سوالات:
- از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟
- چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:
- باورهای پشتیبان برای استمرار در مسیر درست؛
- در فرایند تحقق خواسته ام، “سمت من” چیست؟
- مفهوم عملی “ثبات قدم در مسیر درست”
- چگونه در مسیر خواسته ام ثابت قدم بمانم و ناامید نشوم؛
- تفاوت میان، تسلیم بودن دربرابر خداوند با “تسلیم شدن در برابر مسائل”
- مسائل پیش رو، بازخوردهایی جهان به فرکانس های ماست. پس به جای نگرانی و ناامیدی، کافی است روی بهبود آن فرکانس ها کار کنی تا راهکارها خود را ظاهر کنند؛
- با ” استمرار در مسیر”، است که فرد ایرادهای شخصیتی خود را می شناسد، اصلاح می کند و به همان میزان نیز شرایط زندگی اش به سمت بهتر، تغییر می کند. وگرنه حرکت های یویویی مثل رژیم های غذایی بیهوده ای است که هرگز به نتایج پایدار نمی انجامد؛
- درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی، از دل سخت ترین روزهای زندگی؛
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»78MB23 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»22MB23 دقیقه
به نام خدا
سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز
گام 7-پاداش های جهان به استمرار در مسیر درست
اگر برگردم به گذشته وقتی با شما اشنا شدم دیدم من اصلا اهل خوندن کتاب نبودم یعنی یه کتاب داشتم در مورد کشور ژاپن که اونم بعد از اینکه مهندس های ژاپنی رو توی اسکله بغل کشتی های غول پیکر دیدم ترغیب شدم و خریدمش چون این خواسته در وجود من توی همون دبستان به وجود اومد که یه روزی منم به ژاپن سفر میکنم اما همون کتابم کامل نخوندم و اصلا رهاش کردم چون بلافاصله که این ارزو رو توی جمعی از خانواده عنوان کردم منو مسخره کردن و این ارزوی من سرکوب شد چون من بهشون گفته بودم میخوام برم خارج برم ژاپن ولی همین تحقیر و مسخره شدن توی همون سن بر من چیره شد و منم دیگه نه اون کتابو کامل خوندم نه ارزوم پیگیری کردم
تمام وقت من با کتابهای درسی بود کتاب کمک آموزشی، کتاب تست کتاب اصلی درس
تا دلت بخواد پیگیر استاد و اموزش های مختلف بودم ولی نه در حوزه موفقیت توی حوزه درس
و وقتی این خواسته در وجودم به وجود اومد که باید تغییر کنم چند روز بعد یکی از فایلهای استاد بدستم رسید ولی همچنان دنبال یه روانشناس خوب بودم دو بار رفتم روانشناس که سر همون جلسه اول کنسلش کردم و همین کنسل کردن باعث شد که ببینم اره استادی هست به اسم عباسمنش برم سراغ اون
من فکر میکنم پروژه هدایت شدن به سمت شما و اموزش هاتون خیلی سریع برام اتفاق افتاد چون وقتی به بقیه نگاه میکنم طرف چندین چند مشاور و دکتر و استاد موفقیت عوض میکنه تازه به شما میرسه ببینم باز عمل میکنه به حرفهای شما یا نه
ولی واقعا برای من اینطور نبود همه چیز راحت و اسون اتفاق افتاد
از همون اول حرفهاتون میشنیدم ارام ارام رشد های کوچک و قدم های کوچک شخصیتی ام را برمیداشتم
از همان دوره تندخوانی که به خیلی از تمریناتش عمل کردم شروع شد و وسط دوره به این نتیجه رسیدم که دوره راه رها کنم بیام فقط فایلای رایگان گوش بدم شاید بگم زودتر از اینکه شما به این نتیجه برسید که تندخوانی را بذارید کنار من کنار گذاشتم دیگه فقط تمرکزم روی عمل به توحید بود
هرچند از همون تکنیک ها مثل پیش خوانی در مدرسه استفاده میکردم که همین اعتماد به نفسمم بالا برد مثلا معلم فیزیک من شگفت زده شد وقتی فهمید من مبحثی که میخواد درس بده رو بلذم چون زنگ تفریح ها درس جدید که معلم میخواست درس بده را مرور میکردم یه نگاهی میکردم که اماده باشم
استاد عزیز من چقدر اسان به اسان شدم برای اسانی ها
اینگار خدا گفته بود این کارش فوری اینو بهش ادرس بدین بره کارش انجام بده
انگار خدا گفته وقتش تلف نکنید سریع بفرستینش پیش استادی که سالها توی ایران به قولی خاک علاقش خورده بود به اوج رسیده بود و حالا در امریکا از نحوه رسیدن به خواسته هایش میگه
و اینچنین شد که توی عرض چندماه به چنان عزت نفسی رسیدم که تونستم یک تصمیم خیلیییی بزرگ بگیرم
مثل کسی که به یه شهر دیگر که هیچی ازس نمیدونه و هیچ تصویری از اونجا نداره و نمیدونه چه اتفاقاتی در انتظارشه مهاجرت میکنه دقیقا ماجرای منم این بود
مسیری که سالها توش هزینه کرده بودم و انرژی صرف کرده بودم را رها کردم
اینقدر این رشد نرم اتفاق افتاد که من خودمم نفهمیدم
خداراشکر ، اما این قضیه نباید موجب غرورم بشه باید وسیله و دلیلی بشه بر درست بودن این مسیر که میشود به آسانی هدایت شد اصلا چرا فکر میکنم باید هزار یک کتاب و سمینار برم استاد عوض کنم و هزینه کنم و دست اخر تسلیم خدا بشم که اون منو هدایت کنه
من میتونم تسلیم خدا بشم و اون منو از اسون ترین مسیر ها به بهترین استاد ها هدایت کنه
واقعا دوستان مینویسن من اول با فلان شخص بودم وفلان بودم بعد دارم اموزش های شما رو دنبال میکنم
به خودم نگاه میکنم میبینم من نمونه کسی بودم که دنبال شخص و تکنیک خاصی نرفتم من فقط جواب سوالم میخواستم و میخواستم واقعا بهش برسم برامم خیلی مهم بود البته تسلیمم بودم که به مسیر شما هدایت میشم
حتی اگر تسلیم تر از باشم در ادامه به بهتر شما هم هدایت میشم البته اگر باشد.
ولی استاد من با نوشتن همین کامنت در من یه چیزی یاداوری شد که اگر جایی گوشم برای کسی دیگر بازه و این باز بودنه دلیلش ایمان و اطمینان نداشتن به شما و اموزش های شماست پس باید اون گوشم ببندم پس نباید دیگر باز باشه
چون میخوام مثل وقتی با شما آشنا شذم با تمام تمرکز شخصیتم را تغییر بدم و در مدت زمان کوتاه از اون چیزی که ذهنم میسازه به خواسته هام و ارزوهام برسم.
و این امکان پذیره چون من قبلا این مسیر را اومدم
چون من به اسانی به استادی هدایت شدم که هزاران هزار دانشجو ممتاز داشته که به ارزوهای من مثل سفر خارجه هم رسیده بودن و حتی بیشتر از اون
خدا منو به سمت پاکی هدایت کرد و چون شما هم عاری از هر گونه قضاوت بودید همراه شدیم
چون من در گذشته بخاطر اتفاق تلخی که در نوجوانی تجربه کرده بودم بشدت قضاوت گر شدم با هم مسیر بود با شما هر روز قضاوتم کمتر شد و هماهنگ تر شدم با خدایی که عاری از هر شکل و دسته بندی و رنگیه
مریم چقدر تو الگوی خوبی هستی برای من این اسان بودنت این هدایت اسانت به این مسیر این دنبال این تکنیک اون تکنیک نرفتنت این دنبال درخواست واضحت به خدا که تو رو به استاد عباسمنش هدایت کرد
کسی که توی حوزه کاری خودش کار های انجام داده که کسی انجام نداده بود
شاید توام میخواستی کاری انجام بدی که بقیه بهت گفته بودن نمیتونی انجام بدی ولی چون میخواستی خدا هدایت کرد
مریم عزیزم، توی این گوی زیبا رو توی وجودت داشتی و نشونش نمیدادی ،من الان دارم میبینم که بخش خداگونه ت رو عزیزم
خدای چه چیزی فوق العاده تر از این هدایت شدنم
چه الگوی خوبی هستم
چه الگوی خوبی هستم برای کسی که فکر میکنه نمیشه توی خانواده مذهبی باشی و همه چیز برات اسان پیش بره
خود خدا یکی یکی توی اون مشاورها و روانشناس ها رو که توی اون چند روزی که تصمیم گرفته بودم تغییر کنم کنسل کنه و بگه برو همون عباسمنش را گوش بده همونی که فایلش را وقتی به دستت رسید گوس دادی و حرفش را تایید کردی
بعد از اون به برو سراغ باورهای توحیدی و فایلهای رایگان
بعد قانون افرینش
بعد راهنمای عملی
چقدر الگوی خوبی هستم خدایا من تا حالا کجا بودم
من تاحالا کجا بودم
این مریم تا حالا کجا بود
چرا یادم رفته بود از خودم
چرا یادم رفته بود چرا همش حسرت و غبطه میخوردم وقتی بچهای سایت را میدیدم که زندگی را چطور سریع اسان و در زمان کم تغییر کرده بود
با خودم میگفتم چطور فلانی توی 6 ماه فلان تغییر داشته
بعد خودم توی 8 ماه یه شخصیت دیگر اصلا که هیچچچچچ ربطی به گذشته نداشت ساخته بودم یعنی خدا ساخته بود
من تنها کاری که باید بکنم این است که قدرتی که به من داده را باور کنم اون همه چیز میکند
من فقط باید اینو باور کنم همین جای خالی همه نشدن هام نرسیدن هام دلتنگی هام و حسرت هام
همین.
چقدر من توی این چندماه حسرت میخوردم میدیدم بقیه را
ولی از خودم
از خودم که یه الگوی عالللللی هست توی هدایت غافل بودم از خودم که وقتش سر این باور شاید این جواب بدهد یا نه برم اونجا شاید اون جواب بدهد نکردم و تکامل اسان به استاد عباسمنش هدایت شدم
اصلا استاد من اگر یه چیز منو موندگار کرده یا میکنه توی سایت شما همین ویژگی شماست که هرچی بهتون گفتن نمیشه جواب نمیده و کسی نبوده انجام نداده شما رفتی انجام دادی نه برای ثابت کردن خودت نه درسته ثابت کردین ولی هدف اصلی رشد و پیشرفت خواسته های خودتون بوده اصلا همین عزت نفس شما همین کنترل ذهن که من نخوام صرفا کار برای اثبات بقیه انجام بدم خودشش یک داستانی داره که باید باز بشینم درمورد اونم مفصل بنویسم و صحبت کنم.
خدایا ما رو به آسانی اسان کن برای اسانی ها
خدایا کمکم کن فقط خودت باور کنم و روی خودت حساب کنم
با تشکر از شما استاد عزیزم
و همینطور خانم شایسته عزیز که دستی هست از دستان خدا
با ایمان
مریم درویشی
سلام به استاد عباسمنش عزیز
من از زمان اشنایی ام با شماا نتایج خیلی خوبی گرفتم نتاجی در درونمم زیرا فهمیدم تا درونم تغییر نکند هرگز بیرون با ظاهری جدید خود را به من نشان نخواهد داد
ادمی که در دعواهایی کوچک و بی ارزش به سرعت احساسش بد میشد و گریه میکرد یا کار کتک کاری میکشید?البته با خواهر کوچکم
ایمانم به اندازه یک ارزن بیشتر شد به طوری توانستم بر تصمیم جدیدم بمانم و حرف دیگران قبول نکنم و خداوند تمام وسایل مرا فراهممم کرررد اعتماد به نفسمم چندین برابر شد روابطم خیلی بهتر قبل شد همه اینا را گفتم اما میدانم باید خیلیی بیشتر از اینااا تمرین و کار کنم تا به استاندارهای خودمم برسم به اون چیزی که در قبل ارزوشو داشتممم
استاد من هیچ وقت شما را الگو خودم قرار نداده بودم نمیدونم چرا به ذهنم نرسید واقعا تا حالا بهش فکر نکرده بودم اما همیشه دنبال رو گفته های شما بودم اما هرگز به خودم نگفتم اگر عباسمنش توانسته من هم میتوانمم
یک رفتار یا میتوانم بگویم یک واکنش مشابه قبل برایم به تازگی رخ داد وقتی در حال گوش دادن به فایل های شما بودم متوجه شدم که توجهم نا خوداگاه پرت میشود این پرت شدن حواس بعد چندین بار گوش دادن فایل برایم رخ میداد اما این دفعه من در موقعیتی نبودم که بخواهم به سادگی از این قضیه رد شومم تا موضوع را با گروه تحقیقاتی عباسمنش در میان گذاشتم و گفتند شما ممکن است ((هنوز باور نکرده ای که قوانین جهان همین است تنها با باورهای تو کار میکند و به تو باز میگردد ))
میدانی استاد من نمیتوانم باور کنم به ارزوهایمم نمیرسم تمام زندگی من ارزوهایمم هست ارزوی من خونه ,ماشین, تنها استقلال مالی نیست ارزوی من همیشه باور کردن قدرت اختیارم بوده ارزوی من داشتن هدف بوده ارزوی من لذت بردن از مسیر هدفم بوده چیزی که ارزویش را در دوران تحصلیم در مدرسه داشتم دوست داشتم موفقیت هایمم در درس پایدار باشد دوست داشتم هدفم را بشناسم و از ان لذت ببرم و به موفقیت برسمم ارزویم باور کردن توانایی های خودم بود حالا میفهمم اگر لحظه به لحظه این قدرت وجودم را به خودم یاد اور شوم و باورش کنم همه چیز در زندگی من سرازیر میشود هم ثروت هم موفقیت های بزرگ همه چیی همه چیزز……….
میدونی استاد خیلییی احساس بدی دارع وقتیی در یه زمانهایی حس کنی درونت خالیه و تو فقط یه جسمی
خیلی بدع نماز بخونی و مسلمان باشی و ادعا کنی اما شب بترسیی که خودت تنهایی به حیاط بروی (البته که الان به تنهاییی دقایقی از نیمه شب در حیاط هستم با لامپ خاموش وقتی میخواستم پایم در دمپایی بزارم اما ترس تمام وجودم را گرفته بود میگفت پایت بزار هیچزی نیست و من چندین شب پیاپی به حیاط میرومم پایم را دمپایی میگذارمم و می ایستم و به ماه نگاه میکنم به اینه توی حیاط نگاه میکنم تا به من ثابت کند که نه جنی وجود دارد نه ارواح خبیثِ الان این کار ارام ارام برایمم لذت بخشم هم شده میتوانم بگویم بیشتر شبها عمدا ساعت 3 یا 4 میروم بیرون تا این لحظه ها را تجربه کنمم)
همه ی این ها را گفتم تا به تو استاد عباسمنش عزیز بگویمم از امروز تو الگوییی من خواهی شد اگر تو توانستیی قدرت خودت را باور کنییی من هم میتوانم اگرر خدای تو به تو راه را برای باور کردن قدرت خودت که چه تواناهاییی در خلق زندگیت داری نشان داده پس خدای تو خدای منم هست
اگر خدای تو راهکارا برای باور کردن قوانینش با تمام عمق وجود نشان داده به من هم نشان میدهد
فک میکنم در اغاز یک سالگی در اشنایی با تو باشممم اما کار ما تازه اغاز شده است هر چقدر جلو تر میروم همه چیز را تازع میبینم هر دفعه به خودم میگویم خب الان باید خیلی بیشتر کار کنم الان باید شروع محکم تری داشته باشه باشم درست میگویی این راه پایانی ندارد…
منتظر خبر های خوبمم بااش
مریم درویشی