مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار

بسم‌ الله الرحمن الرحیم

سلام استاد سلام خوبان سلام مهربونها

کار واسه من تفریحه، استاد جان این کلا دومین باری است که این جمله را شنیدم.

بار اول از آقایی شنیدم که درآمد 100 هزار دلاری در ماه تو ایران داشتن و الان از شما و برای ذهن من که کار براش زجر است و دنبال الگو های مختلف هستم تا براش منطقی کنم خیلی لازم است که هزار بار با خودم تکرار کنم کار همون تفریحه، تفریح همون کار است همراه با نشان دادن الگوها

نکته دیگر اینکه گفتید:

_ آدم شادی بودم حتی اون زمانیکه از لحاظ مالی رشد نکرده بودم. کلیدِ احساس خوب =اتفاقات خوب.

_وقتی تمرکزتان روی یک مورد خاص است مطمئناً اون موضوع بهتر پیش می رود

_ تقریبا به سرعت ایده هام را اجرا می‌کنم زمان نمی‌گذارم اول خوب پخته بشود تو مسیر پخته می شود

دلایل موفقیت سریع ، 1خوب روی باورها کار کردن 2 نسبت به چیزهایی که الهام می شود یا تو مسیر قرار می گیرد سریع عمل می کنم و بعد تو مسیر قدم های بعدی گفته می‌شود.

واما اصلی که اگر توش به یقین برسم همه چی حله

تو هر شرایطی که هستم بپذیرم یکسری باورها ی نادرست داشتم که آگاهانه یا ناآگاهانه باعث شدم این شرایط یرای خودم بوجود بیاورم .. پس حالاکه این شرایط نامناسب به خاطر باورهای من بوده و تحت کنترل منم هست بیام با همون قدرتی که باعث شده خودم را بدبخت کنم با همون قدرت می آیم خودم را خوشبخت می کنم درسته کار سختیه اما شدنیه با تمرین، می‌آیم شروع می کنم نحوه تفکرم را عوض کردن نحوه باورهام را عوض کردن .

در رابطه با نظر مردم که پاشنه آشیلم هست اقدام عملی کردم ، می خواستم غذایی را که نمیتونستم بخورم دور بریزم این کاریه که برای من قبلی به شدت سخت و مخالف چهار چوب های مذهبی اسراف بود اما الان بهتر شدم ولی به خاطر آدم هایی که اونجا بودن ذهنم می گفت یعنی چی فکر می کنند می گوئن اینقدر کشیده نمیتونه بخوره دارد می ریزد دور . ولی این کار را انجام دادم که به ذهنم بگم برام مهم نیست چی می گن یا می خواهند پشت سرم حرف بزنند یا نه ! کار دیگر بو کردن گل تو خیابون بود که همین را ذهنم می گفت ، الان پیش خودشون چی فکر می کنن با این سن و سال بچه شده! دارد گل های کنار خیابون را بو می کند اما بهش گفتم بوی گل رز را دوست دارم بهم حس خوبی می دهد بگذار هر چی دوست دارند فکر کنند . مگر من می تونم جلوی فکر کردن مردم را بگیرم!

خلاصه

افسار ذهنم را دوباره دست می گیرم .آرام آرام می گذار م تو مسیر درست . ذهنم باعث همه این اتفاقات شده بدون که کنترلش دست خودم است میتوانم کنترلش کنم بقیه اش اتفاق می افتد

از بدهکاری می‌رسی به بدهکاری کمتر بعد صفر شدن بعد درآمد بعد موفقیت مالی‌ بعد فراوانی بی نیازی و بعد آزادی مالی بعد که یادت می افتد چقدر غصه خوردی به خاطر نداری ، خنده ات می گیرد .

خدایا می دونم که ناتوانم که ذهن چموش را خوب کنترل کنم اما تو مراقبی تو توانایی تو قادری تو حواس جمعی فراموش نمی کنی خوابت نمی برد چرت هم نمیزنی پس لطفا همه جوره هوامو داشته باش خودت کنترلش کن رفیق ممنون