مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار - صفحه 24
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-11 09:13:032025-01-13 08:46:40مصاحبه با استاد | باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کارشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندی که پروردگار جهانیان است
سلام گرم و آتیشی به مریم بانوی عزیزم واستاد عزیزم و خدا قوت بهتون ،یک سلام گرم دیگه به دوستان صمیمی و هم قدمی های عزیز
گام 11
باورهایی برای روان شدن چرخ کسب و کار
مریم جان ،عزیز دلم مرسی که چند روز فرصت دادی تا من برسم ،یه چند جلسه ای رو عقب موندم ،منتها این عقب موندن نه از روی عمد بوده نه،بلکه وقتی روی باورهات کار میکنی جهان شروع میکنه به براوده کردن خواسته هات ،گام هایی که راجع به فراوانی بود و روانشناسی ثروت 1 باعث شد من باورهایی رو درست کنم بخصوص باور فرراوانی رو و تمریناتی که با عزیز دلم داریم انجام میدیم واقعا شگفت انگیز همه چی شروع کرده به درست شدن ،تو این هفته ما انقدر مشتری داشتیم و بازدید داشتیم که حتی امروز که جمعه است و اکثر مردم خوابن ، من و عشقم از ساعت 10 صبح با مشتری تو بازدید ملک بودیم ، واقعا نتایج فوق العادع ای تو این روزها گرفتیم بع خصوص فراوانی مشتری رو داریم به چشم میبینیم خداروشکر
خدارو هزازان بار میلیون بار شکر ، خیلی حالم خوبه ، داریم واقعا روند روبه رشد رو حس میکنیم ، میدونم همین روزها اتفاقات مالی خوبی رو رقم میزنیم و میام مینویسم .
خوب بریم گام 11 و مدار بالاتر ،من که دارم لمس میکنم که مدارم داره تغییر میکنه و واقعا دارم روی خودم و شخصیتم کار میکنم و میبینم تغیراتم رو،این فایل رو خیلی دوس داشتم چون پاشنه آشیل من هستش بخصوص تو قسمت قرض دادن ،گذشته خیلی بد بود ولی الان بهتر شدم اصلا قرض نمیگیرم و وام نمیگیرم و قرض نمیدم چون واقعا دارم میبینم که مثلا به یکی 3 ساله یه عددی رو قرض دادم و هنوز پرداخت نکرده و به قول استاد باید زمانی قرض بدم که بدونم شرایطش دارم و در ذهنم با خودم بستم که اگر نداد هم نداد، البته بیشتر دوس دارم تو مداری باشم که اصلا قرض ندم و قرض هم نگیرم .
استاد عزیزم الان برای خودم یه تمرینی گذاشتم که وقتی ذهنم میخواد غالب بشه مواقعی بخواد قرض بگیره با خودم این جمله رو بگم ، (((اگه الان قرض بگیرم میرم تو مدار بدهکاری و از مدار ثروت دور میشم )) بلافاصله ذهنم تسلیم میشه چون روی این جمله خیلی کار کردم و یجورایی اهرم رنج و لذت براش کشیدم که اگر قرض بگیری چی میشه و همیشه به خودم یادآور میشم که باید سعی کنم تو مدار ثروت قرار بگیرم
برای قرار گرفتن تو مدار ثروت باید از مدار بدهکاری خودمون برسونیم به مدار صفر بعد مدار ثروت و این هم مستلزم تکامل هستش و الان من و عشقم هم داریم همین کار و میکنیم تمام تلاشمون بر این هست که همیشه به قوانینی که یاد میگیریم پایبند باااشیم اولین قانون
1.قرض نگیر ، وام نگیر،ضامن نشو ، قرض نده (دلیلی منطقیش هم اینه که باید تمام تلاشمو بکنم که در مدار ثروت بمونم
2.قانون تکامل رو عایت کنم اول با پرداخت بدهکار از مدار بدهی وارد مدار صفر بشم و بعد مدار ثروت
نکته قابل توجه :
تکامل شما با مدت زمانی که صرف می کنید طی نمی شود بلکه تکامل شما با سرعت عمل در اجرای ایده های الهامی، طی می شود
این جمله رو تجربه کردم دیدم هرزمان به الهاماتم بلافاصله عمل کردم نتیجه اش پیشرفت بوده ورفتن به مداری بالاتر ، تو این روزها دارم میبینم وقتی درگیر کار هساتم یدفعه یچیزی تو ذهنم میگه به فلان مشتری زنگ بزن ،یا فلان ملک معرفی کن ، وقتی انجام میدادم میدیم که اون الهام منو به قراداد نوشتن ختم کرده و رسیدن به درامد ،حتی عمل نکردنش همین هفته من و عشقم درک کردیم یه مشتری داشتیم که کلی عشق باهاشون رفت بازدید واین بنده خدا خیلی نمیتونست تصمیم بگیره و بازدیدهاش زیادمیشد ،یه وز که تو دفترمون بودن یدفعه من گفتم به فلان سازنده زنگ بزن عشقم بینیم ملکی داره برای انی بنده خدا ،و عشقم هم زنگ زد ولی متاسفانه برد ساختمونش ببینه چون خریدار هی تکرار میکرد نه من نمیتونم اینو بخرم اگه بخوام بخرم باید ملک الانم بفروشم ، خوب من و عشقم به منظق ذهنمون اعتماد کردیم و بهشنیده هامون از مشتری اکتفا کردیم و مشتری رو نبردیم برای بازدید در صورتی که الهامی که به من شده بود همین بود
مشتری رو بردار ببر سر ساختمون فلانی
ما متاسفانه به الهام گوش نکردیم بلکه به منطق ذهنمون گوش کردیم و اتفاقی که افتاد این بود که چند روز بعد با همون سازنده صحبت میکردیم همون مشتری ما رفته بود همون واحد از یک املاک دیگه گرفته بود همون مشتری که با جدیت میگفت (( نه من نمیتونم بخرم چون نمیخوام آپارتمانم الانم بفروشم)))
به همین راحتی ، این شد نتیجه عمل نکردن به الهام ،پس تکامل میشه
سرعت عمل در الهامتی که بهمون میشه و البته خوبیش این شد که این فایل از استاد رو دیدیم با عشق دلم و فهمیدیم که باید خیل حواسمون باید باااشه ، الان به محض اینکه چیزی تو قلبم بهم گفته میشه رو سریع انجام میدم و میدونم همین روزها تمام این الهامات تکامل من رو طی میکنه و تمام این کار کردن ها به بار میشینه و من وارد مدار ثروت میشم
موضوع بعدی هم که شراکت هست
این موضوع ررو خیلی سعی میکنم رعایت کنم چون از باور کمبود در اعتماد به نفس به نظرم شرک هستش که من به توانایی های خودم و به خدای خودم اعتماد ندارم دنبال یک نفر بیرون از خودم و خدای خودم هستم که برام رقم بزنه من همیشه این جمله رو راجه به شراکت زمزمه میکنم
اگر شریک خوب بود خدا برای خودش قرار میداد
و اما ریسک یا اطمینان قلبی :خیلی از اطرافیانم اینو شنیدم که تو خیلی آدم ریسک پذیری هستی ، تا قبل از این فایل واقعا من هم همچین تفکری داشتم والان که دارم دقیق میشم میبینم استاد درست میگه تو قلبم یک باوری به خدا داشتم و یک اطمینانی از قدمی که برمیداشتم منو رو ادم ریسک پذیر نشون میده ، درسته اون ریسک نیست اظمینان از کاری که میخوای انجام بدی و به نتیجه اش ایمان داری و این ایمان از همون وصل شدن به منبع نشات میگیرره واقعا درست
مریم جاان و استاد عزیزم ممنونم از هر دوی شما به خاط این فایل هایی که واقعا طلا هستند و میلیون میلیون میارزه
عاششششقتونم و دوستتتون دارم
خدایا شکرت بابت همه چی ،چقدر این مسیر مهاجرت عااالی
پیش به سوی مدار بالاتر
به نام رپ
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جانم و خانواده قشنگ و دوستان عزیزم خانواده عباس منش
خدا را شکر میکنم که دوباره فرصتی پیدا کردم روی ذهنم کار کنم و این فایل‌های زیبا رو ببینم و اینجا یک رد پا و یک کامنت از خودم بزارم
چقدر خوبه که شما با کارتون تفریح میکنید و لذت میبرید چقدر خوبه که وقتی تو مسیر درست باشی وقتی قانون جهان را بدونیم از کارمون لذت می‌بریم و کارمونو تفریح هم با هم یکی میشه واقعاً شما رو تحسین میکنم
وقتی کاری رو درست انجام بدیم نعمت ثروت سرازیر میشود د وقتی کارمون رو با کیفیت انجام بدیم وقتی کاریو درست انجام بدیم خود به خود جهان کاری میکنه که ما مشتری بیشتر ثروت بیشتر رو داشته باشیم و وقتی از کاری لذت ببریم هر ثانیه میتونیم ثروت جذب کنیم و پول در بیاریم و حس خوب و پیشرفت زندگی یادمه چند روز پیش معلمم که این سایتو بهم معرفی کرد من رو با این راه آشنا کرد بهم گفت یک فرمولی هست کنترل ذهن مساوی با پیشرفت زندگی فائزه تو تو باید ذهنت رو کنترل کنی تو باید هر اتفاقی افتاد خونسرد باشی
و اینکه محدودیتی وجود نداره ذهن ماست که محدودیت‌ها را ایجاد میکنه به شرط اینکه کنترل ذهن انجام بدیم از اطرافیانمون تاثیر نگیریم ذهنمون رو کنترل کنیم و به روحمون غذای مناسب و به ذهنمون ورودی‌های مناسب بدیم ما باید تو هر شرایطی شاد باشیم اینجوریه که نعمتو ثروت به سمت ما میاد باید شاکر باشیم
باید هر روز مثل غذا خوردن آب خوردن روی ذهنمون کار کنیم
اما یه موضوع پاشنه آشیل من من بیشتر از اینکه به فکر کسب و کارام باشم به فکر بقیه درآمدم رو بیشتر خرج میکنم برای کادویی این اون هنوز نمیدونم کار درستیه یا غلط ولی بعضی وقتا به این راه شک میکنم ولی یه حسی بهم میگه من شاید یک وسیله‌ای شدم تا بقیه رو خوشحال کنم و خدا بهم میده ولی نمیدونم شک دارم به این راه که این راه درسته یا نه ولی با دلم نمیاد برای کسی هدیه نگیرم کادو نگیرم و این بیشتر درآمدمو می‌گیره راستش اما از حال تصمیم گرفتم یکم به خودم فکر کنم
چقدر خوبه که این باور رو دارید وقتی حرکت کنید هدایت می‌شیم و خداوند راه بهمون نشون میده نباید نگران نتیجه باشیم
و اینکه به ثروت فقط پول نیست ثروت روابط خوبی که ما با دیگران داریم ثروت ثروت سلامتی ثروت شادی ثروت اگر نظر من باشه میگم خواب خوب و خوابی که توش کابوس نبینی هم خودش یک ثروته
استاد بابت این فایل زیبا و ممنونم از مریم جان بابت تدوین و جمع آوری این فایل‌ها و درست کردن این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
خدایا شکرت که دارم این فایل زیبا رو میبینم از تو سپاسگزارم
استاد امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشید و همراه مریم جان کلی لحظات خوبو داشته باشید
بنام خدای هدایتگر
سلامی دوباره به همه عزیزان
وااااای خدای من!!!
چییییی شد!!!!
قبل از گوش دادن این جلسه یهویی هدایت شدم که بازم توضیحات خانم شایسته رو راجب این پروژه گوش کنم!!!!!
کمی مقاومت کردم گفتم که یه بار گوش دادم خب!!!!
اما باز گوش کردم
دیدم خانم شایسته داره میگه که بندهایی توی وجودمون هست که اجازه صعود به مدار دیگه رو نمیده!!!!!!!!
گفتم یعنی چیییی!!!؟؟؟
تا اینکه این فایل رو گوش کردم و رسیدم به اون بخشی که استاد راجب شرایط بدهکاری دوستمون توضیح داد و اولین جمله استاد این بود:
اول از همه باید بپذیری که خودت باعث این شرایطت شدی!!!!
من گوشام زنگ زد مثل صدای ناقوووووس!!!!
یعنی چی!!!!!
یهویی یاد حرف خانم شایسته افتادم راجب بندها
گفتم بند من چیه؟؟؟!!!
یهویی متوجه شدم من هنوووووز نپذیرفتم که خودم این شرایط رو رقم زدم واسه خودم توی بحث مالی در حوزه علاقم
من هنوز ته ذهنم جهان و جامعه رو مقصر میدونم
من هنوز توی لایه های زیرین ذهنم میگم:
خب جهان محدوده من چیکار کنم
خب جامعه نمی پسنده علاقه منو من چیکار کنم
خب جهان توی این حوزه پتانسیلی نداره من چیکار کنم….
همش انگشت اشارم به بیرونه…
بعد اومدم از خودم سوال کردم که ببین عباس 2 حالت بیشتر نیست:
یا جهان محدوه و صرفا پول توی یک سری حوزه هاست
یا مشکل از منه…
با دیدن الگو ها میشه به جواب درست رسید
اگر جهان در این حوزه محدوده پس چرا فلان همکاران درآمدشون 10-20 برابر منه!!!!
اگر جامعه نمیپسنده و کسی علاقه ای به این حوزه نداره و کسی وقتشو نداره پس چرا فلانی ها انقدر شاگرد دارن!!!!!!
اگر جهان محدوده خب همه ما باید توی این حوزه شرایطمون مثل هم باشه امااااا نییییست!!!
خدای من
استاد در جلسه چهارم دوره ثروت میگه:
تا نپذیری خودت باعثش هستی نمیتووووووووونی حرکت کنی نمییتووووووونی تغییری ایجاد کنی
خانم شایسته در 12 قدم میگه:
یک دروازه ای هست که تا نپذیری خودت باعثشی نمیتونی ازش عبور کنی و تمام تغییرات بعد از گذر از این دروازه رخ میده!!!!!
الان میفهمم که چرا باز هم در این مدت یوقتایی نقش قربانی رو احساس میکردم و دلسوزی میکردم برای خودم که من خواستم ااما جهان محدوده و نمیشه!!!!! من چیکار کنم!!!
تقصیر من نیست و مشکل جهانه….
باورم نمیشه این منم بعد از این همه سال تازه رسیدم به این نقطه که انگار واقعا منم!!!!
بخاطر همین بود حوصله ام سر میرفت وقتی مینشستم پای دوره ثروت 1
انگار ته ذهنم این بود که خب من بیام وقت بذارم ، چی میشه مگه، وقتی جهان محدوده و نمیشه، چی رو میخوام با باورهام تغییر بدم!!!؟؟؟؟؟
اره اینا منم
همون بندهایی که خانم شایسته گفت
اصلا شوکه شدم
دیروز در فایل قبلی پروژه کامنتی نوشتم و یجورایی حس قربانی بودم در اون کامنت من حس میشد وقتی اومدم منتشرش کنم دیدم نتم قطع شده و وقتی نت رو وصل کردم صفحه رفرش شد و کامنتم پرید!!! منتشر نشد
الان دلیلش رو فهمیدم
تازه کمی فهمیدم که پذیرش خالق بودنت چه احساس قدرت و آرامشی به انسان میده
“کسانی که ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن نه غمی دارن و نه ترسی”
ایمان به چی؟!!!!!!
تنها زمانی انسان میتونه احساس آرامش کنه و غم و ترس نداشته باشه که به این نقطه برسه که تنها و تنها خودش خالقه…..و هیییییچ دست دیگه ای در کار نیست
غیر از اینه!!؟؟ نه غیر از این نیست
احسساس سبکی دارم
احساس میکنم وزنه ی سنگینی از روم برداشته شده!!!!!
هوش از سرم پریده
احساس رهایی…
و باز جمله گوهر بار استاد توی سرمه:
تا وقتی نپذیری که خودتی، نمی تونی حرکت کنی………
خدایا کمکم کن بیشتر بپذیرم
نمیدونم این پروژه قراره چی کار کنه با من ولی میدونم هدایت هست
بنام خدای بخشنده و مهربان
سلام
زندگی لذت بردن از مسیر است .من به این دنیا آمدم تا لذت ببرم تا درمسیر عشق و علاقه ام حرکت کنم ورشدکنم و باعث رشد جهان شوم. بهترین مسیر برای اینکه هم لذت ببرم و هم در مسیر علاقه ام باشم و هم مولد ثروت باشم مسیری که منو به آزادی میرسونه. مسیری که هم آزادی مالی و هم آزادی زمانی و هم آزادی مکانی داشته باشم . مسیری که استاد داره الان تجربه میکنه. ( کار و تفریح و لذت زندگی با هم یکی هستن) . من می خوام در این مسیر قرار بگیرم و الگو من هم استاد عباس منش و خانم شایسته هستن . من همه چیز با هم میخوام .
………………………………………
خدارا صدهزار مرتبه شکر از وقتی که من دانشجوی دوره 12 قدم شدم یکی از دستاوردهای من از این دوره پاک شدن تمام اقساط بانکی ام بود و بعد از آن خودم را متعهد کردم دیگر سراغ هیچ قسط و وام و قرض و قرعه کشی خانوادگی نروم و تاالان به لطف خدا پای اصول خودم محکم ایستادم . هر وقت قصد خرید چیزی را دارم اول پولش را می سازم و بعد اقدام می کنم.
چند وقت پیش قصد خرید ماشین بهتر را داشتم ولی وقتی دیدم شرایط مالی ام هنوز اجازه خرید نقدی را به من نمی دهد ،
اقدام نکردم و خودم متعهد کردم که من باید اول پول ماشین دلخواهم را بسازم و بدون اینکه ماشین قبلی را بفروشم ، بدون اینکه روی فروش ماشین الانم حساب کنم ، برای خودم یک ماشین خوب بخرم .
……………………………………..
به جرأت میتونم بگم نود درصد خواسته های من با دیدن زندگی استاد در من ایجاد شد. من وقتی عضو سایت شدم اصلا نمی دونستم که چه خواسته هایی دارم و یکسری از خواسته های من بادیدن زندگی استاد برای من واضح شد.
من فکر می کنم این جو فقط تو ایران هست که مردم از روی مدل ماشین آدما را قضاوت میکنند. یعنی هر کسی یه ماشین چینی شاسی هم داره فکر میکنند طرف چقدر ثروت داره . یعنی معیار ثروتمند بودن آدما به ماشین زیر پاشون سنجیده میشه.
حالا پیش اومده طرف یه ماشین شاسی برند نمره بندر زیر پاشه ولی بعد از دیگران میشنوی تو خوونه ی اجاره ای زندگی میکنه. یعنی هنوز تو ایران مردم در این فضا هستن. ملاک ثروت را ماشین میدونن .حالا بماند که خیلی ها به خاطر چشم هم چشمی و رقابت میرن سراغ خرید ماشینهای شرایطی و بعد از مدتی زندگی خودشون نابود می کنند .
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم
خداوند به تک تک ما نزدیکه،خداوند احده،واحده،در عین کثرتش…مگه میشه مثلا استاد رو خاص آفریده،یا پیامبران رو،که یه باور اشتباه در جامعه هست که میگن مگه ما پیامبریم که اشتباه نکنیم،پیامبران و ائمه عاری از هر اشتباهی بودن،خداوند نگاه ویژه و خاصی بهشون داشته،اره این قسمتش درسته نگاه ویژه داشته،ولی قبلش همه اونا فرمان رو کامل دادن به خداوند و اجازه دادن خداوند هدایت کنه و بگه…مثلا دانشمندان،انیشتین،بیل گیتس وووو… همه خاص بودن…اره خاص از نظر توحیدی بودن،توکل،تسلیم…
این بحث تسلیم بودن کار راحتی نیستااااا،نیست که درصد کمی دارنش…ولی اونا با وجود ترس،نجوا،اجازه دادن هدایت بشن و همه تکاملی بوده،از نتایج قبل نیرو محرکه قوی برای تسلیم شدن بهتر و رهایی بیشتر
خداوندی که تونسته سلامتی بهم بده،پر انرژی،شاد و سلامت باشم،روابط خوبی بده،خودم و بچه هام و همسرم راه دکتر وقرص و پاسگاه و دادگاه رو بلد نیستیم،چیزی که تعداد بالایی در گیرش هستن اینم بخشی از ثروته…خوب کسی که پول زیادی داره و میگه همه ثروتم رو میدم تا سلامت بشم،و کسی که سلامتی داره میگه سلامتیم به درد نمیخوره میدم تا پولدار بشم،ثروتمندنیستن فقط پولدارن…چون ثروت واقعی یه پکیجه که همه چی درش هست،خوب من هوشمندانه باید فکر کنم،همه با هم،روابط معنوی،روابط باآدمها،سلامتی،آرامش و آزادی و انسانیت با وجود ثروت بالا داشتن،ثروت زیاد، همه با هم میشه ثروتمندی،در کنار هم معنی میده…مثل اینه لباس فاخر بپوشی و با دمپایی باشی…مثل اینه دست داشته باشی ولی پا نه…ببینی ولی نشنوی..خوب ایراد داره دیگه…ثروت و ثروتمندی یه پکیجه که معنی دار میشه…من هم‌خدا میخوام هم‌خرما،هم آزادی،هم آرامش،سلامتی،روابط عالی،در صلح بودن،ثروت،تفریح ،در همه جنبه های زندگیم…خوب مگه این حق الهی من نیست؟؟هست دیگه...این سفره پر برکت،بی پایان دنیا که هر روز بهتر و بیشتر میشه،برای منه دیگه…من قبول نمیکنم گرانیه،خوب اگر هست این همه مغازههای لوکس،جنسهای گران،شلوغی مغازه ها،تنوع اجناس با کیفیت چیه؟مواد غذایی که هر روز تولید میشه،استفاده میشه،رستوران‌هایی با تنوع غذایی،فروشگاه‌هایی که هر روز براشون کامیون کامیون بار میاد چیه؟این یه باور و بیماری ذهنی واگیر جامعه نیست؟که همه درگیرش شدن،الکی…که نکنه جا بمونم،اگر غر نزنم برچسب بهم میزنن،میگن چیه به کجا وصلی اینقدر سرخوشی؟؟
یا بهم میگن تو افسرده نیستی؟چرا اینقد تنهایی، تو خودتی؟بعد اصلا فکر نمیکنن،حالا که خودشون دورشون مثلا پره،با هر جور آدمی معاشرت میکنن،مدام در حال سرک کشیدن تو کار بقیه و غیبت و قضاوت و…هستن…تازه قرآنم از حفظ هستن
خوشحالم به نظر اونا افسرده ام،چون وقتم کم میاد برای رسیدن به امور خودم،وقتی نمی‌مونه برم مهمونی و ….چه و چه…وقتی میایی تو مسیر درست و به گذشته خودم و پشت سرم نگاه میکنم میبینم چه ظلمی،چه جهالتی…آدمهایی که هنوز در این فکرن بچه دختر بهتره یا پسر؟؟
وقتی فکر میکنم میبینم چقدر راحت گول میخوریم،چقدر راحت وا میدیم به نجواها و عادی میشه غفلت از خودمون و شدیم یه رباط
هر چند اینارو نگفتم که خودم رو تبرئه کنم که من جزو اینا نیستم،هستم،منم یادم میره و ظلم میکنم به خودم،نگفتم که بگم من بالاترم و اشتباه نمیکنم،چرا میکنم،گفتم تا یاد آوری بشه برام،مواظب باشم،تو تله زیبای وعده های خوش رنگ نجواها نیفتم…منم انسانم خطا کار و ناسپاس.ولی میخوام شرایط رو به نفع خودم تمام کنم…یادت باشه شاکر باشی،شاکر هر آنچه که داری،الان داری،عجله نکنی،قضاوت نکنی،هر کس باید پاسخگوی اعمال خودش باشه…هر کس داره یه لحظه، یه ساعت،یه روز و سالهای خودشو رقم میزنه، بع تو ربطی نداره بقیه چه میکنن،تو سرت،تمرکزت تو کار خودت باشه،هم مسیر جامعه نشی،گول نخوری،نقش قربانی رو تمام و کمال اجرا نکنی،یادت باشه جهان یه سیستمه،یادت باشه احساس خوب =اتفاقات خوبه و بلعکس،یادت باشه خالق زندگی خودتی وقتی مسؤلیت زندگیتو بپذیری،احساس گناه رو بشوری،عوامل بیرونی رو ماثر ندونی و دریه کلام شرک نورزی…یادت باشه…تا احساست بد شد شروع کنی سپاسگزاری و تمرین بودن در لحظه و ناظر باشی که صدای ذهنم همیشه هست ولی مواظب باشم با منطقهای جامعه،تجربه های خودم،اطرافیانم منطقی نشه برام،اره دیدی راست میگن،اینا راست میگن.…من قربانی شرایط نیستم…خالقم…من سعی میکنم هر روز با تعهدم و ساختن اهرم رنج و لذت یه قدم به تقویت باورهای توحیدیم گام بردارم،از مسیر لذت ببرم و اجازه بدم خداوند هدایتم کنه،یادم بیارم چه هدایتها شدم و خداوند بهم لطف داشته…هدایتم کرده…اینجام و دارم صلاه میکنم، خدایا شکرت برای فرصت نوشتن و یاد آوری که به احساس خوب رسیدم واین سهم من از امروزم بود،خدایا شکرت…
درود براستاد عزیزم وخانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسم…
اینا که استاد گفتن رو من همشو تجربه کردم انگار…
عجول بودن برا پیشرفت کردن…
هرچی میخواستم رو نتونستم صیر کنم که کل پولشو جور کنم و یک قسمتی بیشتری از پول که جور میشد میخریدم و بقیشو چک میدادم و این باورو داشتم که تا بدهکار نباشم نه حرکتی میکنم نه چیزی بدست میارم…
الانم کلی چک دارم که توسال بعد باید پاس بشن که الان پولش موجوده ولی بازهم بجای اینکه برم اون چکا رو بگیرم و پولو بدم بخودم میگم که حالا باهاش کاسبی کن تا وقت چکابرسه که این فکر کردن به تاریخ چکا و اینکه میدونم باید رو تاریخ پاس بشن هرلحظه انرژی میگیرن ازم…
هرکاری میخوام انجام بدم میگم اون چکام هست پس بیخیال بذار چکا پاس بشن بعد کاراتو انجام بده…
چکی فروختن که دیگه بدتر…یعنی باید تا زمان وصول چک دعاگوی صاحب چکت باشی که حالا تصادف نکنه ورشکست نشه .بتونه پول منو پاس کنه…و اینم باعث میشه من زندگی نکنم….
وهمش حرص واسترس دریافت پول و پرداخت بدهی…
این بار و بعد از کار کردن رو خودم چند وقتی دست نگه داشتم و کاری انجام نمیدم که دوباره مشکلات قبلو بوجود بیارم…
هرروز وسوسه میشم که تو که حالا یک مبلغ پولی داری برو اون زمین یا اون باغ رو یا اون ماشینو ثبت نام کن حالا تابعد….
ولی این حالا تابعد گفتنا زندگی برامن نساخت که هیچ همش تو فشار استرس هم بودم…
برگردم به عقب میبینم که چند سال پیش همه میگفتن زود خونه بخر یا درست کن…
زود ماشین بخر …
زود ملک بخر طلا بخر دلار بخر…
اینا گرون بشه دیگه هیچکی نمیتونه خونه داربشه یا ماشین دار…
ولی اینجوری نبود…من یک مدل ماشینو توی زمانی خریدم به 25 میلیون…بعد که فروختم باز همون برند رو خریدم 61 م و بعد 150 م و بعد 235 م و الانم فکر کنم حدود 1 میلیارد هست قیمتش ولی اصلا این حرفا درست نبود که میگفتن دیگه نمیشه خرید…
تازه قیمت اولیه این ماشین 18 تومن بود که من پولشو نداشتم بخرم….الانم خیلیا دیگه این ماشینو نمیخرن چون با یک مبلغ بالاتر میتونن یک شاسی بلند بخرن…
الان باورم شده که با عجله و زود باش بخر تکامل من طی نمیشه و زمانی که من توی مدار خلق ثروت باشم هرچی گرون بشه میتونم بخرم …
چون قبلا همین تجربه رو خودم داشتم…
من از تنهایی کاری شروع کردن میترسیدم البته الان متوجه شدم قبلا ادعا زیاد داشتم ولی گذشته من اینو نشون میده که من با شریک شروع کردم و خدا نصیب نکنه هرکاری بکنی شریک رو نمیشه راضی کرد حتی اگه بگی بشین توخونه من سهم تو واریز میکنم البته استثنا زیاده ولی بنظر خودم در کل گرفتن شریک اشتباهه…
تعریف ریسک درمیان اطرافیانم این بود که چیزی که میخوای رو برو چک بکش بخر تا حالا موعد چک برسه یک فکری میکنی دراین حد اشتباه…
ولی خداروشکر من آدم محتاطی هستم خداروشکر از بدهی زیاد میترسم که از این حماقتا نکردم…
در بدترین حالت 20تا 30 درصد معاملاتم رو چک میذاشتم روش که اونم اشتباه بود واقعا…چون وقتی میخوای چک بذاری رو خریدت نمیتونی تخفیف بگیری و باید گرون بخری ولی اگه صبرکنی تا پول جوربشه همیشه میتونی چیزی رو که میخوای بخری…
خدارو سپاسگزارم که تونستم بیام ردپایی از خودم بذارم…
خداروسپاسگزارم بابت استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز و دوستانم….
عاشقتونم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم همینطور خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی ودوستان خوب هم مسیر تواین سفر زیبا وتوحیدی …..
خدای عزیزم سپاسگذارم که امروز هم بهم فرصتی دادی تا بیام سایت این فایل پرازاگاهی رو بشنوم کامنت دوستان رو بخونم ودرسها یادبگیرم …
خدایا ازت میخوام کمکم کنی هدایتم کنی تا هرآنچه ازاین فایل که بهم کمک میکنه تا تورا قوانین تورادرک‌کنم وایمانم قوی تر بشه بنویسم یادش بگیرم وبهش عمل کنم …
خدایا به امید خودت …..
وقتی که من تومسیر درست باشم کارم زندگیم تفریحم عشقم همش باهم یکی میشه …
اگه باورهای درست وخوبی داشته باشم آدم هایی دستانی ازطرف خداوند توزندگیم میان که خالصانه به من کمک میکنن …
اینکه من روی باورهای درست کارکنم و تومسیردرست خودم باشم .نیاز نیست دست وپا بزنم تا به خواسته ای برسم
خواسته هام چی هستن ..
اینکه سلامتی کامل داشته باشم
اینکه روابط فوق العاده آیی رو تجربه کنم
اینکه ازلحاظ مالی به فراوانی ونعمت بسیاری برسم
اینکه ازلحاظ معنویت وشناخت خداوند به درک درستی برسم خدارو داشته باشم ایمان قوی داشته باشم ….
راس همه ی اون خواسته ها که خودشون کلی زیرمجموعه دارن
ازشناخت درست خداوند وایمان آوردن به خداوند میادووقتی بهش ایمان بیاریم باورش کنیم عمل هم میکنیم …
البته که باید رو باورهای توحیدی کارکنم همین گوش کردن به فایل ها باعث شد که من درکم هربار ازخداوندبهتربشه اونو بهتر بشناسم ….
ویادم باشه دارم از نیرویی درخواست میکنم که بهم ثروت بده عشق بده سلامتی بده که داره یک جهان رو مدیریت میکنه نیرویی که فقط کافیه بگه موجود باش واون چیزموجود میشه ..
من اگه اینو باورکنم تقویتش کنم و هرروز وهرروز همیشه این باور تقویت کنم هرگز نگران هیچ کمبودی که میگن ومیشنوم نمیشم ونیستم
من میخوام اینجوری زندگی کنم من میخوام روی این باورم کارکنم ..
این باور بهم آرامش میده بهم احساس لطیفی ازجنس عشق میده بوی عطر بهارمیده همش حس میکنم توقلبم بهار، آرامش خاطر دارم وقتی محبت و عشق خدای خودم رو در طول دوران زندگیم مرور میکنم اشکهام جاری میشه ..
استاد این جملتون رفت توذهنم که گفتین
وقتی تومسیر درست باشی کارت زندگیت تفریحت عشقت همش باهم یکی میشه …
یعنی تاوقتی تومسیر درست هستم ودارم روی باورهای درست کارمیکنم و این فرکانسهای خوب ادامه دارهست ..
جهان هم منو در شرایط دلخواهم که هماهنگ با اون فرکانسهای ادامه دارم هست قرار میده ..
واین وعده ی خداوند هست بهممون که وقتی بهش ایمان میاریم وذهنمون رو کنترل میکنم از ورودیهاواعراض میکنیم ازناخواسته ها وبیاد میاریم نعمتهای خداوندرو توزندگیمون تواین جهان و درمسیردرست ثابت قدم هستیم
بهمون پاداش میده واگر همچنان تواین مسیر بمونیم پاداشهای بزرگتری بهمون داده میشه درهردودنیا …….
مورد بعدی کارکردن روی باور فراوانی هست ….
باید روی باورهای فراوانی کارکنم یعنی باید بیام باورهای درست و قوی برای ذهنم درست کنم واونقدر تکرارش کنم تا اون باورها درست بشه جزیی ازافکارم، بشه رفتارم، بشه عملم، بشه نتیجه های مالی درست وزیاد
واگه بازهمین مسیرو هربار تکرار کنم این نتیجها بزرگتر میشه …
همشون اسمترار میخواد توی همه چی باید استمرارداشتی باشم ..
روی تک تک باورهام باید باعشق کارکنم تا نتیجه بگیرم ….
استاد جان من شمارو خیلی تحسین میکنم شما اینقدر خوب دارین ازقران توی زندگیتون استفاده میکنین ازش کمک میگیرن
تمام زندگی شما حرفهای شما عمل شما بادرکتون ازقران یکیه
حتی برای ثروت هم همینطور بوده ….
اینکه بزرگترین انگیزه ی شما برای ثروتمند شدن این بود که ایمان بقیه روبه خداوند به این قانون که ازش به خیلی چیزها رسیدین بیشتر بشه …
وبگین که این باور که سلامتی میده، روابط خوب میده ،عشق رو وارد زندگیت میکنه ازهمه لحاظ ،ثروت رو هم بهت میده
خدایا شکرت …..
نکته ی بعدی ….
خوب من که خودم تا حالا باکسی شراکت نداشتم توهیچ کاری ولی دیدم تو اطرافم که شریک داشتن والعانم هم دارن
وبه قول شما استاد شریک‌یه باوراشتباهه وکسی که شریک داره حتما یه باور اشتباهی داره …
دقیقا استاد طرز فکر همسرم همینه همه ی این عدم‌خودباوری وباورکمبود همش از همین بی‌ایمانی ما وشرک ما به خداوند میاد …
اکثرماها به زبان به خداایمان داریم وتوعمل متوسل به بقیه هستیم خدارو فراموش میکنیم روی عقل خودمون تجربه های خودمون یا بقیه حساب میکنیم …
ازخدا میخوام بهم کمک کنه من تومسیر درست ثابت قدم باشم حالا که فهمیدم قانون چیه خدارو شناختم قوانینش رو فهمیدم موضوع شرک به خدا رو فهمیدم تو همین مسیر بمونم فقط به خودش تکیه کنم توکل کنم وازخودش بخوام تابهم کمک کنه نعمت بده هرچی
خدایا شکرت که حامی وهادی منی شکرت ….
موضوع بعدی تمرکز هست استاد که گفتین
این رو هم بهش ایمان آوردم واقعا جوردیگه نمیشه توی کاری به موفقیت رسید ….
بهترین راه همینه فقط روی یک موضوع کارکنم که بهش علاقه دارم بمونم پیش برم اسمترار داشته باشم باورهامو درست کنم ازلحاظ مالی ، تا ازش به ثروت هم برسم …
در مورد اینکه گفتین سریع به ایده های که بهتون میشه عمل میکنید خیلی تحسینتون میکنم ..
وقتی به اینجای فایل رسیدم واقعا یک احساس خوبی در قلبم ایجاد شد که میخواستم همون لحظه یه کاری انجام بدم ..
ولی استاد من تواین موضوع پاشنه آشیل دارم بایدروش کارکنم …
خیلی بهترشدم العانم که دارم فکرمی‌کنم چرا حالا اون ایدهه اون کاره بهم الهام میشه بعضی اوقات نتیجه نمیده که البته فکر کنم اینم طبیعیه چون ممکنه من یه ایده آیی بهم الهام بشه انجامم بدم ولی شاید حالا ندونم این کارکجا میخواد به دردم بخوره ولی قطعا انجام دادنش برام نیازبوده که انجام دادمش
دلیلش اینه که من اون ایده رومیپذیرم انجام میدم پیش میرم کم کم فراموش میکنم که مثلا من این خواسته رو داشتم که خداهم بهم الهام کردو العان باید اینکارو انجام بدم پیش برم تا نتیجه بده
بعد دوباره باز میشینم برای خودم یادآوری میکنم خوب چرا دارم این کارو انجام میدم وبه خودم دلیلیش ومیگم …..
البته که باید روی این موضوع کارکنم باورهای قدرتمند کننده ای بسازم پاروی ترسم بزارم ایمانم رو قویترکنم ….
چقدر استاد این تفکرشمارودوست دارم که منم بتونم با شجاعت بااصول خودم زندگی کنم
نه اینکه اون اصول وقوانینی که جامعه برام‌تعریف کردن رو چشم بسته بپذیرم وپیش برم …
چقدر خوبه که مثل شما بگم
منم دوست دارم به بینهایت برسم…
همه چی رو بینهایت داشته باشم….
زمان بینهایت لذت بینهایت شادی بینهایت ثروت بینهایت…..
خوبه که برای خودم اصولی درست کنم که باورش دارم میدونم درسته وطبق اصول خودم پیش برم توی همه ی جنبه های زندگیم
اینجوری پامو فراتر از دنیایی که برام تعریف شده میزارم
وخودم رو با بینهایت تجربه ها واتفاقات جدید آشنا میکنم ومیزارم آزادانه زندگی رو تجربه کنم ….
روی این موضوع هم باید کارکنم باورهام رو تقویت کنم …
خدایا شکرت که میتونم آزاد زندگی کنم وبرای خودم باشم …..
چقدر احساس بینهایت بهم میده چقدر احساس آزادی وقدرت بهم میده استاد ازت سپاسگذارم برای این درسها این اگاهی ها که باگفتن این حرفها به یادمون میاری که ما هرکدوم ارواح مجزایی هستیم که میتونیم آزادانه زندگی رو اونجوری که دوست داریم تجربه کنیم …
خدایا شکرت ….
واین باور هم که هیچ کس هیچ قدرتی برای اینکه جلوی منو بگیره خواسته ای رو ازم بگیره یابهم بده که درهردوصورت نیتش بهتر شدن یا بدتر شدن زندگیم باشه رو نداره هرگز واصلا …
واگه همه ی آدمهای این جهان باهم بخوان قدرتشون رو نشون بدن همشون یکجا قدرتشون صفر هست دربرابر خداوند وتوزندگی هرکدوم ازماها
حالا فرقی نمیکنه چه صمت وجایگاهی داشته باشن
خدایا شکرت برای این اگاهی ….
نکته ی بعدی در مورد قرض دادن هست …
ک نه قرض بدیم نه قرض بگیریم مگر اینکه وقتی قرض میدم روش حساب نکنیم که طرف برگردونه
اگر شرایط جوری بود که خودم‌نیاز داشتم به اون پول وروش حساب کردم اصلا قرض ندم اما اگر این توانایی رو دارم قرض الحسنه بدم دراه خدا وبه‌خودم بگم نه به اون که اگرداد که داد اگرم نداد اشکالی نداره بخشیدم درراه خدا
وخدا به کسی که قرض‌الحسنه بده درراهش هزاران برابرش روبهش برمیگردونه ….
مورد بعدی هم اگر شرایط نادلخواهی توزندگی داریم توهروجهی اززندگی
اولین کاری که باید انجام بدیم اینه که بپذیرم مسئول این اتفاقات خودمون هستیم
حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه این شرایط رو با باورها وافکارمون خلق کردیم ..
واین گام مهمترین گام برای تغییر اون شرایطه پذیرفتن صددرصد این اتفاقات توسط شخص خودمون هست نه هیچ عامل بیرونی دیگه
مثل مادر پدر دوست همسرجامعه ….
اینو باید بپذیریم….
وباهمون قدرتی که خودمون باعث شدیم این مسائل نادلخواه وارد زندگیمون بشه باهمون قدرت هم باید روی یاورهامون کارکنیم ازناخواسته ها اعراض کنیم بهشون توجه نکنیم باورهای قدرتمند کننده ای بسازیم تکرارش کنیم بهش عمل کنیم استمرار داشته باشیم تا نتایج دلخواه وارد زندگیمون بشه نه یه شبه یه دفعه آرام آرام این اتفاق میافته.
خدایا صدهزارمرتبه شکرت برای این لحظه این اگاهی ها
خدایا هدایتم کن تا درمسیردرست راه راست ثابت قدم باشم
خدایا کمکم کن تاایمانم هرروز قوی تر بشه
خدایا هدایتم کن تا فقط روی خودت حساب کنم وچشم توقعم رو ازهمه غیرو ببندم ….
خدایا برای وجود استادم خانم شایسته ازت سپاسگذارم …..
در پناه خداوند مهربان باشید ….
خدانگهدار
سلام
وقتی در مسیر مورد علاقه قدم میگذاریم هیچ گاه هیچ گاه در آن دلیلی نیست که پیشرفت نکنیم
البته با باورهای درست
خیلی وقت ها مسیر مورد علاقه. رو پیش میرویم ولی به دلیل باورهای ما محدودی که داریم کلی خودمان. را در منجلابی قرار میدهیم که به قولی تا خط ریش تو قرض و بدهی فرو میرویم
چرا که همیشه در مسیر. مورد علاقه تکامل را طی نکردین وقتی به خدا میسپاریم و از مسیر لذت می‌بریم حتی کارو زندگی با هم یکی میشود همه چیز به صورت طبیعی وارد زندگی ما میشود .خداوند درهای رحمتش را با احساس لیاقتی که ما نصبت به کارمان داریم بهنام نعمت ها رو میدهد خداوند با بخشش و مهربانی برای ما راحتی و آسانی را در هر کاری جاری میکند فقط باید تکامل طی شود و عجله نباشد درست مانند. من خودم که بدون عجله و با عشق و لذت به خواسته هام رسیدم .فقط قوانین آموزشی پ تمرینات جلسات استاد و پیش رفتم حالا باز هم این روند رو مرور کردم با این فایل و به خدا سپردم خودم را و با تمام وجود لذت پیش میروم خدایا سپاس از این همه نعمت و فراوانی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود محضر یکایک عزیزان همراه علی الخصوص استاد عباسمنش و یاران با وفایش
وقتی که به پکیج زندگی استاد بیشتر می اندیشم به اینکه چقدر به این سخنانی که میگوید عمل کرده پی می برم.
واقعا این عملگرایی رمز و راز نتایج استاد و هر کسی است که به نتایج قابل تحسین رسیده و این میوه ها خبر از ریشه هایی درونی و شخصیتی می دهد که قوی و استوار گشتند. ریشه هایی مثل،
نگران نبودن و عمل کردن به ایده ها،
نترسیدن از اینکه چه خواهد شد،
اینکه چطور می خواهم به فلان خواسته برسم،
به دنبال جلب توجه و تایید نبودن،
نگران نظر و نگاه دیگران نبودن،
منتظر شخص و یا فردی نماندن،
استفاده و لذت بردن از هر آنچه که در حال حاضر دارم،
باور داشتن به اینکه جهان در هر لحظه پاسخ می دهد و به طرز شگفت انگیزی خودم را به خودم بر می گرداند
و …
همه و همه شخصیتی قدرتمند را به وجود می آورد که یک طرز نگاه خاصی دارد و بر اساس اصولش عمل می کند و نتیجه می گیرد.
اینکه بدانی که خالق تک تک شرایط و اتفاقات زندگی ات تماما خودت هستی و بپذیری، این خود یک شهامت است و وقتی که واقعا بخواهی تا تغییر کنی، شرایط زندگی تو هم تغییر می کند.
چند روزی هست که به درک بهتری از این موضوع رسیده ام
از خدا می خواهم که بنده را هدایت کند و رزق و روزی پایداری را وارد زندگی ام بفرماید.
الهی شکرت
الهی شکرت
الهی شکرت
سلام خدمت عزیزانی که در این مسیر با هم همراه هستیم.
یکی از نکات مهم این بخش این بود که در مسیر مورد علاقه‌ات تمرکز بگذار و با ایجاد باورهای ثروت آفرین در آن ثروتمند شو و لازم نیست کسب و کارهای مختلفی بزنی و در حوزه‌های مختلف بخواهی تمرکز بگذاری تا موفق شوی.
من همیشه این رو شنیدن که آدم باید از فرصت‌هاش استفاده کنه یعنی اگه مسیرهای مختلفی برای پول ساختن رو میتونه اجرا کنه بره انجامش بده و پول بسازه و روی یک کار تمرکز نکنه. مثلا پدر عزیزم همین راه رو پیش رفت. پدر من انواع شغل‌ها رو داشت. یعنی در یک دوره‌ای کارمند یک شرکت بود. بعد میگفت من ساخت و ساز هم انجام میدادم و خرید و فروش خونه میکردم. بعد میگفت معلمی میکردم. میگفت یک روزهایی کار لوله کشی و .. ساختمان رو انجام میدادم و .. به هر ترتیب از هر فرصتی استفاده میکردم تا بتونم زندگیم رو پیش ببرم. بعد طبق همین باور به من توصیه میکنه که از فرصت‌هات استفاده کن و به یک کار بسنده نکن. از هر راهی میتونی برو کسب درآمد کن نگذار جوونیت بگذره.
از افراد مختلف دیگه هم می‌شنوم که میگن برای زمانی که بازار کاریت کمه و تقاضا نیست باید یک برنامه‌ای بریزی که از راه دیگه درآمد داشته باشی تا بازار کار اولت رونق بگیره.
اما استاد چی میگه و از چی نتیجه گرفته؟ استاد میگه تمرکزت رو بگذار روی یک کاری که مورد علاقت هست و باورهات رو هم درست کن تا نتیجه بگیری.
من چطور عمل میکنم در حال حاضر؟ من الان 2 طریق اگاهانه رو ایجاد کردم که درآمد داشته باشم که در یک حوزه هستن. یکی اینکه من در حوزه ی آموزش رایانه فعالیت میکنم و ویدیو آموزشی تولید میکنم و در سایتم و یک کانال یوتیوب منتشر میکنم. یکی هم اینکه من باتوجه به مهارت‌ها و تخصص‌هایی که در حوزه‌های مختلف کامپیوتری دارم و آموزششون میدم و میتونم مسائل مختلفی رو حل کنم اون رو به صورت فری‌لنسری هم برای افرادی که مهارتش رو ندارن یا هر چی انجام میدم و پروژه‌های مختلف از تایپ و ترجمه گرفته تا مقاله و تحقیق و طراحی وبسایت و تولید محتوا و .. رو انجام میدم. دلیل اینکه هدایت شدم به حوزه فری‌لنسری هم درخواستم از خدا بابت ثروت کسب کردن بوده و هدایتم به سمت اینکه روی باورهای ثروت سازی که استاد به صورت هدیه گذاشتن کار کردم و خود به خود هدایت شدم به این مسیر و ناخوداگاه من رو هدایت کرد به سمت اینکه تو میتونی از این مهارت‌ها درآمد ایجاد کنی و ورودی مالی داشته باشی. البته بعدا استاد هم اشاره کرد به این موضوع که باید ورودی مالی داشته باشی تحت هر شرایطی و نباید خودت رو بیکار کنی و این هم بهم کمک کرده که در این مسیر باشم. تمرکز من روی حوزه کامپیوتر هست هرچند که به حوزه‌های دیگه‌ای هم علاقه دارم ولی به شکل بیزینس بهش نگاه نمیکنم و تفریحی انجامشون میدم. این 2 کاری که من انجام میدم یعنی آموزش و فری‌لنسری اولا به هم مرتبط هست و همه‌اش حوزه کامپیوتر هست که من عاشقم، و روی باورهای ثروت سازم کار میکنم تا ایده‌ها راهکارها و مشتری‌هایی وارد سیستم کاریم بشن. البته از حوزه آموزش رضایت ندارم چون ورودیش کم بوده و این هم به خاطر ایرادی هست که در باورهام دارم ولی در حوزه فری لنسری ورودی به مراتب بیشتر بوده. چرا رفتم سراغ آموزش؟ اول که الهام خدا بود به من بهش هدایت شدم و دوم هم اینکه استاد رو به عنوان الگو دیده بودم که از طریق سایت درآمد داره و گفتم چرا من نداشته باشم؟ چون آزادی زمانی و مکانی مالی میاره لازم نیست کلی زمان بگذاری و صبح تا شب کار کنی و آموزه‌ها میاد روی سایت و به هزاران نفر فروخته میشه و لازم نیست هزاران ساعت آموزش بدی و صبح تا شب کار کنی. کلا از این سیستم کسب و کار آنلاین استاد خیلی یادگرفتم که چطور مسائل رو حل کرده برای اینکه ساده‌ترین حالت ممکن کار انجام بشه اما سود فراوان ایجاد کنه. سوما هم اینکه من به بحث آموزش از بچگی علاقه‌مند بودم. من از بچگی به حوزه‌ی تکنولوژی و کامپیوتر علاقه داشته و دارم و کلا خیلی پیگیرش هستم. اما از طرف دیگه یادم هست حتی وقتی بچه بودم از تجربه‌هایی بدست می‌آوردم و انچه در مورد تکنولوژی و کامپیوتر و .. یاد می‌گرفتم رو برای بچه‌های محل و اونهایی که کامپیوتر داشتن توضیح میدادم با آب و تاب فراوان و بدون اینکه خسته بشم و بخوان بهم پول بدن. خیلی جالب بود که وقتی آموزش میدادم و بهشون توضیح میدادم در حین صحبت کردن هزار تا ایده بهتر ایجاد میشد که روند پیشرفت من رو سریع‌تر میکرد. یعنی قشنگ در همون کودکی کلی اگاهی های عالی دریافت میکردم که اسمش رو الان میگذاریم الهامات. واقعا راهکارها و ایده‌های خفن مسائل مختلف بهم گفته میشد در همون صحبت کردن و این قدرت کلام و فرکانس هست که قدرت خلق کنندگی داره و کانون توجه رو به سمتی میبره که کلی ایده‌های بهتر بهت داده میشه.
یادم هست من بابت این کارم مورد بازخواست خانوادم قرار می‌گرفتم و بهم میگفتن چرا این اطلاعات کامپیوتری و خفن رو میری به بقیه رایگان میگی؟ باید اینها رو پیش خودت نگهداری. و من با اینکه در اون سن هیچی از قانون نمیدونستم بهشون میگفتم باورتون نمیشه وقتی من اینها رو میگم انگار خودم بیشتر و بیشتر میفهمم و پیشرفت میکنم! یک باوری هم بهم داده شده بود در اون سن که زکات علم نشر آن است! ولی کلا میزدن تو ذوقم که نگو! حرف نزن و اگه سرکوب نمیشد این موضوع در من در اون سن خدا میدونه چه پیشرفت‌های بیشتری برای من ایجاد میکرد ولی بالاخره من هم اینطور نبود که خیلی حرف گوش کن باشم و به یک صورت دیگه کار خودم رو میکردم! مثلا وقتی بزرگ تر شدم ارائه های مختلفی برگزار میکردم در مدرسه و در مورد موضوعات مختلف درسی آموزش میدادم و پاورپوینت درست میکردم که خیلی خوشکل بودن و معلم‌ها انگشت به دهان میموندن. اون موقع رایانه ابتدای کارش بود در شهر ما، حتی بعد از دوران دبیرستان، تو دانشگاهم این کار رو انجام دادم و برای چندین درس مختلف رفتم و آموزش دادم و ارائه دادم و نمی‌ترسیدم. البته اگر اعتماد به نفس بیشتری میداشتم و یک سری مسائل شخصیتی رو نداشتم میتونست خیلی خوب تر و بی حاشیه تر این موضوع ارائه دادن خود و آموزش پیش بره و نتایج عالی تر باشه.
خب من این علاقه آموزش دادن مباحث مورد علاقم رو دارم و هنوزم همینطورم در مورد پیشرفت‌هایی که در جهان اتفاق میافته و امکانات جدید واتفاقاتی که جالبی که می افته یا تجربه دارم صحبت میکنم اما با کار کردن روی عزت نفسم و تمارینی مثل آگهی بازرگانی جسارتم بیشتر شد و سایت راه‌اندازی کردم و آموزش‌هام رو منتشر کردم و ترکیبی از دو علاقم یعنی آموزش و تکنولوژی رو ترکیب کردم. درواقع الان من باورهای خوب در حوزه مالی ندارم که توی حوزه آموزش از نظر مالی نتیجه‌ی معقولی نگرفتم و بیشتر از 4 سال هست که سایتم راه اندازی شده و حداقل هر 10 روز یک بار یک فایل آموزشی هدیه قرار داده میشه و البته دوره هم برگزار میکنم و این نبود نتیجه مالی خوب واقعا انگیزه من رو این اواخر خیلی کم کرد و فکرم این هست که اگه نتیجه مالی خوب بود من با چه علاقه بیشتری کار میکردم. یک سری گره هست که باید بازشون کنم و این مسئله مالی به لطف خدا حل بشه. البته اینم بگم که من یکم سبک آموزشیم با بقیه متفاوت هست و تمرکزم روی نتیجه گرفتن افراد هست و خیلی بی حاشیه آموزش میدم در عمل چه کاری انجام بدن تا نتیجه بگیرن و بتونن مثلا با فلان نرم افزار فلان نتیجه رو ایجاد کنن. البته من یکم از آموزش‌های استاد هم به عنوان چاشنی استفاده کردم و قبل از اینکه یک نرم افزاری رو آموزش بدم نکات مثبتش رو هم میگم و ذهن کاربر رو جهت دهی میکنم به سمتی که ویژگی‌های مثبت نرم افزار رو استفاده کنه و تمرکزی روی معایب ندارم و این کار باعث میشه افراد سود ببرن از این تمرکز و مسائلشون رو حل کنن. وقتی دیدم که من برای مثلا 15 دقیقه یا 30 دقیقه آموزش چقدر زمان میگذارم و نهایت میشه یک پست از شیوه استاد که تقسیم کردن فایل‌های آموزشی به چند قسمت هست هم استفاده کردم و معمولا در 3 بخش آموزش هام رو قرار میدم و این باعث شده که تولید محتوا بیشتری روی سایتم داشته باشم و با زمان کمتر تعداد پست‌های بیشتری رو بتونم ایجاد کنم و همین باعث شده که سایت ریتم مناسبی داشته باشه و مداوم فعال باشه و نخوابه. تنها عاملی که انگیزه‌ام رو برای فعالیت در سایتم کم کرده در حال حاضر بحث ورودی مالیش هست چون من زمان زیادی رو برای انجام پروژه‌های فری‌لنسری خرج میکنم که ورودی مالی باشه و اگه قرار بود همین زمان رو فقط روی سایتم داشته باشم واقعا میشد خیلی بیشتر از اینها و به نظرم در فاصله زمانی بسیار کم محتواهای آموزشی بیشتری رو تولید کرد و آموزش‌های بیشتری رو ایجاد کرد چون هم تخصص‌اش رو دارم و هم البته آدم ترغیب میشه بیشتر یادبگیره و هم از طرفی ترغیب میشی باورهای بیشتری رو ایجاد کنی مثل این باور که هرچقدر جلوتر میرم فرصت ها بیشتر میشه و من با همین باور اغلب به ایده‌های مختلفی هدایت شدم که محتوا تولید کنم و ایده و موضوع کم نیارم و اگه همین باورها رو تکرار کنی واقعا میشه یک عالمه مطلب آماده کرد چون قانون خداوند این رو میگه که به باورهات پاسخ میده.
یک مورد دیگه هم این موضوع هست که استاد میگه من کارم، عشقم، تفریحم، سفرم، لذت بردنم همه یکی هست و اینطوری نیست که جدا باشه. اینو از سریال سفر به دور آمریکا هم میشه فهمید که استاد داره سفر میکنه همزمان داره محتوا برای سایت تولید میشه همزمان داره دوره آماده میشه و پول ساخته میشه همزمان روابط با همسر و فرزند هست و عشق هست و همزمان با دوستان زیاد و دستان خدا ارتباط برقرار میشه و همزمان جاهای دیدنی دنیا دیده میشه و کلا همه چیز باهمه ولی من در چه وضعیتی هستم در حال حاضر؟ اگه سایتم بحث فروشش درست بشه میتونم آروم آروم به سبکی که استاد داره زندگی میکنه نزدیک بشم و حتی به شکل خودم بیشتر میپسندم شخصی سازیش کنم و همزمان هم سفر برم و هم دوستان زیادی رو ببینم و هم همزمان پول بسازم و هم همزمان روابط زناشویی داشته باشم و هم دنیا رو ببینم و همه چیز با هم درگیر بشه. البته همین الان از یک منظر با استاد یکی شدم اینکه دارم در زمینه مورد علاقم که کامپیوتر هست فعالیت میکنم و پروژه انجام میدم و کارم و عشقم یکی هست. ولی اینکه سفر توش باشه آزادی زمانی ای داشته باشی که دنیا رو بگردی و اینکه بتونی دوستان زیادی رو ببینی و .. اینطوری نیست ولی مطمئن هستم که اگر بحث سایت درست کنم این جنبه‌ها رو میشه تجربه کرد. یعنی تنها الگویی که در این زمینه دارم استاد هست و هیچکسی رو ندیدم که اینطوری زندگی کنه و با اینکه فایل‌های زیادی از زندگی روزمره استاد آماده شده هنوزم درک این نوع زندگی که استاد میگه خوشبختی رو دارم توش تجربه میکنم و همه چیز با هم هست رو باید بیشتر درک کرد و تجربه کرد. خیلی‌ها رو دیدم که جهان رو تجربه کردن و کلی سفر رفتن ولی بازم کارمند هستن و محدود هستن و با جمع کردن مرخصی‌ها اینقدر تولید محتوا سفر کردن. و خیلی نمونه‌های دیگه ولی در این زمینه‌ی آزادی مکانی زمانی مالی و نتایج در همه جنبه‌های زندگی داشتن تا الان فقط استاد عباس منش رو میشناسم. واقعا هیچکس دیگه ای رو ندیدم. شاید برخی از شاگردهای استاد بیشتر این موضوع درشون دیده بشه.
یک موضوع دیگه هم این هست که اگه پول چیزی رو نداریم نریم خودمون رو بدهکار کنیم. پولش رو بسازیم و بعد بخریم. درگیر وام و قسط نشیم. این روزها سایت استاد یک پیشنهاد بهم داده که به رسم سپاسگزاری 25٪ بیشتر به کیف پولت اضافه میشه اگه دوره‌ای بخری و من میتونم خیلی دوره‌هارو بخرم ولی بیشترین چیزی که احساس میکنم باید بخرم دوره روان شناسی ثروت 1 هست تا مسئله‌ی ثروت رو یکبار برای همیشه حل کنم با ایجاد باورهای مناسب و 90٪ پولش رو دارم که به راحتی دوره رو تهیه کنم ولی این ایدهه هی میومد که برو قرض بگیر از فلانی و دوره رو بخر تا این 25٪ بیشتر رو هم دریافت کنی و بهش فکر میکردم ولی استاد دراین فایل یادآوری بهم کرد که تا زمانی که پول چیزی رو نداری خودت رو بدهکار نکن و لازم نیست قرض بگیری. هرموقع داشتی بخر و این 25٪ گولت نزنه که فرصت داره تموم میشه و باور کمبود نداشته باش که فرصت‌ها از دست میره نه بی انتها فرصت همیشه هست و هیچی تموم نمیشه.
یک بحث دیگه موضوع شراکت هست که من هم اینو قبول ندارم و به قول یک دوستی اگه شریک خوب بود خدا هم برای خودش شریک میگرفت :-D
سپاسگزارم بابت آگاهی‌هایی که منتشر میکنید. عاشقتونم و بهترین ها رو از خدا براتون میخوام.
سلام آقا محمد صادق
چه خوب ماجراتون رو بازکردید وخیلی برام جالب بود به خاطر هدایت های خداوند که میخواستم فایل جدید رو گوش بدم اما هدایت شدم به گوش دادین این فایل وخوندن کامنت شما
منم از خداوند طلب هدایت کردم به خاطر کارم که چطور باید تمرکزی روش کار کنم تا نتایج کاریم تغییر کنه
منم درحوضه ای که کار میکنم چند کاررو دارم انجام میدم و جدیدا یه سری تضاد برخوردم و میخوام که حلشون کنم
منم به خاطر اینکه ورودی مالی داشته باشم از کارم چندتا کار که درحوضه ی کارمن بهم مرتبط هستند رو انجام میدادم
ولی جدیدا دارم تصمیم میگیرم که تمرکزم رو روی یک حوضه بزارم و دربخش تدریس تمرکز کنم وهدایت شدم به صحبتهای شما که شما هم دارید آموزشی کار میکنید
پس نشانه هارومیبینم و فکر میکنم که تمرکز روی سایتتون نتایج شما رو بیشتر خواهد کرد
چون استاد هم تمام تمرکزشون رو روی همین کار گذاشتند شاید بتونن حتی کارهای دیگه ای هم انجام بدن ولی انجام ندادن ولی نتایجشون عالی بوده
پس من هم اگر الان هدایت دارم میشم به سمتی با تمرکز برروی کارم و یادگیری دراین حوزه که بتونم خوب یاد بگیرم و آموزش بدم حتما پیشرفت های بیشتری خواهم داشت
این الگویی که جلوی ماست خیلی عالیه
چون میتونیم راحتتر باور کنیم
ازتون ممنونم بابت وقتی که گذاشتید و برامون نوشتید
خیلی دوست دارم اسم سایتتون رو بدونم وازش استفاده کنم
درپناه الله باشید .
سلام زهرا عزیز. امیدوارم حالت عالی باشه.
خیلی خوشحالم که شما هم داری در حوزه‌ی مورد علاقه خودت کار میکنی و در این مسیر پیش میری و هم از کارت لذت میبری و هم نتایج مالی خلق میکنی.
امیدوارم به لطف و کرم خداوند بزرگ بتونم چالش مالی رو حل کنم و انقدر روی فایل‌های دانلودی هدیه ثروت کار میکنم تا فرکانسم بیشتر هم جهت با ثروت بشه و بتونم قدم‌های بزرگتری مثل خرید دوره‌های ثروت و کار کردن تمرکزی روی اونها رو بدست بیارم و وضعیت مالیم رو بیشتر متحول کنم.
من قبلا همین ورودی مالی‌ای که الان دارم رو هم نداشتم و بعد از کار کردن روی خودم این ورودی مالی ایجاد شد و افزایش پیدا کرد. البته در یک ماه گذشته درآمدم به دلیل استفاده از فایل‌های چند برابر کردن ثروت در یکسال 4 برابر شد و ایده‌های ساده‌ای بهم گفته شد که با انجامش اتفاقات مالی خوبی برام افتاد. الان میخوام روی خودم کار کنم که در این درآمد 4 برابری تثبیت بشم و بعد برم سراغ مدارهای بالاتر مثل استاد که پس از دو سال 150 درآمدش رو افزایش داده. پیشرفت مالی‌ای که تا الان کسب کردم فقط دلیلش استفاده از قانونه و تمارینی که استاد داده و اعتبارش به خدایی میرسه که من رو به سمت آموزه‌های استاد هدایت کرد و بهم الهام کرد که این فایل‌ها رو گوش بده و درکشون کن و بهشون عمل کن.
طبق قوانین سایت من نمیتونم لینک سایتم رو خدمتتون ارائه کنم و اگر در گوگل عبارت زیلی گیم را جستجو کنید براتون آموزش‌ها رو میاره که استفاده کنید و لذتش رو ببرید. البته الان تمرکز آموزش‌های من در حوزه لینوکس هست و اگر سوالی در زمینه لینوکس و غیر لینوکس هم داری هم میتونی بپرسی تا در آموزش‌های آینده که آماده میکنم بهشون بپردازم.
سلامت و موفق و پیروز باشی.