مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»

سوالات:

  1. از زمانی که قانون زندگی را شناخته اید، چگونه در لحظات نا امیدی، ذهن خود را کنترل می کنید و دوباره به مسیر هماهنگ با قانون بر می گردید؟
  2. چه باوری در شما باعث شده که اینقدر با انگیزه و بدون توقف این مسیر را همچنان ادامه دهید؟

مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند شامل:

  • باورهای پشتیبان برای استمرار در مسیر درست؛
  • در فرایند تحقق خواسته ام، “سمت من” چیست؟
  • مفهوم عملی “ثبات قدم در مسیر درست” 
  • چگونه در مسیر خواسته ام ثابت قدم بمانم و ناامید نشوم؛
  • تفاوت میان، تسلیم بودن دربرابر خداوند با “تسلیم شدن در برابر مسائل”
  • مسائل پیش رو، بازخوردهایی جهان به فرکانس های ماست. پس به جای نگرانی و ناامیدی، کافی است روی بهبود آن فرکانس ها کار کنی تا راهکارها خود را ظاهر کنند؛
  • با ” استمرار در مسیر”، است که فرد ایرادهای شخصیتی خود را می شناسد، اصلاح می کند و به همان میزان نیز شرایط زندگی اش به سمت بهتر، تغییر می کند. وگرنه حرکت های یویویی مثل رژیم های غذایی بیهوده ای است که هرگز به نتایج پایدار نمی انجامد؛
  • درک قانون + تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک = ساختن زیباترین روزهای زندگی، از دل سخت ترین روزهای زندگی؛

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    78MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیر قره قاشلو» در این صفحه: 1
  1. -
    امیر قره قاشلو گفته:
    مدت عضویت: 305 روز

    سلام استاد

    سلام ایرانی

    سلام به همه دوستان گلم در سایت لبریز از عشق عباسمنش دات کام

    چند روز پیش امتحان عربی داشتیم یک جمله دیدم نوشته

    عیسی بن مریم:

    حق را از باطل بگیرید و باطل را از حق نگیرید

    یکم فکر کردم خدایا این چیه؟

    بعد فهمیدم که میگه آقا تو چیزی که بده تو خوبی رو ببین تو خوبی رو دریافت کن و توی چیزی که خوبه تو بدی رو نبین و دریافتش نکن.

    واقعا لذت بردم واقعا لذت بردم.

    :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::)

    من واقعا کسی بودم که بی استعداد بودم.

    یعنی از بچگی تا 15 سالگی عملا نه درسم خوب بود نه استعداد ورزشی نه استعداد کلامی نه صدای رسایی ولی از بچگی دو تا چیز توی من بود البته سه تا بود.

    1:عشق

    عشق به فوتبال

    2:توانایی بسیار زیاد توی یادگیری هر چیزی

    3: امید،امید به آینده ای بهتر

    این امید خیلی زیاد بود همیشه توی زندگیم با وجود سرزش ها فقر ناامیدی همیشه این امید بود و همیشه انتهای وجودم باور داشتم من موفق میشم با اینکه بارها توسط جامعه و خانواده تکذیب شده بودم.

    حالا این بود تا وقتی اولین بار صدای استاد رو شنیدم.

    خب من همیشه میدونستم راهی وجود داره که من موفق بشم اوایل یک شخصی بود که توی دیجیتال مارکتینگ بود و توی دبی بود و همیشه به حرفاش گوش میکردم یعنی وقتی می‌دیدم میوه برج ها هندونه میخوره یعنی هندونه ای که پوستش جدا شده تیکه تیکه شده و توی ظرف گذاشتن با چنگال میگفتم وااای.

    خودم سر زمین هندونه سه ماه کار کردم و خب ما اونجا هندونه رو میشکوندیم و با دست می‌خوردیم یا قاچ قاچ میکردیم ولی انگار هندونه اون طوری برام یه چیز دیگه بود.

    نگاه میکردم و هی میگفت پول پول مول مول در میاری من کمکت میکنم و و و….

    منم همیشه یعنی تنها راهی که می‌دیدم و فکر میکردم این بود من بزرگ میشم و یک پولی رو می‌زارم توی ارز دیجیتال و این هی چند برابر میشه

    و من موفق میشم بعد وارد آموزش های استاد شدم و وقتی استاد میگفت آمریکا چجوریه میشد موفق شد من تونستم الان این ماشینمه باید ذهن رو کنترل کنیم و…

    من چنان این آتیش توی دلم روشن شد که 24 ساعت گوش میکردم به فایل ها و آنقدر شور و شوق داشتم که پرواز میکردم یعنی من که هیچی نداشتم و لباسامم پاره بود و کهنه یک گوشی خریدم یک دو تا دوچرخه خریدم یک سیستم گرون قیمت و اصلا این نتایج من رو به اهتزاز در میاورد

    یعنی گاهی اوقات نشانه ها نمیزاشت فایل استاد تموم بشه!

    دوستانی که با من دعوایی و کینه ای بودن همه رفیق شدن توی مدرسه همه به من احترام میزاشتن وارد یک تیم فوتبال شدم و پیشرفت کردم و اون آدم بی استعداد به یکی از ستاره های شهر تبدیل شد و نمراتم بهتر شد توی یک مدرسه خیلی خوب که بهترین دبیر هاش شهر بودن داخلش با تجسم چندین باره قبول شدم با اینکه هیچ امتیازی نداشتم

    یک تست پیکان تهران برگزار شد و من رفتم تهران و اولین بار تهران رو دیدم در کمال تعجب پدرم قبول کرد درخواست من رو برج آزادی لمس میکردم وقتی اولین بار برج میلاد رو دیدم باور نمی‌کردم این برج میلاده اون سنگ های کدر برج آزادی رو لمس میکردم.

    یک تست پیش اومد با 6 تا از رفیقام رفتیم مشهد و آنقدر خوش گذشت که بهترین لحظات زندگیم بود اولین بار بود حرم رو توی شب می‌دیدم یک با دیگه هم پیش اومد و با دوستان همگی رفتیم مشهد و با تیم فوتبال که بهترین لحظات زندگیم بود توی تیم همه به من احترام میزاشتن و من آنقدر سپاس گذار خداوند هستم برای این نتایج امسال هم فوتبال رو کنار گذاشتم تا درسم رو بخونم برای کنکور و توی یک شهر بزرگ دانشگاه قبول بشم و برم برای پیشرفت کردن در شهر بزرگتر.

    این نتیجه استمرار کمابیش من بود استاد سپاسگزارم خدا برام نوشت و این رد پای من میمونه برام.

    امیدوارم در پناه یزدان شاد و خرم باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: