مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»

سوالات:

  1. از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟
  2. چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:

  • باورهای پشتیبان برای استمرار در مسیر درست؛
  • در فرایند تحقق خواسته ام، “سمت من” چیست؟
  • مفهوم عملی “ثبات قدم در مسیر درست” 
  • چگونه در مسیر خواسته ام ثابت قدم بمانم و ناامید نشوم؛
  • تفاوت میان، تسلیم بودن دربرابر خداوند با “تسلیم شدن در برابر مسائل”
  • مسائل پیش رو، بازخوردهایی جهان به فرکانس های ماست. پس به جای نگرانی و ناامیدی، کافی است روی بهبود آن فرکانس ها کار کنی تا راهکارها خود را ظاهر کنند؛
  • با ” استمرار در مسیر”، است که فرد ایرادهای شخصیتی خود را می شناسد، اصلاح می کند و به همان میزان نیز شرایط زندگی اش به سمت بهتر، تغییر می کند. وگرنه حرکت های یویویی مثل رژیم های غذایی بیهوده ای است که هرگز به نتایج پایدار نمی انجامد؛
  • درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی، از دل سخت ترین روزهای زندگی؛

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    78MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سید کاظم فلاح» در این صفحه: 2
  1. -
    سید کاظم فلاح گفته:
    مدت عضویت: 3312 روز

    استاد سلام

    این جلسه به خــیلی از بچه ها کمک کرد . جواب مشغله های ذهنی خــیلی از بچه ها بود

    از سوال دوم فقط داشتم خودمو تحسین میکردم .وقتی گفتین آدمای زیادی نیستن که میمونن به خودم گفت دمت گرم که موندی با امید و ایمان

    اجازه بدین یکی از تجربه های کاری خودم رو بنویسم .

    همون چند ماهه اول آشنایی با خانمم بود که این ایده به ذهنم خورد که داستان بی نظیر آشنایی با همسر رویاییم رو به شکل یه اپلیکیشن در بیارم و بفروشم. همون لحظه به خانمم پیام دادم و ایدمو بهش گفتم . خـیلی استقبال کرد . با اینکه هیچی از طرز تهیه اپ نمیدونستیم شروع کردیم به تولید محتواش . مسیرها باز میشد و افراد مناسب میومدن تا به ما کمک کنن که اپ رو بسازیم. احساسمون عالی بود . خــیلی تجسم سازی میکردیم و ایمان داشتیم که این اپ میلیاردی میفروشه . بالاترین قیمت اپلیکیشن یعنی 39 هزار تومن رو هم براش انتخاب کردیم که باور لیاقتو به خودمون ثابت کنیم . حتی یادمه به شما هم ایمیل زدم و گفتم و شما جواب دادین : در زمان مناسب اتفاقات برات میافته

    گذشت و اپ فروش چندانی نداشت . هم تعجب کرده بودیم هم بعضی اوقات ناراحت میشدیم. ماهها میگذشت و فروش اپ اصلا بالا نمیرفت و ما سوالات ذهنمون بیشتر میشد .

    1- اینجا بود که من فهمیدم هنوز باور نکردم که تنها عامل تاثیر گزار باوره و دیدم به شدت هنوز عوامل بیرونی رو تاثیر گزار میبینم . شروع کردم رو باور ” تنها عامل باور است ” کار کردن .

    ایده طراحی سایت به ذهنم خورد . ایدم این بود که محتویات اپ روبه شکل کاملتری به محصول تبدیل کنم و رو سایت به قیمت بالاتر بفروشم . با 500 هزار تومن قرار داد یک سایت 5 ملیونی رو نوشتم و گفتم توکل بر خدا الان باورمو دارم عوض میکنم اپم میفروشه و پولش سایت جور میشه . فروش اپ هنوز پایین بود و قسطام عقب میافتاد

    اما من با انگیزه داشتم رو ایدم کار میکردم .

    2- فهمیدم که باور توحیدیمم مشکل داره و کلی شرک میورزم . با جدیت شروع کردم رو باور توحیدی کار کردن .

    هر بار که باور مخربی رو پیدا میکردم و روش کار میکردم یه سری درها باز میشد اما دوباره بسته میشد و سوالات منفی به ذهنمون حجوم می آورد اما هیچ وقت تسلیم این شرایط به ظاهر سخت نشدیم.

    محصول آماده شد و روی سایت قرار گرفت . 2 نفر محصولمونو خریدن و من از خوشحالی تو ابرا بودم که خدایا شکرت باورا دارن جواب میدن

    اما بعد از اون 2 تا خرید تا چند ماه هیچ فروشی نداشتیم . اپ هم ماهی 200 ، 300 تومن میفروخت و ما نمیتونستیم از پس قسطها بر بیایم .

    میدونستم باور مخرب دارم و توی اتاقم پر بود از کاغذهایی که به دیوار چسبونده بودم از جملات مثبت و باورهای قدرت مند . اما یه احساس خفگی داشتم . میدونستم یه جای کارم میلنگه اما نمیتونستم پیداش کنم .

    از اونجایی که من بزرگترین رویام یعنی نیمه گمشدم رو خـــــیلی آسون و سریع جذب کرده بودم نشستم فکر کردم که من اون موقع چی کار کردم که الان انجام نمیدم ! و دیدم من اون موقع موضوع نیمه گمشدرو به شدت رها کرده بودم که در عرض 3 ماه بهش رسیدم . اما در مورد پول مثل کوآلا چسبیدم به خواستم و ول کنشم نیستم.

    3- فهمیدم مشکلمون عمل نکردن به قانون رهاییه

    به خانمم گفتم مشکل چسبیدنه . بیا جدی روی موضوع رهایی کار کنیم . تمام اون کاغذهای توی اتاقم کندم . احساس آزادی کردم

    من فهمیدم اصلا موضوع پیدا کردن باور مخرب رو هم باید بسپاری به خدا . نمیتونیم خودمون زور بزنیم ببینیم کدوم باورمون مشکل داره !

    بیخیال شدم . گفتم من فقط روی رهایی کار میکنم هر جا هم نیاز باشه روی باوری کار کنم خدا بهم میگه .

    استاد ایده نوشتن داستان همون محصول به شکل یک کتاب به ذهنم خورد و شروع کردیم به نوشتن یک رمان . اصلا انقدر نشونه اومد که باید این رمان رو بنویسیم که حد نداره و از اون طرفم متقاضی های محصولاتمون بیشتر شد و داریم لذت بیشتری از زندگی میبریم.

    ما تسلیم خدا شدیم اما تسلیم شرایط سخت نشدیم و احساس میکنیم که الان راهمون باز شده . افتخار افتخار افتخار . افتخار میکنم به خودم که استادی مثل شما دارم و جزو اونایی هستم که دارم لذت میبرم و به خواسته هام پله پله میرسم . خدارو شکر شرایط الان خیلی خوبه . بدهکاریمون تموم شده و به درآمد رسیدیم و روی رمان فوق العامون که فروش جهانی داره و قرار ازش فیلم و انیمیشن و عروسک و لباس و کلی چیزهای دیگه ساخته بشه مشغول کار کردن هستیم .

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم ازتون ممنونم

    استاد عزییز فیلم نتایجمونم لطفا زودی بزارید رو کانال :)))) 2 روز براش زمان گذاشتیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای: