مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده» - صفحه 50
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/08/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-09 15:33:402025-01-11 07:58:52مصاحبه با استاد | تنها راه تبدیل «آگاهی های خالص» به «باورهای قدرتمند کننده»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت برای تمام آگاهی که در هر لحظه نصیب من کردی
درود خدمت شما استاد نهایت عزیز
چقدر این آگاهی در هر روز خوب میشه برای ما اگر گوش کنیم و عمل کنیم
در همین چند مدت است بسیار بطور جدی و اساس روی خود کار میکنم در همین اول صبح نتایج عالی گرفتیم خدا را بی نهایت سپاسگذارم
هر روز که روی خود کار میکنم به همان میزان نتایج هم میاید خدا را بی نهایت در هر لحظه سپاسگذارم
خدا را شکر برای تمام آگاهی که هر لحظه نصیب من کردی !
سلام خدمت استاد عزیزم
سلام خانم شایسته نازنین
مدتی کلیه فایلهای پوشه ثروت را گوش میدادم ، متوجه خیلی از باورهای اشتباهم در مورد ثروت شدم ،سعی کردم باورهای درستی را جایگزین کنم ،اما یکی از باورهایی که در وجودم خیلی قویه و با وجود تلاش برای رفع آن اما هر چند وقت یکبار خودشو نشان میدهد اینکه افراد ثروتمند از راه نادرست به ثروت رسیدند،این باور از بچگی خیلی بهم خورونده شده، آن شالله که حلش کنم
اما یک باوری قوی که استاد توی این فایل گفتندو خیلی جاها بهم کرده و میکنه(یک عده ای نمیتوانند یک سری آگاهی را برای خودشون نگه دارند).بارها اتفاق افتاده که نیاز به دانستن چیزی و یا یادگیری مهارتی داشتم اما میشنیدم که دست فلانی و فلانی است محاله بتونی بهش دسترسی پیدا کنی اما آن باور قوی که از استاد گرفته بودن کمکم میکرد که به خواسته ام برسم .
به نام خدا.
سلام به استاد عزیزم و مریم جانم
استاد سپاس گزارتونم ک انقد با عشق وقت گذاشتین و این سوالاتی ک بچه ها پرسیدن رو جواب دادین گنج هایی تو این جواب هاتون هست ک واقعا وقتی بشینی فکر کنی بهش تعمق کنی سرسری رد نشی مدارت رو نه یکی نه دو تا بلکه هزارتا جا به جا میکنه.
اوایل ک وارد این مسیر شدم مسکن وار بود برام 2 روز فایل گوش میکردم 3 روز گوش نمیکردم اما گوش میکردم
کم کم ک گذشت فهمیدم باید دفتر داشته باشم و بنویسم گوش میکردم مینوشتم اما درک نمیکردم فکر نمیکردم اما گوش میکردم
یه جورایی توی این وادی بودم ک فکر میکردم اگه یه محصولی رو تا آخر گوش بدم تند تند برم جلو نتایج میان حالا مهم نیست درک کنم یا نه اصلا قانون رو درک نکرده بودم
قانون اصلی ک توی همه فایلاتون میگین
احساس خوب اتفاقات خوب. خودت زندگیت رو خلق میکنی و تمام.
استاد من نتیجه نمیدیدم دو سال اول زندگیم شایدم بیشتر از سال 99باشما هستم تقریبا توی این سال ها انگشت شمار بوده نباشم تو سایت یا گوش ندم اما اگه نتیجه هم نمیدیدم واقعا یکبارم نشد بگم شما مشکل داری انگار یه جورایی قبول داشتم شما حرفات درسته و من خوب کار نمیکنم. نتایجم خیلی کم بود در حدی ک ماهی یکی دو تا بود و تمام اما بازم من همون استمراری ک گفتین رو داشتم دست از گوش دادن بر نداشتم
یادمه اون اوایل آشناییم یه بار ازتون شنیدم ک هیچی رو قسطی نخرین. وام نگیرین از بقیه پول قرض نکنین من درک نکردم ها اما جالبه انجامش دادم و مقاومتم برای قسطی نخریدن همون ماه اول شکست و دیگه جهان منو برد توی وادی ک یاد نقد میخریدم یا اصلا نمیخریدم . من اگه درکم نمیکردم یه چیزی رو اما جالبه گاهی عمل میکردم
حتی بلد نبودم رو باورام کار کنم همش میگفتم خدایا چطوری کار کنم با اینکه توی همه فایلاتون میگین منطق من اصلا نمیفهمیدم وقتی تو مدار نبتشی درک نمیکنی اما استاد دست از گوش دادن و شکرگزاری برنداشتم
گفتین تلوزیون نبین گذاشتم کنار
خیلی از آدم هارو حذف کردم خیلی هارو هم جهان برام حذف کرد
هرجایی نمیرم الان
با هرکسی حرف نمیزنم
یادمه گفتین برو سراغ علاقه ات همینو ک شنیدم شبو روزم شد دنبال کاری ک لذت ببرم ازش و رفتم افتادم دنبالش و کارای مختلف رو تست کردن و تا بالاخره پیدا کردم کاری رو ک روحم باهاش حال میکنه (تصویرسازی) و اصلا کیف میکنم وقتی کارکتر خلق میکنم رنگ میکنم. و صد البته شاید الان این علاقه ام باشه بعدها تغییر کنه اما الان هدفم اینه این کارو انجام بدم ک ازش لذت میبرم
استاد این فایل گوش دادن ها این مداومت کردن ها کم کم از پارسال یعنی سال 1402 مقاومت ها و سیمان های مغزم رو داشت آروم آروم خورد میکرد کم کم فهمیدم هدایت رو .روی خدا حساب کردن رو . خودم زندگیم رو خلق میکنم رو و باز این مداومت من بود. اگه به خواسته ای نمیرسیدم نمیگفتم مشکل از قانون میگفتم تو داری اشتباه میری محاله درست بری بهش نرسی
الان توی این وضعیتی ک هستم
هدایت رو بهتر درک کردم
فهمیدم چطور باید فایل گوش بدم چطور باید رو باورام کار کنم
فهمیدم پاشنه آشیل یعنی چی
الان شاید بگم فهمیدم ها صد در صد 5ماه دیگه میگم من اصلا اون موقع نمیدونستم الان میدونم
اینم بخاطر زیبایی جهان ک درکت رو میبری بالاتر مدارت ک میره بالاتر از همون جمله درکی میکنی ک قبلا نمیکردی .
نا امید میشدم اما استاد باز برمیگشتم به مسیرم و ادامه میدادم و باورهای توحیدی توی همه جا به دادم میرسید اگه نا امید میشدم امیدوارم میکرد
احساسم خوب بود خوب ترم میکرد. توی همه موارد این توحید شاهکار میکنه .
منم اوایل دنبال حرفای جدید بودم حتی درک نمیکردم ک میگفتین بچه ها دنبال حرف جدید نباشین قانون یکیه و همینه همون قانون رو باید یاد بگیری و بتونی ازش استفاده کنی اما من درک نمیکردم اما الان ک تقریبا بعد سال ها با شما بودن و گوش دادن و خوندن درک میکنم ک آره همه حرفای شما تو همه ای محصولات تو دانلودی ها یکیه فقط هربار از یک زاویه ای میگین ک ما بهتر درک کنیم .
حیلی خیلی خوشحالم ک باهاتونم و توی این مسیرم. عاشقتونم
خدای شمارو برای ما حفظ کنه
سلام و عرض ادب به استاد جان جانانم و خانم شایستهی نازنینم، استاد جونم هزاران بار سپاسگزارم برا سایت توحیدی و ارزشمندی که با عشق هرروز مدیریت وبهسازی اون رو انجام میدین و تک تک کامنتامون رو با عشق میخونین و برامون جلسات بینظیر تدوین و تنظیم میکنین. دقیقا همینطوره استاد جونم، از روزی که گام ها استارت خورده و من خودم رو متعهدکردم به نوشتن کامنت، چقدر حال دلم بهتره، چقدر افسار ذهنمو بهتر با منطق میتونم به دست بگیرم. استادجونم چقدر این جنس از جسارت و شجاعت شما رو دوس دارم، چقدر دوست دارم هر روزی که میگذره قوی و قوی تر بشم، استادجونم تازه زمانی که من فقط محصولات رو گوش میکردم، کلی نتایج و عملکردم تغییر میکرد، و از وقتی که دارم تمرین هام رو هر روز که میگذره بهتر و بهتر درک میکنم و انجام میدم، استاااااد فقط چرخ زندگیم روون تر نشده! میدونین استادجونم جنس گفتگوهای ذهنیم خیلی تغییر کرده، اونم تغییر مثبت..
استادجونم ما هممون یه جورایی فراموش میکنیم که این نتایجی که همین الان داریم، نتیجه ی کار کردن روی خودمونه!!!استادجونم سعی میکنم حرف مفت نزنم و بیشتر عمل کنم، و بیشتر و بیشتر به خودم عشق بورزم. من عاشق همین تکرار کردن شمام استادجونم، استادجونم چقدر لذت میبرم این نگرش متفاوت شما رو که میشنوم.
استاد جونم میخوام با عشق و افتخار بگم الهه ی امروز با الهه ی حتی یک سال قبل خیلی فرق داره! اعتماد به نفسش خیلی بهتر شده! ابراز وجود میکنه! متخصص حوزهی خودش شده. قدرت خلق ثروت رو در خودش ایجاد کرده و…
بنام خدا.عرض سلام و وقت بخیر.از وقتی از کار اومدم خونه تاالان داشتم این فایل رو نکته برداری میکردم.ی سوال برام پیش اومده.
اگه اینطور ک استاد میگند بخایم رو فایلها و باورها تمرکز کنیم و از راهکارها و پیشنهادها و تجربیات استاد استفاده کنیم واسه تغییر باورها،راهکارهایی مثل بمباران کردن ذهن با باورهای مناسب
ذوق و شوق داشتن
طرز فکر ادمای فقیر رو ببینیم چیه همینطور از ثروتمندان رو و بعد بیایم مانند ثروتمندان فکر کنیم و عمل کنیم یا
مرتب ب باورهای قدرتمندکنندت غذا بدی یا
فایلهارو گوش بدیم.ورودی های جدید رو تکرارکنیم یادنبال الگوها بگردیم یامثال بزنیم از خودمون از دیگران و باورهای درست رو باصدای خودمون ضبط کنیم و هی گوش بدیم یا نوشتن و صحبت کردن باخودمون و ….
سوال برام پیش اومده ک پس کی قراره ب کار و درامد برسیم؟منکه اول راهم و هم نیاز ب درامد دارم و هم نیاز خیلی شدید ب تغییر باورها و انجام تمرینها و باتوجه باینکه تازه دوروزه استارت کارو زدم.هی باخودم میگم کاش اصلا نمیخاستم فعلا سرکاربرم و مینشستم اول حسابی رو اینا کارمیکردم.
قبل از این دوسه روز من درطول روز وقت زیادی رو میذاشتم واسه خوندن کامنت دوستان و واسه فایل گوش کردن و هی تکرار گوش کردن و نوشتن در دفترم و….
ولی حالا عجله عجله شب ک میرسم خونه بدو برو نکته برداری کن و کامنت بذار مبادا از دوره عقب بمونی.اوکی بعدها دوباره میای گوش میدی و مینویسی ولی فعلا اینکارو انجام بده تا هم توی فرکانس این سایت و آموزه ها باشی هم از پروژه عقب نمونی.
این یکی دوروزه نمیتونم مثل قبل وقت بذارم و نمیدونم چیکارکنم.از دوستان و استاد عزیز خواهش میکنم لطفا اگه تجربه ای پیشنهادی درین باره دارید بفرمایید تا بهره ببرم.
حالا ایده هایی ک ب ذهنم رسید واسه اون قسمت ک استاد گفتند خلاقیت خودتونه و…
اینکه هروقت نجواهای ذهن شروع میشه سریع میدووم سر سایت و یا یک فایل رایگان میبینم و یا کامنت دوستان رو در پروژه مهاجرت میخونم و خلاصه سرخودمو گرم میکنم تا حواس ذهن رو پرت کنم و ببرم سمت و سوی سایت.
ی کار دیگه ک میتونم انجام بدم در همون حین کار در محل کار هروقت همسرم یا نیروهای کارگاه چیزی گفتند یاحرفی زدند ک نشون دهنده ی باور محدود کننده بود حواسم باشه همونوقت تو دلم و تو ذهن خودم جمله ی خلافشو یعنی ی جمله مثبت بگم و هی تکرار کنم.واسه اینم میگم تودلم بگم چون منکه نمیخام باکسی بحث کنم یا چیزی رو ب کسی ثابت کنم.من واسه رشد خودم و تغییر خودم و متفاوت تر از گذشته و گذشتگانم فکر کردن و عمل کردن اینکارو انجام میدم.
امیدوارم خدا ب هممون کمک کنه تا ازین تجربه های ناب بهترین بهره ها رو ببریم.من فکر میکنم اینگونه ست ک میتونیم بگیم شاکر هستیم واسه وجود این نعمت بزرگ تو زندگیمون.
خداوندا!توراشاکر و سپاسگذار و خرسندم ک مسیر زندگی منو ب سمت آگاهی های این سایت مستقیم کردی.ممنونم ازت پروردگارم.
دوستتون دارم.عرفانه
سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و دوستان گرامی.
تغییر باورها کار راحتی نبود نیاز به گذشت زمان داشت البته اگر کسی باشی که هر روز تلاش برای تغییرش داشته باشی و به اندازه ی کافی براش وقت بزاری یعنی آگاهانه تمرکزت روی تمامی اتفاقات زندگیت باشه و در مورد هر اتفاق بیندیشی که چ باوری پشتش بوده که منجر به اون اتفاق شده .
و با هر بار تجربه کردن در مورد موضوعات و مسائلهای مختلف و حتی مشکلات و تضادها باورها رو در خودت بیشتر تقویت کنی تا در وجودت شکل قشنگتری بگیره .
این چیزی بود که استاد عزیز از ما خواسته بود.
نباید به راحتی از وقوع هر اتفاقی چ خوشایند چ ناخوشایند میگذشتیم.
اگه با اتفاقات خوب مواجه میشدیم باید کندوکاو میکردیم که چ باوری در مورد وقوع اون اتفاق داشتیم که یاد بگیریم از اون باور بیشتر استفاده کنیم و اگر با اتفاقات ناجالبی مواجه میشدیم باز باید تمرکز میکردیم تا ببینیم چ باور غلطی تو وجودمون بوده که باعث وقوع اون اتفاق شده.
دقت و تمرکز به باورهایی که تو ذهنمون داریم عامل کمک کننده ای ، برای بودن در فرکانسهای مثبت هستن.
سالهای اولی که شروع به تغییر باورهام کردم ، در مورد خیلیاشون مقاومت داشتم.
به خصوص نسبت به کسانی که بهشون حساستر بودم یا اشخاصی که پاشنه آشیلم بودن .
یکی از پاشنه آشیل هام ، همسرم بود و از اونجایی که منو و ایشون شریک زندگی هم بودیم و خیلی از سالهای عمرمونو کنار هم گذرونده بودیم باورهای خیلی اشتباهی تو زمینه ی روابط عاطفی داشتیم .
از اونجایی که من روی تغییر باورهام کار کردم و تا حدودی تونستم موفق بشم به همون نسبت هم ، همسرم تغییر کرد.
وجود خیلی از باورهای غلطی که داشتم باعث شده بود روابطمون تیره بشه .
که خدا رو شکر اصلاح و تغییر باورها ،آرامش رو برای هردومون به ارمغان اوورد.
اگه بخوام به چن نمونش اشاره کنم یکیش این بود که استاد عزیز در اکثر دورهها آموزش دادن که همیشه به ویژگیهای مثبت همسرمون تمرکز کنیم و سعی کنیم از ویژگیهای منفیشون اعراض کنیم و در موردش صحبتی نکنیم . چیزی که بنظرم برای خانمها خیلی سخت باشه و البته که برای خودمم خیلی سخت بود تنها تمرین و ممارست چندین سالم باعث شد که یاد بگیرم توجه به ویژگیهای مثبتش داشته باشم.
فکر کن یکیو دوست نداشته باشی و نسبت بهش حس خوبی نداشته باشی ولی مجبور باشی دنبال ویژگیهای مثبتش بگردی و آگاهانه تمرکزتو ببری سمت خوبی هاش .
اولش مقاومت داشتم چون نمیتونستم در واقع اون حس بد نمیزاشت که چیزی ببینم .
ولی از اونجایی که راه و روش استاد عزیز رو خیلی قبول داشتم میدونستم که اگر بتونم این کارو انجام بدم حتماً احساسات بهتری بینمون بوجود خواهد اومد.
چون به حرف استاد ایمان داشتم تلاش خودمو کردم . درسته زمان زیادی برد تا موفق شدم اما از اینکه الان راحت میتونم حتی در بدترین شرایط ، آگاهانه تمرکزمو سمت ویژگیهای مثبتش ببرم از خدا ممنونم .
وقتی میگفتن تو دنبال تغییر خودت باش طرف مقابلتم اگر هم مدار و هم فرکانس تو باشه تغییر خواهد کرد و اگر نبود جهان خودش کاری میکنه که از هم جدا بشید، به خودم میگفتم آخه چ جوری و چ طور ؟!!! مگه میشه ؟!!! اما دیدم که شد همسرمم تغییرات خیلی خوبی کرد و خیلی جالبه که ایشون هم به همون نسبت توجه و تمرکز بیشتری روی ویژگیهای مثبتم دارن . بدون اینکه از نقاط منفیم حرفی بزنن.
احساس میکنم بیشتر درکم میکنه و بیشتر منو میفهمه و بیشتر بهم آزادی داده و بیشتر بهم بها میده ، توقعی که سالها ازش داشتم ولی به هیچ وجه نمیتونستم بدستش بیارم.
دومین باور اشتباهی که داشتم و بعد از متوجه شدنش نسبت بهش خیلی مقاومت داشتم این بود که تمام خواستههامو از همسرم میخواستم .
فکر میکردم وظیفه ی ایشونه که منو به خواستههام برسونه و اگه به خواستههام نمیرسم ایشون مقصره !
خیلی جاها توقع داشتم عشق و علاقشو از این طریق نشونم بده که برای رسوندن من به خواستههام تلاش و تقلای زیادی بکنه . که بیشترین خواستههام به مادیات برمیگشت. بدست اووردن ثروتی که بهم آرامش و آسایش بده .
طبق این باور بیماریهای زیادی روم کار میکرد ،کنترل زیادی روی همسرم داشتم و وقتی میدیدم موفقیتی کسب نمیکنه به شدت ازش رنجیده خاطر میشدم و در نهایت احساسم بش بد میشد .
این موضوع هم خودمو خیلی اذیت میکرد و هم همسرمو من با این توقع و باور غلطی که داشتم به همسرم خیلی آسیب میزدم . بهش اجازه ی درست فکر کردن و درست تصمیم گرفتن نمیدادم . چرا که بنده خدا همش با حالت ترس و اضطراب دست به کارهایی میزد که منجر به شکست میشد.
از بس که بهش امر و نهی میکردم به خیالم که خیلی میدونم و خیلی میفهمم در حالی که حالا فهمیدم نه چیزی میفهمیدم و نه چیزی میدونستم . اصلاً این داستان جزع سهم و نقش من نبود و نباید دخالتی تو این امور میداشتم. اگه خودش نیاز میدید و ازم مشورت میخواست باید کمکش میکردم .
خدا خیر بده استاد عزیز رو که منو از این طنابی که دور خودم میپیچیدم نجات داد. درسته برای تغییر هر باوری تکاملشو طی کردم تا تونستم بطور جدی تغییرش بدم یعنی برام خیلی راحت نبوده و زمان طولانی کشیده تا تونستم غلبه به افکار و باورهای غلطم داشته باشم اما از اینکه بالاخره تونستم خوشحال هستم و خیلی جاها به خودم آفرین میگم.
باور فراوانی و ایمان به فزونی نعمتهای خداوند،نگاه منو تغییر داد بهم یاد داد که نباید چشم داشتی از همسرم داشته باشم و وظیفه ی همسرم بدونم که منو به خواستههام برسونه.
اینکه متوجه شدم هر کسی شخصاً با فرکانسی که خودش به جهان ارسال میکنه میتونه پاداش دریافت کنه . دیگه تمام تمرکزمو سمت خودم بردم. کار خاصی نکردم حتی شاغل هم نیستم و درآمدی هم ندارم. من همونم تو همون جایگاه فقط نگاه و باور غلطی که تو وجودم بود رو تغییر دادم .
همین باعث شد شکل قضیه تغییر کنه همسرم خودش دنبال وظایف و سهم و نقش خودش باشه بدون اینکه من چیزی رو تحمیل و یا درخواست کنم .
البته درخواست کردن خوبه ! بیان احساس خوبه ! اما هر کدوم جایی داره و اینکه حواست باشه بدون توهین و بدون هیچ زوری با احترام کامل اگر خواستهای داری از همسرت درخواست کنی . بدون اینکه بعدش کنترلش کنی که برات انجام میده یا نمیده . قراره فقط بیان کنیم و درخواست داشته باشیم بقیشو با خدا معامله کنیم و روی قدرت و بخشندگی خدا حساب وا کنیم . تمرکز رو روی احساسات خودمون بزاریم تا با داشتن افکار و باورهایی درست ، عملکردهای درستی داشته باشیم تا نتایجی که دلمون میخواد رو بدست بیاریم .
اولش کار سختی بود اما الان به نظرم اصلاً سخت نیست به میزانی که ایمانمون نسبت به خداوند بیشتر میشه راحتتر عمل میکنیم.
وقتی به یقین باور کردیم که هر کدوم به تنهایی میتونیم خالق اتفاقات خوبی برای خودمون باشیم چرا نگاهمون سمت کسی باشه بخصوص عزیزان نزدیکمون ؟!!! بهتره به جای کنترل اونها هرچی که میخوایم از خدا بخواهیم البته در راستای اون درون خودمونو بازسازی کنیم . چون عامل دور شدن خواستههامون به افکار و باورهای درونیمون برمیگرده .
دیگه هیچ شکوه و شکایتی از همسرم ندارم . هیچ جا ایشونو مقصر نمیدونم . یاد گرفتم بیشتر سکوت کنم بیشتر به جهان اعتماد کنم . هرجا که چیزی اذیتم کرد و یا توقعی داشتم در قالب احساس بیان کنم و بعد رهاش کنم . این رهایی را هم فقط به خاطر اعتمادی که به قوانین جهان پیدا کردم انجام میدم وقتی به نتایج افکار و باورهای گذشتم نگاه میکنم به خودم یادآوری میکنم که حتماً به گونه دیگه ای عمل کنم تا نتایج متفاوتتری دریافت کنم.
بازم لازمه اینجا بگم با تغییرات من ، همسرمم تو این زمینه بینهایت تغییر کردن و خداوند به مسیرهای دیگه هدایتشون کردن که هم به نفع منه و هم برای خودش منفعت داره.
اینم از معجزات تغییرات درونی خودم بود.
وقتی خودمونو کنار میکشیم و جاهایی که نباید دخالت کنیم سکوت میکنیم و دست از دست و پا زدن برمیداریم خداوند به بهترین شکل ممکن همه چیزو برامون حل و فصل میکنه.
ایمان به خدا در تقویت این باور باعث شد که خیلی از ترسها و نگرانیهام از بین برن و بدون اینکه نگران آینده باشم با داشتههام از لحظههام لذت ببرم و اتفاقاً امروز بیشتر از گذشته سپاسگزار خداوند هستم چون بزرگترین ثروت که سلامتی روح و روان و جسمم هستش ، رو دارم.
همه ی تغییراتم رو مدیون استاد عزیزم هستم . مدیون تمام آموزههای قشنگشون .
اگه دنبال آرامش باشیم و در راستای اون تلاش و ممارست و تمرین روزانه داشته باشیم به مرور زمان حتماً بدستش میاریم .
مهم استمرار و حرکت کردن ما و اون ذوق و شوقی که برای تغییر داریم هستش نه اینکه از روی عادت دنبال کاری انجام بدیم .
اینجا لازم میدونم به استاد عزیز بگم که من از روی عادت فایلهای شما رو گوش نمیدم و تو سایت مشارکت نمیکنم بلکه هر روز با ذوق و شوق فراوون هم فایل گوش میدم هم دورهها رو کار میکنم و هم سعی میکنم در سایت مشارکت داشته باشم . فیتیله و شعله ی این ذوقمم تا حالا کم نشده که هیچ بلکه هرروز بیشترم میشه .
هر زمانی هم که وقت کنم در قسمت عقل کل فعالیت میکنم. اونم بیشتر از این جهت که آموزههای استاد رو به خودم یادآوری کنم و اینکه شاید بتونم پیامی به دوست عزیزی برسونم.
تو این سالها خدا رو به خاطر تمامی لحظاتی که کنارم بوده و ازم مراقبت کرده سپاس میگم که اگر تنها بودم مثل گذشته خیلی خسارتها به زندگیم زده بودم .
هر جا که خودمون انتخاب میکنیم خداوند کنارمون باشه و آگاهانه ازش هدایت و کمک میطلبیم خداوند کنارمون خواهد بود و به بهترین شکل ممکن ازمون مراقبت خواهد کرد.
اینم یکی از باورهای نابی هستش که اگه تو زندگیمون به کار بگیریمش ، خوشبختی رو با تمام وجود حس خواهیم کرد.
باورهای قدرتمند کننده ی زیادی داریم که نسبت به هر کدوم هر چقدر درک و فهممون بالا بره بیشتر ازش استفاده میکنیم.
همیشه نتایجی که بدست میاریم رو باید بررسی کنیم تا بفهمیم چ باوری پشت اون قضیه بوده که منجر به اون نتیجه شده. اینطوری بیشتر میتونیم متوجه بشیم که در چ وقت و زمانهایی ، از چ باورهایی استفاده کنیم بهتره .
مریم جونم ممنون و سپاس از زحماتتون .
فقط عزیز ، اگه یه کم آهسته تر این گامها رو برداریم بهتره چون برای درکشون نیاز به وقت و زمان بیشتری داریم تا بیشتر در موردش فک کنیم و حتی چند بار میتونیم فایلی که گذاشتید رو گوش بدیم . ممکنه اون روزی که شما فایل جدید میزارید وقت کمی داشته باشیم و نتونیم درست گوش بدیم یا مشارکتی داشته باشیم. بنابراین نیاز به زمان بیشتری داریم .
استاد جونم مرسی که هستی.
الهی که باشی همیشه.
به نام پروردگار رب العالمینم
سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام
گام 9
من از وقتی که با استاد عزیزم آشنا شدم و عضو سایت شدم به ندرت شده روزی وارد سایت نشده باشم و کامنت نخونم
ولی در نوشتن کامنت ضعیف بودم که به لطف الله در این پروژه به خودم قول دادم در این زمینه خودم رو رشد بدم
و خدا رو بی نهایت شکر هم خودم و هم همسر و دو فرزندم نتایج زیادی گرفتیم
البته دخترگلم عضو سایت نیست و علاقه
نشون نمیده منتها روحیه و طرز فکر وعملکردش در راستای قانونه و بسیار هم نتیجه های عالی میگیره گاهی که مسئله ای براش پیش میاد و با من یا باباش مشورت میکنه ما طبق آموزه های استاد و طبق قانون راهنمایی اش می کنیم ولی حرفی از استاد نمی زنیم که حساس نشه
و همیشه هم از راهنماییهامون لذت میبره و تشکر میکنه و واقعا هم همیشه مسائلش به نیکوترین شکل حل میشه
من برای کار کردن روی باورهام به طور مرتب فایلهای رایگان و دوره ها رو گوش
میدم تو ذهن خودم پردازش میکنم براشون مصداق پیدا میکنم هم در زندگی خودم هم زندگی دیگران
با همسرم و پسرم در مورد نکات خاص که احساس میکنم براشون جالبه و کاربرد داره بحث و گفتگو می کنم کامنت دوستان به نظرم گنج عظیمیه که مکمل فایل های استاد هستن و همچنین مقالات خانم شایسته بزرگوار بسیار بسیار مفاهیم رو برام روشنتر میکنه خدایا بی نهایت شکرت می گویم برای این همه نعمت هدایت
و واقعا استمرار در گوش دادن و صحبت کردن در مورد مفاهیم بارها درک منو افزایش داده به آگاهی هایی رسیدم که قبلا نداشتم و اون آگاهی ها رو در عمل به کار میبرم به عنوان مثال
مثلا استاد یه باور رو به کار میبردن که خداوند همه چیزه من خدام تو خدایی مشتری خداست همه چیز خداست خب اول بار و دهها بار که من اینو گوش میدادم درک من این بود که بله استاد درست میگن همه ما جلوه ای از خداوند هستیم ولی یه بار یه مسئله ای پیش اومد و این بود که دخترم برای باباش یه پیراهن خریده بود وقتی باباش خواست اونو بپوشه دیدیم سنجاق هایی که برای تا کردنش بکار رفته زنگ زده شدن و ما خیلی از پس دادن اجناس معذبیم و من از بقیه معذبترم و همیشه سعی می کنیم تو انتخاب خیلی دقت کنیم که مجبور به پس دادن نباشه و من همون موقع هندزفری تو گوشم بود و داشتم همون فایل رو گوش میدادم که استاد در مورد خدا صحبت میکرد یک دفعه این آگاهی به من داده شد که فروشنده هم خداست برو پس بده و من یه دفعه گفتم خودم میبرم پس میدم نگران نباشید همسرم از اینکه من می خوام برم پس بدم خیلی تعجب کرد منم جملات استاد رو تکرار کردم گفتم من خدام مشتری خداست فروشنده خداست خدا کاری میکنه که از پس دادنش خجالت نکشم وقتی رفتم تو مغازه یک جمله گفتم به فروشنده گفتم این پیراهن مشکل داره آقا اصلا اونقدر با مهربانی با من برخورد کرد رفت چند تا ی دیگه برام آورد و بازشون کرد و گفت چک کن ببین مشکلی ندارن خودش هم نگاه میکرد و چک میکرد من از این باور برای هر خریدی استفاده میکنم و از خدا می خوام خرید خوبی نصیبم کنه
یا اینکه شاید باور نکنید من بعد از هزار بار گوش دادن به این جمله استاد که میگن برای کنترل ذهن به خواسته ها توجه کنید و از ناخواسته ها اعراض کنید درک کردم که یعنی دقیقا من باید چکار کنم
و حالا من هر روز و هر شب آگاهانه این تمرین رو انجام میدم مثلا یک سرویس قابلمه و زودپز و اتو مو و یه سری اقلام دیگه تو لیست خریدهام گذاشتم من تو ذهنم مرتب اونا رو تصور میکنم به عکساشون نگاه میکنم در مورد کیفیتی که فروشنده در موردشون گفته با همسرم صحبت میکنم و علاوه بر این به خواسته های روزانه هم فکر میکنم مثلا امروز می خواستم همسرم گوشت بخره قبل از اینکه بهش بگم تو ذهنم تصور میکردم که همسرم گوشت خریده و سوپری گوشت رو تصور میکردم و بعدش هم به همسرم گفتم که اگه وقت کرد گوشت بخره و نه تنها گوشت به میزانی بیشتر از تقاضای من خرید بلکه کلی اقلام دیگه هم خرید کرده بود و من کلی ذوق کردم
و امروز خواهرم مهمانم بود با شور و شوق داشتم غذا می پختم و تصور میکردم که امروز خیلی بهمون خوش میگذره و همینطور هم شد
و این کار هر روز منه یعنی یه سری خواسته عمده دارم یه سری خواسته های روزانه و من در طول روز فقط به اونها فکر میکنم و اینجوری خیلی راحت میتونم ذهنم رو کنترل کنم و نزارم منو به حاشیه ببره
کار دیگه ای که میکنم اینه که از تمریناتی که دوستان توی کامنتها نوشتن تقلید می کنم مثلا خیلی دوست داشتم دوره های ثروت رو بخرم یه دوستی نوشته بود که برای خرید دوره های ثروت مرتب این جمله رو نوشتم : ( ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان است ) و بعد به راحتی این دوره ها رو خریده منم دقیقا این کار رو انجام دادم و یه دفتر 40 برگ عین مشق های دوران ابتدایی جمله ی بالا رو می نوشتم و به راحتی ثروت یک و ثروت 3 رو خریدم
کار دیگه ای که انجام میدم برای باورهای اشتباهی که نمیتونم باورهای درست جایگزینشون کنم یا به عبارتی پاشنه آشیلم هستن از خداوند کمک میگیرم و آگاهی که خداوند بهم میده آنچنان باورهای نادرستم رو ضربه فنی میکنه که تجربه م نشون داده خیلی خیلی موثره و برگشت پذیر نیست
مثلا رفتار غیر دیپلماسی دولتمردان همیشه عذابم میداد وقتی استاد می گفتن که برای به صلح رسیدن با خود و با جهان باید از هیچ کسی نفرت نداشته باشین من از خداوند کمک خواستم گفتم خدایا چجوری من این مشکل رو حل کنم خدا شاهده فورا این آگاهی به من داد که مگه استاد عباسمنش تو دوره دوازده قدم نمیگه که تعصب نداشته باشین روی عناوین اجتماعی که مثلا من لر هستم یا کرد هستم یا ترک هستم یا ایرانی یا هر ملیتی و دقیقا این سوال رو ازم پرسید که اگر این حرکتها رو دولتمردان کشور دیگه ای انجام بده تو ناراحت میشی ؟ گفتم نه گفت خب اینجا هم تعصب نداشته باش و ناراحت نباش عزت تو و عزت کشور تو با این رفتارها خدشه دار نمیشه و خدا شاهده حتی به اندازه ی خردلی من دیگه اثری از اون نوع نگرانی در وجود خودم ندیده ام و اصلا در موردشون هم دیگه نمیشنوم
یه بار از خداوند پرسیدم خدایا چرا استاد بورس رو توصیه نمیکنن و در این دنیای جدید و به صورت رسمی در همه کشورها یک نوع بازار به حساب میاد چون توضیحات استاد رو خوب درک نکرده بودم
اولین پاسخی که بهم داد این بود که بورس هم مثل همه ی شغل ها اگر کسی از روی علاقه واردش نشه شکست میخوره اگر می خوای بری داخل بورس باید عاشقش باشی و من راضی شدم هر چند استاد هم همین توضیح رو داده بودن
یه بار دیگه که باز انگار هنوز احساس میکردم پاسخش کامل نبوده یه جورایی دوباره این سوال رو مطرح کردم
چون استاد تو قدم 11 می گفتن سوالاتتون رو بارها بپرسید و هر بار جواب بهتری بهتون داده میشه طبق مداری که توش هستین
این بار پاسخی که دریافت کردم این بود که سود بردن در این بازار بر اساس این باوره که چون یه عده برای پول میان تو این بازار و فنش رو بلد نیستن حرص و طمع میکنن برای سود بیشتر و اونایی که فنش رو بلدن درست زمانی که طمع به اوج میرسه بازار رو به نفع خودشون تغییر میدن عین ترفند پونزی و این پاسخ برای همیشه بورس رو در ذهنم خط زد
خدایا سپاسگزارت هستم
استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی ام سپاسگزارتون هستم
سلام مینوی عزیز
چقدر از خوندن کامنت شما لذت میبرم بانو
چقدر خوبه ک تو زندگیتون دنبال ردپای قانون میگردین و عملکردتون رو میسنجین
این توجه کردن شما و اوردن مثال ها تو هر جنبه از زندگی تون برام خیلی جالبه و کلی از خوندن کامنت های شما لذت میبرم
نوع نگارش شما و مثال های گاها ساده و از روتین زندگی تون تا نتایج در مقیاس بزرگ تر همشون برام درس داره و من با عشق شمارو دنبال میکنم و بهتون میخوام بگم دوستون دارم و ممنونم ک نتایج و تجربه هاتون رو باما ب اشتراک میذارین
سلام به زهرای عزیزم
امیدوارم حال دلت عالی باشه
خیلی خیلی ازت ممنونم که وقت گذاشتی کامنت من رو خوندی و پاسخ دادی جملات قشنگت خیلی پر انرژی بودن جوری که برای همسرم هم خوندمش و لذت بردیم سپاسگزارم عزیزم
عکس پروفایلت رو دیدم ماشالله چه زیبا و دوستداشتنی هستی فکر میکنم همسن دخترم باشی خدا حفظت کنه و در این راه پر انرژی ادامه بدی و به هر آنچه از نعمت و ثروت و سلامتی دوست داری برسی
از دور می بوسمت
به نام خداوند نیکوسرشت
که او درجهان بذرنیکی بکشت
به نام خداوند شعر و غزل کلامش نشیند به دل تا ازل
سلام به استاد مهربان و خانم شایسته عزیز
سلام به دوستان هم فرکانسی
فایل نهم از سری فایل های مهاجرت به مدار بالاتر که هر صبح بی صبرانه منتظر شنیدن آگاهی های این فایل ها هستم
میشنوم و لذت میبرم و فکر میکنم و احساسم عالی میشه از بودن در این مسیر
اعتراف میکنم که کلمه باور رو تازه دارم کم کم درک میکنم اونم بعد مدتها گوش دادن به صحبت های استاد دارم مزه مزش میکنم
صدام رو ضبط میکنم و صبح ها گوش میکنم ،یه متنی از استاد تو که پیجی دیدم هر وقت این متن رو چند روزی میخوانم نه خیلی فقط یکی دو روز پشت هم میخوانم مشتریم بیشتر میشه یعنی اینکه استاد میگن تغییر باور ها زود خودش رو نشون میده و انقدری که باور کنی نتیجه هم میگیره واقعا درسته
متن رو براتون میزارم
«باور فراوانی رو در خودت ایجاد کن تا مشتری های فراوانی رو به سمت خودت جذب کنی
اگر باور فراوانی و ثروت رو برای خودتون بسازید دیگه حتی نیاز به تبلیغ هم ندارید،چون با باورهای قدرتمند کننده در مداری قرار میگیرید که بی نهایت مشتری براتون هست»
من بشدت باور کمبود دارم و نیازه خیلی روی خودم کار کنم،مادام العمر
این مسیر زیباست ولی اولش راحت نیست گاهی حس میکنم درک این سادگی بیش از حد قانون هوش بالایی میخواد
ولی قانون جواب میده و عالی جواب میده،میشه به راحتی ردپای قانون رو در همه جا دید
فقط باید تکرار کنیم و تکرار و درک کنیم
تکرار نمود های باور فراوانی
تکرار شنیدن فایل ها،تکرار قوانین برای خودمون
به خداوند فکر کنیم،به بزرگی بی انتهاش،به فراوانی آب اقیانوس ها،فراوانی ستارگان،فراوانی اکسیژن….
باید قدرت بدیم به باورهای قدرتمندکننده
قُلْ إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ «162،سوره انعام»
بگو: همانا نماز من و عبادات من و زندگى من و مرگ من براى خداوند، پروردگار جهانیان است.
این آیه رو امروز بعد نماز خواندم دوسش داشتم گفتم اینجا بزارمش
و چه درکی از فراوانی بالاتر از درک فراوانی هدایت خداوند که در هر لحظه در حال هدایت تک تک موجودات هستش..
سپاس از استاد عزیز ،دستی از دستان خداوند برای نشر اصل قوانین جهان
گام نهم – پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
.
سلام
خداروشکر، با مطالعه متن و تمرینی که خانم شایسته برای این فایل آماده کرده بود، دری انگار به روم باز شد و امیدوارم مسیر کارکردن رو باورها و خلق خواسته ها ، بهتر از قبل واسم پیش بره.
حین گوش کردن این فایل پی بردم؛ تا حدودی در مرحله ی فهمیدن و استخراج اگاهی ها از دل صحبتها و مثال ها ، عملکردم بهبود پیدا کرده و بعد ازین باید با توجه به اصلی که فهمیدم؛ شیوه ای واسه تکرار و منطقی کردن اگاهی هایی که بدست اوردم، طراحی کنم تا بتونم هدفمند تر به اهدافم برسم.
متوجه شدم : میزان خلوص و استمرار در ارسال فرکانس ، عامل اصلی خلق کردنه و تمام نقص و ناهماهنگی ها به خاطر اختلال در همین موضوعه.
همممممم
حس میکنم یکم پیچیده شد!؟!
از خدا تقاضا میکنم خیلی واضح هدایتم کنه تا چیزی که به صورت تئوری درک کردمو در عمل اجرا کنم.
.
.
خب
بهم گفته شد روش هایی که تا الان برای رسیدن به خواسته هام استفاده میکردمو بنویسم و یه ارزیابی داشته باشم تا بفهمم از چه شیوه ای نتیجه بیشتری میگیرم، باگش چیه و چطور میشه بهبودش داد :
1. تحسین و دیدن نشونه ها و مکتوب کردنشون.
35%
(بازخورد گرفتن و بهبود تو این روش مجهوله ینی نمیتونم فاصله فرکانسی خودم با هدفمو بسنجم و کمش کنم+ این روش زمان بندی نامشخصی داره از طرفی نتونستم زیاد روش حساب کنم یا ارتباط بگیرم)
2. تکرار عبارت های تاکیدی به شکل زبانی در درون خودم.
55%
( باگ این روش اینکه فقط اگاهانه میتونم بکار بگیرمش و ازونجایی که در طول روز موضوعات مختلف حواسمو پرت میکنه کلا فراموشم میشه عبارت تاکیدی تکرار کنم.)
3. پیدا کردن الگوها و مصادیقی که به خواسته من رسیدن.
20%
( ازونجایی که مبنای فکریم روی نادیده گرفتن دیگران قرار گرفته و اهرم رنج و لذت قوی راجب مقایسه کردن تو مغزم جا گرفته استفاده ازین روش واسم سخته)
4. یاداوری موفقیت های گذشته و موارد مشابه که خلق شد.
50%
( این روش واسه هرچیزی بکار نمیاد از طرفی باگش دقیقا مثه مورد2 میباشد. مهم استمرار در ارسال فرکانس هست که با این شیوه جور درنمیاد.)
5. ضبط کردن صدای خودم با عبارتهای تاکیدی همسو با هدف و گوش کردنش.
2%
( ازین روش نمیدونم چرا خیلی کم استفاده کردم.؟!
باگش نمیدونم چی بوده که فراموشش کردم اما ازونجایی که بیشتر اوقات ایرپاد تو گوشمه و دارم فایلای استاد گوش میکنم میشه رو این شیوه مانور داد و فک کنم دامنه فرکانسی قوی واسم ایجاد کنه)
6. نوشتن سناریو و سپاسنامه ای که انگار خواستم خلق شده.
55%
( باگ این روش اینکه در همه حال اجرایی نیست، ینی یه وقتایی انرژیم پایینه و حال نوشتن و سپاسگزاری ندارم. اما یه وقتایی که حالم خوبه با نوشتن سپاسنامه و سناریویی که خواستم خلق شده حسم خیلی بهتر میشه)
7. تجسم و رویا پردازی خواسته.
65%
( در تجسم کردن تا حدودی خوبم اما بازم نمیتونم رو دامنه فرکانسی این روش حساب کنم. باگی که در گزینه2و6 نوشتم رو این روش تاثیر منفی میذاره)
8. روش مکتوب کردن و استفاده از «پلتفرم جنرال خلق خواسته»
90%
( این روش پرتکرار ترین شیوه ای هست که تق ریبا همیشه ازش استفاده میکنم، یه فایل متنی اماده کردم که ماحصل تمام اموزش هام+ تمرین رفع ترمز کشف قوانین+پرسش های قانون آفرینش ، می باشد که بر این اصل استوار شده:
تا خواسته ای در وجودم شکل میگیره پس از طی تکامل به فضل، رحمت، هدایت و حمایت خدا باید محقق بشه.
اگه نمیشه ترمز و باور محدودی تو ذهنم هست.
خلاصه با طرح یه سری سوال ها از جنبه های مختلف ترمزهایی که راجب فلان خواسته به ذهنم میرسه یادداشت میکنم، در مقابل واسش منطق هایی میسُرایم که اون موضوع واسم بدهی و امکان پذیر بنُماید.
باگ این روش اینکه در بعضی پروژه ها هر ترمز و اقدامی که به ذهنم میرسه انجام میدم اما نتیجه رخ نمیده و گاها فیدبک گرفتن ازش مجهول میشه.)
————
خب
تا جایی که یادم میاد نتایج و تغییرات زندگیمو با استفاده از ابزارهای بالا ، به لطف خدا بدست اوردم.
اما متاسفانه هنوز به اون حس اطمینان و باور توانایی خلق هر خواسته نرسیدمو گیج و سردرگمم…
پرتکرار ترین باگی که در پروسه خلق کردنم حس میکنم »
مجهول بودن رویدادها و عدم درک جایگاه فرکانسی و چگونگی تقویت و تداوم در فرکانس می باشد.
.
حین نوشتن عناوین بالا این ایده به ذهنم رسید بیام بین بهترین روش هایی که بدست اومده، یه ترکیبی بسازم.
ینی با توجه به چیزی که دلم میگه ، در راستای استمرار در ارسال فرکانس و عمل به اگاهی های گام نهم :
گزینه 8 و 5 و 2 و 7 را باهم ترکیب کنم به امید اینکه دامنه فرکانسی مدنظر برای خلق هدف، به دست بیاد…
ینی اول مکتوبش کنم -بعد- یه چکیده و خلاصه ای واسش بنویسم -بعد- همونو با صدای خودم ضبط کنمو در طول روز، یا حتی شب تا صب بذارم تو گوشم پلی بشه -این فی ما بین هروقت یادم اومد گفتوگوهای درونیمم اگاهانه به سمتش جهتدهی کنم…
.
گزارش اول:
مطلبی که نوشته شد نتیجه گیری بود که همین الان و به واسطه ی تمرین گام نهم پروژه مهاجرت به مدار بالا بدست اومد اما پیش ازین به صورت ناخوداگاه راجب همین هدفی که بخاطرش تو این پروژه شرکت کردم داشتم انجامش میدادم اما خب به چشم نقشه راه بهش نمیکردم.
این نوشتن ها باعث شد از یه بُعد دیگه به این اقدام نگاه کنم شاید همین شیوه سوییچ مهاجرت و جهش های پی درپی به مدارهای بالاتر بشه…
گزارش دوم:
با این شیوه جدید تا الان یه سری اتفاقات به وجود اومده( گزارشش در گام هشتم نوشتم) اما
کما کان دارم به ارسال فرکانس استمرار بخرج میدم و
پس از تکمیل شدن روش8 ، روی روش های 5و2و7 مانور میدم و امیدوارم نتیجه راضی کننده بشه .
این متنو دلم گفت یادداشت کنم، نشون به این نشونی که اگه بازیو فراموش کردم، خدا به واسطش یادم بیاره…
.
در پایان میخام راجب اون قول و حرفی استاد تو مقدمه دوره کشف قوانین عنوان کرد بنویسم؛
از همون 4سال پیش که شنیدمش تا الان دمبال تحققش بودمو جالبه وقتی داشتم این کامنت مینوشتم یه جورایی بکگراند مغزم پلی شد و همش میشنیدم :
میتونی اهداف و خواسته هاتو دقیقا مثه قواعد ریاضی با اطمینان خلق کنی…
پس
به امید رسیدن به این توانایی وارد گام دهم میشم.
تمام.
1732+
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی که میتونم مطالب زیبا رو دریافت کنم و از اونها در زندگیم استفاده کنم
مهمترین چیزی که در این زندگی مادی و جهان فیزیکی ارزشمند هست اینه که من این جسمی رو که انتخاب کردم برای زندگی روی زمین و این جهان مادی اول از همه من باید به این جسم رسیدگی کنم و هیچ کاری به بیرون از خودم ودیگران نداشته باشم باید این جسم وذهن را تمیز و پاکیزه نگه دارم تا بتونم از اون فرستنده الهی مطالب و علم مورد نیاز برای این زندگی را دریافت کنم و بتونم این جسم و این ذهن را که یک ابزار و وسیلهای برای دریافت هدایت الهی هست را جوری تربیت کنم که بتونم برسم به الوهیت خودم وآنرا به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده کنم، نه اینکه ذهن وسیلهای بشه برای شیطان(توجه به نازیباییها) و برای بردن من به سمت ناخواستهها و جهنم. خدایا تویی که بر هر چیز دانا و توانایی من در هر چیزی ناتوانم وبه هر چیزی که از تو برسه من به اون فقیر و محتاجم، خدایا از تو میخواهم که به من قدرتی بدهی، که این ذهن را آگاهانه به سمت زیباییها هدایت کنم، برای رسیدن به تو رسیدن به آسایش جسم فیزیکی و رهایی از این ترسها وبیایمانی و شرک.
ایمانی برای اقدام وعمل به الهامها،
و خودم را به تو بسپارم.
ای خدای مهربانم من فقط آگاه شدم که تو هستی، و وجود داری و تنها قدرت این هستی تویی، فرمانروا رب این عالم تویی. من نه چیزی میبینم و نه چیزی بلدم پس تو مرا بر شانهات قرار بده، تویی که هدایت مرا بر خود واجب کردهای و بر همه چیز قادری و توانا، وهمه چیز را میدانی.
چگونه است که منِ اشرف مخلوقات، نگران مایحتاج اولیه، خوراک و پوشاک و مسکن هستم.
ولی در جهان اطرافم میبینم که هیچ حیوان وهیچ پرنده وهیچ حشرهای برای غذای فردا و پس فردا هیچگونه نگرانی ندارند، هیچ کدام از آنها برای فرار از گرمایی که در راه است یا سرمایی که در راه است نگرانی ندارند، یا هیچ یک از آنها نگران و مضطرب برای جای خواب نیستند، حال چرا این ذهن مرا برای این مایحتاج اولیه اینقدر میترساند؟
من که اشرف مخلوقات هستم، من که تکهای از روح خدا هستم،
چرا این همه ترس ونگرانی را پذیرفتم؟
حال میدانم که جز بیایمانی وشرک و رفتن به راه شیطان چیز دیگری نیست.
چرا من همش نگران و مضطرب و آشفته هستم؟
جز ترس از فردا و نگران حرف دیگران اینکه خودم را با دیگران مقایسه میکنم و جز بیایمانی به تو چیست؟
ای ذهن عزیزم مگر تو نمیخواهی که لذت ببری؟
مگر تو نمیخواهی که عشق کنی؟
مگر تو نمیخواهی به جاهای بالا برسی؟
پس بیا تا سکوت کنیم و به الهاماتی که به قلب میآید را عمل کنیم و آنها را بشنویم، بیا تا من و تو سکوت کنیم و همه چیز را به خدا بسپاریم، همه چیز را به رب و تنها فرمانروای هستی بسپاریم او که تنها قدرت مطلق است.
باور کن که زندگی من و تو بیشتر از وزن کره زمین و حرکت اون به دور خورشید سخت نیست باور کن که خواستههای من و تو سختتر از گردش تمام این سیارات در مدار خودشان، ودرمنظومه شمسی، و در کهکشان راه شیری نیست.
پس بیا تا آرام باشیم و سکوت کنیم،
و خود را به خداوندی بسپاریم که از خواسته و نیاز، حتی موجودات تک سلولی که ما نمیتوانیم مشاهده کنیم آگاه است،
و خواستهها و نیازهایشان را برآورده میکند از تولد و رشد یک حشره در زیر زمین و یا تولد یک برگ در بین بینهایت برگهایی که هست و برای 6 یا 9 ماه زندگی آفریده شده است آگاه و واقف است، از رشد یک علف در بین بینهایت گیاه در دل طبیعت آگاه و واقف است.
ای ذهن نازنینم پس بیا که به این قدرت عظیم اعتماد کنیم و از این زندگی کوتاه لذت ببریم،
با خودمان در صلح باشیم،
باخدا و تمام مخلوقات و بندهها و موجوداتش در صلح باشیم،
که هر کدام به منظوری خلق شدهاند.
بیا تا آرام و آسوده باشیم.
تمامی این مطالب را اول صبح بعد از گوش دادن به فایل، اومد به ذهنم و همون موقع توی دفترم نوشتم وشب که قرآن باز کردم که بخونم این آیه برام اومد.
اولش نجواهایی اومدن که نمیخواد تو سایت بنویسم ولی سعی میکنم که نجواهامو بشناسم و برخلاف اون عمل کنم.
واین برای من یک نشانه از درستی راهم هست.
آنچه که بهم گفته میشه توی( قرآن)یک سند معتبر1400سال پیش ثبت شده.
سوره رعد آیات19تا21
19وَ الأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَیْء مَوْزُون
20وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ
21وَ إِنْ مِنْ شَیْء إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَر مَعْلُوم
ترجمه:
19 ـ و زمین را گستردیم; و در آن کوههاى ثابتى افکندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم.
20 ـ و براى شما انواع وسایل زندگى در آن قرار دادیم; و همچنین براى کسانى که( انواع موجودات درجهان)شما نمى توانید به آنها روزى دهید.
21 ـ خزائن همه چیز تنها نزد ماست; ولى ما جز به اندازه معین آن را نازل نمى کنیم.
استاد عزیزم از شما برای این سایت زیبا و این فضایی که ایجاد کردهاید بینهایت سپاسگذارم.
درپناه خداوند یکتا همیشه شادو تندرست و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.