسیدن به مدار خواسته هایت دور میکنند و مثل زنجیر تورا به موقعیت کنونی ات متصل می کنند
این پروژه یک عینک ریز بین به تو میدهد تا هوشیارانه ذهنت را رصد کنی و تمام زوایای آن را برسی کنی وبا شناخت بهتر خودت در جهت رشد گام برداری
این فایلها تجربه یک دانشجوی زرنگ است که از این مسیر نتیجه گرفته و حالا سخاوتمندانه تجربه های خود را باما به اشتراک میگذارد
علت اینکه این آگاهی ها به صورت پروژه اکران میشود این است که به ما هدف وانگیزه بدهد مارا منظم تر و متعهد تر بکند
سوال مهم : برای مهاجرت به مدار بالا تر وظیفه من چیست ؟
حضور مستمر در این پروژه و اختصاص دادن بالاترین حداز تمرکز به این مسیر چون به میزانی که درک میکنیم عمل میکنیم و به میزانی که عمل میکنیم نتیجه میگیریم
منطق من برای به تعویق نینداختن حضور مستمر در پروژه
حضور مستمر من در پروژه کانون توجه من را به سمت خواسته هایم هدایت میکند دراین صورت همه امور زندگی من در جهت خواسته هایم قرار میگیرند وکار برمن آسان و روان میشود
خط قرمزهای من برای انجام مستمر پروژه
توجیه کردن و بهانه آوردن ممنوع
برای این کار باید عادتها ذهنی و رفتاری که موجب درگیر کردن کانون توجه من میشود را شناسایی و حذف کنم
مثل سوال پرسیدن در کارها و زندگی مردم
مثل بهانه هایی مثل خوابم می آید در طول روز خسته میشوم سرم درد میگیرد
البته ناگفته نماند که من به تازگی قانون سلامتی را خریدم که انشاالله به اجرای آن تمام بهانه های ذهنم برای جسمم تمام میشود
بازپس گیری تمرکزم از عوامل غیر اصلی که هیچ ارزشی به زندگی من اضافه نمیکنند
مثل تجسم صحنه های بیارزش و بی فایده در ذهنم
منطقی قوی برای نه گفتن به عادت به تاخیر انداختن
اگر الان به خودم اجازه بدهم که کارهای مهم را به تاخیر بیدازم ذهنم مدام بهانه میآورد ومن را درگیر کارهای بیارزش میکند ودر انتها دچار سرگردانی و احساس بی لیاقتی میشوم
مربم جان من از این منطق یک اهرم رنج و لذت ساختم تا دیگر کارها را به تعویق نیندازم
ودر ادامه صحبت های شما از هر کلامتان یک اهرم رنج و لذت ساختم تا ذهنم دیگر هوس نجوا نکند
و در انتها با آن قسمتی که فرمودین بدون کماگرایی به آنچه که فهمیدین عمل کنید من یک تعهد نامه نوشتم که به انچه که فهمیدم عمل کنم
مریم بانوی عزیزم من با این فایل کلی منطق قوی به دست آوردم و با ثبت آنها در دفترم ابن تعهد را به خودم دادم که هرروز قبل از استفاده از فایل آنها را مرور کنم تا منطق ها و این آگاهی ها من را در درک آگاهی ها فایلها کمک کند
درانتهای از خدای وهابم سپاسگزارم که من را در معرض این آگاهی های زندگی ساز قرار داده است
سلام به مریم شایسته عزیزم واین خانواده پرازعشق
مریم عزیز خیلی سپاسگزارم برای این پروژه فوقالعاده که قراره مدارمون بره بالاترنعمت هامون باکیفیت تربشن ولی اتفاقهای خوب دیگه
یه خواهشی ازتون داشتم مریم عزیزم
کاش شماهم ازروندپیشرفتتون برامون فایل میذاشتین مثل استادخیلی دوست دارم بدونم چه طوری به این حدازصلح با خودتون رسیدین
️️️️
سلام مریم جان.
خیلی وقت بود ک وقتی صبح ها از خواب پا میشدم دوست داشتم بازم یه پروژه یا فایل جدید ببینم، و روزمو شروع کنمــ
من همیشه اولین کاری که میکنم اول صبح، به سایت سر میزنم یه نشانه روز میبینم و بعد از جام پا میشم. تو این چند روز خیلی سرم شلوغ بود و بگم فرصت نداشتم مثل قبل چند ساعت برای کار کردن رو خودم کنار بزارم ولی با این وجود حتی اگر نیم ساعت هم میشد دفترم و ک مطالب دوره 12 قدم و نوشتم،میزاشتم جلوم و باورهارو مرور میکردم،خیلی برام مهمه ک اول صبح با حس خوب شروع کنم چون واقعا معجزه شو دیدم، تمرین ستاره قطبی باعث میشه کارهام روان تر پیش بره،یعنی متوجه شدم روزایی ک میگم امروزم سرم شلوغه باشه یه وقت دیگ فایل گوش کنم،اخر شب از فرط خستگی خوابم میبره یه عالمه کار انجام دادم بدون اینک تاثیر مثبت داشته باشه،کلی گره خورده و باید وقت بیشتری باز برای انجامشون بزارم. اما روزهایی ک با ارامش کار کردم رو باورهام کار کردم اون روز همه چیز عالی پیش رفته.
امروز گفتم حس میکنم استاد یه فایل جدید گذاشته وقتی اومدم سایت و دیدم پروژه جدید دارم خیلی خوشحال شدم، با اینک امروز کلی کار دارم اما نشستم یه گوشه فایل اول و ببینم بعد برم سراغ کارام ک مطمعنم معجزه بیشتری رخ میده.
مریم جان بابت وقتی ک میزاری و این فایل هارو بصورت پروژه دسته بندی میکنی واقعا سپاسگزارم ـ
با عرض سلام و تبریک و احسنت به خانم شایسته عزیز و استاد گرانقدرم بابت این پروژه ی زندگی ساز جدید،همین ابتدای کلام بی نهایت ازتون ممنون و سپاسگزارم
میخوام بگم: من با تمام وجودم آماده این تغییرم، من “میخوام “کوچ کنم به مدارات بالاتر، من اونقدر ارزشمندم که حقمه استفاده و بهره ی بیشتر از نعمتهای الهی پروردگارم اون هم به صورت کاملا طبیعی و خود به خودی،به شرطی که روی خودم ،توجهات ،باورها و فرکانسهام کار کنم، اونها را با کیفیتتر کنم و ظرف وجودیم رو پاکتر و بزرگتر نمایم تا برسم به مداری بالاتر….من عاشق این هم فرکانسی با خواستههایم هستم، خواستههایم که در مداری بالاتر از مدار کنونی هم میباشند و برای رسیدن راحت و آسون بهشون باید به تغییر مدارم فکر کنم وسپس عمل کنم به آموزههای الهی و یکی شدن با خدایم،با شنیدن صدایش و پذیرفتن هدایتهایش، “باید عمل کننده خوبی باشم” ، باید قدرت را به دست بگیرم و خودم را برهانم از زنجیرهای اسارتی که به پاهایم زدهام،چرا که من خودم را لایق یک زندگی با کیفیت تر و بهتر میدانم و به یک زندگی عادی و معمولی بسنده نمیکنم، چرا که تا زندهام به لطف خدایم، قدرت تغییر فرکانسهایم، قدرت تغییر مدارات فرکانسیم را دارم.
و همین جا، همین لحظه از خدایم صمیمانه متشکرم که هنوز که هنوزه کلی جای رشد و پیشرفت برایم باقی گذاشته تا هر روز برایش حرکت کنم ، گامهای عاشقانه و پرشور و حرارتی بردارم و با کمک او و هدایتهایش، با تسلیم بودن در برابر فرامینش،خودم را به مدارات بالاتر رسانده، با ظرف وجودی بزرگتر و با کیفیتترم، از نعمتهای بیشترش لذتها برده و سپاسگزارتر باشم و رضایت و خشنودی او را به تماشا بنشینم….
ایول به استادی که بینظیرترین الگوست برای من و تغییراتم ….
ایول به قدمها و اقدامات بینهایت عالی و شکوهمند خانم شایسته ی عزیز که عاشقانه از اقداماتش و علم و آگاهیهایش به ما میگوید و در این راه زیبا به لطف خدا همسفر مهربان و همراه پرشور و زیبای ماست خدایا شکرت
ایول به من که شرایط الانم را پذیرفته،گیر بهشون نمیدم، مسئولیت تغییرشون رو پذیرفتم… و پذیرفتم که همه اونها ،ساخته و پرداخته ی دست خودم هستندو نتیجه ارتعاشات و فرکانسهای قبلی منند…
ایول به این پذیرش، ایول به این تغییر درونی، ایول به این مسئولیت پذیری و ایول به قدمهای پر از ذوق و شوقی که هر روز و هر لحظه برای این تغییر بر خواهم داشت….انشالله
ایول به خدایی که همین اول صبحی به من گفت قدمهایت را محکم و با ایمان بردار و نتیجه را به من بسپار….و اصلاً نگران نتیجه نباش و روشون تمرکز نذار، چون الان دیده نمیشن و برای ذهنت شاید سخت باشه باور کردنشون و شاید سنگاندازی کنه و گاه و بیگاه تو را ناامید و دل زده….پس تمام توجه و تمرکزت رو بذار روی گامهایی که قراره برداری و با ایمان و از روی حس خوب قدم بردار…اگه در مسیر من اومدی عشق بزار ، بدون عشق ،هیچ هدفی تیک نخورده و هیچ تغییر زیبا و پایداری شکل نگرفته و هیچ باری به درستی به منزل نرسیده…. این مسیر نیاز به عشق، شور و اشتیاق و ذوق بالای تو داره…وقتی عشق و هیجان و اشتیاق باشه دیگه هیچ وقت ناامیدی و دلزدگی تورو فرا نمیگیره ، اون وقت هیچ “حسی “نیست که تو رو از حرکتت و ادامه دادن مسیرت بازداره داره و تو را متوقف کنه…
وخوش به سعادت ما که به لطف و حمایت خدای عزیز، هر لحظه، در حال حرکت و هجرت به مدارات بالاتر هستیم و من این هجرت را دوست دارم ،بزرگترین و زیباترین هجرتهای زندگیم هستند شکر خدای مهربان
خدایا شکرت بابت اینکه مرا آماده و مشتاق این تغییر شخصیت ،تغییر و بهبودی فرکانسها ،افکار و باورها و مداراتم کردی
خدایا شکرت که هر روز به لطف تو، ظرف وجودیم در حال با کیفیتتر شدن، پاک و مبرا شدن و بزرگتر شدنه برای دریافت نعمتهای بیشتری از جانب تو
خدایا شکرت بابت این اشتیاق سوزانی که در من به وجود آوردی برای تغییر و بهبود شخصیتم، برای بهتر شدن کیفیت زندگیم از هر لحاظ…
خدایا شکرت که مرا خالق زندگیم کردی و از تماشای چیزهایی که خلق میکنم ،خواستههایی که با کمک تو تیک میزنم و هر حرکتم داری کلی لذت میبری…و تشویقم می کنی
خدایا شکرت که به لطف تو و علمی که به من دادی سمت خودم رو به دست گرفتم و آن را عالی انجام میدهم و در این راه از تو نیز کمک و مدد میخواهم…
خدایا از تو ممنونم که توجه و تمرکزم ،به لطف تو ،هر روز مشتاقانه، عاشقانه، شادمانه بر روی حرکت در مسیر درستت است، در صراط مستقیمت ،برای شکوفایی بیشترم…
خدایا ازت ممنونم که یاریم میکنی که توجه و تمرکز عالی بزارم بر روی زیباییهای این مسیر و زیباییها و تواناییهای خودم را نیز مدام ببینم و تایید و تحسین کنم و مشتاقانه و متعهدانه هر روز قوانین الهییت را نیز تایید و تحسین کنم….خدایا متشکرم که قانون سلامتی را به من آموختی پشتبند یاد دادن قانون جذبت، قانون ارتعاشات ،قوانین الهیت و راه و مسیر را برایم زیباتر کردی…
خدایا شکرت که گفتی اگر خواستی در مسیر من حرکت کنی، غرورت ،خودبرتربینیت، را بنداز به کناری ….عجله و بدو بدو را هم با خودت نیار ، چرا که مسیر من، مسیر رشد و تحول و بهتر شدنه…مسیر ارزشمندیهاست ، دیدن ارزشهاته ،بدون دچار احساس غرور شدن ،مسیر تواضعهاست ، مسیر بندگیهاست ،مسیر همراه شدن با منه، مسیریه که پر از آرامشه و جای عجله اینجا نیست، اینجا مسیر تکامله و باید با تمام عشقت، عاشق پیمودن روند تدریجی تکاملی خودت باشی…و از هر لحظهای که اینجا هستی و از هر گامی که برمیداری کلی لذت ببری ،نه اینکه با عجله، به دنبال مثلاً رسیدن به مقصد باشی ،مقصدی وجود نداره، مقصد همین مسیره، از مسیرت بتونی لذت ببری ،بردی…
نه اینکه ،خودت را با کسانی که در این مسیر میبینی مقایسه کنی و نه اینکه، تقلید کننده آنها باشی ،که ادای اونها را در بیاری و از پیمودن روند تکاملی خودت باز بمونی،در مسیر الهی من، هم مقایسه بده هم تقلید…
خدا جونم ازت ممنونم بابت استاد شایسته عزیز ،مخصوصاً اونجایی که از” نه گفتنها ” صحبت میکنه ،چه زیبا کلام تو رو بر این صفحات جاری کرده، مرسی ،خدا مرسی، استاد مرسی ،
خدایا شکرت که به من آموختی وقتی برای خودم و زندگی ام و تغییر و تحولات مثبتم و بهبودیهای دائمی ام ” ارزش ” قائل هستم ،و ارزشهایی که تو به من دادی رو ،مدام به خودم یادآوری میکنم ،این “نه گفتنها “، هم برایم خیلی راحت و آسون میشوند، هم، بینهایت نتایج عالی برایم به بار میآورند ،هم ، بر ارزشهایم بیشتر میافزایند…و به نظرم تا این “نه گفتن های” جدی و محکم نباشد ، هیچ تغییر خاص و بزرگی اتفاق نمیافتد در من… این” نه گفتن ها “هستند که شروع تحولات را رقم میزنند ، خدا جونم شکرت بابت قدرت” نه گفتنی “که در من زنده کردی،اونم منی که قبل از ورود به این مسیر زیبا ، جز ضعیفههایی بودم که کوچکترین قدرتی در این زمینه نداشت و خدا تو بودی که مرا قوی و بارور کردی،شکرت
ایول خانم شایسته ی عزیز، قسمت” نه گفتن هایت ” را عاشقانه دوست دارم و تایید و تحسین میکنم ،مرسی
استاد جانم مگر میشود شما به لطف خدا همچین گنجی را در اختیارمان قرار دهید و عشقتان را در آن جاری نمایید و من “آماده” نباشم…اتفاقا این” پروژه ای” که استارتش را زدهاید، لطف و مهربانی خدایم را برایم یادآوری میکند و مهر تاییدی میزند بر حرفها و الهاماتش، چرا که من از دیروز صبح به لطف و کرم بیکرانش، از خواب غفلت برخاستم و با کلام مهربانش قدرت را دوباره به دست گرفته و در هوشیاری و بیداری که از جانب مهربانش هر لحظه در حال رویدادن بر من است،قوایم را برای این تغییر جمع کرده ،مهیا و آماده ی این تغییر شده ام و امروز خداوند برایم گنجش را با دستان مهربان شما برایم میفرستد…سپاس
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خودت حافظ و نگهدار بندگان خوب و خاصت از جمله استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیز و نازنین باش …
خدایا تنهایمان نگذاشته ایی ، تنهایمان نگذار،حتی لحظه ای،حتی ثانیه ای
خدایا به ما قدرت تغییر ،قدرت عملگرایی بالا به الهامات و هدایتهایت اعطا بفرما و ما را در این مسیر ،ثابت قدم بفرما
سلام ندای خوشگلم
خوبی خوشی رو به رشدی عزیزم؟؟؟
امیدوارم هر جای این کره خاکی که هستی در صحت و سلامت کامل جسم و روحت باشی دوست عزیزم .
ندا جانم دونبال یه راهکار بودم رفتم عقل کل بگردم به خدا انگار قلبم هی صدا میداد ندا دولت آبادی ازش راهنمایی بخواه !!! منم بدو بدو اومدم آخرین کامنت شما میخوام ازتون کمک بگیرم
ندا جان من دقیقا 61 روزه با توجه به فایلهای رایگان استاد ،سریال هاشون و کامنتهای بچه ها دارم به سبک قانون سلامتی پیش میرم
و خب این وسطا مطمئن شدم که در کنار قانون سلامتی من اگه نتونم ذهنمو کنترل کنم سلامتیم به خطر میفته و متاسفانه هفته قبل من دچار یعنی چالش شدم و اصلا کنترل ذهن برام خیلی سخخخخت شد طوریکه قیافم داد میزد و خب 2 روز بعد اون اتفاق من روزه گرفتم و روز 4 ماه رمضان منی که طوری پیاده روی میکردم که حس پرواز بهم دست میداد حالم خوب بود برنامه هامو مینوشتم رو روال بود روز 4 ماه رمضان من واقعا عین فلجها شدم و وقتی که میخواستم بلند بشم در حد 10 ثانیه چشمام هیچ جا رو نمیدیدم و حالم خیلی بد شد و از روز 5 روزه نگرفتم و یه کوچولو الان خوب میتونم راه برم چشمام هم کمتر سیاهی میره اما یه حس دقیقی بهم میگه که تو یه چیزی در بدنت کمه !!!!
اصلا دوست ندارم تو این حالت بمونم دوست دارم اون انرژی دوباره برگرده و خیلی دوست دارم دوره قانون سلامتی رو بگیرم و از این تضادها بیام بیرون ولی از نظر هزینه فعلا مشکل دارم …
پاهام از زانو به پایین کاملا حس میکنم بی حسه و سرم گیج میره ویتامین دی و قرص آهن و منیزیم ویتامین سی هم میخورم …
میشه کمکم کنید من چه کنم باز اون شور و انرژی برگرده دلم نمیاد این مسیر رو رها کنم من 16 کیلو مثل اب خوردن کم کردم !!!
سلام عزیزم، امیدوارم حال دل و جسم و همه وجودت عالی تر از عالی باشه….
به نوبه خودم ، تمامی موفقیت هات رو بهت تبریک می گم و امیدوارم بلطف خدا لایق صحبت کردن از راه و روشی درست برای تغذیه جسم باشم… راستیتش برحمت بی کران خداوند و لطفی که نسبت بهم داشته و داره، می تونم بگم چندین و چند ساله توی ق جذب و ارتعاشات، مستر شدم الحمدالله و کنترل ذهن و افکار برام کار آسون و لذت بخشیه بلطف خدا … اما در زمینه تغذیه با وجود مطالعات بسیار هنوز نمی تونم ادعا کنم عالی ام …انشالله توی این زمینه هم خود خدای بزرگ کمکمون کنه و
راهنمای ما باشه به بهترین و عالی ترین و آسون ترین راهها …آخه بخاطر اینکه هم جسم ها متفاوت هستند و هم راه های گفته شده و تا الان کشف شده بی نهایت زیاد و متنوع ، فهم و تشخیص و تمیز دادن اینکه کدوم یکی درسته و چه کسی واقعا داره روش درست تغذیه جسم رو بیان می کنه، بسیار دشواره…
اما طبق تحقیقات و مطالعات بسیار زیادم توی این 3 سال اخیر و روش های زیادی که تو کل عمرم، امتحانشون کردم ، بلطف خدا به یه علم نسبی رسیدم راجع به این قضیه…
بلطف و یاری خدا میخوام کمی راجع بهش بنویسم برات،امیدوارم مفید واقع بشه :
1. جسم ما نیاز نداره که مدام چیزی بخوره، کلا یک یا دو بار در روز ، حالا زیاد زیادش 3 وعده در روز…بدون کوچکترین میان وعده ای، آخه این جسم نیاز به استراحت و بازسازی و ترمیم خودش داره و وقتی ما بارها و بارها چیزی بهش می دیم،در واقع فشار بی نهایت زیادی رو بهش تحمیل می کنیم که بیچاره فقط و فقط باید در پی هضم اونها باشه (خوردن کاربها هم انرری خیلی زیادی رو از بدنمون می گیرن)
2. در کل شبانه روز ، سطح انسولین باید در حالت استیبل و پایدار باشه، نه اینکه مدام در حالت نوسان باشه…
مهم ترین مسئله اینه : حفظ تعادل سطح قند خون یا انسولین در کل شبانه روز
خیییلی خیییلی مهمه این قضیه که انسولین در حالت تعادل باشه، نه اینکه کل روز انسولین در پایین ترین سطح ممکن باشه، این برای هر روز و همیشه چیز جالبی نیست و ادعای درستی هم نیست …. ولی حفظ حالت تعادلش بی نهایت مهمه
3. لبنیات گاوی رو اصلا و ابدا ،به هیچ وجه بدن انسان نمی شناسه
طبق مطالعاتی که داشتم، چندین دکتر خارجی و محققان زیادی متوجه شدن که معده و سیستم گوارشی گاو با انسان بی نهایت فرق می کنه( خودتون هم می تونین راجع بهش تحقیق کنید)و گاوی که داره شیر می ده،شیرش برای گوساله شه، و شیر گاو دارای آنزیمهایی ست که فقط بدن گوساله می شناسه و براش ساخته شده ، و گاوها رو قدیم نه از گوشتش برای خوردن ،نه از شیرش برای نوشیدن، استفاده نمی کردن،گاو برای شخم زدن زمین بوده و ….
اما لبنیات گوسفندی، بز رو بدن انسان می شناسه، البته اون رو هم نباید زیاد خورد
4. غلات مخصوصا گندم مخصوصا گندم ، خوراک دام و طیور بوده، نه برای مصرف انسانها
بدن ما به هیچ وجه نمی شناسه
جو کمی بهتره،اما گندم به هیچ وجه، اونهم گندم الان…گندم خوراک دامه، نه خوراک انسان
5. نان یک چسب به شدت قویه
اگه میخوای خودت با چشای خودت ببینی که چه سمی رو هر روز به بدنمون داریم میدیم و چقدر روده های ما دچار مشکل می شن وقتی نون می خوریم ، یه تیکه ی خیلی کوچک از نون رو با کمی آب مخلوط کن، با دستت یه کاغذ رو بهش آغشته کن و بچسبون به یه دیوار(من خودم ،هم توی محل کارم ،هم تو خونه مون این کاغذ آغشته به چسب نان رو زدم به دیوار تا جلو چشمم باشه…) آنچنان چسب قویه که تا ده ها سال هیچیش نمی شه، یا دوتا کاغذ رو باهاش بهم بچسبون… قدیمها بعنوان چسب ازش استفاده می کردن…حالا وقتی وارد روده های ما میشه سبب حالت چسبندگی شده، ویتامین ها و … هرچی که بخوری بهش می چسبه و امکان هضمش وجود نداره…
6. آجیل فقط خام ، اون هم خیلی کم، اون هم نه هر روز
7. میوه خوردنش به مقدار کم اشکال نداره مثلا روزی 1 سیب، نه روزی چند مدل و به مقدار زیاد ، فقط 1 عدد
میوه قندش که فروکتوزه رو بدن ما میشناسه و کاملا متفاوته با قندهای مصنوعی،با گلوکز و…
چرا ، زیادش بدن رو دچار مشکل می کنه و مشکل ساز میشه اما کمش، نه
8.شکر ،آرد ، و روغنهای گیاهی بغیر از زیتون اصل، نارگیل، آووکادو، سم خالصن…
بدترین چیزی که می تونیم به بدنمون بدیم
9. این مورد هم خیییلی مهمه: بدن ما مخصوصا بدن های امروزی که مثل قدیمیها تحرک خاصی ندارن، اصلا و ابدا نباید روغن زیاد مصرف کنن، روغن باید به اندازه و سالم باشه، و غذاها رو نباید سرخ کرد، کبابی، بخار پز،آبپز یا در فر و گریل شده، این مورد هم رعایت کنیم به نسبت فعالیت بدنی مون، بی نهایت کمک کننده است
10. تخم پرندگان مخصوصا تخم مرغ اون هم از نوع محلی اش ، بدن ما می شناسه و براش مفیده، باز هم نه خیلی زیاد…هر چیزی یه اندازه ای داره
11.بدن ما به هیچ وجه ،به هیچ وجه ، به هیچ وجه ساخته نشده که هر روز گوشت بخوره اون هم به مقدار زیاد…
هر روز گوشت به مقدار کم و مناسب با روش پخت درست که با بقیه چیزها هم قاطی نشده باشه خوبه ولی بدن انسان بعضی روزها بوده که گوشت گیرش نمیومده،شکاری در کار نبوده، با گیاهان خودش رو سیر نگه می داشته یا احتمالا با لبنیات بز و گوسفند….یا با دانه ها…. یا بعضی روزها بشه هیچی بجز آب نخورد ، اگه خودت تجربه کنی بعصی روزها بدنت فریاد می زنه بهم گوشت نده، یکمی سالاد خوشمزه و مغذی با دانه های سالم با روغن مناسب، با کمی میوه یا لبنیات چقدر می چسبه و احساس سرزندگی و نشاط به بهمون میده
12. ما به اشتباه یادگرفتیم برای غذاهامون همه چی رو باهم ترکیب کنیم ،قاطی پاتی تا یه چیز مثلا خوشمزه از کار دربیاد…در حالیکه هر ماده غدایی، دارای یک آنزیم خاصیه و وقتی می ره تو بدن ما، سیستم گوارشی ما برای هضمش باید یه سری آنزیم خاص رو ترشح کنه ،اونجاست که همه چی قاطی پاتی میشه و …
پس : غذاهای ما باید در عین سادگی باشن مقداری گوشت سالم به همراه مقداری سبزیجات ، البته اون سبزیجات هم نیاز نیست که قاطی بشن ، یه روز گل کلم و بروکلی بخارپز، یه روز فقط چند برگ کاهو…همین
12.سیستم چشایی ما دچار مشکل شده و تشخیص غذاهای سالم براش سخت شدن، اما بعد یه مدت سالم و درست خوری، سلولهای چشایی جدید ساخته می شن و طعم غذاها کاملا متفاوت و دلچسب میشه، مثلا یک برگ کاهو می خوری و با خودت می گی این چقدر شیرینه، و چقدر شیرینی اش دلچسبه…. و اگه چیزی که شکر داره رو امتحان کنی متوجه مزه تلخ و وحشتناک و زننده ای میشی که تا قبل این به هیچ عنوان نمی فهمیدیش…
13.بدن و ذهن ما محدودیت رو اصلا دوست نداره
و کی می گه ما دیگه نباید تا آخر عمرمون دسر و چیزهای خوشمزه بخوریم؟!!!!
نخیر، ما می تونیم با مواد سالم مثل میوه ها، دانه ها، آرد بادام یا نارگیل ،روغن نارگیل یا بادام، کمی وانیل و پودر کاکائو و هل و …تخم مرغ،با شیرهای سالم، کره های بادام و فندق و …گاه گاهی برای خودمون چیزهای خوشمزه درست کنیم و بخوریم و لذتش رو ببریم… فقط نباید سراغ چرت و پرتها و زباله های صنعتی که هزارتا مواد افزودنی و شکر و آرد سمی و ماندگاری و …که واقعا اعتیاد آورن و ماده ای سمی و به شدت اعتیاداور و ارزون قیمت به اسم شربت ذرت با فروکتوز بالا(های فروکتوز کرن سیروب )دارن ، بریم
می تونیم با دستهای خوشگل خودمون و مواد کاملا سالم و خوشمزه ،چیزهای فوق العاده ای درست کنیم
البته بازم بگم نه برای هر روزمون،گه گاهی
14. خواب کافی
نداشتن استرس و کنترل ذهن و افکار …و لذت بردن از زندگی
پیاده روی و تنفس عمیق و شکرگزاری از اعماق وجود
ورزش مناسب هر روزه حتی شده 10دقیقه در روز
اینها هم جز لازمه ی سلامتی هستند
15. زندگی رو سخت نگرفتن
با گوشت فراوان خودمون رو خفه نکردن،هرچیزی در حد تعادل
خوردن کربوهیدرات های سالم مثل بادام و نارگیل و …نه مشتقات گندم و جو و برنج و….
یادگرفتن اینکه چجوری به بدنم ورودی مناسب و بجا و به موقع بدم که در کل روز سطح انسولین در تعادل باشه ، هم خیلی مهمه
هدایت خواستن از خدا برای غذای همون روزمون و
شاد بودن و شاد زیستن
راستی هروقت دچار ضعف شدید شدید می تونید کمی آب نمک بخورید، خوردن سرکه سیب در روز هم خیلی خوبه
اینها نکاتی بود که خدا کمکم کرد اینجا براتون بنویسم
امیدوارم چیزی رو از قلم ننداخته باشم و مفید و کمک کننده باشه
برات بهترین ها رو آرزومندم
برات جسمی سالم و شاداب و پرانرژی
و ذهنی هماهنگ با خداوند رو آرزو می کنم
در پناه حق شاد و ثروتمند و رها باشی عزیزم
سلام ندای عزیز، من در مورد تمرین جملات تاکیدی و قدرت این تمرین دارم تحقیق میکنم، که اتفاقی یکی از کامنتهای شما رو دیدم که نوشته بودین نتایج شگفت انگیزی از تکرار عبارات تاکیدی گرفتین و حتی شغلتون رو 13 سال پیش از این طریق بدست آوردین. حالا میشه لطف کنید و با جزئیات بیشتری برام توضیح بدین که این تمرین رو چطوری انجام میدادین؟ برا جذب شغلتون چطور ازش استفاده کردین؟ خیلیا به این تمرین اعتمادی ندارن، اما بنظر من این تمرین هم همون توجه و ارسال فرکانس خواسته هامون هست، چون وقتی جملات توی گوشمون تکرار میشه، قطعا آگاهیم که داریم به اون جملات توجه میکنیم و فرکانس اون جملات و خواسته مورد نظرمون رو به کائنات میفرستیم، اما قطعا باید با احساس خوب همراه باشه و ورودیهای ذهن کنترل بشه تا نتیجه بده. نظر شما چیه؟ پیشاپیش سپاسگذارم از پاسختون.
سلام عزیزم، امیدوارم در حس و حالی بی نظیر در حال لذت بردن از خواسته هاتون باشید
بنظرم یکمی تحقیق رو خوابونده
شروع کنید به عمل کردن ، آخه عبارات تاکیدی ها غوغا می کنن و حیفه ازشون بهره نبریم
بنظرم تا وقتی که دارین تحقیق می کنین یعنی راجع بهش شک دارین
اما اگه با اطمینان عمل کنین و نتایج رو خودتون با چشماتون ببینین،ایمانتون قشنگ شکل می گیره
راجع به خودم بخوام بگم یادمه اون زمان که عبارات تاکیدی رو میگفتم علمم به اندازه الانم نبود، ولی خداروشکر نتایج شگرفی می گرفتم ازشون…، اون موقع ها فکر می کردم جادویی تو کاره، و اونها قدرت دارن،اما الان می دونم قدرت دست منه، و کلامم عجیب قدرت داره الحمدالله
من سال 98 ، یادمه برای داشتن ماشین فقط تکرار می کردم: ” خدایا شکرت که بهم ماشینی دادی که حتی من یه قرون هم پولش رو ندادم” .
من هیچ پولی برای خرید ماشین نداشتم ، هیچ وعده و وعید و پولی هم درکار نبود، تنها چیزی که در دست داشتم گفتن عبارات تاکیدی بود، مدام می گفتم و به چجوریش کاری نداشتم….و تنها راهی که به ذهنم می رسید که به ماشینی برسم که من حتی ذره ای پولش رو ندارم حتی یه قرونش رو، برنده شدن تو قرعه کشی ها بود خخخخخ، ای ذهن کوچیک من
و بطور شگفت آوری یه بعدازظهر که خونه ی مامانم بودم ماشینم اومد ، خودش اومد از جایی که فکرش رو نمی کردم ، از کسی هدیه اش گرفتم که الله اکبر حتی لحظه ای فکرش هم نمی کردم،حتی لحظه ای…حتی ثانیه ای….
ماشینم اومد بدون اینکه من حتی یه قرون پولش رو داده باشم،خواسته ام خلق شد و ایمان من بیشتر
یا دوره های استاد ،اون اوایل که پولش رو نداشتم فقط خداروشکر می کردم که دارمشون و پولشون جور شده و مثل آب خوردن هم میشد و اتفاق میوفتاد
خونه ام همین طور، ساعت کاریم همین طور…
همه چی
همه چی
همه خواسته هام
شکرخدا
من به قدرت کلامم، مخصوصا قدرت نوشتنی که خدا لطف کرده و بهم هدیه داده ایمان دارم
به قدرت خلق کنندگی ام
یا یادم میاد تو دوران دانشجویی ام تو اصفهان بودم ، کلی پول، کارت تلفن پیدا می کردم،جلو پام ظاهر می شدن و همونجا این باور در من شکل گرفت: پول تو خیابون ریخته است تو باید عرضه داشته باشی جمعش کنی … این شد باور من، که برای پول درآوردن نباید سختی کشید می تونه براحتی بیاد، یا زن که نباید سختی بکشه پول دربیاره، زن باید پادشاهی کنه،مرد باید کار کنه پول بیاره براش، و همه ی این باورها و تکرارشون شکرخدا باعث شده زندگی راحتی داشته باشم و پول بباره و من خرج کنم و لذت ببرم،البته 16 ساله کارمندم و الحمدالله بدون کوچکترین سختی و کاری،شرکتمون بهم کلی حقوق می ده، و هرچیزی شدنیه عزیزم،تو کار نکنی برای یه شرکت و از صبح تا هروقت که دلت بخواد بری اونجا و شروع کنی به انجام دادن کارهای دلخواهت و شرکت هم هر ماه کلی حقوق و مزایا بهت بده ، و سالهاست این باور در من ساخته شده باخدا باش و پادشاهی کن ، با خدا که باشی هیچ غیرممکنی وجود نداره…خدا بخواد روزیت رو از آسونترین راهها بهت می ده….
و” باور فراوانی” که در من شکل گرفت، “باور روزی رسان بودن خدا ” و هر باور مثبت و عالی دیگه شکرخدا همشون با “تکرار فراوان عبارات تاکیدی بودن ”
ازتون ممنونم که به من اجازه ی نوشتن و یادآوری این نکات کلیدی رو دادید
امیدوارم استفاده کننده ی خوب قوانین و قدرتهایی باشیم که خداوند بهمون هدیه داده برای تجربه خواسته هامون بشکل مادی در این دنیای مادی…
هرچیزی که میخواین بدون اینکه بهش بچسبین، براش جمله خوشگلی که به دلتون بشینه و بچسبه بسازین و فقط تکرارش کنید و از زندگیتون لذت ببرید،اصلا به چجوری و راهش فکر نکنید چون دقیقا از راهی میاد که ما فکرش رو نمیتونیم بکنیم
،چون کار خدا سورپرایز کردنه ، چون اگه به ذهنمون می رسید که الان خب داشتیمش دیگه ، چون ذهن ما هنوز تو مدار پایینه و براش قابل رویت نیست، باید بریم به مدار بالاتر اون وقت اونجا خودبه خود خواسته مون هست ، ما فقط باید برش داریم و حالش رو ببریم
واقعا زندگی شبیه بازیه، فقط باید بازی کردن و قوانین بازی رو یاد بگیریم
راستی یه راهکار خیلی عالی هم خدا بهم یادداده ،سالیان ساله که دارم ازش استفاده می کنم و کلی نتیجه می گیرم اینه:
هر ناخواسته و تضادی که اومد رو برعکسش می کنم، بعد برعکسش رو اونقدر تکرار می کنم تا شکل بگیره،تا جون بگیره، تا شکل مادی بگیره بیاد تو زندگیم
یعنی زندگی در کل میشه با خواسته ها زندگی کردن،خلق کردن و لذت بردن…
و مورد دیگه ای که الان یادم اومد جملات “من ….هستم”رو هم خیلی تکرار کنید، مثلا من مدام مدام مدام تکرار می کنم ندا تو دختر خیلی قوی و قدرتمندی هستی…حواست باشه تو لایق جذب بهترینهایی….ندا تو خیلی قدرتمندی….ندا تو بهترینی….تو لایق بهترینهایی… یا من تسلیم ناپذیرم ، من به این زودیا تسلیم نمی شم… خدا منو خییلی دوست داره….
امیدوارم کامنتم که از تجربیات زندگی زیبام بلطف خدا برمیاد براتون مفید بوده باشه
و آرزو می کنم مدام درحال خلق و جذب خواستهاتون باشین عزیزم
از عبارات تاکیدی گفتن دست برندارین ،
” ما قدرت داریم”
خدایا شکرت
سلام ندای عزیزم، از اینکه به سوالم پاسخ دادی خیلی سپاسگذارم، با اینکه ذهنم بشدددت مقاومت داشت اما دارم تمرین عبارات تاکیدی رو با ایرپادم روزی دو سه ساعت گوش میدم، خیلی برام جالب بود جذب ماشینت، باورم نمیشه ماشین رو هدیه گرفتی! یکی از دوستان برام نوشته بود که استاد گفته اینکه با عبارات تاکیدی منتظره معجزه باشی اشتباهه و باید تو یه حرکتی انجام بدی… اینطوری قانون جواب نمیده….
من یکم دچار تردید شدم…. اما با این وجود خواستم این راه از باورسازی رو یکبار امتحان کنم.چون امتحانش مجانیه… ولی طی تحقیقاتم تعداد زیادی از دوستان در سایت از این تمرین نتیجه گرفتن. من هم نتیجه بگیرم میام برات کامنت میذارم. از لطفت سپاسگذارم.
سلااااام دوباره به ندای عزیزم
ندا جانم حتما شما هم تجربشو داشتین که یه متنی رو میخونید و دوست ندارین اون متن تموم بشه ،من دقیقا با نوشته ارزشمند شما اینطور شدم و واقعا دلم نمیومد تموم بشه
شاید باورت نشه ولی من اونقدر از جوابت ذوق زده بودم که از ساعت 5.30 عصر تا ساعت 11 شب من فقط رو کامنت بی نظیر شما بودم میخوندمش با خودم حرف میزدم … عالی بود عالی
ازت متشکرم که اینقدر سخاوتمندانه بهم پاسخ دادی عزیزم…
دلم نیومد به فایو استار اکتفا کنم و خواستم این تشکر قلبی خودم رو هم از شما که اینقدر عالی نوشتین هم از استاد که این بستر عالی رو برامون فراهم کردن هم از خودم که به صدای قلبم گوش دادم و از شما پرسیدم الحمدالله رب العالمین
عزیزم بازم یه دنیا ازت سپاسگزارم بانوی زیبا رو …
به نام یگانه خالق جهان هستی
به نام روزی دهنده مورچه های توی زمین و پرنده های آسمان
==========================================================
امروز دقیقا 730 روز از عضویت من توی سایت می گذره یعنی دقیقا 2 سال
اولا خیلی خوشحالم که یک مسیر زیبا رو 2 سال به صورت مسمتر ادامه دادم
توی این دو سال خیلی کم پیش اومده که روزی باشه که من فایل های استاد رو گوش ندم یا آموزه هارو به خودم یادآوری نکرده باشم
منی که فیلم و سریال جدید از زیر دستم در نمی رفت ، تازه به خودم افتخارم میکردم که من این همه فیلم دیدم
مگه وقت تلف کردنم افتخار داره :) ؟
منی که اینستاگرام داشتم و به بهانه این که پیج هایی که دنبال می کنم مربوط به درس و تحصیلن خودم رو گول میزدم و هر جور محتوا مزخرفی رو نگاه می کردم
منی که عادت کرده بودم به این که آشغال و کثافت بدم به خورد مغزم
99 درصد مردم عادت کردن به همین کار ها ولی حواسشون نیست دارن با زندگی شون چکار می کنن
منی که توجه کردن دیگران به شدت برام مهم بود و تقریبا کار هام رو جوری انجام میدادم که توجه جلب کنم
منی که حرف بقیه به شدت برام مهم بود و اگه کسی چیزی می گفت تا مدت ها بهم می ریختم
منی که برای انجام دادن هر کاری نیاز به پایه و همراه داشتم تا بتونم لذت ببرم
منی که به شدت وابسته بودم به آدمای اطرافم
منی که اگه یک ذره نمره یک درسم پایین می اومد یا یک اتفاق این چنینی برام می افتاد عملا چیز به اسم کنترل ذهن بلد نبودم و تا روز ها خودم رو سرزنش می کردم
منی که عادت کرده بودم درست زندگی نکنم …
ولی الان بعد از گذشت دوسال خیلی شخصیتم تغییر کرده ، خیلی بهتر شده
نگاه صفر و یک نمیشه داشت و ولی توی زمینه های مختلف کم و بیش واقع خودم رو بهبود دادم
دقیقا همون آدم قبلی الان دوسال که فیلم و سریال رو گذاشته کنار بجاش فایل های استاد رو میبینه
الان دوساله که اینستاگرام و سوشال میدیا نداره و اصلا خبر نداره مردم دارن چکار می کنن توی اون فضا
الان چند ماهیه که خیلی خیلی کمتر از قبل توجه دیگران براش مهمه !
الان چند ماهیه که خیلی کمتر از قبل به حرف مردم اهمیت میده !
الان دوساله که نه تنها نیازی به پایه و همراه نداره بلکه بیشترین لذت رو از تنها بودن با خودش میبره
الان چند ماهیه که که به لطف خدا ، یک سری اتفاق هایی که افتاد وابستگی ش رو به اطرافیانم از بین برده
( در حدی که مثلا اگه همین الان بهم بگن باید بری یه جای دور مثلا خارج از کشور زندگی کنی بدون لحظه ای تردید قبول می کنم )
الان چند ماهیه که وقتی اتفاق نادلخواهی براش رخ میده خیلی خیلی کم براش ناراحت میشه و از دید بالا به همه چی نگاه می کنه ( به این فکر می کنم که هی ! پسر ! چند ماه دیگه یا چند سال دیگه این اتفاق برات اهمیتی نخواهد داشت پس چرا خودمو عذاب بدم برای اتفاقی که قراره چند سال دیگه بی اهمیت باشه ؟ ) اینجوری کنترل ذهن خیلی راحت تره برام
آره دقیقا همون آدم دوسال پیشه ولی شخصیتش رو خیلی بهتر کرده !
خیلی مورد های زیادی هست که بتونم در موردش بنویسم ولی فعلا دارم رو بزرگترین هدف زندگیم که تا به الان داشتم کار می کنم بیشتر مسیر رو رفتم ، و 12 الی 18 ماه بیشتر نمونده تا نتیجه دلخواهم رو بگیرم ولی ترجیح میدم هر وقت اون نتیجه دلخواه رو گرفتم بیام و از تغییراتم بنویسم چون به قول استاد عباسمنش آدما با نتایج شون حرف میزنن نه کلمات!
====================================================================================
خانم شایسته مهربان خیلی ممنونم از لطفتون بابت کادویی که به مناسب دوسال عضویتم توی سایت بهم دادین ،
با نوشتن این پیام خودم رو متعهد میکنم تا قدم به قدم با پروژه مهاجرت با مدار بالاتر پیش بیام و کم کاری نکنم
هر کجا هستید در پناه خالق یکتا باشید
سلام به روی ماهت مریم بانو جان
سلام به استادگرانقدرم
سلام به دوستانم در ادامه این مسیر توحیدی
خدایا شکرت که تنها راه رسیدن به سعادت،
فقط بندگی توست!
عجب روز پرخیروبرکتی که با بیداریم و سلامی به معبودم آغاز شد و فرصتی دیگر به من عطا کرد برای آگاهانه زندگی کردن ،الهی شکرت
و پیاده روی بی نظیر در هوای رویایی و بارانی و همزمان گوش دادن به موسیقی و دیدن زیبایی ها و غوطه ورشدن در شکرو سپاسگزاری هایی که تو را لبریز می کند از آرامش واحساس عالی و خود از ابتدای روز، خالق لحظه های ناب زندگیت می شوی ،آماده و مهیا برای باز گذاشتن ذهنت و دادن ورودی های مثبت و دل سپردن به هدایت های خداوند و نشان دادن ایمان در عملکردهایت،
نوشتن در دفتر ستاره قطبی و از خداخواستن برای اینکه امروزت طوری رفتار کنی که مورد پسند خدایت باشد و بعد سایت را با نامش می گشایی و پنجره خوشبختی به رویت باز می کند و باز هم در کلاس عاشقی حاضری زده و از شور و شوق و اشتیاق دلت می خواهد فریاد برآورده و از این سخاوتمندی ها که از قلب پاک بندگانش که فرسنگ ها با تو فاصله دارند اما دلشان به دلت پیوند خورده باز هم آگاه تر زندگی کنی و شاکرتر باشی که از طریق استاد و مریم بانوی عزیز می خواهد تجربه آگاهانه زیستن در بهشت دنیا و آخرت را با این آگاهی های توحیدی تجربه کنی ،زندگی کنی و جهان را با خلق زیبایی ها در همه ابعاد رشدوپیشرفت دهی .
ممنون و سپاس فراوان خدای مهربانم که امروز تا نوشته هایم تمام شد و همانطور که درخواست کردم اجابت نمودی …..
و ممنونم از استاد ارزشمندم و مریم جان که مثل همیشه با جایزه های ویژه در نقش بابا نوئل مهربان در شروع سال جدید میلادی ، ما رو به وجد می آورند تا هرروز به زیبایی های این مسیر جادویی و لبریز از معجزات خداوندمان ،بیافزایند واقعا دست مریزاد عاشقتونم ….
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خداوند هدایتگر
سلام استاد و مریم جان
خدا قوت
اینکه شما با وجود آگاهی های که دارید و شرایطتون باز همواره رو خودتون کار میکنید
عالیه
و اینو بهمون یاد میده که باید همیشه رو خودمون کار کنیم
خودمون رو کار بلد ندانیم
هر روز به آگاهی ها فکر کنیم و بهش عمل کنیم
همیشه خودمون رو بروز کنیم
مریم جان بابت این آگاهی ها ازت سپاسگزارم
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام به مریم جون عزیز . مریم جون مهربونو و دوست داشتنی .
ازتون سپاسگزاری میکنم به خاطر تمام زحماتی که تو سایت و تو تمام پروژههای استاد میکشید.
همانطور که فامیل شریفتون شایسته ست واقعاً شما خانم شایستهای هستید. همیشه شما رو تو ذهنم به عنوان الگو و راهنمای خوب مد نظر میگیرم.
خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم که دوباره با زحمتهای شما وارد یه پروژه جدید دیگه ای میشیم که ما رو به رشد و پیشرفت بیشتری برسونه.
خیلی جالبه دقیقاً من از دیروز پیش خودم تصمیم گرفتم که آگاهانه تمرکزمو روی یکی از ضعفهای درونیم بزارم که این کارو توی خونه تکونی ذهنم انجام دادم . از اونجایی که نتیجه ی خیلی خوبی بهم داد ، پری روز تصمیم گرفتم دوباره روی یکی از ضعفهای دیگم آگاهانه تمرکز داشته باشم . خودمو وارد چالشهای 30 روزه میکنم و به خودم میگم 30 روز باید آگاهانه تمرکز روی موضوعی که انتخاب میکنم داشته باشم البته تو این سالها بارها این کارو کردم ولی تو این چن ماه اخیر خیلی بهتر عمل میکنم.
اول از چالش 30 روزه قبلاً بگم که موضوعی که انتخاب کردم این بود که آگاهانه تمرکزمو بذارم روی سپاسگزاری از توجهاتی که همسرم نسبت به من داره. هر نوع توجهی .
از این جهت که وظیفش میدونستم هیچ وقت به خاطر توجهاتش سپاسگزاری نمیکردم . به همین جهت تصمیم گرفتم تو ذهن خودم در هر لحظه به خاطر هر توجهی که از سمت ایشون میدیدم از خداوند سپاسگزاری کنم. دقیقاً یک ماه این کارو انجام دادم که نتایج خیلی خوبی بدست اووردم و و احساسم نسبت به همسرم خیلی جاها بهتر شد در نتیجه روابط خیلی بهتری بینمون برقرار شد.
البته این قسمت برای اینکه قشنگتر بشه باید روی یه موضوع دیگهای هم کار کنم و اونم اینه که به خاطر هر توجه و هر محبتی که در حقم میکنه از خودشم قدردانی و سپاسگزاری کنم.
خیلی جاها به خاطر خیلی چیزا ازشون تشکر میکنم اما اینجا منظورم از رفتارها و عملکردهایی هستش که بیشتر مربوط به احساسه .
واقعیتش اینجا کم کم کاری میکنم اونم فقط به خاطر باورهای غلطیه که تو ذهنم دارم چیزی که تو عموم مردم دیدمو و شنیدم و اون اینه که اگه از زیادی ازشون تعریف کنی شاید خودشونو گم کنن . اینم یه جور ترسه دیگه ! حالا روی این موضوع هم گذاشتم یواش یواش کار کنم و باورهای غلطمو نسبت به این موضوع از ذهنم پاک کنم . به جای اینکه فکر کنم اگه از همسرم پیش خودش تعریف کنم پررو بشه ، به خودم بگم نه ، اتفاقاً باعث میشه لطفها و محبتهای بیشتری جذب کنم و احساسات بین منو و همسرم قشنگتر و زیباتر بشه.
یه چیزم هستا ! شاید نقص خودخواهی روم کار میکنه .
مگه این همه ، همسرم از من تعریف و تمجید میکنه من جنبشو نداشتم یا من پررو شدم که فکر میکنم اگه از همسرم تعریف و تمجید کنم پررو بشه یا جنبشو نداشته باشه !!! . در گذشته شاید اینطور بوده الان واقعن اینطور نیست. خوب اینم چیزی بود که الان به ذهنم خطور کرد حتماً حتماً رو این موضوع هم ، کار خواهم کرد.
لامسب هر جایی از هر چیزی بترسی کار دستت میده .
اشتباه ما اینه که گاهی از دست ترسهامون فرار میکنیم یا روشون ، سرپوش میزاریم در حالی که باید غلبه به ترسهامون داشته باشیم تا برای همیشه از بین برن.
انشالله که بتونم غلبه به این ترسمم داشته باشم.
و اما موضوع بعدی :
از اونجایی که خیلی مشتاقم ، تغییرات خیلی بهتری داشته باشم و هر روز شوق و اشتیاقم نسبت به این مسئله بیشتر و بیشتر میشه و هر روز بیشتر متوجه میشم که باید تمرکز بیشتری روی تغییراتم داشته باشم پری روز اتفاقی بین منو و همسرم افتاد که باعث شد دوباره پی به یکی از ضعفهام ببرم و خدا رو شکر از اونجایی که نواقص خودمو میفهمم و میپذیرم به خودم گفتم باید دوباره آگاهانه به مدت 30 روز تمرکزتو بذاری روی این موضوع .
موضوع از این قرار بود که من به خاطر یه توقعی که از همسرم داشتم و به نظرم همسرم انجام نداده بود ، به همسرم یه پیام خیلی توپ و پری دادم. طوری که خیلی عصبانیش کردم و در پاسخ عصبانیت ایشون باز من در مقابل توقعی که ازش داشتم باز با عصبانیت جواب دادم .
فکر میکنم مشاجره ی بینمون 5 دقیقه بیشتر نشد.بعد از اینکه پیامهامون رد و بدل شد با خودم خلوت کردم و متوجه ی ایراد خودم شدم. به خودم گفتم تو میتونستی این احساستو در قالب خیلی قشنگتری به همسرت بگی . فقط از اونجایی که خیلی وقتا اکثر خشمهامون به خاطر سوء تفاهم پیش میاد به خاطر تصوراتی که تو ذهنمون برای خودمون تداعی میکنیم که اکثرشون تصورات باطل هستن این مشاجره پیش اومد. ولی درس قشنگی که برای من داشت این بود که به خودم یادآوری کردم ناهید خانم مگه قول ندادی که تسلیم باشی و تو به خاطر درست کردن چیزی تقلا نزنی و هر اتفاقی میفته رو بپذیری و باور داشته باشی که خداوند هر پلنی که برای تو میچینه برای رشد توئه .البته این به این معنی نیستش که جایی ، احساس بیان نکنم نه ! این حق مسلم منه که هر جایی که نیاز دیدم احساسمو به اون طرف به خصوص به همسرم بیان کنم اما این بیان احساسی که من کردم از روی ترس بود و ایرادش تو همین بود اگه قرار من تسلیم باشم نباید از چیزی بترسم میتونستم خیلی محترمانه احساسمو بیان کنم به خصوص اینکه من میدونم همسرم وقتی ازش درخواستی میکنم به درخواستم توجه میکنه. دوباره به خصوص تر اینکه وقتی با احترام باهاش صحبت میکنم حتمن به اون مورد توجه میکنه . بنابراین اون روز با خودم خیلی درگیر شدم و به خودم قول دادم از همون لحظه سکوت اختیار کنم و خیلی جدیتر از قبل خودم رو تسلیم همه ی اتفاقات کنم . توجه و تمرکزم روی سهم و نقش خودم باشه ، هرجایی که میترسم هر جایی که نگران میشم همون جا و همون لحظه به جای اینکه خودم دست به کار چیزی بشم از خداوند درخواست کمک و یاری کنم.
بارها شده این کارو انجام دادم و یادم نمیاد که هیچ وقت نتیجه ی بدی دریافت کرده باشم یعنی هر وقت که از صمیم قلبم چیزی رو به خدا میسپارم و از خداوند کمک میگیرم همیشه خداوند بهتر از من عمل کرده. پس با این باور باید بهتر پیش برم.
همونطور که گفتم برام خیلی جالب بود که از دیروز چالش خودم رو شروع کردم و امروز با چالش مریم جون که مهاجرت به مدار بالاتره ، روبرو شدم .
از خداوند ممنونم که همیشه و در هر لحظه مراقب و مواظب منه .خیلی باور دارم که وقتی خودمو به دست خدا میسپارم خدا خیلی قشنگتر و بهتر از خودم از من مراقبت میکنه . واقعاً یقین به این موضوع دارم .
فایل قبلی استاد عزیز که در مورد کلید اجابت دعاها بود خیلی تاثیرگذار بود این فایل رو چندین بار گوش کردم باز هم گوش خواهم کرد تا به یقین برسم که خداوند قدرت انجام هر کاری را در هر زمان و هر شرایطی داره. باید این باورپذیر رو در وجودم بیشتر کنم تا عملکرد بهتری داشته باشم.
مریم جون عزیز ، من به نوبه خودم صد درصد با عشق وارد چالش شما میشم تا با شما و دوستان عزیزم مهاجرت به مدار بالاتری داشته باشم.
بازم از شما به خاطر تمام وقت و انرژی ای که میزارید ،که میدونم همش با عشقه ، سپاسگزاری و قدردانی میکنم .بهترین حالهای خوب نصیب شما و استاد عزیزم.
سپاسگزارم که هستید.
انشالله که همیشه باشید.