مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین» - صفحه 53
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-06 18:40:012025-01-08 11:00:23مصاحبه با استاد | فرهنگ ناب «لا اِکْراهَ فِی الدّین»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز سایت
به نام خدا
نکات مهم گام ششم
مهم ترین راه ارتباط با راهنمای درونمان اینه که باور کنیم این ارتباط وجود دارد و نیروی هدایتگر را باور کنیم و باورکنیم که اگر از او درخواست کنیم و ایمان داشته باشیم که پاسخ می دهد ، قطعا پاسخ می دهد .
به اندازه ای که انسان ایمان داشته باشد و تسلیم باشد و روی عقل خودش حساب نکند می تواند به راحتی هدایت شود و ایمان داشته باشد که جواب می دهد به شرط اینکه به حس درونمان گوش کنیم و عمل کنیم .
نباید به تجربه های گذشته اکتفا کنیم و روی عقل خود حساب نکنیم و تسلیم خداوند باشیم و ایمان داشته باشیم که مارا هدایت می کند .
ذهن منطقی ما جلوی مارا می گیرد که از الهاماتمان استفاده کنیم که راهکار احساس خوب یا ترس به ما می دهد مشخص می کند که مسیر کدام است و چه کسی با ما صحبت می کند هر احساس خوب ناشی از الهامات خداوند است .
باید همیشه گفتگوهای ذهنی را کار کنیم و خود به خود رها نکنیم که خوب باشیم بلکه باید هر لحظه روی باورها و ورودی های ذهنمان کار کنیم .
بعد از کار کردن روی خودمان نشانه ها به محض قدم برداشتن می آید و نشانه هارا خواهیم گرفت .
از تضادها ما خواسته هایمان را پیدا می کنیم و خواسته هایمان واضح و شفاف می شود و محرک های پیشرفت ما هستند .
مسئولیت خوشبختی و زندگی دیگران خودشان هستند و هر کس مسئول زندگی خودش است و بدون استثنا حاصل باورها و شخصیت خودش است.
در قرآن هیچ اجباری نیست و همه انسانها آزاد و دارای اختیار هستند که به دیدگاه خود عمل کنند یا نکنند آزاد هستند هر طوری که دوست دارند فکر کنند و عمل کنند .
خداوند به پیامبر هم گفته است که رسالت تو ابلاغ پیام است باور کردن آنها به خودشان مربوط است “لا اکراه فی الدین “هر کس کاری که فکر می کند از نظر خودش درست است را انجام دهند و نخواهیم همدیگر را قانع کنیم و دیگران را تغییر دهیم .
اگر با دیدگاهی موافق نیستیم از آن اعراض کنیم و نجنگیم و مبارزه نکنیم بلکه در قرآن هم گفته که از ناخواسته هایمان اعراض کنیم .
توانایی خوشبخت و بدبخت کردن دیگران را نداریم و ناتوان از تغییر دیگران هستیم .
در پناه حق باشید .
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و مریم شایسته عزیز و عوامل پشت صحنه
السلام علیک یوم ولدت و یوم یموت و یوم ابعث حیا
استاد عزیزم بخدا خیلی خیلی تحسین تان میکنم از این همه درک تان و از این همه نگاه زیبایتان به این دنیا که فقط خوشبختی قروت و سلامتی برایتان به ارمغان آورده و هر وقت که با خودم خلوت میکنم فقط دارم با شما قوانین رو مرور میکنم چقدر سوالات رو با عشق جواب میدهید و چقدر جواب های پرمغزی میدهید
من بعضی وقتا یوتیوب رو چک میکنم و اونایی که مسافرت میرن یا فیلم های مستند از زندگی شون میذارن رو نگاه میکنم و میبینم که چقدر تفاوت زیادی بین زندگی شما و اونا وجود داره
چقدر زندگی شما متفاوت که چه عرض کنم اصلا شما تو به فرکانس دیگری و اونا به فرکانس دیگر
به خودم میگم بابا استاد دمت گرم بخدا که هدایت هاتو گوش می دی و بدون معطلی بهشون عمل میکنی و این همه نتایج اعم از خوشبختی لذت زیبایی و ثروت های من حیث لا یحتسب و سلامتی وارد زندگی تون شده
یعنی رابطه شما با خداوند به جوری شده که لب تر کنی خداوند اون نعمت روبهت میدهد
ولی شما خودتون میگید الرزق و رزقان دونوع رزق داریم یه نوعی که من بدنبال رزق میروم (یعنی با زجر و بدبختی دنبال یه لقمه نون بدوم تا از گشنگی نمیرم) و یه نوع رزق دیگه اینه که اون به دنبال شما میدود
شما هم که چون مبنای زندگی تون و هدف اصلی رو گذاشتید بصورت صددرصد روی عشق و حال و لذت بردن بنابراین تنها یه راه میمونه و اونم عمل کردن به الهام خانمه
چون وقتی این نیرو رو باور داری
نه دیگه غم و اندوه رو تجربه میکنی و نه ترسی توی وجودت هست
من به شخصه خیلی تحسین تان میکنم و بهتون و به مریم خانم هم همین طور و بهتون تبریک میگم بابت این نوع سبک زندگی دارید این نو نگرشی که دارید
منم خیلی خیلی دوست دارم مثل شماها و تمام کسانی خودشان را بدون مقاومت تسلیم این نیرو کرده اند
چون او بهتر از من میدونه که چی برای من خوبه
چه مسیری رو ادامه بدم
جواب سوالاتم رو میدونه
فقط باید روی اون حساب کنم
روی تجربیاتم حساب نکنم
روی خودم حساب نکنم
ر وی مغز خودم حساب نکنم
همیشه سوالاتم رو ازش بپرسم تا بهم جواب بده
یه نمونه خیلی خیلی کوچکش همین دیروز من به دلم افتاد که یه یه بنده خدایی که چندساله همدیگر رو ندیدیم بهش زنگ بزنم برای خرید شیر
بهش زنگ زدم و گفت که خودم فعلا ندارم و شماره ی یه بنده ی خدایی رو به من داد که یه خانمی بود
من به خانمه زنگ زدم و یه جایی رو توی بازار برازجان قرار گذاشتیم
وقتی داشتم توی مسیر میرفتم به سمت بازار یه لحظه اون نیرو گفت همین جا وایسا(یه جایی نزدیک بازار که اسمش فلکه جایگاه نمازجمعه هست)
من بهش گوش ندادم و گفتم نه بابا اون جای دیگه قرار گذاشته
و حرکت کردم
به محض حرکتم خانمه بهم زنگ زد و گفت من فلکه ی نماز جمعه ام تو کجایی؟
و جوابش دادم که منم پیشتم
ر صورتی که من فلکه رو رود کردم و مجبور شدم از یه مسیر طولانی تر خودم رو به قرار برسونم
یعنی تا این حد زندگی میتونه ساده و لذت بخش باشه ولی ما چون قبولش نمیکنیم به مسیر سختی وارد میشویم
شکر خدا : ) گام 6 ام
سلاااام
خدا را هزاران بار شکر میکنم در این لحظه که این شرایط و امکانات عالی را برام فراهم کرده که بتونم با لپ تاب ( که اینم به هدایتی به دست اومد ) میتونم روی میز کنار پنجره بشینم ، و با هوای صاف و آسمان آبی و ویو تپه و جنگل که به لطف هدایت خودش ما را به این خونه هدایت کرد ( که در قدم های قبلی بهش اشاره کردم ) بشینم ، لذت ببرم ، خدا را شاکر باشم و شروع کنم به نوشتن ردپای 6 ام در مهاجرت به مدار بالاتر : ) الهی شکر
دوست داشتم به یه ویژگی از درونم اشاره کنم که همین یه ضعف درون یا ویژگی بشه اسمش را گذاشت به شکل ناخودآگاه باعث رشد علف هرز های دیگه ای هم میشه ، اونم ویژگی کمال گرایی و سخت گیری بیش از حد به خودمونه !!
که دقیقا در کامنت جلسه اول که من نوشتم و پاسخ بانو نرگس عزیز به کامنت من ، هم منو بسیار خوشحال کردم و هم نشونه و هدایتی در این باب از سمت ایشون دریافت کردم ، حالا چرا این اومد به ذهنم ، چون داشتم به خودم و راهنمای درونم فکر میکردم که یه سری اوقات ازش استفاده کردم ولی یه سری اوقات هم خواستم استفاده کنم انگار که صداش را نمیشنیدم ! حالا چرا صداش را نمی شنیدم ؟؟ بخاطر اینکه در اون مواقع احساسم خوب نبوده و چرا احساسم خوب نبوده ؟ چون با خودم در صلح نبودم !!!! حالا چرا در صلح نبودم ؟؟ چون با خودم مهربان نیستم ، با اشتباهی کوچیک خودم را سرزنش میکنم و خود خوری دارم و در عین حال میخوام کارهام را در کیفیت بالا انجام بدم ، اگر هم انجام ندم بازم راضی نیستم و فکر میکنم به اندازه کافی اراده ندارم ، خوب نیستم و….. !!
پس چی شد ؟ همین یه مورد به صورت مویرگی میره جلو و باعث احساس نارضایتی و بی لیاقتی میشه و همین موضوع خوب مشخصه که نمیزاره ارتباط آگاهانه و پایدار با راهنمای درون و خدای درونم داشته باشم ، چرا که من خودم را به حدی خوب و لایق نمیبینم که این ارتباط را بیشتر و بهتر تقویتش کنم
پس حالا سعی میکنم ذهنم را کمی منطقی کنم ، با چی ؟ با تایید خودم و به یاد آوری نتایج : ) به ذهن کمال گرا و سرزنش گرم بگم : حمیدرضا اینقدر هم که تو میگی بد نیست ، بی اراده نیست !! درسته یه درصد کمی نارضایتی خوبه برای رشد بیشتر ولی لامصب یه درصد کم و معقولی که باعث انگیزه بیشتر باشه نه اینکه با پک بزنی تو سرم !!
یاد آوری میکنم به مواقعی که دنبال جای پارک بودم و بالای 90٪ اوقات برام جور شده ( آخه این باور را فکر میکنم خوب جا انداختم ، واقعا همون لحظه میگم خدایا یه جا پارک میخوام و تا جایی که یادم میاد جور شده )
اینکه چندین روزه زودتر بیدار میشم ،روتین روز و تمرین ورزشی ام بهتر شده ، کارم با تمرکز بیشتره انجام شده ، چندین بار توی همین چند روز همکارانم تحسینم کردند ، حتی با احساس عالی و تحسین دوتا از دوستان داخل سایت در پاسخ به کامنت اولم دریافت کردم ، پروژه گام به گام را دارم پیش میبرم و خیز گرفتم برای انجام مجدد تمرین و عکس قبل از عمل در قدم اول از دوره 12 قدم و بعد از چند سال وقفه و نبودن در مدار دوره 12 قدم ، اون راهنمای درون داره میگه برو سراغ قدم دوم که به یاری خدا امسال قراره 12 قدم را قدم به قدم طی کنی : )
الان توی 10 ماه گذشته بیشتر از 2 برابر کل سال قبل درآمد داشتم ! الهی شکر
مهاجرتم و حس عالی و زیبایی طبیعتی که هر روز میبینم و کلی نتیجه شاید کوچیک ولی در راستای فرکانس درست !
پس دیدی ای ذهن سرزنش گر من ؟ که حمیدرضا اینقدرها هم که تو میگی نالایق نیست :) ببین راهنما و خدای درونم که هر بار خودم را تسلیمت کردم از راهی که فکرش را هم نمیکردم درخواست من را اجابت کردی و یا نشانه هات را به سمتم پشت سر هم فرستادی ، پس من لایق ارتباط بیشتر هستم که هر لحظه ، مثل همین الان که داری کمک میکنی برای نوشتن ، لایق ارتباط برقرار کردن باهات هستم ، ولی از خدای درونم هم میخوام که در مقابله با ذهن کمالگرا و سرزنش گرم هم کمکم کنه ، چون یه سری اوقات پسش بر نمیام !!
بعد از 3 بار گوش دادن فایل استاد و نکته برداری ازش ، بیشترین موردی که ذهنم را به خودش مشغول کرد و حس کردم بیشتر درش ضعف دارم ، همین ارتباط و باور به راهنمایی درونه و باگ اصلیش هم نارضایتی از خودم و در صلح نبودم با خودمه و برای همین در موردش نوشتم .
الهی شکر بابت این نعمت ها و آگاهی های این سایت که دستی از خداونده برای هدایت هر روز ما با احساس خوب و یادگیری بیشتر و بیشتر
دوستتون دارم : )
یا حق
به نام خداوند هدایت کننده
گام 6
سلام به دو استاد عزیزم و دوستان گرامی
من همین الان داشتم کامنت های این فایل رو به ترتیب امتیاز آنهایی که برای سال 1403 هستند رو میخوندم ولی نمیدونم من که اونقدر با دقت تاریخ ثبت کامنت ها رو میخوندم نمیدونم چه جوری شد که من به تاریخ ثبت کامنت پریای عزیز در 1399 نوشته بود دقت نکرده بودم و این باعث شد که من یکی از باورهای محدود کنندمو پیدا کنم که دوست عزیزمون اینطوری نوشته بود :
بجای اینکه با جذب بخوابید تومور رو درمان کنید حس سلامتی را تولید کنید تا تصویر در دنیای مادی ، خودش عوض بشه و بیماری که هیچی ، هر چی که ناهماهنگ با سلامتیه رو حذف کنه ، بدون اینکه دنبال حذف شدنش باشی،
این هدایت چند دقیقه قبل من بود .ما باید همیشه روی باور هامون کار کنیم و
احساس خوب= الهامات خداوند
من مسئول خوشبخت کردن و یا بدبخت کردن یه نفر دیگه نیستم حتی اگر اون فرد همسرم ، فرزندانم ، مادر خواهر و برادر باشند .
سعی کنیم که باور کنیم که هر کس دیدگاه خودشو داره و باهاش نجنگیم و قضاوت نکنیم و اگر مورد تایید مون نبود فقط اعراض کنیم .
سپاسگزارم استاد عزیزم
سلام به عزیزان دل
چقد خوبه که بتونم خداوند رو به عنوان راهنمای درونم باور کنم. اینکه از رگ کردن بهم نزدیکتره و هر لحظه داره هدایت میکنه . کلا هدایت کردن رو بر خودش مقرر کرده
اینک باور کنم وقتی ازش درخواست میکنم پاسخش رو میده واقعا هم دراینصورت پاسخ رو دریافت میکنم .
ای کاش بتونم عقل و منطق خودم رو خاموش کنم ای کاش بتونم روی تجربه های گذشتم حساب نکنمو فقط در اینصورته که الهامات خداوند رو درک میکنم . خداجونم خودت کمکم کن که بتونم روی عقل و تجربه گذشته خودم حساب نکنم تا از وجودت حضورت و هدایت بی نظیر خودت استفاده کنم
تضادهایی که توی مسیر بهشون بر میخوریم رو باید ازشون استقبال کنیم و ناامید نشیم چون باعث میشن خواسته ها واسمون واضح تر بشن و محرک هایی برای پیشرفت هستند
باید اجازه بدیم هر کسی طبق عقاید خودش رفتار کنه ما هیچ مسئولیتی در قبال هدایت بقیه نداریم و البته توانی هم نداریم همون خدایی که منو هدایت کرده بقیه رو هم هدایت میکنه .
خدایا شکرت
سلام به همهی دوستان عزیزم
ردپای گام پنجم و ششم:
واقعا گوش دادن این دو تا فایل دو تا بار بزرگ رو از دوش من برداشت و باعث شد حس خیلی بهتری داشته باشم و ازاد تر باشم.
یکی رابطه با خداوند که کاملا درونی و شخصیه و اگر تقلید بشه اشتباهه..و من گوشهای از ذهنم همیشه این سوال بود که ایا عذاب وجدان داشته باشم واسه اون تقلیدایی که انجامشون ندادم؟؟ تکلیف چیه…و دیگه برام جا افتاد که نه، بازی اصلا فرق داره
قرآنم رو شروع کردم به خوندن معنی هاش فعلا به صورت ساده بدون دیدگاه قبلی و از خداوند هدایت خواستن.
باید خودمون فکر کنیم و بهش برسیم و انجامش بدیم..حتی خود خداهم اجباری برامون درنظر نگرفته..این ما هستیم که انتخاب میکنیم.
بدون تعصب و باور های قبلی باید پیش بریم..یه درس مهمی ام که امروز توی سریال زندگی در بهشت قسمت 68 و 69 گرفتم..این بود که بعض وقتا حذف کردن یه چیزی، نسبت به اضافه کردن چیزهای جدید، تغییرات خیلیییی بزرگ تری ایجاد میکنه..مثل همین حذف کردن باور ها و تعصبات قبلی که اصلا نباید بجنگیم باهاشون فقط ذهنمون رو ازش پاک کنیم و حذفشون کنیم.
خیلی خوشحالم از بابت اینکه با کامنت نوشتن توی این سایت مقاومت های ذهنیم کمتر و کمتر میشه.
و حال خوبم ماندگار تر
بخوام روراست باشم با خودم، هنوز هم شک ها میان، هنوزم ذهنم یه جوری جلوه میده که فایده ای نداره و…
ولی باید ادامه بدهم که نتایج بزرگتر و نشانه ها هم حاصل بشه.
یادمه وقتی شروع کردم اجرا کردن قانون نتایج خیلیی عالی ظاهر میشد و شور و ذوق زیادی هم داشتم از اینکه داره جواب میده اما بعد کم کم فراموش کردم و نتایج هم اروم اروم محو شد
اما قلبم بهم میگه که تنها راه و بهترین راه همینه..و باید همین مسیر رو به محض اینکه میبینی نشانه ها داره توش ظاهر میشه ادامه بدی..و این شد تجربه من و تکامل من که من رو عقب انداخت اما اماده ام کرد برای تعهد بیشتر و استمرار بیشتر ورزیدن تو این مسیر.
به اندازه ای که آدم تسلیم باشه، باور داشته باشه و رو عقل خودش وتجربیات قبلیش حساب نکنه..از اون نیروی هدایتگر میتونه نتیجه بگیره
و اون نیرو وقتی فعال میشه که مهم تر از همه ما اول باور کنیم که همچین نیرویی هست واگر ازش درخواست کنیم هدایت میکنه.
باید همیشه و همیشه و همیشه رو گفت و گوی های ذهنی خودمون کار کنیم..نه اینکه باور خوب ک ساختیم ولش کنیم و بگیم خود به خود خوب میمونه.
نه اتفاقا خود به خود بد میشه ولی خود به خود خوب نمیمونه چون همیشه صعود انرژی میخواد ولی سقوط نه!
حتی روی کار کردن باور های ثروت ساز هم همون اول نشانه ها میاد که پول پیدا میکنی مثلا یا هدیه میگیری و واریزی میگیری و…
این دقیقا اتفاقی بود که برای من افتاد و من همش ذوق زده میشدم..نه بخاطر واریزی ها..بلکه بخاطر اینکه قانون و کار کردنم روش و تغییراتم داره جواب میده.!
حالا که شروع کردم باز..این مسیرو میخوام بگیرم و تا آخر برم.
و نکته مهم دیگهای که خیلیی راحتم کرد این بود که استاد گفت…من اصلا برخلاف بقیه، بیپولی..تو رفاه نبودن..بدهکاری..طلاق…مرگ..مریضی رو بد نمیدونم…نه..فقط جزئی از مسیر زندگیه ک اتفاقا کمک میکنه که خواسته هامون رو بفهمیم..
یه مدت فکر میکردم لول زندگیمون خیلی پائینه و تقریبا یه نفر هم این قضیه ارو کرد بود توی چشمم و واقعا حس بدبختی بهم داده بود..
از همه لحاظی..
ولی واقعا بد نیست و محرک های پیشرفت هستند.
و اگه اذیت هم بشیم برامون خوبه.چون کمک میکنه خواسته هامون رو بشناسیم.
و ما مسئول زندگی و خوشبخت کردن کسی نیستیم..اصلا تواناییش رو نداریم چه برسه بخوایم مسئول باشیم.
این اصل حتی توی قران هم هست که آقا بیا کار درست خودتو بکن اینکه بقیه گوش بدن یا نه به خودشون مربوطه ما وکیل وصی کسی نیستیم.
ما فقط مسئول کار خودمون هستیم.
ودرکل اگر با دیدگاهی موافق نیستی نیاز به گفتن و واکنش نشون دادن نیست.. فقط باید اعراض کرد و اون انرژی رو گذاشت برای رشد خودمون.
انجام میدیم با ذهنیت پاک و نتایجش رو با قبل مقایسه میکنیم و اگه خوب بود همون رو ادامه میدیم.. تمام شد رفت.!
اگه تو این مسیر حرکت کنیم و رو باور هامون کار کنیم هیچ درد و رنجی به وجود نمیاد که اگرم بیاد خیلی زود محو میشن و در نهایت الخیر فی ماوقع به نفعمون تموم میشه.
خدایا شکرت
به نام خدای معجزه ها
سلام دردونه های قلب من استاد نازم و مریم زیبا
و سلام به هم فرکانسی های عزیزم
خدایا من هر چه دارم از لطف بی نهایت توست
خدایا هزاران بار شکرت که امروز به من فرصت دادی تو این مسیر الهی قدم بزارم و آگاهی این فایل رو نوش جان کنم
خدایا هزاران بار شکرت
استاد عزیزم وقتی داشتین در مورد احساس خوب حرف میزدین انصافا تک تک سلول های بدن من گریشون گرفت.
خدا میدونه من تو چه منجلابی بودم
و خداشاهده اگه هر کسی جز من حتی جلو چشمام اینقدر از لحاظ کنترل ذهن و احساس خوب رشد میکرد به والله با هر دین و مذهبی می اومد من باور نمیکردم.
تنها در صورتی باورم میشد که خودم دقیقا شخص خودم تجربه کردم.
من شخصا دختری بودم به شدت عصبی به شدت زودرنج به شدت ذهن منحرف به شدت شکاک بشدت حسود
وای خدای من
اصلا چجور این همه منفی بودم اخه
من دختری بودم که اگه اندازه سر سوزن مشکلی برام رخ میداد تمام دنیا به هم ریخته میشد و مدت ها من درگیر اون موضوع بی محتوا میشدم
من عضو این سایت بودم
شاگرد استاد بودم
چندین دوره تهیه کرده بودم و کار کرده بودم
کلی فایل رایگان گوش داده بودم
ولی خدا میدونه چقدر ذهن داغونی داشتم.
در حدی ذهن ویرانگر داشتم که چندین ماه خونه نشین بودم.
به حدی افکار منفی داشتم به حدی حسم بد بود به حدی شیطان جولان میداد که خدا داند
حتی تولد دختر خواهرم یکی از مهموناش گفت چرا چشات پر از اشکه درصورتی که من نمیخواستم گریه کنم
ی روز به یکی از دوستام گفتم از بس ذهنم به هم ریخته ست نمیتونم حتی ی دوش ساده بگیرم گفت برو با پای برهنه رو چمن پارک راه برو تا تخلیه انرژی منفی بشی
وای خدای من
تو ذهن من جنگ بود سونامی بود
زلزله بود
اصلا اتشفشان بود
حتی شب توی خواب اگه دست به دست میشدم قشنگ متوجه میشدم تو ذهن من چخبره
ی روز محمکم پیشانیمو با روسری بستم و به داداشم گفتم اصلا میدونی چقدر مغز سرم درد میکنه؟
گفتش چرا گفتم فقط به خاطر فکر زیاد
گفت بخدا تو دیوانه ای
و این احساس بد خدا میدونه منو تا کجا کشوند. یعنی من اگه ی ذره قانون رهایی رو میدونستم بخدا این همه زجر نمیکشیدم
ی روز داداشم رسوندم کلینیک و موقع برگشت به حدی حالم بد بود که تو ماشین جیغ میزدم
به حدی این احساس بد تمام وجود منو گرفته بود که بخدا علاوه بر تنم روحمم زندانی شده بود
اما تنها راه نجات من دقیقا همین فایل های استاد بود
دقیقا یادم نمیاد چجوری اما دقیق یادمه اولین روزی که شروع کرذم با خودم حرف زدن و دونه دونه نتایجی که تو زندگیم به دست آورده بودم رو به خودم یاداوری میکردم دیدم انگاری دارم سبک میشم.
دقیقا ی ربع به ساعت 7 صبح
جلو بانک کشاورزی بلوار امیرکبیر
همینجوری فی البداهه با خودم حرف میزدم و اتفاقات خوب گذشته رو یاداوری میکردم
دیدم انگاری ی ذره جون به زانوهام اومد.
رفتم بانک کارمو انجام دادم برگشتم دوباره تو ماشین شروع کردم دوباره با خودم حرف زدم و هی مثال میزدم و دیدم انگار داره وزنی از دوش من برداشته میشه
انگاری سر نخی به دستم رسیده بود و من دو دستی چسبیده بودم به این سر نخ
کوچکترین فرصتی که پیدا میکردم با خودم بلند بلند صحبت میکردم و بابت کوچکترین اتفاق سپاس گذاری میکردم
با این وجود تو مغز من جنگ جهانی بود اما به هر سختی شده بود سریع افسار ذهنمو میگرفتم و میبردم به سمتی که حتی شده اندازه سر سوزنی حالمو خوب کنه
دقیقا ی روز جمعه تو اتاقم افتاده بودم با ی حال فوق العاده بد
یهو به خودم گفتم بابا این همه فکرای پوچ تو کلته تورو تا الان به کجا رسونده پاشو برو تو سالن با بچه ها باش تا حال و هوات عوض شه
رفتم تو سالن و به ابجی و داداشم گفتم میاین ی بازی کنیم همشون خندشون گرفته بود من با این سن چنین درخواست مسخره ای دارم بالاخره با اصرار من شروع کردیم به بازی کردن و این بازی و این خنده ها کلی حال منو خوب کرد
دیگه کم کم راه رو پیدا کرده بودم
خودمو مشغول میکردم دنبال فیلم و کلیپی بودم که بتونم بخندم دیگه کم کم حال خوبم بیشتر میشد و حال بدم کمرنگتر
دقیقا از فردای اون روز معجزه ها شروع شد
ی گرهی کوری تو زندگی من باز شد و پشت اون هر روز مابقی گره ها
دیگه قشنگ راه میانبر و راه اصلی رو پیدا کرده بودم
توجه به نکات مثبت
کنترل ذهن
سپاس گذاری نعمت ها
یاداوری تمام اتفاقات خوب گذشته
و هر روز سپاس گذاری بابت حال خوبی که پیدا کردم
و تمام فایل های گران بهایی که هر روز ی عالمه اگاهی به من میداد
و خدا هم هر روز هدایت میفرستاد و میگفت تویی که دنبال حال خوب هستی این مسیر رو برو
و من محکم چسبیدم به حال خوب
و دیدم دقیقا همین به تنهایی داره زندگی منو زیر رو میکنه
دقیقا همین احساس خوب=اتفاقات خوب
این رمز خودش به تنهایی انقلابه
هزاران تضاد سر راه قرار میگرفت و حتی میشه گفت الان هم قرار میگیره اما من همیشه میگفتم فقط ی کاری باید انجام بدم اونم اینکه به هر شکلی شده حالمو خوب نگه دارم من سهم خودمو انجام میدم و باور دارم که خدا سهم خودشو به بهترین شکل انجام میده
خدایا هزاران بار شکرت
روزهای بی شماری ست که من باور دارم وقتی فقط حالمو خوب نگه دارم و از گله و شکایت و نقد کردن دست بردارم و به هر مسئله ای طوری توجه کنم که قطعا این اتفاق برای من خیر مطلق هست خداوند تمام درهای نعمت و رزق و روزی رو برای من باز میکنه و من غرق در لذت و شادی میشم.
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت که درک این اگاهی رو به من دادی
خدایا هزاران بار شکرت که منو در مداری قرار دادی که این آگاهی رو درک کن
خدایا هزاران بار شکرت که همیشه بهترین ها رو در مسیر زندگی من قرار میدی
خدایا هزاران بار شکرت که هر چه دارم از لطف بی نهایت توست
خدایا هزاران بار شکرت
با عرض سلام وادب واحترام خدمت استاد عزیز ومریم جان ودوستان مهاجر.
خدا را هزاران بار شکر بابت الهاماتی که به ما میرساند وهدایتی که به واسطه ی الهامات انجام می دهد.
چیزی که استاد در موردش صحبت میکنه یه مسئله قانونی وبه شدت منطقی است چرا خداوند این موضوع مهم راکه الهامات وجود دارد. وندای درون حق است رابعد از چندین بار قسم خوردن در سوره ی شمس مطرح میکند. گریزی میزنیم به آیات قرآن برای تأیید حرفای استاد.
الشمس
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺭﻭﺷﻨﻲ ﺍﺵ(١
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا
ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﻩ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻲ ﺁﻥ ﺑﺮﺁﻳﺪ(٢)
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا
ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﭼﻮﻥ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻨﺪ(٣)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا
ﻭ ﺑﻪ ﺷﺐ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﭘﻮﺷﺪ(۴)
وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا
ﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻛﺮﺩ(۵)
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا
ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮔﺴﺘﺮﺍﻧﺪ(۶)
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا
ﻭ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﻧﻤﻮﺩ ،(٧)
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
ﭘﺲ ﺑﺰﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﺮﺩ .(٨)
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا
ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﺍ ﺭﺷﺪ ﺩﺍﺩ ، ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﺪ .(٩)
وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا
ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻟﻮﺩ ﻧﻮﻣﻴﺪ ﺷﺪ .(١٠)
در ابتدای آیات خداوند مهربان از قانون صحبت میکند. از قانون خورشید و روشنایی اش.
وماه که به دنبال خورشید می آید.
پیدایش شب وروز
وجود آسمان ها وزمین.
بعد از طی شدن تکامل آفرینش جهان نوبت به آفرینش انسان ونفس رسید.
پس بزهکاری و پرهیزگاری اش را به او الهام کردیم. حس خوب وحس بد را الهام میکنیم. چه چیزی برای رسیدن به مسیر خواسته خوب است یا بد به ما الهام می شود. وچون قوانین آفرینش رو یکی یکی بیان میکند ومهم ترین قانون الهام را هم مطرح می کند. کلمه ی ف ابتدای آیه فألهمها نتیجه میگیری میکند. یعنی پس طبق همان قانون این قانون هم حق است ودرست.
قطعا کسی که تزکیه داشت. کسی دنبال راه بهتر بود کسی که نفس را رشد داد رستگار می شود. وکسی که آن را به آلودگی بیالودنا امید شد
پس نتیجه میگیریم احساس خوب رستگاری به دنبال دارد واحساس بد. ناامیدی. احساس خوب رهایی به دنبال دارد واحساس بد وابستگی .
راه درست از طریق احساس یا همان الهام گفته می شود.
النساء
إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَىٰ نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسَىٰ وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا
ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻮﺡ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻭﺣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ; ﻭ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﻭ ﺍﺳﺤﺎﻕ ﻭ ﻳﻌﻘﻮﺏ ﻭ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﻋﻴﺴﻲ ﻭ ﺍﻳﻮﺏ ﻭ ﻳﻮﻧﺲ ﻭ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﻭ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﻭﺣﻲ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ; ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﻭﺩ ، ﺯﺑﻮﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ .(١۶٣) إنا. وقتی میاد یعنی قانون
. أوحینا فعل مضارع. یعنی زمان حال. یعنی هر کس در هر زمانی که هست. طبق قانون بدون تغییر خداوند ندای درون گفته می شود. فقط کافی است که شنیده شود وعمل شود.
یونس
أَکَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَیْنَا إِلَىٰ رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْکَافِرُونَ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ مُّبِینٌ
ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩم ﺷﮕﻔﺖ ﺁﻭﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻭﺣﻲ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍﺑﻴﻢ ﺩﻩ ، ﻭ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻩ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺍﻱ ﻧﻴﻚ ﺍﺳﺖ . ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ، ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ ! !(٢)
در این آیه به این موضوع اشاره می شود که وحی شدن ودریافت الهامات کار خارق العاده ای نیست که شما آن شخص رو جادوگر می نامید که با خدعه وشعبده کار میکند. بلکه این یک قانون است.
الإسراء
وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنَا وَکِیلًا
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﻗﻄﻌﺎً ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻣﺤﻮ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺎ ﻛﺎﺭﺳﺎﺯﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ .(٨۶)
إِلَّا رَحْمَهً مِّن رَّبِّکَ إِنَّ فَضْلَهُ کَانَ عَلَیْکَ کَبِیرًا
ﻣﮕﺮ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ، ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻓﻀﻞ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(٨٧)
اگر الهامات رو دریافت نکنیم یا بی توجه باشیم وبه آنها عمل نکنیم بعد از مدتی دیگر نخواهد آمد ومحو میشود. چون این هم یک قانون است. الهامات فقط به کسانی داده می شود که در مسیر دریافت آنها باشند.
الشورى
شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَى الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ
ﺍﺯ ﺩﻳﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻮﺡ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺗﺸﺮﻳﻊ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ; ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻭ ﻣﻮﺳﻲ ﻭ ﻋﻴﺴﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺩﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻓﺮﻗﻪ ﻓﺮﻗﻪ ﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﺸﻮﻳﺪ . ﺑﺮ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺩﻳﻨﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﻲ ﮔﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ . ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱﺩﻳﻦ ﺟﻠﺐ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺩ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ،(١٣)
هر کسی که لایق دریافت الهامات باشد. آنها رو درک میکند. کسانی بر گزیده وانتخاب می شوند که در مسیر باشند. وهدایت ها برای کسانی می آید که در مسیر هدایت باشند.
الشورى
وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ
ﻫﻴﭻ ﺑﺸﺮﻱ ﺭﺍ ﻧﺴﺰﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﺪ ، ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻭﺣﻲ ﻳﺎ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺣﺠﺎﺏ ﻏﻴﺐ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻟﻲ ﻣﻰ ﻓﺮﺳﺘﺪ ; ﭘﺲ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺍﻭ
ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭﺣﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ .(۵١)
وَکَذَٰلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَٰکِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِی بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﻭﺣﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻣﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ . ﺗﻮﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻲ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﻭﻟﻲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺭﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ; ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﻲ .(۵٢)
این ها نمونه هایی از آیاتی که نشان می دهد انسان بی هدف رها نمی شود بلکه الهامات می آید وعمل به آنها با عث رشد می شود.
یکی از نمونه های دریافت الهامات رو از خودم مثال بزنم. چند وقت پیش با دخترم برای کار زیبایی قرار بود به مطب دکتر برویم. نوبت ما ساعت سه بود. از صبح که بیدار شدم یه حسی بهم میگفت امروز برق میره. این حس این قدر قوی می گفت که صدایش رو در وجودم احساس، میکردم. به دخترم گفتم زورتر به حمام برو وبرای رفتن به مطب آماده شد. چون ممکن است برق برود.
ولی علت این ندای درونم رو نمیدانستم. برق هم نرفت. تا اینکه به مطب دکتر رفتیم. وبا کمال نا باوری متوجه شدم که دقیقا همان ساعتی که ما نوبت داشتیم برق مطب رفت وما مجبور شدیم بدون نوبت به خانه برگردیم. اونجا متوجه شدم که این ندا چی میخواست بگه.
در حالی این کامنت رو مینویسم که در حرم حضرت علی (ع) هستم. یکی دیگر از نمونه های هدایت رو که داغ داغه ومربوط به همین روزا میشه رو براتون مینویسم که متوجه بشیم ودرک کنیم که اگر درمسیر دریافت الهامات قرار بگیریم. الهامات پشت هم می آیند وحالت تصاعدی پیدا میکنند.
در حرم همراه دوتا از خواهرانم مشغول عبادت بودیم که خواهرانم را گم کردم. هر چه فکر کردم که چگونه در این شلوغی جمعیت پیداشون کنم فکری به ذهنم منطقی ام نرسید. چون هم گوشی موبایل آنتن نداشت وهم نت کار نمی کرد. از هدایت گر درونم پرسیدم خدایا چطوری پیداشون کنم. بدون اینکه از کسی بخوام کمکم کنه چون اکثرا عرب زبان بودنند وزبان مرا نمی فهمیدند. وقتی پرسیدم طبق قانون إذا سئک عبادی أنی فإنی ٱجیب. صدایی از بلندگو پخش شد که اطلاع رسانی میکرد وگم شده ها رو صدا میکرد. ندای درونم خیلی واضح گفت تو هم همین کار رو انجام بده. وقتی نشانه ها رو بهم داد رفتم واز کسی پرسیدم که کجا باید گم شده ام را پیدا کنم. محلی که بلندگو آنجا بود را نشانم داد. رفتم واطلاع رسانی کردم وآدرس دادم وآنها هم اعلام کردند. تو مسیر برگشت به جایی که اعلام کرده بودم تاگم شده ها بیایند یکی از هم سفرهایم را دیدم که گم شده بودودست به دعا برداشته بود تا آشنایی ببیند. وقتی مرا دید خیلی خوشحال شد. از این همزمانی لذت بردم. او را با خود همراه کردم و وقتی به جای خود برگشتم خواهرانم هم آمده بودند. خیلی خوشحال شدم که صدای هدایت خدا را شنیدم ونشانه ها را دریافت کردم واز همه مهمتر ومهمتر به آن عمل کردم وبه نتیجه رسیدم. پس عمل به الهامات است که نتیجه رو می آورد.
نمونه هایی در قرآن هست در مورد هدایت آدم های درست وخوب مثل مادر موسی. مثل زنبور عسل. مثل هدایت موسی به سمت حرکت به سمت نیل. مثل زدن عصا بر آب شکافتن رود وووو
وهمین طور مثال هایی از الهامات به افرادی که کار اشتباهی کرده اند وپشیمان شده اند واز خدا هدایت خواسته اند وهدایت آمده. بدون توجه به فجور وتقوا.
داستان فرزندان حضرت آدم وکشته شدن یکی به دست دیگری.
المائده
وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ
ﻭﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﻭ ﭘﺴﺮ ﺁﺩم ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﭘﻨﺪ ﻭ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ ] ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺨﻮﺍﻥ ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﺎ ﺍﻧﺠﺎم ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻜﻲ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺗﻘﺮّﺏ ﺟﺴﺘﻨﺪ ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﻳﻜﻲ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ نشد ﮔﻔﺖ : ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻛﺸﻢ . ﮔﻔﺖ : ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ .(٢٧)
لَئِن بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنِی مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یَدِیَ إِلَیْکَ لِأَقْتُلَکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ
ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺸﺘﻦ ﻣﻦ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﻨﻲ ، ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺸﺘﻦ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻢ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻢ .(٢٨)
المائده
إِنِّی أُرِیدُ أَن تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَٰلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ
ﻣﻦ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﻛﺸﺘﻦ ﻣﻦ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ خودت به پیشگاه خدا ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻱ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺯﺧﻴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻲ ; ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ .(٢٩)
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ
ﻧﻔﺲ ﻛﺸﺘﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺵ ﺳﻬﻞ ﻭ ﺁﺳﺎﻥ ﺟﻠﻮﻩ ﺩﺍﺩ ، ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﺍﻥ ﺷﺪ .(٣٠)
المائده
فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءَهَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَٰذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَهَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ
ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﻛﻠﺎﻏﻲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺖ ﻛﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﻣﻰ ﻛﺎﻭﻳﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺟﺴﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﻨﺪ . ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩ : ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻣﻦ ! ﺁﻳﺎ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﻋﺎﺟﺰ ﺑﻮﺩم ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﻛﻠﺎﻍ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺎ ﺟﺴﺪ ﺑﺮﺍﺩﺭم ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﻨﻢ ؟ ! ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً ﺍﺯ ﭘﺸﻴﻤﺎﻧﺎﻥ ﺷﺪ .(٣١)
در این مثال آمدن هدایت ودریافت الهامات قطعا آمدنی است واین یک قانون است.
همین طور که عمل به الهامات تأکید شده است دوری از نجواها هم رد شده است.
المجادله
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوَىٰ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَیَتَنَاجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَإِذَا جَاءُوکَ حَیَّوْکَ بِمَا لَمْ یُحَیِّکَ بِهِ اللَّهُ وَیَقُولُونَ فِی أَنفُسِهِمْ لَوْلَا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِمَا نَقُولُ حَسْبُهُمْ جَهَنَّمُ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمَصِیرُ
ﺁﻳﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﮕﻮﻱ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﻣﻨﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻧﺪﻳﺪﻱ ؟ ﻛﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ ، ﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﺳﺮﭘﻴﭽﻲ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ، ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺁﻳﻨﺪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﺩ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﻭﺩ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﭼﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻴﻢ ﻋﺬﺍﺏ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ؟ ! ﺩﻭﺯﺥ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ، ﻭ ﺑﺪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﮔﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ .(٨)
المجادله
إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ نجوا ﺍﺯ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻛﻨﺪ ، ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﻴﭻ ﮔﺰﻧﺪﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ . ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪ(١٠)
النساء
لَّا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا
ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺭﺍﺯﮔﻮﻳﻲ ﻫﺎﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻴﺮﻱ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺟﺰ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﻗﻪ ، ﻳﺎ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻚ ، ﻳﺎ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﻫﺪ ; ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻃﻠﺐ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺧﺪﺍ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻨﺪ ، ﭘﺲ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺍﺩ .(١١۴)
نجوا یا همان پچ پچ گفتگوی ریز موذیانه باعث نگرانی می شود وآدم را می ترساند پس قطعا از سمت شیطان است. ومسیر شیطان یعنی دور شدن از مسیر خدا.
وتا کسی نخواهد در مسیر هدایت قرار بگیرد والهامات رو دریافت کند حتی پیامبر خدا هم کاری نمی تواند انجام بدهد چون إن الله یهدی من یشاء هم یک قانون است.
الأنعام
وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقًا فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُم بِآیَهٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﻱ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﻲ ﻧﻘﺒﻲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ، ﻳﺎ ﻧﺮﺩﺑﺎﻧﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺠﻮﻳﻲ ﺗﺎ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ بیاوری ; ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﮔﺮﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ ; ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﻲ ﺧﺒﺮﺍﻥ ﻣﺒﺎﺵ .(٣۵)
البقره
لَّیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنفُسِکُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ
ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ . ﻭ ﻫﺮ ﻣﺎﻟﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺷﻤﺎﺳﺖ ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﻃﻠﺐ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺧﺪﺍ . ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﻝ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﻨﻴﺪ ، ﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ، ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﮔﺮﻓﺖ .(٢٧٢)
در مورد موضوعی که استاد صحبت کرد که کسی مسئول کس دیگری نیست وهر کس مسئول اعمال خودش می باشد چندتا شاهد از قرآن می آورم.
البقره
وَاتَّقُوا یَوْمًا لَّا تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَلَا یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ
ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﺷﻔﺎﻋﺘﻲ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﻧﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﻲ ﻓﺪﻳﻪ ﻭ ﻋﻮﺿﻲ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ ، ﻭ ﻧﻪ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ .(۴٨)
غافر
الْیَوْمَ تُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ لَا ظُلْمَ الْیَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻴﭻ ﺳﺘﻤﻰ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺣﺴﺎﺑﺮﺳﻲ ﺳﺮﻳﻊ ﺍﺳﺖ .(١٧)
اللیل
وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَهٍ تُجْزَىٰ
ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺣﻖ ﻧﻌﻤﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺭﺩ .(١٩)
طه
إِنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَىٰ
ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﻗﻮﻋﺶ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺑﺪﺍﺭم ، ﺁﻣﺪﻧﻲ ﺍﺳﺖ ، ﺗﺎ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺗﻠﺎﺵ ﻭ ﻛﻮﺷﺸﻲ ﻛﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻫﻨﺪ .(١۵)
الجاثیه
وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ
ﺧﺪﺍ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺁﻓﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺗﺎ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻳﺎﺑﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ .(٢٢)
پس یکی دیگران از قوانین خداوند که غیر قابل تغییر است اینه که هر کس مسئول اعمال ورفتار ونتایج باور های خود است.
تا کامنتی دیگر بدرود. بماند به یادگار.
در پناه خدا باشید.
سلام به استاد عزیزم و خانواده بهشتی ام
وای استاد شما چقدر عالی هستید
هر فایلی از شما گوش میکنم ی رفتار یا بهتر بگم ی عادتی توی سرم زنگ میزنه
چقدر قشنگ گفتید که ما آدما عادت داریم به تجربیاتمون رجوع میکنیم و از دریافت الهامات دریغ میکنیم
دقیقا برای منم خیلی اتفاق افتاده وقتی که مستأصل میشم دائم به تجربیاتم رجوع میکنم در صورتی که طبق حرف شما که شک و شبهه ای توش نیست باید به الهامات مون عمل کنیم
و قبل از اون باید قبول کنیم که خدا برای نزدیک کردن ما به کمال قطعا هدایتمون میکنه
مثل همون مثال لاکپشت هایی که زدید
وقتی بچه لاک پشت ها از تخم میان بیرون، طبق غریزشون حرکت میکنن به سمت دریا
مادر و پدری نیست که بهشون بگه بلکه هدایت خداست که کمکشون میکنه راه درست رو پیدا کنم
حالا ما که اشرف مخلوقاتیم و خدا از روح خودش در ما دمیده، همه کار میکنیم و همه انگی میزنیم که سرپوش بزاریم روی هدایت و الهامات خداوند
امیدوارم این فایل باعث بشه بیشتر و بیشتر به الهامات مون گوش کنیم و عمل کنیم
دوستون دارم استاد
خدانگهدار
بنام خدایی مهربان
سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم
گام ششم دوره مهاجرت به مدار بالاتر
از توحید شروع شد ، از تسلیم بودن به خداوند و راهنمای درون . استاد این جمله تان که گفتین فارغ ازینکه شما چقدر مذهبی استید یا نیستید از خداوند در خواست کنید او حتما جواب میدهد، چقدر در جامعه ما افرادیکه مذهبی اند خودشانرا بالاتر از دیگران فکر میکنند، یا بقیه مردم میگن این شخص خیلی بخدا نزدیک است ، از او در خواست دعا کنید و این چقدر خوب است که ما در هر حالتی که استیم ، یادر هر شرایطی ، از خداوند بخواهیم .
مساله بعدی اینکه ما مسؤل خوشبختی خودما استیم ، نه دیگران ، نه پدر ، نه مادر ، نه فرزند . هر کس مسؤل زنده گی خود است .
اگر قرار باشد ریسکی کنیم ، عواقب درست و نادرستش بخودمان برمیگردد نه به دیگران . شاید ظاهرش به ضرر یا به فایده دیگران باشد اما در واقعیت آنها نتیجه افکار خود را میگیرند.
اگر افرادیکه با ذهنیت ما همسان نیست فقط اعراض کنیم و اصلا توجه نکنیم و با باور های خود ما زنده گی کنیم ، چیزیکه برش رسیدیم .
در گذشته بار ها از محیط شنیده بودیم که دلیل بدبختی ما خانواده ماست ، یا دولت است اما در واقعیت اش اصلا هیچکس مسوول زنده گی من نیست یا معمولا فرزندان بزرگ خانواده خودش را قربانی بقیه اعضای فامیل فکر میکرد، و به این ترتیب به یک نحوی بالای بقیه منت میگذاشت، چون از خود کنده بود و به دیگران داده بود .
خداره صد هزار مرتبه شکر برای این همه آگاهی