مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار - صفحه 23

389 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    به نام خدای مهربان هدایتگرم

    خدا رو شکر که من در بهترین گام این پروژه قرار دارم، و در گام یازدهم قدم می‌گذارم .

    سلام به استاد عزیزم و سلام به تمام عزیزان هم قدم من در مسیر تکامل و بهشت

    فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ‌یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

    به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى کسانى که از پى ایشانند و هنوز به آنان نپیوسته‌اند شادى مى‌کنند که نه بیمى بر ایشان است و نه اندوهگین مى‌شوند

    آل‌عمران 170

    ……..

    می‌تونه تفریح و سفر و کار یکی باشه . همه چی با هم ه . آخ ک چقدر خوبه !… منم اینو دوست دارم استاد . من همچین سبکی برای زندگیم می‌خوام . واسه همین خیلی به این فکر کردم ک چطور میتونم به همچین راهی هدایت بشم ک کاری داشته باشم که با آزادی زمانی و مکانی همراه باشه و تفریح و کار و عشقم یکی باشه . و یه چیزی بگم؟ جالب اینه ک من انگار این بخش از صحبتهای شما رو الان شنیدم ، انگار ک درواقع خودتون پاسخ دادین به این سوال ذهنی من ک چطور ؟ چطور میشه به این نتیجه رسید ک استاد رسیده ؟ خودتون یه خرده بعدترش گفتین ها ، ولی من تازه امروز انگار فهمیدمش ک وقتی در مسیر درست باشی . وقتی در مسیر درست باشی کار و تفریح و عشق همه ش یکی میشه . وااای! خدای من ! این یعنی من هم میتونم به این جایگاه برسم . خدایا شکرت . من خیلی بابت این موضوع دغدغه داشتم ک یعنی میشه برای من هم ؟! و جالبه ک این وعده ی شدن رو شما خودتون دادین . وقتی مسیرم درست باشه ، وقتی ک در حال درست کردن باورها باشی ، همه چیز از نرم و معمول جامعه جدا میشه . از محدودیت‌هایی ک دیگران در حال تجربه کردنش هستن فراتر میری. عشق ،شادی، کار و لذت رو بی‌نهایت میتونی تجربه کنی . نه اینکه مثل معمول جامعه محدود و بسته باشی و تجربیاتی ک دلت میخواد داشته باشی رو فقط آرزو بدونی . یعنی من تا حالا شیرین تر از این خبر نشنیده بودم . اینقدر بهم چسبید .اینقدر با عمق جان درکش کردم ک دیوانه م کرد واقعا . یه لحظه احساس اینکه در پوست خودم نمی گنجیدم رو تجربه کردم . استاد باید بگم من وقتی میدیدم بعضی از بچه ها در کامنت ها خیلی احساساتی می نویسن و از عبارتهایی مثل همین چسبید و کیف داد و دیوانه شدم و اینا استفاده میکنن با خودم میگفتم چ خوب ک اینقدر احساس عمیقی از این فایل گرفته ، و من نگرفتم هیچوقت اما باور کنید دارم تجربه ش میکنم . وقتی بچه ها میگفتن ک دارم اشک میریزم یا با شنیدن مثلا این قسمت فایل گریه کردم من گاهی تعجب میکردم و فک میکردم اغراق می‌کنه اما خودم این روزها دارم همچین احساسی رو درک میکنم . احساس اینکه لطیف شدم . احساس اینکه خیلی عمیق تر همه چیز رو درک میکنم . باور میکنید من امشب از تماشای طلوع ماه اینقدررررر غرق لذت شدم ک انگار داشتم دیوانه میشدم . میگفتم خدایا چطور من تا حالا چنین زیبایی بی نظیری رو درک نکرده بودم . با اینکه من طبیعت گرد هستم و همیشه چشمانم زیبایی های زیادی می بینه اما احساس میکردم این صحنه برای اولین بار داره در زندگیم اتفاق می افته . اینقدر عمیق بود برام . تو وجودم با خداوند داشتم گپ میزدم و شکر میگفتم . شفاف و زلال شده بودم . انگار زمان متوقف در همون چند دقیقه بود . غرق شادی بود .یاد این افتادم ک شما می‌گفتین در بندرعباس راه می‌رفتم و با خدا حرف می زدم و اشک می ریختم و من هربار می شنیدم می گفتم مگه میشه ؟! اما الان خیلی به چنین حدی از لطافت و درک نزدیک شدم . و انگار یه دستاورد ، یه موفقیت یه همچین چیزی این روزها به زندگیم اضافه شده . نمی‌دونم چرا استاد . توصیفش برام سخته ولی احساس می‌کنم یه چیزی ب زندگیم اضافه شده ، یه اطمینان قلبی ، یه شادی درونی ، یه حسی ک خیلی دوسش دارم و فقط میتونم خدا رو شکر کنم

    در رابطه با الگوهایی ک دارن عشق میکنن و پول در میارن بگم : افرادی که در برنامه هایی مثل دانس در برنامه های بالیوود فعال هستن . هربار ک مادرم در حال تماشای این برنامه هست می بینم ک چقدر خوش می گذرونن ، همه ش در حال رقصیدن و خندیدن و شادی کردن و تشویق و لذت بردن و تحسین کردن هستن . همه ش دارن حس خوب میدن و حس خوب می گیرن و جالبه که دارن کارشون رو رشد میدن ، پول در میارن ، اثر خلق میکنن و همه کار باهم داره اتفاق می افته واسه شون. همه ش تحسین شون میکنم ک عشق شون رو دنبال کردن . عشقی ک کی فکرش رو میکرد یه روز تبدیل میشه به یه هنر پول ساز !

    و یا خواننده ها ، من وقتی یه خط آواز میخونم اینقدر آدرنالین و کلی ترشحات شادی بخش در وجودم ترشح میشه ک لبریز از حس خوب میشم و حالا اونی ک کارش همینه . یعنی کارش خوندن هست .همیشه داره چنین حجمی از احساس خوب رو تجربه می‌کنه و هم عشق و تفریح می‌کنه و هم پول می سازه واسه خودش . مثل تیلور سویبفت ک در رکوردها ثبت شده میزان ثروتی ک با کنسرتهاش خلق کرده . یا مثلاً کسی ک داره تنیس بازی می‌کنه . عشق می‌کنه از انجام این ورزش ، تناسب اندام داره ،سالم هست ، کیف و لذت داره ، مسافرت می‌ره ، کلی دوست خوب پیدا می‌کنه و البته پووول هم می سازه ، مثل سرینا ویلیامز … اونی ک داره گیم و بازی انجام میده با کامپیوتر ، کاری ک دوست داره و لذت می بره اما پول هم می سازه …

    و یا هزاران هزار هنری ک واقعا هم جنبه‌ی تفریح و لذت داره واسه افراد و هم جنبه‌ی پولسازی …

    یکی از دغدغه های صاحبان کسب و کار در جامعه کارکنان اون کسب و کار هست . خبر خوب اینه ک وقتی باورهای درست داشته باشم، آدمهایی وارد زندگیم میشن ک خالصانه به من کمک میکنند و کسب و کارم رو گسترش میدن بدون اینکه من نظارت داشته باشم . اگر باورم در مورد آدمها درست باشه چنین افرادی رو جذب خواهم کرد .

    من هم دوست دارم همه چیز رو نقد بخرم و همواره موقع خرید هزینه کامل رو بپردازم. من اجازه نمیدم ک باور کمبود من رو به هول و ولا بندازه که گرفتار عجله بشم و حرص بزنم و خودم رو به قرض و سختی بندازم .

    وقتی باورها درست بشه همه چیز درست میشه.

    من باید با دیدن ثروت و دارایی افراد به این باور و ایمان برسم ک من هم میتونم برسم و داشته باشم و این دیدن ها باید ایمان من رو تقویت کنه . من باید با دیدن نعمتها و دارایی افراد اونها رو تحسین کنم و ایمانم به فراوانی و نعمت جهان بیشتر بشه .

    من این رو باور میکنم ک محدودیت فقط در ذهن من است و از همه چیز بی حد و اندازه در جهان وجود داره و جهان جهان نامحدودی هست .

    استاد من هم خیلی دوست دارم با داشته‌هام و نعمتهام ایمان و باور بقیه رو به این مسیرم بالا ببرم و باعث تاثیر مثبت و الهام بخشیدن به اونها بشم . منم خیلی دوست دارم خوب زندگی کنم و در بهتر شدن جهان نقش و تاثیری داشته باشم .من عاشق الهام بخش بودن و حس خوب دادن هستم .

    من ارزش و جایگاه خودم رو به داشته‌هام گره نمی‌زنم. من احساس خوشبختی و موفقیتم رو به دارایی هام گره نمی زنم . احساس خوشبختی و آرامش من یه موضوع درونی هست و نباید به هیچ عامل بیرونی گره زده بشه . من همینطور ک هستم بسیار ارزشمند هستم و مورد تایید خداوندم .

    خدایا شکرگزارم ک بر من و وجود من می افزایی و من رو آماده ی دریافت نعمتهای بیشتر می‌کنی .

    هم روابط، هم خدا و هم سلامتی و هم احساس آرامش و هم پول و ثروت برام خیلی خیلی مهم و ارزشمند هست . من خدا و خرما رو با هم می‌خوام . چون می‌دونم این خدایی ک سلامتی میده ، ثروت رو هم میده . این خدایی که عشق وارد زندگیم می‌کنه ، میتونه بهم آرامش رو هم بده . این خدا همه چیز رو باهم بهم میده . این خدا می‌تونه من رو بی نیاز کنه و به رضایت برسونه . اگر باورهای درستی داشته باشم در همه جنبه ها وارد مسیر درستی میشم ک همه چیز رو با هم تجربه میکنم. به قول خداوند به لعلک ترضی… می رسم …

    استاد من هم تصمیم گرفتم با خداوند شریک بشم . تصمیم گرفتم که تمام نداشته ها و کمبودهام رو با خداوند سهیم بشم تا اون نیازهای من رو برطرف کنه .

    ثروت ، شهرت ، عشق ، موفقیت ، خوشبختی …

    یکی از دلایل سرعت موفقیت این هست که یک: روی باورها کار کنی و دو : اینکه ایده‌های الهامی رو اجرا کنی. ایده ها در طول مسیر پخته میشه . و این باعث میشه تا سرعت تکامل بالا بره . من خودم روی این اجرای ایده های الهامی خب میتونم بگم قوی نیستم و ضعیف عمل میکنم اما می‌خوام ک بهبود پیدا کنم . می‌خوام ک عملگرا باشم . می‌خوام ک رشد بدم خودم رو و از استاد الگو بگیرم .

    معنای واقعی ریسک این هست که ت کاری رو انجام بدی ک مطمین نیستی نتیجه‌بخش باشه یا نباشه .

    در هر حالتی ک هستی باید بپذیری که باعث و بانی شرایطت خودتی و نه هیچ کس دیگه . دنبال مقصر نباش. هرچه در زندگیت داری تجربه می‌کنی رو خودت ایجاد کردی . خودت آگاهانه یا ناآگاهانه با افکار و باورهات شرایط خودت رو در تمام جنبه‌های زندگیت ایجاد کردی . از خودت بپرس ک چ باورهایی داری که باعث بروز رفتارهایی در تو میشه ک شرایط ناخواسته و احساسات بد رو در تو ایجاد می‌کنه ؟؟

    پس بپذیر ک خودت باعث ایجاد ناخواسته ها در زندگیت شدی .به خودت بگو حالا ک خودم این شرایط نامناسب رو ایجاد کردم و زندگی و شرایطم تحت کنترل خودم هستم پس میتونم با همین روش خودم رو از این شرایط خلاص کنم . حالا ک خودم به جاده خاکی زدم و منحرف شدم از مسیر اصلی پس میتونم با تغییر افکار و باورهام شرایط مناسب و دلخواه رو ایجاد کنم . میتونم با تمرین و تعهد و استمرار افسار و کنترل ذهن رو در دست بگیرم و کم کم به مسیر درست هدایتش کنم و به جاده اصلی برگردم و تکامل رو طی کنم . کم کم از بدهکاری خارج میشم ، عشق وارد روابطم میشه ،آرامش م بیشتر میشه ، سلامتی م عمیق ترو با کیفیت تر میشه ، توحیدی تر عمل میکنم و به همین شکل همه چیز در زندگیم بهتر و بهتر میشه تا اینکه به آزادی مالی و عشق در روابط و آرامش و خوشبختی و احساس عالی می‌رسم . همه چیز درست میشه وقتی ک بتونی ذهن رو کنترل کنی . بدون ک کنترل ذهن دست خودت هست و تو میتونی که ذهن رو کنترل کنی . اونوقت همه چیز در پی این باور و این عملکرد رقم میخوره . و زندگیت از این رو به اون رو میشه .

    خدایا تحول زندگی من در دستان توست. حال و اوضاع زندگی من رو به سمت بهشت متحول کن .

    ⁦:⁠-⁠⁩⁦:⁠-⁠⁩⁦:⁠-⁠*⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    زینب کریمی گفته:
    مدت عضویت: 560 روز

    سلام و‌درود به همه دوستان عزیزم و‌استاد جان.

    واقعیتش میخوام‌بگم‌چقدددددر عالیه که کار و‌تفریح ادم‌یکی باشه

    مثلا هم بری مسافرت و‌لذت ببری،هم کار کنی و هم‌پول بسازی

    این‌فوق‌العا‌دس.

    من تا قبل از این فایل میگفتم خیلی خوبه که ادم چندین تا شغل راه اندازی کنه ولی شما به نکته عالی اشاره کردید که اگه قراره کسی پولدار بشه با همون یه شغل هم‌میتپنه پس نیازی به چندین شغل نیست.

    هر روز‌که میگذره ایمانم‌نسبت به اینکه باید باورها تغییر کنن تا شرایط بهتر بشه بیشتر میشه .

    این‌فایل ها عالیه عالی

    استاد جان‌ممنونم‌از شما بخاطر این‌مطالب و‌سپاسگزارم‌از مریم‌حان‌بخاطر گرداوری اینها

    خداوند بهتون برکت بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 875 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز عالی دیگر الهی شکرت

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم

    پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    گام11

    یکی چیز های که استاد به آن اشاره کردن بحث قبول کردن تمام اتفاقات زندگی بوسیله خود ما است

    خییلی درد داره قبول کنی هیچ کس مقصر نیست سخت است ولی اگر می خواهی زندگی ات را تغییر بدی باید بپذیری که خودت مسول تمام اتفاقات زندگی خود استی الهی شکرت

    اتفاقات زندگی ما بوسیله توجه و افکار ما ایجاد می شود الهی شکرت الهی شکرت

    اگر در مسیر کار می خواهم شریک داشته باشم از ضعف شخصیتی خودم است چیزی که حالا من خیییلی بهتر درک میکنم حرف های استاد را خییلی خوب درک میکنم من با پسر عمویم در یک مغازه شریک هستم و میبینم چقدر خودم را محدود کردم چقدر می توانستم به به تنهایی خیییلی کار ها را انجام بدم الهی شکرت

    حالا هم به زودی تا سال جدید از پسر عمویم جدا می شوم و کار خودم را شروع میکنم

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه ش گفته:
    مدت عضویت: 1675 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز، مریم جانم و تمام دوستان خوبم

    استاد پارت اول که راجع به این گفتید که: در زندگی من، کار و تفریح و لذت و عشق و سفر و… همه و همه با هم هستن، خیلی خوشحال شدم. خیلی حس خوبی بهم دست داد

    قبلا هم شنیده بودم ازتون، ولی انگار فراموشش کرده بودم.

    همونجا ویدیو رو متوقف کردم و بهش فکر کردم؛ گفتم اولین قدمی که من برای تجربه همچین حالتی میتونم بردارم چیه، دیدم خواستنش!

    یعنی من اگر باور کنم که همچین چیزی ممکنه، خب میخوامش. من تا الان حتی همچین خواسته ای رو هم نداشتم

    بعد خیلی واضح گفتمش؛ گفتم خدایا، من میخوام که در زندگی من، کارم، لذتم و عشقم و تفریحم و … با هم یکی باشن؛ نمیخوام از هم جدا باشن.

    و وقتی برای شما شده، قطعا برای من هم میشه فقط کافیه که نگاهم رو تغییر بدم

    موضوع دیگه، اینکه تصمیم گرفتم تغییر کنم و از این به بعد وقتی یک فرد موفق رو دیدم، به جای غر زدن و حسادت و خود سرزنشی و…، سریع در قدم اول تحسینش کنم و بعد با خودم بگم که اگر ایشون تونسته به این موفقیت برسه، این یعنی قطعا من هم میتونم اگر مثل اون فکر و عمل کنم.

    و در آخر؛ یکبار دیگه تصمیم به اینکه در هر زمینه ای مسئولیت زندگیم رو بپذیرم

    در زمینه مالی، من هر شرایطی که دارم خودم رقمش زدم

    در روابط، وضعیت کنونیم رو خودم خلق کردم

    در سلامتی، آنچه که هستم رو من ساختم

    و…

    و کسی که میتونه شرایط رو بهتر کنه هم خود منم! نه هیچکس دیگه ای

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ژیلا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1199 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عشق

    سلام به خانم شایسته ی عزیز

    سلام به خانم فرهادی نازنین

    سلام به خودم و به بهترین های روی زمین توی این سایت معنوی

    بله میشود

    میشود

    میشود

    شما باید افکار ذهنو تو دست بگیری

    با همون فرمونی که رفتی به سمت بد بختی با همون فرمون میشه با همون فرمون برمی‌گردی به سمت موفقیت به سمت عشق به سمت سلامتی

    کار ما چیه

    ما باید بدونیم که چه افکاری تو ذهنمون هست از کجا اومده این فکر ریشه اش چی بوده تاااا بتونیم بهتر بشناسیم اون نخی که باعث پیچیدگی کلاف زندگی شده باعث سردرگمی شده باعث احساس بد میشه رو بهتر میتونیم شناسایی کنیم

    همه چی تو ذهن ما اتفاق می افته

    این بیرون هیچ محدودیتی نیست

    خدا جونم سپاسگزارم که قبل از اینکه من ازت درخواست کنم اجابتم کردی

    صبح که چشامو باز کردم گفتم خدا برام مشتری بفرس بعد گفتم اصلا خودت برام مشتری شو

    نمیدونم چند دقیقه بعد ایتا رو که باز کردم نرگس سفارش دوتا رب برای دوستاش داده بود و من چقدر خدا رو بوووس کردم بعد ناخودآگاه خوندم تو کجایی که شوم من چاکرت

    بعد گفتم جای دوری نیست همین جاس همین تو قلبمه همین نفسمه همین دستامه خدارو شکر

    دیروز یکم پا روی ترسام گذاشتم رانندگی با سرعت بالا رو خیلی میترسیدم و همیشه توجیحم این بود که احتیاط شرط عقله ولی دیروز بلوار مرجعیت خلوت بود و من یاد ترسم افتادم و با سرعت صد کیلومتر، بله صدتا برامن خیلی بالا بود و رفتم و هورااااا کشیدم و آهنگ گوش دادم و همش تصور میکردم که سوار ماشین اتومات هستم و دیگه لازم نیست دنده عوض کنم واااای چقدر خوشحالم اصلا فکر کردن به خواسته هام آنقدر شیرینه که عین مزه قند عین عسل عین خامه ی کیک و شیرینی خامه ای حتی بهتر از اون تو دلم غنج می‌ره

    بازم خدارو شکر

    غرق در نور و معرفت و الطاف الهی باشید خواهران و برادران عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3470 روز

    سلام به همه ی عزیزان ودوستای خوبم

    خوب که به این مسئله نگاه میکنم ، میتونم بگم اون اهرم رنج که ازبی پولی که نه بلکه از نبودن پول کافی برای برآورده کردن خواسته هامون داشتیم فقط شروع کردیم به تغییر وساختن سبک زندگی جدید وقبلا گفتم توی یه جا که یه دوستی از رهایی از بدهی هاش ،گفته بود،که چطور تونست تیکه تیکه بده، ما هم اول جلوی قرض ووام گرفتنمونو گرفتیم و دیگه تحت هیچ شرایطی از کسی قرض نگرفتیم وشروع کردیم به ترتیب به پرداخت بدهیهامون ، هربار که یک بدهیمون تموم میشد ،شادی میکردیم وپرداخت بدهی بعدی وبعدی والآن هفته ی پیش بدهی وام خونه مون رو تموم کردیم وخدا رو برای این رهایی از

    بدهیها بسیار بسیار بسیار زیاد شکر میکنیم .

    استاد میگه نباید وام بگیری وامها یه تله هستن و تورو بدهکارتر میکنن درواقع ما با گرفتن این وام از بانک

    خودمونو بیچاره کردیم هم چند برابر پولو باید پرداخت میکردیم چون درصد بهره ای که میگرفتن خیلی بالا بود هم جریمه ی دیر کرد داشت وهر وقت به هر دلیلی قسط رو به موقع نمی تونستیم بدیم جریمه اش، روی قسط بعدی می اومد وپول قسط بعدی رو که پرداخت می‌کردیم اول جریمه رو برداشت میکردن بعد باقی پول به قسط حساب میشد که کم میاومد .

    من یه پاشنه ی آشیلم پیداکردم اونم این بود که فکر میکردم قسطی که پرداخت نکردیم باید یه پولی جوربشه که هم قبلی وهم بعدی رو باهم بدیم وچون نداشتیم قسط بعدی هم نمدادیم وهی سنگین تر و سنگین تر میشد وجریمه ها هم بزرگتر وبزرگتر میشد، میخوام بگم اگه به جای این تفکر که چه جوری قسط عقب افتاده رو جور کنم، به ادامه ی دادن قسط های بعدی ،حتی به مقدار کم می پرداختیم هم جلوی ضرر رو میگرفتیم وهم جلوی بزرگتر شدن بدهی رو وخدامیدونه که این وام با این همه جریمه که دادیم چقدر برامون آب خورد ، چون ما نشستیم ودرصدی که ازما گرفتن رو حساب کردیم چند برابر اون پولو پرداختیم وبا جریمه هاش بازم چند برابر میشد…

    میخوام بگم که وام گرفتن کمر آدم رو میشکنه وتا آخر عمرت بیچارت میکنه واز خوشی وزندگی خوب محرومت میکنه همه ظاهرو گل وبلبل میبینن که تو خونه خریدی ومجبور نیستی اجاره بدی ولی ما چی که همش هرچی در میاریم باید اجاره بدیم ،

    خب اونم میشه گفت اینکه میرن جای گرون میشینن واجاه ی بالاتر میدن به قسط وام دادن من چه ربطی داره ،

    ما دیگه دنبال هیچ وامی نرفتیم چون عمق فاجعه رو که چه بلایی سرمون میاد رو فهمیدیم، حالا اگه این پولو به جای خرید خونه برای کسب وکارم میگرفتیم بازم ،همین بود وباز مشگلات رسیدن به در آمد وسود وپرداخت بدهی باشکست روبرو میشد وبدهکاری بیشتری بار میآورد ، بنابراین سراغ وسوسه وامهای تپل و بازپس دادنهای تپلتر نرفتیم …

    در مورد درست کردن باورها ، بیشتر روشکر گزاری وکنار گذاشتن تلویزیون وپاکسازی گوشی اقدام کردم ،

    و الآن که به زندگیم نگاه میکنم ، میبینم،فقط به کارم مشغولم بدون اینکه پولی در بیارم ، فقط به سیو پول بسنده میکنم اونم از این راه که نیازهای خودمونو رفع میکنم، همین ومیدونمم این کافی نیست .

    بارها کارم رو شروع کردم وشکست خوردم وپولی درنیاوردم وخوب فکر کنم بهتره برم روساخت باورهای قویتر وبعد نتیجه رو ببینم …

    برای خودم وبرای همه از خالق خوبیها، بیشترین موفقیت رو طلب میکنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3758 روز

    سلام به استاد آرامش

    سلام به بانوی آگاهی

    و سلام به هم فرکانسی های محترم

    بابت آگاهی های فایل سپاسگزارم.چه تعریف متفاوتی استاد از ریسک میگن. ریسک یعنی ایده هایی که بهمون گفته میشه را سریع عمل کنیم. چقدر این جمله عمیقه. چقدر سرنوشت سازه و استاد بارها مثال هایی گفته اند از عمل به ایده هاشون و نتایجش. عمل کردن به ایده ها، ایده در مسیر پخته میشه. قدم اول خود ایده هست و بعد هی قدم های بعدی گفته میشه. اینو امسال بهتر درک کردم. یه ایده آمد بماند چقدر ترس داشتم از اجراش. ایده خرداد ماه آمد، یه آلبوم موسیقی محشر که برای افزایش واژگان کودکان و آشنایی شان با طبیعته. 3 ماه ذهنم مقاومت نشان داد ، من طرح را مینوشتم و خودمو در اجرایش تصور میکردم ، برای هر آهنگ یک جلسه در نظر گرفتم و بالاخره وارد ترسم شدم. اما خداوند گفت مریم سه جلسه روی یک آهنگ تمرکز کن که برای بچه‌ها درونی بشه و این شکلی هر بار ایده های دیگری گفت که واقعا طرح به مرور پخته شد.خیلی قشنگ شد. چیزی که من اینطوری ندیده بودمش . هر بار توی اجرا یه ایده ی دیگر اضافه شد و هی اعتماد به نفسم بالا رفت. وقتی سال تمام بشه معنیش اینه که توانستم آهنگهای آلبوم را برای خودم در درجه ی اول پر معنی کنم و در آینده برای همه ی کودکانی که باهاشون اجراش کنم تاثیرگذارتر خواهد شد. خیلی خوشحالم که این فایل را در بهترین زمان شنیدم . چون توی مسیر عمل به ایده ام هستم دارم بهتر درکش میکنم. الهی شکرت.استاد خیییییییلی خوبین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1844 روز

    به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این مسیر توحیدی

    سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرار دادن و سپاسگزارم از مریم جون عزیز که سلسله فایل های دانلودی مهاجرت به مدار بالاتر رو برامون تدوین کردن

    -اگر رو خودت کار کنی جهان ترو هدایت می‌کنه به سمت کسانی که از قبل درست هستند, این باور این آگاهی باعث شد تا خیلی جاها آرام تر باشم مثلا ناراحت میشدم کسی اشغال می‌ریخت تو طبیعت اما با تکرار باور قدرتمند بالا که اگر من رو خودم کار کنم هدایت میشم به مکان و انسانهایی که از قبل درست هستند , آرام میشدم و بجای تمرکز روی اون ناخواسته ، برمیگشتم به خودم و با تمرکز بیشتری رو خودم کار میکردم و خداروشکر ، جهان طبق قانون منو هدایت کرد و می‌کنه به سمت انسانها و مکان های با کیفیت و هرچی بیشتر رو خودم کار میکنم ،کیفیت این مکانها و انسانها بالاتر می‌ره و چون جهان همیشه به سمت رشد هست هی استاندارد های من بالاتر می‌ره و هی کیفیت زندگیمم بالاتر می‌ره

    نکته بعدی که خیلی برام دلنشین بود این بود که استاد فرمودند وقتی باورت درست باشه از جاهای مختلف ثروت به سمتت میاد که بتونی نقد خرید کنی ، این موضوع الان برام جا افتاد که چرا نباید وام گرفت ، چون اگر منه ماریا باورهای درستی راجب فراوانی داشته باشم ، اونوقت از مسیرهایی که فکرشو نمیکنم ثروت و فراوانی به سمتم میاد و من در شرایطی قرار میگیرم که بتونم نقد خرید کنم

    این باور رو خیلی دوست داشتم و یه جورایی به جونم نشست ، من رو باور فراوانی کار میکنم و ثروت و موهبت از جاهایی که فکرشو نمیکنم از راه های بسیار مختلف به سمتم میاد که منو غنی می‌کنه از وام گرفتن و قرض گرفتن.

    خیلی دوست دارم بجایی برسم که تفریحم کارم باشم و کارم تفریحم اونوقته که هم ثروت میاد سراغم هم همیشه درحال لذت بردن از انجام کاری هستم که دارم انجام میدم و بنظرم این بهترین نوع زندگیه ، لذت پشت لذت …

    این خواسته با توضیحات استاد عباس منش دراین فایل ،در من شکل گرفت و من با ساختن باورهای مناسب و عمل به الهاماتی که با شرایط الآنم هماهنگه به سمت این آزادی مکانی و زمانی که ثروت هم برام به همراه بیاره پیش میرم

    خدایا من به هرخیری از جانب تو فقیرم منو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که غضب ورزیدی و نه گمراهان ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    شیما محسنی گفته:
    مدت عضویت: 3563 روز

    سلام و صد سلام و سلامتی به شما استاد عزیز، مریم نازنین و تمام دوستان دوست داشتنی هم دوره….

    گام یازدهم:

    جمله طلایی «« در هر شرایطی هستی، اول از همه بپذیر که خودت این شرایط را ایجاد کرده ای ‌و با همون قدرتی که این جهنم را ایجاد کرده ای، با همون قدرت، میتونی بهشت را هم ایجاد کنی»

    این جمله را باید با طلا بر تابلو نوشت و بر سر در خانه زد که هیچ وقت یادم نره که من هستم که این شرایط را ایجاد کرده ام و خدا جون من رو خالق زندگیم قرار داده و بس….

    چقدر لذتبخشه که خودمون خالق زندگیمون هستیم و هر جور که بخواهیم، میتونیم زندگیمون رو همون رنگ کنیم …

    خدا رو سپاس

    خدا جون شکر

    استاد در مورد قرض دادن و یا گرفتن فرمودین که خدا رو شکر فرکانس های من در مورد قرض دادن تا به الان طوری بوده که کمتر کسی اومده پیشم که بهش پول قرض بدم که اخیرا یه دوستی برای اولین بار زنگ زد و گفت 4 م داری که دستی بهم بدی و سه چهار ماهه بهت پس بدم؟؟!! من هم که شوکه شده بودم و انصافا داشتم، بهش گفتم تا 2 م میتونم بدم ‌و بهش گفتم که بیزحمت 3 ماهه برگردون و اما من مه بیشتر هم داشتم، ولی دوست داشتم با این احتمال که شاید هم برنگردونه و من اون وقت ناراحت نشم، اون پول رو بدم. بیشتر رو میدونستم که اگر برنگردونه، ناراحت خواهم شد‌.. البته که گفتم، این موارد بسیار بسیار نادر در مورد من اتفاق می افتد….خدا رو سپاس

    حالا در مورد وام، استاد جان من برای خرید خانه، چندین وام گرفتم و خدا رو سپاس تا به الان تعداد زیادی از ان ها را زودتر از موعد تسویه کرده ام و ماه بعد هم به لطف خودش یکی دیگه را تسویه خواهم کرد و با همین کارها، خیلی ورودی مالی بسیاری دارم این روزها …

    و ما در محل کار به شکل روتین، تو همکارها، برای همدیگر ضامن میشویم، البته نه برای هر همکاری …. برای ان ها که خوش حسابند و …. اما الان با شنیدن همین فایل، این موضوع هم برام خط قرمز شد و تلاش به اجرای این تعهد در موراد بعدی خواهم داشت… به امید خدا

    در پناه حق تعالی

    شیما بانو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نازیلا محجوب گفته:
    مدت عضویت: 469 روز

    سلام استاد خوبم

    سلام داداشیا و آبجیا

    سلام خانم شایسته جان

    دو مثالی ک گفتین، یکی ک قرض نده و قرض نگیر و ضامنِ کسی نشو!

    این دو مثال خودش یک درس هست .

    اگه این دو باور رو آدم در خودش نهادینه کنه نتایج خوب دستش میاد.

    من گذشتمو مرور کردم دیدم من از کسی تاحال قرض نگرفتم

    اگر پول خرد گرفتم پول های کم و ناچیز، ولی دستمو چنان گرفتم و پس همون پول خردها رو دادم نذاشتم طرف شاکی بشه و صداش درد بیاد .

    به برادرم قرض نه، ولی چون دستش گیر بود حکومت امارت تازه آمده بود بانک ها همه بسته شده بودن، پول نمیدادن ، نامزدیش بود 6 تا از النگوهامو فروختم دادم بهش، اون موقع نامزد سابقم بهم گفت این کارو کن چون ایشون آلمان بودن گفتن حال چون پول نمیشه واریز به کابل، پول زیاد البته،پس تو بفروش و توقع هم نکن پس برگردانه، منم همین کارو کردم فروختم و گفتم اگر ندادی هم من مشکل ندارم.

    گذشت و نامزدی هم تموم شد . یک ماه بعد نامزدیش ،نامزد سابقم بدون هیچ حرف و جنگی، و صحبتی جدا شدن ازمن، و یهو بلاک شدم من و خانواده من

    بعد یک ماه از رفتنش من با استاد آشنا شدم و زندگیم دست خوش تحول شد.

    ایشون حتی شش ماه بعد با کس دگر نامزد شدن

    من گرچه نامزدمو حضوری ندیدم ایشون کابل نیامدن

    اوایل بخاطر اینکه مرا به زور دادن به ایشان، از خانواده شاکی بودم خصوصا پدرم ک تهدید وار مرا به ایشان دادن بماند اون جریان بدی ک من به ایشان نامزد شدم، بعد جدایی دائم از پدرم گله مند بودم تو کردی تو باعث بدبختیم شدی

    گذشت و گذشت تا حرفهای استاد درونم رسوخ کرد .

    فهمیدم باورای غلط خودم، قربانی بودن و شدن این موضوع را رقم زد.

    بعدها فکر میکردم چون بیکارم برادرم اون پولو بهم بده خوبه

    ولی هرچه گذشت، من بی نیاز شدم ازون پول

    دلم نمیخواست پولی ک ماله اون آدمه دستم بیاد.

    بعد جدایی یک انگشتر از ایشون پیشم بود ک ندادم بهشون خودم خریده بودم نه اونا، از پول های جمع کرده خودم.

    فقط او النگوها و حلقه مال اون بود ک النگو رو خودش داد به برادرم و حلقه را ک ندادم پس

    من یک روز فک کردم اون پول حکم ناراحتی برام میاره اگه دستم بیاد

    پس بخشیدمش

    گرچه زیاد به برگشتش فک نکرده بودم

    ولی چون می دیدم وضع برادرم بیحد عالی شده هر روز یک مقدار فراوان پول تو حسابش میاد دریغ از اینکه بما بده یک چیز ناچیز دستمان میداد زورم میداد اینو ببین با اینهمه پول گداست

    ولی خب دیگه نخواستم پولی بده و نه یادش آوردم ببین تو یک روز دستت گیر بود من کمکت کردم حالا شاخ شدی برا خودت

    بخدا سپردم و توقعم کم کردم

    گفتم خدا بهم می‌رسونه اون کیه!

    این شد قصه اون قرض دادنه منم یادم افتاد با وجود ندانستن قانون و باورهای ثروت آفرین، ولی درعمل من هرگز این دو مورد انجام ندادم ک قرضی بگیرم کمر شکن، یا قرضی بدم منت بار، یا ضامن بشم.

    امیدوارم یه روز دوره روان‌شناسی ثروت یک خرید کنم تا باورای ثروت آفرینم قوی بشه و بی نیاز از اطرافیانم بشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: