مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»

سوالات:

  • شما برای خلق زندگی دلخواه خود، بر چه ترسهایی غلبه کرده اید و چطور؟ 
  • چه بخش از آموزه های خود را برای غلبه بر ترس، پیشنهاد می کنید؟
  • چگونه فرصت های سازنده را از دام های ویران کننده تشخیص دهیم و در دام طمع نیفتیم؟ 

مفاهیمی که استاد در پاسخ به سوالات در این قسمت توضیح داده اند:

  • رابطه مستقیم بین “جسارت برای حرکت” و “از بین رفتن خود به خودی ترسها”
  • طبیعی ترین حالت غلبه بر ترس، اقدام کردن با وجود ترسیدن است؛
  • راهکار غلبه بر ترس ها؛
  • بهای رسیدن به خواسته ها؛
  • رشد به معنای نترسیدن نیست بلکه به معنای اقدام کردن با وجود ترس است؛
  • “ترس و شک”، بزرگترین ابزارهای شیطان برای گمراه کردن ما هستند؛
  • عزت نفس عاملی قدرتمند کننده برای غلبه بر ترسهاست. زیرا اساس عزت نفس واقعی بر “توحید” استوار است؛
  • کار کردن روی ترس های یک پروسه دائمی است. به همین دلیل کار کردن روی توکل و توحید، یک موضوع دائمی است؛
  • ترفند پونزی چیست و چه باورهایی فرد را در دام ترفند پونزی گرفتار می کند؛
  • باورهایی که فرد را از افتادن در دام هر ضرری با الگوی ترفند پونزی، محافظت می کند؛
  • آگاهی های دوره روانشناسی ثروت، نه تنها نعمت ها را وارد زندگی شما می کند بلکه جلوی ضررهای بزرگی را می گیرد که خرابکاری های آنها به راحتی قابل جبران نیست؛
  • کلید های روانشناسی ثروت 1 برای خلق ثروت پایدار؛
  • تشخیص “فرصت های سازنده” از “دامهای ویرانگر” به کمک آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1

تمرین دانشجویان پروژه مهاجرت به مدار بالاتر:

الف) تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید. منظور از ترفند پونزی، هر ترفندی است که:

  • به شما وعده ی یک شبه پیمودن ره صدساله را میدهد؛
  • هر ترفندی که اساس آن طمع است نه ارزش آفرینی؛
  •  هرترفندی که اساس آن احساس بی لیاقتی و ناتوانی درباره خلق شرایط دلخواه در زندگی است.

نشانه اینکه فرد در دام این ترفندها افتاده این است که: برای رسیدن به خواسته ای که از نظر فرکانسی فاصله زیادی با آن دارد و ظرف وجود او آماده دریافت آن نیست، به جای پر کردن این فاصله فرکانسی بوسیله کار کردن روی بهبود شخصیت خود  و افزایش ظرف وجود خود، می خواهد این فاصله را با ایده ها و وعده هایی پر کند که به او وعده یک شبه پیمودن ره صدساله را می دهد. وعده استفاده از شانسی که در خانه او را فقط همین الان و همین یک بار زده است. فردی که درگیر این دام باشد، تنها وقتی به هوشیاری می رسد که در این مسیر نه تنها دارایی های قبلی اش را  از دست بدهد بلکه برای بازگشت به نقطه صفر، راه پر پیچ و خمی را می پیماید. جهان با این ضربه سنگین به او می گوید که هرگز قادر به دور زدن قانون نیست. 

اگر شما هم چنین تجربیاتی دارید، در بخش نظرات بنویسید چه درسهایی از این تجربیات تلخ گرفتید و چگونه از این درسها برای رسیدن به نتایج پایدار استفاده کرده اید؟

حتی در حالت هوشمندانه، چطور از این نوع تجربیاتی که اطرافیان شما داشتند، درس گرفتید؟ یعنی بدون اینکه درگیر این دام شوید، برای خود تصمیمات از پیش تعیین شده ساختید تا در چنین لحظاتی قانون را به یاد بیاورید و در دام این ترفندها نیفتید؟

و سوال اساسی تر این است که: آیا هنوز هم آن درسها را به یاد دارید و آنها را در روند پیشرفت خود لحاظ می کنید؟

ب) درباره تجربیاتی بنویسید که به خاطر درک قانون تکامل، به جای طمع ورزیدن، به این نوع ایده ها و وعده ها با اطمینان “نه” گفتید چون می دانستید که تنها راه رسیدن به خواسته مد نظر، آماده کردن ظرف وجودتان و مهاجرت به مدار آن خواسته است. به همین دلیل قدمهای محکمی برای رشد شخصیت درونی خود برداشتید. روی بهبود مهارت ها و توانایی های خود در راستای آن خواسته کار کردید، حل مسائل پیش رو را یاد گرفتید و به این شکل شخصیت شما آماده دریافت آن خواسته شد. سپس نه تنها از این مسیر رشد لذت بردید، نه تنها از مسیر هموار به آن خواسته رسیدید بلکه مهم تر از همه، فرمول تحقق خواسته را یاد گرفتید و این توانایی از هر نتیجه ی دیگری برای شما با ارزش تر بوده است.

یادآوری هر دو شکل از تجربیات بالا، اهرم رنج و لذت قوی در ذهن می سازد تا بهبود شخصیت درونی خود را با اختلاف، بالاترین اولویت زندگی خود قرار دهد. نتیجه این اهرم، روان شدن چرخ زندگی و نشستن روی شانه های خداوند در مهاجرت به مدارهای بالاتر است.

منتظر خواندن تجربیات سازنده شما هستیم


منابع  کامل درباره آگاهی های این قسمت: آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 برای بیدار کردن توانایی خلق ثروت در وجودمان

یکی از کمترین برکتهای عمل به آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 در زندگی دانشجو این است که:آگاهی های این دوره دانشجو را از افتادن در دام های نامرئی ای حفظ می کند که آدمهای زیادی توانایی تشخیص این دام ها را از فرصت های سازنده ندارند.

آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، با پرورش عضله “مولد بودن” در وجود دانشجو، تنها راه رسیدن به موفقیت مالی پایدار را در وجود او نهادینه می کند. این درک، توانایی تشخیص “دامهای مخرب” را از “فرصت های سازنده”، را به دانشجو یاد می دهد و او را از ضررهایی ویرانگر حفظ می کند که اگر فردی در دام آنها بیفتد، به این راحتی قادر به جبران خرابکاری های این نوع از باورهای محدود کننده نخواهد بود.

آگاهی های این دوره شما را از مدار فقر و هر ایده ای دور می کند که شما را در این مدار نگه میدارد؛ 

آگاهی های این دوره مانع اخذ تصمیمات مخربی می شود که آنقدر می تواند اوضاع را سخت کند که حتی برگشتن به نقطه صفر، نیازمند پیمودن هفت خوان رستم می شود؛

وقتی با آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 همنشین می شوی و قانون خلق ثروت پایدار را یاد می گیری، متوجه می شوی مسیر رشد چقدر مسیر هموار و لذت بخشی است و البته این روند طبیعی زندگی است. اما دلیل اینکه افراد زیادی در مسیر های پر پیچ و خم گیر افتاده اند، نه به این دلیل است که رسیدن به خواسته ها سخت است بلکه به این دلیل است که آن افراد سکان را به دست باورهای محدود کننده ذهن شان داده اند.

آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 ، در مسیر بهبود اوضاع مالی، سکان را از ذهن محدود کننده می گیرد و به دست باورهای توحیدی و ثروت آفرینی می سپارد که نسبت به مسیر تجربه نعمت ها، دیدی وسیع دارد و سرراست ترین مسیر برای رسیدن از جایی که هستید به بی نیازی مالی را می شناسد.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»
    104MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1272 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مهدی وثوق» در این صفحه: 2
  1. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1906 روز

    گام چهارم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر

    .

    سلام

    همون اوایل اشناییم با استاد و شنیدن داستان آلفردو پونزی خدا هدایتم کردو فاصله فرکانسی زیادی با این قبیل پیشنهادها پیدا کردم. خداروشکر چیزی الان یادم نمیاد که بخام در راستای تمرین یادداشتش کنم.

    اما طمعی که وصل میشه به باور کمبود تو زندگیم مشهود هست.

    مثلا ذهنم میگه از فلان چیز الان که ارزونه و بعدا باز لازمت میشه بیشتر بخر، انبار کن.

    یا فلان چیز که جا داره و مشتری میخادش، پس بالاتر بفروشش و موارد دیگه ای که با همین ماهیت درگیرش هستم، که تا الان با عبارت »انصاف« داشته باش، تا حدودی تونستم جلوشو بگیرم اما متاسفانه عملکردم ضعیفه و دلم میخاد اگاهی بهم برسه و هدایت و رشد پیدا کنم.

    —————

    هر ترس و تشویشی که مربوط به :

    – مرگ، مُرده ها و قبرستون

    – تاریکی و جن.

    – ورد ، جادو یا دعانویسی.

    – تنهایی یا ترد شدن.

    – احتمال سرقت یا زورگیری

    – احتمال حمله هر گونه حیوانی در دریا یا صحرا

    – رفتن به هر مدل محیط جدید یا ناشناخته ای تو دنیا

    – هر گونه تغییر و هرگونه تجربه ی جدید

    زنجیر هایی بودن که خوب میدونم قبل آشناییم با استاد و اموزش هاشون ، حسابی محدودم کرده بودن اما خداروشکر تا حد خیلی زیادی بهشون غلبه کردم و میشه گفت دیگه نگرانی راجبشون ندارم.

    خیلی بی کله و سریع اقدام و استقبال میکنم ولی کماکان خودمو نیازمند به حمایت و هدایت خدا میبینم.

    کامنتم وارد حاشیه میشه وگرنه از حرکت های زیادی که در جنبه های مختلف انجام دادم ، در حالی که ادمای کمی بخاطر توهم ها و احتمالات احتمالی حاضر به انجامش نیستن، مینوشتم .

    میخام مستقیم برم سر اصل مطلبی که واسم موهبت ها و تجربه های دلپذیری به وجود اورده و خیلی ازین بابت راضیم.

    خونواده،، دوستا گه گاهی که در جریان یه سری پروژه ها یا حرکتام قرار میگیرن، ازم میپرسن چطور نترسیدی؟؟؟

    اعتراف میکنم هربار به اونا میگفتم کلید ترس تو مغزم تعبیه نشده و با دیالوگ های خفن، خودمو سوپرمن جلوه میدادم .

    اماااااااا راستشو بخام بگم :

    من واقعا میترسم، هر بار.

    اما به لطف خدا یادگرفتم در عین ترس اقدام کنم ، بهش غلبه کنم.

    چون به این باور رسیدم ؛ ترسیدن و فرار کردن از چیزی که میترسونت،

    رنج و ترس بیشتری از روبه رو شدن باهاش داره.

    .

    خداروشکر بخاطر باور به عبارت بالا، هر چیزی که بخاد منو وادار کنه که ازش بترسمو فرار کنم، باعث میشه معکوس عمل کنمو برم تو دلش تا ترس ترسیدنم از بین بره.

    ( چقد این فیدبک ذهنمو دوس دارم و چقد دلم میخاد وقتی بهم بگن نمیتونی انجامش بدی، مثه ماجرای ترسیدن،، انگیزه بگیرمو انجامش بدم. با تمام وجودم در این خصوص از خدا تقاضا حمایت و هدایت دارم. )

    در کل خوووب میدونم این توانایی غلبه بر ترس ها، که با کار کردن رو باورهام در من شکل گرفته ، بخاطر محدودیت هایی که تو مغزم از قدیم بود، به وجود اومده.

    رو این موضوع کار کردم و الان با قدرت، عناوین بالا رو یادداشت کردم و امیدوارم بلاخره بتونم به تنها ترسی که تو ذهنم مونده غلبه کنم…

    در واقع وقتی استاد تو این فایل راجب ترس ها و توهم ها صحبت کرد، فهمیدم الان از هیچ چیزی اندازه بی پولی نمیترسم.

    ترس ازینکه مبادا در اینده از پس هزینه هام برنیام.

    مبادا اتفاقی بیوفته که پول کم بیارم .

    مبادا نتونم پول بسازم.

    و چندین و چنتا ترسی که کاملا میدونم توهمه اما نمیدونم چجوری از استراتژی حمله کردن بهش، استفاده و مغلوبش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    در این خصوص گیج و سرگمم …

    نمیدانم.

    تو این مرحله با مطرح کردنش ، سهم خودم رو تو این پروژه انجام میدم و امیدوارم خدا از فضل و رحمتش بر این سعی و تلاش های من بیفزاید و هدایتم کن به راه راست.

    راه کسانی که خیلی شیرین و راحت به نعمت ها و خواسته ها میرسن.

    نه راه کسانی که رو خودشون یا دیگران حساب میکنن و ناکام موندن.

    نه راه کسانی که حتی فکر میکنن هیچ راهی نیست برای رسیدن به نعمت ها و خواسته ها.

    الهی آمین .

    +1724

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  2. -
    مهدی وثوق گفته:
    مدت عضویت: 1906 روز

    سلام

    چراغی با یک کامنت در ذهنم با خوندن یک نوشته پای دیدگاهم ایجاد کرد که در امتدادص به وجد اومدم و کاوشی در درون خودم و قران و یک جستاری پیرامون این دو داشته باشم …

    بماند که به لطف خدا چنتا ترمز و نشتی فرکانسیمم شناسایی کردم :)

    خدایا شکرت …

    این مسئله ای که به امید خدا بهش پرداخته میشه موضوعیه که یه زمانی و تا حدودی هم هنوز ! باگ یا پاشنه اشیل خودمه و اون ” سنجش خودم یا دیگران بر مبنای عوامل بیرونی ”  هست !

    و با خوندن اون کامنت مچ ذهنمو گرفتم !

    بذار اینجوری گفته بشه که واضح تر و شفاف تره :

    ممنونم ازت که بهم محبت داشتی و کامنت نوشتی واسم و تحسین کردی که با توجه به مدت عضویتم(فک کنم زیر ۶۰ روز بودم) و اون روزا که من فقط محصول عزت نفس و کتاب رویاها رو داشتم تعجب کردی از میزان درک و توضیحات و حتی روند پیشرفتم که همینجا اعتبارشو میدم به خدای هدایتگرم : )

    دلیل این نوع نگاه موقع دیدن نتایج اشخاص و سنجش اونا برمبنای سن یا موقعیت خانوادگی یا کشور یا هر عامل بیرونی اززززززز پاشنه اشیل کمبود عزت نفس میاد !

    ینی انسان ها خودشونو ذاتا و بدون هیچ دلیلی ارزشمند نمیدونن ینی برای ارزشمند نشون دادن خودشون گاها کلی فعل بیهوده و باطل و بعضا شرک انجام میدن که چی ؟؟؟ که میزان ارزشمندی خودشونو مثلا با میزان کارهایی که انجام دادن یا میزان دانش یا مدرک یا موجودی حساب بانکی و ماشین زیرپا و … به خود و دیگران ثابت کنن !!!

    و بازززز اعتراف میکنم خودم همینجوریم و سعی میکنم کم رنگش کنم و از خدا متشکرم که هدایت و حمایتم میکنه …

    این مبحث موضوعیه که بارها استاد بهش اشاره کرده و به قول مریم خانم شایسته عزیزم که در بدو ورودش به گروه تحقیقاتی عباسمنش با استاد مصاحبه ای داشته مبنی براینکه چراااا ساختن عزت نفس را استاد به عنوان نقطه عطف زندگیشان میدانند … و چه بسا هنوزززز هم بیش از حد به این موضوع بها میدهند!!

    ینی اگه تمام عوامل موفقیت رو تو یه کفه ترازو بزاریم و عامل عزت نفس رو تو کفه دیگه ترازو، کفه عزت نفس بارها و بارها  نه تنها سنگین تره بلکه قابل مقایسه هم نیست …

    ////////////

    خدا هدایتم کرد و ازش میخام بازم فضل و رحمتش رو بر من بیشتر کنه که بتونم ابزاری باشم در مسیر هدایت و گسترش اگاهی و زیبا تر زندگی کردنم و زیبا تر کردن زمین برای زندگی …

    انشاا… در ادامه به عنوان رد پا و تعهد فصل دوم ” روز شمار تحول زندگی ” قسمت ۳۱ ام ! ثبت میشه …

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم …

    ///////////////////

    یک جمله استاد بعد توضیح ماجرای الفردو پونزی ،  بین بقیه صحبتاش واسم بولدتر شد و اون این بود :

    با درک و عملکردن به مفاهیم اموزشها ، باعث میشه انسان خودشو با دست خودش بدبخت نکنه …

    دلم گفت برم بچرخم این حرفشون کجای قران اومده ، چون من باور دارم این مرد بزرگوار فقط واسط و ابزار هدایت هستند و منبع حضرت حق ، خدای باری تعالی ، رب العالمینه …

    خودشونم بارها گفتن که اعتبار این مباحث رو به خدا میدم نه خودم .

    و الان بر دلم جاری شد که با تمام وجوووود از خدا سپاسگذار باشم برای این فضل بزرگ که در حقم  داشته که در مسیر هدایت باشم و در راستای افزایش اگاهی تحقیق کنم و ازش میخام ازین بیشتر ازین بهتر وازین ….

    بارها ” شنیدم ” عبارت هایی با این مضمون که خداوند ستمکار نیست و انها برخود ستم کردند ووو…. اماااا تصمیم گرفتم هرانچه که از قبل و پدرانم شنیدم رو قبول نکنم ! چه کاریه خدا گفته ان علینا للهدی … به یقین منو هم هدایتم میکنه … و خودمو تسلیمش قرار میدم ….

    و هدایتم در کثری از ثانیه صورت گرفت !

    استناد این حرف استاد در سوره فاطر بین ایه ۳۵ هست و گفته شده مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ /// ینی : بندگان بر خودشان ستمکارند …

    البته الان که این نوشته شد یادم از ماجرای موسی اومد بعد ماجرای قتل و تعقیب گریز که تو سوره قصص ایه ۱۵ گفته شده :

    قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

    ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ  ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩم ﻭ ﺁﻣﺮﺯﺷﺖ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺐ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﺎ . ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻣﺮﺯﻳﺪ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(١۶)

    و بعدش هدایت شدم به سوره یونس و این ایه که واقعا زیباست و مفهومی …

      فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَرىٰ عَلَى اَللّٰهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیٰاتِهِ إِنَّهُ لاٰ یُفْلِحُ اَلْمُجْرِمُونَ (١٧)

    ترجمه مکارم :چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مى بندد، یا آیات او را تکذیب مى کند؟! مسلماً مجرمان رستگار نخواهند شد!

    و باز یادم از حرف استاد اومد که گفت فضل و رحمت خدا برای همه هست البته اگر اجابت کنند دعوت خداوند را و اذا دعوه الداء اذا دعان …  استناد قسمتی که اشاره شد پیدا و پازل تکمیل …

    راستی ایه زیبای سوره فاطر چون مبحث زیبایی رو اشاره کرده دلم نیومد قرار ندمش :

    ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ

    ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻤﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺮﮔﺰﻳﺪﻳﻢ ﺑﻪ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﺩﺍﺩﻳﻢ ; ﭘﺲ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭ ﺑﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺭﻭ ، ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻴﺮ ﭘﻴﺸﻲ ﻣﻰ  ﮔﻴﺮﻧﺪ ، ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﻓﻀﻞ ﺑﺰﺭﮒ .(٣٢)

    ///////////

    /////////

    این موضوعی که اشاره میکنم پاشنه اشیل خودمه و میخام با بررسیش کم رنگ و ازبین ببرمش  از یک بعد که برای بقیه هم مفید باشه اشاره میشه :

    مثلا میزان درک و معلومات افراد هیچ ربطی به مدت عضویتشون تو سایت وتعداد محصولات خریداری شدشون نداره (این تفکر از تله کم ارزشی و تاثیر عوامل بیرونی و عزت نفس پایینه )

    و این ماجراها از قدیم و حتی صدر اسلام هم به چشم میخوره که به امثال سلمان ها چون مدت کوتاهی با پیامبر اشنا شدن خورده میگرفتن اما خوده پیامبر در جایی گفته :سلمانُ مِنا ینی سلمان از ماست!!! پیامبری این حرفو زده که این جایگاهو به بزرگ و ازاد مردی چون امام سوم شیعه ” حسین ” داده و گفته حسین منی و انا من حسین …

    و یک نکته دیگه خداروشکر همین امروز تقریبا ازین مدار تق ریبا رد شدم و پیش ازین تو کامنتا میخوندم خیلی از دوستان و کاربرای سایت تمااااام  تمرکزشون رو دوره هاست و گاها فایلهای دانلودی رو دست کم میگیرن!!! در صورتی که تجربه خودم و حتی اظهاراتی که همین چند روز پیش در فایلی که استاد با خانم شایسته در مورد اپدیت بخش دانلودهای سایت تهیه شد شنیدم که مریم خانم باااارها به استاد میگفته این اگاهی ها گنجه یا اصلا چرا تو قسمت دانلود ها هستن؟؟!!!

    یا خود استاد گفت من میتونم و کاربرایی که استثنا بسته های ثروت رو تهیه کردن یقین دارن که میشه از همین فایل های دانلودی کسب ثروت کرد اما جریان هدایت  ….

    پیشنهاد میکنم برید و چند بار اون فایلو ببینم …

    خدایا با تمام وجود ازت سپاسگذارم برای دسترسیم به این اگاهی ها و حضورم در این فضا…

    خانم شایسته عزیزم یک بار دیگه دلم گفت ازت تشکر کنم برای تلاش و جهادی که در بخش دانلود ها داشتی … اصلا هر وقت یادم میاد از صحبتات موقع تشریح این روند منم احساسی میشمو میخام گریه کنم …  حس و حالتی که تا الان نمیدونم چرا بهم دست میده…  گریه ای که شاید از شوق ایمان یا اگاهی یا وصال یا …. نمیدونم … هرچی هست خیلی احساسم باهاش خوبه و میخام ازین واضح تر ازین بیشتر ازین ….

    ////////////////

    در این قسمت : کامنت بعضی از عزیزان که در همین بخش به نظرم جالب و قابل تامل اومد دلم گفت با کمی تغییرات در راستای درک بیشتر و هدایت بنویسمش …

    از خدا سپاسگذارم برای این اگاهی ها …

    پروردگارا با تمام وجود ازت سپاسگذارم که به یقین و با‌ور کردم که عزت نفس «یعنی» من همیشه به منبعی متصل هستم که همه راه حل ها رو میدونه و حتی اگه کاری رو بلد نباشم و تو اون زمینه تجربه ای نداشته باشم دستم رو میگیره و به سمت راه حل ها هدایتم میکنه…. خدایا ازت ممنونم برای این موهبت  …

    ربنا با تمام وجود ازت ممنونم که فهمیدم عزت نفس «یعنی» به یاد آوردن این اصل که من وارد جهانی شدم که ذاتش «ان مع العسر یسری» است و برای هر کاری یا هر خواسته ای فقط کافیه هدایت بخام و قدم اول رو بردارم و ایمان بهم عطا کردی که قدم های بعدی به من گفته میشه…

    خدای من معبود من ازت سپاسگذارم که فهمیدم در یک کلام، عزت نفس «یعنی» شناخت خودم و توانایی هام ، ارزشمند دونستن خودم و دیگران و باور به خداوند و توانایی هایی که به ما بخشیده و حمایتی که بر مبنای خیر و خوبی و پیشرفت  بر همه موضوعات قرار گرفته …

    خدایا شکرت با تمام وجود ازت سپاسگذارم …

    و یک نکته در گذران زندگی و عمر اگر با همچین شرایطی روبه رو شدیم که طرف ازت میخواد که یک پولی ازم  پیش خودش نگه داره وبگه هر وقت خواستی بهت می دم تازه سودش هم رو بهت میدم …

    یا اینکه ازت پول می گیره تابهت کار بده …

    یا یک دستگاه یا اختراعی هست که با سرمایه گذاری روش و خریدش بهت سود میده …

    یا یکجوری می خواد از پولت برای رسیدن به خواسته های خودش استفاده کنه یا یک سودی بهمون بده که اصلا عرف جامعه و حساب کتاب نیست ،،، باید مواظب باشم گول نخورم !!

    به محض شنیدن همچین دیالوگ هایی فرااااااااار کنیم تا مبادا مثه اون ماره تو برنامه کودکا با چشماش طرفو هیپنوتیزم میکرد به فنا نریم و مبادا دارایی و آبرو و ثروت هارو ازمون بدزده …

    ///////

    در پایان از خداوند با تمام وجود سپاسگذارم که به من این توفیق رو داد …

    به عنوان سررنخ و کلید به عنوان ختم کامنتم عرض میکنم که عبارت ” لهو ” که استاد اشاره کردن بهش و عبارت ” برتر ” رو تو قران جستجو کنین و کامتون با اون همه قند و نبات شیرین تر باد : )

    اگه خدا بخواهد… اگه توفیق حاصل بشه … شاید در جای دیگه محصول فراوری شده این جستار در راستای هدایت تقدیم خواهد شد … : )

    ارادتمند

    مهدی وثوق

    +۱۵۳

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای: