سوالات:
- شما به طور متوسط در طی روز چقدر بر سیستم کسب و کار خود نظارت دارید و چقدر تفریح دارید؟ به طور کلی تعادل بین کار و تفریح را چطور برقرار کرده اید؟
- آیا همزمان می توان چندین کسب و کار را مدیریت کرد و به موفقیت رسانید؟
- بهترین شیوه برای برقراری تعادل بین کار و تفریح چیست؟
- آیا می توان تکامل را سریعتر طی کرد؟ چطور؟
- چطور از بدهی به استقلال مالی برسیم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- تکامل شما با مدت زمانی که صرف می کنید طی نمی شود بلکه تکامل شما با سرعت عمل در اجرای ایده های الهامی، طی می شود؛
- ریشه احساس نیاز به «شراکت»؛
- سرراست ترین مسیر برای ایجاد تعادل در زندگی شخصی و کسب و کار؛
- اولین قدم برای «خروج از مدار بدهی و گرفتاری مالی» و «ورود به مدار استقلال مالی»؛
- تفاوت میان “ریسک کردن” و “اطمینان قلبی به نتیجه نهایی”؛
منابع کامل درباره محتوای این قسمت: دوره روانشناسی ثروت 2
دوره روانشناسی ثروت 2، منبع کاملی است برای:
- تبدیل عشق و علاقه به کسب و کار؛
- مدیریت کسب و کار با همان امکاناتی که داری و درآمد ساختن از آن؛
- چگونگی تبدیل ایده های خام به دستورالعمل هایی اجرایی که منجر به تولید یک محصول یا ارائه خدماتی می شود که هم مسائل افراد را حل می کند و هم برای ما پول می سازد؛
- ایجاد باورهای مناسب برای جذب نیروی مناسب به کسب و کار و مدیریت آنها؛
- ایجاد باورهای مناسب برای جذب مشتریان وفادار به کسب و کار؛
- و…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار94MB28 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار26MB28 دقیقه
وَلَقَدْ جَاءَکُمْ مُوسَىٰ بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ
و قطعاً موسی برای شما معجزات و دلایلی روشن آورد، سپس شما پس از [رفتن] او [به کوه طور] گوساله را معبود خود گرفتید، در حالی که [به خود و دلایل آشکار و روشن حق] ستمکار بودید.
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان متقی و متعهدم
استاد وقتی درباره احساس لذت بی قید و شرط صحبت میکنید مدام یه آگاهی تو ذهنم مرور میشه
و اون آگاهی اینه که خوشبختی، لذت، ارزشمندی و درک ما از خداوند ارتباط تنگاتنگی با هم دارن
گاهی ما میایم با بافته های ذهنی که محصول خانواده، تربیت، جامعه و … است مثل قوم بنی اسرائیل یه گوساله برای خودمون میسازیم که باهاش آرامش پیدا کنیم
چه اسمشو بزاریم گوساله سامری
چه اسمشو بزاریم پول
یا روابط
یا کسب و کار
و هر چیز دیگری.. ما هیچ گاه نه آرامش رو تجربه خواهیم کرد و نه تمام اون چیزهایی که مدام براش میدویم..
لَهُ دَعْوَهُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ
دعوت حق فقط ویژه خداست. و کسانی را که مشرکان به جای خدا می خوانند، چیزی [از درخواست ها و نیازهایشان را] برای آنان برآورده نمی کنند مگر مانند کسی که دو دستش را به سوی آبی [که با آن فاصله زیادی دارد] می گشاید تا آب به دهانش برسد و حال آنکه هرگز نخواهد رسید، و دعا و درخواست کافران [از غیر خدا] جز در گمراهی و تباهی [که به نتیجه و هدف نمی رسد] نیست
پرستش فقط دریافت روزی نیست.. پرستش آگاهی به منبع لذت و وجوده که عشق بی قید و شرط هم از همین نگاه تراوش میکنه.. و این آگاهی میتونه تا ابد به اندازه درک ما از توحید افزایش پیدا کنه
مثلا ما ارزشمندی رو در تایید دیگران جستجو میکنیم و هیچوقت اون ارزشمندی واقعی و فطری رو که از ازل با ما بوده درک نخواهیم کرد
مثلا ما ارزشمدی رو در پول و ثروت جستجو میکنیم و هیچوقت قانع نمیشیم
به قول خداوند: إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا
این نگاه ذهنی ماتریالیستی که مقایسه هم زاده اونه.. که قضاوت هم زاده و محصول اونه.. که ترس و خشم و شهوت محصول اونه
این نگاه که متکی بر منطقه.. منطقی که بر پایه عقلانیت استوار نیست بلکه تهش میشه این که:
قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَٰلِکَ یَفْعَلُونَ
گفتند: نه، بلکه پدرانمان را یافتیم که به این صورت عبادت می کردند!
این پدران تمام اون مبانی فکری غلطیه که ما ازش الگو گرفتیم..
در مقابل این نگاه نگاه شهودی قرار داره.. نگاهی که تضاد نداره.. انتزاعی نیست.. نگاهی که از درون تراوش میکنه..
به اندازه ای که ما باورهای غلط و شرک آلود رو که به سان بت هایی ما رو تحت سیطره خودشون گرفتن در هم میشکنیم خدا رو میفهمیم نه اینکه میشناسیم (شناخت ذهنی محصول نگاه غلط مذهبیه و خدا رو نمیشه با ذهن درک کرد)
یعنی شهودش میکنیم
به همون اندازه آگاه میشیم
به همون اندازه از سیطره تضادها رها میشیم
به همون اندازه از گذشته و آینده رها میشیم
به همون اندازه تسویه میشیم و الهامات رو دریافت میکنیم ونفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها
و به همون اندازه احساسمون بهتر میشه.. احساس لذت بی قید و شرط.
احساسی که متضادی نداره ..
احساسی که دلیلی نداره..
این نگاه که باید کاری کرد که به آرامش رسید، به لذت رسید، به ارزشمندی رسید. این نگاه محصول ذهنه
اما در نگاه شهودی ما خداییم، در نگاه شهودی ما ثروت میسازیم برای اینکه ثروت بشیم و خدا رو در قالب ثروت درک کنیم
در نگاه شهودی ما روابط میشیم برای اینکه با تجلیات خداوند، با جلوه رخ معشوق، با انسان ها عشق بازی کنیم نه اینکه لذتمون وابسطه به آدما باشه
در نگاه شهودی ما کسب و کار میشیم برای اینکه درک خودمون رو از خداوند توسعه بدیم و از لحظه لحظش لذت میبریم نه اینکه عامل لذتمون اون کسب وکاره
و در تمام این مراحل ما کافی هستیم..
و تمام این تلاش ها جنبه فان داره
به قول خداوند:
وَمَا هَٰذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ
ما اومدیم بازی کنیم و در بازی هم مهارت افزایش پیدا میکنه هم شناخت و هم لذت
تو بازی عجله نیست
تو بازی چسبیدن به نتیجه معنی نداره
بازی لذته و لذته و لذت
و این دنیا لهوه یعنی به شدت میتونه انسان رو به خواب ببره
همون که خدا میگه لَقَدْ کُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هَٰذَا فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ
مراقب باشیم تو همین دنیا اینقدر آگاه بشیم که تیز بین بشیم.. این تیز بین شدن همون موحد شدن و آگاه شدنه..
به اندازه ای که آگاه میشیم با خداوند یکی میشیم و حجاب وهم و ذهن از میان برداشته میشه
دوستتون دارم گلهای من و بوسه میزنم بر هر نگاهی که این کامنت روزیش میشه