مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 42
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام پروردگار رب العالمینم
سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام
گام 6
راهنمای درون به قول استاد که در دوره ی دوازده قدم شرح دادن عین جی پی اسه و میشه همواره و برای هر موضوع و مسئله ای اونو روشن گذاشت من قبلنا از این قدرت استفاده میکردم ولی نمیدونستم که میشه برای هر لحظه ازش استفاده کرد و از این بابت از استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم
یه بار همسرم داشت آرام بند در کابینت که خراب شده بود رو درست میکرد که یه پیچ از دستش افتاد زمین و هر چی گشت پیدا نکرد و منو صدا زد که بیا این پیچ رو برام پیدا کن منم تو دلم گفتم خدایا تو میدونی کجا افتاده بهم بگو فورا حسم بهم گفت یه سیخ کباب بردار بنداز زیر ماشین ظرفشویی همونجاست منم همین کار رو کردم و پیچ پیدا شد
و دیگه همیشه برای پیدا کردن هر چیزی که گم بشه اینجوری سوال می پرسم
و من حتی وقتی می خوام کادو یا پول نقد به کسی هدیه بدم باز از این راهنما استفاده میکنم
تولد دخترم بود رفتم بازار کادو براش بخرم آخه همیشه پول نقد بهش میدادم
منم گفتم خدایا چی براش بخرم خوشحال میشه ؟ منو هدایت کن قربون خدا برم دو سال از اون روز میگذره هنوز دخترم اون کادوها رو خیلی دوست داره میگه مامان چجور فهمیدی من این چیزا رو دوس دارم خودم خواستم پول دستم بیاد از این اکسسوری ها بخرم
یه بار مهمون داشتم رفتم قنادی شیرینی بخرم خیلی انتخاب برام سخت بود هی می گفتم چی بخرم ؟ مهمونا از چی خوششون میاد چون مهمونامون چند سال یه بار میان خونمون حسم گفت تو کاری به مهمونا نداشته باش خودت از کدومشون خوشت میاد منم یه نوع رو انتخاب کردم گفتم اگه برا خودم بخرم این نوع رو می خرم و گفت پس همون رو بخر و خریدم و جالبه همه خوششون اومد و هیچی ازش باقی نموند خخخخخخ
و در مورد آیه ی لا اکراه فی دین داشتم فکر میکردم که چی بنویسم یه حسی بهم گفت این آیه خیلی کلی هستش مثلا خیلی خوبه که بدونید وقتی خداوند در مهمترین موضوع به بندگانش اجبار نمیکنه شما هم در بحث انتخاب رشته تحصیلی در بحث شغل در بحث ازدواج در بحث سبک زندگی در بحث نوع چیدمان منزل و سلیقه افراد ووووووخیلی چیزای دیگه آها و حتی نوع ذائقه افراد اینقدر خودمون رو علامه دهر ندونیم و اجبار نکنیم من چقدر به بچه هام به زور غذا می خوروندم و بعدها چقدر از این بابت عذاب وجدان به سراغم میومد که البته باز به لطف آموزه های استاد الان اثر این عذاب وجدان کم شده یعنی کمی هست زیاد نیست خخخخخ
استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام از همه شما سپاسگزارم و شما رو به خداوند بزرگ می سپارم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه دوستان و اساتید عزیزم
خدا را شکر در این مسیر الهی هستم من این فایلو گوش دادم و خیلی لذت بردم و خیلی چیزها هم یاد گرفتم به نظر من مهمترین کار این هست که بیاییم باور کنیم که یک خدایی هست که همیشه در حال هدایت ما به مسیر درست است و حالا سوال اصلی این هست که چگونه این را باور کنیم من نظر خودم رو مینویسم و برداشت من این هست که الگو پیدا کنیم مهمترین الگو خودمان هستیم تا به حال توجه کردید که استاد چقدر از خودش به عنوان الگو نام میبره دلیلش این هست که خودم باور پذیر تر هستم برای خودم خب همه ما تا حدودی کم و زیاد مزه هدایت رو چشیدیم و الان یک مسئله ای ذهن من رو به خودش درگیر کرده و من این درخواست رو از خداوند داشتم که این مسئله رو من حل کنم و گفتم بیام به یاد بیارم هدایتهایی که قبلاً شدم من در مورد خیلی از چیزها هدایت شدم هدایت هام اکثرا اینجوری بوده که یک مقطعی روی آن موضوع خیلی فکر میکرد و راه حل های که ذهنم میداده عمل میکردم و بعد ولش میکردم هدایت میومده مثلاً من یک وقتی از خدایم خواستم که پولی به من بدهد و من به آسانی یک پول خوبی بسازم و نه کاری داشتم نه میدونستم که چگونه و خواب دیدم که یکی بهم گفت این کار رو بکن و من اینقدر احساس خوبی گرفتم که فورا انجام دادم و در عرض چند روز یک پول خوبی وارد حسابم شد
یا مثلاً حامله بودم و نمیدونستم اسم دخترم رو چی بزارم باز یکی اومد و بهم گفت فلان اسم رو بزار
یا به یک مسئله ای بر خورد کرده بودیم که باید با وکیل و دادگاه اینجور مسیری میرفتیم و من توی همان زمان یک مسافرت ده روزه رفتم و توی مسافرت همش با خودم فکر می کردم که این مسئله چه راه حلی داره و ما چکار کنیم بعد از مسافرت یک آرامش عمیقی سراغ من اومد و چنان این مسئله حل شد که اصلا باورش امکان نداشت بدون شکایت بدون وکیل بدون همه اینه یعنی هر وقت یاد این جریان و بقیه جریانها میافتم خیلی دلم باز میشه و بهتر میتونم بگم که این مسئله هم حل میشه و من فقط باید برم را باور کنم و دلایل ذهنم رو اصلا قبول نکنم و هدایت رو درخواست کنم و باور کنم که من میتونم این مسئله رو حل کنم
سلام استاد عباسمنش
امروز خیلی از خدا نشونه گرفتم و میخوام الان راحبشون صحبت کنم
اول اینکه وقتی موقع نهار اومدم تا نشانه امروزمو چک کنم دیدم فایل معرفی بخش عقل کل سایت اومد بالا. واقعیتش خیلی جا خردم ولی گفتم حتما توش نشونه ای وجود داشته. لپ تاپو بستم و رفتم نهار خوردم. بعد از دلم خواست به یاد قدیم یه فیلم سینمایی ترسناک ببینم. خدا شاهده وقتی فیلم تموم شد چنان جرقه ای تو ذهنم خورد که منشا اکثر درگیری های ذهنیم رو پیدا کردم(منظورم اینه که یک باور غلطم رو پیدا کردم) و از خدا خواستم هدایتم کنه تا این باور غلط رو ضعیفش کنم. بعدش رفتم تا فایل نشونه امروزمو که گفته بودم معرفی بخش عقل کل سایت بود رو ببینم و اونجا بهم الهام شد که از دوستات کمک بخواه تا اونا راه حل مشکلت رو بهت بگن. خلاصه اینکه منم رفتم تو بخش عقل کل و از دوستان کمک خواستم و منتظر نظرات ارزشمندشون هستم.
دومین هدایتی که امروز رقم خورد. گوش دادن به این فایل بود. من تازه شروع به تغییر کردم و الان متوجه شدم این باور رو دارم که تغییر من باعث ناراحتی خانوادم میشود. چون مسیری که انتخاب کردم خارج از باور ها و آرمان های پدر مادرم هستش و من میترسیدم تا با تغییر کردم اون هارو اذیت کنم و چندین روز بود از خدا میخواستم تا بهم بگه چجوری بدون اذیت کردنشون تغییر کنم و الان با گوش دادن این فایل فهمیدم که اصلا من اذیتشون نمیکنم. کی گفته اینکه من خارج از مسیری که مادرم برام مشخص کرده حرکت کنم باعث ناراحتیش میشه؟ شاید لازمه باشه من تغییر کنم و طبق اصول جهان هستی من نمیتونم رو کسی تاثیر بگذارم. برای همین احساس گناهم بعد از گوش دادن این فایل بسیار و کم شد و سعی میکنم این باور رو که با تغییر کردن من کسی آسیب نمیبیند و کسی اذیت نمی شود رو ایجاد کنم و قویترش کنم.
این کامنت رو خیلی الهامی نوشتم و اصلا باورم نمیشه که تونستم این همخه بنویسم. از شما دوست عزیز ممنون که کامنتم رو تا آخر خوندید.
خدایا سپاس
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
گام ششم
فرهنگ ناب«لا اکراه فی الدین »
سوره مومنون
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿1﴾
به راستى که مؤمنان رستگار شدند (1)
الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿2﴾
همانان که در نمازشان فروتنند (2)
وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿3﴾
و آنان که از بیهوده رویگردانند (3)
وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاهِ فَاعِلُونَ ﴿4﴾
و آنان که زکات مى پردازند (4)
وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿5﴾
و کسانى که پاکدامنند (5)
خدایا شکرت برای این فایل بینظییییر
من با تمام وجودم باور دارم که خداوند در وجودم هست و هر لحظه مرا راهنمایی و هدایت میکند
این نیرو هر لحظه داره با من حرف میزند
من با کم کردن صدای نجواها
قطعا صدای این نیری مطلق خیر را میشنوم
خدایا شکرت
استاد عزیزم سپاسگزارم
واقعا احساس می کنم که مهاجرت کرده ام به مدار بالاتر بلطف خداوند
ایمانم قوی تر شده توکلم بیشتر اعتمادم بالاتر رفته و تسلیم و متواضع و فروتن و خاشع هستم
همین دیشب که پسرم در تضادی هست
و کنی اذیت بود
از خداوند کمک خواستم و گفتم من تسلیمم بارها و بارها باهام حرف زدی و هر وقت گوش کردم به نفعم شده
پس الآنم یه راه حل بگو تا کاری که من باید انجام بدم برای بهتر شدن پسرم را بهم بگو تو دانا و توانا هستی
بخدا همون لحظه چیزی بهم گفت
که چند ثانیه جدال داشتم که نه بابا مادر شوهرم هم از اون یکی راه حل استفاده کرده براش جواب نداد
و سریع گفتم مقاومت نکن انجامش بده
یعنی بخدا انگار آب روی آتیش بود برای پسرم
خدایا شکرت
امروز دوباره به تضادی خوردم
و بلطف خداوند و ایمان و توکل برخدا کنترل ذهنم قوی تر شده و خیلی سریع تر از اون چیزی که قبلنا تو در و دیوار بودم امروز با یه گفتگوی مثبت ذهنی خییییلی زود خودمو جمع و جور کردم و در نهایت همه چی به نفع من میشود
خدایا شکرت بخدا وقتی پذیرفتم من تسلیمم هیچی نمیدووووونم هر آنچه دارم از آن توست
این تضاد اومده یه پیغام و درس عالی برای من داره و بهش خوش آمد گفتم و برای نعمتها و داشته ها
و بارها هدایتهای خداوند و قدرتش را در زندگی ام بیاد آوردم و خیلی عالی تونستم ذهنم را کنترل کنم و از همه مهمتر آرامش
آرامش آرامش این کلمه اینقدر برام عمیق و جذابه که دوست دارم بارها تکرارش کنم که اینقدر کنترل ذهن و تقوا داشتن چه آرامشی را برایم مقدر میکند.
خدایا شکرت وقتی امروز نشانه های ثروت را میدیدم بخدا فقط کریدتشو بخدا میدهم
وقتی با پسرم خواستیم بریم بیرون و میخواستیم آژانس بگیریم که همسرم گفت خودم میام سراغتون
وقتی به همسرم گفتم پول بریز رو کارتم و اون کارتشو بهم داد
وقتی از راه برگشت آژانس نبود و خداوند بهترینها را برایمان در نظر داشت و بهم گفت من هستم خودم هواتو دارم
و یه تاکسی عالی برامون رسوند که فقط پول یه ایستگاه رو ازم گرفت
و تو ماشینش صدای صوت قرآن پخش بود
بخدا که فقط داشتم از وجود این قدرت برتر این راهنمای درونی عشق بازی و لذت میبردم و با احترام منو پسرم رو پیاده کرد .
خدایا شکرت همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم منننننن
خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم و هر لحظه بندگی کنم خدا را
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان.
خدایا شکرت که دارم یاد میگیرم که من مسئول شخص دیگری نیستم
من فقط مسئول شخص خودم هستم
تضاد امروزم هم با همین موضوع ربط داشت
که بلطف خداوند تونستم با کنترل ذهن و باورهای توحیدی خودم را آرام کنم و اتفاقات الخیر و فی ما وقع است
خدایا شکرت که این تضادها موهبتی است که من را به خواسته هایم برساند
خدایا شکرت برای تمام تضاد های زندگی ام که موهبتهای الهی هستند که من با ایمان تر و فروتن و تسلیم تر و متوکل تر و اعتماد بخدای درونم بیشتر و بیشتر شود
خدا یا شکرررررررررت که من با تمام وجودم پذیرفتم که من خالق زندگی خودم هستم
هیچ عامل بیرونی وجود ندارد
هر اتفاقی بیوفته بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود می آید
خدایا شکرت من تسلیمم
خدایا شکرت که بهم یاد دادی
بحث کردن ممنوع
توجه کردن به ناخواسته ها ممنوع
انتقاد نابود کننده ممنوع
سرزنش خودم و دیگران ممنوع
قضاوت ممنوع
توهین و افترا و تمسخر ممنوع
غیبت ممنوع
خدایا شکرت برای در صلح بودن با خودم
خدایا شکرت که من ارزشمندم بی قید و شرط
من لایق دریافت الهامات الهی ات هستم
من تکه ای ارزشمند از وجود پاک خداوند هستم
من لایتناهی هستم
من پاره ای از خداوند هستم
به دیدگاه خودم و دیدگاه دیگران احترام بگذارم
خدایا شکرت کمکم کن که روی اصولم بمونم
فقط در حرف نباشد در عمل اقدام کنم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
خدایا شکرت که باورهای توحیدی داره در وجودم قدرت بیشتری میگیرد
خدایا شکرت که هر کسی هر جایی هست دقیقا جای درستشه
خدا یا شکرررررررررت که امروز بهم یاد دادی فرکانس دلسوزی و ترحم ممنوع
چون تمام فرکانسهایم بخودم برمیگرده با توجه به شرایطم
طبق قانون جهان به هر چیزی توجه کنم از همان جنس بیشتر وارد زندگی ام میشود.
هر موضوعی را دوست ندارم بجای بحث و توجه کردن
خیلی راحت اعراض کنم
دقیقا امروز من با اون تضاد خوشگله از ناخواسته ها اعراض کردم
بخدا در هر زاویه ای بهش نگاه کنم منو در تمام جنبه ها رشد داده
خدایا شکرت من تسلیمم هرآنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم
خدایا شکرت من به هر خیری از تو بهم برسد سخت محتاجم و فقیر و نیازمندم
مرا دریاب خدای مهربانم شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام خدای بسیار مهربان و بسیار غنی
سلام ودرود مریم عزیز و استاد بسیار بسیار گرانقدرم استاد عباس منش
راهنمای درون به اندازه ایی که باور داشته باشی و تسلیم باشی و روی عقل و منطق خودت حساب نکنی وطبق روال گذشته توی تجربیات قبل ات نمونی و به ندای درونت اعتماد کنی و هرچی میگه رو گوش بدی ،بهترین نتیجه رو بهت میده و مسیرت رو درست نشون میده مثل قطب نما عمل میکنه.
درصورتی که گفتگوی ذهنی خاموش باشه و یا آگاه باشی بهش می تونی متوجه بشی الان این چیزی که اومد از ذهن شلوغ بود یا از دل آرام و بدون استرس ونگرانی ،من برای اینکه ندای درونم رو بشنوم و تشخیص بدم ،روزی یک ساعت سکوت میکنم و بیشتر اوقات تمایل به سکوت پیدا میکنم و این راهی هست که پیدا کردم برای بهتر متوجه شدن صدای درونم که بهم چی میگه و هر کدوم از این راهنماهارو انجام دادم برام عالی بوده و به موقع و جنس اش ،انقدر ساده و راحت و دم دستی هست که فکر منطقی میگه مگه میشه مگه امکان داره این راه حل درست باشه ،درصورتی که همین بهترین راه بوده .
درمورد اینکه مواردی که دیگران و یا نزدیکانم برداشت های غلط دارن ویا هرکسی که داره راه رو اشتباه میره ،باعث ناراحتی ام میشه ویه وقتا بهش اشاره میکنم و جمله ایی رو بهش میگم تا بفهمه که روی خودش کار کنه،ولی متوجه شدم زیاد خوششون نمی یاد و منم دارم سعی میکنم که این عادت و یا دلسوزی رو حذف کنم و این انرژی رو برای خودم نگه دارم و رها کنم قانون جهان اینه اون سرجای درست اش هست و من چیکاره هستم بخوام حالشون خوب کنم ویا تعیین مسیر کنم براشون و کسی که خوابه رو نمی شه بیدار کرد.
سپاسگذارم از فایل بسیار عالی و به موقع که حالمو دگرگون کرد،جواب سوالاتی که توی ذهنم بود و بهشون پاسخ داده شد سپاس سپاس سپاس
باسلام
وقتی آدم و حوا به زمین هبوط کردند خداوند فرمود هدایتی بر شما میاید هر کس پیروی کند نه حزنی دارد و نه نگرانی
و من احساس میکنم این هدایت چیزی از درون ماست که ما را هر لحظه هدایت میکند و مربوط به همه انسانها هم میشود چه مذهبی و چه غیر مذهبی
مثلا ترامپ وقتی علت ثروتمند شدنش را پرسیدند گفت من کاری نکردم فقط گوش به حرف حسم میدادم میگفت برو این ملک رو بخر منم میخریدم و سود میکردم و جالبه هیچ مقاومتی هم نشون نمیداد
بله استاد جان باید به این حس درونی ایمان داشته باشیم وگرنه هدایت پروردگار همیشه در حال جریان است و عمل کنیم
و به لطف خدا من آروم آروم دارم صدای خدارو واضح میشنوم و واقعا لذت بخش است
موفق باشید
خانوم شایسته خداشاهده ایولا دمت گرم با این کار قشنگت عجب برنامه ای شده این پروژه ….
عشق کردم
حقا که خدا خوب کبوتر باکبوتر باز با باز رو کنارهم چیده
هم استاد هم شما عالی و مهربون و بالطف فراوان هستین هزارتا لایک امیدوارم ادامه داشته باشه و بیشتر و بیشتر استفاده کنیم این برنامه شاید رایگان باشه اما بنظر چیزی و دست کمیاز دورهای استاد نداره
قشنگ داره یکسیر تکامل رو نشونمیده و اگرهرکس با این پروژه جلو بره هر روزش میتونه فرکانسشو تنظیمکنه و مدارشو ارتقا بده عالیه هرچقدر تشکرکنمکمه هر روزمنتظر هسمقدمبعدی و قسمت بعدی گذاشته بشه بسیار عالی و بینظره خداقوت استادعزیز و خانوم شایسته مهربون
سلام به همه دوستان و استاد عزیزم با خانم شایسته.
من اول از همه اینو بگم که یه چند سال پیش من کارمند بودم و کار میکرد یه روزی یه شخص بسیار با تجربه که در بازار بود یه حرفی از طرف خدابه من زد و اون حرف این بود
. الان میفهمم که به من گفت پسر روزیت رو به خدا بفروش نه به بنده خدا من همون حرف شد نقطه شروع کارم انگار تو خودم یکی گفت که به این حرف خیلی فکر کن و من بعد چند روز گفتم من دیگه نمیام سر کار و از اونجا شروع به کار کردم برای خودم ولی باور امروزم نداشتم و شروع به کار کردم و الان که با فایل استاد دارم میرم جلو روند رشدم خیلی بیشتر شده با فایلهای رایگان و میخواهم اولین خریدم از سایت بزنم و فهمیدم که به صدای قلبم گوش کنم با انرژی که الان دارم با خدا حرف میزنم واقعا ممنونم از استاد عزیز که معجزه ای در زندگی من در حال رخ دادن و باورهای من نسبت به همه چی تغییر کرده و ترمزهای ذهنم هر روز کمرنگ تر میشود و در کارم روز به روز بودن خداوندا حس میکنم و در من جریان دارد . ممنونم از این فایل شماره 6
از رب برای همه سلامتی و ثروت در زندگی همه با باورهای زیبا را خواستارم .
به نام خداوند توانا
سلامو درود به دوستان عزیزم در این پروژه ارزشمند.
صدای خداوند در تمام موارد با عقل و منطق و تجربیات گذشته ات همخوانی ندارد.
پارسال که خواهرم فوت شده بود من جای دیگه بودم دوسه روز اومدم مامانمو دیدم و دوباره میخاستم برگردم سرکار وقتی رسیدم ترمینال، بلیط بگیرم یه صدای واضح بهم میگفت برو سفر ! فعلا برنگرد سرکارت!
این صدا اونقدر واضح بود که نمیتونستم نادیده بگیرمش و از طرفی اونقدر غیر منطقی بود که فریز شده بودم!
دوسه ساعت توی ترمینال سرگردون بودم نمیدونستم بلیط تهران بگیرم برم سرکار یا بلیط بابلسر بگیرم و برم سفر! به دلم افتاده بود برم بابلسر.
انقدر کلنجار رفتم که شب شد و کم کم اتوبوسها داشتن تموم میشدن و فقط یدونه اتوبوس به مقصد بابلسر مونده بود.
بلاخره من بلیط بابلسر رو گرفتم .
البته یکی از نشانه ها که تونستم برای خودم قطعی کنم که حتما باید برم بابلسر همین بلیطش بود
چون از وقتی صدای درونم رو شنیدم اتوبوسهای بابلسر رو چک کردم اکثرشون پر بودن و بعضیا در حال پرشدن ینی هربار که از سایت علی بابا، وضعیت اتوبوسهارو چک میکردم یکی یکی داشتن پر میشدن جز اخرین سرویس اونروز که دوتا جای خالی داشت و هربار نگاه میکردم همون دوتا جای خالی باقی بود ! و میدیدم هرکسی که میخاست بلیط بابلسر بگیره مسئول تعاونی مدنظر بهشون میگفت هردو جای باقی مونده رو باهم باید بگیری!!! و خب خیلیا منصرف میشدن چون نمیخاستن پول دوتا صندلی بدن.
این قضیه اونقدر اطمینان بهم داد که حتما خیری در راهه و باید برم بابلسر و اون جای خالی مخصوص خودمه .
حدود نیم ساعت مونده به حرکت آخرین اتوبوس ،بلیط رو گرفتم و واقعا احساس عجیبی بود و خیلی جالبه که بمن نگفتن پول دوتا صندلی رو بده!
رفتم سفر و دوهفته بابلسر موندم وای خدایا چقدر خوش گذشت چقدر همه چی عالی پیش رفت بهترین سفر عمرم بود و حتی روز چهلم خواهرمم برنگشتم و حسم میگفت همینجا بمون!
چقدر دور آتیش رقصیدم چقدر دوستهای عالی پیدا کردم چقدر تو بازارای محلی عشق کردم ، سوییتی گرفتم با ی قیمت مناسب که اینم خیلی هدایتی بود حیاط زیبایی داشت و جز خودم کسی اونجا نبود سرایدار عالی و محترمی داشت صاحب سوییت هم مرد بسیار مهربون و خوبی بود، سوییت رو بروی دریا که من هر موقعی دلم میخاست میرفتم دریا؛ صبح زود، نصف شب، ظهر ،غروب
چقدر مراقبه کردم و چقدر توی بارون رقصیدم چه مردمان مهربانی داشت خدایا انگار خواب بودم ی خواب شیرین و دلچسب.
اونجا با خانواده ای بابلسری آشنا شدم ، منزلشون رفتم خیلی خوش گذشت ،با مسافرای بلوچ آشنا شدم چقدر خونگرم بودن تو اون قسمت پارکینگ لات ها که مخصوص مسافران هست هر برنامه شادی و تفریحی در حال برگزاری بود خیلی عجیب و هدایتی ،مطلع میشدم
معجزات عجیبی رخ میداد فکر میکنم هرروزش رو پارسال کامنت میکردم .
میخام بگم خدا اینجوری هوامونو داره اگه شجاعت داشته باشیم و به صداش گوش کنیم.
عاشق خداوندم چه پلن قشنگی طراحی کرده بود تا از غم و فرکانس منفی دور باشم خدا مسئول بهترکردن حالم بود و این پاداش کنترل ذهن که انصافا خیلی عالی ذهنم رو در جریان فوت خواهرم کنترل کرده بودم .
در مورد لا اکراه فی الدین : تا حد خوبی تغییر کردم که به اعتقادات کسی کاری نداشته باشم اما گاهی مچ ذهنم رو میگیرم و میبینم در حال قضاوت کسی بودم که مثلا در نوع پوشش یا دین متفاوت عمل میکنه ؛ قبلا فکر میکردم دراین خصوص عالی و پرفکتم ولی وقتی دقیقتر شدم دیدم تو ذهنم گهگاهی درحال قضاوت دیگرانم! روشن شدن این قضیه دلیل بعضی از اتفاقات رو برام واضح کرد ، با کمک پروردگار مهربان تلاش میکنم این قضاوتها رو از ذهنم خارج کنم ،همونطور که خودم راه و رسم زندگیمو پیدا کردم و دوست ندارم کسی قضاوتم کنم هرفردی هم خودش مختاره هرجوری دلش میخاد زندگی کنه .
سلام
دوست عزیز نجمه خانم
وقتی کامنت شما رو خوندم
خیلی تحسین کردم شما رو
اینکه خوب توانستید کنترل ذهن داشته باشید
بخصوص در مورد فوت خواهر عزیزتان
من خودم چند ماهی هست که برادر عزیزم رو از دست دادم
اما واقعا نتونستم اینجوری کنترل ذهن داشته باشم و شرایط نسبتا سختی رو داشتم و هنوز هم تا کمی تنها میشوم و یا بیکار بلافاصله یاد برادرم میافتم و حالم دگرگون میشود
همون روزهای اول از خدا خواستم که کمکم کنه کنترل ذهن داشته باشم و فکر میکنم نسبت به مابقی خانواده ام بهتر بودم
و تو این مدت وقتی فکر میکنم یکی از بزرگترین پاشنه آشیل من حرف مردم و ترس از حرف و نگاه مردم بوده و اینکه احساس ترحم داشتن و بخصوص دلم واسه خانواده اش و مادرم می سوخت هر چند تا میتوانستم با یاد آوردن قوانین خودم رو و حسم رو کنترل می کردم و اینکه هر اتفاقی افتاده الخیر فی ما وقع بوده
راستش امروز صبح سر کار بودم که یک فایل استاد رو گوش می کردم تو اون فایل استاد گفتند وقتی فرزندشان رو از دست دادن وقتی به مدت کوتاهی حالشان بد بود و بعد خودشان رو جمع جور کردن و این رو گفتند که پسرم یک نعمت از سمت خدا بود که چند سالی با استاد بودند و حالا برگشتند به سمت خدا و اینجا من بهتر تونستم درک کنم هر چند باره این حرف استاد رو شنید بودم اما امروز بهتر درکش کردم
که آره برادر من هم یک نعمت بوده که 40 اندی سال با ما بودند و من کلی خاطرات خوبی ازش دارم و همون جا از خداوند آرامش بیشتر خواستم و برای برادرم هم که برگشته به منبع اصلی جهان و به آرامش درون رسیده و همین حسم رو بهتر کرده است
و امشب که می داشتم کامنت ها رو میخواندم کامنت شما رو دیدم
که برام نشونه بود که ببین نجمه خانم چقدر شجاعانه عمل کرده است و تو دلم به شما ایول گفتم
راستش من از چند ماهی هست که کامنت ننوشتم
ولی هرروز تو سایت بودم
ولی تمایل نداشتم که کامنت بنویسم ولی امشب خیلی هدایتی این کامنت رو نوشتم و احساسم خیلی بهتر شد
ممنون از شما
و ممنون از استاد عزیز و مریم خانم بابت این پروژه
مریم خانم عاشقتم
به نام خدای هدایتگرم
اگه باور کنیم که خداوند همواره داره مارو هدایت میکنه، هدایت شو دریافت میکنیم
اگه باور کنیم لایق دریافت الهامات الهی هستیم،دریافت شون میکنیم
به اندازه ای که باور میکنیم،ایمان بیاریم،تسلیم خدا باشیم و فقط روی خدا حساب کنیم به همون اندازه هدایت هارو دریافت میکنیم
حالا بهترین راه برای ایجاد این باورها و تقویت آنها تکرار همین فایل های استاد و پیدا کردن آیه های مربوط به هدایت هستش
ذهن منطقی ما بزرگترین مانع برای اینکه اجازه نده از الهامات مون استفاده کنیم،پس باید آگاهانه روی این ذهن کار بشه بمباران بشه با باورهای درست با تکرار همیشگی این آگاهی ها با کمک از قرآن که میشه این ذهن چموش و افسارش و در دست گرفت
از روی احساس مون میتونیم بفهمیم ایده ها و راهکارهایی که به ما گفته میشه از طرف خداست یا شیطانه
ایده ها و راهکارهایی که خدا میده همیشه با احساس خوب میاد،اما ایده های شیطانی همواره با ترس و استرس و نگرانی همراهه
برای ماندن در احساس خوب باید همیشه گفتوگو های ذهنی رو مدیریت کرد باید همواره روش کار بشه با تکرار باورهای درست که میشه نجواهایی که به ما احساس بد میده رو خاموش کرد، کاریه که نیاز به کار کردن همیشگی داره
اگه داری روی باورهات کار میکنی قطعا نشونه ها رو خواهی دید و توی همچین مواقعی باید اونقدر شاخک هات تیز باشه که ببینی و تایید کنی که داره جواب میده و با ایمان بیشتری ادامه بدی نه اینکه سرسری از این نشونه ها بگذری و فکر کنی که خب اینها عادیه یا شانسی بوده
تضادها شاید در ظاهر اذیت کننده باشن ،شاید کلا مارو درگیر کنن و منجر بشه لحظاتی احساس بد و تجربه کنیم اما به اندازه ای که باورهای درست و توحیدی مون تکرار کنیم و قویتر کنیم میتونیم نگاه بهتر و امیدوارانه تری به این تضادها داشته باشیم و کم کم خواسته های واقعی مون پیدا کنیم و در مسیر اونها حرکت کنیم
طبق قانون من توانایی تغییر زندگی هیچکس و ندارم(حتی فرزندم)من فقط مسوولیت زندگی خودمو به عهده دارم پس دیگه انرژی و تمرکز مو از چیزی که کوچکترین تأثیری توش ندارمو بر میدارم و بجاش تمرکز مو میزارم روی بهبود زندگی خودم
هرگاه دیدگاهی،رفتاری،صحنه ی ناجالبی، سخن لهو و بیهوده ای و هر چیزی که دوستش نداشتم وباب دلم نبود تنها کاری که باید انجام بدم اعراض کنم همین.
در پناه رب العالمین شاد و سلامت و سعادتمند باشید.