مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/07/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-07 08:10:242025-01-09 09:45:40مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و درود
طبق روز شمار سایت امروزهفتمین روزیه که من با گروه آقای عباس منش عزیز آشنا شدم. داستان آشنایی من با این گروه دقیقا تو صحبتهای این جلسه ی آقای عباس منش بود که نشانه ی امروزم بود . جایی که گفتن حضرت موسی زمانیکه به اوج استیصال رسید رو به خدا گفت خدایا خیلی فقیر یک خیر از جانب توام – همچین چیزی-
داستان آشنایی من با گروهم همچین چیزی بود تقریبا . با یک گروه تو حوزه ی کاریم بتازگی شروع بکار کرده بودم که آقا پسری تو این گروه بود که کاملا نشانه های همسر مورد نظر من رو داشت و من در نگاه اول مهر این بنده ی خدا رو بر دل گرفتم :) از اونجایی که به خیال پردازی نه نمیگفتم از همون روز اول که قرار شد سه روز بطور آزمایشی با گروه کار کنم دائما لحظه ی خواستگاری و ابراز علاقه ی این بنده خدارو تو ذهنم صحنه سازی میکردم . ببخشید دیگه اگه انقد فیلم فارسی شد ولی خدایی تا 7 روز پیش ازدواج مهم ترین مساله ی زندگیم بود – خیلی خودمو سرزنش میکردم از این بابت که عشق یک پسرو خیلی جلوتر از عشق خدا و همه چیز میخواستم جلوتر از بهبود اوضاع جهان و مافیها و از این بحثا ولی خب میخواستم دیگه ازدواجو از همه بیشتر میخواستم :) – خلاصه که روز دوم بود که شریک این آقا که تو گروهم بودن گفتن بلللللله سرعت و مهارت شما برا کار ما مناسب نیست و تشریف نیارید و فلان!کاملا شکه شدم !تنها گزینه ای که احتمالشم نمیدادم این بود که بگن خداحافظ شما!مام که مغرور خیلی به روی خودمون نیاوردیم اما جلو خدا که این بحثا نیست …گررررررررریه !خب اوستای کریم ! عزیزمن من نشسته بودم خونه داشتم کارمو میکردم چرا اصن اون روز بعد کی اینستا رو چک کردم آگهیو نشونم دادی بعد رفتم سمت این آقا خب من تو کل عمرم این دومین آقاییه که خوشم اومد ازش و اینم مثل قبلی جور نشد ؟ بابا دست خوش من که گفته بودم یا اصل خودشو بذارجلوم یا اصن نذارقربونت برم . باشه -این جا نکته ی ماجراس همون تسلیمه -چشم آقا هر چی تو بخوای … ولی خب ابوالفضلو کی میفرستی خداجان-ابوالفضل اسم فرضی همسر ایده آل بنده س :) – تا جایی که یادمه سه بار کلا من باگریه از رو استیصال با خدا حرف زدم بار اول بشدت نگران داداشم بودم بار دوم ناامید بودم بار سوم تسلیم – تسلیم قسطی البته :) چون گریه هه ام بود- روز بعدش از طریق یک کانال تلگرام با این گروه آشنا شدم .
یک یا دو شب بعد آخر شب تو رختخواب بودم آنچنان شیرینی ای از ایمان به خدا در دلم یهو احساس کردم که گریه م گرفت و شکر که :” خدا شوهر کیلو چند من از اینا میخوام از ایناااااااااااا از اینااااااااااااااا آقا … “مگه میشه لذت اینقدر عمیق !خوشی انقدر عسل !به چند نفری که نزدیکترم گفتم من 6 ، 7 روزه به خدا ایمان اوردم . گرچه چادری ام و نماز و روزه و مطالعه و فلان از نوع مشقیش تا حدی بوده ولی خب ترقه کجا شکاف هسته ی اتم کجا!خدا میدونه تو این 7 روز چیزی رو دارم تجربه میکنم که تو 31 سال عمری که خدا بهم داده تجربه نکردم … من آقای عباس منشو دوست دارم اما آقای عباس منشو بنده ی مومن خدا میبینم پشتش دارم چیزی رو میبینم که اون شب اون شیرینی رو تو دلم گذاشت همونیکه حافظ گفت دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند … به خود خدا که من حس کردم و تو این چند روز دارم حس میکنم -گرچه هر روز باهاس براش جنگید -. ازهمون شب که گفتم باشه خدا هر چی تو بخوای . آقا باشه ی من باشه ی موسوی یا نمیدونم دولابی یا رجبعلی خیاطی و اینا نبودا نیم بند بود ولی حس میکنم تو زندگی من بهترین باشه ای بود شاید که به خدا گفته بودم که این شیرینی شبیه عسلو بهم داد حالا دیگه هستیم … قطعا این گروهو خداوند جلو راه من گذاشت منی که از 10 سال پیش با قانون جذب آشنا شده بودم و در دوره های زیادی این قانون رو مورد تمسخر قرار داده بودم امشب داشتم با اطمینان-اطمینانی که باورم نمیشد که ای خدا این اطمینان از کجا تو من شکاک ظاهر شده – یجورایی ازش دفاع میکردم با یک بقول آقای عباسمنش دگر مداری !(اکی بحث با دگرمداریا ممنوعه ولی خب ترکشای زمان شرکه برطرف میشه ان شاءالله)
دو تا نکته ی دیگه که لذت بردن از زندگی بود -و این سوال همیشه ی من بود که آیا زمان زیادی رو با خونواده میگذرونم یا نه و بابتش عذاب وجدان داشتم که نکنه دارم وقتمو هدر میدم – و موندن در مسیر ایمان – برای بار اول وام برداشتم ترس اومد تو دلم که نکنه نتونم قسطاشو بدم آقای عباس منش گفت غرق تو بدهی معارفه ی رایگان میدادیم با کلی خرج گفتم حله آقا گرفتم – رو هم که چاکر اوستا کریم !گرفتیم مربی!
خلاصه که اینم از انگیزه ی ما به الباقی اگر انگیزه ای شد …
ای کاش که همه ایمان بیارن مام هی بیشتر ایمان بیاریم :)
فی بقل الخدا نصیب همه ان شاءالله
سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته و دوستان گلم
فایل نشانه امروز من
چقدر صحبت های عالی و آموزنده را استاد بیان کرد
به گفته استاد اگر به پانزده سال قبل بر گردم
خلی از مسیر زندگیم لذت می برم و عجله نمی کنم
و از سفر هایش و اینکه چگونه این سفر ها را تجربه کرده است بیان کرد
من خودم هم در زندگیم خلی عجول بودم
و همیشه در هرکاری دوست داشتم که سریع انجام شود
فرق نمی کرد مطالعه کردن یک کتاب بود
یا نوشتن یک متن و کدام موضوعی دیگری بود
یا کاری بود که باید انجام شد
اما من خلی باعجله شروع بکار می کردم و خلی روی خودم فشار می آوردم به هوای اینکه این کار سریع تمام شود و راحت شوم
و جالب اینکه وقتی این کار را که باعجله شروع کرده و تمامش کرده ام یک نفس راحت می کشیدم و خستگی رفع می کردم
و جالب اینکه کار های اگر قرار بود با چند نفر انجام شود من خودم را خلی زجر می دادم و ازیت می کردم
و آن هم اگر کار سنگین کاری می بود
می دیدم که دیگران خلی بی خیال و آهسته دارد کار. می کند ولی برای من این بود که ضرب و العجل تعیین کرده باشد
و همیشه از این بابت خلی ازیت شدم و تجربه های جالبی را هم نداشتم
و حالا که به آن زمان نگاه می کنم با خودم می گویم کاش می آموختم که کمی آهسته می آمدم.
و تا همین چند مدت قبل هم همین عادت را داشتم و احساس می کردم که باید سریع این کار که قرار است انجام شود را انجام دهیم
و افرادی که می دیدم که کمی غفلت می کند ازش خلی ناراحت می شدم و جالب اینکه در درون خودم را سرزنش می کردم و خود خوری داشتم
و این توانایی را هم نداشتم که فردی که باعث کم کاری می شود یا باعث شده که من اینقدر از درون ناراحت باشم را انتقاد کنم و بگویم که چرا این کم کاری را انجام می دهی
و این عجول بودنم خلی ناراحتی ها را در پی داشت
بحث بعدی اینکه باید ایمان داشته باشیم و ادامه دهیم
آن صحبت های شما استاد که با چی مصارف و هزینه های فقط یک نفر در کلاس شما اشتراک کرد و جالب اینکه شما کلاس را با همین یک نفر ادامه دادین و پیش رفتین
و بعدا ها باعث شد که این یک نفر تبدیل شود به هزار نفر
واقعا ایمان داشتن و باور داشتن را در این چنین موارد ها می شود مشاهده کرد
…….
فراز و نشیب مسیر زندگی جز از این روند است که باید طی شود تا ما بزرگتر و قوی تر شویم
من زمان که تازه وارد دوره دوازده قدم شده بودم و این فایل ها را گوش می دادم خلی دنبال نتایج بزرگ بودم
و دیدگاه من این بود که با تهیه نمودن دوره ها نعمت و ثروت فراوانی از هر طرف وارد زندگیم می شود
و حتی جالب اینکه من کامنت هم نمی گذاشتم چون می گفتم من فایل ها را گوش می دهم و کار خودم را درست انجام می دهم وخداوند باید نعمت و ثروت را وارد زندگیم کند
چون وقتی نتایج سایر دوستان را می دیدم که نتایج های خلی خوبی گرفته است بشتر این حس بهم دست می داد که مرا نا امید سازد
خوب کم کم ادامه دادم و تازه دانستم که من باید کامنت نوشتن را شروع کنم و این را شروع کرده و با لذت و شادی ادامه دادم و حالا خلی خوشحالم
چون تازه داشتم درک می کردم که من باید یکسری کار های را بشتر انجام دهم
آن زمان ها ساعت کاری من زیاد تر بود
چون کار من تو آشپز خونه است و صبح ها باید ساعت چهار من شروع بکار می کردم
و اول صبح برایم کمی سخت بود بلند شدن از خواب و رفتن به سر کار
و با خودم می گفتم که من الان از دوره ها استفاده می کنم و باید کارم راحت تر باشد
و بشتر موقع به یکسری موانع های بر می خوردم این نگرش برایم خلق می شد که چرا من در چنین وضعیت باشم
من که دارم روی خودم و تغیر باورهایم کارمی کنم باید شرایط من از هر جهت تغیر کند
ولی بازهم نا امید نشدم و این مسیر را آمدم
و حالا تازه می فهمم که این روند جز مسیر است
تا وقتی به چنین موضوعاتی مواجه نشوی اصلا خواسته هایت را نمی شناسی
و اینکه چی چیزی را می خواهی در زندگیت داشته باشی و برای چی می خواهی به آن برسی را تازه می توانی درک کنی
حالا من تازه کم کم دارم خودم را می شناسم
خواسته هایم را می شناسم
نقطه ضعفم را می شناسم
نقطه قوت ام را می شناسم
تازه می دانم که من کجای کار قرار دارم
و جالب اینکه تازه درک می کنم که این حرف های استاد و تجربیات و مثال های شأن از برای چیست و چی تاثیر های. را می تواند داشته باشد
حالا به لطف خداوند و آموزه های استاد عجول بودنم خلی کم شده است
حالا بشتر تمرکز می کنم که از زمان حالم لذت ببرم و حال کنم
دیروز بعد از مدت های زیادی بود که بیرون رفتم
در یکی بهترین نقاط بالا شهر تهران هستم
و قتی داشتم قدم می زدم فقط ماشین های لوکس، خونه های مجلل و زیبا و فروشگاه های پر از مشتری و انسانهای خوشتیپ و خوشکل و اب و هوای بسیار زیبایی نزدیک غروب را تماشا کردم
من ماشین بینز را خلی دوست دارم و دیروز این مدت یکی دو ساعت که من داشتم قدم می زدم ولذت می بردم تقریبا ده تا دونه ماشین بینز خوشکل را دیدم وخلی خوشحال شدم و سپاسگذاری می کردم
و آنقدر در ذهنم گفتم خدایا شکرت که برایم فوق العاده شده بود و احساس بسیار قشنگ و لذت بخش داشتم و انگار که داشتم پرواز می کردم از بس که احساسم خوب بود
این عادت سپاسگذاری برایم خلی جذاب و رویایی است
چون وقتی این عادت را داشته باشی اصلا وقت نمی کنی که کارهای دیگری انجام دهی
چون از بس که ثروت نعمت برکت و فراوانی زیاد است
استاد خوب و عزیزم بسیار از شما ممنون هستم
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جویم
خدایا صدهزار بارشکرت
به نام الله یکتا
سجده میکنم به درگاه خدایی که فرمانروای جهان است و ازش درخواست میکنم کمکم کنه تا بهتر بشناسمش و درکش کنم،به اندازه ای که قدرتش رو باور کنم پا میذارم روی ترسهام
چقدر این فایل آب روی آتش بود برای من،اینکه اگر در مسیر زندگی یه جاهایی به ظاهر اوضاع سخت شد نگران نباشم و نا امید نشم و این باور رو داشته باشم که من باید اینجا ایمانم رو نشون بدم،چقدر این نوع نگاه میتونه به آدم قدرت بده،قدرتی که تکیه اش به الله است که آقا من مسیرم درسته نگران نباشم و اینجا باید من نشون بدم چقدر خداوندم رو باور دارم
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ
چقدر چیزی که نمیبینم رو باور دارم و نتیجه میشه آرامش،اطمینان قلبی،یقین و ثروت و سلامتی و سعادتمندی در دنیا و آخرت و میشه برات لاتخف و لاتحزن
چقدر خوشحالم که این نکته رو درک کردم که اگر اوضاع یه ظاهر سخته نگران نباشم و فقط ادامه بدم و زاویه نگاهم رو به مساله عوض کنم،این فایل رو من قبلا چندین بار دیده بودم اما الان درکش کردم،الان که در مدارش هستم فهمیدمش با قلبم،چقدر درسته که ما استمرار داشته باشیم و صبر کنیم و امیدوار باشیم به خداوندی که خلف وعده نمیکنه و بنده اش رو رها نمیکنه
ممنونم استاد عزیزم و سپاسگذار خدایی هستم که منو از هیچ خلق کرد و هدایتم کرد و سپس به سوی او باز میگردم…
خدایا شکرت
با سلام خدمت استاد عزیزم جناب عباس منش و سرکار خانم شایسته مهربان
استاد منم به تو مسیرم به خیلی تضادها خوردم ولی واقعا از ته دل میگم همیشه به خدا ایمان قلبی و درونی داشتم و دارم مخصوصا ک الان با این فایل های شما و کار کردن روی دوره 12 قدم ایمانم خیلی بیشتر شده ولی هنوز هم بعضی وقت ها نا امید میشم ولی باز سریع به چیزهایی ک تو زندگیم دارم فکر میکنم باز میتونم اون افکار منفی رو از ذهنم بیرون کنم و حتی موضوع ستاره قطبی ک قبل خواب و صبح بلافاصله بعد از بیدار شدن انجام میدم خیلی حس و حالمو خوب میکنه هر چند ک به تضادهایی برمیخورم ولی باز میگم این مسیر درست منه بلاخره از دل تضادها میتونی نکات مثبت و دربیاری و اون انرژی خوبو بگیری
خداوندا رو سپاسگزارم ک تو مسیری قدم برداشتم ک با هدایت خودش بهترین ها برام اتفاق میفته فقط باید مسیر تکامل و طی کنم
خداوندا سپاسگزارتم ک در بهترین زمان و مکان هستم شکرت میکنم
ممنون از استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته عزیز بابت این دوره خوب و آرزوی موفقیت و سربلندی برای تک تک دوستان خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش
سلام خدمت شما استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان.
استاد اول فایل به محض اینکه سوال دوستمون را مطرح کردین من فایل را استاپ کردم و این سوالو از خودم پرسیدم و بخودم جواب دادم.
و وقتی ادامه فایل را پلی کردم دیدم چقدر جوابی که بخودم داده بودم هماهنگی داشت با جواب شما، که خب این یک نشانه عالی و تاییدیه عالیست برای من درمورد اینکه مسیرم درسته و همینو باانگیزه بیشتر ادامه بدم.
استاد درین حدود دوسال ونیم اخیر من با تمرکز صددرصد و خیلی لیزری برروی باورهام و قانون شروع بکار کردم. قبلا هم بود ولی یه خط درمیون.
استاد وقتی تمرکزی از اول شروع کردم، مدام فایل گوش میدادم، کامنت میخوندم، باورها و هدایتهای خداوند در جواب سوالاتم را هزاران بار برای خودم تکرارش میکردم، ویس پر میکردم از خودم و چقدر اونارو گوش میدادم. و ادامه دادمو ادامه…
استاد، در مرحله نخست، این روند باعث شده بود که لحظات بیشتری احساس خوب و آرامش داشته باشم، راحتتر بتونم جواب نجوا را بدم، ترسام کمتر شده بود، ایمانم بیشتر و هنوزم به همین شکل ادامه داره.
ازبس فایل گوش میدادم و هدایتهای خداوند را که هر کدومش یه باور قدرتمند کننده بود را تکرار میکردم، هروقت نجوا و ترس میومد سراغم، اون باورهای درست هربار سریعتر خودشونو نشونم میدادن و من میتونستم جواب نجوا را راحتتر و محکمتر بدم. و به همین دلیل مدت زمان گفتگوی اون نجوا و در ترس موندن من، کمتر میشد.
استاد درکی که الان دارم از قانون هیچ ربطی به دوسال پیش من نداره و چقدر کلام شما، هر کلمه ای که بزبون میارین کمک کنندس برای من و چقدر مسیرمو هموار، راحت و آسون میکنه. چقدر کمکم میکنه که حتی هدایتهای خداوند را بهتر درک کنم و عملکرد بهتری داشته باشم. خدا خیر عظیمی نصیبتون کنه.
استاد تازه بعد از حدود دوسال نیم تمرکزی کار کردن داره سروکله نتایج شروع میشه.
از اول کار کردنم نشونه هایی میومد ولی کوچک، ولی اون هدفی که مدنظر من بود خبری ازش نبود چون وجودم پراز ترمز و مقاومت بود و من باید پله پله جلو میومدم.
الان تازه دارم نتایج یکم بزرگتری را میبینم که خیلی برام خوشحال کنندس. و انگیزه بیشتری بهم میده و با شادی بخودم میگم ببین تلاش و زحماتت داره کم کم به ثمر میشینه و بزودی شاهد تحقق وعده خداوند و به عینیت در اومدن هدفت میشی.
استاد اصلا کار راحتی نبود فقط خودم و خدای من، میدونه چه لحظاتی را گذروندم وقتی نجوا حمله ور میشد و من مغلوبش میشدم، از خدا هدایت میخواستم و خدا همواره باعشق کنارم بود و راهنماییم میکرد. ولی هرچی جلو اومدم کم کم، کار راحتتر میشد.
ولی استاد هنوز خیلی خیلی جای کار دارم. ولی بلطف خداوند انگیزم خیلی بیشتر از قبله چون حس ها و لذت هایی را درین مسیر و درک قوانین جهان چشیدم و تجربه کردم که نمیزاره بخوام متوقف بشم. الهی صدهزار مرتبه شکر.
استاد عزیزم و بانو شایسته عزیز بی نهایت سپاسگزار شما هستم. خیلی دوستتون دارم.
درپناه خداوند باشین
سلام بر استاد عزیزم و خانوم شایسته گل
وهمه دوستان
باران:
گام هفتم وخییییلی زیبا و دلنشین .استاد من این پروژه رو با عشق شروع کردم و برای هرجلسه فقط اشک میریزم ،استاد من وقتی با این قانون آشنا شدم خیلی نتیجه گرفتم بعد به جایی رسیدم به بن بست خوردم هرکاری میکردم نمیفهمیدم تا اینکه با شما و سایت آشنا شدم گفتم دختر نا امید نشو ادامه بده بعد فایل های دانلودی رو گوش دادم هرروز بهتر شدم بعد دوره مقدس 12قدمو شروع کردم بی نهایت عالی شدم نتایج عالی حس عالی همه چی قشنگ شد برام ،چند وقت پیش یعنی چند ماه پیش به تضاد بزرگی برخوردم خییلی حالم بد شد هرکاری میکردم خوب نمیشدم گفتم بیشتر رو خودت کار کن ببین کدوم باور مخربو داری بیشتر روش کار کن تا اینکه خواب شمارو دیدم دوره احساس لیاقت بهم معرفی کردی وبی نهایت حالم عالی شد از وقتی خریدمش و تمرینا رو انجام میدم و مرتب دارم رو خودم کار میکنم رو باورهام هرروز بیشتر خودمو میشناسم باورهامو روشون کار میکنم ،الهامات هرروز میاد ،نشونه ها ارتباطم با خدای مهربان قویتر شده بهش وصلم ،ارتباطم با بقیه و زندگی داره هررز قشنگ تر میشه برام اصلا دوست ندارم یه روز از فایل ها فاصله بگیرم حتی شده 1ساعتم باید کار کنم رو خودم چون اگه کار نکنم از مسیر دور شم میدونم چه بلایی سرم میاد و استاد با وجود اینکه من همزمان دارم رو 3دوره کار میکنم نتونستم از این پروژه بگذرم بهم الهام شد برو گوش کن بنویس .عمل کن و خدارو هزاران مرتبه شکر هرروز نتایج عالی تر میگیرم وچقدر این حس زیبا ،این ارامشو دوست دارم و با پوست و گوشت و استخونم دارم احساسش میکنم ،خیییییلی عالیه خیییلی خدایاشکرت .
ممنونم ازت استاد عزیزم و مریم جون دمتون گرم .
خدانگهدار تا گام بعدی
به نام خدای مهربانم
چقدر مهربونی خدارو بیشتر و بیشتر حس میکنم چقدر خداوند لطیف و مهربونه میدونید درعین قدرت ، در عین عزت ، در عین عظمت و بزرگی مهربونه من عاشق این ویژگی خدا هستم و هر وقت مهربونی خدارو به زبون میارم قشنگ حسش میکنم و اشک از چشام جاری میشه
مریم جان هر چقدر بخاطر این پروژه هایی رو که زحمت میکشید و با هماهنگی پشت سر هم تو سایت قرار میدین که مفهوم اونها سلسله وار قرار میگیره تشکر کنیم بازم کمه خدا قوت یار غار استاد
استاد جان اگر ما همین معادله
احساسات خوب = خوب اتفاقات رو درک کنیم و بریم جلو بخدا به همه چیز میرسیم به همه چیز یعنی به همه چیز که البته بهترین هدیه این معادله آرامش هست آرامش و وقتی این را داری به فرکانس خداوند نزدیک هستی و از آن منبع خیر هر چه میخواهی دریافت میکنی
بینهایت سپاسگزار خدای مهربانم هستم
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
تا خبرهای خوب بدرود
به نام رب العالمین
سلام
الهه ام
باز هم احساس خوبه هست که کلید ماجراست ما تا به احساس خوب نرسیم نمیتونیم از زندگی لذت ببریم
کلید دوم خوشبین بودنه تا خوشبین نباشی حرکت نمیکنی تا وقتی سخت گیری به مسائل جهان هم بهت سخت میگیره
کلید سوم تسلیم بودن تا تو تسلیم رب نباشی حرکتی نمیکنی که و کسی تسلیمه که امید داره وقتی من حرکت کنم خودش درهارو برام باز میکنه وقتی من چاقو رو بردارم خودش ناجی میشه وقتی من برم روی کوه کشتی بسازم آب میشه وقتی من بچمو رها کنم روی آب خودش پناه میشه حرکت کن تسلیم باش خودش برات همه کار میکنه
کلید بعدی مسیر باید طی بشه و برای اینکه طی بشه کمال گرایی رو بزار کنار تو هرکاری رو میخوای شروع کنی از همون جایی که هستی شروع کن حرکت کن و تسلیم نشو ناامید نشو ولی تسلیم خدا باش که خودش راهنمات میشه
تا وقتی حرکت نکنی نمیدونی چه ایراد هایی داری ووقتی به یک ایرادی هم خوردی سریع پاپس نکش ناامید نشو چون اگه میخوای جز افراد موفق بشی اونا یک ویژگی دارند که تسلیم مشکلات نشدند درسته ترس داشتن ناامید شدن اما بی خیال نشدن ادامه دادن حرکت کردن و به نتایج بزرگ رسیدن
کسی که قانون رو بدونه و درست استفاده کنه ازش با تغییر باورهاش زودتر به نتایج بزرگ میرسه
اگه میخوای به خواسته هات برسی ادامه بده مسیرت رو پاپس نکش ایمانت رو نشون بده حرکت کن توکل کن و قوانین رو درک کن قطعا از زندگی سخت خیلی خیلی زود میرسی به زندگی روان و آسان
باید هروز روی خودت کار کنی همیشه باید روی خودت کار کنی تا نتایج بهتر و بزرگ تر بشه
اصل و اساس زندگی رو تکرار کن تا تساعدی رشد کنی
اصل فقط اینه تو باور کنی که افکار و باورهای تو هستن که اتفاقات زندگی تورو رقم میزنن نه عوامل بیرونی مثل پدر و مادر همسر دلار آمریکا رئیس جمهور یا هرکس یا هرچیز دیگه ای و کسی که این اصل رو تکرار کنه و تعهد بده و باور کنه هرآنچه که در دوره ها گفته میشود 100٪نتایج اون ها بزرگ تر میشه
خدایا هرآنچه را که دارم از تو دارم
سلام به استاد ومریم عزیزم
سلام به دوستان عزیزم
از وقتی که با این قانون اشنا شدم سعی کردم ذهنم را کنترل کنم نمیگم 100درصد کامل ولی هردفعه یکم بهتر شد چند روز پیش هم که یه همچین موردی پیش اومد که نیاز به ایمان وکنترل ذهن داشت سعی کردم خوب عمل کنم خدا رو شکر نسبت به دفعات قبل بهتر بود البته تکامل می خواد یه دفعه که نمیشه انتظار کامل داشته باشیم
درمورد این که چه انگیزه ای باعث شده که ادامه بدم انگار روی خودم تمرین نکنم هر روز گوش نکنم یه چیزی از من کم میشه البته بالا پایین زیاد داشتم یهروز تمرکز خیلی بالاتر بوده یه روزهای هم خیلی کمتر اما انگار یه چیزی من وصل کرده به این مسیر که حتی کم ولی ادامه بده
ایشالا از این به بعد بهتر بتونم متعهد باشم واستمرار داشته باشم به امید الله مهربان
در پناه حق
سلام استاد عزیز و مریم جان شایسته و دوستان هم مسیر
قدم هفتم مهاجرت به مدار بالاتر
پاداش جهان به استمرار در مسیر درست
برداشتهای من از این فایل ارزشمند
دیدن نتایج و داشتن احساس خوب، بهترین انگیزه برای حرکت بدون توقف در مسیر است. منظور از بدون توقف این نیست که احساسات و انگیزه ما همیشه روی یک روال ثابت تصاعدی باشه. روزهایی هست که ما خسته میشیم، گاهی نا امید هستیم، خلقمون بهم میریزه و شاید کمی تمرکزمان را از دست بدهیم. ولی باید بتونیم دوباره کنترل افکارمان را به دست بگیریم. چون نتایج بزرگ موردنظرمان را به دست نمی آریم، حق رها کردن نداریم. مطمئنا اگر در بدترین شرایط بوده باشیم باز نتایج کوچک مثبت در زندگی را دیده ایم و این خودش بهترین اتفاقه. بهترین اتفاق از این نظر که حالا که نتایج کوچک در زندگی ظاهر شده پس اتفاقات بزرگ هم (به اندازه ای که روی خودم کار کنم و استمرار داشته باشم) رخ خواهد داد.
باور استاد توکل به خدا. ما وظیفه داریم تلاش کنیم.ما مسیرمان را می رویم. باید حرکت کنیم.نتیجه دیگه خداونده که اتفاقات را برایمان به وجود می آورد ( به اندازه ای که روی باورهایمان کار کرده ایم و بل مقداری که با ایمان حرکت می کنیم)
تفاوت عملکرد و نتایج آدمها به ایمان و باورشان است. کلا زیبایی مسیر زندگی به گرفتن بازخوردها و پیدا کردن ایرادات و کار روی آنها و تغییر بازخورد بعدیه. این تکاملی هست که باید بهش برسیم. فقط تسلیم نشیم و ناامید نباشیم.
ای کاش میشد همونطوری که تسلیم مشکلات میشیم، و باور و قبولشون میکنیم و به معنای واقعی تسلیم شرایط میشیم، کاش به همون شدت و اندازه تسلیم خداوند میشدیم. دیگه حرفی توش نبود. اینکه باور کنیم خداوند، خدایی خودشو بلده و انجام میده. تو فقط بسپار به خودش. چقدر این ذهن اما و اگر میاره، چقدر ترس و شک به جون آدم میندازه. اینو القا میکنه که رها کردن و تسلیم شدن فکر ساده لوحانه ای هست. زیادی خوشبینی. زیادی ساده ای.
* تا دگرگون نشوید و همچون کودکان نگردید، هرگز به پادشاهی آسمان راه نخواهید یافت. پس، هر که خود را همچون این کودک فروتن سازد، در پادشاهی آسمان بزرگتر خواهد بود.
خدایا من تسلیمم.به هر خیری که از تو برسه من فقیرم.
یا حق