مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»

سلام ودرود خدمت استاد عزیز

و سلام به هم خانواده ها و هم فرکانسی های خوبم

من به لطف الله دو تا محصول از سایت استاد خریدم چون واقعا به کلام استاد ایمان دارم

(راهنمای عملی دستیابی به رویاها و روانشناسی ثروت ۱) و به قول قرآن که انسان همیشه عجوله خواستم خیلی زود نتیجه بگیرم خواستم هم زمان دوره ها را استفاده کنم که بازم زودتر نتیجه بگیرم

اما با کمک نظر دوستان در عقل کل تصمیم گرفتم از دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها شروع کنم .

و خدا را شاکرم که تو جلسه اول مچ ذهنم را گرفتم

آخه تازه فهمیدم من به اون خواسته ها محتاج و وابسته بودم و تمام حال و احساس خوبم را گذاشته بودم بعد از به دست آوردن اون خواسته ها

و نهایت تا جلسه سوم پیش رفتم اما یه حسی بهم گفت برو ببین نظر استاد و خانم شایسته چیه که از کجا شروع کنم که تو سایت خیلی عالی راهنمایی کردن و من از فایل های مصاحبه با استاد شروع کردم و کامنت ها را می خونم تقریبا همه اش را و در کنار اون قسمت نشانه روزانه ام را هم دنبال میکنم

الان که رسیدم به قسمت ۱۸ مصاحبه گفتم پسر تو وقتی مسیر درست را انتخاب کنی و از خدا هدایت بخواهی راه درست را میری (به قول استاد تو طبیعی باش طبیعی برات اتفاق میفته )یعنی الان که توی این قسمت استاد داره میگه بابا عجله نداشته باشید یه محصول یا یه فایلی را سریع تموم کنید بلکه روش فکر کنید .کامنت ها را بخوانید و… من داشتم این کار را میکردم چرا چون مسیر درست را انتخاب کردم چون قبول کردم تمام حرف های استاد را با دل و جون قبول کنم و اون گفت از قسمت اول مصاحبه شروع کن و من گفتم سمعاً و طاعتاً

و دوستانی که محصولی تهیه نکردید به خدا من به همین فایل های دانلودی ایمان دارم و تا الان نتیجه معنوی بسیار .ارتباط قلبی با خدا و حس بسیار عالی دارم و از تنهایی با خودم و خدای خودم لذت میبرم به طوری که امشب که شب یلداست برای اولین بار کنار خانواده ام نیستم (چون قبول کردم باید بها بپردازم این بها دوری از خانواده است .عوض کردن شغلمه . دوری از دوستامه . کنار گذاشتن شبکه های اجتماعیه. و …) اما در عوض بسیار حال دلم عالیه چون کسی را پیدا کردم که برام خانواده میشه . دوست میشه و ثروت میشه و همه چیز میشه

اما در مورد نتیجه مادی داره یه سری اتفاقات برام میفته که دارم نشونه های اولیه اون را میبینم

مثلا یه سری محصول داشتم که کلی وقت مونده بود رو دستم یه حسی بهم گفت تو سایت دیوار بزنم و چند روز هم برای خودم می نوشتم این خواسته را خصوصا صبح ها (البته هنوز نتونستم اون تمرین فانوس دریایی یا ستاره قطبی را درست متوجه بشم که مطمئنم اونم تو تکاملم یاد میگیرم ) و امروز یه نفر از یه استان دیگه تماس گرفت و تعداد زیادی از این محصول ها را خواست و قرار شد براش پست کنم .

البته تو نتیجه های مادی یه سری طلب ها که از کار قبلی داشتم دارن بعضی از مشتری ها واریز میکنن برام که بعضی هاش را خودم فراموش کردم

توی روابط با خانواده خیلی بهتر شدم و جالب اونها هم تغییر کردن مثلا این هفته که رفتم خونه اصلا نیم ساعت تلویزیون را روشن کردن و اونم یه مستند داشت در مورد پرواز که من عاشقشم در حالی که قبلا همش اخبار و سریال های مسخره را باید میدیدم (البته دوری میکردم امامثلا سر شام دیگه مجبور بودم بشنوم )

خواهرم فایل توحیدی برام میفرسته

برادرم فایل با مضمون عدم وابستگی برام میفرسته

در حالی که هیچ کدوم از خانواده ام نمیدونن من دارم رو خودم کار میکنم و اصلا در این مورد باهاشون صحبتی نکردم . و وقت آزاد هم که برام جور شده و اینها هدایت و کمک های جهان .

(اینجا یه موردی یادم اومد از استاد قمشه ای توی فایلی خیلی جالب گفت من نمیدونم چرا میخواهید قران را سریع بخوانید که تموم بشه اصلا تموم بشه که چی بشه که کجا برید یعنی همین حرف استاد اگه قران هم میخونی با تدبر بخون همون طور که خود خدا گفته آیا تدبر نمی کنید توی این آیه ها )

اما کلا حس عجیبی دارم واقعا الان که این کامنت را دارم می نویسم هیچ عجله ای برای هیچی ندارم چون مطمئنم در زمان مناسب اتفاق میفته. حتی عجله ای در استفاده از محصولاتی که خریدم ندارم چون حس میکنم باید تکاملم را طی کنم که با درک بهتر از محصولات استفاده کنم در حالی که خواسته هایی را دارم اما یه حسی بهم میگه خیالت راحت باشه چون خدا با تو

و واقعا خدا را نزدیک میبینم خدایی که از رگ گردن به من نزدیکتره

و جالب اصلا نگرشم نسبت به یه سری آیه ها تغییر کرده

مثلا قبلا این آیه را میدیدم که (آیا انسان نمیداند که خدا او را میبیند ) فکر میکردم خدا نشسته مچ منا بگیره اما الان این طوری میفهمم که بابا تو برو توکل کن. شروع کن خدا تو را می بینه و کمکت میکنه .هدایتت میکنه

و چقدر با این خدا راحترم و حال میکنم باهاش

مگه میشه آدم به خدا توکل کنه و نتیجه نگیره

اگه قرار بود نتیجه نگیرم اینجا و توی این سایت نبودم

اگه قرار بود نتیجه نگیرم اصلا وقت نمی کردم این فایل ها را که هر کدومش کلام خداست از زبون استاد را بشنوم

پس وقتی اینجام یعنی با خدام یعنی نه از آینده ترسی دارم نه از گذشته نگران میشم

و با استمرار دارم حس میکنم که مدارم داره در لحضه تغییر میکنه

اگه مطالب پراکنده بود پوزش میخوام چون هنوز تکاملم را تو کامنت نوشتن طی نکردم اما می نویسم که هم تکاملم طی بشه و هم رد پایی باشه برای خودم و شاید یه کمکی به دوست دیگه ای

اینم سه بیت هم از حافظ امشب باور های خوبی برام داشت

باور لیاقت:

ساقی بیا که از مدد بخت کارساز

کامی که خواستم زخدا شد میرسم

باور لیاقت:

گردون چو کرد نظم ثریا به نام شاه

من نظم دُر چرا نکنم از که کمترم

باور فراونی:

ای شاه شیرگیر چه کم گردد ار شود

در سایه تو مُلک فراغت مسخرم

توی این شب یلدا دلی بزرگ به وسعت خود خدا را برای خودم. عزیزانم. استاد و عزیز دلش و شما دوستان عزیز آرزومندم

در پناه حق 🌹

۳۰/۹/۱۳۹۹

البته الان دیگه

۱ / ۱۰ / ۱۳۹۹