مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»

سوالات:

  1. از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟
  2. چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:

  • باورهای پشتیبان برای استمرار در مسیر درست؛
  • در فرایند تحقق خواسته ام، “سمت من” چیست؟
  • مفهوم عملی “ثبات قدم در مسیر درست” 
  • چگونه در مسیر خواسته ام ثابت قدم بمانم و ناامید نشوم؛
  • تفاوت میان، تسلیم بودن دربرابر خداوند با “تسلیم شدن در برابر مسائل”
  • مسائل پیش رو، بازخوردهایی جهان به فرکانس های ماست. پس به جای نگرانی و ناامیدی، کافی است روی بهبود آن فرکانس ها کار کنی تا راهکارها خود را ظاهر کنند؛
  • با ” استمرار در مسیر”، است که فرد ایرادهای شخصیتی خود را می شناسد، اصلاح می کند و به همان میزان نیز شرایط زندگی اش به سمت بهتر، تغییر می کند. وگرنه حرکت های یویویی مثل رژیم های غذایی بیهوده ای است که هرگز به نتایج پایدار نمی انجامد؛
  • درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی، از دل سخت ترین روزهای زندگی؛

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    78MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 1
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1152 روز

    سلام و درود به استاد عزیز و بی‌نظیرم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    چه موضوع قشنگی : پاداشهای جهان « برای استمرار در مسیر درست».

    کاری که به نظرم سعی میکنم هر روز و هر لحظه انجامش بدم .

    استاد عزیز در مورد داشتن امید و متوکل بودن و احساس ناامیدی صحبت کردن و گفتن با توجه به میزان تلاشی که خودت می‌کنی باید از جهان توقع داشته باشی که این میزان تلاش ما، بستگی به ایمان و رعایت قوانین جهان و حرکت کردن ما در اون راستا داره .

    کسی که دنبال کسب آگاهی‌ نباشه و در مورد شناخت بیشتر خداوند مطالعه نداشته باشه و به درکهای بالاتری نرسه طبیعتاً نمی‌تونه گامهای درستی برداره.

    بنظرم هر چقدر روی ایمانمون نسبت به خداوند کار کنیم بازم کمه و بازم نیازه که در پی تقویت ایمانمون باشیم چون ما انسانهای فراموش کاری هستیم به همین جهت در هر لحظه با توجه به اتفاقاتی که برامون رخ میده ، باید ایمان خودمونو بسنجیم اگه یه جاهایی کم کاری می‌کنیم به خودمون یادآوری کنیم که حتماً باید رو اون موضوعات بیشتر کار کنیم.

    چون خیلیا تو یه زمینه‌هایی ایمان خوبی دارن ولی یه جاهایی اون طور که باید، ایمانشون مستحکم نیست . حالا هر کسی با توجه به دیدگاهی که داره ایمان خودش رو میسنجه .

    دیدیم بعضیا ایمان رو در حفظ ظاهر می‌بینن و خیلی‌ها هم یه جاهایی تو عملکردهاشون خوب عمل می‌کنن و یه جاهایی عملکرد درستی ندارن.

    البته که شاید خودشون متوجه نشن ولی کسی که خیلی سعی می‌کنه روی ایمانش کار کنه خوب متوجه ی این موضوع میشه . مثلاً طرف خیلی وقت برای عبادت و ارتباط با خدا میزاره ولی خیلی راحتم دل کسیو می‌شکنه ، تو زندگی بقیه سرک میکشه . دیگران رو قضاوت میکنه . پشت سر کسی حرف میز‌نه و خیلی چیزای دیگه.

    تو حفظ ظاهر و تو عبادت با خدا حفظ تعادل خیلی مهمه اما تو عملکردهای این چنینی که هیچ چیزش به کسی ربطی نداره و کاملا شخصیه ، به نظرم باید همیشه تلاش داشته باشیم تا هیچ جوره هیچ دخالتی در مورد کسی نداشته باشیم . یعنی هر کسی آزاده که هر طور که خودش میخواد باشه . از اونجایی که هر کسی پاسخ فرکانس خودشو دریافت می‌کنه نیازی نیست نگران چیزی باشیم و فکر کنیم کسی ممکنه به ما آسیبی وارد کنه ، مگر اینکه باور ما شکل دیگه‌ای باشه.

    و اما ایمان اصلیمون ، در تسلیم بودن و امید داشتن هستش یعنی مهمترین فاکتور برای نشون دادن ایمانمون پذیرش تمامی اتفاقات زندگیمونه .

    که برای پذیرش بیشتر باید قوانین رو بیشتر درک کنیم و وقت بیشتری برای آموزش و یادگیری بزاریم و اینکه عجله نداشته باشیم و بعد از گذشت سالهای زیادی که سر کردیم سعی کنیم با ظرافت و دقت بیشتری عمل کنیم . یه کمی بیشتر حواسمون جم باشه و آگاهانه تمرکز روی هر موضوعی داشته باشیم به خصوص بابت تسلیم بودنمون.

    اکثرمون خیلی وقتا گفتیم خدایا راضی هستیم به رضای تو اما در عمل به هیچ وجه نتونستیم اینو ثابت کنیم چرا که اگر راضی به رضای خدا باشیم به هیچ وجه تو احساس بد نمیریم و اجازه نمیدیم نجواها و گفتگوهای ذهنی به ما هجوم بیارن و باعث بشن تو مسیر اشتباهی بیفتیم و با ناامیدی دست و پنجه نرم کنیم طوری که گاهی از دنیا سیر بشیم و به حالت افسردگی بیفتیم همونطور که استاد عزیز فرمودن بعضی وقتا طوری تسلیم میشیم که دست از زندگی تلاش و حرکت برمی‌داریم که این نشون دهنده ی ضعف ماست .

    آدم‌های ضعیف و درمانده زود ناامید میشن و از زندگی دلسرد .

    کسانی که ایمان به قدرت خدا ندارن زود خودشونو میبازن و مثل یک مرده ی متحرک فقط زنده‌ان ، اما زندگی نمی‌کنن. فکر می‌کنم هممون این تجربه رو داشتیم و جاهایی تو زندگیمون به همچین احساسی رسیدیم.

    گفتن به کلام که خدایا راضیم به رضای تو کافی نیست باید احساس رضایتت را به خداوند نشون بدی البته که گاهی شرایطی پیش میاد که واقعاً آدم نمی‌تونه احساس خوبی داشته باشه ولی می‌تونه آگاهانه خودشو از احساس بد بیرون بکشه و حداقل احساسشو بهتر از قبل بکنه. این کاریه که وظیفمونه موقع حال بدیامون انجامش بدیم.

    وقتی وضعیت و احساسات الانم رو با قبل از آشنایی با استاد مقایسه می‌کنم می‌بینم که خدا رو شکر چقد نگاه و ایمانم نسبت به اتفاقات و مسائلی که باهاش مواجه هستم فرق کرده .

    دقیقاً اون دوران در اوج ناامیدی و یاس و ناراحتی زندگی می‌کردم. بیشترین عاملی که باعث ناامیدی من بود توقعاتی بود که بدون اینکه به درون خودم رجوع کنم از دنیای بیرون داشتم . این موضوع طوری منو اذیت می‌کرد که هیچ انگیزه‌ای برای ادامه دادن نداشتم . وقتی انگیزه نباشه انرژی و حرکتی هم وجود نداره بنابراین همونطور که گفتم من فقط زنده بودم و به خیال خودم زندگی می‌کردم. مگه داریم کسی که از زندگی لذتی نبره فک کنه داره زندگی میکنه ؟!!!

    این دسته افراد فقط زنده‌ هستن چون چاره‌ای ندارن . اگه مرگشون دست خودشون بود حاضر بودن بمیرن و نباشن.

    احساسی که این روزها تو خیلی از آدمها می‌بینیم.

    خیلی خوب می‌فهمم که تو این چن سال چ تغییرات بزرگی داشتم و چقد تونستم ایمان خودمو نسبت به خدای قدرتمندم تقویت کنم خوب می‌فهمم باورهام تو این قضیه خیلی تغییر کردن . البته که به نسبت قبل از خودم احساس رضایت دارم . می‌دونم تا زنده هستم باید بیشتر از این روی تغییراتم کار کنم تا هرروز ایمانم قوی و قویتر از این بشه .

    خوشبینی و بدبینی تاثیرات خیلی بسزایی در ناامیدی و امیدواری دارن.

    افراد بدبین خیلی زود ناامید میشن چون افکار منفی بیشتر بهشون غالبه . چون هر موضوعی رو به دید و عقل و منطق خودشون تحلیل و بررسی می‌کنن. اون‌ها به بزرگی و عظمت خداوند اعتقادی ندارن بنابراین وقتی خودشون رو در برابر مشکلات و مسائل زندگی عاجز و درمانده می‌بینن خیلی زود خودشونو میبازن و ناامید میشن ولی افراد خوشبین افرادی هستن که به هر قضیه و هر موضوع و مسئله‌ای به خوشبینانه‌ترین حالت نگاه می‌کنن. یعنی از دل اتفاقات بد ، چیزای مثبتی در میارن که افکارشون سمت مثبت‌های بیشتری میره .

    بخاطر ایمان و باوری که به خداوند دارن طوری خودشونو قانع می‌کنن که انگار اون مسئله خیلی زود قراره حل بشه و نیاز به نگرانی نیست. این افراد همیشه در هر حالتی امیدوار هستن یه جورایی در لحظه زندگی می‌کنن و ترس و نگرانی بخاطر آینده سراغشون نمیاد که این حس قشنگ فقط با ایمان و توکل به خداوند به وجود میاد.

    در طول روز با اتفاقاتی مواجه هستیم که نیاز هستش ایمان خودمونو بسنجیم که اگر آگاهانه تمرکزمون رو روی این موضوع بزاریم کم کم می‌تونیم ایمان خودمون رو تقویت کنیم .

    البته که یه جاهایی به کلام خیلی راحت و در عمل خیلی سخته . اما با تمرین و ممارست می‌تونیم به هدفمون برسیم .

    کسی که ایمان داره و خودشو تسلیم خداوند کرده با آرامش زندگی می‌کنه. هرجا ترس و نگرانی سراغش میاد سعی می‌کنه آگاهانه با دادن ورودیهای مناسب کنترلش کنه. این چیزیه که این سالها از استادعزیز یاد گرفتم .

    تو همه ی زمینه‌ها میشه تسلیم بود و همیشه با امید زندگی کرد. امید باید باشه تا بتونیم راحت‌تر سختیها و مصائبهای زندگی رو بگذرونیم . اگر قرار باشه فقط روی نقاط منفی و سخت زندگیمون تمرکز کنیم هیچ وقت نمی‌تونیم امید داشته باشیم ناامیدی آدمو از درون می‌پاشه . اما امید اجازه حرکت و قدم برداشتن بهت میده کاری می‌کنه که حتی تو شرایط سخت و بحرانی بتونی انگیزه‌ای برای حرکت داشته باشی.

    تسلیم بودن و پذیرش اتفاقات ناجالب رو نه تنها خودم تمرین می‌کنم بلکه به پسرمو و دخترم هم آموزش دادم و هر باری که به هر نحوی اتفاقی بیفته قبل از اینکه گله مند بشن یه توضیح ریزی در مورد ایمان به قدرت خداوند داشتن بهشون میدم یعنی هر بار یادآوری کوچیکی بهشون می‌کنم و بقیشو می‌سپارم به خودشون .

    هر باری که برای خودم اتفاقی بیفته و تونسته باشم غلبه بر نجواها و گفتگوهای ذهنیم داشته باشم براشون تعریف می‌کنم که که ایمان به خدا بیشتر تو ذهنشون جا بیفته.

    حتی جاهایی که اشتباه کردم و نتونستم روی قدرت خدا تکیه کنم و شکست خوردم بازم این تجاربم رو هم در اختیارشون میزارم .

    چون پسرم بزرگتره و با موضوعات بیشتری درگیر میشه خیلی بیشتر می‌بینم که تجاربم روش تاثیرگذار بوده .

    از اونجایی که ما بزرگترها حواسمون به بچه‌هامون هست خیلی خوب متوجه میشم که هر بار به نسبت سال گذشتش چقدر رشد و پیشرفت داشته.

    منو و پسرم خیلی در مورد خدا و اتفاقاتی که برامون میفته و با احساساتی که روبرو هستیم صحبت می‌کنیم خدا رو شکر از صحبت کردن و بحث کردن در مورد موضوعات مختلف بخصوص در مورد تقویت ایمان نه تنها خسته نمیشیم بلکه لذت هم می‌بریم یه وقتایی یه چیزایی من بهش یاد میدم یه وقتایی من از پسرم یه چیزایی یاد می‌گیرم. هر دو به هم میتونیم کمک می‌کنیم .

    همیشه خدا رو سپاس میگم بخاطر اینکه افکار بچه‌هام نزدیک به افکار خوبه الانمه .

    از اینکه می‌بینم نسبت به خدا و قوانین جهان گارد ندارن و خیلی راحت میپذیرن خیلی خوشحال میشم حتی هر جمله‌ای از استاد بگم می‌پذیرن .

    حتی پیش اومده پسرم فایلی که من گوش می‌کردم رو شنیده ، بعدش خودش درخواست کرده براش بفرستم که تنها گوش بده.

    از اینکه می‌بینم پسرم تلاش برای بهبود شخصیتیش می‌کنه و هر روز دنبال صلح با خودشه و با توجه به اتفاقاتی که براش میفته روی شناخت و ایمانش نسبت به خدای بزرگ کار می‌کنه ، حتی یه جایی به جرات می‌تونم بگم خیلی بهتر از منی که به این سن رسیدم عمل می‌کنه .

    هر وقت عملکرد درستی ازش می‌بینم هم پیش خودش ، هم تو خلوت خودم از خداوند سپاسگزاری می‌کنم.

    خیلی وقتا بابت فوتبالش من حالت خنثی پیدا می‌کنم یعنی نه ناامید میشم و نه امیدی تو دلم شکل می‌گیره اما تو وجود خودش همیشه حتی جاهایی که، تو تیم نمی‌پذیرنش، می‌بینم چقدر مثبت فکر می‌کنه و از زاویه ی بهتری به اون قضیه نگاه می‌کنه .

    همیشه به همه میگم همین که خودشو باور داره روزی فوتبالیست بزرگی میشه و طبق این باورش پیش میره و دوران نوجوانی و جوونیشو سعی کرده با افکار مثبت سر ‌کنه ، برای من از هر چیزی با ارزش‌تره.

    همه ی اینا رو مدیون استاد عزیزم هستم چون دقیقاً من دوره ای که بلوغش داشت شکل می‌گرفت یعنی 5 سال پیش من با استاد آشنا شدم و چون خودم تغییراتی زیادی کردم به طبع پسرم هم کنارم تغییرات خوبی داشته و آگاهی های زیادی کسب کرده .

    دقیقاً مثل خودمه عاشق تغییر کردنه . عاشق بهبود شخصیتیشه و خیلی تمایل به رشد و پیشرفت هم مالی هم شخصیتی داره .همیشه دنبال آرامش درونشه گفتم که خیلی وقتا من ازش چیزی یاد میگیرم .

    خدا رو سپاس و خدا رو شکر ، که هر آنچه داریم از خود اوست. از استاد عزیز و گرانقدرم هم بی‌نهایت سپاسگزارم.

    و در آخر باید بگم که تجربه نشون داده هر جایی که بیشتر به خدا و قوانینش اعتماد می‌کنیم کمتر آسیب می‌بینیم و آرامش بیشتری داریم . اوضاع خیلی قشنگ‌تر از اونی که خودمون میچینیم پیش میره و در مقابل اتفاقات ناجالب خیلی مقاوم‌تر و صبورتر هستیم و در نهایت از لحظاتمون بهتر استفاده می‌کنیم و از داشته‌هامون بیشتر لذت می‌بریم .

    بنظرم می‌تونیم به خوشبختی نزدیک بشیم.

    ما مسیر درستی رو انتخاب کردیم از این جهت که امروز از آرامش و سلامتی جسم و روح بیشتری برخوردار هستیم بنابراین مصرانه این مسیر رو ادامه میدیم تا به تمام خواسته‌هامون دست پیدا کنیم.

    به قول پسرم میگه مامان ما به تموم چیزهایی که دلمون می‌خواد میر‌سیم. روزی میاد که با افتخار و با شهامت به همه نشون میدیم که تلاش‌هامون بی‌ثمر نبوده و مسیر درستی انتخاب کرده بودیم .

    ما دیگه به کسی هیچ توضیحی نمیدیم صبر می‌کنیم تا نتایج تلاش‌هامون پاسخ انتقادهای دیگران باشه .

    تضادها و هر مشکلی که برامون پیش میاد فقط میخاد ایمان ما رو نسبت به خداوند قدرتمند بیشتر کنه .پس ما هم سعی می‌کنیم از پسش بربیاییم .

    خدا رو که داشته باشیم قدرت خودمون هم ، هزار برابر بیشتر افزایش پیدا می‌کنه .

    خدا هست ، استادعزیز هست ، ما هم هستیم برای ادامه دادن این مسیر .

    در هر لحظه با هدایت خداوند پیش میریم تا بهترینها نصیبمون بشه .

    ما به یاری و کمک خداوند در هر لحظه نیاز داریم .

    انشالله که همگیمون بتونیم تحت هر شرایطی خدا رو فراموش نکنیم و به قدرتش تکیه کنیم.

    استاد جونم مرسی که هستی .

    الهی که باشی همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: