مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده» - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)

860 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد علی نصیری گفته:
    مدت عضویت: 384 روز

    بنام خداوند مهربان با تشکر از جناب عباسمنش و همکاران خوبشان امیدوارم همیشه عالی باشید با توجه به اینکه مدت کوتاهی است با شما آشنا شدم ولی احساس میکنم سالهاست با شما دوستی و معاشرت داشتم بسیاری از مثال‌ها و خاطرات شما را زندگی کردم و تجربیات خودم بوده واقعا عالی از دریچه های خاص و جدیدی به جهان هستی نگاه می‌کنید در موقع گوش دادن به فایل ها خیلی از سوالاتی که در ذهنم بود را گرفتم امیدوارم سالم و شاد باشید و در راستای آگاهی بخشیدن به انسانها گام‌های بیشتری بردارید دوستار شما محمد علی نصیری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    سلام

    باورهای جدیدت رو تقویت کن

    چرا من که دارم اینهمه برای باورهام زحمت میکشم بعد مدتی میرم سراغ بعدی و فکر میکنم خب الان دیگه تو این باور استاد شدم در صورتی که هرچند وقت یکبار باید تقویتشون کنم

    اگه بخوام از باورهایی که ساختم و اونا رو در زندگی عمل کردم خیلی میشه اگه هم بخوام از باورهای جدیدم بگم قطعا 98 درصدش مربوط میشه به توحید خیلی دارم این باورها رو در ذهنم جا میندازم و وقتی استاد گفتن تقویتشون کن فهمیدم این مهمترین کار برای منه الان و در اولویت هست

    باورها بصورت بنیادین تغییر کنه نتایج مشخص میشه

    همونطور که من باورهام و درباره روابط تغییر دادم و نتایجشم دیدم به لطف خداوند

    الان باید بصورت بنیادین روی باورهای ثروت ساز و باور سلامتی کار کنم

    و همه اینها برمیگرده اول به باور توحیدی البته که نتیجه هاش و دیدم تو زندگیم ولی همینا رو باید بیارمشون تو ثروت و سلامتی الان که دارم روی دوره سلامتی کار میکنم بزودی میرم سراغ ثروت

    واقعا وقتی تمرکزی روی یه دوره یا فایلی کار میکنی نشانه هاش و همه جا میبینی مثلا من اینروزها حتی خوابمامم درباره قانون سلامتیه :))))

    باورهایی رو که توش مقاومت بیشتری داری باید بیشتر کار کنی الگو براش بیاری بنویسی

    شاید اینجای کار خیلی سخت تر باشه چون همه مون تجربه کردیم یه باوری رو که ریشه کرده در وجود حالا بخواهیم تو چند سال تغییرش بدیم یکم سخت تره ولی همین نقطه عطف ماست و باوری که پاشنه آشیلمون هست و درست بشه باعث میشه از مسیرش استفاده کنیم برای خواسته ها و باورهای بعدی مون

    واقعا فایل ها اصلا تکراری نیستن بقول شما وقتی یه فایل و تا اخر گوش میدی باز بزنی اولش قطعا یسری نکات هست که بار اول هست شنیدی شاید یکمش هم مربوط باشه به پرش افکارمون

    و در اخر راجع به تمرین باید بگم من روشم بلند صحبت کردن با خودم و مثال الگوها هست و البته که نکته برداری و حتی وقتی کامنت میزارم یسری نکات و اون موقع یادم میفته و برام بهتر جا میفته

    ممنونم ازتون استاد عزیزم و خانم شایسته بینظیر دوستتون دارم

    خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1521 روز

    به نام پروردگار رب العالمینم

    سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام

    گام 9

    من از وقتی که با استاد عزیزم آشنا شدم و عضو سایت شدم به ندرت شده روزی وارد سایت نشده باشم و کامنت نخونم

    ولی در نوشتن کامنت ضعیف بودم که به لطف الله در این پروژه به خودم قول دادم در این زمینه خودم رو رشد بدم

    و خدا رو بی نهایت شکر هم خودم و هم همسر و دو فرزندم نتایج زیادی گرفتیم

    البته دخترگلم عضو سایت نیست و علاقه

    نشون نمیده منتها روحیه و طرز فکر وعملکردش در راستای قانونه و بسیار هم نتیجه های عالی میگیره گاهی که مسئله ای براش پیش میاد و با من یا باباش مشورت میکنه ما طبق آموزه های استاد و طبق قانون راهنمایی اش می کنیم ولی حرفی از استاد نمی زنیم که حساس نشه

    و همیشه هم از راهنماییهامون لذت میبره و تشکر میکنه و واقعا هم همیشه مسائلش به نیکوترین شکل حل میشه

    من برای کار کردن روی باورهام به طور مرتب فایلهای رایگان و دوره ها رو گوش

    میدم تو ذهن خودم پردازش میکنم براشون مصداق پیدا میکنم هم در زندگی خودم هم زندگی دیگران

    با همسرم و پسرم در مورد نکات خاص که احساس میکنم براشون جالبه و کاربرد داره بحث و گفتگو می کنم کامنت دوستان به نظرم گنج عظیمیه که مکمل فایل های استاد هستن و همچنین مقالات خانم شایسته بزرگوار بسیار بسیار مفاهیم رو برام روشنتر میکنه خدایا بی نهایت شکرت می گویم برای این همه نعمت هدایت

    و واقعا استمرار در گوش دادن و صحبت کردن در مورد مفاهیم بارها درک منو افزایش داده به آگاهی هایی رسیدم که قبلا نداشتم و اون آگاهی ها رو در عمل به کار میبرم به عنوان مثال

    مثلا استاد یه باور رو به کار میبردن که خداوند همه چیزه من خدام تو خدایی مشتری خداست همه چیز خداست خب اول بار و دهها بار که من اینو گوش میدادم درک من این بود که بله استاد درست میگن همه ما جلوه ای از خداوند هستیم ولی یه بار یه مسئله ای پیش اومد و این بود که دخترم برای باباش یه پیراهن خریده بود وقتی باباش خواست اونو بپوشه دیدیم سنجاق هایی که برای تا کردنش بکار رفته زنگ زده شدن و ما خیلی از پس دادن اجناس معذبیم و من از بقیه معذبترم و همیشه سعی می کنیم تو انتخاب خیلی دقت کنیم که مجبور به پس دادن نباشه و من همون موقع هندزفری تو گوشم بود و داشتم همون فایل رو گوش میدادم که استاد در مورد خدا صحبت میکرد یک دفعه این آگاهی به من داده شد که فروشنده هم خداست برو پس بده و من یه دفعه گفتم خودم میبرم پس میدم نگران نباشید همسرم از اینکه من می خوام برم پس بدم خیلی تعجب کرد منم جملات استاد رو تکرار کردم گفتم من خدام مشتری خداست فروشنده خداست خدا کاری میکنه که از پس دادنش خجالت نکشم وقتی رفتم تو مغازه یک جمله گفتم به فروشنده گفتم این پیراهن مشکل داره آقا اصلا اونقدر با مهربانی با من برخورد کرد رفت چند تا ی دیگه برام آورد و بازشون کرد و گفت چک کن ببین مشکلی ندارن خودش هم نگاه میکرد و چک میکرد من از این باور برای هر خریدی استفاده میکنم و از خدا می خوام خرید خوبی نصیبم کنه

    یا اینکه شاید باور نکنید من بعد از هزار بار گوش دادن به این جمله استاد که میگن برای کنترل ذهن به خواسته ها توجه کنید و از ناخواسته ها اعراض کنید درک کردم که یعنی دقیقا من باید چکار کنم

    و حالا من هر روز و هر شب آگاهانه این تمرین رو انجام میدم مثلا یک سرویس قابلمه و زودپز و اتو مو و یه سری اقلام دیگه تو لیست خریدهام گذاشتم من تو ذهنم مرتب اونا رو تصور میکنم به عکساشون نگاه میکنم در مورد کیفیتی که فروشنده در موردشون گفته با همسرم صحبت میکنم و علاوه بر این به خواسته های روزانه هم فکر میکنم مثلا امروز می خواستم همسرم گوشت بخره قبل از اینکه بهش بگم تو ذهنم تصور میکردم که همسرم گوشت خریده و سوپری گوشت رو تصور میکردم و بعدش هم به همسرم گفتم که اگه وقت کرد گوشت بخره و نه تنها گوشت به میزانی بیشتر از تقاضای من خرید بلکه کلی اقلام دیگه هم خرید کرده بود و من کلی ذوق کردم

    و امروز خواهرم مهمانم بود با شور و شوق داشتم غذا می پختم و تصور میکردم که امروز خیلی بهمون خوش میگذره و همینطور هم شد

    و این کار هر روز منه یعنی یه سری خواسته عمده دارم یه سری خواسته های روزانه و من در طول روز فقط به اونها فکر میکنم و اینجوری خیلی راحت میتونم ذهنم رو کنترل کنم و نزارم منو به حاشیه ببره

    کار دیگه ای که میکنم اینه که از تمریناتی که دوستان توی کامنتها نوشتن تقلید می کنم مثلا خیلی دوست داشتم دوره های ثروت رو بخرم یه دوستی نوشته بود که برای خرید دوره های ثروت مرتب این جمله رو نوشتم : ( ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است ) و بعد به راحتی این دوره ها رو خریده منم دقیقا این کار رو انجام دادم و یه دفتر 40 برگ عین مشق های دوران ابتدایی جمله ی بالا رو می نوشتم و به راحتی ثروت یک و ثروت 3 رو خریدم

    کار دیگه ای که انجام میدم برای باورهای اشتباهی که نمیتونم باورهای درست جایگزینشون کنم یا به عبارتی پاشنه آشیلم هستن از خداوند کمک میگیرم و آگاهی که خداوند بهم میده آنچنان باورهای نادرستم رو ضربه فنی میکنه که تجربه م نشون داده خیلی خیلی موثره و برگشت پذیر نیست

    مثلا رفتار غیر دیپلماسی دولتمردان همیشه عذابم میداد وقتی استاد می گفتن که برای به صلح رسیدن با خود و با جهان باید از هیچ کسی نفرت نداشته باشین من از خداوند کمک خواستم گفتم خدایا چجوری من این مشکل رو حل کنم خدا شاهده فورا این آگاهی به من داد که مگه استاد عباسمنش تو دوره دوازده قدم نمیگه که تعصب نداشته باشین روی عناوین اجتماعی که مثلا من لر هستم یا کرد هستم یا ترک هستم یا ایرانی یا هر ملیتی و دقیقا این سوال رو ازم پرسید که اگر این حرکتها رو دولتمردان کشور دیگه ای انجام بده تو ناراحت میشی ؟ گفتم نه گفت خب اینجا هم تعصب نداشته باش و ناراحت نباش عزت تو و عزت کشور تو با این رفتارها خدشه دار نمیشه و خدا شاهده حتی به اندازه ی خردلی من دیگه اثری از اون نوع نگرانی در وجود خودم ندیده ام و اصلا در موردشون هم دیگه نمیشنوم

    یه بار از خداوند پرسیدم خدایا چرا استاد بورس رو توصیه نمیکنن و در این دنیای جدید و به صورت رسمی در همه کشورها یک نوع بازار به حساب میاد چون توضیحات استاد رو خوب درک نکرده بودم

    اولین پاسخی که بهم داد این بود که بورس هم مثل همه ی شغل ها اگر کسی از روی علاقه واردش نشه شکست میخوره اگر می خوای بری داخل بورس باید عاشقش باشی و من راضی شدم هر چند استاد هم همین توضیح رو داده بودن

    یه بار دیگه که باز انگار هنوز احساس میکردم پاسخش کامل نبوده یه جورایی دوباره این سوال رو مطرح کردم

    چون استاد تو قدم 11 می گفتن سوالاتتون رو بارها بپرسید و هر بار جواب بهتری بهتون داده میشه طبق مداری که توش هستین

    این بار پاسخی که دریافت کردم این بود که سود بردن در این بازار بر اساس این باوره که چون یه عده برای پول میان تو این بازار و فنش رو بلد نیستن حرص و طمع میکنن برای سود بیشتر و اونایی که فنش رو بلدن درست زمانی که طمع به اوج میرسه بازار رو به نفع خودشون تغییر میدن عین ترفند پونزی و این پاسخ برای همیشه بورس رو در ذهنم خط زد

    خدایا سپاسگزارت هستم

    استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام سپاسگزارتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا صادقی گفته:
      مدت عضویت: 1916 روز

      سلام مینوی عزیز

      چقدر از خوندن کامنت شما لذت میبرم بانو

      چقدر خوبه ک تو زندگیتون دنبال ردپای قانون میگردین و عملکردتون رو میسنجین

      این توجه کردن شما و اوردن مثال ها تو هر جنبه از زندگی تون برام خیلی جالبه و کلی از خوندن کامنت های شما لذت میبرم

      نوع نگارش شما و مثال های گاها ساده و از روتین زندگی تون تا نتایج در مقیاس بزرگ تر همشون برام درس داره و من با عشق شمارو دنبال میکنم و بهتون میخوام بگم دوستون دارم و ممنونم ک نتایج و تجربه هاتون رو باما ب اشتراک میذارین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1521 روز

        سلام به زهرای عزیزم

        امیدوارم حال دلت عالی باشه

        خیلی خیلی ازت ممنونم که وقت گذاشتی کامنت من رو خوندی و پاسخ دادی جملات قشنگت خیلی پر انرژی بودن جوری که برای همسرم هم خوندمش و لذت بردیم سپاسگزارم عزیزم

        عکس پروفایلت رو دیدم ماشالله چه زیبا و دوستداشتنی هستی فکر میکنم همسن دخترم باشی خدا حفظت کنه و در این راه پر انرژی ادامه بدی و به هر آنچه از نعمت و ثروت و سلامتی دوست داری برسی

        از دور می بوسمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1162 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و دوستان گرامی.

    تغییر باورها کار راحتی نبود نیاز به گذشت زمان داشت البته اگر کسی باشی که هر روز تلاش برای تغییرش داشته باشی و به اندازه ی کافی براش وقت بزاری یعنی آگاهانه تمرکزت روی تمامی اتفاقات زندگیت باشه و در مورد هر اتفاق بیندیشی که چ باوری پشتش بوده که منجر به اون اتفاق شده .

    و با هر بار تجربه کردن در مورد موضوعات و مسائلهای مختلف و حتی مشکلات و تضادها باورها رو در خودت بیشتر تقویت کنی تا در وجودت شکل قشنگ‌تری بگیره .

    این چیزی بود که استاد عزیز از ما خواسته بود.

    نباید به راحتی از وقوع هر اتفاقی چ خوشایند چ ناخوشایند می‌گذشتیم.

    اگه با اتفاقات خوب مواجه می‌شدیم باید کندوکاو می‌کردیم که چ باوری در مورد وقوع اون اتفاق داشتیم که یاد بگیریم از اون باور بیشتر استفاده کنیم و اگر با اتفاقات ناجالبی مواجه می‌شدیم باز باید تمرکز می‌کردیم تا ببینیم چ باور غلطی تو وجودمون بوده که باعث وقوع اون اتفاق شده.

    دقت و تمرکز به باورهایی که تو ذهنمون داریم عامل کمک کننده ای ، برای بودن در فرکانسهای مثبت هستن.

    سالهای اولی که شروع به تغییر باورهام کردم ، در مورد خیلیاشون مقاومت داشتم.

    به خصوص نسبت به کسانی که بهشون حساس‌تر بودم یا اشخاصی که پاشنه‌ آشیلم بودن .

    یکی از پاشنه آشیل هام ، همسرم بود و از اونجایی که منو و ایشون شریک زندگی هم بودیم و خیلی از سالهای عمرمونو کنار هم گذرونده بودیم باورهای خیلی اشتباهی تو زمینه ی روابط عاطفی داشتیم .

    از اونجایی که من روی تغییر باورهام کار کردم و تا حدودی تونستم موفق بشم به همون نسبت هم ، همسرم تغییر کرد.

    وجود خیلی از باورهای غلطی که داشتم باعث شده بود روابطمون تیره‌ بشه .

    که خدا رو شکر اصلاح و تغییر باورها ،آرامش رو برای هردومون به ارمغان اوورد.

    اگه بخوام به چن نمونش اشاره کنم یکیش این بود که استاد عزیز در اکثر دوره‌ها آموزش دادن که همیشه به ویژگی‌های مثبت همسرمون تمرکز کنیم و سعی کنیم از ویژگی‌های منفیشون اعراض کنیم و در موردش صحبتی نکنیم . چیزی که بنظرم برای خانمها خیلی سخت باشه و البته که برای خودمم خیلی سخت بود تنها تمرین و ممارست چندین سالم باعث شد که یاد بگیرم توجه به ویژگی‌های مثبتش داشته باشم.

    فکر کن یکیو دوست نداشته باشی و نسبت بهش حس خوبی نداشته باشی ولی مجبور باشی دنبال ویژگی‌های مثبتش بگردی و آگاهانه تمرکزتو ببری سمت خوبی هاش .

    اولش مقاومت داشتم چون نمی‌تونستم در واقع اون حس بد نمیزاشت که چیزی ببینم .

    ولی از اونجایی که راه و روش استاد عزیز رو خیلی قبول داشتم می‌دونستم که اگر بتونم این کارو انجام بدم حتماً احساسات بهتری بینمون بوجود خواهد اومد.

    چون به حرف استاد ایمان داشتم تلاش خودمو کردم . درسته زمان زیادی برد تا موفق شدم اما از اینکه الان راحت می‌تونم حتی در بدترین شرایط ، آگاهانه تمرکزمو سمت ویژگی‌های مثبتش ببرم از خدا ممنونم .

    وقتی می‌گفتن تو دنبال تغییر خودت باش طرف مقابلتم اگر هم مدار و هم فرکانس تو باشه تغییر خواهد کرد و اگر نبود جهان خودش کاری می‌کنه که از هم جدا بشید، به خودم می‌گفتم آخه چ جوری و چ طور ؟!!! مگه میشه ؟!!! اما دیدم که شد همسرمم تغییرات خیلی خوبی کرد و خیلی جالبه که ایشون هم به همون نسبت توجه و تمرکز بیشتری روی ویژگی‌های مثبتم دارن . بدون اینکه از نقاط منفیم حرفی بزنن.

    احساس می‌کنم بیشتر درکم می‌کنه و بیشتر منو می‌فهمه و بیشتر بهم آزادی داده و بیشتر بهم بها میده ، توقعی که سالها ازش داشتم ولی به هیچ وجه نمی‌تونستم بدستش بیارم.

    دومین باور اشتباهی که داشتم و بعد از متوجه شدنش نسبت بهش خیلی مقاومت داشتم این بود که تمام خواسته‌هامو از همسرم می‌خواستم .

    فکر می‌کردم وظیفه ی ایشونه که منو به خواسته‌هام برسونه و اگه به خواسته‌هام نمیرسم ایشون مقصره !

    خیلی جاها توقع داشتم عشق و علاقشو از این طریق نشونم بده که برای رسوندن من به خواسته‌هام تلاش و تقلای زیادی بکنه . که بیشترین خواسته‌هام به مادیات برمی‌گشت. بدست اووردن ثروتی که بهم آرامش و آسایش بده .

    طبق این باور بیماریهای زیادی روم کار می‌کرد ،کنترل زیادی روی همسرم داشتم و وقتی می‌دیدم موفقیتی کسب نمی‌کنه به شدت ازش رنجیده خاطر می‌شدم و در نهایت احساسم بش بد میشد .

    این موضوع هم خودمو خیلی اذیت می‌کرد و هم همسرمو من با این توقع و باور غلطی که داشتم به همسرم خیلی آسیب می‌زدم . بهش اجازه ی درست فکر کردن و درست تصمیم گرفتن نمی‌دادم . چرا که بنده خدا همش با حالت ترس و اضطراب دست به کارهایی میزد که منجر به شکست میشد.

    از بس که بهش امر و نهی می‌کردم به خیالم که خیلی می‌دونم و خیلی می‌فهمم در حالی که حالا فهمیدم نه چیزی می‌فهمیدم و نه چیزی می‌دونستم . اصلاً این داستان جزع سهم و نقش من نبود و نباید دخالتی تو این امور می‌داشتم. اگه خودش نیاز می‌دید و ازم مشورت می‌خواست باید کمکش می‌کردم .

    خدا خیر بده استاد عزیز رو که منو از این طنابی که دور خودم می‌پیچیدم نجات داد. درسته برای تغییر هر باوری تکاملشو طی کردم تا تونستم بطور جدی تغییرش بدم یعنی برام خیلی راحت نبوده و زمان طولانی کشیده تا تونستم غلبه به افکار و باورهای غلطم داشته باشم اما از اینکه بالاخره تونستم خوشحال هستم و خیلی جاها به خودم آفرین میگم.

    باور فراوانی و ایمان به فزونی نعمتهای خداوند،نگاه منو تغییر داد بهم یاد داد که نباید چشم داشتی از همسرم داشته باشم و وظیفه ی همسرم بدونم که منو به خواسته‌هام برسونه.

    اینکه متوجه شدم هر کسی شخصاً با فرکانسی که خودش به جهان ارسال می‌کنه می‌تونه پاداش دریافت کنه . دیگه تمام تمرکزمو سمت خودم بردم. کار خاصی نکردم حتی شاغل هم نیستم و درآمدی هم ندارم. من همونم تو همون جایگاه فقط نگاه و باور غلطی که تو وجودم بود رو تغییر دادم .

    همین باعث شد شکل قضیه تغییر کنه همسرم خودش دنبال وظایف و سهم و نقش خودش باشه بدون اینکه من چیزی رو تحمیل و یا درخواست کنم .

    البته درخواست کردن خوبه ! بیان احساس خوبه ! اما هر کدوم جایی داره و اینکه حواست باشه بدون توهین و بدون هیچ زوری با احترام کامل اگر خواسته‌ای داری از همسرت درخواست کنی . بدون اینکه بعدش کنترلش کنی که برات انجام میده یا نمیده . قراره فقط بیان کنیم و درخواست داشته باشیم بقیشو با خدا معامله کنیم و روی قدرت و بخشندگی خدا حساب وا کنیم . تمرکز رو روی احساسات خودمون بزاریم تا با داشتن افکار و باورهایی درست ، عملکردهای درستی داشته باشیم تا نتایجی که دلمون میخواد رو بدست بیاریم .

    اولش کار سختی بود اما الان به نظرم اصلاً سخت نیست به میزانی که ایمانمون نسبت به خداوند بیشتر میشه راحت‌تر عمل می‌کنیم.

    وقتی به یقین باور کردیم که هر کدوم به تنهایی می‌تونیم خالق اتفاقات خوبی برای خودمون باشیم چرا نگاهمون سمت کسی باشه بخصوص عزیزان نزدیکمون ؟!!! بهتره به جای کنترل اونها هرچی که میخوایم از خدا بخواهیم البته در راستای اون درون خودمونو بازسازی کنیم . چون عامل دور شدن خواسته‌هامون به افکار و باورهای درونیمون برمی‌گرده .

    دیگه هیچ شکوه و شکایتی از همسرم ندارم . هیچ جا ایشونو مقصر نمی‌دونم . یاد گرفتم بیشتر سکوت کنم بیشتر به جهان اعتماد کنم . هرجا که چیزی اذیتم کرد و یا توقعی داشتم در قالب احساس بیان کنم و بعد رهاش کنم . این رهایی را هم فقط به خاطر اعتمادی که به قوانین جهان پیدا کردم انجام میدم وقتی به نتایج افکار و باورهای گذشتم نگاه می‌کنم به خودم یادآوری می‌کنم که حتماً به گونه دیگه ای عمل کنم تا نتایج متفاوت‌تری دریافت کنم.

    بازم لازمه اینجا بگم با تغییرات من ، همسرمم تو این زمینه بی‌نهایت تغییر کردن و خداوند به مسیرهای دیگه هدایتشون کردن که هم به نفع منه و هم برای خودش منفعت داره.

    اینم از معجزات تغییرات درونی خودم بود.

    وقتی خودمونو کنار می‌کشیم و جاهایی که نباید دخالت کنیم سکوت می‌کنیم و دست از دست و پا زدن برمی‌داریم خداوند به بهترین شکل ممکن همه چیزو برامون حل و فصل می‌کنه.

    ایمان به خدا در تقویت این باور باعث شد که خیلی از ترسها و نگرانی‌هام از بین برن و بدون اینکه نگران آینده باشم با داشته‌هام از لحظه‌هام لذت ببرم و اتفاقاً امروز بیشتر از گذشته سپاسگزار خداوند هستم چون بزرگترین ثروت که سلامتی روح و روان و جسمم هستش ، رو دارم.

    همه ی تغییراتم رو مدیون استاد عزیزم هستم . مدیون تمام آموزه‌های قشنگشون .

    اگه دنبال آرامش باشیم و در راستای اون تلاش و ممارست و تمرین روزانه داشته باشیم به مرور زمان حتماً بدستش میاریم .

    مهم استمرار و حرکت کردن ما و اون ذوق و شوقی که برای تغییر داریم هستش نه اینکه از روی عادت دنبال کاری انجام بدیم .

    اینجا لازم می‌دونم به استاد عزیز بگم که من از روی عادت فایلهای شما رو گوش نمیدم و تو سایت مشارکت نمی‌کنم بلکه هر روز با ذوق و شوق فراوون هم فایل گوش میدم هم دوره‌ها رو کار می‌کنم و هم سعی می‌کنم در سایت مشارکت داشته باشم . فیتیله و شعله ی این ذوقمم تا حالا کم نشده که هیچ بلکه هرروز بیشترم میشه .

    هر زمانی هم که وقت کنم در قسمت عقل کل فعالیت می‌کنم. اونم بیشتر از این جهت که آموزه‌های استاد رو به خودم یادآوری کنم و اینکه شاید بتونم پیامی به دوست عزیزی برسونم.

    تو این سالها خدا رو به خاطر تمامی لحظاتی که کنارم بوده و ازم مراقبت کرده سپاس میگم که اگر تنها بودم مثل گذشته خیلی خسارتها به زندگیم زده بودم .

    هر جا که خودمون انتخاب می‌کنیم خداوند کنارمون باشه و آگاهانه ازش هدایت و کمک می‌طلبیم خداوند کنارمون خواهد بود و به بهترین شکل ممکن ازمون مراقبت خواهد کرد.

    اینم یکی از باورهای نابی هستش که اگه تو زندگیمون به کار بگیریمش ، خوشبختی رو با تمام وجود حس خواهیم کرد.

    باورهای قدرتمند کننده ی زیادی داریم که نسبت به هر کدوم هر چقدر درک و فهممون بالا بره بیشتر ازش استفاده می‌کنیم.

    همیشه نتایجی که بدست میاریم رو باید بررسی کنیم تا بفهمیم چ باوری پشت اون قضیه بوده که منجر به اون نتیجه شده. اینطوری بیشتر می‌تونیم متوجه بشیم که در چ وقت و زمانهایی ، از چ باورهایی استفاده کنیم بهتره .

    مریم جونم ممنون و سپاس از زحماتتون .

    فقط عزیز ، اگه یه کم آهسته تر این گامها رو برداریم بهتره چون برای درکشون نیاز به وقت و زمان بیشتری داریم تا بیشتر در موردش فک کنیم و حتی چند بار میتونیم فایلی که گذاشتید رو گوش بدیم . ممکنه اون روزی که شما فایل جدید میزارید وقت کمی داشته باشیم و نتونیم درست گوش بدیم یا مشارکتی داشته باشیم. بنابراین نیاز به زمان بیشتری داریم .

    استاد جونم مرسی که هستی.

    الهی که باشی همیشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    همای سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2326 روز

    سلام‌از روز نهم مهاجرت به مدار بالاتر

    والبته روز 61تعه‌د

    خدایا شکرت برای یک فرصت دیگه ای که بهمون دادی

    استاد به لطف خدا وقتی حرف میزنید ذهن من فقط تایید میکنه

    یه فایلی بود مربوط به کوین تردو بود

    ومهم ترین نکته ای که میگفت این تکرار کردن تا تبدیل شدن به ناخوداگاهه

    استاد همه چیز همین جاست

    چی بالاتر از سلامتی

    چی بالاتر از ارامشی که شب سرتو میذاری راحت بخوابی

    چی بالاتر از اینکه صبح با عشق از خواب بیدار شی

    چی بالاتر از اینکه وقتی به فرزندت نگاه میکنی اشک‌تو چشمات جمع بشه از سپاسگذاری

    چی بالاتر از اینکه هرروز بفهمی داری رشد میکنی

    داری زیبایی هارو بیشتر میبینی

    داری اروم تر میشی

    مگه میشه این ارامشی که فقط بخاطر اتصال به خداست رو اصلا با چیزی مقایسه کرد

    ونتیجه طبیعی تمام اینها میشه ثروت و نعمت بیشتر

    خدایا شکرت

    این کار کردن که هزاران هزار برابر از کار کردن و سرکار رفتن های بدون عشق اسون تر ولذت بخش تر واثر بخش تره

    چی بهتر از این هست اخه؟

    من خودم چوب دور شدن از آکاهی ها و شروع شدن نجواها رو چشیدم

    خیلی بده خیلی

    استاد ادم وقتی به یه درکی میرسه و یه سری چیزارو تجربه میکنه و بعدش از دستشون میده بخاطر رها کردن ذهنش و دور شدن از آکاهی ها به جای قبلش برنمیگرده

    به صد درجه بدتر از قبل برمیگرده

    دیگه نمی تونه خودشو ببخشه که اون همه نتیجه و حس وحال خوب رو از دست داده و باید از صفر شروع کنه

    دوستای عزیزم اگر گرون ترین کارخونه دنیارو به شما بدن چقدر ازش مراقبت میکنید که ورشکسته نشید؟

    چقدر تمام زمان و تمرکزتونو میذارید روش

    بخدا درد این ورشکستی از اونم بدتره ها

    الهی شکرت که اجازه دادی توی مسیر باشم و حداقل اینکه سعی کنم در لحظه از انچه هست و دارم لذت ببرم و تمامش رو از تو ببینم و سپاسگذارت باشم

    استادجونم مرسی از شما

    من که به لطف خدا این سری انقد معتاد فایلا و نوشتن و پیدا کردن الگوها و کنترل ورودی هام شدم که جز از لطف اون امکان پذیر نبود

    الهی خودش مزه شیرین توحید و سپاسگذاری و بندگی رو به کام ما بچشونه و مارا در این مسیر ثابت قدم و استوار کنه

    الهی هرروز با یک گام برداشتن بهتر از روز قبل باشیم و باعث خشنودی پروردگارمون باشیم

    عاشقتونم استاد️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    شایسته گفته:
    مدت عضویت: 1663 روز

    سلام و ادب با احترام فراوان خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    خواستم دیدگاه خودم رو زمانی که در حال قدم زدن و گوش دادن به این فایل زیبا در یک باغ با شکوه و سرسبز هستم اظهار کنم

    و با تمام وجودم از شما استاد عزیزم سپاسگزاری کنم به خاطر این آگاهی ها که واقعا زندگی من رو در تمام ابعاد خودش متحول کرده و من خوشبختی رو واقعا از هر نظر دارم تجربه میکنم که اگر بخوام از نتایجم بگم واقعا باید ساعتها بنویسم

    و امیدوارم که خداوند بهم قدرت بده که این مسیر رو تا زمانی که بهم اجازه میده در این جهان مادی زندگی کنم با تعهد بیشتری ادامه بدم

    در مورد باوری که استاد فرمودین که در کتاب راز یک باور نادرست است خواستم نظرم رو بگم

    صد در صد خداوند هر زمان که بنده هاش اراده کنن که هدایت بشن در مسیر هدایت خداوند قرار خواهند گرفت و هیچ کس نمیتواند آگاهی قوانین خداوند را برای خودش تسخیر کند

    در واقع خداوند بدون وقفه در حال هدایت ماست و همه به یک اندازه میتوانیم از این جریان الهی بهره مند شویم فقط کافی است تصمیم بگیریم و آرام آرام در فرکانس دریافت هدایت قرار بگیریم

    و البته به نظر من با توجه به آگاهی و سطح فرکانس استاد در آن زمان شاید نیاز بوده است که با توجه به اینکه انسانها علاقمند هستند که به سمت چیزهایی کشیده شوند و کنجکاو شوند که رازآلود باشد و این قسمتی از هدایت خداوند است این جمله در کتاب راز باعث کنجکاوی بیشتری میشود برای اینکه در آن کتاب عمیق تر شویم

    چون خود من هم به چنین هیجاناتی در ابتدای کار علاقمند بودم مثل رازهای جهان هستی و هرچقدر به آگاهی بیشتری رسیدم کم کم فهمیدم که هیچ راز نهوفته ای وجود ندارد و آگاهی خداوند در دسترس همه انسانهاست

    خیلی ساده ، روان، پاک ،آرامش بخش ،لطیف

    برای همگی آروزی سعادت و خوشبختی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 889 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد گرامی و خانم شایسته مهربون

    سلام به دوستان عزیز

    گام نهم/ تنها راه تبدیل آگاهی های خالص به باورهای قدرتمند کننده

    با چه شیوه های خلاقانه ای می توانید این آگاهی ها را برای ذهن خود مرتباً تکرار کنید؟

    من خودم به شخصه، وقتی توی خونه تنها هستم باورها رو با صدای بلند واسه‌ی خودم تکرار میکنم.

    کامنت دوستان رو میخونم. البته تا حالا بیشتر از هفت یا هشت کامنت در مورد هر فایلی نخوندم ، ولی تصمیم گرفتم که کامنت های بیشتری بخونم.

    از فایلی که گوش میدم و کامنت بچه‌ها نکته برداری میکنم.

    فایل های استاد رو گوش میدم تا ملکه‌ی ذهنم بشه. نوشتن کامنت معجزه میکنه. من اوایل فقط فایل رو گوش می‌کردم و میگفتم من که نمیتونم مثل بقیه کامنت بنویسم. هیچ نتیجه‌ای هم نگرفتم که خیلی مهم باشه. ولی انصافاً از وقتی که کامنت مینویسم خیلی نتیجه گرفتم و هر روز به مسیری که میرم امیدوار تر میشم.

    چطور از این آگاهی ها برای خنثی کردن استدلال های محدود کننده قبلی ذهن، منطق می سازید؟

    نتایجی که گرفتم رو واسه خودم یادآوری میکنم.

    باید یادآوری کنم که نتیجه هایی که گرفتم، از کنترل ورودی‌های ذهنم بوده. اگه فراموش کنم و ذهنمو کنترل نکنم ، باورهای قبلی کار خودشو میکنه و دوباره به نتایج قبلی میرسم و پیشرفتی ندارم.

    باید همیشه آگاهی هایی که یاد گرفتم رو واسه خودم مرور و تکرار کنم و استمرار داشته باشم.

    اصل رو واسه‌ی خودم تکرار کنم.

    باید به قول استاد با لذت این کار رو انجام بدم.

    همون طور که با لذت غذا میخورم، باید با لذت به ذهنم ورودی‌های مثبت و مناسب بدم، تا نعمت و ثروت پایدار وارد زندگیم بشه.

    ایام به کامتون باشه

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ندا عادلی گفته:
    مدت عضویت: 1211 روز

    استاد چقدر زیبا گفتین

    من پارسال که قرآن و با شما شروع به خوندن تمرکزی کردم یه سری درکم از هر صفحه رو گوشه برگش نوشتم و بعضی آیه ها رو با هایلایت روش کشیدم که اون موقع به نظرم مهم بودن

    اما الان که دوباره قرآن و دارم میخونم واقعا به خودم میگم چطور مطلب به این مهمی رو ننوشته بودم و هایلایت ها رو میگم کاش به جای فلان جا ،اینجا رو کشیده بودم

    و واقعا حقیقته که درک ما از مطالب هر دفه با دفه قبل فرق دارم

    و سپاسگزارم از راهنمایی ها تون برای استفاده درست از دوره ها .خیلی کمک کننده بود.

    بازم سپاگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 2798 روز

    خدای هدایت گر رو شاکرم بابت مسیری که درش قرار دارم

    و شکرگزار تر که به من کمک می کنه که بیام و اینجا بنویسم از حسم از آگاهی های کمم

    شکر شکر شکر

    اگه خدا بخواد هدایت کنه، قطعا هدایت من دست آدم های دیگه نیست..

    راه های بسیار زیادی برای هدایت من هست فقط کافیه به خدا و به این حرف باور داشته باشم

    الهی شکر الهی شکر الهی شکر

    امیدوارم که بتونم استمرار داشته باشم برای دریافت بیشتر آگاهی ها و استمرار روی ایجاد و اصلاح باورهای بیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1997 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد جان، سلام خانم شایسته عزیز و سلام به همه دوستان عزیزم در خانواده صمیمی عباس‌منش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.

    دوست دارم درک خودم رو از این فایل بنویسم.

    نمیدونم از کجا شروع کنم. ما خالق زندگی خودمون هستیم، زندگی ما رو باورهای ما میسازد، باورها با ورودی‌های ذهن ساخته می‌شوند. برای ساختن باورهای قدرتمند کننده باید یه سری ورودی‌های مثبت رو تکرار کنیم. مثال کشتی که توی آب دریا زنگ می‌زند و کشتی‌ها رو هر بار رنگ می‌زنند. مثال اینکه ذهن مثل یک دیوار سیمانی مشکی هست، باورهای جدید ما مثل رنگ سفیدی است گه روی این دیوار میزنیم و همیشه باید این کار رو انجام بدهیم تا زمانیکه زنده هستیم.

    گوش دادن این فایل و خوندن کامنت‌ها برای من همزمان شده با گوش دادن به سری فایل‌های‌ چگونه درآمد خود را سه برابر کنیم؟

    استاد جان من چندین بار دارم اون فایل‌ها رو گوش میدم.

    شما در این فایل گفتید راه استفاده از دوره‌های شما این است که این فایل‌ها رو بارها گوش بدهیم. برایش مثال و منطق پیدا کنیم، با خودمان صحبت کنیم و این موضوع رو درک کنیم که این جمله مثلا ثروت در دنیا بینهایت هست باید به باور تبدیل شود. هرچقدر تلاش کنیم به شکل صحیح فکر کنیم، باور کنیم و روی ناخودآگاه خودمون تاثیر بگذاریم، نتایج بزرگ و بزرگتر می‌شود.

    کل داستان تکرار اصله. کل داستان دادن ورودی‌های مناسب به ذهنه. به طوریکه فرکانس‌های مناسب تولید میشود. این تکرار با وجود اینکه هزار بار گوش بدیم، هزار و یکمین بار که گوش میکنی جدید هست. چون هر بار که گوش میکنیم یه سری لامپ‌های جدیدی توی ذهن ما روشن می‌کند. مهم استمراره، مهم تعهده، مهم ایمانه، مهم ادامه دادنه، مهم دادن ورودی‌های مناسب به ذهنه. مهم دریافت نکردن ورودی‌های منفی از تلوزیون و رسانه‌‌ها و دوستان و خانواده هست.

    ذهن ما ورودی‌هاش رو پردازش می‌کند و فرکانسی متناسب با اون به جهان ارسال می‌کند و نتیجه‌ای متناسب با اون وارد زندگیمون می‌شود.

    تنها راه تکرار قانون تکرار، تکرار و تکراره.

    من به یاد کوک کردن ساز موسیقی افتادم. هر چند وقت یکبار کوک ساز در میرود و برای اینکه ساز صدای دلنشین داشته باشد باید کوک بشه. ما هم برای اینکه نتایج دلخواه داشته باشیم، باید روی باورهامون کار کنیم، به محض این که رها میکنیم کوک ما در میرود و نتایج صفر می‌شود و برمیگردیم به نقطه اول.

    شاد و سلامت باشید.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: