مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»

سوالات:

  1. از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟
  2. چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:

  • باورهای پشتیبان برای استمرار در مسیر درست؛
  • در فرایند تحقق خواسته ام، “سمت من” چیست؟
  • مفهوم عملی “ثبات قدم در مسیر درست” 
  • چگونه در مسیر خواسته ام ثابت قدم بمانم و ناامید نشوم؛
  • تفاوت میان، تسلیم بودن دربرابر خداوند با “تسلیم شدن در برابر مسائل”
  • مسائل پیش رو، بازخوردهایی جهان به فرکانس های ماست. پس به جای نگرانی و ناامیدی، کافی است روی بهبود آن فرکانس ها کار کنی تا راهکارها خود را ظاهر کنند؛
  • با ” استمرار در مسیر”، است که فرد ایرادهای شخصیتی خود را می شناسد، اصلاح می کند و به همان میزان نیز شرایط زندگی اش به سمت بهتر، تغییر می کند. وگرنه حرکت های یویویی مثل رژیم های غذایی بیهوده ای است که هرگز به نتایج پایدار نمی انجامد؛
  • درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی، از دل سخت ترین روزهای زندگی؛

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    78MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ساحل آرامش» در این صفحه: 2
  1. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1662 روز

    به نام خدای مهربان🥀🪴

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت🦋💐

    باید بیشتر از مسیرم لذت ببرم. کمتر برای داشتن خواسته هام عجله کنم و اصلا بهشون نچسبم.⚜

    با توجه به قانون احساس خوب = اتفاقات خوب، خیلی بیشتر از مسیراهدافم لذت ببرم و بیشترین تلاشمو صرف کنترل ذهنم به منظور بودن در احساس خوب کنم.👌

    چون نه فقط “احساس خوب داشتن” مهم ترین کار زندگیمه، بلکه فاصله بین من و خواستم هم فقط با احساس خوب پر میشه. برای تحقق خواستم، هیچ راهی نیست، جز بودن در احساس خوب!

    “موندن در احساس خوب”، بهاییه که باید برای رسیدن به خواستم بپردازم.⚘

    باید بتونم از عهده پرداخت این بها بربیام

    به جای حسادت تحسین کنم،

    به جای خشم آرامش داشته باشم،

    به جای نگرانی، امیدوار و متوکل باشم،

    به جای شک، با ایمان و یقین کامل پیش برم،

    به جای بدبینی، خوش بین باشم و متمرکز بر نکات مثبت هر لحظه!🪴

    باید برای تمرکز بر زیبایی های زندگیم، دست و دلباز تر باشم و فارغ از اینکه دیگران چند کتاب بیشتر از من خوندن یا چند مهارت بیشتر کسب کردن یا چقدر بیشتر از من ثروت ساختن،

    بدون هیچ عجله ای از مسیرم لذت بیشتری ببرم،

    زمان بیشتری رو صرف تجربه علائقم مثل تماشای مرغ و خروس ها، مصاحبه با افراد دوست داشتنی زندگیم و… کنم.

    بیشتر سپاس گزار تر باشم، هرگز  لذت بردن از کوچکترین زیبایی رو مشروط به داشتن خواستم یا موکول به زمان تحقق خواسته هام نکنم.💖🍀

    هر لحظه ای که صرف تجربه زیبایی های بیشتری در زندگیم میکنم، هر لحظه ای که صرف کنترل ذهنم برای عادت کردن به  توجه بر نکات مثبت هر لحظه و موندن در احساس بهتر میکنم، نه تنها وقت تلف کردن نیست، بلکه مثل زمانیه که یه شکارچی صرف تمرکز برای نشونه گرفتن هدفش میکنه. همون تمرکزی که باعث میشه تیرش خطا نره.👌⚘

    یادم باشه، فاصله بین من و خواسته هام، فقط با احساس خوب پر میشه و راه رسیدن به احساس خوب، فقط از طریق کنترل ذهنم و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه است.

    منظور از توانایی در کنترل ذهن، این نیست که همیشه در احساس خوب باشم.

    در این مسیر زمانهایی هست که به خاطر برخی باورای محدود کننده، شرایط طوری پیش میره که کنترل ذهنمو از دست میدم،

    احساسم بد میشه،

    نگران و نا امید میشم

    این اصلا اشکالی نداره.👏💖

    چون هیچ انسانی باورای ۱۰۰% قدرتمند کننده نداره که بتونه ۱۰۰% از عهده نجواهای ذهنش بر بیاد.

    پس جای نگرانی نیست اگه زمان هایی احساسم خوب نیست،

    موضوع مهم نموندن در احساس بده.

    این یعنی کنترل ذهن🌹.

    هرچقدر در زمان کمتری بتونم از احساس بد به احساس خوب برسم، یعنی مهارت بیشتری در کنترل ذهنم کسب کردم.👏⚘👌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1662 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز وخانم شایسته جان🌹

    مصاحبه با استادقسمت۱۵🍁

    🛑❓اگر با این آگاهی و تجربه ای که الان دارید اگر برگردید به ۱۵ سال پیش، به روزهایی که هنوز از نظر مالی ضعیف بودید و روابط تون نا دلخواه بود، دقیقا چه کارهایی را انجام می دادید و روی کدام باورها اول کار می کردید؟ چقدر و چگونه کار می کردید؟؟❓🛑

    با آگاهی هایی که الان دارم اگر برگردم به ۱۵ سال پیش، خیلی سخت نمیگیرم زندگی رو، یعنی می دونم که با تکامل، با توجه به نکات مثبت،با لذت بردن از مسیر زندگیم، خیلی راحت و ساده به خواسته هام میرسم. خیلی نمی چسبم به خواسته‌ام، چون من توی بر هه ای، خیلی می چسبیدم به خواسته‌ هام،😕

    یعنی میخواستم حتماً برسم و فکر میکردم اگه به خواسته‌ام برسم دیگه زندگی متفاوت میشه و معناش عوض می شه. ولی الان که به بیش از اون خواسته هام رسیدم،

    نه، فکر نمی‌کنم زندگی متفاوت میشه. درسته که خیلی لذتبخشه اما اینکه این فکری که آدم داره که هنوز به خواسته‌ هاش نرسیده فکر میکنه اگه من فلان ماشین رو بخرم، فلان خونه رو بخرم، فلا کشور برم زندگی کنم، با فلانی ازدواج کنم، فلان شرکت تولیدی را بزنم،فلان کارخانه را داشته باشم فلان مدرک رو بگیرم چه اتفاقی میافته🤔

    اونجوری که آدم فکر میکنه نیست، در مورد من که نبوده و فکر می‌کنم در مورد همه هم اینجوری باشه

    بنابراین با این آگاهی هایی که الان دارم اینقدر یه جاهایی که حرص میزدم زود تر بشه، البته خیلی کم بود توی زندگی من، شاید اوایلش بیشتر بوده ولی در کل وقتی قانون رو فهمیدم خیلی کمتر بوده، ولی باز هم بوده، یعنی اگر الان برگردم دیگه اونقدر حرص نمی‌زنم و نمی خوام زود بشه همیشه خیلی عجول بودم می‌خواستم زودتر به همه چی برسم زود به این برسیم بعد بریم سراغ بعدی اینکارو بکنیم این تجربه رو داشته باشیم همش عجول بودم🥴

    توی مسافرت هام هم همینجور بودم و اصلاً دوست داشتم وقتی که سوار ماشین می شم تا مقصد فقط رانندگی کنم، کلا توی یک برهه‌ای از زندگیم زود می خواستم برسم. فقط برسم. انگار که مثلاً اونجا ی خبریه. ولی الان نه، خیلی از مسیر زندگیم لذت میبرم، چون میدونم زندگی همه اون تجربیاته🙃

    حتی اون سختی‌ها و لذت‌ها و شادی‌ها و غم‌ها همه اینها با هم تعریف زندگیه

    خیلی آسون می گرفتم مسائل رو به خودم، خیلی کمال‌گرا نبودم، خیلی صبور تر بودم، بیشتر در لحظه زندگی می‌کردم، این اون کاریه که با تجربه ای که دارم انجام می‌دادم و مطمئنم اگر این کار رو میکردم، هم مسیر زندگیم لذت بخش تر می شد هم به خواسته ها میرسیدم🌺

    بعید هم میدونم دیرتر به خواسته‌ هام میرسیدم و میدونم که مسیرم لذت بخش تر بود🤗

    هر چقدر که من تجربه کردم خواسته هام رو، و آرزوهایی که برام مهم بود

    چقدر میشستم بهشون فکر می‌کردم و رویا پردازی می‌کردم، تجسم می کردم و خیلی بعضی اوقات می چسبیدم بهشون، واقعاً خبر خاصی نیست 🥴

    نمی خوام بگم که هیچ خبری نیست، یا بگم آدم به پوچی می رسه

    نه من واقعاً دارم لذت میبرم،🥳 خیلی فرق میکنه که شما مستأجر باشی تا توی خونه خودت زندگی کنی،

    خیلی فرق میکنه که شما بخوای با اتوبوس خط واحد بخوای بری این ور اون ور و مسافرت یا با ماشین شخصی بری

    خیلی فرق میکنه وقتی مسافرت میری بری توی مسافرخونه درب و داغون، تا اینکه بری توی هتل خیلی خوب

    خیلی فرق میکنه تا اینکه شما خونتون استخر داشته باشه، جکوزی داشته باشه، اتاقهای زیاد داشته باشه، فضای دلباز داشته باشه، تا اینکه یک خونه ای داشته باشی تنگ و تاریک ونمور که پنجره رو باز می کنی دیوار بتونی دود گرفته خونه همسایه است، با اینکه وقتی پنجره رو باز می‌کنی یک جنگل سرسبز داری می بینی💐

    می خوام بگم که خیلی فرق میکنه و این جوری نیست که وقتی آدم به خواسته‌اش میرسه به پوچی می رسه

    اما اونجوری هم فرق نمیکنه که وقتی آدم بهش نرسیده فکر میکنه

    یعنی آدم وقتی به خواسته‌اش نرسیده، میگه من مثلاً اگه فلان ماشین خارجی مدل بالای فلان آپشن ها رو داشته باشم، اصلا دیگه دنیا یه جور دیگه میشه

    اونجوری فرق نمیکنه. یعنی وقتی میگیرتش میبینه نه، دنیا یه جور دیگه نشد،

    راحت تر شد زندگیش بهتر شد، خیلی سپاسگزار خداونده، ولی این نیست که حالا به اون آب و آتیش زدن ها برای اینکه آدم به خواسته هاش برسه میفهمه که نه اونجوری نبود👌

    توی روابطه هم همینجوریه. مثلاً طرف فکر میکنه اگه من به فلانی برسم دیگه بهشته، و زندگی تموم و میرم بغل خود خدا. بعد مثلاً میرسه توی رابطه حالا با جنگ و دعوا و بگیر و ببند با خانواده

    و میرسه به فرد مورد نظر، بعد می بینه که نه اصلاً بهشت هم که نیست، یواش یواش با اون وابستگی هایی هم که داره به سمت جهنم هم داره پیش میره🥴

    اغلب اون رابطه هایی هم که با اون شدت احساسات وحشتناک و وابستگی هم به وجود میاد که سرانجامش رو هم دیدید که چه اتفاقی میافته😯

    ولی اونایی که میخوان این مسیر رو شروع کنن و مثل گذشته من هستن، از من این درس رو بگیرن که مهم لذت بردن از مسیره، اینقدر نگید من کی به خواسته هام میرسم🤔

    از یک پروانه زیبا توی حیاط تون لذت ببرید، از یک سلام پر مهر و محبت مادرتون، خواهرتون همسرتون، فرزندتون، پدرتون، لذت ببرید. از یک پارک قشنگ توی محلتون لذت ببرید. از یک برنامه موسیقی کنسرتی که توی شهرتون میذارن لذت ببرید. یعنی از همه چیز از کوه، از دشت، از طبیعت اطراف تون لذت ببرید🏕

    حتی اگر مستاجر هستید، حتی اگر پیاده دارید میرید، از اون پیاده‌روی لذت ببرید. اگر ماشین ندارید، اگر سوار اتوبوس میشی، سوار مترو میشی شلوغه و یکسری مسائل هست، ولی یه راهی پیدا کنید برای اینکه از همون فضاها لذت ببرید اون وقت من به شما قول میدم زندگی شما بسیار بسیار عمیق تر میشه، لذت بخش تر میشه و البته طبق قانونی که من میشناسم زودتر به خواسته هاتون می‌رسید🥳

    و من با آگاهی هایی که الان دارم اگه به قبل برگردم بیشتر لذت می بردم و اون یه ذره وابستگی که به خواسته‌ هام داشتم و چسبندگی که به این برسم به اون برسم، الان چه اتفاقی میافته رو اون یه ذره رو هم نداشتم🥰

    بعضی ها هستن که زندگی نمی کنن برای اینکه فقط به اون خواسته برسن، اتفاقاً هیچ وقت هم به اون خواسته نمی‌رسن، چون راه رسیدن به خواسته اینه که شما تا به احساس خوب نرسید فاصله شما و خواسته هاتون پر نمیشه

    قانون همه دوره‌های ما همینه در واقع فاصله شما با خواسته هاتون فقط با احساس خوب پر میشه. فقط

    احساس خوب به چه شکل به وجود میاد؟؟

    با تغییر ذهن، نه با مصرف مواد یا مشروبات یا هر چیز دیگه ای. با تغییر ذهن با تغییر باور ها به وجود می‌آید. فققققط🤗

    بنابراین بهتون پیشنهاد می کنم که از توی مسیر برید🌹

    🛑❓چه باوری در شما باعث شد که اینقدر با انگیزه و بدون توقف مداوم بر روی باور هاتون کار کنید و به هیچ عنوان در میانه راه متوقف یا نا امید نشید❓🛑

    من به دلیل اینکه با تغییر باورها به احساس خوب می‌رسیدم، همین احساس خوبه این قدر برای من لذت‌بخش بود🥳

    یعنی نا امیدی هم داشت، در کل این جوری نیست که صفر و یک باشه. یعنی بگیم یه آدم هیچ وقت ناامید نمی شه. نه، خاکستریه همه چیز🙃

    یعنی سفید و سیاه نیست. یه آدم یا متمایل به سفیده یا متمایل به سیاه. یا بیشتر روی باورهاش کار کرده، یا کمتر روی باورهاش کار کرده،😕

    آدمی مثل من کمتر ناامید شده، نه اینکه ناامید نشده، حتی اون آدم هایی هم که خیلی ناامیدن بعضی موقعها هم امیدوارن🥰

    نه اینکه حالا همیشه ناامید باشن، ما صفر و یک نداریم توی بحث فرکانس. من کلا آدم خوش بینی هستم نسبت به مسائل آینده. در خیلی از مسائل من سختگیر نبودم کلاً نسبت به زندگی🤗

    و نا امیدی هم داشتم اما خیلی کمتر، مثلاً من توی کارم، من چندین سال بود داشتم سمینار برگزار می‌کردم، برنامه و دوره برگزار می‌کردم و کار کرده بودیم و خیلی هم استقبال خوب بود🥳

    توی برهه ای ما معارفه رایگان برگزار می‌کردیم و کلی هزینه می‌کردیم، هزینه سالن، هزینه نیروهایی که کمک می‌کردن که برنامه اجرا بشه و هزینه تبلیغات، هزینه اس ام اس، پوستر، اون موقع افراد میومدن توی سالن و در مورد دوره‌ای که می‌خواست برگزار بشه توضیح می دادم و چندین برنامه به صورت رایگان برگزار می‌کردیم و معارفه برگزار می‌کردیم

    خیلی فشرده و سنگین و چون رایگان هم بود یک سری افراد میومدن و میگفتیم برنامه اینه شرایطش اینه، هزینش اینقدره، هرکی دوست داره بیاد ثبت نام کنه⚘

    و ما این همه معارفه برگزار کردیم و صدها نفر اومدن برای معارفه، کلی هم هزینه کردیم

    من هم اصلاً از مدیربرنامه نمی پرسیدم که چند نفر ثبت نام کردن و می‌گفتم توکل به خدا و اصطلاحی که همیشه به کار می‌برم اینه که ما وظیفه مون اینه که تلاش خودمون رو بکنیم ما مسیر رو باید بریم، ما حرکتمون رو باید بکنیم نتیجه دیگه خداونده که کمک می کنه و اتفاقات رو برامون به مقداری که روی باورهامون کار می‌کنیم به مقداری که با ایمان حرکت می‌کنیم برامون به وجود میاره🥳

    ما وظیفه مون اینه که حرکت مون رو بکنیم و درگیر نتیجه نباشیم، خیلی هم سعی می کردم اینجوری باشم🥰

    بازم تاکید می کنم همیشه همینجوری نبوده و این‌جور نیست که بگم همیشه اینجوری بودم، که فقط حرکت می‌کردم و نگران نتیجه نبودم. خیلی موقع ها هم میشد که اگر نتیجه خوب نبود، ناامید میشدم ولی به نسبت خیلی ها کمتر بوده به همون نسبتی که نتیجه گرفتم، امیدوار بودم و روی باورهام کار می‌کردم و حرکت رو انجام می‌دادم🙃

    تاکید می کنم که اگر مثلاً یه ذره نیستی، نگی ای بابا من که اینجوری نیستم. مثلا عباس منش تونسته، یه آدم عجیب و غریبیه، هیچ وقت تحت هیچ شرایطی افسارکنترل ذهنش رو از دست نمیده

    نه این خبرها نیست. این اتفاق میفتاد، میفته و احتمالاً هم خواهد افتاد

    ولی کمتر از بقیه و زمان دوره شروع شد و اومدم سر کلاس و توی ذهنم هم این بود که مثلاً کلی آدم ثبت نام کردن و با انرژی دوره را شروع می‌کنیم

    اتفاقی که افتاد این بود که یه نفر کلا ثبت نام کرده بود🥴

    باورها که ایراد داشته باشه، اصلاً هر چقدر تلاش کنی فایده نداره👌

    مدیر برنامه ها خیلی پیگیر بود که به جایی برسونه که من ناراحت نشم با تعداد کم برگزار بشه و به من گفت که تلاشمون رو کردیم ولی فقط یک نفر ثبت نام کرده و من گفتم هیچ اشکالی نداره توکل به خدا ما وظیفمونه که این مسیر رو بریم

    قبلاً هم اینطور شده بود و برای معارفه یک نفر اومده بود، این دفعه یک نفر برای دوره اومده بود و یه ذره دردش بیشتر بود😕

    و من گفتم اشکالی نداره، اینجا هاست که ما باید ایمانمون رو نشون بدیم، ما باید به خداوند ثابت کنیم، ما توی مسیر ثابت‌قدم هستیم

    روزهایی بوده که سمینارها با چه جمعیتی برگزار شده الان یه نفر اومده، هیچ اشکالی نداره و مدیر برنامه ها اصرار داشت که پولش را پس بدهیم و می گفت اصلا ارزش نداره ما چندین هفته بیایم سر کلاس و سالن و هزینه کنیم برای یک نفر شاگرد، و پولش را پس بدهیم و دوباره تبلیغ کنیم و دوره بعدی را شروع کنیم با تعداد بیشتر

    من گفتم نه، اتفاقا این لحظه لحظه ای هست که باید ایمانم رو نشون بدم، حرکت کنم، باید ناامید نشم و با همین یه نفر کار و ادامه میدم و این دوره با یک نفر شروع شد و با یک نفر هم به پایان رسید👌

    و گفتم من اصلا ناراحت نیستم این یک مرحله‌ای از این مسیره که باید طی بشه و ما باید اینجا ایمانمون رو نشون بدیم🌺

    حتی توی اون روزها سعی می‌کردم خودم رو کنترل کنم و مسیر رو ادامه بدم. ناراحتی هم داشت، ناامیدی هم داشت، خستگی هم داشت

    و تاکید می‌کنم باورهای من در مورد یکسری مسائل ایراد داشت که این اتفاقات هم رخ می داد. البته که اگر این اتفاقات رخ نمی‌داد من نمیفهمیدم ایراد داره. یعنی می خوام بگم که این مسیر باید طی بشه و نباید اینجوری باشیم که مثلاً بگیم نه، من می خوام از اول مثلا یه جوری بشم پرفکت بشم، باورهام عالی بشن، بعد یه مسیری رو شروع کنم😕

    تاتوی مسیر نری، یکسری ایرادها در نمیاد اصلا

    و زیبایش هم اینه که آدم یه ذره یه ذره با توجه به بازخوردهایی که میگیره، ایرادها رو پیدا میکنه روش کار می کنه هی اوضاع بهتر میشه

    ولی باید کار کنه، باید ادامه بده ،وقتی که آدم تسلیم میشه

    تسلیم به معنای اینکه ناامید میشه، چون ما دو تا بحث داریم توی بحث تسلیم بودن

    یکی تسلیم خداونده، یکی تسلیم مشکلاته

    اونکه تسلیم خداوند میشه، اون به همه چیز میرسه. اون همونه که میگه خدایا من راضیم به رضای تو و من حرکت می‌کنم و تسلیم هستم

    و اون مسیری که همان آیه معروف سوره قصص آیه ۲۵ که موسی میگه اون روزی که همه مامورهای فرعون دنبالش بودن و بدبختی و بیچارگی زندگیشو فرا گرفته بود دیگه دست میبره بالا و میگه خدایا من تسلیمم

    من به هر خیری که از تو به من برسه من فقیرم این جایی است که زندگی موسی تغییر کرد و زندگی هر کسی توی این لحظه تغییر میکنه اون موقع که تسلیم خداوند میشه

    ولی یکی هست تسلیم مشکلات میشه. به این معنا که اصلاً فایده نداره، اوضاع دیگه درست نمیشه و افکار منفی میاد و شروع میکنه میره سراغ کارهای نادرست و مواد و افسردگی و دارو

    اون تسلیم شدنی که میگیم اون انسانی که تسلیم خداونده به همه چیز میرسه، با اینکه آدم نا امید می شه و تسلیم میشه فرق می کنه

    و این برهه ها توی زندگی من زیاد اتفاق افتاد و سعی کردم تسلیم نشم و اگر این جام یعنی تسلیم نشدم که اینجام. چون اگه تسلیم شده بودم که الان یه جای دیگه بودم. اصلا ادامه نمی دادم مسیر رو

    اینو می خوام بگم توی این مسیری که حرکت می کنید بالاخره بالا پایین هست

    بالا و پایین هست که یعنی بازخوردهای جهان به باورهای شماست. بالاخره باید یه جورایی آدم بفهمه که یک سری باورهاش ایراد داره دیگه. همون جاهایی که به شما نشون میده باور هاتون ایراد داره یکیش همینه که نتایج، نتایج خوبی نیست.🥰

    حالا اگه تو قانون رو بدونی، مثلاً من اون موقع قانون رو میدونستم. می‌فهمیدم که نتایج ایراد داره از خودمه

    یه موقع هست آدم میگه نه، مشکل از تبلیغاته مشکل از کارمندمه، مشکل از فلانه، از دولته، از خداست

    من اصلاً این‌ها رو نمیگفتم. من میگفتم مشکل از خودمه. حالا این مسیر رو میریم

    ما این دوره رو برگزار می‌کنیم. ایمانمون رو نشون میدیم. توی همین ادامه دادن ها آدم مشکل ها رو هم پیدا میکنه، ایرادها رو هم برطرف میکنه و بهتر میشه و همینم شد🤗

    ما از اون دوره‌ها به بعد هی ایرادها روشون کار شد و بعد ایده دوره های تندخوانی اومد و رفتیم به سمت مسیر دوره های تندخوانی و زمین تا آسمون همه چیز تغییر کرد از لحاظ مالی

    هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ میزان مخاطب مثلاً فاصله زمانی که من اون دوره رو برگزار کردم با یک نفر، با زمانی که من دوره رو برگزار کردم با هزار نفر تقریباً یک سال طول کشید

    و آدم‌ها دووم نمیارن. طرف امروز یه کاری رو بکنه فردا جواب نده، بیخیالش میشه میره😕

    یعنی تفاوت آدم های موفق و ناموفق

    آدم های موفق اینه که ادامه میدن هی با بازخورد خودشون رو درست می کنن

    حالا اونی که مثل من قانون رو میدونه، زودتر خودش رو فیکس میکنه. اونی که قانون رو نمی دونه یه ذره بیشتر بلا سرش میاد تا با آزمون و خطا بهتر کنه🥰

    من چون قانون رو میدونستم خیلی زودتر ایرادها رو پیدا کردم و درستش کردم به همین دلیل، مثلاً یک سال، شاید یک سال و نیم طول کشید از اون روزی که دوره با یک نفر بود تا روزی که دوره یک هزار نفر بود یعنی هزار برابر بیشتر و نتیجه مالی هم بسیار عالی شد🥳

    ولی موضوع اینجاست که آدم ها نمیتونن. ۹۹ درصد آدم ها نمیکنن این کار رو

    ایمانش رو ندارن یک سال و نیم ادامه بدن. ولی من داشتم و بهتون پیشنهاد می کنم که اگر میخواید به خواسته هاتون برسید باید ادامه بدید باید این مسیر رو ادامه بدید.

    اگر حرکت کنید و توکل کنید به خدا و ایمان داشته باشید و قوانین را هم درک کنید خیلی خیلی زود از سخت ترین روزهای زندگی تون بهترین روزهای زندگی تون رو می سازید💃

    یعنی اون بازخوردهای نامناسب اتفاقاً به شما کمک میکنه که زودتر راه و گره رو باز کنید

    فقط حرکت کن، فقط ادامه بده، فقط ناامید نشو من همین الان هر روز بهتر ایرادهام رو می‌فهمم و میگم این کار رو میتونم بهتر کنم. این باور رو هم باید روش کار کنم. اینجا هم میتونم اینجوری فکر کنم

    یعنی اینکه نتایج هی بزرگ و بزرگتر میشه توی زندگی من، به خاطر اینه که هر روز این بهتر شدنه داره توی ذهن من اتفاق میافته

    قوانین رو بهتر درک می کنم. این که دوره های جدید تولید میشه، دلیلش اینه که من با جزئیات و با وضوح بیشتر قوانین رو درک می کنم. یعنی یک سری قوانین رو من قبلاً درک کردم و توی دوره ها گفتم، ولی هرچقدر بیشتر میگذره، انگار که تو مو میبینی و من پیچش مو میشه

    یعنی من خیلی ظریف تر میفهممش. بعد اون چه که میفهمم رو دوباره میام یه دوره جدید میذارم 🥳

    پس این مسیره رو باید ادامه داد. آدم هر بار هی بیشتر می فهمه هی بیشتر ایراد هاش رو برطرف میکنه هی نتایج بزرگ تر میشه

    و من هم کارم اینه که هر چیزی رو درک می کنم و ازش نتیجه می گیرم میام با شما به اشتراک میذارم اون وقت شما هم خیلی خیلی زودتر از اونجایی که من شروع کردم میتونید به نتیجه برسید💃

    یعنی دلیل اینکه بعضی از دوستان که توی دوره ها کار میکنن زمان رسیدن به موفقیت های بزرگشون از زمانی که من شروع کردم خیلی کمتره دلیلش اینه که اون آزمون و خطاها رو نمیرن یعنی اون مسیرهایی که من اشتباه رفتم رو نمیرن من نتیجه تمام این حرکت‌های درست رو بهشون میگم.

    ویه عالمه حرکت درست و حرکت نادرست داشتم حرکت نادرست در واقع خنثی می‌کرد حرکت‌های درست منو. ولی وقتی که فهمیدم حرکت‌های درست کدومه و اونها رو ادامه دادم، یواش یواش نتایج شروع شد

    حالا توی دوره های من فقط حرکت‌های درست گفته میشه نه حرکت‌های نادرست

    مثلاً من میگم کتاب‌های موفقیتی تو حوزه‌های موفقیت نمیخواد بخونید اگر با من کار می‌کنید فقط با من کار کنید به این دلیل که توی این کتاب‌ها مسیرهای پر پیچ و خم

    نمی خوام بگم نادرست، و اون باورها اینقدر مسیر رو دور میکنه که میشه بهش بگیی نادرسته اون باوره😯

    یعنی حداقل از باورهایی که ما داریم توی برنامه ها میگیم، و من توی زندگیم دارم استفاده می کنم خیلی خیلی ناخالص تره

    به همین دلیل هم خیلی تاکید دارم کسایی که با دوره‌های من میخوان کار کنن، اصلا همه چیز رو در حوزه موفقیت بذارن کنار، فقط با برنامه‌های من باشن

    و منظورم کتاب‌های غیر حوزه موفقیت نیست شما کتاب های درسیتون، کتاب‌های کاریتون هرچی که هست، برای کار خودتون هست، که صددرصد باید بخونید

    دوره آموزشی در مورد کارتونه، بیزینستونه،

    و ربطی به حوزه کاری ما نداره باید بخونید و جزئی از کارتونه👌

    مثل این که من بخوام ادیت فیلم رو یه جاییش رو بلد نیستم یاد بگیرم

    خب میرم کتاب میخرم و میخونم، یا میرم دوره آموزشی میبینم یاد می‌گیرم که اون قسمت رو چه جوری ادیت کنم

    و بیشتر کتاب هایی که من میخوندم احساس خوبی هم به من می‌دادن و کتاب‌های خوبی هم بودن، اما اون اصل رو نمیگفت و اصل رو توی مسیر خودت باید درک میکردی

    اصلی که تمام اتفاقات شما به خاطر افکار تونه فرکانس هاتونه و هیچ چیز دیگه‌ای مطلقاً تاثیر نداره👌👌👌

    اینو نمیومد درست بگه. بعدش نمیومد حالا که اگرم یه کتاب خاصی اینو گفته بود، نمیومد حالا روی باورهات تمرکز کنه بگه خب بیاید باورهامون رو در مورد این موضوع یا این موضوع به این شکل ایجاد کنیم 🥴

    اصلاً اینجوری نمیگفتن، یعنی شاید خودشون هم اینجوری فکر نمیکردن که توی کتاب هاشون هم نبود

    ولی من وقتی توی این حوزه اومدم و این آزمون و خطاها اتفاق افتاد، دیگه فهمیدم اصل اینه

    حالا که اصل اینه من فقط باید اینها رو درست کنم. هی باورهامو بهتر کنم، هی تکرارشون کنم هی ورودی هام رو کنترل کنم و نتایج هم همین طور تصاعدی بهتر وبیشتر میشه🥰

    هر چقدر من اصل رو بیشتر درک کردم و استفاده کردم تصاعدی نتایج بالاتر رفت و بهتر شد

    به همین دلیل هم هست که دوستانی که با ما آمدن دو سال با ما کار کردن، نتایج شون خیلی عالی شد. نتایجی که اونها توی دوسال گرفتن، من مثلاً توی هفت سال گرفتم. این اون تفاوته است که خیلی دوست دارم اونایی که با من کار میکنن فقط با برنامه‌های ما باشن

    ۶ ماه، سه ماه، یک سال ادامه بدن، بعد نتایجشون رو با قبل مقایسه کنن، صادقانه ببینن چقدر خوب بوده🌹

    حالا اگر خوب بوده و تحت تاثیر قرار گرفتید و واقعاً این تفاوت رو فهمیدید، دیگه با تمام وجود روی خودتون کار کنید.

    اونایی که توی دوره های ما کار میکنن، واقعاً نتایجشون عالی میشه، اونهایی که با تعهد کار میکنن و باور میکنن ۱۰۰% اونچه که گفته میشه نتایجشون فوق العاده میشه🥳💃🥰🌹🏕💐⚘

    در پناه الله یکتاه شاد ،سالم خوشبخت ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید💐💐💐

    سپاسگزارم استاد عزیز وخانم شایسته جان🥰🤗🤗🤗🥰💃🥳

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: