مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»

سوالات:

  • شما برای خلق زندگی دلخواه خود، بر چه ترسهایی غلبه کرده اید و چطور؟ 
  • چه بخش از آموزه های خود را برای غلبه بر ترس، پیشنهاد می کنید؟
  • چگونه فرصت های سازنده را از دام های ویران کننده تشخیص دهیم و در دام طمع نیفتیم؟ 

مفاهیمی که استاد در پاسخ به سوالات در این قسمت توضیح داده اند:

  • رابطه مستقیم بین “جسارت برای حرکت” و “از بین رفتن خود به خودی ترسها”
  • طبیعی ترین حالت غلبه بر ترس، اقدام کردن با وجود ترسیدن است؛
  • راهکار غلبه بر ترس ها؛
  • بهای رسیدن به خواسته ها؛
  • رشد به معنای نترسیدن نیست بلکه به معنای اقدام کردن با وجود ترس است؛
  • “ترس و شک”، بزرگترین ابزارهای شیطان برای گمراه کردن ما هستند؛
  • عزت نفس عاملی قدرتمند کننده برای غلبه بر ترسهاست. زیرا اساس عزت نفس واقعی بر “توحید” استوار است؛
  • کار کردن روی ترس های یک پروسه دائمی است. به همین دلیل کار کردن روی توکل و توحید، یک موضوع دائمی است؛
  • ترفند پونزی چیست و چه باورهایی فرد را در دام ترفند پونزی گرفتار می کند؛
  • باورهایی که فرد را از افتادن در دام هر ضرری با الگوی ترفند پونزی، محافظت می کند؛
  • آگاهی های دوره روانشناسی ثروت، نه تنها نعمت ها را وارد زندگی شما می کند بلکه جلوی ضررهای بزرگی را می گیرد که خرابکاری های آنها به راحتی قابل جبران نیست؛
  • کلید های روانشناسی ثروت 1 برای خلق ثروت پایدار؛
  • تشخیص “فرصت های سازنده” از “دامهای ویرانگر” به کمک آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1

تمرین دانشجویان پروژه مهاجرت به مدار بالاتر:

الف) تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید. منظور از ترفند پونزی، هر ترفندی است که:

  • به شما وعده ی یک شبه پیمودن ره صدساله را میدهد؛
  • هر ترفندی که اساس آن طمع است نه ارزش آفرینی؛
  •  هرترفندی که اساس آن احساس بی لیاقتی و ناتوانی درباره خلق شرایط دلخواه در زندگی است.

نشانه اینکه فرد در دام این ترفندها افتاده این است که: برای رسیدن به خواسته ای که از نظر فرکانسی فاصله زیادی با آن دارد و ظرف وجود او آماده دریافت آن نیست، به جای پر کردن این فاصله فرکانسی بوسیله کار کردن روی بهبود شخصیت خود  و افزایش ظرف وجود خود، می خواهد این فاصله را با ایده ها و وعده هایی پر کند که به او وعده یک شبه پیمودن ره صدساله را می دهد. وعده استفاده از شانسی که در خانه او را فقط همین الان و همین یک بار زده است. فردی که درگیر این دام باشد، تنها وقتی به هوشیاری می رسد که در این مسیر نه تنها دارایی های قبلی اش را  از دست بدهد بلکه برای بازگشت به نقطه صفر، راه پر پیچ و خمی را می پیماید. جهان با این ضربه سنگین به او می گوید که هرگز قادر به دور زدن قانون نیست. 

اگر شما هم چنین تجربیاتی دارید، در بخش نظرات بنویسید چه درسهایی از این تجربیات تلخ گرفتید و چگونه از این درسها برای رسیدن به نتایج پایدار استفاده کرده اید؟

حتی در حالت هوشمندانه، چطور از این نوع تجربیاتی که اطرافیان شما داشتند، درس گرفتید؟ یعنی بدون اینکه درگیر این دام شوید، برای خود تصمیمات از پیش تعیین شده ساختید تا در چنین لحظاتی قانون را به یاد بیاورید و در دام این ترفندها نیفتید؟

و سوال اساسی تر این است که: آیا هنوز هم آن درسها را به یاد دارید و آنها را در روند پیشرفت خود لحاظ می کنید؟

ب) درباره تجربیاتی بنویسید که به خاطر درک قانون تکامل، به جای طمع ورزیدن، به این نوع ایده ها و وعده ها با اطمینان “نه” گفتید چون می دانستید که تنها راه رسیدن به خواسته مد نظر، آماده کردن ظرف وجودتان و مهاجرت به مدار آن خواسته است. به همین دلیل قدمهای محکمی برای رشد شخصیت درونی خود برداشتید. روی بهبود مهارت ها و توانایی های خود در راستای آن خواسته کار کردید، حل مسائل پیش رو را یاد گرفتید و به این شکل شخصیت شما آماده دریافت آن خواسته شد. سپس نه تنها از این مسیر رشد لذت بردید، نه تنها از مسیر هموار به آن خواسته رسیدید بلکه مهم تر از همه، فرمول تحقق خواسته را یاد گرفتید و این توانایی از هر نتیجه ی دیگری برای شما با ارزش تر بوده است.

یادآوری هر دو شکل از تجربیات بالا، اهرم رنج و لذت قوی در ذهن می سازد تا بهبود شخصیت درونی خود را با اختلاف، بالاترین اولویت زندگی خود قرار دهد. نتیجه این اهرم، روان شدن چرخ زندگی و نشستن روی شانه های خداوند در مهاجرت به مدارهای بالاتر است.

منتظر خواندن تجربیات سازنده شما هستیم


منابع  کامل درباره آگاهی های این قسمت: آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 برای بیدار کردن توانایی خلق ثروت در وجودمان

یکی از کمترین برکتهای عمل به آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 در زندگی دانشجو این است که:آگاهی های این دوره دانشجو را از افتادن در دام های نامرئی ای حفظ می کند که آدمهای زیادی توانایی تشخیص این دام ها را از فرصت های سازنده ندارند.

آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، با پرورش عضله “مولد بودن” در وجود دانشجو، تنها راه رسیدن به موفقیت مالی پایدار را در وجود او نهادینه می کند. این درک، توانایی تشخیص “دامهای مخرب” را از “فرصت های سازنده”، را به دانشجو یاد می دهد و او را از ضررهایی ویرانگر حفظ می کند که اگر فردی در دام آنها بیفتد، به این راحتی قادر به جبران خرابکاری های این نوع از باورهای محدود کننده نخواهد بود.

آگاهی های این دوره شما را از مدار فقر و هر ایده ای دور می کند که شما را در این مدار نگه میدارد؛ 

آگاهی های این دوره مانع اخذ تصمیمات مخربی می شود که آنقدر می تواند اوضاع را سخت کند که حتی برگشتن به نقطه صفر، نیازمند پیمودن هفت خوان رستم می شود؛

وقتی با آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 همنشین می شوی و قانون خلق ثروت پایدار را یاد می گیری، متوجه می شوی مسیر رشد چقدر مسیر هموار و لذت بخشی است و البته این روند طبیعی زندگی است. اما دلیل اینکه افراد زیادی در مسیر های پر پیچ و خم گیر افتاده اند، نه به این دلیل است که رسیدن به خواسته ها سخت است بلکه به این دلیل است که آن افراد سکان را به دست باورهای محدود کننده ذهن شان داده اند.

آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 ، در مسیر بهبود اوضاع مالی، سکان را از ذهن محدود کننده می گیرد و به دست باورهای توحیدی و ثروت آفرینی می سپارد که نسبت به مسیر تجربه نعمت ها، دیدی وسیع دارد و سرراست ترین مسیر برای رسیدن از جایی که هستید به بی نیازی مالی را می شناسد.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»
    104MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1272 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعيده رضايى» در این صفحه: 1
  1. -
    سعيده رضايى گفته:
    مدت عضویت: 2009 روز

    به نام خدای بزرگ و بخشنده

    سلام و احترام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی، همینطور همه دوستان عزیزم.

    ترس…..

    از نظر من یک حس کاملا طبیعی و غریزی که باید در وجود هر انسانی وجود داشته باشه تا اون رو از خطراتی که سلامتی و زندگیش رو تهدید میکنه حفظ کنه.

    اما کارکرد ذهن طوریه که بر اساس تجربه ترس رو معنی میکنه.

    حالا اگر اتفاقی که طبق تجربه باعث ایجاد ترس شده احتمالش بسیار بسیار کم باشه، یا اینکه اصلا یک ترس توهمی باشه، چی؟

    ذهن بزرگش میکنه و بهش پر و بال میده.

    ذهن ما علاقه بسیار زیادی به سناریوچینی و پیش بینی کردن داره.

    از طرفی ذهن که کارش حفاظت از ماست به منطق هم نیاز داره.

    اما زیبایی ماجرا اینجاست که خودآگاه ما میتونه مسلط بر ناخودآگاه و غریزه بشه.

    یعنی ما می تونیم آگاهانه سکان کشتی رو به دست بگیریم و از سلاح ذهن برای تشخیص ترس درست از نادرست در مقابل خودش بهره ببریم.

    من از یه زمانی سعی کردم به حرف استاد ایمان بیارم و ترسهای بی اساسم رو دونه دونه شناسایی کنم. ببینم کدوماش به دردم میخوره و کدوماش نه.

    چون به نظر من اصلا نترسیدن یعنی کاملا بی کله بودن. ترس گاهی نیازه. به شرطی که باعث احتیاط و واقع بینی بشه و از خوشبینی های ساده لوحانه یا بدبینی های افراطی جلوگیری کنه.

    نه اینکه کلا آدم رو فلج کنه.

    دیدم من از خیلی چیزها بیخودی می ترسم که اصلا وجود خارجی ندارند.

    مثل ترس از نیامدن پول.

    مثل ترس از تنها شدن.

    ترس از دوست داشته نشدن در جمع غریبه و آشنا.

    ترس از نتوانستن و از پس کارهای ساده برنیامدن.

    ترس از ابراز وجود در جمع و مقبول واقع نشدن.

    اینها بخشی از ترسهاییه که من در خودم کشف کردم و دیدم هیچ پایه منطقی ندارن.

    پس سعی کردم فضای ذهنم رو پاکسازی و خلوت کنم و بعدش دیدم که چه درهایی برای رشدم باز شد. اصلا نفس کشیدم. شکفته شدم.

    البته می دونم که هنوز خییییییییلی فضای ذهنی بسته دارم که باید باز بشن و جا برای شکوفایی زیاده.

    و اما طمع….

    باعث افتخار نیست که بگم من و همسرم هم در سال اول زندگیمون درگیر همین ترفند پونزی به شکل و شمایل یک شرکت وابسته به بورس امریکا شدیم. و تقریبا 2000 دلار ضرر کردیم.

    اما خوشبختانه خبر خوبش اینجاست که با یک بار اشتباه دیگه یاد گرفتیم و هیچوقت وارد این بازیها نشدیم.

    طمع همون صداییه که میگه: حالا که 1000 دلار گذاشتی توی شرکت x و دارن ماهی 150 دلار بی دردسر میدن پس بیا ایندفعه 2000 دلار بگذار.

    و نتیجه شد ضرر.

    اما وقتی با همسرم در مورد موضوع این فایل و نمودش در زندگی خودمون صحبت کردم به این نتیجه رسیدیم که ترسهای ما خیلی بیشتر از طمعمون هست و ما بیشتر گرفتار ترسیم.

    ترس های بیهوده از شرک میاد. وقتی من انقدر خدای قشنگم رو نشناختم که بهش اندازه یک رییس اداره اعتماد ندارم، اندازه یک رییس بانک روی قولش حساب نمی کشم من مشرکم.

    خدایی که همواره وعده فزونی و نعمت و رحمت میده و من نادیده می گیرمش من دارم به خودم ظلم می کنم.

    من عمرم رو تلف می کنم بخاطر وعده فقر و فحشایی که دلم گواهی میده از سوی شیطانه.

    ولی عادت کردم به ترسیدن. چون آموزشی غیر از این ندیدم و باز هم ترسیدم که به ترسهام شک کنم.

    ما حتی از شک کردن هم می ترسیم.چه برسه به خلاف قاعده و عرف خانواده و جامعه عمل کنیم.

    راه حلش فقط به نظر من تقویت احساس ارزشمندی و عزت نفسه تا بهمون ثابت بشه اگر خلاف جهت آب شنا کنیم نه تنها بدبخت و منفور و تنها نمیشیم بلکه به سرزمین پرنعمت تری هدایت میشیم که اونهایی که رفتن فقط میدونن چه جواهریه.

    و البته خدا وصفش رو در قالب بهشت بارها و بارها بهمون گفته. ولی ما باورش نکردیم.

    به امید خرد و عمل به ندای هدایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای: