مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»

سوالات:

  1. راه های ارتباط با راهنمای درون چیست و مهم ترین باور برای فعال کردن این راهنمای درونی چیست؟
  2. رفتار هماهنگ با قانون در مواقع برخورد با ناخواسته ها چیست؟
  3. آیا لازمه ماندن در احساس خوب، مدیریت کردن همیشگی گفتگوهای ذهنی است؟ اگر بله آیا این امر اصولاً امکان پذیر است و چگونه؟
  4. آیا باوری وجود دارد که با ایجاد آن، به صورت خود به خود گفتگوهای ذهنی ما مدیریت شود؟
  5. وقتی با اینکه روی باورهای خود درباره ثروت کار می کنیم اما هنوز به موفقیت مالی نرسیده ایم، از کجا بدانیم که هنوز ایراد کار، از باورهای محدود کننده ما درباره ثروت است تا نا امید نشویم و مسیر را تا رسیدن به نتیجه ادامه دهیم؟
  6. من به شدت دوست دارم در مسیر علاقه هایم حرکت کنم اما یکی از باورهایی که مرا متوقف نگه داشته این نگرانی است که اگر من بر مسیر خواسته های خودم تمرکز کنم یا آن را اصل قرار دهم، ممکن است در این مسیر به عزیزانی مثل همسر و فرزندم آسیب بزنم. چون من به شخصه از عهده مدیریت تضادهای احتمالی در مسیر بر می آیم اما نگرانم که این تضادها به همسر و فرزندم آسیب وارد کند. با چه منطقی این نگرانی را از ذهنم دور کنم و احساس عذاب وجدان نداشته باشم؟
  7. چگونه هم در مسیر خوشبختی خودم حرکت کنم و هم مراقب باشم که این مسیر مانع خوشبختی خانواده ام نشود؟

مفاهمیمی که در این قسمت توضیح داده شده است شامل:

  • مهم ترین باور برای فعال کردن راهنمای درون؛
  • چه ترمزهای ذهنی مانع اعتماد ما به نیروی هدایتگر درون مان شده و چطور این ترمزها را از میان برداریم؛
  • چرا ما به ندرت از راهنمای درون خود بهره برداری می کنیم و غالباً متکی به عقل خود هستیم؛
  • نشانه ای برای تشخیص الهامات قلبی از گفتگوهای ذهنی؛
  • برای شنیدن هدایت های راهنمای درون، باید استدلال های ذهن را که از تجربیات و باورهای محدودکننده گذشته می آید، از مدار خارج کنی؛
  • باورهای قدرتمند کننده ای که ذهن منطقی ما را خاموش می کند تا صدای الهامات درونی را بشنویم؛
  • مثالهایی از نشانه های کار کردن روی باورهای ثروت ساز و بهبود آنها؛
  • تنها مسئولیت زندگی ما از دیدگاه قوانین؛
  • ما توانایی خوشبختی یا گمراهی یا هدایت هیچ فردی غیر از خودمان را نداریم؛

منابع کامل درباره آگاهی های این قسمت:

دوره روانشناسی ثروت 3 خصوصا جلسه 2 که مبانی اجرای توحید در عمل را مفصلاً شرح داده است. 

عمل به آگاهی های این جلسه از دوره روانشناسی ثروت 3، فونداسیون اجرای توحید در عمل را در وجود ما می سازد. فونداسیونی که می توان تمام زندگی را روی آن بنا کرد. از کسب و کار، روابط، سلامتی و …


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
    110MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»
    28MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

687 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سپیده منصوری» در این صفحه: 1
  1. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    به نام خداوند جهان آفرین

    جهان آفرین را هزار آفرین

    سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من

    روز شصت و هفتم از سفرم به درون

    فایل: مصاحبه با استاد،11

    ————————————————–

    یکی از شکرگذاریهای من اینه که من دیگه مثل قبلم راجب به خدا و مسائل الهی فکر نمیکنم و خیلی آگاهانه تر جهان و خدا را درک میکنم.

    من کسی بودم که همیشه میخواستم همه آدمهای اطرافم را باب میلم تغییر بدم و دیگران رو مجبور میکردم که مثل من بپوشن،مثل من پذیرایی کنن و …..حتی برای این مسئله خیییلی از پولم را میدادم که اونا هم از امکاناتی که من دارم ،تهیه کنند و لذت ببرند و مثلا اگر رستورانی میرفتم زهر مارم میشد چون فکر میکردم الان مامان و بابام چی میخورن؟ آخه اونا هم این غذا رو دوستدارن و اگر شرایطش بود تهیه میکردم واسشون…

    خلاصه که هم اینقدر به ناخواسته توجه میکردم،هم غصه میخوردم،هم میخواستم واسه همه خدایی کنم و هم از جیبم اونقدر مایه میگذاشتم که تا به خودم اومدم دیدم چقدرررر شرایط زندگی من تغییر کرد..من نه پس انداز دارم ،نه طلایی و نه دیگه سفر و رستورانی و دیدم حالا هیچکس واسه من خدایی نمیکنه،،هیچکدام از اون آدمها که من دارو ندارم را به دلخواه خودم،خرجشون کردم حال مالی ام رو نمیپرسن!!!!!!!!!!!

    حالا منی که خدای همه بودم و میخواستم شرایط زندگی همه رو تغییر بدم تحت فشار مالی و توقع از کمک دیگران داشتم له میشدم…

    واقعا خدارا بارها و بارها خودش میدونه چقدررر عمیق سپاسگزاری میکنم که من رو به این مسیر توحیدی هدایت کرد..به من گفت سپیده من یگانه قدرت و خدای جهانیان هستم خودتو بکش کنااااار،،، بهم گفت مننننن خدای تو هستم فقط از من توقع داشته باش….

    استاد اگر مادرتون بدونه شما با زندگی تک تک ما چه کردید واسه شما طلب بخشش نمیکنند،نمیگن شما به بیراهه رفتید..

    اصلا اگر این بیراهه است من میخوام تو بیراهه باشم تا ابد،

    من خانواده خیلی مذهبی دارم که هر چه مردم از نظر مثلا حجاب بازتر میشن اونا بسته تر میشن ،،، به من و خواهرم که هر دو از شاگردان شما هستیم و از نظر پوششی راحتتر هستیم تذکر میدن ولی ما کار خودمونو میکنیم یعنی تازه یادگرفتیم اونطور که دوستداریم زندگی کنیم…البته هنووووز خیلی جای کار داریم اما ما در مسیر رشد هستیم خداراشکر..

    چند روز پیش ی جا بودم تلویزیون روشن بود و تصویر حرم امام رضا رو نشان میداد و که خییلی شلوغ بود، عزیزی داشت به امام رضا میگفت: آقا درهم بخر،،فقط خوبها رو نخر،،ما رو هم بخر!!!!! عین همین جملات!!!!!

    گفتم پس اگر این شرک نیست چی شرکه؟؟ اگر این بی خدایی نیست چی بی خداییه؟؟

    چه فرقی میکنه من خودم را مسئول زندگی دیگران بدونم یا اینکه دیگران رو مسئول و شفی و خریدار و اعتبار خودم بدونم؟؟!!

    همین آدم روزی هزار رکعت نماز میخونه و دایما ذکر و…..

    استاد همون موقع اومدم ی چیزی بگم و بعد به خودم گفتم به منچه،،هرکس پاسخ فرکانس خودش رو میگیره،،این آدم در جهل داره خدارا میپرسته و مدار آگاهی اش همینه اگر من باش بحث کنم میگه تو اشتباه میکنی بنابراین از سالن رفتم تو اتاق و هنزفری گذاشتم تو گوشم و فایلهای شما را پلی کردم این برای من بهترین راه اعراض هست….البته بگم خانواده من اصلا به ما بی احترامی نمیکنند و ماهارو خیلی هم دوستدارن ما هم دوستشون داریم ولی این اختلافات عقیده ای و ظاهری هست دیگه اما داریم مسالمت آمیز با هم رفت و آمد میکنیم ،،

    استاد همینکه تا میخوام غصه شرایط کسی رو بخورم یا به کسی تذکری بدم به خودم میگم به توچه؟ اون پاسخ فرکانس خودش رو میگیره و تو هم همینطور..ادای خدارو در نیار ،،، با این تذکرات به خودم، هم کلی بی خیال میشم و هم من رو آرام میکنه و دیگه غصه ای نمیخورم حتی برای مامان عزیزم چون با پوست و استخوان تجربه کردم من زندگی هیچکس رو نمیتونم تغییر بدم و هر چی که بخوام تغییر بدم چون به نا خواسته های اونها دارم توجه میکنم دقیقا هم جنس همان ناخواسته ها رو دعوت میکنم به زندگی خودم..همینطور که من فکر نمیکردم از نظر مالی اینقدر ضعیف بشم و شدم و خدای اونها بهشون کلی رشد مالی داده نوش جانشون…

    با شما یادگرفتم تمرکزم فقط روی خودم باشه،حتی به کسی نمیگم دارم دوره های شما را میگذرونم و یا چه عقایدی دارم،،و این خییلی خوبه و داره به رشدم کمک میکنه..

    خدایاااااا شکرت شکرت شکرت برای رسول زمانت سید حسین عباسمنش،،دوستدااااااارم

    خداجونم شکررررررت برای اینکه این آگاهی های ارزشمند رو روزی من قرار دادی تا بتونم آنطور که لایقش هستم زندگی کنم و جهان زیبایت را در همه جوانب و عمیقتر تجربه کنم..دوستدارم رفیق

    عااااااااااااااااااشقتم استاد که چراغ راه ما شدی و مسیر رسیدن به خدای واقعی رو واسمون هموار و روشن کردی، عاشقتم

    مریم جااانم خیلی ممنونم برای وجود پر از عشق و مهرتون که تلاش میکنید به شکلهای مختلف تا ما بهتر قوانین رو درک کنیم..ممنونم برای تدارک این سفر رویایی و روحانی

    همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید

    دوستتون داااااااااارم

    در پناه یگانه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: