مصاحبه با استاد | پاداش های جهان به «استمرار در مسیر درست» - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

568 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1141 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استادبزرگوار،استادشایسته وهمراهان گرامی سایت.

    گام 7

    یاداشت جهت ردپا

    خدایا پشتیبان من توئی توکلم به خدا،وایمان دارم یاریم کن استمراردرراه توباشم چون که سنت تو تغییرنمیکند.

    خدایا برای تحقق خواستم من سمت خودم رو انجام میدم خداوند سمت خودش مثال قدم اول برمیدارم قدمهای بعدی گفته میشود.

    درمفهوم عملی خدایا کمک کنم ثابت قدم باشم درمسیردرست اهدا صراط مستقیم باشم.

    چگونه درمسیرخواسته ام ثابت قدم باشم وناامیدنباشم؛ خدایا راهنمای درون من توئی هدایتم کن به سمت راه های ارتباط با راهنمای درون سپاسگزارم.

    خدایا من تسلیم تو هستم هرآنچه که ازجانبت برسدفقیرم ومحتاجم همان طوردرسوره قصص آیه 3 موسی محتاج بود.من تسلیم مشکلات نیستم سپاسگزارم.

    خدایا امیدم توئی که خالق کل هستی ونیستی هستی من به جزءتوکسی روندارم ای مهربان ترین مهربانان کمک کن تا شرایط بهبود پیدا کند چون من درجهان فرکانس زندگی میکنم هرفرکانسی بدم بازخورد به خودم هست خدایا کمک کن تا راهکارها ظاهرشود سپاسگزارم.

    خدایا کمک کن

    استمراردرمسیر

    درک قانون +تصحیح مداوم مسیر به کمک این درک=ساختن زیباترین روزهای زندگی ،ازدل سخت ترین روزهای زندگی؛خدایا شکروسپاسگزارم.

    خدایا این کامنت روباعشق یاداش کردم صبح باانگیزه بیدارمیشم وباانگیزه می خوابم هرچه دارم ازآن توست ای مهربان ترین مهربانان.

    استادازشماوسایت شما سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 985 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    شکرت برای یه نشونه وهدایته دیگه

    استاد طبق نشونم گفت بروقران بخون من دلم بود برم تو نشونه که گفت رفتم تو روز شمارم روزانه ام تازه برداشتم خداروشکر خیلی لذت بخشه

    اقا سوره یونس خیلی قشنگ بود خیلی حال داد یه جاش که موسی میره پیش فرعونیا دیگه با فرعون حرف میزنه میگه تو جادوگری

    میره جادوگراشو میاره میگه هر چی دارید رو کنید خلاصه پیروز میشه ولی بازم به جز چندتا کسی ایمان نمیار باورش نمیکنه حرفارو

    دیگه دلم گفتم چجوره با نشونه های منطقی کسی باور نمیکنه

    من میزنم روی نشونه وهر چی گفت باور میکنم

    بله استاد واقعا داستانه منم داستان شماس

    استاد تلاشمو میکنم سعیمو میکنم خوب باشم قدم درستو بردارم بله استاد منم اول کارمه طراحیه

    استاد با کلی انرژی زوق شوق میشینم هیچ مشتری خبری نیس ولی خوده خانوادم یکی در میون کارمو قبول دارن یکی خوشش میاد میگه افرین یکی میگه پاشو جم کن با این سنش این مصقره بازیا چیه

    بله میدونم اینجاهاس که باید ایمانمو نشون بدم وپایداری

    بله واقعا درستو منطقی میگید مشکل از ماس

    امروز یاد گرفتم تا چیزیو نپزیری تقصیره خودت ندازی نمیتونی اصلاحش کنی

    بله تقصیره منه

    نه ازادی مالی کاریم نه تقصیره عزیزه دلم نه خدا نه پدر مادر نه کشو نه رشته ام

    خلاصه میدونم ایراد جا از هر جا هست من قدرت اصلاحشو بهبودشو دارم

    همونجوری که استادم تو کارش مهارت داره عالیه پر مشتری

    تو روابطم همینجور دوسدارم اصلاح بشم

    استاد میگفت باید تسلیم شد درس

    من تسلیمم

    البته تسلیم خدا

    تسلیم مشکلات نتیجه احساس بد وافسردگی واعتیاد این حرفاس احساستو بد میکنع ولی تسلیم خدا به روحت جون میبخشه

    میگی روی شونه خدا میسپرم بهشو جوابمو میده خدا با بنده هاش مهربون بخشنده هس

    بخشندگیش واقعا واضحو پیداس

    مثل هدایتم به این سایت جادویی مثل حل مسلم به طور عالی

    استاد گفت تاحالا چه نتایجی گرفتین ببین بازم میخای ادامه بدی یا نه

    من تقریبا دوسال بیشتره توی سایتم

    مسافرتهای مشهد تبریز شمال قشم وتهران وروزهای خفن پر برکت که زیادن با رستوران های زیاد

    پسم تا حدود خوبی دارم

    خریدای زیادیم وعالیم از کتونیا مانتو خفن داشتم که جز ارزوهام اسوده بخرم

    و اینارو به خودم دارم میگم تا یادم بیاد کجا بودم والان هستم وخداروشکر کنم

    خیالم به مسال مالی خیلی راحتره

    تو کار طراحی مهارت نسبتا خوبی پیدا کردم ودارم برای خودم اسون میکنم و با برنامه خودمو بیشتر رشد بدم طرحای خیلی زیبایی دارم برای هدیه به دوستام طرح های خوبیکشیدم و دوتا چندتا قابم تو خونموندارم که تصویرشو هر از چندی تغییر میدم

    و البته

    با زندگیم خیلی راحتم رابطه ام بیشتر تو خونم وتو سایت

    وخیلی لذت میبرم

    سلامتیم خیلی بیشتر شده وبازم میخام هدایت بشم به دوره خفن سلامتی واقعا دلم میخاد از بدنم سر دربیارم ودرست ازش استفادهکنم

    روابطم

    با عزیز دلم بیشترین حد رهایی ولذت و عشقه که تا حالاداشتم

    باهم راحتر حرف میزنیم

    وتو رابطم رهام و بدون قید و شرط سعی میکنم بهم عشق بدیم وعزیز دلم باهام خونسردتر مهربونتره خیلی قشنگ توی سفر هام اون عشق ورهایی واضح که تو رابطمون هر سری باهم بهتر میشیم با اتفاقات توی سفر متوجه تغییراتم شدم چقد جراتم بیشتر ولذت بیشتر میبردم وانقد اسوده بودم واقعا از راهی که رفتم راضی ام

    استاد میگفت پس راحتو پیدا کردی با تمرکز صدتو بزار واقعا تلاشتو بکن قانون جهانو درک کنی و مهارتم اروم اروم ایراد هاتو پیدا میکنی اصلاح میکنی خیلی امید دارم

    من قبلشم خواهری خانواده سفر های زیادی میرفتن ومن تازه ازدواج کرده بودم وتوی خونم بودم وسعی کردم به جای ناراحتی تحسینشون کنم خوشحال باشم براشون واز خدام بخام به منم بده و بسیار بسیار سفر های عالی وحیرت انگیزی رفتم بیشتر از حدی که فکرشو بکنم من سالی یه بار دیگه واقعا دلن میخاست

    ولی این سال عجیب وهدایتی وعالی خداروشکرچهارتا مسافرت عالی وطولانی وکلی روزها ومسافرتهای کوچولو با تکاملم مسافرتهام عالی تر لدت بخشتر شدن

    واینکه همین چند وقت پیش خواهریمو درامد شغل کارشو تحسین میکردم ….خداجونی شکرت ایمانم بهت هزارررررررر

    داستان استاد واقعا برای من بود من این گام هارو رفته بودم ولی با این حال برام بسیار شیرین واموزنده بود با اینکه قبلا حتما گوش کرده بودم ولی واقعا برام یه چیزه دیگه بود عالی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 539 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده

    به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیک تره

    به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه

    به نام خدایی که نعمتها و ثروت فقط دست اونه

    به نام خدای بی نهایت بخشنده

    سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد سید حسین عباس منش بزرگوار و عزیز دلم

    سلام و تحیت پروردگار و بر خانم شایسته محترم و عزیز دلم

    سلام و تحیت پروردگار بر اعضای محترم سایت عباس منش

    خدا را سپاسگذارم که این لحظه حالم خوبه و یه چند دقیقه ای هست که اومدم پارک شهر و با انرژی مثبتی که دارم و چند روزه که می‌خوام کامنت بنویسم برا شما استاد و رد پا بزارم برا خودم که نجواها می‌گفت مگه تو چی داری برا نوشتن مصطفی تو اصلا بلدی کامنت بنویسی مگه تو ……..

    خدایا مهربانم به یاری تو بینی شیطان را به خاک میمالم و حال خودم رو با نوشتن و ثبت کردن کامنتم در این کعبه عشق عالی تر میکنم

    تو کامنتهای قبلیم نوشته بودم که دیگه خسته شدم از این زندگی از این روزهای تکراری از این گوش کردن به فایلها و عمل نکردن از اینکه واقعا خسته شدم می‌خوام امسال تغیری بنیادین تا میتونم ایجاد کنم تو درون و بیرون خودم که درون درست کنم بیرون درست میشه به یاری خدا

    خوب من یه جورایی عادتم شده که از مشکلاتم و خیلی چیزای بد صحبت نکنم و نمیگم خیلی خوب شدم توش ولی بهتر شدم به اندازه خودم

    گفته بودم در برج دوازده که قصد دارم ادمای منفی رو بزارم کنار قصد دارم دیگه کسب و کار خرافاتی که داشتم که روضه خوانی بود و رفتن به مجلسهای روضه خوانی هست بزارم کنار

    خوانوادم چون منفی هستن و مورد پسند من و مسیر من نیستن گذاشتمشون کنار که در کامنتهای قبلیم توضیح دادم و فقط در شرایط حالا خیلی کم هم میرسیم ولی دیگه مثل قبل هم رو نمیبینیم و خییییییلی بهتر شدم تو این قضیه

    وقتی که خوانوادم رو بوسیدم گذاشتم کنار اولین چیزی که به دست آوردم ارامش،و حس و حال خوب بود

    گفته بودم به خدا که خدایا من کسب درامدم از مداحی کردن هست و می‌دونم که دارم به تو شرک میورزم البته اگر بدونم ولی من فهمیدم که خدایا اینا سرکه و من بخواطر پول چاره ای ندارم که برم به این مجلسها خودت برام راه رو باز کن تا برم یه جایی فعلا کار بکنم و درآمد کسب کنم و دیگه این رو ببوسم برا همیشه بزارم کنار

    گفته بودم که در ماه رمضان مجلس برام دوتا مسجد پیش اومد و من به دوتاش با قاطعیت تمام.نه گفتم.

    خدا رو گواه می‌گیرم استاد از وقتی که من قدم برداشتم تو مسیر و استمرار نشون دادم برا تغیر بخدا قسم معجزها و اتفاقاتی افتاد و داره میوفته که خودم دارم کیف میکنم و به خودم گاهی اوقات میگم احسنت به تو و میگم اعتبار این لطف و محبتها فقط به خدا برمیگرده

    در کامنت یکی از دوستان خونده بودم که جملات تاکیدی ثروت رو با صدای خودش ضبط کرده و داره گوش می‌کنه و اثر گذار بوده

    منم اینکار رو کردم و بخدا نمی‌دونم استاد چی شده من چند شب پیش دامادمون اومد دم در خونمون صد تومنی پول بهم داد گفتم این چیه گفت برا خودت

    استاد جان شاید تو این لحظه شرایط اینکه کامنتمو با جزئیات بنویسم نداشته باشم

    فقط می‌خوام اینو بگم استاد من مصطفی الا دارم تازه زندگی میکنم

    چهار روز پیش اون آقا سیدی که رفته بودم برا کار در مغازه نانوایی که باهاش کار کنم و بخواطر یه مشکلی که براش پیش اومده بود گفت فعلا نمیخوام بیای و شمارمو گرفت زنگم بزنه که اگر خواست خبرم کنه

    چهار روز پیش زنگم زد صبح بود

    گفت بیا نانوایی کار کن

    بخدا قسم استاد من از زمانی که تصمیم گرفتم مجلسهای روضه خوانی بزارم کنار من فقط نیست کردم استاد فقط نیتش کردم این معجزه افتاد

    من اینجوری که یادم میاد وقتی اسم کار کردن نیومد حالم بهم میخورد و میخواستم اون مسیر روضه خوانی و اینا برم

    استاد جان خداوند به قول شما پاسخ میدهد

    من الان امشب شب و روز چهارم هست که رفتم سر کار

    منی که اونقدر حالم بده بود کن آدما تحویلم نمیگرفتن

    من اونقدر به خودم تا میتونم عشق میورزم که حالم با خودم خوبه و دارم الان زندگی میکنم

    روزی نیست که من بوسه به دستم نزنم و نزارم رو صورتم روی نیست که من به خودم بوس نکنم

    همیشه به خودم میگم دوست دارم

    هر روز اون تمرین اینه که در دوره عذت نفس داده شده الان چند ماه هست که دارم انجامش میدم و من چقدر حالم خوبه

    استاد من از زمانی که خوانوادم رو گذاشتم کنار بخدا حال خوب آرامش رو دارم میفهمم

    من اون اوایل که میخواستم این تمرین کنار گذاشتن ادمای منفی رو انجام بدم خوب من داشتم میرفتم تو حال خوب و من خیلی برام سخت بود که تو حال خوب بمونم مقاومت داشتم ولی من ادامه دادم

    در طول این سالی که گذشت 1403هر جا رفتم سر کار بیشتر از دوروز سه روز یا دیگه خیلی بود پنج روز دووم نمیوردم

    من خودم رو با فیلم مقایسه میکنم امروز بخدا استاد خیلییییییی تغیر کردم

    حالا نمیگم اونقدرا ولی خدا رو گواه میبینم که مثل قبل تا میتونم رفتار نمیکنم و خیلی بهتر شدم

    خدایا من فقط یک قدم به سمت تو برداشتم تو چه کردی با زندگیم

    من بیکار بودم الاف بودم سرگردون بودم من تو فکر رو خیال داشتم غرق میشدم تو دست منو گرفتی جوری که خودم باورم نمیشه امروز

    خدایا میدونم تو بهتر از اینا برام میشی اگر من بیشتر به تو تکیه کنم

    خدایا کمکم کن برم سر کار و دیگه نرم سمت مجلسهای روضه خوانی من اینو فهمیدم که اینا همش خرافاته و شرکه

    خدایا کمکم کن من به کمک تو نیاز دارم

    خدایا قدرت فقط تو داری نه صاحب کارم

    خدایا کمکم کن سر تعهداتی که با خودم بستم و تو سایت ثبت کردم بمونم

    خدایا من می‌خوام سر کارم باشم تو کمکم کن بتونم هر روز برم سر کار و دستم تو جیب خودم باشه

    خدایا تو تا امروز ابرومو حفظ کردی

    خدایا منو ببخش منو ببخش که سالیان سال به تو شرک ورزیدم و امامان و دیدم و قدرت دادم دست اونا و تو رو ندیدم

    خدایا ممنونم که کمکم میکنی ممنونم که امروز هم کمکم کردی صبح ساعت 9رفتم سر کار و ظهر اومدم از نانوایی و بعد ازظهر ساعت 4رفتم سر کار و شب اومدم از نانوایی

    استاد جان میدونی نجواهای شیطان بهم چی میگه میگه تو ننویس تو کار بکنم نیستی و ابروت می‌ره جلو بقیه

    نه ذهن من خیالت راحت من دیگه حتی نمیخوام به گذشته فکر کنم تا برسه به اینکه برگردم مثل گذشته زندگی کنم و اینو بدون که با چک و لگدایی که خوردم و اهرم رنج و لذتی که ساختم و ساخته شده تو هم دیگه دوست نداری مثل گذشته با من رفتار کنی و بمونیم

    استاد بخدا من خیلی میتونم از تغیرات ریز و درشتی بگم ولی نمیام کامنت کنم که رد پا بمونه برام که باید این مورد هم رو خودم کار کنم

    خدا را سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    براتون آرزوی ثروت سلامتی آرامش شادی اتفاقات خوب حال خوب و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم

    عاشقتم استاد دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1325 روز

    سلام

    جلسه هفتم مهاجرت به مدار بالاتر

    .چه باوری باعث شده انقد با انگیزه و بدون توقف ادامه بدید؟ حس خوبی که با تغییر باورهام بهش رسیدم. البته ناامیدی هم بوده. همه چیز خاکستریه یا متمایل به سفید یا متمایل به سیاه. استاد کمتر ناامید شده. توی فرکانس صفر و صد نداریم یعنی حال خوب مطلق و حال بد مطلق نداریم.

    .من باید نسبت به آینده خوش بین باشم و سخت نگیرم.

    .من وظیفه م اینه که حرکت کنم تلاشم رو بکنم و خودم رو درگیر نتیجه نکنم. حالا به اندازه ای که باورهام درست بشه، نتیجه هم میاد.

    .باید این مسیر رو شروع کنی و ادامه بدی تا باگ ها و یکسری از باورهای مخرب ت رو بشناسی. اینطوری نیست که من می‌خوام پرفکت باشم و باورهام عالی باشه تا مسیر رو شروع کنم. اگه توی مسیر نری، ایرادها در نمیاد.

    . تسلیم خداوند بشی، به همه چیز می‌رسی و ادامه میدی و بقیه ش رو میسپاری به خدا. اما تسلیم مشکلات شدن دقیقا همون ناامیدیه.

    .افراد موفق ادامه میدن و بازخورد میگیرن. اگه قانون رو بدونه، زودتر خودش رو با جهان فیکس می‌کنه.

    .باید ایمانش رو داشته باشی و ادامه بدی، اگه واقعا نتیجه پایدار میخوای.

    .اگه حرکت کنید و توکل کنید و به خدا ایمان داشته باشید و قوانین رو درک کنید خیلی زود از شرایط بد به شرایط عالی می‌رسید.

    .اصل اینه: تمام اتفاقات زندگی شما به واسطه افکارتونه! نه هیچ چیز دیگه ای…

    .هر چقدر اصل رو بهتر درک کنی و عمل کنی، نتایج بزرگتر میشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهرا شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1142 روز

    به نام خداوندی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگیست.

    لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

    باسلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم

    استاد مهربانم خیلی فایل عالی و زیبایی بود ،لذت بردم و خدا را شاکرم که شما را در مسیر زندگیم قرار داد.

    انسان نمیتونه هیچ وقت ناامید نشه به خاطر بالا و پایین شدن زندگی و یکسری اتفاقاتی که در زندگی به خاطر باورهای نادرست رخ می‌دهد.ولی وقتی روی خودمون و باورهامون کار کنیم و در این مسیر استمرار داشته باشیم میتونیم لحظات امیدوار بودنمون به زندگی رو بیشتر کنیم و در ناامیدی نمونیم.

    همیشه و در همه مواقع باید حرکت کنیم و به خداوند توکل و اعتماد داشته باشیم و بقیه مسیر را بسپاریم به دستان مهربان خداوند.خدای مهربون میگه از تو حرکت و از من لطف و برکت.ما باید به خداوند ثابت کنیم که در مسیری که برمی‌داریم ثابت قدم هستیم و فقط به او توکل میکنیم .باید تسلیم خداوند باشیم و به هر خیری که از جانب خداوند به ما میرسه محتاج باشیم.

    خدای مهربونم من به هر خیری که از تو به من میرسه نیازمندم، محتاجم

    نباید تسلیم مشکلات زندگی شویم کسی که به خدا ایمان و اعتماد و توکل داره تسلیم نمیشه ادامه میده ،ناامید میشه ولی بازم ادامه میده ،رنج میبره ولی بازم ادامه میده و اینها همه به خاطر باورهای نادرستمون هست واگر باورهای درست داشته باشیم همیشه به همه چیز با لذت میرسیم ،مسیر زندگی بالا و پایین داره ولی ما خدایی داریم که از مشکلات ما بزرگتره ..چقدر حال دلم خوب میشه وقتی میدونم خدایی هست که وقتی بهش فکر میکنم و اعتماد میکنم و میدونم چیزی نیست که نتونه برام حل کنه و همیشه کنارمه ،به یادمه،عاشقانه دوستم داره و میخواد من آرامش داشته باشم و عالی زندگی کنم آرامش میگیرم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    انسانی که تسلیم خداوند هست به هر آنچه که از زندگی و این جهان هستی می خواهد میرسه و اگر تسلیم مشکلات شود به هیچ چیزی نمیرسه.

    باز خورد این جهان به باورها و فرکانس های ماست و وقتی باورهامون درست باشه نتایج هم عالیه وقتی باورهامون درست نباشه نتایج هم عالی نیست به همین سادگی.خدایا شکرت شکرت شکرت به خاطر قوانین ساده ای که در جهان هستی ات قرار دادی تا ما با عمل به این قوانین راحت و عالی زندگی کنیم یک زندگی رویایی همراه با تو خالق یکتایم.

    خدا رو شاکرم که با شما دوستان هم فرکانسی ام در مسیر درست زندگی قرار دارم و از رب مهربانم که فرمانروای کل جهان هستی است میخواهم که روز به روز باورهای عالی تر در زندگیتون بسازیم و در مسیر موفقیت قدم برداریم.

    خدای مهربونم شکرت که هر آنچه دارم از آن توست

    ممنون از استاد مهربانم و خانم شایسته عزیز

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مصطفی ابوطالبی گفته:
    مدت عضویت: 539 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده

    به نام خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره

    به نام خدایی که قدرت فقط دست اونه

    به نام خدایی که نعمت و ثروت و پول دست اونه

    به نام خدایی که مرا آفرید و اشرف مخلوقات قرارم داد

    به نام خدای هدایت گرم

    سلام و تحیت پروردگار بر پیامبر خدا استاد سید حسین عباس منش عزیزم

    سلام و تحیت پروردگار بر خانم مریم شایسته بزرگوار و عزیزم

    سلام و تحیت پروردگار بر اعضای محترم سایت عباس منش.دوستان عزیز دلم که با کامنتاشون وجودم کیف می‌کنه

    استاد جان یه مطلبی رو میخواستم اینجا ثبت کنم که برای خودم رد پا بمونه و هم با شما به اشتراک بزارم

    استاد جان من از برج 1402,10به الان هندزفوری تو گوش چپم گذاشتم و صبح تا شب فقط به فایلهاتون گوش میدم وفقط شبها و موقعی که می‌خوام برم حموم هندزفوری تو گوشم نیست

    در طول این یک سال و خورده ای در حد توان سعی کردم عمل کنم

    من تو این موضوعی که از مشکلاتم صحبت نکنم خیلی خوب شدم و یه جورایی شده عادت من

    می‌خوام در مورد خودم بنویسم استاد

    من یک سال و خورده ای فقط تو خونه بودم و گهگاهی بیرون میرفتم و فقط فایل گوش میدادم من خیلی بهم الهام میشد که مصطفی برو سر کار و ادامه بده

    من یه روز داشتم به فایل شما در مورد مهاجرت گوش میکردم که شما گفتید مهاجرت کنید خوب برای من مهاجرت به این معنا بود که از خونه خودم برم بیرون چون من بیشتر عمرم رو تو خونه بودم مهاجرت برای من این بود که برم سر کار مهاجرت برای من این بود که برم تو جامعه مهاجرت برای من این بود که پا بزارم تو دل ترسام و بهشون غلبه کنم من داشتم نابود میشدم تو خونه و با نشستن با افراد منفی

    من نیمه شعبان بود یادمه رفته بودم خونه خواهرم و تصمیم گرفته بودم که این دیگه دفعه اخری هست که من با این ادما نشست و برخواست میکنم یادمه دامادمون سعید اومد خونه خواهرم اینم بگم که هر سال خواهر دومم نیمه شعبان آش رشته درست می‌کنه دامادمون هم اومد اونجا همه اونجا بودن یه جایی بود که اش ابادانی میدادن و منم یهو هدایتی گفتم سعید بریم اش بگیریم همراه هم رفتیم دیدم سف اش خیلی شلوغه من به خودم گفتم اینا یه ابکش همون به زبون ما کمچلی اش میدن کمه استاد من هیچ وقت اینجور ندیده بودم که خدا بهم سریع پاسخ بده گفتم اگه دوتا کمچلی به من اش بدن چی میشه و یه تخیل زدم و نجواها می‌گفت مگه میشه این همه آدم خودت ببین هر کسی دوتا اش میخواد بهش نمیدن به تو میدن خلاصه نوبت من شد و من درخواست کردم و اون آقا گفت کمه و گفت بیا و داد به من بدون اینکه من چک و چونه بزنم خیلی راحت اش دوتا کمچلی داد به من خلاصه استاد من این رو نشانه ای دیدم از پروردگار که مصطفی تصمیمی که گرفتید درسته دیگه با خوانوادت نشست و برخواست نکن

    و استاد باورت نمیشه از اون روز تا به الان درهایی به روم باز شد و شده که تا به امروز تو زندگیم ندیدمش منظورم از درها اتفاقات هست

    تصمیم دومم این بود به خدا گفتم خدایا من منبع درامدی ندارم یه راهی جلو پاک بزار من هر کاری هم برم یا بیرونم میکنن یا خودم بهانه میارم و یه جورایی حریف این ذهن نمیشم که وایسم اونجا مثل آدم کار کنم خدایا خودت میدونی که من آگاه شدم و دیگه نمیخوام برم مجلسهای روضه خوانی و ادامه بدم و پول بگیرم

    خدا رو گواه میبینم استاد از صمیم قلبم این رو به خدا گفتم یه شب و اتفاقا در یک کامنتی هم اشاره به این کردم

    استاد جان من الان میرم سر کار الان هشت روز هست که میرم نانوایی کار میکنم و یه جورایی میشه گفت علاقه هم دارم به این کار گفتم اگه علاقه داشته باشم ادامه میدم و در آینده مغازشو به یاری خدا میزنم

    این رو میخواستم بگم که کامنتم طولانی شد

    اینکه استاد من هشت روزه مهاجرت کردم

    من هشت روزه دارم به ترسام غلبه میکنم

    تو مغز من هشت روز هست که داره مسیر عصبی جدید شکل میگیره

    و خدا شاهده استاد من چون همش تو خونه بودم الان در این مدت فقط خدا میدونه چقدر دارم این ذهن چموش رو کنترل میکنم و ادامه میدم و میگم خوب میشه این ذهن آروم میگیره من میام سر جای خودم من اینو می‌دونم من امشب استاد خیلی بهترم که اومدم دارم کامنت می‌نویسم

    استاد جان من بیشتر بخواطر این دارم میرم سر کار که من تو جامعه باشم

    به خودم میگم من تو خونه باشم پس رفت میکنم جامعه در حال پیشرفته من تو خونه باشم و ظهر برم خونه بابام غذامو بیارم بخورم و همین روال من چیزی یاد نمیگیرم من باید برم تو جامعه تا رشد کنم بازخورد ببینم خودمو بشناسم ببینم من واقعا کی هستم من تو جامعه باشم و اموزشهای استاد استفاده کنم و ببینم من در طول این یک سال و خورده ای چقدر تغیر کردم و ببینم خیلی چیزا رو و یاد بگیرم

    ولی قبل از اینکه من برم سر کار همون پارسال هم خدا بهم می‌گفت مصطفی برو حد اقل هر روز پارک شهر بشین و تو خونه نباش من به حرفاش گوش نمی‌دادم ولی آخر پارسال برج دوازده تصمیم گرفتم به الهامی که بهم شده بود عمل کنم و من عمل کردم و به مدت یک ماهو خورده ای میرفتم پارک شهر و خدا بعدش منو هدایت کرد به کار نانوایی

    استاد من الان هر روز میرم سر کار و تو جامعه سعی میکنم باشم و استاد کارم کلید مغازشو داده به من و بهم اعتماد کرده و آدم خوبی هم هست آقا سید مجید منم سعی میکنم کارگر خوبی باشم براش

    خیلی چیزا میخواستم بنویسم متاسفانه رفتم قرص های اعصابم که هر شب ساعت ده میخورم بخورم و بعد بیام کامنتمو ادامش بنویسم که یادم رفت

    استاد جان ان شائلله به یاری خداوند تو این قدم هاییخکه برداشتم استوار و پایدار بمونم و ادامه بدم و بیفتم رو غلتک ان شائلله به یاری خداوند قدم بعدیم می‌خوام ترک سیگار باشه و قدم بعدیش به یاری خداوند کنار گذاشتن قرصهای اعصاب

    راستی استاد الان که رفتم تو جامعه خوب اصلا این من مثل اون اصحاب کهف بگم مثل ادمایی که از زندون آزاد میشن نمی‌دونم چی بگم هم خودم هم ذهنم خیلی براش یه چیزایی عجیب و غریبه یعنی دو ماه پیش خیلی بیشتر عجیب و غریب بود برام و خیلیییییی ترس داشتم برم از خونه بیرون و یه یک ساعتی بیرون بمونم یه جورایی استاد دارم تازه میفهمم چه ایرادهایی دارم

    استاد جان خیلی ممنونم که تا اینجا کامنتمو خوندید شما خودتون از روانشناسی ادما استادید من دیگه نباید خیلی چیزا رو توضیح بدم خودتون منظور منو متوجه شدید حالا من یه خورده باز ترش میکنم که برا خودم رد پا خوبی بمونه و بعداً متوجه بشم

    استاد جان نه تنها ذهنم بلکه جسمم هم مقاومت داشت و داره هنوز ولی خیلی کمتر از قبل این هشت روز که برم سر کار ولی من کم نیاوردم و نمیارم و ادامه میدم

    من تونستم شیرینی و قند و این چیزا رو بزارم کنار و وزنم همون 125مونده الان ماه هاست

    من تونستم آدمای منفی رو بزارم کنار

    من تونستم هر روز صبح تمرین شکر گذاری و اینه رو انجام بدم

    من تونستم هشت روز صبح برم سر کار و ظهر بیام و بعد از ظهر برم سر کار و شب بیام و الآنم میتونم ادامه بدم به یاری خداوند

    استاد خیلی خوشحالم که دارم این روزا اون دیوارهای ترس رو میشکنم

    حالا من اگر قبلا هم سر کار نمی‌رفتم و تو جامعه نبودم بخواطر این بوده که آماده نبودم چون وقتی من سر کار میرفتم اتفاقاتی نیوفتاد که دیگه ادامه نمی‌دادم ولی الان دیگه اینجور نشد استاد و من دارم خیلی راحت ادامه میدم خیلی خوب شده شرایط

    استاد جان در پایان کامنتم این رو بنویسم که من امروز صبح ساعتای شیش هفت بود چون من ساعت هشت و نه میرم سر کار خوب من امروز خواب شما و خانم شایسته رو می‌دیدم اینجوری که یادم هست ما داشتیم با هم دیگه به زیبایی ها توجه میکردیم و شما تاکید می‌کردید که ببینید زیباییها رو و توجه کنید به نکات مثبت و اونجا نکات مثبت زیادی داشت که خانم شایسته همش میگفتم ببین اینم زیبایی اینم نکات مثبتی ببین خیلی استاد اون خواب به من احساس خوب داد اول صبحی خیلی خیلی که من وقتی که رفتم سر کار به صاحب کارم گفتم من خواب بهشت دیدم چون از بس قشنگ بود اون خواب من

    خداوند داره اینو بهم میگه میگه مصطفی تو اگه میخوای به جاهای بهتر هدایت بشی و زندگی کنی از همینجایی که هستی شروع کن به دیدن زیبایی ها چون من ازش خواسته بودم خدایا چکار کنم که منم بتونم مهاجرت کنم به آمریکا و جاهای زیبا و این نشونش بود و خیلی درسهای زیادی داشت این خواب و درس مهم ترش این که من باید بتونم توجه کنم به زیبایی ها و نکات مثبت مکان افراد و همه چیز

    خدا را شکر و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم

    براتون آرزوی موفقیت ثروت سلامتی خوشبختی شادی آرامش حال خوب اتفاقات خوب سعادت در دنیا و آخرت خواستارم

    استاد عاشقتم دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محدثه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 180 روز

    به نام خدا

    سلام به استادعزیز و همسرعزیزتون

    سلام به همه دوستای که کامنتم رو میخونم

    مدتی بود که فایلها رو گوش میکردم می‌نوشتم ولی کامنت نمی‌داشتم خدارو شکر خدا کمکم کرد که دوباره کامنت گذاشتن رو شروع کنم

    در بحث فرکانسی هیچ آدمی مطلقا صفریا صد نیست بعضی از آدما نگرش‌های مثبت بیشتری دارند و برخی نگرش‌های منفی بیشتر که خودمن هم درتلاشم تا جز دسته اول باشم

    استاد این حرفی که گفتین تلاشت رو بکن و به نتیجه اهمیت نده رو همیشه بابام بهم میگه همیشه بهم میگه دخترم تاجایی که در حد توانسته تلاشت رو بکن درست رو بخون ونتیجه رو بسپر به خدا

    باید با همین باورهای درست و غلطی که داریم شروع کنیم و نباید منتظر باشیم تا همه شرایط و باورهامون به عالی ترین حالت ممکن برسه و بعد شروع کنیم

    خدایا شکرت بابت این فایل بابت کامنتایی که خوندم کامنتی که گذاشتم

    خدایا شکرت

    بهترینها رو براتون آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مونا روشنا گفته:
    مدت عضویت: 1431 روز

    19 اردیبهشت 1404

    18:51

    گام هفتم پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    سلام

    به نام خداوند آسمان ها و زمین و آنچه ما بین آن است.

    امروز توفیق اینو داشتم که بالاخره تصمیمم رو عملیاتی کنم و قرآن رو بخونم. زدم روی آیه ی تصادفی و آیه ی 11 سوره ی شعرا اومد. نشستم از اول تا آخر سوره رو خوندم. تقریبا 200 و خورده ای آیه بود.

    هر آیه ای که میخوندم و جلوتر میرفتم و هر جرعه ای که از این کلام مبین مینوشیدم بیشتر و بیشتر داشتم کیف میکردم. اصلا نمی فهمیدم چرا دارم کیف میکنم. ولی حس خیلی خوبی داشت، احساس میکردم این فاصله ای که همیشه کردن تو ذهن ما که برای ارتباط با خدا باید واسطه داشت، سخت منو اسیر خودش کرده بود و کلا از درک کلام خدا عاجز بودم تا اینکه گاردمو شکستم گفتم من به اندازه ی ظرف وجودی و میزان درک حال حاضرم از این اقیانوس بی انتها، برکت برمیدارم. قرار نیست حتما شاخ غول بشکنم یا اینکه تفسیر کنم قرانو. خلاصه که من خوندم و خوندم و خوندم و بیشتر محو این کلام شدم. این خداکیه؟ این خدا چیه؟ چرا انقدر مهربانه؟ چرا انقدر بخشنده ست؟ خدایا چرا ما کافر میشیم بهت.

    توی معنی آیه ها وقتی به کلمه ی عربی کافرین میرسیدم و ترجمه ی معادل فارسیش رو ناسپاسان می یافتم عجیب حالم دگرگون میشد. یعنی اونجایی که ما شکرگزار نیستیم میشیم ناسپاس و ناسپاس میشه کافر. خدایا من چقدر زندگی رو به خودم سخت گرفته بودم. تو همه چی رو واسه بنده ت راحت کرده بودیو من سختی هاشو میدیدم. الهی شکر که آگاه شدم .

    حالا خدای بزرگ و مهربون کمکم کن که بتونم به آگاهی هام عمل کنم. حضرت ابراهیم توی این سوره وقتی میخواد از پدرش و اطرافیانش راجع به ویژگی خداهاشون که همون بت هاست بپرسه میگه ایا صدای شما رو می شنوند؟ چون خدای ابراهیم صداشو میشنوه. حضرت ابراهیم میگه : رب من کسی است که مرا آفرید و پیوسته راهنماییم می کند، و کسی که مرا غذا می‌دهد و سیراب می‌نماید، و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می‌دهد. این خداکیه؟ کسی که همه ی امور رو خودش دست گرفته.

    Who am i?

    من کیم؟ واقعا من کیم در برابر عظمت خدایی که تسلیمش هستم. خدایا من به هر آنچه از تو برسه فقیرم.خدایا تو خودت آفریدی خودت هدایتگر دائم مایی خودت روزی دهنده ای خودت شفا دهنده ای پس من دارم با عقلم چرا انقدر زور میزنم. تو خودت بگو چیکار کنم.

    الهی شکر به خاطر درک عمیقمون از این قسمت. پاداش جهان به استمرار در مسیر درست.

    واقعا تسلیم نشدن خیلی سخته. واقعا نتیجه ندیدن و ادامه دادن خیلی سخته. مخصوصا توی دنیای فست فودی امروز که دلت میخواد نتیجه ی هر چیزی رو در سریعترین زمان ممکن ببینی. خدایی سخته. به خاطر همینه که استاد میگه اگه در مسیر علایقت حرکت کنی چون داری لذت میبری فارغ از نتیجه ، بابت همین تسلیم نمیشی حتی اگه نتایج خودنمایی نکنن. چون داری عشق میکنی از این خلق کردنه.

    الهی شکرت خدای مهربونم پروردگار زیبای من. خدایا من این روزها یعنی از زمان شروع این پروژه به بعد چنان آرامشی دارم که نگو. قبلا در تقریبا 80 درصد مواقع عملا احساسم بد بود یا اگه بد نبود به طرفه العینی بد میشد اما الان الله اکبر اصلا بد نیست و حتی اگه خوب هم نباشه به راحتی میتونم بگم خنثی هست. یعنی این به معنای پیشرفته. مگه غیر اینه؟ خدایا شکرت . این نتیجه ست ها. این یعنی باورها دارن کار میکنن ها. یعنی باور درست ها دارن فضای بیشتری رو توی ذهنم اشغال میکنن ها. خدایا شکرت خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    احمدرضا اکبرزاده گفته:
    مدت عضویت: 61 روز

    من یک جمله ای میگم که فعلا تابه شروع کردم ب گوش دادن فایل‌های دانلودی و به شدت نتیجه گرفتم توی همین چند روزه حس و حالم به شدت تغییر کرده دیدگاهم حتی بهتر شده و حس خیلی بهتری نسبت به خودم دارم و توی شغلمم احساس میکنم با اعتماد به نفس تر و خیلی بهتر حتی عمل میکنم

    خداروشکر میکنم که منو به این سایت هدایت کرد من از خداوند درخواست کردم ک منو راهنمایی کنه برسم به خواسته هام و به جایگاهی بالاتر از چیزی ک هستم برسم و خداوند منو به سمت شما هدایت کرد خیلی شکرگزارم و از شما استاد گرانقدر تشکر میکنم بابت راهنمایی هایی که به ما میکنی ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    چه باوری باعث شد بر روی باورهای خود کار کنید و متوقف و ناامید نشوید؟

    -احساس خوب ناشی از کار کردن بر روی باورها به قدری برایم لذت بخش بود که خود به خود باعث ادامه ی روند صحیح می شد هر چند ناامیدی نیز وجود داشت

    -نمی توانیم به مسائل به صورت صفر و یک نگاه کنیم

    -به اتفاقات و نتایج آینده خوشبین و امیدوار بودم

    -همواره سعی می کردم مسیر درست را فارغ از نتیجه ی آن طی کنم

    -به میزانی که بر روی باورها و افکارمان کار کنیم نتایج ما بهتر و بهتر می شود

    -اگر گاهی اوقات کنترل ذهن خود را در مسیر تحقق اهداف از دست دادیم بدانیم طبیعی است

    -با داشتن باورهای نادرست اقدامات فیزیکی نتیجه بخش نیست

    -همواره باید به خداوند ثابت کنیم در مسیر درست ثابت قدم هستیم

    -ایمان خود را نشان داده و حرکت کنیم

    -قانون تکامل را رعایت کرده و از دریافت نتایج کوچک نا امید نشویم

    -دو نوع تسلیم وجود دارد:

    تسلیم در برابر خداوند تسلیم در برابر مشکلات

    -تسلیم خداوند بودن ما را به تمام اهدافمان می رساند

    -موسی با تسلیم شدن به درگاه خداوند و فقیر بودن به هر خیری از جانب او مشمول دریافت هدایت و نعمت الهی بود شد

    -تسلیم مشکلات شدن ما را به ورطه ی نابودی می کشاند

    -جهان با نتایج به ما بازخورد می دهد

    -مشکلات اساسی ما ریشه در باورها و افکارمان نه عوامل بیرونی دارد

    -تفاوت افراد موفق و ناموفق: ادامه ی مسیر درست دریافت بازخوردها و اصلاح خودشان است

    -اغلب افراد نمی توانند مسیر درست را تا انتها ادامه دهند

    -با حرکت کردن در مسیر تحقق خواسته ها ایمان و توکل داشتن به خداوند بسیار زود می توانیم بدترین شرایط ممکن را به بهترین تغییر دهیم

    -دریافت بازخورد ها و ادامه ی مسیردرست به ما کمک می کند به موفقیت دست یابیم

    -مراقب ورودی های خود باشیم بسیاری از کتاب ها فیلم ها و سریال ها حاوی باورهای نامناسب است

    -برای تغییر باورها تنها بر آموزه های استاد تمرکز کنیم

    -اصل را از فرع به درستی تشخیص دهیم

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: