مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 11

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 3175 روز

    میخوام یک سبک جدید از گوش دادن به فایل ها رو امتحان کنم اینطور که بار اول گوش میدم آنچه دریافت کردم رو کامنت میزارم. بار دوم گوش میدم آنچه که فهمیدم کامنت میزارم و میخوام هر فایل رو تا ۵ بار تکرار کنم با همین روند و کامنت بزارم. اینطوری هم روند تکاملی رو بهتر درک میکنم و هم کمال گرایی رو جلوش رو میگیرم و کمتر سخت میگیرم هم با تکرار کانون توجه روی مباحث باورهای مناسب رو میسازم. نمیخوام خیلی تجزیه و تحلیل کنم که در این روش ممکنه چه اتفاق دیگه ای بیفته و کار رو شروع میکنم و هدفم اینه که با لذت مسیر رو برم و هدایت وار نتیجه بهتری بگیرم، توکل به خدا بریم ببینیم چی میشه. باور های اولین بار شنیدن این فایل عالی:

    به خودمون در مسیر سخت نگیریم و فکر نکنیم که اگه به خواسته هامون برسیم دنیا عوض میشه، وقتی به خواسته هامون میرسیم زندگی بهتر میشه اما مثل زمانی که خواسته رو نداریم و با یک حالت نیاز به خواسته نگاه میکنیم نیست. وقتی استاد با این همه نتیجه میگه من اگه با این آگاهی ها و درکی که از قوانین دارم به ۱۵ سال پیش برگردم از مسیر لذت میبرم و سعی میکنم از همه چیز بیشتر لذت ببرم و به خواسته هام نچسبم پس بعنی منم باید این کار رو اولویت زندگیم قرار بدم یعنی از هر لحظه از زندگیم لذت ببرم، به نکات مثبت توجه کنم. از دیدن یک پرنده، گربه، هم صحبتی با خانواده، دیدن یک گل، شنیدن این فایل لذت ببرم و اجازه بدم احساس خوب در زندگیم جاری بشه. چون اصل همین احساس خوبه که هر خواسته ای رو برای بودن در احساس خوب میخوایم و وقتی در این احساس خوب هستیم طبق قانون هم اتفاقات خوب وارد زندگیمون میشه. نکته دیگه که بهم یادآوری شده اینه که آقا فقط و فقط و فقط و فقط و فقط در حوزه موفقیت با استاد عباس منش همراه باشم و لاغیر. جز فایل های استاد از هیچ فایلی دیگه ای استفاده نکرده و نمیکنم و اجازه میدم نتایج این مسیر خودش رو نشون بده. باز هم خودم رو چک میکنم، الان هیچ کتابی جز قرآن رو به غیر از فایل های استاد مطالعه نمیکنم. اصلا در درک از قرآن رو هم باید تجدید نظری بکنم که آیا واقعا سیستمی و درسته یا نه؟ متعهد باشم که هر آنچه استاد میگه رو در عمل به کار بگیرم، آسون نیست. ولی باید امیدوارانه ادامه بدم و اونجاهایی که بیشترین مقاومت رو دارم اولین جایی باشه که شروع به تغییرش میکنم. اصلی که وقتی درستش می کنی همه چیز حل میشه اینه که تمام اتفاقات زندگی ما به خاطر باور ها و فرکانس های ماست. شرک که همون منشا فساده همینه که عاملی بیرون از درون من در زندگی من تاثیر گزاره. وقتی استاد میگفت من دوره هایی رو برگزار کردم یا قیمت پایین و هزینه های زیاد و کلی تبلیغ به اینکه بابا دوره هام عالیه بیاید استفاده کنید، ناخودآگاه یاد حرف آقای عطار روشن در مورد کانال تلگرامشون افتادم که میگفت باورهام شرک آلود بود و تغییرشون دادم و کانال رو حذف کردم و هدایتی که به اون کتاب و تغییرات سایت انجام دادن و الان با هزینه کمتر و دردسر کمتر دارن نتیجه بزرگ تر میگیرم افتادم، استاد هم دقیقا همین مسیر رو رفته و باورهاش رو تغییر داده یعنی رفتارهای شرک آلود و .. رو از بیزینسش حذف کرده. چرا؟‌چون الان هزینه هاش و دردسرهای خیلی کمتری داره و کاربرانش بیشتره. الان هم داره به معنای واقعی در آزادی زمانی و مکانی و مالی زندگی میکنه و هم کار و عشقش رو داره. یعنی همه جوره همه چی با هم اکی هست. یاد همون حرفی از استاد افتادم که گفت وقتی به خدا وصل میشی مردم عاشقت میشن و میان محصولاتت رو میخرن.. تو به خدا وصل شو.. تو اون رو تنها منبع قدرت بدون گروه گروه آدم وارد زندگیت میشن. باید این سوال رو از خودم بپرسم که «به خدا وصل شو یعنی چی؟» به خدا وصل شو یعنی از قانون سیستم استفاده کن. یعنی بیا و قدرت دیگران در ذهنت که احساست رو بد میکنه رو بگیر و بده به قدرت خلقی که خداوند بهت داده. یعنی همون دیدگاهی که میگه خب اگه بچه ها فایل هام رو دنبال نکنن، نکردن، مگه من برای اونها کار میکنم؟ این یعنی همون احساس خوب دیگه. به خاطر عشق خودش کار میکنه و به قانون ایمان داره که احساس خوب = اتفاق خوب. یعنی باور هم جهت با خواسته = اتفاقات دلخواه پس نگران نیست. موضوع بعدی اینه که باید در مسیر ثابت قدم باشیم، یعنی باید در مسیر حرکت کنیم نتایج رو ببینیم و بعد اصلاح کنیم باورها رو.. پس امیدواری امیدواری امیدواری مهمه. دلسرد نشیم و از مشکلات به نفع خودمون استفاده کنیم یعنی نگاه کنیم به درونمون و با قانون بسنجیم که چه ایرادی وجود داره و چه باوری باید تغییر کنه. امیدواری فقط با ایمان به قانون میسر میشه، پس باید ایمانمون رو نشون بدیم و مثل استاد که گفت یک نفر اومد برای دوره من گفتم باید ایمانم رو نشون بدم و رروی خودشون کار کردن و یک سال بعد سمینار هزار نفره برگزار کردن با مبلغ بالا تر. خب این نتیجه همون ثابت قدمی و ایمانه. نوش جانش باشه. نوش جانت باشه استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمد صادق امام بخش زاده گفته:
      مدت عضویت: 3175 روز

      تکرار دوم: احساس میکنم که شیوه آموزشم ایراد داره. یعنی در طی گوش دادن به فایلها به جای اینکه دنبال درک باشم دنبال جمع آوری اطلاعاتم. یک برگه جلوم هست که نکات رو مینویسم و در تکرار دوم فایل بارها استپ کردم و اون اطلاعات رو نوشتم و میفهمم که فقط اطلاعاته. باید به خودم فضای فکر کردن در مورد این آگاهی ها رو بدم یعنی به جای اینکه فقط بشنوم، منظور و مفهوم رو بگیرم. منطقش رو درک کنم. در مورد کامنت گزاری هم دقیقا باید این نکته رو مد نظر داشته باشم یعنی باید از خودم بپرسم‌ «من چرا میخوام کامنت بزارم؟» آیا برای اینکه نشون بدم روی خودم کار میکنم هست یا نه برای تغییر زندگیم میخوام این کار رو انجام بدم؟ برای درک بهتر آگاهی ها و تغییر ذهن به منظور بودن در احساس خوب؟ یک موضوع دیگه که وجود داره اینه که من در روند کامنت گزاری چرا با یک حالت سخنران و استاد دارم رفتار میکنم؟ مگه قراره من یک حرفی رو بزنم برای بقیه و خودم عمل نکنم؟ مگه من استادم؟ من اومدم یاد بگیرم و زندگی خودم رو تغییر بدم. من قراره با کامنت نوشتن باورهای خودم رو تقویت کنم و راهش هم تکرار همین روند و تمرکزه. دوست دارم کمک کنم جهان رو جای بهتری برای زندگی دیگران بکنم و این کار رو با پیگیری و انجام تمرینات و نتیجه گرفتن میتونم انجام بدم. پس من الان دنبال درکم و تغییر باور. من نمیتونم فرکانس رو فریب بدم پس باید دنبال تغییر فرکانس باشم. خب موضوعی که در تکرار دوم شنیدم این بود که باید صبور بود و بیشتر در لحظه زندگی کرد. یعنی اجازه بدم به خودم و عجله نکنم تا ظرفم با اجرای آگاهی ها قدم به قدم رشد کنه. فاصله میان خواسته ها و ما فقط با احساس خوب پر میشه و احساس خوب فقط با تغییر ذهن بوجود میاد. تغییر نگاه صفر و یکی به باورها و ذهنیت و تبدیل اون به نگاه خاکستری پر رنگ و کمرنگ یعنی به خودمون به چشم یک ربات نگاه نکنیم که نباید ناامید بشه بلکه باید جوری تمرین کنیم روی باورهامون که بیشتر مواقع امیدوار باشیم. کار کردن روی باورها یعنی همون احساس خوبی که از تغییر ذهنیت میگیری برات کافی و منبع انگیزت باشه. تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی اینکه بگیم ما حرکت میکنیم و خداوند به اندازه باور و ایمانمون اتفاقات رو بوجود میاره.. تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی من به هر خیری که برایم می فرستی فقیرم. یعنی خداوند مثل خورشیدی هست که همیشه نورش در حال تابیدنه و این ما هستیم که در رو میبندیم و اجازه نمیدیم نورش وارد زندگیمون بشه و وقتی تسلیم میشیم در رو باز میکنیم یعنی روی باورها کار میکنیم تا نعمتها رو دریافت کنیم. مثل فردی که لباس مشکی میپوشه تا نور و گرمای بیشتری دریافت کنه. بازخورد جهان به باورهای ما میشه نتایج زندگیمون و معیار اینه که باتوجه به بازخورد های جهان یعنی نتایج حاصل از باورهای قبلی بفهمیم چه باوری رو باید تغییر بدیم و نتایج رو بهتر و بهتر کنیم. رسیدن به خواسته ها یعنی ادامه دادن مسیر، حرکت کردن و توکل کردن به خدا و ایمان داشتن و درک کردن قوانین و در نتیجه سخترین روزهای زندگی رو به بهترین روزهای زندگیمون تبدیل میکنیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
    • -
      محمد صادق امام بخش زاده گفته:
      مدت عضویت: 3175 روز

      تکرار سوم: من به موضوع کمال گرایی با نگاهی عمیق تر میبایست نگاه کنم. یعنی باید از دیدگاه قانون و ریشه ای تر به این موضوع نگاه کنم. وقتی موفقیت من در هر جنبه از زندگی بسته به باورهای من داره، نه اقدام فیزیکی، چون قانون این است که فرکانس های من، ذهن من در حال خلق کردن اتفاقات زندگیم هست حل موضوع کمال گرایی رو باید از ذهن شروع کنم. یعنی باید ببینم چه باوری هست که من وقتی بسازمش این موضوع رو در ذهنم و سپس در رفتارم بهتر میکنه. چیزی که مسلمه اینه که کمال گرایی احساس آرامش و لذت رو از آدم میگیره پس قطعا باوری محدود کننده است و مذاکره ای در این موضوع وجود نداره. از اونجایی که قانون تکامل و کمال گرایی در یک جا با هم نمیتونن قرار بگیرن پس قطعا موفقیت و نتایج من بسته به این داره که چقدر بتونم قانون تکامل رو بهتر درک کنم و ذهنیتم رو تغییر بدم. خب اولین عادتی که باید در خودم بسازم «توجه بر نکات مثبت خودم و دیگران و زندگی هست» از طرفی این باور رو باید بسازم که «هیچ سازوکار بی نقصی وجود نداره». از طرفی باید «مقایسه خودم با دیگران رو متوقف کنم» یعنی وضعیت فعلی خودم رو با وضعیت فعلی دیگران مقایسه نکنم انگار که در مسابقه هستیم چون اولا من نمیدونم دیگران چه باورهایی داشتن و چقدر زمان و انرژی صرف کنترل ورودی های ذهن و ساخت باورهاشون کردن و من صرفا دارم میوه ها رو میبینم و نمیدونم چه باورهایی داشتن و دوما این جهان مثل یک رستورانی هست که بی نهایت غذا و نوشیدنی وجود داره و همه به یک اندازه برای استفاده از این نعمت ها دسترسی دارن چرا که سیستم عصبی همه ی انسان ها یکیه. سیستم باوری همه ی انسان ها یکیه. دستگاه MRI براش ایرانی و غیر ایرانی تفاوتی نداره، سن براش مهم نیست، کشور و محیط برشا مهم نیست، چون قانون سیستم عصبی همه ی انسان ها یکیه پس به همون اندازه که افراد موفق و ثروتمند به نعمت های خداوند دسترسی دارن ما هم دسترسی داریم فقط باید روی باورهامون کار کنیم تا ظرف فرکانسیمون به اندازه ای برسه که نعمت ها رو دریافت کنه. چون انسان موجودی حاصل سالها تکامل هست و هیچ توانایی و موفقیتی و مهارتی یکباره ساخته نشده. پس تغییر باورها و ذهنیت فرایندی قدم به قدم و هدایت وار هست و استاد عباس منش که بالای ۱۲ سال روی باورهاش کار میکنه میگه باید سازوکار تکاملی رو خوب درک کنید در موضوع باورها تا نتایج پایدار رو ایجاد کنید و به احساس عجله دقت کنید و بدونید مسیری که آرامش نداره و لذت بخش نیست یک جای کار ایراد داره پس من حتما باید رعایتش کنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    شاد هستم گفته:
    مدت عضویت: 3432 روز

    درود بر شما دوستان و جناب عباس منش بزرگوار . این فایل بسیار جالب بود . هم خاطراتش خیلی قشنگ و شنیدنی بود و هم درسهایی که از تک تک صحبتهای صادقانه ی استاد میشه گرفت . خدا قوت ،عمرتان مستدام، زندگیتون پربرکت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    م امیری گفته:
    مدت عضویت: 2439 روز

    سلام دوستان

    استاد واقعا خدا قوت، فقط و فقط اون چیزی که چند هفته برده سرکلاسی که فقط 1 شاگرد نشسته ایمان بوده و بس، احسنت به شما،

    من تو سال اخیر 2 تا کار رو شروع کردم که تو دوتاش شکست خوردم به معنای واقعی یه نجوای شیطانی میگفت ببین مادرت درسته میگه که میگه شماها همه بی عرضه این و اهل کار نیستین، تو هم مث بقیه خواهر براتی که از نظر مامان ات بی عرضه ان، چند وقت حالم بد بود که چر هر کاری میکنم شکست میخوردم، این در حالی بود که وقتی که یه جای دولتی رو بصورت پیمانکاری قراداد بسته ام همون روزای اول دیدم در توانم نیست و خرابی های اونجا زیاد بود و تا میخواستم به حدی برسونم که درست و صحیح ازش درآمد زایی کنم حداقل 13_17 میلیون پول نیاز داشت و من هم آه نداشتم با ناله سودا کنم، آخ و تخم و نق همسرمم که اغلب مواقع(بعضی جاها مشوقم بوده ولی جاهایی بوده که علاقمند یهای خودش بوده، ) سنگ انداخته تا کمک کنه هم قوز بالا قوز بود، و خلاصه بیخیال شدم و 1 الی 2 ماه پیگیر اینکه شما پول بدین و من هزینه کنم و…. بالاخره از این هم بی خیال شدم تا اینکه یه روز باهام تماس گرفتن که ازش دزدی شده یعنی واقعا دیگه حرف برای گفتن نداشتم ولی جالبه که اینجا یه کورسوی امیدی، یه صدای آرومی میگفت مطمئنم یه خیری تو این شکست هست، حتی باخودم میگفتم من میدونم اینها یه چیزی رو نشون میده خدایا تو کمک کن اون رو ببینم،

    خلاصه بعدش به کلیییی مشاوره زنگ زدم، حضوری رفتم ولی کسی متوجه نشدم تا اینکه با یه دوست که دست خداوند هست حرفامو مطرح کردم و اون منو به اینجا ارجاع داد و خوشحاللللم که اینجام، اینجا خط و مشی میده، اصول و 4 چوب میده، حداقل منی که خیلی مشاوره و روانشناس رفتم و دست خالی برگشتم میدونم اینجا چه تفاوتی با بقیه جاها داره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فریبا صالح آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2419 روز

    باسلام خدمت دوستان

    من با گوش دادن این فایل فهمیدم درست عمل کردم

    من ایده مو تا یه جاهایی پیش بردم

    تا میرسم به یه نقطه میگردم دنبال باور اشتباه توی خودم وواقعا پیداش میکنم

    ودوباره شروع میکنم

    بقول شما تا راهی رو شروع نکنی نمیتونی توی اون مسیر رشد کنی

    کااااش زودتر اشنا میشدم باهاتون

    دوستتتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Maryam گفته:
    مدت عضویت: 2508 روز

    سلام من تازه وارد کانال استاد عباسمنش شدم و اومدنم ب اینجا اتفاقی نبوده. حدود چند ماه هست ک توی دورهای مختلف شرکت کردم من حالم خیلی خیلی بد بوده ولی الان خوبم ولی هنوز عالی نشدم. و خواستم بگم ک چطور وارد این گروه شدم من چهارده روز هست ک دوره شکرگزاری 28روز رو شروع کردم و روز 14 بودم ک اسمش روز و اتفاق خارق العاده بود من از ته قلبم از خدا خ استم راهی رو بهم نشون بده. از بس توی کانالهای مختلف چرخیدم از بس دورهای زیادی رو خریدم. با اینکه حالم بهتر شده. ولی ولی اینا اون چیزی نیست ک من میخوام من چیزهای خیلی خیلی بزرگ میخوام. وروز 14 یکدفعه یه ویسی توی یکی از کانالهای تلگرام گوش کردم دیدم این صدا چقدر محکمه چقدر مطمئنه چقدر بهم میچسبه چقدر باهاش راحتم. سریع. وارد سایت شدم. ووقتی دارم ویسها رو گوش میدم فقط از خوشحالیم دارم اشک میریزم میگم خدایا یعنی من خوبم یعنی من چکار کردم ک تو منو اینجا آوردی خدای عزیزم خیلی دوست دارم. سپاسگزارم از خداوند ک منو اینجا اورده و سپاسگزارم از استاد ک باشنیدن اون ویس مسیر زندگیم رو پیدا کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3048 روز

    در مورد روابط :

    من مدتی است قران زیاد می خونم و درک بهتری نسبت به قبل دارم .

    یادم هست دوستی داشتم مذهبی بود و می گفت زیاد دنبال موضوعاتی که مخالف خدا شریعت و قران است نرو .چون ایمان ما ضعیفه و با یک شک و شبه سوال و افرادی که سخنان شک آمیز می گن گمراه می شویم.

    این را قبول داشتم .

    هیچوقت دنبال بحث جنجال کنجکاوی نبودم . بخوام ایراد بگیرم چرا اینجا مذهب این را میگه قبول می کردم راحت.

    طبق قانون ریاضیات که هنوز هم قبولش دارم اصل را می پذیرم مگر اینکه تناقض پیدا بشه . اگه تناقض پیدا بشه بهش شک می کنم . در ریاضیات است که اگر مثال متناقض پیدا کنیم آن اصل را رد می کنیم.

    در قران دیدم خداوند به مردان اجازه چند همسری داده. نمی خوام بحث عدالت یا حرف هایی که همه میزنن را ادامه بدهم بلکه می خوام اشاره کنم اگه چند همسری را 1400 پیش گفته چرا که اون دوران رواج داشته مردها می رفتند جنگ بیوه می شدند و زنهاشون بدون سرپرست بودن زنها بیرون کار نمی کردند جمعیت مردها کم بوده روال جامعه سنتی اون موقع همین بوده است .

    1400 سال پیش برده داری بوده در قران به برده داری هم اشاره کرده الان دیگه منسوخ شده یکی الان برگرده بگه نه خدا خودش گفته الان هم می خوام برده داشته باشه حرمسرا و از این حرفها جامعه درموردش چه فکری داره ! فکر نمی کنید جامعه الان اون رو یک جامعه ستیز ببینه همین طور که مرد چند همسری رو میبینه .؟من که این طور در موردش فکر می کنم .

    یه فیلمه پلیسی می دیدم محصول آمریکا بود یک مرد دو زن داشت که مخفیانه رابطه داشت و دختر بزرگش متوجه میشه و ترتیب قتله پدرش رو میده . کارگاه های پلیس که متوجه دو همسری بودن این مرد شده بودند مثال زدند مرد زرنگی بوده که زندگی رو از اون یکی همسرش مخفی کرده اما یک ادمه جامعه ستیز بوده است .

    قبل از این که بحث اصلی رو بگم این را مطرح کردم .

    در قران اشاره کرده است ازدواج راگفته است هیچوقت بحث ازدواج موقت صیغه یا محرمیت گفته نشده است . فقط یک ازدواج داریم که درآن مهریه اشاره شده است . قران به وضوح اشاره کرده ازدواج کنید و دوستگیر پنهانی نباشید . از مردم خواسته خودشان را در شرایطی که نمی توانند ازدواج کنند حفظ کنند حتی اگر زن آزاد نمی توانند بگیرند برده یا کنیز (که آن زمان مرسو م بوده بگیرند و ازدواج کنند ) ازدواج چند همسری هم برایش توضیح دادم .

    درسته فراوانی گناه تو جوامع زیاد شده کشورهای غربی عملا رواط دوستی دارند و ازدواج رسمی ندارند . اما فراوانی این موضوع اصلا نشونی از درست بودن اون نداره . حتما دلیلی داره که خدا همواره ازدواج را روند طبیعی زندگی و آرامش بخش بشر میدونه .این هم منسوخ نمیشه . برای این که حقیقت همیشه پا برجا می مونه و نابود نمیشه . شاید اشتباهات بشری نابود بشن مثل برده داری و چند همسری اما ازدواج اصل آرامش است وبا گذشت زمان از بین نمیره .

    البته فقط می خواستم برداشتم را بگم و در این مورد نظر بدهم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    افشین خان گفته:
    مدت عضویت: 2841 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و دوستان سایت. آقای عباس منش من یه سوال برام پیش اومده یه مدت قبل و وقتی فایل 15 مصاحبه ی شما رو دیدم انگار واجب شد که بپرسم. امیدوارم تکراری نباشه.

    شغل من فروش شبکه ای (نتورک مارکتینگ) هستش و یه قسمت از آموزش های کاری مون بعضی از کتاب های موفقیت ه. من اگه از دوره های شما استفاده کنم و اون کتاب ها رو بخونم همزمان با صحبتی که شما توی این فایل گفتین جور درنمیاد. به نظرتون راهکارش چیه؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    رضا نیکنام گفته:
    مدت عضویت: 2778 روز

    واقعاً چه می کنه این استاد و واقعاً خوب صحبت می کنند. فن بیان استاد واقعاً عالی است.

    شخصاً به دلیل علاقه خاصی که به گوش دادن سخنرانی دارم وقت زیادی برای گوش دادن به سخنرانی ها اساتید در زمینه های مختلف اختصاص می دهم.

    و طی سالها که سخنرانی های زیادی را بخصوص در زمینه فلسفه و روانشناسی و ادبیات گوش کرده ام در این زمینه یک جورایی نیمه متخصص شده ام و سخنران خوب را تشخیص می دهم افرادی که می دانند قدرت و عظمت نهفته در کلمات را و بخوبی از کلمات در موقعیت مناسب استفاده می کنند.

    در رابطه با استاد عباس منش بدون تعارف و بدون تملق باید بگویم بعد از شنیدن چند ویدئوی ایشان و شنیدن صحبت هایشان به این مطلب پی بردم که استاد خیلی خوب و به روز از دایره واژگان خود استفاده می کنند. و خیلی دقیق منظور خود را با کاربرد کلمات متناسب می رسانند. و این هنر سخنوری است. خلاصه اش اینکه در زمینه روانشناسی موفقیت مثل آقای عباس منش نداریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      شاد هستم گفته:
      مدت عضویت: 3432 روز

      درود برشما . بله منم با نظر شما کاملا موافقم . ایشون بدون اینکه کاغذ و نوشته ای همراه داشته باشند ، از اول تا آخرِ بحث رو خوب و مسلط میرن . اگرم گاهی مابین حرفاشون توپوق میزنن دلیلش تند صحبت کردنشونه . که البته این قضیه الان تقریبا برطرف شده چون خیلی آرامتر و با تُن ِ صدای پایینتر صحبت میکنن .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    رضا نیکنام گفته:
    مدت عضویت: 2778 روز

    به نظرم در این جلسه استاد به یکی از بزرگترین پرسش ها در رابطه با روانشناسی موفقیت و ثروت عالی پاسخ دادند،

    دریافتی که حقیر از مجموع سخنان استاد در همه ویدئوهایی که دیده و شنیده ام این است که ما با تغییر شخصیت افراد سر وکار داریم ، کنترل ورودی های ذهن و اینکه تا جاییکه امکان دارد نگذاریم افکار و تصاویر منفی وارد ذهن ما بشه و در عوض ذهن را با افکار ثروت آفرین تغذیه کنیم ، در اثر ممارست در این کار و گذشت زمان کم کم شخصیت ما مطابق همان افکار ثروت آفرین تغییر می کند و همزمان با سیگنال های مثبت کاینات موقعیت ها وافرادی را جلوی راه ما قرار می دهد که ما باید در این مرحله از همان موقعیت ها وبه کمک همان افراد که برای کمک به ما آمده اند به ثروت برسیم.

    پاینده باشی استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: