مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»

سلام آقای عباس منش عزیز. خیلی احساس خوبی دارم از اینکه استاد توانمندی چون شما در مسیر رشدم قرار گرفته.. نکات طلایی و مثال های عالی ای که در خصوص «باورها» زدین که فوق العادست و همچنین مبحث «تکرار و استمرار» نکته بسیار کلیدی هست و چقدر خوشحالم از اینکه کلی آگاهی جدید دارم یاد میگیرم و همزمان کلی باور درست که شما براشون وقت گذاشتید و بها پرداخت کردید رو دارم دریافت میکنم.. خدا کمک کنه من و دوستان عزیزم در سرتاسر جهان هم در این مسیر استمرار داشته باشیم و آرزوی بهترین ها رو برای همتون دارم .. به راستی که درک این آگاهی ها خودش کلی تکرار میخواد.. این حقیقت محضه.. در این کامنت قصد دارم از نکته کلیدی ای که در خصوص ساخت باورها استفاده میکنم و خیلی در قرآن تکرار شده توضیحی ارائه کنم و اون رو با شما و دوستان خوب به اشتراک بزارم.. در قرآن خداوند بارها و بارها چنین مضمونی رو مطرح کرده: «ان فی السماوات و الارض لآیات للمومنین» بی تردید در آفرینش آسمان ها و زمین بس نشانه هاست برای مومنان، «و فی خلقم و ما یبث من دابه آیات لقوم یوقنون» و در آفرینش خودتان و آنچه از جنبندگان پراکنده می سازد، نشانه هایی است برای یقین آوران

نکته مهم در این دسته آیات پرتکرار این هست که ساخت یقین با ذکر دلایل و پایه های مستحکم منطقی امکان پذیر هست و نشانه های خداوند پایه ترین و قدرتمند ترین دلایل منطقی است زیرا اصل و اساس جهان نحوه عملکرد جهان هستند.. در واقع باورهای توحیدی زیر بنای همه چیز هستند و دیدن نشانه های خداوند در گرو پیوند و تعمیم دادن قوانین ثابت جهان هستی با اتفاقات و نشانه های پیرامون ماست.

هر آن چیزی که میخوام براش باور بسازم مراجعه میکنم به نشانه های خداوند در جهان، به قوانین ثابتی که پایه و اساس قدرتمند و غیر قابل نقضی داره و توجه به این نشانه ها منجر به ساختن باورهای ریشه دار و قدرتمند در ذهن من میشه.. مثلا در خصوص اینکه انرژی های مشابه جذب یک دیگر میشوند شاید یک میلیون بار تا حالا به خودم نحوه عملکرد امواج رادیویی و مخابراتی رو مثال زدم.. تنها زمانی گیرنده یا آنتن میتونه فرکانس 6 مگاهرتز رو دریافت کنه که خودش رو فرکانس 6 مگاهرتز قرار بده و در این صورت هست که آنتن انرژی مشابه رو جذب میکنه.. دیگه هر روز داریم به این ابزارها کار میکنیم و اطلاعات بیشتر فنی هم در کتاب ها و اینترنت موجوده، من عاشقانه دنبال این مثال ها هستم و تکرارشون میکنم چون اصل و اساس جهان بر این شکل کار میکنه و تکرار این مثال ها خیلی قدرتمندانه منجر به تغییر باورهای نادرست به صورت بنیادی میشه.

مورد دیگه ای که در ساخت باورها بهم کمک کرده دوست بودن با ذهنمه و تلاش میکنم که دیگه سرزنشش نکنم.. این کار هم احساسم رو فوق العاده کرده و هم مقاومت ذهنیم رو به مراتب کم کرده.. دیگه پذیرفتم که ذهن من وظیفشه که بیخودی هر چیزی رو نپذیره و فهمیدن که ذهنم بهترین دوستمه و بسیار قابل احترامه.. ذهن من دشمن من نیست و قصد نداره من رو اذیت کنه.. بلکه همیشه و همواره داره من رو هدایت میکنه به سمت خواسته هام.. اگه مقاومت میکنه چون من دلایل و استدلال منطقی درست رو براش تکرار نکردم.. چون من آگاهی های درستی بهش ندادم.. پس اون داره وظیفش رو درست انجام میده و این من هستم که باید وظیفم رو درست انجام بدم.. پس من باید بهاش رو بپردازم و برای خودم ارزش قائل باشم.. باورهای غلطم و در پی اون احساس بدم بزرگترین موهبت خداوند به منه.. اینها دارن من رو در هر لحظه هدایت میکنن به سمت خواسته هام.. من قبلا متداوما با ذهنم در گیر بودم و مقاومت زیادی رو در هنگام کار کردن روی باورهام تجربه میکردم و کنترل احساسم سخت میشد.. وقتی فایل 5 و 6 جهان بینی توحیدی رو دیدم خیلی تو این فکر فرو رفتم که چرا برخی فایل های شما رو که استفاده میکنم انقدر استرس و اضطرابم زیاد میشه به جای اینکه آرامش بگیرم و احساسم خوب بشه! زمانی که بیشتر درک کردم احساس خوب = اتفاقات خوب رو و اینکه احساسم بزرگترین راهنمای من هست و داره بهم میگه یک جای کارت ایراد داره، تصمیم گرفتم به ندای اون گوش بدم و بزارم که هدایتم کنه.. تصمیم گرفتم که تسلیم بشم و انقدر بیخودی دست و پا نزنم بزارم خدا خودش هدایتم کنه.. و همین تفکر نه تنها کلی به من آرامش داد بلکه در پی این آرامش فهمیدم که باید دلایل منطقی بیارم براش و فهمیدم باید اقدامات عملی رو در تمام زمینه ها انجام بدم تا در مدار درست قرار بگیرم.. باید برای اون چیزی که باورش رو دارم میسازم در همه جهات اقدام کنم و اینکه در کدام جهات اقدام کنم هر روز توسط جهان بهم نشون داده میشه و من این رو کاملا تجربه کردم و در اون مسیر حرکت میکنم.. و واقعا آرامش بیشتر وبیشتر رو بعد از عمل به نشانه ها تجربه میکنم و این نتیجه پیروی از احساسمه و من به مرحله ای رسیدم که اجازه دادم خداوند راه درست رو نشونم بده..

مثالی میزنم، در همین چند روزه مدتی هست دارم روی این باور خود ارزشی کار میکنم که من برای همه چیز و همه کس احترام قائلم.. من توانمندی دیگران رو تایید و تحسین میکنم و برای همه آرزوی موفقیت دارم.. من برای احساسم،‌ برای خداوند و شیطان درونم، برای دوستام، محیط پیرامونم، بدنم و … احترام قائلم و با ادامه دادن این باور چقدر احساس آرامش بیشتر رو تجربه کردم و کلی نشونه های مختلف تو زندگیم ظاهر شد.. کلی اقدامات عملی بهم گفته شد و انجام دادم و رابطم با اطرافیانم بهتر و بهتر شد.. اهمیتی که الان برای زمانم، بدنم، احساسم و … قائلم خیلی بیشتر از قبل شده.. و همین یک باور کاری با من کرد که انگار یک آدم دیگه با یک شخصیت دیگه شدم..

سپاس گذار خداوند منزه و بی عیب هستم بابت قوانین ثابت و قدرتمند و قابل اعتمادش که نگرانی ها رو از وجودم داره بیرون میبره و همچنین از بابت نعمت بزرگ زندگیم گروه تحقیقاتی عباس منش که باعشق و کاملا مسلط و توانمندانه ما رو به خداوند نزدیک و نزدیک تر میکنه نیز سپاس گذارم.