مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدف - صفحه 74
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-53.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-08 01:03:072025-01-10 06:46:26مصاحبه با استاد | مفهوم «ایمان + عمل صالح» در مسیر هدفشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر و راهنما
سلام استاد و مریم جان
باید در نشیر هدف باشیم و باید برای کاری که دوست داریم ذوق و شوق داشته باشیم
وقتی کمی کارمون کم میشه بجای تو درو دیوار رفتن ببینم چه خیری هست
و همچنین بشینیم همون هم که هست را به دقت و کامل انجام بدیم
و برای موقعیت پیش آمده شکر گذاری کنیم
باور دارم با این حرکت بهترینها پیش میاد
باید ایمان در عمل را نشان بدیم و به لطف خدا بهترین پیش بیاد
من باور دارم به آسانی به نتیجه عالی می رسیم
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزواستاد شایسته بزرگوار و همه دوستان توحیدی در دانشگاه عباس منش
خدایا من را به راه راست هدایت کن واز نورت به قلب من ببار
برای رسیدن به خواسته وهدف بهایی دارد که اون بها تا پرداخت نشود قرار نیست اتفاقی بیفته .
وقتی مخواهیم با ماشین بریم مسافرت ولذت ببریم از سفرمون باید اول چکاپ های فنی ماشین رو انجام بدیم بعد بنزینش رو پر کنیم و بعد تا سوار ماشین نشیم و رانندگی نکنیم به مقصد نخواهیم رسید .
تا شروع نکنیم و وارد اون کار نشویم وبه دل ترس ها نزنیم و در مسیر به تضاد هایی بخوریم واون تضاد ها رو رفع کنیم و کلی چیز جدید یاد بگیریم ودر ادامه ایمان رو هر دفعه قوی تر کنیم به خواسته ها برسیم .
وقتی ایمان داشته باشیم به قدرت خداوند دیگه ترسی نداریم برای تعغییر و هدایت میشویم به مسیر هایی که اصلا به ذهن ما خطور هم نمیکرده .
در کارهایی که میخواهیم شروع کنیم استعداد وتوانایی وعلم مهم نیست ووقتی اینان داشته باشیم خداوند به بی نهایت طریق به ما ایده هایی میگه وکسانی رو سر راه ما قرار میده که به اسانی ولذت به نتیجه خواهیم رسید .
در کل مسیر زندگی باید بهترین خودمون رو بزاریم وخداوند وناظر بودنش رو فراموش نکنیم در عوض خداوند هم فراموش نمی کند عمل های صالح مارا وپاداش هایی به ما داده می شود که حسابش رو نتوانیم نگه داریم .
(با خدا باش و پادشاهی کن )
هر چه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند (عمل صالح)
شکر گذاری و غر نزدن ( عمل صالح )»
در پناه خدای یکتا و رحمان ورحیم ورزاق و بخشنده شاد وپیروز وسعادتمند باشید
بنام خدا
سلام
یادمه اولین باری که این فایل رو سالها پیش گوش دادم وقتی استاد گفت باید بها بپردازید وجودم پر از تنش شد…
چون اینجوری برداشت کردم که منم باید مثل استاد کلییییی سختی بکشم و آوارگی تا بلکه نتیجه بدهد…
اون موقع توضیحات خانم شایسته هم روی این صفحه نبود و من هی سوال توی ذهنم بود که ایمان و عمل صالح یعنی چی؟؟؟
عمل صالح رو با اعمالی که جماعت انجام میدادن اشتباه گرفتم و رفتم تو در و دیوار مدت زیادی رو…
الان چند سالی از اون زمان میکذره و تااازه دارم درکش میکنم البته دوره ثروت یک خیلییی زیاد به درکم کمک کرده که الان میتونم آگاهی های این فایل رو در عمل اجرا کنم و احساس میکنم خیلی آماده تر هست ذهنم برای ادامه حرکت…
یعنی اون همه باوری که روش کار کردم داره منو به جلو هول میده…
خیلی جالبه این همزمانی ها…
دیروز داشتم ناامید میشدم که یهویی یاد اومد که این پروژه رو عقب انداختم و اومدم قدم بعدیش رو ببینم که نوشته بود:
“پاداش های جهان به استمرار در مسیر درست”
و همون دیروز هم روی بنری در سطح شهر کلمه “تعهد” رو دیدم
و روز قبلش هم آیه” پس صبر کن که وعده ی خداوند حق است ”
امروز هم برام باز سوال بود که مسیر درست من چیه؟؟ میدونستم چیه اما بازم نزدیک بود گمراه بشم چون ذهنم یک مسیر دیگه ای رو نشونم میداد که همون اعمال گذشته بود…
اما امروز با دیدن این صفحه تردید از بین رفت و مسیر علاقم رو با تعهد بیشتری دنبال میکنم.
هدف اصلی من حرکت در مسیر علاقم هست و براش اقدامات زیادی انجام دادم و البته ادامه داره…
و جالب تر روی صفحه اصلی سایت دوره روانشانسی ثروت 2 هم قرار گرفته که منو یاد تمرین فانوس دریایی انداخت که بران نشونه است و میخوام باز اون دوره رو هم از اول استارت بزنم چون الان آماده ترم نسبت به اون زمانی که دوره رو خریدم ما نمیتونستم ازش استفاده ای کنم…
در پناه الله باشیم
به نام خدای مهربانی ها
سلام به استاد عزیزم ومریم جان وتمام دوستان سایت ..
خدا را شکر بابت این فایل بینظیر
چقدر قشنگ صحبت میکنید ..
گام 8 : ایمان + عمل صالح همراه هم میاد
سوال: برای رسیدن به هدفم باید کلی کتاب بخونم تا به موفقیت برسم نمیشه از یک راه راحتر برسم که زجر نکشم ؟!
اگه به خواسته یا هدفی میخوام برسم باید بها بپردازم ( تلاشی که با لذت باشه ، زجر نیست )
جرات باید داشته باشم .
ایمانی که عمل صالح میخواد
بها یعنی زمان بزاری ،وقت بزاری و… ،مثلا کتاب بخونی در زمینه رشته مورد علاقه ات .برات لذت بخش باشه
جرات داشته باش ،مهاجرت کن .برای پیشرفتت
تمرکز …تمرکز …تمرکز ..همه چیزه
ترویج یکتا پرستی برای استاد مهم تربن رسالتش بوده
خداوند پاسخ میدهد .
ایمان وتوکل با احساس خوب همراه هست
به موقع میده
سختی ها باعث به وجود آمدن تضاد ها میشه ،باعث میشه بهتر خواسته هام بشناسم ( مثل خانه)
چون استعداد مهم نیست ،ایمان ،باور ،توکل مهمه
بها باید بپردازی برای هدفت
یک سری ایده ها بهت گفته میشه که باید عمل کنی به اون ایده ها
باید بها بپردازی ،حتی دوره های استاد که خدا را شکر هیچ وقت نخریدم جز سایت( فقط تو تلگرام با یه کانال آشنا شدم که ویس های استاد در سمینار کوش میگردم ولی هیچ تاثیری تو زندگیم نداشت تا اینکه خدا گفت برو فقط تو سایت ) واون موقع شروع شد باور های درستم وآگاهی ها رو دریافت میکردم
ومن از کتاب ها شروع کردم وآگاهی به من داد وکم کم پولم جور میشه برای خرید دوره بعدی و واقعا تکامل میخواد
تبلیغات ،منم استاد یک ریال برای کارم تبلیغ نکردم ولی یه عالمه مشتری میاد
فقط باید کارم درست انجام بدم،کیفیت کارم مهمه
کیفیت مهمه ،کیفیت مهمه .
رشوه نده در هیچ کاری ،نترس ،فقط درست کار کن
مهم ،اصول توحید
اصول اینکه ،اگه کاری انجام میدی که دیگران ناراحت میشن ،پس باید اصول درست انجام بدی
ناسپاسی: وضعیت شما را بدتر میکنه .
«شکر نعمت ،نعمتت افزون شود
کفر نعمت از کف بیرون کند»
خداوند تو رو آزاد خلق کرده ومیتونی زندگیت خلق کنی .
( من خالق زندگی خودم هستم )
رسیدن به اهداف ،بها میخواد
تمرکز ،حرکت ،ایمان ،توکل و…میخواد .
طبق اصول خودم باید حرکت کنم .
معیار اصول درست ،که بهش اطمینان داری که یک سوزن به خودت بزن ،یه سوزن به دیگران
عاشق تونم استاد قشنگم .
چقدر الهام بخش بود حرف های شما
من اولین چیزی که برام مهمه بهبود شخصیتمه که باید براش تلاش کنم ،بهبود های کوچک بدم ولی مستمر
بعدش میخوام برای خودم زندگی کنم ،میخوام مستقل باشم میخوام یک زندگی جدیدی رو شروع کنم
من عاشق شما هستم استاد بزرگ ،من فقط اشک شوق میریزم
خدا حفظ تون کنه .
در پناه خداوند خوشبخت باشد .
گام 8,مهاجرت به مدار بالاتر،ایمان به علاوه عمل صالح. بهشت را به بها میدهند نه به بهانه،چه جمله طلایی برای هر چیزی باید بها بدی ولی چطور بها دادن مهمه باید یه جوری بها بدی که لذت ببری و بها بدی مثلاً همین غذا خوردن چقدر لذت بخشه باید بها بدی باید زحمت پختنش زحمت خوردنش و… رو بکشی ولی با لذت،برای بقیه هدفها هم باید بها داد ولی با لذت،به قول حافظ در بیابان گر زشوق کعبه زد خواهی قدم/سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور. و اما جمله کلیدی، کسانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند نه ترسی و نه غمی برایشان هست وای که چقدر لذت ببرم تا حالا شاید هزار بار اینو شنیده بودم ولی اولین بار بود که منظورشو میفهمیدم و امیدوارم حالا که منظورو فهمیدم به باور و یقین هم برسم
درود براستاد عزیزم وخانم شایسته عزیزو دوستان هم فرکانسم….
باحدود 18سال مطالعه و کلاس و دوره های آموزشی و عجله برای پیشرفت کردن امسال که وارد سایت شدم و دوره خریدم دارم یواش یواش تغییر فرکانسم و لازمه تکامل رو یک کم درک میکنم…
من میتونم بگم تموم دوره ها و تموم فایل های دانلودی رو حدود 10 سال گوش دادم البته بدون پرداخت بها….
واقعا میگم حرف نیست من هیچی یادم نیست از این آموزش ها وهیچ تغییری تو زندگیم و تغییر فرکانسم توسط دوره های استاد اتفاق نیافتاد…
تغییرات زیادی داشتم ولی از کتابها و دوره های آموزشی که بابتش پول پرداخت کردم و شرکت کردم تو دوره و تمرین کردم بود تا زمانی که ازسایت دوره خریدم که اینجا همراه با کامنت نوشتن و کامنت خوندن هرروز حالم بهترشده….
قبلا فایل های آموزشی تو cdضبط میشد و من دوره های زیادی رو از اساتید دیگه خریدم و وقتی دوستانم شاهد تغییرات من شدن همه میومدن سراغم ومنم میگفتم که آره من این دوره رو رفتم تهران واینا رو استاد میگفت واینامcdهای دوره…
متعهد هم بودم که اونcd,ها رو به کسی ندم ولی یکی ازدوستام باهام نشست 4ساعت برنامه یود تصویری نگاه کردیم وبعدهم گفت بده من یک شب ببینم…
منم cdرو دادم بعد یک هفته هرزمانی میدیدمش میگفتم تماشا کردی میگفت نه وقت نشد و امشب و فرداشب کرد تا شب آخر گفت حتما میبینم و فردا بهت میدم…
فرداش کهcdرو آورد بهم داد منم گفتم خب نظرت چیه ؟ چی فهمیدی ازش؟؟؟
اونم گفت آره استاد خوبیه و خوب حرف میزنه…
گفتم همین؟؟؟
یعنی 4ساعت از هدفگذاری گفت چیزی نشنیدی؟؟؟
من امروز دارم درک میکنم که چرا اون دوستم هیچی نفهمیده بود از اون سمینار…
اصلا هزاران کیلومتر دور بود از فرکانس اون حرفا…
منم الان میفهمم چرا اینقد فایل های استاد وگوش دادم هیچی دستگیرم نشد چون منم میلیونها کیلومتر فاصله داشتم با آموزش های استاد….
ولی الان که بهاشو دادم بابت خریدن دوره …زمانی که صرف میکنم فایل رو میبینم (چون من بیشنر با دیدن میتونم درک کنم)…وقتی که میذارم براحوندن کامنت و نوشتن کامنت و دوره ها که تمرین داره که میشینم کلمه به کلمه فایل رو مینویسم که هرلحظه که خواستم تمرین انجام بدم زود برم سر دفترم که فراموش نکنم کجای فایل بود و بیخیالش بشم…
این بهای هرچیزی رو دادن برامن تعهد بوجود میاره و من محکم تر وامیسم ولی اگه مجانی بدست بیارم برا اون محصول ارزش قائل نیستم…
من خیلی دوست دارم به تموم اون چیزایی که میخوام هم برسم هم از راه دزست برسم…
درست یا اشتباه رو نمیدونم ولی اگر برای دریافت چیزی مجبور باشم کسیو ببینم رشوه بدم با التماس کسی کنم ترجیح میدم بدون داشتنش زندگی کنم اینجوری حداقل مشرک نیستم…
میتونم تشخصی بدم کجا باید درخواست کنم وکجا نه…
دوست دارم مسیری که میدونم درسته و بهم احساس خوبی میده برم فارغ از اینکه فکر کنم حالا دیگران چی میگن…
اصول کسب وکار و زندگیم صداقته ، پرداخت ریال آخر حساب دیگران، دقیق وزن کردن محصول…
اگر محصول روزم بی کیفیت باشه اطلاع میدم به خریدار که جای مناسب اونو پیداکنه…رعایت نوبت…خضوع تو رانندگی……..
سپاسگزارم استاد عزیزم از این فایل که فکر کنم صدها بار باید گوش کنم تا بتونم مفهوم اونو درک کنم…
سپاسگزارم خانم شایسته عزیز بابت پروژه مهاجرت به مدار بالاتر و تموم زحماتی که برای پویایی سایت میکشین…
سپاسگزارم دوستان عزیزم…
عاشقتونم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 20 دی رو با عشق مینویسم
گام 8
مهاجرت به مدار بالاتر
ایمان +عمل صالح
خوشحالم که این چند روز رو داشتم ایمانم رو نشون میدادم
چه درمورد اهدافم
تمرین نقاشی
و چه درمورد رهایی
علاقه دارم بیشتر و بیشتر خدا رو داشته باشم
پس باید عملی که من رو به خدا نزدیک تر میکنه سعی خودمو بکنم که انجام بدم تا خدا ببینه که مشتاقم
مشتاق داشتنش
درسته کمی تعلل کردم اما خدا خودش تکاملی مرحله به مرحله کمکم میکنه
خیلی دوستش دارم
داره ریز به ریز هدایتم میکنه و میگه چه کارهایی لازمه انجام بدم که رها تر از دیروزم باشم
خوشحالم که ایمانم این روزا داره تبدیل به عمل میشه
امروز وقتی بیدار شدم و تصمیم گرفتم اول تمرین رنگ روغنم رو انجام بدم
ذهنم بارها میگفت نگه دار ظهر انجام میدی و من از شنبه تا پنج شنبه انجام نداده بودم تمرین کلاسیم رو
و هی تعلل میکردم
چون کمی هم سخت بود محو کردنش و ریز کار کردن تعلل داشتم
اما باید انجامش میدادم
به خودم یادآوردی کردم جلسه های یک تا 4 دوره عزت نفس رو و دو روزه که تصمیم گرفتم ، اولین کار تمرین رنگ روغنم رو از صبح انجام بدم و بعد به کارای فرعی برسم
چون این برای من اولویت بالایی داره که مهارتم رو پیشرفت بدم
وقتی وسایل نقاشیمو چیدم و خواستم شروع کنم ،یک ساعت رنگ کردم و کل یک ساعت رو به فایل جلسه 4 دوره عزت نفس گوش میدادم
بارها از خدا کمک خواستم که ادامه اقدام هایی که دیروز بهم گفته بود برای برداشتن قدم باید انجام بدم و ترس هامو بگذرم و رها بشم ،انجام بدم
انقدر به فایل جلسه 4 گوش دادم و اومدم تو گوگل درایوم نوشتم برای خدا و ازش کمک خواستم
خدا به قدری قلبم رو آروم کرد ، که من به سرعت اقدام کردم و شماره ای که باید روز 2 دی از گوشیم پاک میکردم رو پاک کردم
و باز ترس داشتم برای پاک کردن یه سری چیزای دیگه
هی نوشتم و از خدا کمک خواستم و هی قسمت توضیحات درمورد ترس رو گوش دادم و هر بار قدم به قدم پاک کردم هرآنچه که باید پاک میشد
10:4 کلا همه چی رو پاک کردم
هرچی که قرار بود پاک بشه
حتی گذشتم از یه چیزی ، از امانتیم
این قدم رو هم برداشتم و با ترسم رو به رو شدم
اما یه چیز هنوز مونده که باید انجامش بدم و ایمانم رو به خدا نشون بدم
انقدر حس سبکی داشتم که واقعا خدا مرحله به مرحله کمکم کرد باراول سخت بود اما بار دو و سوم و دفه های بعد که میخواستم قدم بردارم و هرآنچه که مونده پاک کنم رو با ترس کمتری پاک کردم
هنوز چند تایی مونده که باید پاک کنم
چند باری که داشتم میترسیدم از پاک کردن یه سری چیزا ،حس کردم بهم گفته شد ،درک کردم که
تو باید ایمانت رو نشون بدی
الان وقتشه
اگر اعتماد داری به وعده خدا باید پاک کنی همه چیز رو که مربوط به آخرین قدم روز 2 دی ماه بود
از امانتیم هم به یک باره گذشتم و نوشتم که دیگه نمیخوام
وقتی انجامش دادم و شروع کردم به نقاشی به طرز شگفت انگیزی متمرکز تر بودم و خوب کار کردم
وقتی برای خودم ناهار درست کردم به قدری حس خوبی داشتم که با عشق ناهارمو با خدا و به یادش با عشق و با گوش دادن به صدای ضبط شده خودم برای شکر گزاری غذا گوش دادم
تا شب دوباره شروع کردم به رنگ ادامه طراحی طلا و شب تموم شد
ساعت 22:35 دقیقه انقدر خوشحال بودم که
جلو آینه وایسادم و خودمو نگاه کردم و با خودم صحبت کردم
چقدر حس خوبی داشتم
وقتی به خودم گفتم دوستت دارم انقدر پر بودم از عشق که بی نهایت لذت بخش بود
خدایا شکرت
همینجور داشتم عمیقا میخندیدم ، که یهویی متوجه یه چیزی شدم
صورتم به طرز عجیبی شفاف شده و قبلا زیر چشمم گودی بود و صورتم لاغر شده بود
یهویی دیدم وقتی که میخندم گونه هام به قدری درخشان و تپل شدن که وقتی میخندم انقدر زیبا هستن که کلی کیف کردم
و از صاحب این اثر نقاشی سپاسگزاری کردم
و تجسم کردم و گفتم گلبول های سفید آماده باشین
از قلبم
از منشاء نور خدا یه عالمه سپاه کد سلامتی داره میاد بغلتون کنه
اینو گفتم و چشمامو بستم و بغل کردم خودمو ، یهویی دیدم همه شون دارن شادی میکنن و بغل کردن همدیگه رو ، این صحنه رو دیدم و تبدیل شدنش به نور و انتشارش به کل بدم رو دیدم
انتشار کد سلامتی و کد بندی شدن به کل بدم
وقتی میبینمشون حس فوق العاده ای میگیرم
من این روزا انقدر عمیقا میخندم و لبخند به لب دارم که عضله های صورتم سفت میشن و حس میکنم که در حال ورزشن
صورتم صاف تر از قبل شده
بخوام حدودی زمان بدم
سه هفته شده که این حس رو دارم
انگار وقتی سعی کردم بیشتر با خودم به صلح برسم ، بدنم هم داره ترمیم رو آغاز میکنه و خود به خود صورتم زیبا تر و جوان تر و صاف وشفاف تر از قبل شده
در دوره عشق و مودت که یاد گرفتم سعی کنم هماهنگ بشم با روحم هر روز دارم تلاشمو میکنم و تمریناتش رو در کنار دوره عزت نفس انجام میدم
درسته هنوز ننوشتم تو قسمت تمرینات سایت اما به زودی میام و تمرینات رو هم در سایت مینویسم
امروز من از ترسی که خیلی میترسیدم رو به رو شدم و ادامه قدمی که روز 2 دی برای رهایی از عشق برداشتم،که در رد پاهام نوشتم ،قدم برداشتم و دیگه میخوام به تاکید های خدا که گفته طیبه من به وعده ام عمل میکنم
تو هم باید به قسمت خودت عمل کنی
بیشتر توجه کنم و دیگه بچسبم به تغییر شخصیت خودم و بزرگ کردن ظرف وجود خودم
برای دریافت بی نهایت عشق خدا
برای دریافت بی نهایت ثروت و نعمت و فراوانی
برای دریافت سلامتی بی نهایت و هرآنچه که زیبایی و خیر خداست
و از خدا ممنونم بابت تک تک کمک هایی که بهم کرد
تا به من یاد بده
من امروز حس کردم یه قدم بزرگ دیگه برداشتم
و دارم به خدا نزدیک تر و نزدیکتر میشم
اینو از آرامشی که در قلبم و تمام وجودم دارم ،حس و دریافت میکنم
بی نهایت از شما استاد عزیز و مریم جان سپاسگزارم که این همه با عشق آگاهی هارو در اختیار ما قرار میدین
درود بر شما
طیبه جوون چقدر دوست داشتنی هستی دختر
چقدر مثل اسمت طیب و پاکی
چه معصومانه و خالصانه نوشتی
چقدر کیف کردم با نوشته ها و اقدام و عملت و شجاعت عبور از ترس هات
کاملا برام همه چیز تصویر شد
احسنت بهت خواهری
پاداش های درخور و فراوان از سوی خداوند سزاورت هست عزیزم
برات عمیقا خوشحال ام و برات آرزوی بهترین ها رو دارم
وقتی به قول استاد در مسیر درست هستی و به مسیرت و به خداوند ایمان داری
ولی قدم های کوچیک کوچیک و شاید از دید دیگران کم اهمیت ولی از دید خودت مهم و مستمر برمیداری،
خدااای من چه برکاتی داره!
چه تاثیرات عمیقی در شخصیت و زندگی مون میذاره
هر چه داریم پیش میرم خدا را صدهزار مرتبه شکر داریم نسبت به خود قبلی مون غریبه تر میشیم
خدا را شکر که تو مسیر درستیم. متعهدیم و قدم برمیداریم
و خداوند چه زیبا پاسخ میده، از راه های مختلف که دهن بقیه باز میمونه
ولی فقط کسایی که تو این مسیر هست درک می کنند چه گذشته و این نتایج از کجاست
در پناه الله هر روز و هر لحظه بیشتر رشد کنی و بدرخشی عزیزم.
به نام ربّ
سلام دوست زیبای من
زهرا جان
نمیدونم چی بگم
اما عجیبه
همیشه خدا ،هروقت بهم تاکید میکرد
مثلا میگفت
رو باورات کار کن
یا چیزای دیگه رو بارها تکرار میکرد
اما امروز یا چیزی رو دو بار دقیقا امروز تاکید کرد
اما این بار درمورد اسمم
طیبه
من اومدم سایت دیدم دوتا پاسخ برام اومده
عجیب بود هم زمان ،هردو پاسخ ،درمورد اسمم نوشته شده بود
بعد از شما دوستی در رد پای من در دوره عشق و مودت نوشته بود
چقدر آینده ت روشنه طیبه جان
فدای قلب طیبت بشم
و شما نوشتین
چقدر مثل اسمت طیب و پاکی
الان که داشتم مینوشتم یه لحظه استاد رنگ روغنم یادم اومد
از روزی که من دوره عشق و مودت رو خریدم
چند هفته هست که استادم سر کلاس مدام اسممو میگه
هی میگه طیبه این اینجوری شد
طیبه فلان چیز رو تو نقاشی بهت توضیح بدم
من چند هفته بود که با خودم میگفتم چرا این روزا استادم هی اسممو میگه
در صورتی که کمتر اسم منو میگفت
یا توجه بیشتری از آدما میدیدم
اما اسمم رو زیاد تکرار کردنش برام عجیب بود
تا اینکه دوتا پاسخ در سایت ،اونم تو یه روز
جملاتی شبیه به هم درمورد اسمم؟؟؟؟
نمیدونم چیه دلیلش
پاک و پاکیزه
منظور خدا از گفتن معنی اسمم و تاکید اونم دو بار همزمان چی بوده؟!
چند روز پیش من هدایت شدم به فایل نشانه من برای واضح تر شدن قدم بعدی
اونجا نوشته بود که
اگر به دیدگاه یک دوست هدایت شدی ،به سادگی از آن نگذر
با چشمانی بینا به دنبال نشانه های هدایت بگرد
نمیدونم صبح که یه بار هردو پیام رو خوندم برام عجیب بود
بلافاصله گفتم خدای من چی میخوای بهم بگی
دو بار معنی اسممو گفتی
نمیدونم شاید باید رها باشم که به وقتش بهم بگه چرا تکرار میکنه
ممنونم ازت دوست زیبای من که وقت گذاشتی و برای من با دستان پر مهرت نوشتی
دوستت دارم
از خدا میخوام بی نهایت زیبایی و شادی و سلامتی و آرامش و عشق و ثروت و نعمت برای شما
سلام خدمت همه عشق هام از طرف پروردگارم(。‿。)
خواسته من:
رسیدن به آزادی مالی ، مکانی و زمانی در کارم
بهایی که پرداختم و باید بپردازم:
یک.پیج کاری خودم رو در اینستاگرام بهم الهام شد که بزنم و زدم و هنوز نتیجه ای نگرفتم ولی مطمئنم هیچ کدام از حرف های پروردگارم بی نتیجه نیست چون بهم گفت در آینده ای نچندان دور دنیای کاری تو در اینترنت خواهد بود و حتی این ایده هم اومد که به محض اینکه درامد داشتم سایت خودم رو هم بزنم و با پیجم تبلیغ سایتم را هم بکنم یه جورایی مثل استاد که با شبکه های اجتماعی اش تبلیغات سایتشو خودش میکنه.
دو.تک تک تمریناتمو چک کنم و یه آنالیز کامل بر کار هام داشته باشم و سعی کنم تمرکزم رو غیر از پیجم روی خودم خیلی زیاد داشته باشم.
سه.به تک تک ایده های کاریم برای پیج و … عمل کنم هرچی که باشه احساس خوب داد حتی غیر منطقی و عجیب بود صد در صد بهش بعمل میکنم.
چهار.با هیچکدام از نزدیکانم که میدانم هم مدارم نیستن و در جهت رسیدن به اهدافم نیستن و میتونن ورودی بد بهم بدن 1/5 ساله از وقتی کارمو تمرکزی شروع کردم ارتباطی نداشتم حتی تماس مگر اضطراری و اونم با گوش کردن به الهاماتم و تمام شماره هامو جز خوانوادم حذف کردم و ارتباط قطع کامل و از دور سلام علیک که باور منفی ازشون بهم نرسه رابطه ام با خوانوادم هم یه جورایی قطعه چون نه با اونا غذا میخورم نه میخوابم نه تفریحی و نه هیچ عمل دیگه ای فقط همینه که با هم در یک خانه زندگی میکنیم و غذامو میرم درست میکنم میبرم اتاقم میخورم و روی خودم و کارم کل تایمم رو تمرکز دارم چون اونا هم پر از باورای منفی هستن و دنبال فرصتی که اون باورایی که ضعیف شون کردم رو مثل علفای هرز اب بدن و این کارم تو این مدت به محض اینکه الهام شد انجام دادم.
پنج.جوری به خودم تعهد دادم که ایندفعه یا مرگه آخرش که بد نیست چون ما از اوییم و به سوی او برمیگردیم یا مجبوره منو به هدفم هدایت کنه یعنی باهاش حساب کتابمو کامل کردم وظیفه من بندگی خودت نه بنده هات و شرایط و عوامل بیرونی و وظیفه تو رساندم به خواسته ها پس وظیفه تو انجام بده و تمام.گفتم ایندفعه چون یه بار دیگه همین کارمو شروع کرده بودم شش ماه قبل این شروع ولی چون باورای داغون داشتم و با استاد اشنا نبودم ول کردم و همچنین ایمان ضعیف.
شش.هر روزی حداقل 2 ساعت مطالعه برای بالا بردن اطلاعاتم در کارم که این یک سال اول کل روز بود تا یه کلیتی رو گرفتم و الان حداقلش دو ساعت از اون وظیفه های منه و یک فایل رایگان استاد رو حرفه ای دیدن و در حد توانم کامنت دیدن و کامنت خودن و یک فایل سفر به دور آمریکا و کامنت خواندم و نوشتن در حد چند تایی که وقتم بکشه.
هفت.از همون اول همیشه یک گوشم پر از صدای فایل ها باشه در هر کاری غیر از اونایی که نمیشه واقعا وگرنه در هر کاری.
هشت.صحبت نکردن از این فایل های استاد پیش هیچکس،مشورت ندادن، عقل کل نبودن ، راهنمایی نکردن جز تا وقتی که به هدفم صد در صد رسیده باشم و همه فقط بهم پول بدن که رازمو بهشون بگم خخخ چون واقعاً راه دیگری نیست برای اینکه بتونی ادم جلوی خودشو بگیره.
نه.تمرکز روزانه روی کار و باور سازی.
ده.تمیز کردن چشم و گوش و دهان از هر گونه حرف یا باور منفی و مخالف با خواسته اینو کامل هنوزم که هنوزه بعضی وقتا از دستم در میره ولی دارم روی خودم کار میکنم اما تلویزیون و فضای مجازی رو تونستم از همون اول حذف کنم یعنی به هیچ کانال و پیج و اخباری گوشو چشم نمیدم هیییچچچ.
یازده.شروع روزی چند ایه قران.از اولا انجام میدادم الان مدتیه فراموش شده دوباره چند شبه خودمو متعهد کردم.
دوازده.ساعتای 10 شب خوابیدن که برای هدفم هم عالیه و صبح قبل 8 ترجیحاً 7 بیدار شدن مثل امروز که قبل 7 بیدار شدم.
سیزده.هزار تومن به هزارتومن پولی که دارمو در جهت هدف خرج کنم و واقعا هم تا الان کردم با اینکه یه جوون دورو بر 20/25 ساله ام که خودتون میدونین چه خرجا میکنن حتی اولا که خیلی باورام داغون تر بود و وضعیت مالیم ضعیف تر چون کارم تا همین یک ماه پیش به درآمد نرسیده بود و الانم درامد ثابت نداره و تو سوپری کار میکردم حتی مدتی بود که مو هامو ارایشگاه نمیرفتم و کامل صاف میکردم میگم با اینکه جوونم ولی میگفتم هدفم واجب تر استادو نگا با کله صافم اینهمه عاشقشن(θ‿θ)خخخ و حتی یکی دو ماه چون تو سوپری هم بودم فقط تخم مرغ و برنج غذای روزم بود و خلاصه اینجوری چه برسه به لباسو اینجور چیزا مگه کفش که برای کارم واجبه و اونم کفش چوپانی میگیرم سریع پاره میشه ایندفعه میخوام اگه بتونم بهتر بخرم چون عین ابزار کارمه دیگه وگرنه من فقط هدفم موخوام.( ‿)
چهارده.ایجاد قدرت تبلیغ کارم به صورت حضوری برای هرکسی و تو مجازی که ایجادش کردم یه جورایی ولی باید روش کار کنم.
پانزده.جلو رفتن با تمام این اصول تا وقتی که یا به هدفم برسم یا به خدا.انالله و آنا الیه راجعون(◍•ᴗ•◍)
امیدوارم که این جانم رو بپذیره پروردگار کنار بقیه چیزایی که گفتم تا منو به هدفم هدایت کنه و منو لعلکه ترضی کنه.ᕙ( • ‿ • )ᕗ
سلام و صد سلام.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت، از کفت بیرون کند
گام هشتم:
کلام اصلی استاد در این فایل: اگر در مسیر درست قرار بگیری، الهامات خدا جون رو دریافت میکنی و اگر ایمان و توکل داشته باشی، جسارت به خرج میدهی و بها میدهی و به الهامات عمل میکنی و پله پله و تکاملی به نتایج عاالی میرسی …
باید بها داد…
باید عمل کرد…
حرف بی عمل، حرف مفت است و بس….
استاد جان من در اینجا اعتراف میکنم که دو تصمیم در زندگی دارم که الهامات زیادی در اون موارد در ابن سال ها، دریافت کرده ام، اما نتونستم عمل کنم…چونکه ایمانم به اندازه کافی نبوده و مرد عمل نشده ام ….
گاهی از خودم بدم میاد که نتوتستم تا الان از نقطه امنم در بیام و عمل کنم …. اما شیما را با همین ویژگی ها در اغوش میکشم و می پذیرمش و بهش فرصت میدم که بتونه رشد کنه که مرد عمل بشود ….
البته که خیلی موارد هم هست که بها داده ام و عمل کرده ام و چه نتبجه ها گرفته ام …
مثلا وقتی بعد از چند سال مستأجری، صاحبخانه بگه که باید بلند بشی، چون خانه ام را میخواهم و اولش چقدر ناراحت شدیم و بعد گفتیم حتما خیری است در اون ….. و تصمیم گرفتیم خانه مان و زمینمان در کرج را بفروشیم و تبدیل به یک خانه در تهران بکنیم که از مستاجری راحت بشیم و با اینکه پروسه بسیار سنگینی بود و همسرم زیاد تمایل به این کار نداشت، عزمم را جزم کردم و شروع کردم و از خداوند کمک خواستم و خودم رو، به خودش سپردم و …. رفتم جلو و …. تونستم این کار را انجام بدم. خدا رو سپاس….و الان سه سالی میشه که صاحبخانه ی خانه ای خوش نقشه، خوش نور و با تمام امکانات در محله ای عالی در تهران هستیم. خدا را سپاس
پس شیما بانو، هر جا که هنوز نتیجه ندیده، چون عملی هم نداشته و پا رو ترساش نگذاشته …
رسیدن به هدف، بها میخواهد
بهشت را به بها دادند، نه به بهانه
ایمان و توکل داشته باش و الهامات را دریافت کن و حرکت کن
شیما بانو
به نام خداوند روزی دهنده
درود بر اساتید عزیزم
درود بر دوستان گرامی
گام هشتم : مفهوم ایمان + عمل صالح در مسیر هدف
به خواسته ای که در حال حاضر بیشتر از هر چیز دوست داری به آن برسی فکر کن. سپس لیستی آماده کن درباره اینکه: چه بهایی حاضری برای تحقق این خواسته بپردازی؟
من میخوام در درجه اول مدارم بالا بره
میخوام به ثروت فراوان برسم. چون با داشتن ثروت میتونم به همه خواسته هام برسم.
خوب من اول باید بهای رسیدن به هدفم رو پرداخت کنم.
* کنترل ذهن و ورودیهای اون
* بیشتر توی سایت باشم
* محصولاتی که خریدم با جدیت روش کار کنم
* کامنت بخونم، خیلی بیشتر از قبل
* کامنتای عقل کل رو هم بخونم اونایی که در مورد فراوانی و ثروت هست
* به فراوانی هر چیزی توجه کنم
* در مورد هدفم با خودم صحبت کنم و بنویسم
* باورهای قدرتمند کننده در راستای هدفم بسازم و تکرار کنم
* ثروت 1 ، 2 ، 3 رو بخرم و مثل وحی منزل به آگاهی های اون عمل کنم و تمرینات رو انجام بدم
* فایل چند برابر شدن درآمد در یک سال و گوش کنم و کامنتا رو بخونم
* در یک حرفه که علاقه دارم به صورت حرفه ای آموزش ببینم و متخصص بشم
* با توکل به خدا قدم بردارم در راستای هدفم و از اون تخصصی که کسب کردم ، کسب درآمد کنم
* اگه به مشکلی برخوردم نا امید نشم و ادامه بدم که جهان پاداش میده بهم
* سعی کنم حرفه ای که انتخاب میکنم، در مسیر درست باشه و هیچ وقت پا رو اصولم نذارم
* برای موفقیت استعداد مهم نیست. باید ایمان ،باور،توکل و جسارت داشته باشم
* اگه به تضاد برخورد کردم نا امید نشم. چون تضادها باعث میشه که من خواسته هامو بشناسم
* افراد سمی رو از زندگیم حذف کنم
امیدوارم هر روز یک قدم کوچک در راستای رسیدن به هدفم بردارم
در پناه الله