مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف

سلام بر همه عزیزان

فایل مورد علاقم و بنفش شدن اون قلب کوچولو بالای تصویر بهم گفت قراره یه عالمه نکات بیشتری با این مدار جدیدت کسب کنی و یه عالمه نوشته و تفکر و آگاهی و چند بخش شدن این فایل برام هم تاییدش بود

امروز فقط میخوام رو آگاهی های این فایل تمرکز کنم و چند بار دیگه هم گوشش کنم

مسیر هدف نباید برات مسیر زجرآوری باشه

وقتی داشتین توضیحاتش و میدادین با خودم فکر کردم و به هدفم و کارهایی که دارم در راستای اون انجام میدم هم فکر کردم و دیدم خدا رو شکر با خودم که تعارف ندارم برام زجرآور نیست شاید ترمزهایی مثل پول و موارد دیگه جلوی راهم باشه اما حداقلش اینه برای کسب اطلاعات بیشتر و اموزش های بیشتر و کارهای مربوط به اون ذوق دارم

ایمان به خدا+ عمل صالح

ترکیب برنده :))

ایمان داری عمل هم میکنی چون ایمان داری که انجام میشه این ایمان واقعی هست

توضیحاتی و مثال هایی که درباره اون اقای فامیلتون داشتین درس بزرگ دیگه ای رو بهم یادآوری کرد

درس بزرگ از تغییر دیگران ناتوانیم و مرسی که مثال ش و کامل برامون زدین و بهم گفتین ماجراش و تازه کسی که تو حوزه مربوط خودش و علاقش بهترین بوده و کار سختی نبوده براش اینقدر ترس ها مانع حرکتش شدن یسری از ماها که هنوز نمیدونیم علاقمون چیه و به چه سمتی باید بریم این نشون دهنده این مورد هست که ترس واقعا ادم و فلج میکنه و شرک و ایمان نداشتن پات و محکم به زنجیر میبنده و افسار ذهنت و دو دستی تقدیم شیطان میکنی جنسش یکیه کسی که ایمان نداره و حرکت نمیکنه حالا یکی مثل ایشون که برگ برنده هم دستش بوده یکی مثل استاد که بقول خودشون هیچ فرش قرمزی هم براش پهن نبوده ولی ایمان داشته و حرکت کرده خدای من …..

این هی تو گوشم زنگ میخورد چون استعداد مهم نیست، چون استعداد مهم نیست؛ باااور مهمه ایمان مهمه توکل مهمه

استاد جانم شما دارین از ارزش فایل های دانلودی صحبت میکنین واکنش من همون لحظه این بود ارزش؟؟ اصلا هیچ فرقی با محصولات ندارن سخنان ارزشمند شما چه بسا واقعا احساس میکنم یسری جاها تو فایل های دانلودی هدیه موارد عالی تر هم بیان کردین خوب تو محصولات تمرینات بیشتر مثال های بیشتری هست و صد البته که ما بها پرداخت میکنیم و تا بها ندیم واقعا انگار قدر نمیدونیم و هم اینکه با قوانین هم جور در نمیاد

و در مورد تبلیغات …

گفتین شاید بعدها تبلیغ کردم ولی الان مطلقا اینکارو نمیکنم اگه این فایل و سال 98 اینا در نظر بگیرم تقریبا حدود 5/6 سالی هست مسیر خودتون و رفتین و شاید الان بیشتر از قبل این اطمینان و دارید که تبلیغ نکنید و منی که الان در عصر حاضر میبینم تبلیغات شده اصول اولیه کسب و کارها و شده همه چیز برای صاحب کسب و کار خدا رو شکر میکنم که چند ساله این باور و با حضور در سایت اللهی شما جا انداختم برای خودم که خدا خودش برات تبلیغ میشه و همه چیز و تنظیم میکنه و هربار یه عالمه الگو دیدم و الگویی بالاتر از شما تو این زمینه هست واقعا؟؟ خدارو شکر

مورد مهم بعدی

اگه چیزی رو که دیگران انجام میدن و ازش ناراحت میشی همون و باید اصول خودت بدونی که انجامش ندی

خیلی خیلی موردها بوده که اون اولی که این فایل و گوش دادم بررسی کردم و انجام ندادم یکیش همین صف که واقعا رو مخ خودمم بود و واقعا گفتم خودم اول کسی باشم که رعایت میکنم و تقریبا ازون موقع درصد خیلی بالایی وقتی خودم واقعا رعایت کردم برام رعایت شد مثال و تجربه ای که یادم اومد مترو بود یادمه وقتی میرفتم سرکارم که بازار بود و همیشه مسیر شلوغی بود و هربار ازینکه مثلا من جلوی صندلی یکی ایستادم و یه بنده خدای دیگه ای هم کنار من ایستاده بود کسی که دقیقا من روبروش بودم وقتی پیاده میشد نفر کناری نشسته در حالی که نشسته بود خودش و میکشوند سمت اونی که پیاده شده و جاش میشست و نفر کناری ایستاده من که هیچ نسبتی هم باهم نداشتن جاش و میداد به اون حالا شاید نوشتاری خیلی نشه توضیح داد زخم خورده هاش میدونن :))) آقا من لجم نمیگرفت؟؟ هربار این موضوع تکرار میشد حالا اگه یوقتایی سالمندی یا کسی که شرایط ایستادن نداشت باز یکم اکی بودم ولی طرف دقیقا جوون بود و هم سن و سال خودم و چه بسا پیش میومد اصلا نمیخواسته بشینه بعد چون این موضوع رو مخم بود سعی کردم خودم هیچ وقت اینکار و نکنم حتی اگه کسی که سالمندی چیزی بود یا خودم به دلخواهم جامو بهش بدم یا اگه نمیدم جا خالی نکنم در حالی که کسی دیگه ای منتظر خالی شدن صندلی هست تکون بخورم و اینبار اگه پیش اومد واضح بگم به اون شخص و یادمه وقتی برای اولین بار خیلی مودبانه به یک شخصی که اینکارو کرد گفتم اولش جا خورد بعدش گفت آخه اون خانمم خیلی وقت بود وایستاده بود گفتم بهرحال عقل حکم میکنه نوبت و رعایت کنی و اون خانم دو سه تا نفر اونورتره میتونه اگه نفر روبروییش پاشد بشینه همه ما داریم یه قیمت بلیط میدیم کسی هست اینجا 5تومن بده؟ (اون موقع بلیط ها 2 یا سه تومن بود الان بیشترش شده فکر میکنم چون خدا رو شکر خیلی وقته از مترو و مسیرهای تردد مترو فاصله گرفتم ) خلاصه خیلی خاله زنکی شد :))) ولی دو تا درس برام داشت یک اینکه خواسته م و راحت مطرح کنم و دو اینکه خودم هم کسی باشم که اینکارو انجام ندم و بعد اون یوقتا پیش میومد با مترو میرفتم و تو همون مسیر هم نه هیچ وقت اونقدر شلوغ شد و نه اگه میشد همینچین مواردی بوجود میومد و ادمهای درستی باهم هم مسیر میشدیم و حتی در ادامه که استاد گفتم مترو جایگاه غیبت و غر و این موارد بود و بعدها حتی این موضوع هم با کار کردن روی خودم محو شد و واقعا به جرات شاید 5درصد همچین مواردی میدیدم و اعراض میکردم الانم شکر خدا اصلا مسیرم بهش نمیفته

و مورد بعدی

سیر تکامل منطقه های زندگیمون بود که من تا کلاس چهارم ابتدایی تهران بودیم و بعد بخاطر شغل پدرم رفتیم اطراف تهران و بعد دوباره خودمون اومدیم تهران و توی تهرانم هربار منطقه های مختلفی زندگی کردیم در حد شرق به غرب و این مورد مهاجرتی رو تجربه کردیم و الان که بهش فکر میکنم دقیقا همیشه افرادی جذبمون میشدن که هم فرکانس هم بودیم حتی همسایه ها و با هر تغییر خودمون من خواهرم و مادرم هربار به جاهای عالی تر هدایت شدیم

خدایا شکرت بابت ارزشمندی این فایل اللهی این سایت اللهی استاد گرانقدرم و نکات مهمی که بهمون گفتن

ممنونم از شما استاد نازنینم و همچنین مریم زیبارو

خدایا شکرت که هدایتم کردی به این فایل بینظیر میلیاردها بار شکرت

سلام دوست عزیزم

خدا رو شکر که دیدگاهم برای شما مفید بود

و اینکه باعث شدید من مجدد بخونمش و خودم هم لذت ببریم از اون الهام و پیام با ارزش الهی که تو اون شرایط نصیبم شد و چقدر بموقع کامنت شما رو خوندم خدایا تو بینظیری درست در درست ترین لحظه بهترین هدایت ها رو نصیب بنده هات میکنی ممنونم دوست عزیزم از یادآوری سخنان الهامی در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید ❤️