مصاحبه با استاد | مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای «ترس» و «طمع» - صفحه 97

1272 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1316 روز

    به نام خدای معجزه ها

    سلام استاد عزیزم و سلام مریم زیبایی ها

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    خدایا هزاران بار شکرت که بازم به لطف و کرم الهی من اینجام و دارم مینویسم

    خدایا هزاران بار شکرت

    ی سپاس گذاری ویژه از مریم عزیز بابت تدوین و برپایی این سریال

    استاد عزیزم بسیار سپاس گذارم که برای بیان این قانون تمام جنبه های زندگی رو تشریح میکنین.

    این داستان طمع بعید میدونم شخصی در کیهان پیدا بشه و مدعی بشه از طمع زخمی نخورده باشه

    به نظر من چون ذاتی ادمی علاقه داره به کمال هر خواسته ای که داره ناخوداگاه با این طمع دست و پنجه نرم میکنه و حتی اندازه سر سوزنی هم باشه قشنگ بلده چه زخمی بزنه و امید هست بشه از این زخم ها درس عبرت گرفت و برای مابقی مسائل زندگی استفاده کرد. و قطعا طمع ریشه در ذهن محدود داره ذهنی که فک میکنه نعمت و رزق خدا محدوده و همین ی بار هست بزار این سری رو بقاپم و ی شبه ره صد ساله برم. ذهنی که نمیخواد تکامل رو طی کنه نمیخواد از هر قدمی که برمیداره درس بگیره ذهنی که خودش رو دزد موقعیت میدونه و میگه تا کسی متوجه نشده من این موقعیت رو کش برم

    ذهنی که خودش رو تو مقایسه گذاشته و فک میکنه با همه اطرافیان در رقابته

    ذهنی که فک میکنه فراوانی جهان هستی محدوده و داره تموم میشه

    ذهنی که فک میکنه شانسی میشه به ثروت رسید

    ذهنی که فک میکنه فقط همین ی بار توانایی ثروتمند شدن هست

    ذهنی که فک میکنه برای رسیدن به ثروت ماندگار و همیشگی راه میانبر هست و فقط این راهو پیدا کرده

    و حتی میشه گفت هزاران باور محدود دیگه

    همین من نوعی در گذشته میگفتم چون تهیه کردن جنس فروش راحت نیس پس بزار با همین موجودی که دارم سود حسابی بگیرم اما وقتی تکامل رو طی کردم و باور فراوانی ساختم متوجه شدم من فقط ی ماموریت دارم وگرنه تهیه و فروش جنس رو ی قدرت بی نهایت داره انجام میده

    و گاها دیدم بدون هیچ تفکری بدون هیچ برنامه هماهنگ شده دارم با حداقل سود میفروشم و به خودم میگم اون که باید رزق برسونه یکی دیگه ست پس بزار منم بتونم سر سفره کسی نون بیارم

    و بارها دیدم بعد از این افکارم و باورم چقدر مسیر تهیه جنس من راحت شده و چقدر درامدم بیشتر و ماندگار تر شده

    خدایا هزاران بار شکرت بابت این اگاهی فوق العاده

    و اما بحث ترس

    استاد حقیقتا من حتی ترس دارم بخوام در مورد این بحث حرف بزنم

    چون واقعا در خیلی از جنبه های زندگیم ترس دارم و اینو هم خیلی خیلی خوب تو دوره عزت نفس فهمیدم که ریشه ترس از ضعیف بودن هست

    اما اینو خیلی قشنگ باور دارم که اگه هزار بار هم زمین بخورم و صفر بشم به راحتی دوباره بلند میشم شاید ی سری سختی هایی داشته باشه اما قطعا پاس کردنش برام راحت هست چون باور هایی ساختم نتایجی دیدم در زندگی خودم و هزاران هزار بار معجزه هایی خدا بهم داده که ایمانمو قوی کرده که خدا همیشگی هست و چراغ هدایتش برای هر کسی که دنبال هدایت هست روشنه

    خدایا هزاران بار شکرت

    مریم زیبایی ها سپاس ویژه از شما که سریالی تدارک دیدین که داره ذهن مارو شخم میزنه و بذر نتایج طلایی میکاره ممنونم ازت گل قشنگم

    خدایا هزاران بار شکرت که هر چه دارم از لطف بی نهایت توست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      Mona گفته:
      مدت عضویت: 1254 روز

      سلام ساناز عزیز از دیدگاه ها

      نظرات

      واز شخصیت ونتایجتون بسیار خوشم اومده

      یک دختر توانمند و قوی و توحیدی هستید

      دوست دارم باهاتون بیشتر در ارتباط باشم

      فهمیدم کارتون به صورت اینترنتی هست از خداوند هدایت خواستم برای رسالت شغلیم به کامنت شما هدایت شدم

      اگه امکانش هست میشه در مورد نوع کارتون توضیح بدین شاید نشونه ای باشه برای پیداکردن همونی که همیشه دنبالشم ممنون میشم راهنماییم کنید

      چون به شدت به کسب و کارهای فروش اینترنتی علاقمندم

      حالا نمیدونم امکان چت خصوصی هم وجود داره یا نه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 237 روز

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به دوستان فوق العاده در این سایت

    خداروسپاسگزارم بابت اینکه در جمع این خانواده هستم و تغییراتمو شروع کردم برای خودم چالش برگزار میکنم

    خدارو سپاسگزارم

    ترس

    وقتی از چیزی میترسی در واقع یک باور محدود کننده توی ذهنت داری که مانع انجام دادن اون کار میشه و باعث ترسمون میشه

    اسلحه شیطان ترسه شکه تردیده

    برای اینکه ترسو شکست بدیم باید بریم توی دل کار

    باید کاری که ازش میترسیمو انجام بدیم و بفهمیم که چیزی نبود که ازش بترسیم و به ذهنمون ثابت کنیم

    طمع

    واقعا طمع توی وجود ما ادما هست این بی نهایت طلبی و سعی و تلاش برای اینکه قوانینو دور بزنیم و یک شبه به هر ترفندی که شده پولدار بشیم موفق بشیم توی وجودمون هست

    ولی دائما باید قانون تکاملو توی ذهنمون مرور کنیم و بدونیم یک شبه نمیشه یک پروسه داره و این پروسه صرفا زمان نیست بلکه میزان تجربه و تغییر باورهامونه هرچقدر سریعتر اینا انجام بشه تکاملمون طی میشه

    ترفند پونزی

    اینکه من پولمو بدم و پول برای من کار کنه یعنی اینکه ای جهان من عرضه پول ساختن ندارم

    کسانی که درگیر ترفند پونزی میشوند فقرا هستند

    اینکه من دل ببندم به سود و پولمو بدم کسی برای من کار کنه دقیقا الگوی پونزی هست و طبق قانون محکوم به شکسته

    اینا خط قرمزه نباید انجام بشه

    یک طلافروشی هست که طلای ادمو میگیره و قرارداد میبنده که هرماه سود اون طلا رو بده و اخر قرارداد طلا رو هم به همون مقدار گرم برگردونه

    من وقتی اینو شنیدم احساس کردم اینم شبیه همون ترفند پونزیه و اصلا دیگه دنبالشو نگرفتم

    و دیدم که کلی مردم نگاه میکنن پیگیری میکنن و طلاهاشونو میارن میدن

    من هرگز این کارو نمیکنم

    اینا تعهدای منه

    استاد بینهایت سپاسگزارتم که اینجوری قوانینو واضح برای ما توضیح میدید خدا شمارو برای ما حفظ کنه و کمک کنه در این مسیر با استقامت ادامه بدیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    زهرا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 1904 روز

    به نام خداوند بخشنده ومهربان

    سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم

    گام چهارم:مدیریت 2 خرابکار ذهنی با نامهای “”ترس””و””طمع””

    ترس هایی که از دوران کودکی به اشکال مختلف در ما شکل گرفته،،طمع های زود رسیدن وعجول بودن برای دریافت خواسته هامون، بدنبال باورهای محدودکننده ای که ایجاد شده،،بدون طی کردن مسیر تکاملی مون رو توجیه می‌کنه

    ترس از اینکه پول وموقعیتهای پول ساز کمه وفقط افراد خاصی توانایی این خلق ثروت رو دارند،،موجب شده خیلی از افراد حتی سرمایه میلیاردیشون رو توی بورس هزینه کنند،که از نزدیکانم چندین نفر تو این دام افتادند وسرمایه شون رو از دست دادند،،خدا روشکر از سالیان قبل با توجه به محتاط بودنم واینکه مسیر تکاملی که خودم با چالشهایی که حل کردم،طی شد،کمکم کرد وارد این بازی‌ها نشم ودنبال راهکاری برای استقلال مالی خودم باشم وروی بقیه حساب نکنم وتاکنون سرمایه ای از دست ندادم وبدهکار نشدم

    بدنبال این احساس قربانی شدن که به افراد بعد از تجربه هدر رفتن سرمایه شون دست میده،،باورهای محدودکننده دیگه ای هم اضافه میشه که خیلی مسیر رو به جلو رو براش کند میکنه وحتی ممکنه قدم بر ندارند وترس هاشون بیشتر میشه واز خداوند هم شاکی میشن چرا این اتفاقات پشت سر هم براشون رخ میده،غافل از اینکه خودمون مسئول هستیم وتا قبول نکنیم ،این دومینو همچنان ادامه داره

    خدا رو شکر بدنبال آشنایی با استاد وتقویت شدن این باور که خودم میتونم هر آنچه که دوست دارم رو خلق کنم،،آگاهانه انتظاراتم از بقیه کمتر شده وچالش ها ومسائل رو خودم با همون ترس‌های که دارم با جدی گرفتن نشانه ها وهدایت خداوند ودرک بهتر از قبلم،،حل میکنم

    در خصوص فروش خودرویی که داشتم مرتبا ورودی های نامناسبی از افرادی که در این زمینه مهارت داشتند می‌شنیدم، ،ولی آگاهانه به مواردی توجه می‌کردم که بهم کمک کنه ،خودم جهت فروش خودرو اقدام کنم،،با صبوری وتوکل به خداوند ودرخواست اینکه خودت هدایتم کن ،با فردی صادق وثروتمند وامانت دار با پرداخت نقدی براحتی فروش خودرو انجام بشه،،،که دیروز با همین شرایط با هدایتی که شدم ،خودم با تکامل طی شده بدنبال اطلاعات مناسبی که دریافت کردم،،،فروش نقدی انجام شد وبا مشاوره ای که بعدش گرفتم ،فهمیدم که درست اقدام کردم ،،،وتجربه ای شد که آگاهانه از شنیدن چرت وپرت ها که ترس ها ونا امیدی ایجاد میکنه،،با تمرکزم روی حرفها وشنیده هایی که راهکاری برای راحت انجام شدن کارم واطلاعات بیشتر در مسیر تکاملی ام بهم میده،،آرامش بیشتری خلق کنم

    استمرار در این مسیر ویادآوری هر لحظه معجزاتی که روزانه در زندگی ام، برای ایمان بیشتر به خداوند وتوکل به خودش برای هدایتم رخ میده،،مسیر تکاملم رو به سمت زیبایی های بیشتر تقویت میکنه

    من باید سعی کنم به قانون عمل کنم وآگاهانه مواظب گفتارم با افراد ودر ذهنم با خودم باشم

    وهر روز این آگاهی ها رو بنویسم وبهش عمل کنم

    وبدون طمع کردن،،فقط به مسیر زیبایی که هر روز بهتر از روز قبلم طی میکنم ،توجه کنم وشکر گزار سلامتی ونعمتهای روز افزونم باشم

    چقدر زیباست این جمله استاد که میگن،،ترس از پیری،ترس از تنهایی،ترس از اینکه یکی ترکم کنه،،بخوبی برام حل شده

    ومن سعی میکنم ، با تقویت ایمانم با تجاربی که در مسیر تکاملی ام، بدنبال افزایش عزت نفسم خلق میکنم،،این دیدگاه زیبا رو در خودم ایجاد کنم ،که از حضور افراد در زندگی ام برای شناخت بیشتر خودم وتغییر دیدگاهم با عدم وابستگی ورها کردنشون،لذت ببرم،واز دیدگاه اونها به انتخابات رفتاری وگفتاریشون نگاه کنم وبه تصمیماتی که میگیرن احترام بذارم ،،بخصوص فرزندم،،تا با این احساس رهایی تمرکز بیشتری روی خودم وپیدا کردن نشتی های انرژی ام بذارم وشکر گزار هدایت خداوند در لحظه باشم

    استقبال از تغییر در لحظه در هر زمینه ای احساس شادی وشکوفایی وسر زندگی بیشتر به آدم میده واز روزمرگی وزندگی تکراری جلوگیری میکنه وحس کنجکاوی آدم برای تجربه روش های جدید حل مسئله رو با راحت گیری بیشتر از قبل بهتر میکنه ومسیر لذت بخش تر میشه ونجواها کمرنگ تر میشه،افراد حول حوش آدم به صورت مشهودی به سمت تجربه لذت بخش تر خواسته هامون تغییر میکنه،،،واین کمک میکنه ترس ها کمرنگ بشوند ونیازی به عجله وطمع ورزیدن برای رسیدن به خواسته ها نیست،،چون با استمرار در این روند ،بزرگتر از خواسته هامون هم رخ میده وراضی می‌شیم

    وبا استمرار در این مسیر، وابستگی هامون به افراد واموال ودارایی هامون کم میشه،،چون دیگه خیلی راحت تر از قبل ذهنمون ونجواهاش رو می‌تونیم کنترل کنیم وراهکارهای فراوانی برای هر خواسته ای که داریم ،در مسیر پیشرفتمون می‌بینیم وآرامش داریم

    با کمک تجاربی که تا الان با کنترل ذهنم و ورودی‌های مناسب برای آرامش بیشتر ودرک بهتر حضور خداوند ونشانه هایی که می‌بینم، ،زندگی ام زیبا تر شده،،،میتونم، ترس از حرف مردم رو روز به روز با اقدام کردن وورود آگاهانه به دل ترس هام ،،کمرنگ تر کنم ومسیر هموار وراحت تری رو برای دریافت نعمتها خلق کنم

    سلامت وشاد وسربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    عطر خدا🌧 گفته:
    مدت عضویت: 245 روز

    شکر خدای که هر لحظه در حال هدایت و حمایت ماست گام چهارم

    داستان من در مورد ترفند پونزی مربوط میشه به پسرم که یک روز دوستش از تهران زنگش زد که بیا بعنوان سرباز صنعت در شرکت ذوب آهن مشغول به کار شو و پسر تنبل و طمعکار من که 21 سالش بود رفت تهران و یکهفته بعدش زنگ زد که باید مبلغ 110 میلیون اینجا بلوکه کنم تا بمن آموزش بدن و منم بیخبر از همه جا یه زمین داشتم و چون با عجله فروختم بنگاه سرمو کلاه گذاشت و نصف قیمت زمین رو فروختم و واریز کردم برا پسرم و یه چند وقت بعدش دوباره به عناوین مختلف هی پول گرفت و خلاصه بعد از 6 ماه بهش گفتم. که میخام بیام ببینم کجایی و چکار میکنی اجازه نمیداد و خلاصه فهمیدم رفته تو شرکت هرمی و کل پولها رو باخته و یکسال عمرشو اونجا تلف کرد و با اصرار خودم اومد بیرون

    و داستان بعدی یکی از دوستان میخاست کاسبی راه بندازه و گیر پول بود و بمن گفت بیار ماشینتو بفروش و بده بمن من سود بالاتر از بازار و بانک بهت میدم و من قبول نکردم و تهش کاسبی زد و بخاطر باورهاش نتونست حتی حقوق کارگرها رو کرایه رو بده و خلاصه خدا رو شکر به لطف آگاهیهای استاد متوجه شدم و یکدفعه هم دوستی با مهربانی و عزت و احترام و تماس تصویری داشت منو قانع میکرد وارد بازار فروش لوازم آرایشی بشوم که اصلا قبول نکردم میگفت بیا زیر مجموعه ی ما بشکل همون هرمی بودو تهش فهمیدم خودش کلی لوازم بهداشتی آرایشی خریده و مونده رو دستش و نمیتونه بفروشه و من جلوی این ضررها رو گرفتم الهی شکر که همه چیز به خیر گذشت و پسرمم یاد گرفت طمع و مال حرام جواب نمیده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    داود نیکزاد گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    سلام به استاد بزرگم و همه دوستان عزیزم

    مدتهاست که من از استاد میشنوم که اعتماد بنفس یعنی عشق داشتن به خود بدون هیچ قیدو شرطی

    اما دریغ از درکش

    در واقع من مدتها از طریق محصولات دانلودی و یه سری فایل تهیه شده در تلگرام که تکه های از دوره ها بودن ولی هزینه هاشونو پرداخت نکرده بودم

    میشنیدم که اعتماد بنفس چیه و چطور در خودمون ایجادش کنیم و فکر میکردم که دارم رو خودم کار میکنم تا زمانی که خودم دوره اعتماد بنفس رو خریدم

    وقتی دوره را خریدم فکر کردم این حرفها را خوب به طرق مختلف از استاد شنیده ام و یه چوری برام تکراری بودن اما (چون بهاشو پرداختم)تازه شنیدم و درک کردم برای اینکه احساس خود ارزشمندی را در خودم ایجاد کنم باید اشتباهات گذشته تصمیمات غلط گناهان کبیره و صغیره اگه داشته ام رو ببخشم اگه هیچ توانایی تا بحال کسب نکرده ام اگه هیچ وقت پول درستو حسابی نساخته ام اگه هزاران اشتباه و خطا و اشکال داشته ام خودمو ببخشم و خودمو بپذیرم با هر گذشته ای که داشته ام

    آره تازه درک کردم

    و الان احساس میکنم یه سرو گردن از داود قبلی بالاترم اصلا انگار تازه متولد شده ام که خودمو بخشیدم و خیلی احساس لیاقت میکنم

    و دلیل اینکه هنوز یک بیماری از سالهای گذشته با منه فکر میکنم همینه که احساس لیاقت نمیکنم

    من همیشه یادمه احساس لیاقتم را به نتایجم به تصمیات اشتباه و پر از ضررم ربط میدادم

    هیچ وقت احساس لیاقت نمی کردم چون هیچ وقت از تصمیماتم نتیجه خوب نمیگرفتم اگرم میگرفتم ذهن انکارش میکرده

    و پس ذهنم همیشه یک انسان نالایق پر اشتباه و بی نتیجه بودم

    تا به امروز که درک کردم قضیه چی بوده و الان احساس پاکی میکنم احساس رهایی از گذشته

    رها شدن از قید و بندهایی که دهنم اکلی برام درستش کرده بود و زندانیم کرده بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    حمید سامیر گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    شرکت های هرمی که وعده هایی میدن

    استاد عزیزم ، جالبه دیروز داشتم اتفاقا با دوستی درمورد این مضوع صحبت میکردم که ایشون هم روی خودشون دارند کار میکنند

    دوستی بهم گفت که همچین پیشنهادی بهم شده

    البته مستقیم این رو نگفت ، یک پیامی واسش اومد و خواست این پیام رو بهم نشون بده من کلمه شبکه سازی رو توی این پیام دیدم و سریع دوهزاریم گرفت

    و ازش پرسیدم و ایشون کامل توضیح داد با خودم گفتم شاید اون پیام که نشون داد با یک نیت دیگه این یک هدایت بوده

    و گفتم که استاد عباس منش توی دوره روانشناسی ثروت 1 درمورد این موضوع صحبت کردند و یک صحبت کوچیک کردم دیگه کامل توضیح ندادم

    که امروز این فایل رو باز کردم و نمیدونستم درمورد این قراره صحبت کنید و جالب بود برام

    شما مثال شرکت که با لوازم آرایشی این وعده ها رو میدن

    و یک جلمه جالب که گفتید ، خیلی هم قربون صدقه آدم ها میرن

    دقیقا اون دوستی که پیشنهاد داده بود به ایشون ، یک پیام پر از انرژی مثبت ، پر از قربونت برم و… فرستاده بود که این دوستم رو تشویق کنه که بله چقدر جای خوبیه و چقدر آدم های پر انرژی هستند

    چند سال پیش یه بنده خدایی دیدم که رفته بود توی این سیستم ها و بدبخت شده بود ، دوباره زندگیش رو شروع کرد بعد چند وقت دیگه دوباره وارد این سیستم شد

    استاد نمیدونید زمانی که این آدم وارد این سیستم شده بود مهربون شده بود و همیشه زنگم میزد و یادم میکرد، چقدر شستشوی مغزی میدن آدم ها رو اونجا

    بعد مدت ها که زنگم میزد و یادم میکرد بهم جریان رو گفت که بیا توی این سیستم

    البته باور من اینه که توی مدار نبود

    استاد یه چیز جالب بگم ، خیلی از اونها صدای شما رو پخش میکنند برای مشتری هاشون که جذب کنند که ما چقدر آدم های مثبتی هستیم و این باور رو میسازیم که این سیستم برای ما جواب میده و…

    یعنی خندم میگیره وقتی میشونم

    شما توی این فایل گفتید ، وقتی روی باورهاتون کار میکنید ، نه تنها سود میکنید ، بلکه یه سری ضرر ها هم نمیکنید

    یکی از ضررها میتونه همین وعده های شرکت ها باشه که قلبتون بهتون میگه که این مسیر درست نیست

    این دوستی که اومد بهم گفت همچین وعده هایی بهم دادند ، دقیقا بهم گفت اصلا قلبم بهم نمیگه این راه درسته و خیلی مقاومت دارم

    توی روانشاسی ثروت 1 به این ترفند ، میگید ترفند پونزی

    این ترفند جوری کار میکنه که یک ملیون سال قبل اگر کسی ازش استفاده میکرد جواب میداد

    یک ملیون سال دیگه اگر کسی ازش استفاده کنه جواب میده

    یعنی اینقدر ملت طمع کار هستند ، اینقدر عجول هستند ، اینقدر زود میخوان مدار ها رو طی کنند و زود پولدار بشن و اینقدر قوانین رو خوب درک نمیکنند که خلاصه این ترفند پونزیه گریبان گیر همه خواهدشد

    یکی از وعده هایی که بعضی از این شرکت ها میدن

    میان شبکه رو نشون میده که فلان لیدر ما اینقدر داره سود میکنه بخاطر اینقدر زیر مجموعه که داره و اینجور داره کار میکنه ، چنان وعده هایی میدن به آدم

    یا یک چیز دیگه که فهمیدن ، میگن شاید طرف دوست نداشته باشه زیر مجموعه بگیره ، میگه اگر اینقدر کم هم زیر مجموعه بگیری اینقدر درامد ثابت رو برای خودت داری و….

    خیلی هاشون جالبه میگن ما توی مدار ثروت هستیم ، دارند از حرف های شما سو استفاده میکنند و مردم رو تشویق میکنند که اگر بیاین در سیستم ما ، شما هم میاین در مدار ثروت

    درصورتی که کاملا خودشون از مسیر دور هستند

    کسی که در مدار ثروت از عشق و علاقه خودش ثروت میسازه

    کسی که در مدار ثروت نیازی نیست سر کسی کلاه بزاره

    کسی که در مدار ثروته نیازی نیست به کسی التماس کنه

    کسی که در مدار ثروته به قانون تکامل ایمان داره

    کسی که در مداره ثروته طمع نمیکنه

    کسی که در مدار ثروت نمیخواد یک شبه ثروتمند بشه

    و…

    این ترفند پونزی این رو میگه : که ما به یک دلیلی میتونیم سود بیشتری از سود عرف بازار به شما برسونیم

    حالا این دلیله میتونه هر چیزی باشه

    یک ایده جدیده ، یک اختراع جدیده ، یه سرمایه گذاری جدیده ، یک روش فروش جدیده و…

    دل کل این رو میگه که ما یک راهی رو پیدا کردیم که مثلا اگر بانک به شما اینقدر سود میده ما اینقدر بیشتر سود میدیم

    بانک یک مثال بود

    جمله استاد : به هر ترتییبی این حرف رو شنیدید ، فرار کنید

    اصلا بقیش رو نشنوید

    هرچیزی که وعده داده میشه که ، بیشتر از عرف بازار میخواد به شما سود بده یعنی این یک ترفندی هست به اسم آلفردو پونزی یک ایتالیایی که توی آمریکا بود و این داستان رو راه انداخت که کلی کلاه برداری کرد

    وقتی شما روی باورهای ثروت آفرین خودتون کار میکنید ، نه تنها از لحاظ مالی پیشرفت میکنید ، در بد ترین حالت اینه که دام این ترفند ها نمیشید و این ضررها رو نخواهید کرد

    چون قلق ترفند پونزی رو فهمیدید ، تا یکی بهت یک وعده میده و تو میفهمی که این الگوهه ، همون الگو

    میگی ممنون ، خداحافظ شما

    جمله ناب استاد:

    “تمام اونهایی که گرفتار ترفند پونزی میشوند ، فقرا هستند

    هیچ ثروتمندی گرفتار این داستان نمیشه

    حداقل من نشنیدم که یک آدم پولدار ، یک آدم ثروتمند درست حسابی ها ، نه اون آدمی که دوقرون داره از نظر بعضی ها توی فامیل پولداره ، یک آدم درست حسابی ، یک بار نشده که گول این ترفند ها رو خورده باشه

    و تمام این اتفاقات هم توی کشور های جهان سوم اتفاق میفته”

    اونهایی که در مدار فقر هستند ، اونها گول این داستانها رو میخورند

    بخاطر این مداری که توش هستند ، این چیزها توش هست

    کسی که در مدار ثروت هست :

    موقعیت های شغلی ، ثروت های بیشتر ، ایده های بهتر توی زندگیش هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    حمید سامیر گفته:
    مدت عضویت: 1411 روز

    چطور غلبه کنیم بر ترس هامون؟

    همیشه این ترس ها با ما هستند ، هیچ وقتی نمیرسه که این ترس ها از بین برن، ما در حالی که میترسیم عمل میکنیم

    توی قرآن هم همینطور بوده ، همیشه ترس ها بوده ولی درحالی که میترسیدند عمل میکردند

    داستان موسی که میخواست بره با فرعون صحبت کنه ، چقدر ترس ها توی وجودش بود که من آدم کشتم از اینها ، اونها حرف های من رو باور نمیکنند و…

    درحالی که میترسید ، تول میکردند و عمل میکردند

    جمله استاد : وقتی که من اومدم تهران ، میگفتم درست میشه دیگه ، یه راهی پیدا میشه ، حل میشه

    اون عزت نفسه ، اون ایمان به خداونده ، اون توکله کمک میکنه

    این ترسه ، این نجواهه همیشه با آدم هست ، حتی برای آدم های خیلی موفق ، حتی برای پیامبران

    اونی که عزت نفس بالایی داره ، به قول قرآن اون کلام امید بخش خداوند رو بیشتر میشنوه تا اون ترس و نگرانیه

    خداوند کلام الله رو بالا میبره ، کلام شیطان رو پست میزنه

    ولی کسی که عزت نفس پایینی داره ، بیشتر صداهای نجواها رو میشنوه

    کاری که ما باید انجام بدیم ، با تغییر باورهامون کلام الله رو بالا ببریم

    وقتی اینکار رو میکنیم ، اون ترس ها رو کمتر میشنویم

    این شک ها ، این ترس ها ، این نگرانی ها همه ابزار شیطانه

    این ما هستیم که باید از ترس هامون غلبه کنیم

    ما هستیم که باید ایمانمون رو قوی کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    یاسمن ایزانلو گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    کامنت سی و ششم

    23 دی 1403

    تعهد اول:

    امروز بدون آمادگی قبلی و برای اینکه نتیجه ی کارم طبیعی تر بشه، از خودم فیلم گرفتم و چقدر هم فیلمم خوب شد. ادیتش کردم و توی کانال تلگرامم گذاشتمش. خدایا شکرت به خاطر این قدم های آهسته و پیوسته. سپاسگزارم.

    تعهد دوم:

    گزارش پیشرفتم رو توی کامنت های سایت نوشتم.

    تعهد سوم:

    امروز یک نسکافه ی جانانه خوردم و حسابی انرژی گرفتم. شارژ شدم و کلی کیف کردم. خدایا شکرت.

    امروز هم با دخترم بازی کردم و نیازهاش رو برطرف کردم. کلی از حضورش در کنارم لذت بردم. امشب هم از خدای مهربونم خواستم که همیشه برام سالم و سلامت نگهش داره و بهش عمر طولانی و با عزت بده. خدای مهربونم هم گفت حتما این کار رو برام انجام میده چون نزدیکه و درخواست درخواست کننده رو اجابت میکنه.

    با بابای خوبم صحبت کردم و قرار شد از تهران بیاد اصفهان پیش من و چند روزی پیشم بمونه. امشب تو راهه و انشالله صبح زود اینجاست. خدایا شکرت که دارمش. هزاران مرتبه شکرت. سپاسگزارم.

    امروز کلی خندیدم. علاوه بر فایل های استاد عزیزم، در طول روز وقتی دخترک نازنینم بیداره و من نمیتونم کاری انجام بدم، خودم رو با چیزهای خنده دار سرگرم میکنم. خدایا شکرت به خاطر خنده های امشبم. سپاسگزارم به خاطر حامد آهنگی که آفریدی و انقدر پر انرژی و باحاله. بهش از تمام زیبایی های دنیات ببخش که انقدر ما رو خوشحال میکنه.

    من برای دانلود فیلم و تاک شو از راه قانونی اقدام کردم. با اینکه میتونم برم توی تلگرام و تمام فیلم ها رو به صورت غیر قانونی و رایگان دانلود کنم، اما به جاش رفتم از فیلیمو اشتراک خریدم و الان با خیال راحت همه چیز رو از تلگرام دانلود میکنم. اما امروز اتفاقی که افتاد این بود که فهمیدم یکی از برنامه های مورد علاقم رو فیلیمو پخش نمیکنه. بلکه فیلم نت پخش میکنه. من هم کلی از قسمت هاش رو دانلود کرده بودم و یک قسمتش رو هم دیده بودم. دو دل بودم و میگفتم اشتراک فیلیمو دارم، دیگه فیلم نت رو بیخیال شم. اما قلبم میگفت به اندازه ی یک ارزن نمیتونم حق کسی رو بخورم و جوابشو پس ندم. این کاری که میکنم هم فراموش نمیشه و در نهایت جزاش به خودم برمیگرده. این شد که رفتم اشتراک فیلم نت رو هم خریدم. کاری که درست باشه، قلب رو راضی میکنه. خدایا شکرت که قلبم راضی شد. سپاسگزارم که کمکم کردی در مسیر درست قدم بردارم. وقتی من سمت خودم رو درست انجام میدم، جهان باید سمت خودش رو درست انجام بده. جهان قطعا سمت خودش رو درست انجام میده. خدایا شکرت. سپاسگزارم.

    یادمه استاد میگفتن علایقتون رو با هم ترکیب کنید و ازش یک چیز جدید بسازید. من فهمیدم به تدریس علاقه دارم و همچنین طنز و کمدی رو خیلی میپسندم. برای همین الان دارم به صورت طنز و بدون کات کردن، تدریس میکنم و هر اتفاقی که وسط تدریسم میفته رو با زبان طنز بیان میکنم. خودم یادم میاد به معلم های شوخ بیشتر از معلم های خشک و جدی علاقه داشتم. خدایا شکرت که برام راه رسیدن به این خواسته رو هموار کردی و کمکم کردی هر بار که دارم فیلم برداری میکنم، اتفاقات بامزه بیفته. ازت سپاسگزارم که در لحظه کلمات طنز رو به ذهنم میندازی و کمکم میکنی خروجی کارم رضایت بخش باشه. خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مجید بختیارپور عمران گفته:
    مدت عضویت: 963 روز

    سلام و درود حضور گرم استاد باعشقم

    سلام و درود بر مریم عزیز و دوست داشتنی با همچین پروژه بی نظیری که برامون تدارک دیدن

    سلام و درود بر جویندگان نور در توحیدی ترین سایت دنیا

    خداروشکر میکنم با همه مشکلاتی که درکیرشم در مدارفقر هستم ولی خدارو دارم و ارتباط با او را یاد گرفتم و دارم روز بروز از مدارفقر دورتر میشم و به مدارثروت نزدیکتر.

    تو این فایل حرف از ترس هست و طمع که حربه اصلی شیطان رجیم میباشد استادم از درس بی نظیر امروزم و از مطالعه کامنتای دوستان خداروشکر دارم بزرگتر میشم

    کام چهارم از پروژه مهاجرت به مدار بالا

    از روزی که شروع شد این پروژه تا قسمت چهارم اومدم و آنتراکی که مریم عزیز دادن برگشتم عقب از گام اول تا چهارم شروع کردم به گوش دادن فایل ها از صبج تا شب با هندزفری تو گوشم میخوابم و روزا کامتتارو مطالعه کردم شرکتای پونزی رو شناختم ترسامو شناختم و آموختم کی ها طمع میاد سراغم ووبخاطر چه پسرفت ها و عذابی بهم رسید یک مشتری اومد آشنا بود وسوسه شدم بهش نزدیک 60میلیون تومان نسیه دادم مردیم تا پولمونو بگیریم باز چندماهه بعد اومد این طمع بود که دوباره بهش بهر دادیم گفت اوندفعه واسه داداشم ضمانت کردم ایندفعه مال خودمه و منم بدون اینکه با خدا مشورت کنم گفتم براحتی ازش میگیرم ایندفعه نمیزارم مثل قبل اذیتم کنه که نه تنها به خودش به رفیق داداششم بار فروختم الان دارم بزرور ارشون میگیرم اونم مطمعنمممم بخاطر شرک و منم منم کردنم باعث شد این برام تجربه شد برای حل ووانجام هر کاری گفتم اینو دیگه من میتونم هندلش کنم واسه این مزاحم خدا نشم بهتره یعنی همه اینا تو ذهنم انجام میشه که نتیجه اش میشه پشیمونی و گرفتاری و رنج استاد عزیزم واقعااااا گل گفتی این ترس از اینکه این مشتری بره چیکار کنم باعث طمع میشه نسیه میدم طرف میره تا هفته دیگه یا آخر ماه پولو بیاره کار گره میخوره اصلااا یچیز عجیب غریبه راحت گول میخوری تا وقتی این ترس و طمع حاکم بر ذهن باشن که همه اینا ار باور کمبود سمی ترین باور دنیا میاد ،همین مشکلات تکرار خواهند شد .

    از تاریکی از جن و از مار میترسم یعنی میشه یکشب تنها برم تو ویلای روستامون بمونم تنها برم قبرستونی بشینم مثل سعیده خانم گل که کارش محشر بود من منتطر یه فرستم تا بزنم به ول این نرسام بزرگترین ترسم ترس از تاریکیه و دومی هم مشتری آشنا بیاد بهش بگم بار نسیه یا چکی نداریم یا اینکه کلا فروش و نقدی کنیم یعنی میشه دسته چکمو آتیش بزنم و دیگه بفکر خرید چکی و اعتباری نباااااااشم چون فکرم همش نسیه و اعتباری خرید کردن هست نمیشه فروش نقدی صدرصدی داشته باشم الان که هررور دارم رو خودم کار میکنم یواش یواش داره خواسته اش تو ذهنم شکل میگیره میبینم که هر روز یا چند روز در میون یکی دوتا فروش نقدی دارم که شکرگزاری میکنم بخاطرش تا بیشتر بشه مگه اینکه خدا خودش بیاد بدادم برسه میدونم کارم اشتباهه ولی نمیدونم چیجوری از اسارت این ترس این کمبود در برم خدا خودش باید بیاد کمکم کنه باید اول بزنم به دل تاریکی و توهم جن و از ذهنم برای همیشه محو و متلاشی سازم این ترس وقتی تو موقعیتش قرار میگیرم فریزم میکنه الان یوقتایی شب به اون مکانهای تاریکی که میترسم فکر میکنم قبلبم تند میزنه ولی به لطف این آموزه ها خواسته اش در درونم داره شکل میگیره تا هرچه زودتر بزنم به دل این ترسام میدونم درست میشه دقیقا دارم حسش میکنم که یخورده قوی تر از گذشته شدم احساس میکنم و خداروشکرررر میکنم

    و طمع رو هم فهمیدم چیجوری میاد سراغم و باید دیگه بیشتر حواسم جمع کنم یعنی باید تا میتونم باور فراوانی و در درونم بسازم تا میتونم کامنت بخونم و فایل گوش بدم باید بمباران کنم ذهتمو از دیتاهای عالی و سازنده تا میتونم باید از همه طرف جمله ور بشم تا تسلیمش سازم …از قرض گرفتن و وام گرفتن خیلی دارم فاصله میگیرم ولی روال خرید و فروشم یجوری هست که عرفش هم نقدی هست هم چکی که خواستش تو ذهنم شکل گرفته تا به نتیجه برسه زمان میبره تا وقتی به مدار ثروت منتقل نشم این مشکلات بهم هجوم میاره یوقتی برنده میشم یوقتی شکست میخورم و تا خدا بدادم نرسه نمیتونم خداجونم بهت گفتم من نمیتونم هیجی بلد نیستم و تنها کسی که میتونه کمکم کنه تا به ایمانم به شکرگزاری های قلبی و به شجاعتمو باور فراوانی ام افزوده بشه توهستی خدایاااااا ای رب رزاقم توهستی و تو برایم کافی هستی ….

    الان میترسم تا عید باز همینجوری فقیر وبی پول باشم بهش فکر میکنم ترس و غم وجودمو میگیره امروز ذهنم چندبار بهم بخاطرش حمله ور شد ولی بلطف خدا و آموزه های عالی این سایت یاد گرفتم از خدا کمک گرفتم فهمیدم این حربه شیطانه سریع حالمو خوب کردم و بهش بها ندادم هی میگفت چیجوری خدا میتونه کمکت کنه اصلاااا خدا کو ،کجاست چرا اینهمه صداش میزنی بدادت نمیرسه و ازاین جور حرفا در ذهنم اومده بعد سریع گفتم بوقتش میاد ازش مدد خواستم و گفتم قطعا این ندای شیطانه و ازش دور شدم و بخدا نزدیک شدم و حالم خوب شد خداروشکرررررر دیگه یاد گرفتم چیجوری از دامش در برم الهی شکررررررر خدایا مرا از حرص و طمع دور کن و بخودت نزدیک کن که آرامش و حال خوب و زیبایی فقططططططط در نزد توست ……

    الهی الحمدالله رب العالمین…..

    بخاطر درس امروزم و بخاطر تمام کامنتایی که از روز اول تا امروز اینجا خوندم و عشق کردم و حالمو خوب کردم خداروشکررررررر و از استاد باعشقم و مریم عزیز و تک تک دوستانی که با نوشتن تجربه های زیباشون مرا به فیض الهی میرسونن بسیاااااار سپاااااسگزارم خدایا حمد مختص توست چون همه اینا رو از تو و مهربانی تو دارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    ثریا آرامیان گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الهی به امید خودت

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و تمام دوستانم

    گام چهارم :ترس و طمع

    خدای من هر دوی این بزرگواران تو‌ وجود من زیاد زیاد بودن

    باز طمع را می‌تونستم کنترل کنم چون شنیده بودم هر کسی طمع کنه لطمه میخوره

    جز یکی دوبار اونم تو پنبه ریز و بورس خیلی جرات نداشتم جای دیگه ریسک کنم

    چون آگاهانه جلوی طمع را می‌گرفتم

    البته اینم فقط جاهایی که میخواستم پول بسازم مثلا

    هیچوقت و هیچوقت به مال کسی و به داشته های کسی طمع نکردم این لطف خدا هست که شامل حالم شده و همیشه گفتم خدا بهم بهتر از اینها را میده

    وقتی کسی یه پیشرفت مالی می‌کنه چه قبل قانون چه الان که قانون را می‌دونم همیشه شکر کردم و خوشحال شدم

    و امااااا

    ترسسسسسسس نگو از این معضل به شدت زشت که فکر کنم تو تک تک سلولهای من بود

    از هر چیز که فکرش را بکنید من ترس داشتم و اکنون هم خیلی ترسها دارم نه با اندازه ی چند سال قبل

    ترس از تنهایی ،ترس از بی شوهری ،ترس از سرزنش ،ترس از بی پولی ،ترس از پدر ،ترس از مادر

    ترس از خیانت ،ترس از ندیده شدن ،ترس از اینکه بگن تو زشتی ،ترس از اینکه بگن تو زن خوبی نیستی

    و بماند از حیوان ،ترس از تاریکی ،ترس از تنها جایی رفتن…….

    خداروشکر اکنون خیلی خیلی خوبم خیلی ترسهام را شکست دادم

    اما بزرگترین پاشنه های آشیل منم تو همین ترس ها هست

    اینجا باید بیشتر از اینها رو خودم کار کنم

    بعضی مواقع ترسها بر من انقدر غلبه میکنند که هیچ عبارت و جمله ای آرومم نمیکنه

    جز اینکه بشینم با خدا حرف بزنم

    خدایا شکرت من با استاد آشنا شدم وگرنه معلوم نبود چه بر سرم میومد

    اینو نوشتم که به خودم یاد آوری کنم که خیلی از ترسها که بزرگترین ترسم از تنهایی بود تو ذهنم شکست دادم

    استاد جان ممنون بابت این آگاهی ها که من را نجات میدهد و شفا میدهد

    ازتون ممنونم استاد جانم و مریم بانو که انقدر برای ما زحمت می کشید

    سپاسگزارم بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: