مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»

سوالات:

  • شما برای خلق زندگی دلخواه خود، بر چه ترسهایی غلبه کرده اید و چطور؟ 
  • چه بخش از آموزه های خود را برای غلبه بر ترس، پیشنهاد می کنید؟
  • چگونه فرصت های سازنده را از دام های ویران کننده تشخیص دهیم و در دام طمع نیفتیم؟ 

مفاهیمی که استاد در پاسخ به سوالات در این قسمت توضیح داده اند:

  • رابطه مستقیم بین “جسارت برای حرکت” و “از بین رفتن خود به خودی ترسها”
  • طبیعی ترین حالت غلبه بر ترس، اقدام کردن با وجود ترسیدن است؛
  • راهکار غلبه بر ترس ها؛
  • بهای رسیدن به خواسته ها؛
  • رشد به معنای نترسیدن نیست بلکه به معنای اقدام کردن با وجود ترس است؛
  • “ترس و شک”، بزرگترین ابزارهای شیطان برای گمراه کردن ما هستند؛
  • عزت نفس عاملی قدرتمند کننده برای غلبه بر ترسهاست. زیرا اساس عزت نفس واقعی بر “توحید” استوار است؛
  • کار کردن روی ترس های یک پروسه دائمی است. به همین دلیل کار کردن روی توکل و توحید، یک موضوع دائمی است؛
  • ترفند پونزی چیست و چه باورهایی فرد را در دام ترفند پونزی گرفتار می کند؛
  • باورهایی که فرد را از افتادن در دام هر ضرری با الگوی ترفند پونزی، محافظت می کند؛
  • آگاهی های دوره روانشناسی ثروت، نه تنها نعمت ها را وارد زندگی شما می کند بلکه جلوی ضررهای بزرگی را می گیرد که خرابکاری های آنها به راحتی قابل جبران نیست؛
  • کلید های روانشناسی ثروت 1 برای خلق ثروت پایدار؛
  • تشخیص “فرصت های سازنده” از “دامهای ویرانگر” به کمک آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1

تمرین دانشجویان پروژه مهاجرت به مدار بالاتر:

الف) تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید. منظور از ترفند پونزی، هر ترفندی است که:

  • به شما وعده ی یک شبه پیمودن ره صدساله را میدهد؛
  • هر ترفندی که اساس آن طمع است نه ارزش آفرینی؛
  •  هرترفندی که اساس آن احساس بی لیاقتی و ناتوانی درباره خلق شرایط دلخواه در زندگی است.

نشانه اینکه فرد در دام این ترفندها افتاده این است که: برای رسیدن به خواسته ای که از نظر فرکانسی فاصله زیادی با آن دارد و ظرف وجود او آماده دریافت آن نیست، به جای پر کردن این فاصله فرکانسی بوسیله کار کردن روی بهبود شخصیت خود  و افزایش ظرف وجود خود، می خواهد این فاصله را با ایده ها و وعده هایی پر کند که به او وعده یک شبه پیمودن ره صدساله را می دهد. وعده استفاده از شانسی که در خانه او را فقط همین الان و همین یک بار زده است. فردی که درگیر این دام باشد، تنها وقتی به هوشیاری می رسد که در این مسیر نه تنها دارایی های قبلی اش را  از دست بدهد بلکه برای بازگشت به نقطه صفر، راه پر پیچ و خمی را می پیماید. جهان با این ضربه سنگین به او می گوید که هرگز قادر به دور زدن قانون نیست. 

اگر شما هم چنین تجربیاتی دارید، در بخش نظرات بنویسید چه درسهایی از این تجربیات تلخ گرفتید و چگونه از این درسها برای رسیدن به نتایج پایدار استفاده کرده اید؟

حتی در حالت هوشمندانه، چطور از این نوع تجربیاتی که اطرافیان شما داشتند، درس گرفتید؟ یعنی بدون اینکه درگیر این دام شوید، برای خود تصمیمات از پیش تعیین شده ساختید تا در چنین لحظاتی قانون را به یاد بیاورید و در دام این ترفندها نیفتید؟

و سوال اساسی تر این است که: آیا هنوز هم آن درسها را به یاد دارید و آنها را در روند پیشرفت خود لحاظ می کنید؟

ب) درباره تجربیاتی بنویسید که به خاطر درک قانون تکامل، به جای طمع ورزیدن، به این نوع ایده ها و وعده ها با اطمینان “نه” گفتید چون می دانستید که تنها راه رسیدن به خواسته مد نظر، آماده کردن ظرف وجودتان و مهاجرت به مدار آن خواسته است. به همین دلیل قدمهای محکمی برای رشد شخصیت درونی خود برداشتید. روی بهبود مهارت ها و توانایی های خود در راستای آن خواسته کار کردید، حل مسائل پیش رو را یاد گرفتید و به این شکل شخصیت شما آماده دریافت آن خواسته شد. سپس نه تنها از این مسیر رشد لذت بردید، نه تنها از مسیر هموار به آن خواسته رسیدید بلکه مهم تر از همه، فرمول تحقق خواسته را یاد گرفتید و این توانایی از هر نتیجه ی دیگری برای شما با ارزش تر بوده است.

یادآوری هر دو شکل از تجربیات بالا، اهرم رنج و لذت قوی در ذهن می سازد تا بهبود شخصیت درونی خود را با اختلاف، بالاترین اولویت زندگی خود قرار دهد. نتیجه این اهرم، روان شدن چرخ زندگی و نشستن روی شانه های خداوند در مهاجرت به مدارهای بالاتر است.

منتظر خواندن تجربیات سازنده شما هستیم


منابع  کامل درباره آگاهی های این قسمت: آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 برای بیدار کردن توانایی خلق ثروت در وجودمان

یکی از کمترین برکتهای عمل به آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 در زندگی دانشجو این است که:آگاهی های این دوره دانشجو را از افتادن در دام های نامرئی ای حفظ می کند که آدمهای زیادی توانایی تشخیص این دام ها را از فرصت های سازنده ندارند.

آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، با پرورش عضله “مولد بودن” در وجود دانشجو، تنها راه رسیدن به موفقیت مالی پایدار را در وجود او نهادینه می کند. این درک، توانایی تشخیص “دامهای مخرب” را از “فرصت های سازنده”، را به دانشجو یاد می دهد و او را از ضررهایی ویرانگر حفظ می کند که اگر فردی در دام آنها بیفتد، به این راحتی قادر به جبران خرابکاری های این نوع از باورهای محدود کننده نخواهد بود.

آگاهی های این دوره شما را از مدار فقر و هر ایده ای دور می کند که شما را در این مدار نگه میدارد؛ 

آگاهی های این دوره مانع اخذ تصمیمات مخربی می شود که آنقدر می تواند اوضاع را سخت کند که حتی برگشتن به نقطه صفر، نیازمند پیمودن هفت خوان رستم می شود؛

وقتی با آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 همنشین می شوی و قانون خلق ثروت پایدار را یاد می گیری، متوجه می شوی مسیر رشد چقدر مسیر هموار و لذت بخشی است و البته این روند طبیعی زندگی است. اما دلیل اینکه افراد زیادی در مسیر های پر پیچ و خم گیر افتاده اند، نه به این دلیل است که رسیدن به خواسته ها سخت است بلکه به این دلیل است که آن افراد سکان را به دست باورهای محدود کننده ذهن شان داده اند.

آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 ، در مسیر بهبود اوضاع مالی، سکان را از ذهن محدود کننده می گیرد و به دست باورهای توحیدی و ثروت آفرینی می سپارد که نسبت به مسیر تجربه نعمت ها، دیدی وسیع دارد و سرراست ترین مسیر برای رسیدن از جایی که هستید به بی نیازی مالی را می شناسد.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»
    104MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع»
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1272 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زکیه لرستانی» در این صفحه: 5
  1. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام فرمانروای کیهان قادر مطلق

    سلام ب همگی

    کامنت سوم من

    این گام خییلی برای من آگاهی های ارزشمندی داشت و همه ش خدا خدا میکردم

    ک امروز وقت بیشتری داشته باشم

    تا بیشتر کامنتهاشو بخونم

    مخصوصا کامنت بعضی از دوستان و ک میخوندم در مورد ترس هاشون ب راحتی نوشته بودن

    و با صداقت تمام

    و پیش خودم میگفتم چطور اینقد راحت میتونن بگن ترسها شون رو

    یا بهتر بگم چطور اینقدر خوب خودشون و ترسهاشون و میشناسن

    من خیلی فکر کردم امروز ک چ ترس هایی دارم

    حتی امروز ک مادرم تماس گرفت با پدر ک قرار خانواده ی داییم بیان خونه مون

    ذهنم شر‌وع کرد ب مرور خاطرات و قدرت دادن ب آدم ها و ضعیف و قربانی جلوه دادن خودم و ی دادگاهی تشکیل داده بود

    و همه رو مقصر می‌کرد الا خود لامصبش و

    اینقد ک دیگه کلافه شدم

    گفتم خدایا من خودمو ب تو میسپارم

    تو عالمی

    تو آگاهی

    تو ب اسرار همه ی قلبها آگاهی

    تو میدونی چی تو دلم داره میگذره

    و من جی میخوام

    خودت هدایتم کن

    و در زمان مناسب منو همدار کن با خواسته ام

    اعتراف میکنم ک من میترسم از تکرار تجربه ی شکستم تو بحث ازدواج

    بهم خوردن نامزدیم

    البته اون اتفاق بخاطر فرکانس داغون خودم و باورهای عدم ارزشمندی م تو گذشته بود.

    ک هنوز با قانون آشنا نشده بودم

    ولی الان ک میدونم خودم اون شرایط و خلق کردم ب واسطه افکارم

    والان با تغییر افکار ،مدار و فرکانسم هرگز اون اتفاق تکرار نمیشه تا زمانی ک دارم روی خودم کار میکنم ولی این ترسه هست

    ک خودش شرک محسوب میشه

    من ترس دارم از حرف مردم

    اینکه قضاوتم کنن

    من ترس دارم از بی پولی

    از نرسیدن ب خواسته هام

    ترس دارم از اینکه طرد بشم و دوستم نداشته باشن

    از مرگ میترسم هر چند ی کم بهتر شدم.

    از مار ب شدت میترسیدم ک خداروشکر ی ذره بهتر شدم

    از شب تنها بیرون رفتن میترسم

    از محیط های جدید

    از حرف زدن تو جمع

    ابراز وجود

    از مسخره شدن

    البته ی کوچولو بهتر شدم

    پلی خعععععلی جای کار دارم

    ولی دلم روشنه ب این مسیر

    چون همین ک اینجام و خداوند هدایتم کرده

    خودش 50٪قضیه اس

    بقیه اش سمت منه ک باید انجامش برم

    کلید خوشبختی،ثروت : استمرار استمرار،استمرار ساخت باورهای قدرتمند کننده، نداشتن مقاومت ،پذیرفتن بی قید وشرط باورهای مناسب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام خدای مهربان

    کامنت دوم

    تمرین؛تمرین؛تمرین

    تجربیاتی را به یاد بیاورید که به خاطر عدم درک قانون، در دام ضررهایی با الگوی ترفند پونزی افتادید.

    تقریبا یک ماه پیش من با یه شرکتی آشنا شدم ک کارش بازاریابی شبکه ای بود فروش آنلاین محصولات پوست و مو و بدن

    کلاسها آنلاین برگزار می‌شد و روزی می‌شد چن جلسه هم برگزار می کردن

    من 3 تا پشتیبان داشتم و ک هرکدوم ب نحوی سعی می‌کرد منو تحت تاثیر قرار بده

    ک چقد عالیه

    چقد زود میتونی رشد کنی

    پول بسازی

    حامی بشی

    گروه بزنی

    و…

    و محصولات و معرفی میکردن و هرکدوم هم کلی از مزایاش میگفتن ک عالیه

    و آموزش ترفند فروش و تکنیک فروش و ..

    رو آموزش میگفتن ک تو باید زرنگ باشی با طرز حرف زدنت مشتری رو جذب کنی

    وگرنه مشتری تو میبرن و..

    خلاصه من هی داشتم از مسیر خودم دورتر میشدم و درونم میگفت ک ی چیزی ایراد داره

    چرا باید خودت با اکانت فیک پیام بدی ب خودت و از محصولات قدردانی کنی..

    و پست رضایت مشتری درست کنی و‌.

    خلاصه و چون من هنوز تازه آشنا شده بودم میگفتن خودت خرید بزن از محصولات استفاده کن بعد بده ب بقیه ب عنوان تستر

    آقا من کل پولی ک داشتم 1 ونیم بود ک همه شو خرید زدم

    و سفارشم بعد 10 روز ب دستم رسید ک تقریبا میشد یک ماه ک من با این گروه آشنا شده بودم

    وقتی از محصولات استفاده کردم دیدم اصن کیفیت ندارن اون چیزی ک میگفتن نبود

    همه ش قومپوز الکی بود

    چقد لایو الکی برگزار میکردن ک یکی شو 10 دقیقه نتونستم تحمل کنم

    چون قشنگ داشت بهت توهین می‌کرد

    قبلش چقد تعریف کرده بودم از محصولات پیش خواهرهام و آشناها

    حتی برای جذب مشتری ب کسایی زنگ زدم ک آگاهانه ارتباطم و باهاشون قط کرده بودم

    چون درمدار مناسبی نبودن

    واین درس بزرگی برای من داشت

    اولا ،تا از چیزی مطمئن نشدی دست ب اقدام نزن

    دوما، هرجا حس کردی ک مسیرت اشتباهه همونجا دست نگهدار و از اون مسیر خارج جو

    و قلبت بهت میگه چی درسته و جی غلط

    و ی چیزی ک امروز متوجه شدم این بود ک:

    من خییییلی عجله دارم ک از لحاظ مالی نتیجه بگیرم و خییلی هم زود میخوام این روند طی بشه و یهویی ب خواسته ام برسم

    چرا؟؟؟

    چون ب بقیه ثابت کنم ک مسیر من درست بود و شما اشتباه فکر می‌کردید

    چون بقیه تایید م کنن

    و ازم تعریف کنن

    نیاز ب تحسین و توجه

    و برای همین چند کارو عوض کردم

    چرااا چون فکر میکردم ی کار خاص میتونه منو ب ثروت برسونه

    از کار تو مرکز مو

    از کار تو مرکز پوست

    کارآموزی تو عکاسی اونم یک هفته خخخخخ

    بهم گفتن باید2 سال کارآموز باشی تا یاد بگیری و مسلط بشی

    خوب ک فکر کردم دیدم ارزش نداره این همه وقت بزارم اونم بدون دستمزد

    چون علاقه نداشتم دیگه نرفتم

    کار تو کارگاه خیاطی چون ساعت کاریش زیاد بود نرفتم

    و آخری هم همین شرکت بازاریابی

    امروز آجیم زنگ زد گفت زکیه ی دوره آموزش دوخت لباس زیر گرفتم خییلی راحته

    راحت میتونی بدوزی و بفروشی

    بعد ذهنم شروع کرد ب حرف زدن

    اررره راست میگه از این دوره ی مجلسی ک راحتتره و ساده اس

    و راحت هم میتونی بفروشی

    ی کم ذهنم درگیر شد ک ایده ی بدی نیست

    بعد ک رفتم تو غار حرای خودم اتاق مخصوصم

    ب خودم گفتم زکییییییی

    تو مگه نگفتی دیگه این شاخه اون شاخه نمیکنی

    مگه هرکاری تکامل خودشو نمیخواد

    مگه هرشغلی پتانسیل ثروت ساختن و نداره

    مگه تعهد ندادی ک قدم ب قدم پیش بری و دیگه تمرکزت رو یکجا بزاری لیزری

    حالا هم قبل هرکاری باید باورت و درست کنی

    و بعد خداوند بهت الهام میکنه تو مسیر ک چ قدمی برداری

    و چ ایده ای و عملی کنی

    در زمان مناسب ب خواسته ات میرسی

    درمورد قسمت دوم تمرین،

    موقعی ک دانشجو بودم سال 93

    یکی از استادهامون گفت ک تو ی موسسه سرمایگذاری کرده ، ک 100 میلیون ازش پول بردن

    گفت اول خوب سود پولها رو میدادن و برای همین اعتماد کردم و پول قرض کردم و بیشتر دادم بهشون ک یکباره نیست شدن

    سالن 97 هم صاحب سالنی ک توش کار می‌کردم 50 میلیون داد ب یکی از مشتری های ثابتش ک سرمایه گذاری کنه براش.

    خود ایشونم بنده خدا طعمه بود

    و سرکار گذاشته بودنش

    همسرش و دوست همسرس

    یادمه ب منشی سالن هم گفتن ک اونم ب شوهرش زنگ زد و 10 تومن ک کل دارایش بود و فرستاد براش

    ولی بعد یک ساعت شوهرمنشی زنگ زد پشیمون شد و گفت پولو پس بده نمیخوام

    و خداروشکر اون پولشو پس گرفت

    و حتی پسر دایی خودم دوسال پیش 50 تومن داده بود ب یکی از آشناهامون ک براش سرمایه گذاری کنه ک پولش رفت

    چرا تمام کسایی ک دچار ترفند پونزی میشن فقرا هستند

    و چرا همه جز جهان سوم هستن

    بخاطر مداری ک درش قرار دارن

    بخاطر باور کمبودی ک دارن

    چون میگن همین یک فرصته دیگه تکرار نمیشه

    بخاطر حرص و طمع و آز

    واقعا مثال های استاد وسوسه انگیز بود.

    اگه منم بودم گرفتار میشدم

    چرا تروتمندا اغوا نمیشن

    چون اینقدددد باور ب فراوانی دارن

    اینقد موقعیت های عالی و شرایط خوب دارن ک اینا اغوا شون نمیکنه

    و درمدارشون نیستن

    چون در مدار خداوند آن

    و خداوند منشا تمام ثروتها و نعمتها و خوشبختی و سعادت و امیده

    و ثروت چقددد معنویه

    چقد زیباست

    چقد الهیه

    جقددد آرامش بخشه

    خدایا هدایتم کن ب راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام الله یکتا ،توانای شکست ناپذیر حکیم

    سلام ب همگی عزیزانم

    گام 4

    خدایا صدهزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهی های ارزشمند ک بهم رزق دادی

    خدایا شکرت ک هرروز دارم رشد میکنم و ذهنم بازتر میشه

    هرروز یک قدم برای بهبود خودم برمیدارم

    خدایا شکرت ک همیشه حامی و پشتیبانم بودی و هدایتم کردی

    چ زمانهایی ک نمیدونستم و چ الان ک دارم یواش یواش باور میکنم ک هر قدمی ک برداشتم هدایت تو بوده

    هرپیشرفتی ک کردم و خیری ک بهم رسیده ازسمت توبوده

    وهرشری ک بهم رسیده از سمت خودم بوده

    خدایا شکرت ک داری ظرف وجودم و بزرگتر میکنی

    ترس و تردید و دودلی ابزار شیطانه ،ب قول استاد کاسبی شیطان با اینا میچرخه

    ازت سپاسگزارم ک داری آگاهم میکنی ب حس هایی ک در درونم هست و سالها نمیدونستم

    ک دلیل تمام اتفاقات زندگیم همین حس هاییه ک داشتم و دارم ک نتیجه ی افکار و باورهامه

    ک از ورودی هام نشات میگیره

    از گفتگوهای ذهنی غالبم

    از مقایسه کردن ها

    و برچسب زدن ها ب خودم و دیگران

    چقدر خوبه آگاه شدن و چقدر خوبتر هست عمل کردن ب آگاهیا

    دارم سعی میکنم عمل کنم ب آگاهیا و بیشتر ورودی خوب بدم ب ذهنم

    و بیشتر توحیدی باشه چیزی ک احساسم این روزها داره میگه ک زکیه توحید عملی گوش بده

    اگه شده نیم ساعت یا یک ساعت فقط گوش بده ببین چقد حس فوق العاده ای داره

    چقد روحت و سبک‌تر میکنه و قلبت و بازتر

    و غرق آرامش بیشتر

    امروز حسم گفت فایل توحید عملی 9 رو گوش کن و همزمان ک تو باقچه مون مشغول گذاشتن نشا پیازچه هامون تو خاک نم دار بودم گوش دادم

    خدای من اصلا یادم رفته بود درمورد چی بود

    وقتی استاد گفت میخواد درمورد شعر پروین اعتصامی ک درمورد حضرت موسی است و بخونه تو دلم ذوق کردم و خداروشکر گفتم

    انگار بار اول بود داشتم می‌شنیدم و بهتر درک میکردم

    ترس و تردید مادر حضرت موسی

    رو و اعتمادی ک کرد ب الهام ش

    خودمو جای اون گذاشتم ک آیا اگه من بودم

    ب این ندا اعتماد میکردم یا نه!

    واقعا سخته و این نشون میده مادر موسی چقدر ایمان داشت و البته ترس

    ولی با وجود ترسش انجامش داد و بچه شو سپرد ب آب

    چیزی ک استاد گفت ترس چیزیه ک همیشه هست حتی پیامبران هم با وجود ترسی ک داشتن عمل کردن ب الهامات

    ولی اون ایمانه قدرتش از ترسه خییلی بیشتره

    و باعث اقدام میشه

    پروین عزیز چقد قشنگ در ادامه قدرت خداوند و ب صورت شعر درمیاره

    بحر را گفتم دگر طوفان مکن

    این بنای شوق را، ویران مکن

    در میان مستمندان، فرق نیست

    این غریق خرد، بهر غرق نیست

    صخره را گفتم، مکن با او ستیز

    قطره را گفتم، بدان جانب مریز

    امر دادم باد را، کان شیرخوار

    گیرد از دریا، گذارد در کنار

    سنگ را گفتم بزیرش نرم شو

    برف را گفتم، که آب گرم شو

    صبح را گفتم، به رویش خنده کن

    نور را گفتم، دلش را زنده کن

    لاله را گفتم، که نزدیکش بروی

    ژاله را گفتم، که رخسارش بشوی

    خار را گفتم، که خَلخالَش مَکَن

    مار را گفتم، که طفلک را مَزَن

    رنج را گفتم، که صبرش اندک است

    اشک را گفتم مکاهش ، کودک است

    گرگ را گفتم، تن خُردَش مَدَر

    دزد را گفتم، گلوبندش مَبَر

    بخت را گفتم، جهانداریش ده

    هوش را گفتم، که هشیاریش ده

    تیرگیها را نمودم روشنی

    ترسها را جمله کردم ایمنی

    همه چی تحت سیطره ی خداونده

    ابرو باد و مه و خورشید و فلک درکارند

    تا تو نانی ب کف آری و ب غفلت نخوری

    هرآنچه درآسمان ها و زمینه تحت سیطره ی قدرتش هست

    ما ب دریا حکم طوفان می‌دهیم

    ما ب سیل و موج فرمان می‌دهیم

    خدایی ک نیاز ب بندگی من نداره

    اون ب من نیازی نداره

    این منم ک بهش فقیرم

    این منم ک محتاجم بهش

    رابطه ی من با این خدای شکست ناپذیر یک رابطه ی دوطرفه اس

    من باید بندگیشو بکنم اونم اربابی خودشو

    من باید سمت خودمو انجام بدم

    اون خیلی عالی سمت خودشو انجام میده

    خداوند در درونه منه و هرلحظه داره هدایتم میکنه ب نسبتی ک من بهش قدرت میدم

    ب نسبتی ک میدونم ب مسائل من آشناست

    و ب نسبتی ک میدونم خواسته های منو میدونه و راه رسیدن من ب خواسته ام رو میدونه

    و خداوند همیشه درحال هدایت کردن من ب مسیر درسته

    دیروز ی کم گلوم درد میکرد حسم گفت چای با خرما بخور اولین خرما رو ک خوردم هسته شو نگاه گردم

    گفتم چقد جالبه و باحال

    بعد چند کلمه اومد تو ذهنم

    ب اندازه ی هسته ی خرما

    هرچی فکر کردم یادم نبود اینو کجا شنیدم

    سرچ کردم تو گوگل

    ی آیه اومد بالا:

    «و معبودهایی را که شما جز او می‌خوانید حتی حاکمیت و مالکیت (به اندازه) پوست نازکی که روی هسته خرما کشیده شده (در سرتاسر عالم هستی) ندارند» (وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ).فاطر13

    الله اکبر اصلا منقلب شدم

    قطمیر:پوست نازک روی هسته ی خرما هست

    میگه کسایی ک بهشون قدرت میدید و شریک من قرار میدید

    ب اندازه ی پوست نازک هم قدرت ندارن

    خدایا من هیچی ندارم از خودم

    هرآنچه دارم مال توعه ازآن توست

    من تسلیم توام ب هرخیری ازسمت تو محتاجم و فقیر

    منو ب راه راست هدایت کن راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی

    ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان

    عاشقتممم خدای قشنگم ظرف وجودم و بزرگتر کن کمکم کن تا بهتر درک کنم و عمل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  4. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام خدای بخشنده مهربان

    سلام ب استاد و مریم عزیزم

    میخوام همین جا از مریم نازنین تشکر کنم بابت این سفرنامه ی فوق العاده و توضیحات بینظیری ک قبل هر فایل لطف کردن نوشتن، ب من خیییلی کمک میکنه تا بهتر درک کنم آموزش های استاد عزیزم رو

    امروز31ومین برگ و 31ومین روز

    سفرنامه س و خییلی حس فوق العاده ای دارم وتغییرات مثبتی ک تو باورهام و زندگیم داره میفته رو

    دارم حس میکنم

    وخدا میدونه تا آخر سفر ان شاالله چ سوپراییز هایی داره انتظارمو میکشه

    میخوام درمورد احساسی ک الان دارم بنویسم

    من الان تو حیاط خونه مون رو تخت نشستم و ی نسیم ملایمی داره صورتمو نوازش میکنه

    و آسمون شب ک هراز گاه نگاش میکنم خیلی زیباست و ستاره ها تو آسمون دارن بهم چشمک میزنن و وقتی ب وسعت آسمون نگاه میکنم قلبم باز میشه از عظمت الله

    الان خییلی احساس آرامش دارم چون در لحظه ی حال هستم

    ن ترسی از آینده دارم و ن غمی از گذشته

    چون کم کم دارم باور میکنم ک خودم هستم ک دارم زندگیمو خلق میکنم درهر لحظه

    و هیچ کس از بیرون من هیچ قدرتی نداره ک زندگیمو تحت تاثیرقرار بده

    تنها کسی ک میتونه جلوی منو بگیره خودم هستم

    هیچ دشمنی بیرون از من وجود نداره،

    و تنها کسی ک میتونه ب من کمک کنه خودم هستم

    هیچ دوستی بیرون از من وجود نداره

    من تنها کاری ک باید انجام بدم

    اینه ک

    اول باورهامودرست کنم

    و رو عزت نفسم کارکنمم

    ک حس لیاقت هم خودش باهاش میاد

    من باید از سر راه خواسته هام برم کنار و اجازه بدم ک خداوند

    از بی نهایت طریق خواسته هام رو وارد زندگیم کنه

    خدای عزیزم قدم بعدی و بهم گفت

    منو هدایت کرد ب دوره آرامش

    در پرتو آگاهی

    برای ساختن عزت نفس

    الان قسمت 3،رو تازه شروع کردم

    نمیدونید چقدررر حس فوق العاده اییه ارزشمند بودن و مقدس بودن بهم حس قدرت وآرامش میده مخصوصا جلسه 2

    منو از خود بی خود میکنه و روحم و ب پرواز درمیاره

    من امروز متوجه شدم

    ن تنها باید خودم و ارزشمند و لایتناهی و پاره ای از وجود الله بدونم

    بلکه تک تک انسان ها رو باهمین دید نگاه کنم

    چنبار تا حالا امتحان کردم یعنی ب خودم یادآوری کردم اینو

    نمیدونید چ حس فوق العاده ای گرفتم امروز تاثیرش و دیدم

    امروز باخواهرم رفتم خونه عموم اینا برای زیارت قبولی

    اونجا چنتا از اقوام دورمون بودن ک خیلی وقته ندیده بودمشون

    یکیش خانم مسنی بود ک بهش میگم عمه

    اول ک رفتیم داخل باهاشون حال واحوال کردیم بعد ک نشستیم دوباره عمه بهم گفت رووولممم (ب لری)زکیه ای!!؟

    نشناختمت و دوباره کلی منو بوسید و کلی ابراز خوشحالی کرد

    منم بخاطر علاقه ای ک ب ایشون دارم دستشو بوسیدم

    و جالب اینکه پسر ایشونم بود

    ک ما قبلا تو یک مدرسه بودیم

    با کلی علامت سوال بالای سرش پرسید، تو زکیه ای!!!

    و اینکه حس کردم خیلی خوشحال شده از دیدنم چون منم این حسو داشتم

    ولی نمیدونم چرا اینقد تعجب کرد

    خخخخخ

    خلاصه خیلی خوش گذشت

    و کلی عشق دادم ب پاره های وجودم و عشق گرفتم از پاره های وجودم

    الهی صدهزار بارشکرت

    یادم رفت بگم یکی از لباس های خوشگلمم ک تازه دوخته بودم تنم بود

    ک رنگش صورتی و سفید و روسریم هم کلی بهش میومد ک خودم عشق میکردم از وجود خودم

    و عاشق خودم شدم

    و کلی قربون صدقه خودمم رفتم

    و چقد این قانون فرکانس معرکه کار میکنه و بازتاب عشقی ک ب خودم دادم و از پاره های وجودم دریافت کردم

    الهی صدهزار بارشکرت

    امروز تصمیم گرفتم ک از صب شروع کنم سفرنامه رو دیدن تا کل روزم و پرانرژی باشم

    من ب خودم و تواناییام افتخار میکنم

    من لایق بهترین ها هستم

    من سزاوار بهترین ها هستم

    سپاسگزارم عزیزان من

    مرسی ک هستین:))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1730 روز

    بنام خدای عشق و زیبایی

    سلام ب بهار عزیزم

    عاشقتمممم من

    خییییلی ازت ممنونم بخاطر انرژی و عشقی ک از روشنی قلب قشنگت برام فرستادی

    و چقد ب جانم نشست

    نمیدونی ک چقد قلبم و روشن کردی بخاطر پیغامی ک از خداوند برام آوردی عزیزم

    چ انرژی بهم دادی و چقد منقلب شدم با مرور کامنتم

    و معنی کلمه ی قطمیر

    پوسته نازک هسته ی خرما

    این شد ی نشونه برام ک همیشه ب خودم یادآوری کنم ک زکی هیچ کس هیچ قدرتی تو زندگی تو نداره

    قدرت ازآن خداست و خداوند هم این قدرت و داده دست من تا زندگیم و خلق کنم

    یاد مثال سعیده ی عزیزم افتادم ک بارها تکرارش کرد و منم ازش یاد گرفتم:

    اگه کل مردم دنیا باهم جمع بشن وبخوان بال مگسی و درست کنن باهم نمیتونن

    اصلا قدرتش و ندارن

    حالا اگه همون آدما همگی جمع بشن و بخوان ب من آسیبی برسونن نمیتونن

    چون قدرتش ندارن

    امروز هدایت شدم ب توحید عملی 8

    موضوعش این بود دانشمندان کشف کردن ک شادی و ربط داره ب ژنتیک

    و استاد میگفت قدرت دادن ب هر عامل بیرونی حالا هرچی باشه شرک محسوب میشه

    چ ژنتیک

    چ ترس از حیوان وحشی

    چ قدرت دادن ب آدما

    چ و…

    شرک نقطه مقابل توحیده

    خدایا شکرت ک هدایتم کردی ب این مسیر زیبا واین دوستان فوق العاده

    مرررسی بهار قشنگم بخاطر انرژی ک برام فرستادی

    مرررسی بخاطر وجود ارزشمندت

    بارها کامنت های قشنگت و خوندم و کلی تحسینت کردم

    قلبت و میبوسم

    برات بهترینها رو میخوام از الله یکتا

    و اینکه عاشقتمممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: