سوال:
اگر ساختن باورهای هماهنگ با خواسته تنها عامل لازم برای تحقق خواسته است، آیا ساختن باورهای قدرتمند کننده درباره خواسته، ما را از اقدامات عملی در راستای آن خواسته بی نیاز می کند؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این فایل توضیح داده اند
- مفهوم هم مداری با خواسته؛
- اولین قدم موثر در راستای هدف؛
- تفاوت قدم برداشتن در راستای خواسته با “تقلا کردن”
- مفهوم تلاش در راستای خواسته؛
- ارتباط “ایمان + عمل صالح” با “باورهای قدرتمند کننده ساختن + قدم برداشتن در راستای آن باورها”
- بهای رسیدن به خواسته؛
- باورهای هماهنگ با خواسته = اقدامات هماهنگ با خواسته؛
- ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است = قدم برداشتن در مسیر باورها؛
- ایمان و عمل صالح در قرآن با هم است. عمل صالح یعنی ” اقدامات لازم در مسیر خواسته “
- تنها افرادی که ایمان و عمل صالح دارند، مشمول وعده لاخوف علیهم و لا یحزنون (نه ترسی دارند و نه غمی) می شوند؛
- استعداد مهم نیست، ایمان، باور، توکل و جسارت مهم است؛
- هرگز امکان ندارد مسیر نادرست شما را به نتایج پایدار برساند این یک قانون است؛
- باورهایی برای چیدن میوه های تضادها؛
تمرین برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”:
به خواسته ای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن. سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟
این بها می تواند شامل چنین مواردی باشد:
صرف زمان و تمرکز؛ تصحیح رفتارها و عادت ها؛ ایجاد و بهبود مهارت های لازم در راستای آن خواسته؛ غلبه بر ترس هایی که مانع از برداشتن بعضی قدم ها می شود؛ خارج شدن از دایره راحتی و امنیت؛ کار کردن روی باورها و ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته؛ شناسایی ترمزهای ذهنی در برابر آن خواسته و تمرکز بر اصلاح آنها به کمک ابزار منطق؛ حذف عوامل حواس پرتی درباره تمرکز بر آن خواسته؛ ایجاد محیط ایزوله برای تمرکز بیشتر بر خواسته و …
وقتی این لیست را آماده کردید، آیتم های آن را اولویت بندی کنید. سپس، هر روز یک قدم هر چند کوچک در راستای این لیست به ترتیب اولویت بردارید.
یک کلید بسیار مهم:
لیسی که در این راستا آماده می کنید، «سمت شما» درباره تحقق آنچه است که در حال حاضر بیشتر از هر چیز میخواهید آن را داشته باشید. آیتم های این لیست، همان اعمال صالحی هستند که لازم است با ایمان در این مسیر انجام دهید. اگر خود را متعهد به حرکت در مسیر این لیست کنید، مرتباً با این لیست مرتبا در تماس باشید و این آیتم ها را مرور کنید، به خاطر این جنس از تمرکز ایده های حرکتی در راستای تحقق خواسته به شما گفته می شود. یعنی الهاماتی درباره اقدامات عملی لازم برای تحقق خواسته دریافت می کنید. زیرا خداوند همواره سمت خودش را انجام می دهد.
مجموع اقدامات عملی ای که با ایمان در راستای خواسته خود در این فرایند انجام می دهید، گنجایش ظرف وجود شما را به اندازه ای رشد می دهد که آماده ی دریافت آن خواسته می شوید. این مفهوم دقیق هم فرکانس شدن با خواسته و مهاجرت به مدار خواسته است.
پیشنهاد: می توانید از خلال توضیحات استاد عباس منش در این فایل، برای تهیه این لیست ایده بگیرید. بنابراین به منظور ایده گرفتن برای تهیه این لیست، یک بار دیگر، توضیحات استاد در این فایل را بشنوید و نکته برداری کنید.
از خلال توضیحات استاد عباس منش در این فایل به خوبی می توانید هم باورهای توحیدی استاد عباس منش درباره رشد کسب و کار شخصی ایشان را بشناسید و هم اعمال صالحی که ایشان در طی این سالها در این راستا برداشته اند و همچنان در این مسیر حرکت می کنند.
نتیجه ای که شما در زندگی استاد عباس منش می بینید، خروجی این فرایند مستمر از اجرای ایمان + عمل صالح است.
منتظر خواندن تجربیات تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر:
جلسه 6 از قدم دهم | دوره 12 قدم (توضیح مفهوم ایمان و عمل صالح در قرآن)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف253MB49 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف48MB49 دقیقه
ای کسی که ذات خود را به بلندی برتری اختصاص دادی
پس دوستانت هم به وسیله تو عزت یابند
ای که پادشاهان در برابرش یوغ خواری بر گردن می نهند
زیرا از خشم جبروت او هراسانند
ای آنکه نگاهی گوشه چشم ها را میداند
و از اسرار درون سینه ها اگاه هست
و حوداثی را که در روزگاران پنهان هست میداند
ای آنکه چگونگی ذات پنهان را جز او نداند
ای آنکه حقیقت او را جز او کسی نداند
ای آنکه از او جز او کسی اگاه نیست
ای آنکه زمین را برا آب قرار داد
و هوا را به آسمان بست
ای آنکه گرامی ترین نام ها از اوست
ای صاحب احسان که هرگز قطع نمیشود
آنکه کاروان را برای نجات یوسف به بیابان فرستاد
و او را از چاه بیرون آورد و پس از برده گی به اوج پادشاهی اش رساند
ای آنکه پس از سفیدی چشم یعقوب از شدت اندوه یوسف را به او برگرداند
ای برطرف کننده رنج گرفتاری از ایوب
و ای نگهدارنده دستان ابراهیم از ذبح فرزندش
و ای انکه به ذکریا فرزند عطا کرد و یحیی را به او بخشید و دعایش را اجابت کرد و او را تنها و بی کس نگذاشت
ای که یونس را از شکم ماهی دراورد
ای که دریا را به بنی اسرایل شکافت و آنها را ناامید نگذاشت و فرعون سپاهیانشان را غرق کرد
ای که باد ها را مژده بخش قبل از رحمت اش گذاشت
ای خدا ای خدا ای خدا ای آغازگر ای پدید اوردنده ای که همتا نداری ای زنده در هنگام که زنده یی نبود ای انکه مراقب اعمال همه هستی ای انکه مرا خلق کرد و عاشق خود ساخت
ای انکه که مرا یاری میکنی ای انکه نعمت هایت را که به من دادی به شمار نیاید و نعمت هایش را جبران نباشد
ای انکه عاشقانه دوستت میدارم
سلام به همه عاشقان راه حق
سلام استاد عزیزم سلام مریم نازم
وقت همه شما به خوشی و شادی
روز شمار تحول زنده گی من روز هفتاد و یک
استادددد عاشق تان هستم که هر فایل تان چقدرررررر عالی هست از ایمان تان بگویم که مرد ایمان و عمل هستین استاد شما سزاوار همه اینا هستین تحسین تان میکنم من هم از خدا ایمان ابراهیمی و عباس منشی میخواهم
استاد امروز بعضی کار ها شد واقعا غیبت کردم ناراحت شدم از غیبت های خودم ولی توبه کردم او انسان بخشیدم و در قلبم محبت برایش ایجاد کردم و حالا دانستم که حتما به خیرم بوده هست
استاد زمانی که فایل شما را دیدم
حالم عالی شد
بعدا من و مادرم دنبال پیدا کردن خانه رفتیم استادددددد میداننن قلبم آرام شاد بود در راه با مادرم قدم میزدم شاد بودم در قلبم شکرگذاری میکردم استاد ما خانه خالم زنده گی میکنیم خانه لکس هست زیاد گپ ها میزنند که مادرم شان ناراحت میشوند این هم بخاطر فرکانس های خودمان هست خوب غیر مستقیم جواب مان دادند ما هم دنبال خانه شدیم استاد هر جا میرفتیم بنابر شرایط مالی مان دنبال خانه ارزان بودیم استادددد از حالت قلبمنگم برات عالی بود پر از ایمان هدایت توکل
استاد امروز چقدر آدم های خوب دیدم چقدررر ثروت دیدم چقدرررررر فروانی دیدم چقدرررر مکان های لکس دیدم دنیا پر از ثروت فروانی هست
چقدرررررررر خانه هست چقدرررر ثروت هست چقدرجدید آباد میشوند چقدررررر آباد شدند استاددددد میدانن چقدر آدم های خوب دیدم واقعا کمک مان میکردند و یک خانه شیک هم دیدم بیخی مثل خانه فعلی ما انشالله هر چی خیر باشد همان میشود
مادرم شخصی مذهبی هست به ظاهر ولی ایمان ندارند
در راه قصه شعر پروین اعتصامی را برایش بازگو کردم استاد چقدررر من تغییر کردیم استاد اگر پاکیزه سابق میبودم گریان میکردم چرااا ایرقم شده ولی حالا فقط سپاسگذار خدای خودم هستم
استاد عزیزم امروز زیاد لذت بردم استاد یاد گرفتم باید بیشتر کار کنم روی خودم همه چیز به نگاهی خودمان بسته گی دارد و بس استاد امروز چقدررر فراوانی دیدم در همه چیز و یک برگ بسیار زیبا خداوند پیش روی من انداخت دیدم گفتم چشمک میزنی رب من خدایا شکرت برای همه کس همه چیز
استاددددد زیاد خوش هستم خدا را دوست دارم عاشق اش هستم هر شب همرایش گریه میکنم عاشق اش هستم
استاد میخواهیم زیاد رشد کنم تغیییر کنم موفق شوم
امروز با خودم گفتم پاکیزه یک روز آنقدر موفق پولدار شوی ثروتمند شوی که مثل استاد عباس منش هزاران ملک داشته باشی و در یکی از سیمینار های بزرگ موفقیتتت در سطح جهان یاد کنی و بگویی هیچ وقت از تضاد های زنده گی تان دل سرد و نامید نباشید بلکه سپاسگذار باشید روزی من با مادرم رهنما به رهنما دنبال خانه های ارزان بودیم ولی حالا به لطف الله یکتا صاحب خانه ها و پنت هاوس میلیون دالری هستم
خدایا شکرت در این جهان همه چیز زیبا هست و خداوند زیبا هدایت میکند استاد
استاد میدانی چقدرر این الهامات زیبا هست استاد دقیقا سه یا چهار ماه پیش من در انستاگرام یک پوست شما را دیدم رابطه ما با خد که انرژی نامیدیم استاد من شما را وقت پیش دیده بودم ولی قضاوت تان کردم خداوند ببخشد ولی بعد از او فایل فالو تان کردم استاد من پیش از او هم روی خودم کار میکردم از طریق انستا و تلگرام در پیچ های اشخاص دیگر
استاد قسم به بزرگی خداوند یک روز خدا در دلم گفت پاکیزه در او اکونت دیگه ات همه را انفالو کن و تنها استاد عباس منش بگذار استاد من دو دانه اکونت داشتم یکی از خودم با دوست هایم ویکی فقط استاد های موفقیت یک سه دانه بود با شما و همیشه در اکونت دوم بودم با شما ها بخاطر پیشرفت استاد این ندا در قلبم آمد گفت
من چون بار اولم بود با شما آشنا شده بودم گفتم حالی یک گپ بود گفته شد در دلم همتو آمد. تمام اینا یکی میگن در باره موفقیت میگویند استاد یکبار همه را انفالو شما را تنها گذاشتم باز دو روز بعد استاد دیگر را دو باره فالو کردم ولی باز هم میگفتم نی
تصمیم گرفتم هر صبح وقت ساعت پنج صبح بیدار شوم چون نت ام سرعت اش زیاد هست در او تایم صبح
یک یک پوست تان در انستا بیبینم هر روز دیدم از سایت گفتین میامدم کمنت میخواندم فایل گوش میدادم شاید چند روز این کار کردم زیاد دوست داشتم کمنت بگذارم به دوستان پاسخ بدهم ولی نمیشد چون عضو نبودم میگفتم باید محصول اش بخری مام نمیتوانم بعد یکبار دلم گفت برو در گوگل سرچ کن بیبین میشود استاد خدا شاهد هست من این رقم چیزا را یاد ندارم خصوصا ایمیل که باشد اصلا حوصله اش نداشتم ولی داخل سایت شما شدم حتی پروفایل ماندم تمامش تکمیل کردم و به خودم واقعا افتخار کردم
استاد بعد از او تمام دوستا انستا واتساپ پاک شد و اینجا هستم خدایا شکرت
و حالا یک مرور کردم از او وقت تا حالا تغییرات دیدم استاد من از قانون دانستم در گذشته فهمیده بودم که فقط شنیدم بس استاد شما جقدر خوب دقیق اصل بیان میکننن دوستتتت دارممم استاد
و تغییرات هر روز میبینم از لحاظ روحیه ایمان سلامتی فراوانی خدایااااااا شکرت
از همه مهمتر رابطه ام با خودم و خدایم چقدرررررر عالی شده
یک دختر عالی شدم که در ارزویش بودم
از این هم عالی تر میشوم
زیاد کار دارد روی خودم کار کنم خدایا شکرت
چقدر عالی هست که قشنگ هدایت ما میکند عزیزانم
شکرگذار این خدا باشیم
همه بگویم با لبخند خداااااااااااایااااااا شکرت
تشکررررررررررررررر
سلام به خودم سلام به همه سلام به خدایی که به شدت برای همه ما کافی هست
این آخرین کمنت من بود که بعد از آن از یک خانه به دیگر خانه رفتیم غرق تضاد شدم روی خودم هم کار نکردم یک چند روز حالم واقعا بد بود
ولی امروز دوباره آمدم کتابچه زیبا برای خودم خریدم تا بیشتر تغییرکنم دوستا زمانی که این کمنت نوشته بودم در خانه سابق بودیم حسم هم گاهی بد میشد کجا بریم چی رقم خانه باشد شاید این چیزها به کسی که پیام مرا میخواند عادی باشد ولی وقتی در همو شرایط قرار گرفته باشی برایت مهم هست
بخدا همه چیز میگذرد هیچ چیز ابدی نیست این شرایط میگذرد
فعلا این کمنت که نوشته دارم در خانه جدید هستیم خانه شیک لکس عالی خدایا شکرت
خداوند زیاد بزرگ هست همیشه مارا به زیبا ترین مسیر ها هدایت میکند خدایا شکرت
این برای من درس بزرگ شد که هیچ چیز آنقدر مهم نیست فقط باید همیشه حال ما خبباشد باید همیشه همیشه روی خود ما روی زهن ما کار کنیم و گرنه دوباره به حالت قبلی برمیگردیم
در خدا شاد پیروز باشیم
خدای رب العالمین مرا کافی از دیگران هست خدای افریننده عالم مرا کافی از خلق هست
کافی هست انکه بوده ام و هستم مرا کافی هست
کافی هست مرا خدای یکتایی که جز او خدایی نیست
خدای که عشق و نور قلب من هست
خدای که جان و جهان من هست
خدای که بهترین هدایت کننده گان هست
خدای که خیلییییییییی خداست
خدایییی که خییییلییی بزرگ هست
خدایی که بی نهایت بزرگ هست
خدای که همه چیز میشود همه کس را
خدای که خالق تمام جهان هست
خدای که عشق من هست
خدای که بی نهایت حواسش به من هست
خدای که بهترین رفیق من هست
خدای که بزرگترین حامی من هست
سلامممم سلامممممم سلاممم به برادر توحیدی و زیبایی من حمید حنیف
بابا شما برای من با این پیام تان جایگاه پیام رسان خدا را دریافت کردین !
قلب تان مستقیم وصل هست به خدا نوش جان تان این پیام رسان بودن !
حمید عزیزم از خدا که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشه
بعضی وقت ها نجوا های زهنی چنان حمله میکند که میبرد من را به در و دیوار …
دو روز هست غرق در نجوا های زهنی بودم
و در این مواقع من خیلییی از خدا بیشتر از همیشه کمک میخوایم
دعوا میکنم با خدا
قهر میکنم با خدا
درخواست میکنم از خدا
همرایش حرف میزنم
قصه میکنم با خدا
حرف های قلبم را میگم برای خدا
روزی که شما این پیام را نوشتین و من هنوز دریافت نکرده بودم همان روز من خیلییی گریه کردم و با خدا حرف زدم در حدی که بلند بلند با خدا گریه میکردم و ازش درخواست میکردم
من یک چیز را در این مدتی که در سایت هستم خیییلی خوب درک کردیم
او هم این هست که من واقعا بدون خدا هیچی نیستم
من بدون خدا هیچ قدرتی ندارم
من بدون خدا هیچ کاری را نمیتوانم انجام بدهم
من بدون خدا نمیتوانم مسیرم را پیدا کنم
من بدون خدا نمیتوانم راهم را پیدا کنم
من بدون خدا نمیتوانم زنده گیم را تغییر بدهم
من بدون خدا نمیتوانم یک قدم بردارم
میدانی من با تمام وجودم عاجز بودن خودم را در مقابل رب العالمین احساس کردیم
من خودم را بدو خدا هیچ میدانم
من میدانم هیچ کاره هم نیستم
من میدانم بدون او ضعیف ترینم
اگر کمکم نکند هیچی نمیتوانم
و هم چنان با تمام وجودم درک کردیم هر لطف و محبتی به من از سمت خداست
حتی اگر مادر و پدرم برایم محبت میکند از خداست
میدانی همه چیز از سمت خداست
من درک کردیم هیچ کس مهربانتر از خدا نیست
من درک کردم هیچ کس نیس هیچ کس نیست
هیچ کس نیست که بیشتر از خدا هوایم را داشته باشه
میدانی من قیط همه آدما را زدیم
خودش برای من یاد داد که حتی از مادر و پدرم هم توقع نداشته باشم
برایم یاد داد که خودش مرا کافی هست
برایم یاد داد که او همیشه هست
برایم یاد داد که فقط و فقط وابسته خودش باشم
برایم یاد داد که همیشه خودش را صدا بزنم
برایم یاد داد که همیشه او همه جا با من هست
برایم یاد داد که تنها او پناهی من هست
برایم یاد داد که جز او هیچکسی را ندارم
برایم یاد داد که همیشه صدایم را میشنود
برایم یاد داد که هست و هست و هست ……..
برایم یاد داد فقط با خودش حرف بزنم
ماهیان را صبر نبود یک زمان بیرون آب …
جان ماهی آب باشد صبر بیجان چون بود …
هر دو عالم بیجمالت مر مرا زندان بود …
این نگارستان عالم پرنشان و نقش توست …
قطره خون دلم را چون جهانی کردهای …
بر دهان من به دست خویش بنهادی قدح …
من کی باشم از زمین تا آسمان مستان پرند…
با اشک چشم هایم برایت مینویسم و با قلبی پر از عشق به یاد خدا
میدانی این دو روز زهنم پر از ترس پر از نجوا و پر از خشم از همه چیز بود
احساس میکنم در نمیدانم بزرگ هستم
که هیچی نمیدانم ؟
نمیدانم چی کنم ؟
نمیدانم چی کاری بکنم ؟
نمیدانم کجا برم ؟
نمیدانم زنده گیم کدام سمت میرود ؟
نمیدانم مسیرم درست هست یا نه ؟
نمیدانم چی میشود ….
در پاکاری خانه بودم که زهنم میکفت ببببین چی میخواستی ولی کجا ماندی
هیچ چیز در زنده گی ات تغییری نمیکند
هیچ چیز درست نمیشود
هیچ چیز برای تو نمیشود
اگر میشد تا حالا میشد
بیبیبن اونا کجا رسید تو کجا هستی
درخواستت از خدا همین بود ….
خواسته های تو برآورده نمیشود
همین جا میمانی با همین کارا
زنده گی ات و عمرت همین طور بی فایده هدر میشود
از مقایسه استفاده کرد از ترس استفاده کرد
آنقدر حرف زد آنقدر حرف های بی معنی زد
منم خیلیییی تحت فشار قرار گرفتم
آنقدر حرف زد و منم باهاش یکی شدم که گفتم بلی تو راست میگی
خیلیی با خدا حرف زدم و گریه کردم
این سومین نشانه بود که از خودت از بنده توحیدی خدا دریافت کردم که خدا گفت
بیبیبن از کجا به کجا رسیدی
بیبیبین من حواسم به تو هست
بیبین من هوایت را دارم
بیبیین من کارساز هستم
اولین نشانه که دریافت کردم یک پادکست بود
که میگفت خسته نشو کلافه نشو صبوری کن پای رویا هایت بمان پای هدف هایت بمان از کجا میدانی خدا برایت خوشگل میسازد خدا خیلیییی بزرگ هست من مستقیم با این پادکست صدای خدا را شنیدم
میدانی من خیلییی خیلییی عاشق خدا هستم
وقتی همرایش گله میکردم خدا شاهد هست من از قلبم فقط دو شعر را بلند میشنیدم
که میگفت
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
سر پنهان هست اندر صد غلاف
ظاهرش با توست باطن بر خلاف
یا این شعر میشنیدم
هله نومید نباشی که تو یار براند
گرت امروز براند نه که فردا بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا
ز پس صبر تورا او به سر صدر نشاند
و حالا هم این کمنت شما تیر خلاص را زد
میبینی خدا چقدرررر بزرگ هست
میبینی خدا هیچ وقت دست بردار بنده اش نیست
میبینیییی خدا خیلی خداست
میبینی خدا هوای مان را دارد
میبینی خدا برای مان کافی هست
میبنییی خدا مارا جان و جهان هست
بیا بیبیبن از بین چند صد تا کمنت این کمنت را برایت انتخاب کرد تا برایم بنویسی و پیامش را دریافت کنم
اونم کمنتی که دو سال پیش نوشتم و تازه تازه وارد این مسیر شده بودم و در همین حالا و هوا بودم
کمنت دومی را که برای خودم نوشتیم یادم هست در چی حالی نوشتم
یادم هست با خودم زمزمه میکردم
که بخدا هیچی مهم نیست فقط باید رها باشیم
احساسات میگذره
هیچی در زنده گی مهم نیست
فقط لذت ببر و شاد باش
بدون دلیل شاد باش
بسپار به خدا اون بلد هست
و کمنتی خودم نشانه چهارم از خدا برای من بود
من با تمام وجودم به خدا اعتماد دارم
من با تمام وجودم در قلبم به خدا ایمان دارم
میدانم اون همیشه حواسش هست
میدانم اون خیلیییی زیبا بلد هست
میدانم اون خوشگل تر از ما میداند و میسازد
من به خدا اعتماد دارم و میدانم همه چیز را در زمان درستش میسازد برایم
میدانم که خیلیییی قشنگتر از چیزی میسازد که الان من حتی نمیتوانم تصور کنم
چون او لطیف هست
او کریم هست
او وهاب هست
او عشق هست
او بخشنده هست
او خداست
خدایااااااااااا دوستتتتت دارم
خدایاااااا کروررر کرورررررر شکرت
قلبم باز شد زهنم آرام شد
ممنونم حمید حنیف عزیزم که برایم نوشتی نمیدانی چقدررر احساس سبکی کردم
خیلی خیلییی دوستتت دارم
تشکررر از کمنت پر بارت
تشکرررر از ایمان قشنگت
تشکررررر از این داستانی قشنگت
خدا برای همه ما کافی هست
خدا برای همه ما زیبا خدایی میکند
خدا بزرگ هست خیلیییی بزرگ
بیبیبن با قلبم دوستت دارم
راستش این گل پسر خواهر زاده ام هست پنج سالش هست خیلییییییییی گل هست
من خیلییی چیزا ازش می اموزم
رهاییی
بدون دلیل شاد بودن
هیچ را جدی نگرفتن
از لحظه لذت بردن
کینه از دیگران نگرفتن
در لحظه فراموش کردن گذشته
آزاد آزاد بودن را
همیشه مسغول بودن به کاری
با ایمان درخواست کردن را اسمش عمر جان هست
باش یک داستانی زیبا از عمر عزیزم برایت تعریف کنم
عمر لباس اسپایدرمن را خیلییی دوست دارد
یکبار که خانه ما آمده بود یک چند بار از مادرش درخواست کرد که مادر برایم لباس اسپایدرمن بگیر
مادرش هر بار میگفت بیبین پول با خودم نیاوردم دفعه بعد برایت میگیرم یا هر زمان پولش دستم آمد میگرم برایت
حالا زمانش معلوم نبود
این بچه اصرار داشت کوتاه نیامد
هر بار که به مادرش میگفت و مادرش با لحنی پاسخ میداد که یعنی حالا حالا نمیگرم صبر کن
میدانی همان شب یکی از عزیزانی خواهرم برای خواهرم پول ارسال کرد
فردا برای عمر رفت لباس اسپایدرمن را گرفت
فردای همان روز که درخواست داشت خواسته اش برآورده شد
در حالی که مادرش میگفت نمیگریم
(( آنچه خدا خواست میشود هر چند مردم نخواهد )))
همین که از دوکان بیرون شدیم به عمر گفتم
عمر جان ایمانت را خیلیی دوست دارم
میبینی خدا چطور اجابت میکند
از جایی که ما فکرش را نکنیم
اگر ایمان داشته باشیم
به گفته استاد به خدا هیچ مشکلی نیست
مشکل از خدا نیست
مشکل از فرستنده نیست مشکل از گیرنده هست.
خدا همیشه زیبا کارش را بلد هست
او بهترین کارساز هست
در پناهی الله یکتا میسپارمت
و از خدا بهترین ها را برایت میخواهم
الهی هر روز توحیدی تر شوی
چون با خدا همه چیز به دست میاید
به امید دیدار
همه ما یک روز کناری استاد