مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»

سوالات:

  1. از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟
  2. چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:

  • باورهای پشتیبان برای استمرار در مسیر درست؛
  • در فرایند تحقق خواسته ام، “سمت من” چیست؟
  • مفهوم عملی “ثبات قدم در مسیر درست” 
  • چگونه در مسیر خواسته ام ثابت قدم بمانم و ناامید نشوم؛
  • تفاوت میان، تسلیم بودن دربرابر خداوند با “تسلیم شدن در برابر مسائل”
  • مسائل پیش رو، بازخوردهایی جهان به فرکانس های ماست. پس به جای نگرانی و ناامیدی، کافی است روی بهبود آن فرکانس ها کار کنی تا راهکارها خود را ظاهر کنند؛
  • با ” استمرار در مسیر”، است که فرد ایرادهای شخصیتی خود را می شناسد، اصلاح می کند و به همان میزان نیز شرایط زندگی اش به سمت بهتر، تغییر می کند. وگرنه حرکت های یویویی مثل رژیم های غذایی بیهوده ای است که هرگز به نتایج پایدار نمی انجامد؛
  • درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی، از دل سخت ترین روزهای زندگی؛

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    78MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سیما تونی» در این صفحه: 1
  1. -
    سیما تونی گفته:
    مدت عضویت: 3998 روز

    به نام خدایی که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگی

    سلام و درود به تک تک زیبایی ها

    استاد عباسمنش عزیز و دوستان بزرگوارم . می خواستم یکی دیگه از تجربیاتم رو با شما در میان بگذارم که اتفاقا بسیار به مطالب این جلسه ی استاد هم مرتبط هست.

    چندوقت پیش ، تصمیم گرفتم که به حرف استاد گوش کرده و خودم مطالعه ی قرآن رو با کمک نرم افزار جامع تفاسیر نور تجربه کنم . اقدام به خرید بسته کردم و پس از دریافت ، موندم که حالا باید چیکار کنم ؟ آیا وقتم رو واقعا صرف مطالعه ی قرآن کنم یا اینکه کارهای دیگه ای که مشغول انجامشون بودم رو ادامه بدم ؟ از کجا باید شروع کنم ؟ چطور قرآن رو بخونم؟ ریشه ای؟ از اول به آخر؟ از آخر به اول؟ ترجمه ؟ تفسیر؟ و … به سمت آیه ی 3 سوره ی بقره هدایت شدم و شروع کردم به تحقیق بر روی این آیه . حدود 159 صفحه ی ورد رو فقط درباره ی همین یک آیه خوندم . و مونده بودم که آیا کارم درسته یا خیر؟ که فایل جلسه ی نهم بر روی سایت قرار گرفت و من شروع به تماشای اون فایل کردم و اون روز احساس بسیار بسیار عالی ای همراهم بود که منجر شد یک پیامی رو برای خدا توی سایت نوشتم و فکر هم نمی کردم که مورد توجه قرار بگیره اما مثل اینکه حرف دل خیلیهای دیگه هم بوده . نکته ی جالبش این بود که استاد در همون جلسه ، قسمتی از آیه ی 3 سوره ی بقره رو خوندن و من جواب خودم رو گرفتم که سیما جون کارت درسته و همین مسیری که انتخاب کردی رو ادامه بده و به تدریج که مطالعه می کردم تصمیم گرفتم که قرآن رو به ترتیب نزول آیات بر پیامبر مطالعه کنم و همزاد پنداری کنم با کسی مثل محمد امین که تازه می خواد این آگاهیها رو از فرمانروای کل کیهان دریافت کنه . شروع به کند و کاو در سوره ی علق کردم . و الان می خوام نتیجه ی این مطالعه رو در اختیارتون قرار بدم که قانون تکامل و جذب ، بوضوح در این سوره بیان شده و همچنین اهمیت قلم و نوشتار و طریقه ی نزدیکی به خدا و در مسیر درست قرار گرفتن.

    قبل از اون هم برداشت خودم از آیه ی سه سوره ی بقره رو براتون می ذارم.

    الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (3)بقره

    پرهیزکاران کسانی هستند که ایمان دارند به آنچه از آنها پوشیده و پنهان است و بطور پیوسته و مداوم ارتباط با خدا را حفظ می کنند (نماز) و بعضی از هر آنچه به آنها رزق و روزی داده ایم را خرج و مصرف می کنند و انفاق می کنند.

    آنانى که ایمان دارند به چیزهاى نادیده. و نسبت به آفریدگار یک رابطه دائمى و همیشگى را بوسیله ی دعاء و تبریک و تمجید و درخواست رحمت، و خضوع ( معانی الصَّلاهَ )برقرار می کنند. و بعضى ازآن موهبت های الهی وحظّ و بهره هایی که بشر در زندگى بدان نیازمندست وما به آنها بخشش نموده‏ایم را انفاق مینمایند نه تمام آن را.

    سوره ی علق

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏‏

    اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (1)

    خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ (2)

    اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ (3)

    الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4)

    عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ (5)

    کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ (6)

    أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏ (7)

    إِنَّ إِلى‏ رَبِّکَ الرُّجْعى‏ (8)

    أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى‏ (9)

    عَبْداً إِذا صَلَّى (10)

    أَ رَأَیْتَ إِنْ کانَ عَلَى الْهُدى‏ (11)

    أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى‏ (12)

    أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (13)

    أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى‏ (14)

    کَلاَّ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَهِ (15)

    ناصِیَهٍ کاذِبَهٍ خاطِئَهٍ (16)

    فَلْیَدْعُ نادِیَهُ (17)

    سَنَدْعُ الزَّبانِیَهَ (18)

    کَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ (19)

    ترجمه ی رایج :

    ((((به نام خداوند بخشنده مهربان‏

    (1)) بخوان به نام پروردگارت. آن که آفریده است.

    (2) انسان را از خون بسته آفریده است.

    (3) بخوان! پروردگار تو بزرگوارتر و بخشنده‏تر است

    (4) همان خدایى که به وسیله قلم آموخت.

    (5) بدو چیزهایى را آموخت که نمى‏دانست.

    (6) قطعا انسانها سرکشى و تمرّد مى‏آغازند.

    (7) اگر خود را دارا و بى‏نیاز ببینند.

    (8) مسلّما بازگشت به سوى پروردگار تو خواهد بود .

    (9) آیا دیده‏اى کسى را که نهى مى‏کند و بازمى‏دارد.

    (10) بنده‏اى را چون به نماز ایستد؟

    (11) به من بگو: اگر بر طریق هدایت بود.

    (12) به تقوا و پرهیزگارى دستور مى‏داد .

    (13) به من بگو: اگر تکذیب کند و پشت کند .

    (14) آیا او ندانسته است که خداوند مى‏بیند؟

    (15) هرگزاهرگز! اگر او پایان ندهد، موى پیشانیش را مى‏گیریم و کشان‏کشان مى‏بریم.

    (16) موى پیشانى دروغگوى بزهکار.

    (17) بگذار او همنشینان و هم‏مجلسان خود را صدا بزند و به کمک بطلبد .

    (18) ما هم به زودى فرشتگان مأمور دوزخ را صدا مى‏زنیم .

    (19) هرگزاهرگز! از او اطاعت مکن و سجده ببر و نزدیک شو.))))

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏‏

    اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (1)

    بخوان به نام فرمانروای کل کیهان ، آن ربی که همه چیز را خلق کرد.(1)

    خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ (2)

    انسان را از علق آفریده است.(2)

    علق به معنی خون بسته نمی باشد بلکه به معنی زالو ، وابسته و معلق می باشد. که در علم جنین شناسی خصوصیت جنین در قبل از مرحله ی درآوردن دست و پا بصورت کرم (زالو ) است که توسط بند ناف به بدن مادر وابسته شده و از خون او تغذیه می کند و به ناچار باتوجه به دانش مردمان قبل از شناخت علم جنین شناسی ، علق را به خون بسته شده و دلمه مانند ترجمه می کردند.

    اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ (3)

    بخوان و لطف و کرم پروردگار تو از همه کریمان بیشتر است.(3)

    می توان باتوجه به معانی آیات بعد ، کرم‏ را به حلم تفسیر کرد بدین معنی که پروردگار تو آنقدر کریم است که بر مستحّقان تعجیل عقوبت نکند ‏ .

    الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4)

    همان خدایى که به وسیله قلم آموخت.(4)

    عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ (5)

    به انسان چیزهایى را آموخت که نمى‏دانست.(5)

    تا پایان این آیه ، سیر تکامل انسان ، بیان شده است . از مرحله ی خلق اولیه که انسانی بسیار ضعیف و وابسته می باشد تا زمانیکه توسط پروردگار متعال ، دارای علم و شعور شده و هر آنچه که مورد نیازش می باشد را توسط پروردگار یکتا می آموزد. یعنی انسان مراحل تکامل خود را طی می کند تا به کمال برسد.

    کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ (6)

    بدرستیکه آدمى‏ هر آینه از حد بیرون میرود.(6)

    «کَلَّا»: یعنی : حقّا. قطعا. این واژه را نباید همواره به معنى زجر و ردع بدانیم.بلکه مى‏تواند حرف تحقیق و تنبیه و جواب باشد و (به راستى) و (حقّا) و (هان) و (آرى) معنى شود

    برای یطغی ،کلبى گفته است: یعنى خود را پلّه پلّه بالا مى‏برد، در خوراک و پوشاک و دیگر چیزها

    یطغی یعنی از حد بیرون رفتن ، طغیان کردن

    باتوجه به معنی آیات قبل ، می توان این آیه را بصورت زیر ترجمه کرد .

    قطعا و حتما ( این یک امر قطعیست) انسان پای خود را فراتر از حدش می نهد

    أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏ (7)

    وقتیکه پنداشته است بی نیاز و توانگر شده است.‏(7)

    “خود را بى نیاز مى‏بیند” نمى‏گوید:” بى نیاز مى‏شود”.

    معنی دو آیه با یکدیگر : وقتی که انسان سیر تکامل خود را طی کرد و فهمید که در آن مسیر بی نیاز و توانگر شده است حتما و قطعا به مسیر بالاتر می رود و پا را از حد خود فراتر می نهد و درخواست رسیدن به مسیری بهتر و کامل تر را به سمت پروردگار ارسال می کند. یطغی در این آیه ، صرفا معنی طغیانگری در برابر خداوند بخاطر رسیدن به مال دنیایی و توانگری در این زمینه ترجمه نمی شود چون تمامی انسانها را مورد خطاب قرار داده است و یکی از انسان های درستکاری هم که هرچقدر توانگر شد و درستکار ماند نیز خود پیامبر اسلام است که این آیات بر ایشان نازل شده است و اگر قرار بود که ایشان مطابق معنی همین آیه ، طغیان می کردند ، هرگز به پیامبری نمی رسیدند و درجات کمال ( قدرت ، ثروت ، آرامش ، سلامتی و … ) را طی نمی کردند. معنی یطغی در این آیه نه تنها بار منفی ندارد بلکه تایید و تکمیل کننده ی آیات قبل نیز می باشد که حرف از طی کردن تکامل انسانها به میان آمده است و قوانین خداوند را بیان می کند که این انسانی که خداوند خلق کرده و توسط قلم او را آموزش داده حتما و قطعا پس از قدم نهادن در هر مسیر و رشد کردن در آن مسیر ، هروقت که ببیند ( باور کند ) که توانگر شده است اقدام به رفتن به مسیر بالاتر را خواهد کرد.

    إِنَّ إِلى‏ رَبِّکَ الرُّجْعى‏ (8)

    مسلّما بازگشت به سوى پروردگار تو خواهد بود .(8)

    ما در هر مسیری که می خواهیم می توانیم قرار بگیریم اما در نهایت رو به سوی پروردگار خواهیم داشت یعنی جی پی اس زندگیمان همیشه به سمت پروردگار است و در مسیر رسیدن و لقاء به او هستیم.

    أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى‏ (9)

    عَبْداً إِذا صَلَّى (10)

    در این آیه و چند آیه ی بعدی ، خداوند چند نمونه از انسان ها را در مسیرهای مختلف ، مثال می زند.

    آیا دیده‏اى کسى را که نهى مى‏کند و بازمى‏دارد بنده‏اى را چون به نماز ( هر نوع ارتباط با خداوند را در نظر بگیرید چه با سبک شخصی خودتان باشد و یا سبک هر کدام از امامان و پیامبران الهی ) ایستد؟ (9) و (10)

    مثلا افرادی را در نظر بگیرید که با قدرتی که در دست دارند باعث می شوند تا انسانهایی از روی نیاز ، دچار شرک شده و ارتباطشان را از خداوند بریده و برای رفع نیازشان از آنها اطاعت کنند. که مثال اینجور انسانها را در جامعه و در سیستم های اداری می توان دید.

    أَ رَأَیْتَ إِنْ کانَ عَلَى الْهُدى‏ (11)

    أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى‏ (12)

    آیا دیدى؟ اگر بر هدایت استوار باشد! (11)

    یا بتقوا امر نماید. (12)

    دسته ی دیگری از انسان ها ، آنهایی هستند که در مسیر استوار قرار گرفته اند و هدایت شده هستند و دیگران را نیز به پرهیزکاری و تقوا راهنمایی می کنند.

    أَ رَأَیْتَ إِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى (13)

    آیا دیدى اگر تکذیب نمود و روى گرداند؟! (13)

    گروه دیگری از انسان ها ، از طریق فرمان الهی روی گردان هستند و ایمان را تکذیب می کنند

    أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى‏ (14)

    آیا نمیداند که خداوند مى‏بیند؟. (14)

    انسانها آزادند که هر طریقى را باختیار خود بر‏گزینند و بهر چه بخواهند روى بیاورند و یا روى برگردانند و هر اندیشه‏اى داشته باشند و هر راه و روشى که بخواهند در پیش گیرند اما باید بدانند، هر کارى که انجام میدهند، خداوند مى‏بیند و آثارى بر آنها مترتب مینماید و سر انجامی دارد.

    در این آیه ، کاملا واضح و آشکار بیان می شود که خداوند در همه جا حضور دارد و تک تک کارهای ما را می بیند و از تمام نیات قلبی ما باخبر است چون می خواهد باتوجه به آیات بعدی به دقیقترین شکل ممکن ، نتیجه ی عمل ما را به ما برگرداند.

    کَلاَّ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَهِ (15)

    حقّا که اگر باز نه ایستد، او را از پیشانى (جلو)گرفته و به شدت جذب کرده و می کشیم.(15)

    سفع؛ به معناى گرفتن و جذب چیزى با شدّت وکشیدن است‏. داغ و نشان زدن، سیلى زدن، تیره یا سیاه و زشت شدن، سنگهاى اجاق. بشدت و بر خلاف اندیشه و اراده کشیده و رانده شدن و تیره و زشت نمودن است

    ناصیه: جلوى سر، موى بلند آن. نصو: موى پیشانى را گرفتن، شانه زدن، جامه را گشودن.

    کلمه” ناصیه” هم در مورد افراد، و هم اشیاء نفیس، به کار مى‏رود، همانگونه که ما در فارسى تعبیر به” پیشانى جمعیت” یا” پیشانى ساختمان” مى‏کنیم‏

    در این آیه ، کلمات ” اگر بازنایستد “، به معنی بطور پیوسته و مداوم کاری را تکرار کردن است، اما منظور چه کاریست؟ اگر به آیات قبل نگاه کنیم متوجه می شویم که هرکاری را شامل می شود و در مثال های مطرح شده هم انسان های درستکار را مثال زده است و هم انسان های خطاکار را . پس هم کارهای خوب را شامل می شود و هم کارهای اشتباه را . یعنی خداوند اختیار را به دستان انسان داده که هر مسیری که می خواهد را انتخاب کرده و کارهای مورد دلخواهش را انجام دهد . حال بیان می کند که اگر انسان کاری را که انجام می دهد را بطور پیوسته انجام دهد و از انجام آن بازنایستد یعنی می خواهد بگوید که آن کار آنقدر تکرار شود که قابل مطرح کردن باشد نه اینکه یک کاری را فقط یک دفعه انجام داده باشد در اینصورت آن کار ، را نمی توان به عنوان رفتار آن فرد در نظر گرفت . کاری ، رفتار یک فرد منظور می شود که دائمی باشد. خیلی مهم است که آن کار جزو رفتار انسان باشد یا بصورت استثنا انجام شده باشد چون خداوند می خواهد نتیجه ی آن کار را بیان کند .و راجع به آن فرد قضاوت کند پس با یک بار و یا چندبار انجام دادن یک کار ، نمی توان گفت که آن فرد ، این کاره است یا خیر.

    در قانون تکامل و جذب ، برای کسب نتیجه باید ، آنقدر بر انجام کاری مداومت نمود تا به مرحله ی رشد و کمال رسید تا نتیجه جذب شود. و کلمات ” اگر بازنایستد ” نیز دقیقا همین موضوع را مطرح می کند.

    در ادامه خداوند می فرماید که اگر باز نایستد و کاری را بطور مداوم انجام دهد ، قطعا و حتما و بدون اراده و ناخودآگاه به شدت به سمت نتیجه ی عملش کشیده شده و جذب خواهد شد. نتیجه ی کارهایی که بطور مداوم از انسان سر می زند درست مانند آهنربایی قویست که به شدت و قدرت زیاد و بصورت اتوماتیک انسان را از جلو به سمتش جذب و با نتیجه ی عملش روبروخواهد کرد چه آن کار درست باشد ، چه نا درست . چه انسان آگاه باشد و چه ناآگاه . چه با اراده ی خودش انجام دهد و چه بدون اراده . به هرحال این یک قانون حتمی و قطعیست که به شدت به سمت نتیجه ی کارهایمان جذب می شویم. نفس عمل انسان ، در پیشانی کار او قرار دارد و بصورت مخفی و پنهان نیست که روزی آشکار شود بلکه در جلوست و به شدت و قدرت هم او را به نتیجه ی عملش نزدیک خواهد کرد.

    ناصِیَهٍ کاذِبَهٍ خاطِئَهٍ (16)

    همان پیشانى دروغگوى لغزشکار. (16)

    در این آیه ، باز هم خداوند یک مثال می آورد. می فرماید ، فرد دروغگویی را در نظر بگیرید که با دروغش دچار خطا و لغزش شده است. اما چه دروغی گفته ؟ در آیه ی بعدی مشخص می شود.

    فَلْیَدْعُ نادِیَهُ (17)

    پس او گروه و مجلسش را بخواند. (17)

    نادى: محل اجتماع. از ندو: در مجلس گرد آمدن. از ندى: سرشار بخشیدن، خیر رساندن.

    نادی ، یعنی کسانی که دوستان و همنشینان انسان هستند و به او خیر و خوشی می رسانند.مانند موقعیت و جایگاه اجتماعی و قدرت ، ثروت ، خانواده و دوستان و جوانی و زیبایی ، زور بازو و ….

    زمانیکه انسان خطاکار در کارزار زندگی با اتفاقاتی مواجه می شود که نیاز به کمک دارد به اشتباه بجای استعانت از پروردگار بر همنشینان خود تکیه کرده و از آنها کمک می طلبد و با این کار ، هم به خود دروغ گفته است و هم به دیگران چون تنها یاری رسان ، خداوند یکتاست.

    سَنَدْعُ الزَّبانِیَهَ (18)

    ما هم بزودى آن نگهبانان را میخوانیم. (18)

    ” زبانیه” جمع” زبنیه” (به کسر زا) در اصل به معنى مامورین انتظامى، از ماده” زبن” (بر وزن متن) به معنى دفع کردن و صدمه زدن و دور ساختن است.در اصل به معنى هل‏دهندگان است. پاسبانان را بدین نام نامیده‏اند، چون دیگران را هل مى‏دهند و مى‏رانند . به معناى وادار کردن است،زبانیه: اسم، جمع و مفرد آن زبینه یا زبانى: پلیس، کارد. از زبن: او را سخت راند، صدمه‏اش زد، بر کنارش نمود، از بخشش دریغ کرد، میوه را بالاى درخت فروخت.

    همانطور که در آیات قبل خواندیم ، خداوند متعال قوانینی را وضع کرده است که ما را به سمت نتیجه ی عملمان جذب خواهد کرد و طبق این آیه ، این قوانین همانند مامورینی هستند که از دستورات خداوند اطاعت کرده و مراقبت می نمایند تا به درستی اجرا شوند و انسان ها را در این مسیر به سمت دریافت نتایجشان هل داده و هدایت می کنند. ساختمان و سیستمی را در نظر بگیرید که درهای ورودی اش کاملا مکانیزه و برنامه ریزی شده است و شما فقط با در دست داشتن رمز ورود برای هر در می توانید وارد آن درب و مسیر شوید . حال شما به هر تعداد که رمز ورود داشته باشید یک مسیر از آن سیستم به روی شما گشوده می شود و با هر رمز ، فقط می توانید به مسیر خودش وارد شوید و به هیچ وجه نمی توانید از رمزها در مسیرهای جابجایی استفاده کنید . می بینید که این سیستم مکانیزه به نوعی شما را وادار می کند که فقط و فقط به سمت مسیری هدایت شوید که رمزهایش را دارید .

    باتوجه به آیه ی قبل ، همنشینان آن فرد ، در واقع همان هل دهندگان و مامورین و قوانین خداوند هستند که آن فرد را به نتیجه ی عملش نزدیک می کنند . وقتی فردی بر روی هر چیزی به غیر ازخداوند حساب می کند به زودی نتیجه ی این محاسباتش را می بیند. یا به زودی توسط آن ها سخت رانده می شود، یا از آن ها صدمه می بیند، یا بر کنارش می نمایند، یا از بخشش به او دریغ می کنند، و یا او را برای منافع خودشان مانند میوه در بالاى درخت می فروشند. اگر انسان ها متوجه این موضوع نشوند که نباید به غیر از خداوند بر روی چیز دیگری حساب کنند آنوقت با نتیجه ای که از این عمل می بینند در واقع وادار می شوند به تغییر مسیر و قرار گرفتن در مسیر درست و اینها همان هل دهندگان و مامورین و وادار کنندگان سیستم الهی هستند.

    نکته ی دیگری که در این دو آیه مشاهده می شود این است که خداوند بخاطر اکرم بودنش و از روی لطف و کرم ، بلافاصله نتیجه ی عمل ما را به ما بر نمی گرداند و به ما مهلت می دهد تا اصلاح کنیم چون اگر بلافاصله می خواست وارد عمل شود نمی گفت ” سندع ” یعنی ما کمی زمان می دهیم سپس وارد عمل می شویم. همچنین این آیه نشان می دهد که قوانین خداوند بر اساس سیر زمان و طی مسیر تکامل بنا شده است و باید هر چیزی زمان خودش را طی کند پس ما هم بر طبق این قوانین باید برای رسیدن به نتیجه در هر مرحله از زندگی ، زمانش را طی کنیم .

    کَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ (19)

    هرگزاهرگز! از او اطاعت مکن و سجده ببر و نزدیک شو.(19)

    از هیچ کس و هیچ چیزی جز خداوند اطاعت نکن و نزدیک شو بپروردگار خود بوسیله طاعت .

    و با سجده و یا سر فرود آوردن همیشگى و کامل در برابر عظمت خداوند پیوسته باو نزدیکتر شوید و هر چه به عظمت و قدرت او نزدیکتر شوید، دیگر قدرتها کوچک و ناچیز و ناچیزتر میگردد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای: