مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف

به نام خدای هدایتگرم که هرانچه که دارم از آن اوست.

سلام به استادان عزیز و همه اعضا این خانواده ی صمیمی

مصاحبه با استاد قسمت هشتم:

برداشت من از این فایل فقط پرداخت بها ست. یعنی حرکت کردن، عمل کردن، ایمان نشون دادن، در یک کلام از حاشیه امن خارج شدن و همون عمل صالحی که تو قران همیشه بعد کلمه ایمان میاد چون ایمانِ بدون حرکت معنایی نداره.

برای هر کسی یه جوره، هرکس تو دنیای خودش ترس هایی و باورهایی داره پس معنی ایمان نشان دادن و اقدام کردن برای هر کس متفاوته. گاهی ممکنه معنی حرکت و ایمان یک نفر برای بقیه مسخره و خنده دار باشه ولی برای خودش یک دنیا تلاش و رفتن تو دل ترس هاشه . چون باورهایی که از بچه گی باهاش بزرگ شده متفاوته.

و توی مسیر اهداف هر چی غلبه میکنی بر ترس هات و میری جلو هی بزرگتر میشی و اون ترس های قبلی برات کوچیکه و زورش نمیرسه که متوقفت کنه ولی چالش های جدید وجود داره تا هی شخصیتت رو بزرگتر کنه و این چرخه ادامه داره ولی هر بار کار راحت تر میشه در واقع کنترل ذهن راحت تر میشه چون تجربه کردی که ترس های قبلی واهی بود و نجوای شیطان.

خیلی این فایل رو گوش دادم و خیلی نکته داره خیلی ارزشمنده.

انرژی نه به وجود میاد ونه از بین می رود بلکه فقط تغییر شکل میدهد. استاد گفتن این تغییر شکل رو ما باید با افکار و باورهای درست و حرکت در مسیر درست ایجاد کنیم.

به نظر من وقتی یک موضوع ناراحت کننده ای راجع به کسی میشنویم یا میبینیم باید به جای چرخوندن اون موضوع توی ذهنمون و حسمون بد بشه بگیم این تضاد ها باعث رشدش میشه همون طور که برای من شد و متعهد شدم به اموزش های استاد و خیلی افراد دیگه  تو سایت با یک تضاد شروع کردن و الان رشد عالی دارن. و اینکه خدا هدایتش میکنه.

در اصل ما انرژی منفی اون خبر رو مثبت کردیم با افکار و باورها.

این برداشت و درکه منه از این تیکه فایل، با ظرف وجودی الانم اینو فهمیدم.

به نظر من  پرداخت بها یعنی داری به جهان اعلام میکنی چه قدر مصمم هستی و ثابت قدم توی مسیر خواسته ات.

وقتی استاد تو این فایل از شرایط نامناسب زندگی شون در ابتدای مسیرشون و اوضاع مالی شون گفتن چه قدر به کنترل ذهن بهتر این روزهای من کمک شد. و نجواهایی که مدام چیزایی که لازم دارم بخرم رو برام بُلد میکرد و میگفت بهم این همه تلاشت کو نتیجه مالی!!

در اون قسمت فایل خجالت کشیدم از خودم وقتی استاد از شرایطشون گفتن و چه کنترل ذهن بالایی و چه ایمانی داشتن واقعا.

از این دو فایل اخیر فهمیدم منم الان اول راه هستم و طبیعیه که شرایط مالی هنوز عالی نشده و استادم این شرایط رو داشتن ولی ادامه دادن و ناامید نشدن و بها پرداختن و خدا به وقتش عنایت کرده.

وظیفه ما بندگی و حرکت کردن و ایمان نشان دادنه و خدا به موقع وقتی که من آماده باشم خدایی شو میکنه. و خدا کارهایی رو برات میکنه که هیچ کس نمیتونست بکنه.

وقتی استاد از اصول شخصی گفتن یاد فصل ششم کتاب رویاها افتادم چه قدر این کتاب و این فصل به من کمک کرد که سبک شخصی خودمو داشته باشم و نخوام مسایل و موضوعات زندگی مو با حتی نزدیک ترین بستگانم مطرح کنم. چون نظر وباور هاشون و تعصباتشون و یا دلسوزی هاشون تاثیر میزاره رو زندگی من. و خیلی بهتره به جای ادم ها از نیروی هدایت گر درونی ام کمک بگیرم.

من اصول خودمو تو دفترم مکتوب کردم اصولی که با همین اموزش ها و تجربه زندگی به درستی اش پی بردم و ازش مطمعنم. و همچنین نوشتم توی دفترم که هدف من رسیدن به خداوند و درک واقعی خداست و این وقتی ممکنه که من مولد ثروت باشم و باعث گسترش جهان بشم.

اصلا هدف از خلقت انسان و دادن اختیار  بهش این بوده که جهان را گسترش بده.

پس باید از همین جایی که هستم و شرایطی که دارم شروع کنم و ایمان داشته باشم خداوند در راه این هدف کمکم خواهد کرد.

به شرط حس خوب. ارامش. تسلیم و بندگی و ساختن باورهای درست.

و توی دفترم اصول ام رو نوشتم و فهمیدم که اصول منو نباید جامعه تعیین کند در صورتی که گاها هر کار ناپسند که انجام میدادم مثلا در مورد رفتار با بچه هام سریع میگفتم  خوب همه همین طورن دیگه. و خودمو راحت میکردم.

ولی امروز یادم اومد که توی یک فایلی استاد گفتن اگر تو هم مثل همه مردم فکر میکنی و رفتار میکنی پس تو هم مثل همونا نتیجه میگیری.

محتوای این فایل یاداوری میکرد به جای بهانه ها و عادت ها دنبال تعهد بیشتر و پرداخت بها باشیم تا به خواسته هامون نزدیک تر بشیم.