مصاحبه با استاد | اجرای مفهوم «هم فرکانس شدن با خواسته» - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

540 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب رستگارمقدم گفته:
    مدت عضویت: 653 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم جان

    سلام به دوستان

    فایل امروز استاد ، یعنی گام 16 تلنگر بسیار قدرتمندی رو برای من داشت!

    برای رسیدن به خواسته ام تمرکزی عمل نمیکنم!!

    دقیقا نمونه بارز با یک دست 1000 تا هندونه بلند کردن بعدم‌معلوم نیست کدوم یکی به جایگاه امن و هدفشون میرسن!

    از امروز تصمیم گرفتم که بشینم ببینم اصلا چه کارهایی رو باید حذف کنم تا به مسیر رسیدن خواسته هایم نزدیک تر شوم!

    راستش موقع شنیدن تجربه استاد در هدایتشون به امریکا بسیار خرسند شدم و عظمت پروردگار رو بیشتر درک کردم و اشک از چشمانم سرازیر شد…

    واقعا چقدر خداوند مهربان و عادل است…

    خدای بزرگی که انقدر زیبا و قانونمند هوای بنده هایش را دارد و به چنین روزهای عالی ای هدایت میکند…

    چقدر قانون تکامل برایم حس بهتری را ایجاد کرده است!

    چقدر صبور تر شدم از وقتی هر روز این پروژه را کار کردم!

    چقدر از صمیم قلبم راحت تر با خداوند نشست و برخواست میکنم!

    چقدر تسلیم تر شده ام در برابر الله یکتا!

    چقدر کمال گرایی منفی ام را کنار گذاشته ام و دیگر خودم را عقل کل همه مسائل نمیدانم!

    خدایا برای این هدایتت بی نهایت شکر ، هدایت من به انجام این پروژه و نظم بهترم در انجام تمرینات و گوش دادن فایل ها…

    انقدر از لحاظ روحی داغون بودم این مدت که مطمئنم اگر این هدایت را نداشتم و از هرکسی به غیر از خداوند هدایت میخواستم قطعا زندگی ام را تباه میکردم و هیچ آرامشی نداشتم…

    اما امروز از صمیم قلبم حال عالی ای دارم و آرامش را تجربه کرده ام و شرایطم را پذیرفته ام و میدانم که این مسیر رشد و تکامل من است .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    نگین نگین گفته:
    مدت عضویت: 2127 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته‌ی نازنین

    میشینم فکر میکنم، از خدامیپرسم خدایا من میخوام درآمدم زیاد بشه چکار کنم؟ میگه همین کارت رو خوب انجام بده، خب من این کارها رو کردم

    1) گل طبیعی بردم سر کلاس.

    2) بچه هایی که نمره ریاضیشون کم شده تمرین حل کنند فیلم بگیرند برام بفرستند من چک کنم.

    3) اگر اشکال داشتند عکس بگیرند برام بفرستند، بهشون جواب میدم.

    4) قبل از امتحان نمونه سوال با پاسخ توی گروه بفرستم.

    5) زنگ های تفریح یا هنر براشون رفع اشکال میکنم.

    6) توی گروه شاد آزمون چهارگزینه ای بفرستم، و بعدا سر کلاس براشون حل کنم.

    7) فیلم تدریس ریاضی تو گروه بفرستم.

    اما باز هم وقتی ازش پرسیدم گفت همین کارت رو خوب انجام بده، گفتم خدایا خب دیگه چکاار کنم؟ ایین همه کار کردم؟ یه روز کلاس داشتم رفتم مدرسه، برق رفته بود، رفتم توی یه کلاسی که پنجره داشت و روشن بود (توی کلاس خودم نرفتم) اون کلاس خییلی خوشگل بود، معلم کللی چیز برای کلاسش سفارش داده و خریده بود وقتی این موضوع رو برای دوستام تعریف کردم گفتند ای بابااا چقدر خودش پول خرج می‌کنه؟ (چیزی که تو ذهن من هم بود) اما وسط حرفهاشون شنیدم که چقدر به کارش علاقه داره!!! که انقدر خرج میکنه و اهمیت میده.

    این شد برام نکته!

    من هم باید دکور کلاسم رو تغییر بدم، خوشگلتر بشه، خب وسایل تزیینی توی اینترنت خیلی گرون بود، واسه همین از خدا پرسیدم و کارهای زیر رو بهم گفت

    1) تایپ و پرینت اسم دروس برای تغییر دادن مدل برنامه ی کلاسی روی دیوار

    ‌2) رومیزی ای که تو خونه داشتم رو بشورم و ببرم مدرسه (رومیزی کلاسم رو عوض کنم)

    ‌3) پلاستیک برای روی میز بخرم

    ‌4) تزیین دور تخته با قلب های رنگی (عااششقش شدم)

    ‌5) قفسه ی کتابخونه رو مرتب کنم

    ‌6) شیشه ی گلها رو تزیین کنم (حلقه ی گل کریستالی داشتم زدم به دور شیشه ی گل)

    ‌7) گل رز مخملی رو بذارم روی میزم

    ‌8) کاغذ کادو زدن به جعبه ی وسایل کلاس

    9) زنگ هنر، یک هفته نقاشی آزاد بکشن، یک هفته بنا به مناسبت به بچه ها طرح و ایده بدم و کاردستی درست کنن ( و دانش آموزان عزیزم، خیلی خوب همکاری کردند)

    استاد خییلی انگیزه ام و روحیه ام بهتر شد، چون بعد از امتحانات دی ماه، یکم روحم خسته شده بود، حالا باید باز هم ازش بپرسم

    الهامات جواب میدهد

    و باعث میشه کارهایی در راستای خواسته ام انجام بدم.

    خب تو این فایل فهمیدم باید یکسری کارها رو هم انجام ندم.

    پرسیدم خدایا چه کارهایی رو انجام ندم تا مقدار درآمد دلخواهم رو داشته باشم؟

    گفت نرو کافه، با اینکه خییلی دلم میخواد برم، و به پسرم هم قول دادم که این هفته بریم، اما گفتم چشم فعلا نمیرم، ولی دیگه بقیه اش با خودت خدا، خودت جواب پسرم رو بده.

    بعد بهم گفت مدارکم رو ببرم به خانم مدیر نشون بدم برای انتخاب معلم نمونه! هنوز نمیدونم مدارک رو به کجا باید بفرستم چون تو بخشنامه چیزی نبود اما من کاری رو که بهم گفت انجام دادم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1222 روز

      نگین عزیز و زیبا سلام

      کامنت زیباتو خوندم و لذت بردم جوری که قلبم باز شد از شدت ذوق

      ایدهای که از الهاماتت دریافت کردی مثل تزیین کلاس برای خودت و محل کارت چقدر به دلم نشست و منو بیاد روزای انداخت که بعد از مدت طولانی نبودن در محل کارم برگشتم و از خداوند خواستم هدایت کنه که کارمو رونق بدم و بعد از مدت کوتاهی شوق و ذوق پیدا کردم برای انرژی بیشتر داشتن در محیط کارم و هر ایده ساده ای که با شرایطم جور در میومد اجرا کردم مثل پر نور کردن محیط کارم اضافه کردن گلدون و حتی ایینه گذاشتن

      طولی نکشید با بالا رفتن شوق و ذوق من درآمد منم بیشتر شد و الان وقتی بهش فکر میکنم لذت میبرم از الهامتی که بهم شد و اجرا کردم

      ممنونم ازت که کامنت نوشتی و ایدهاتو با ما به اشتراک گذاشتی و چقدر لذت بردم از اینکه فهمیدم یه خانوم معلم زیبا و آگاه در جمع ما حضور داره ..به خودم میبالم که در این محیط الهی با شما آشنا شدم

      ایشاله هر روزتون پر از برکت و شادی توام باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2502 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد و مریم جان

    خدا را سپاس بابت آگاهی های که روزیم کردی

    و رزق بی حساب کردی

    استاد وقتی میدونی تمرکز بر نکات مثبت و جریان مثبت به وجود میاد

    وقتی میدونی آروم باید باشی

    وقتی میدونی هر کاری رو خدا میتونه انجام بده

    وقتی اعتبار رو به خدا میدیم

    و آسان میشویم برای آسانی ها

    خدایا شکرت

    که درک کردم مدار چیست و دست و ما کمتر زدم

    و چقدر آرامش بیشتر شد

    هر اتفاقی خیری در آن است که من به راحتی خیر آن را ببینیم

    و چه عالیست که تو خودت را و بارهایت را به خدا بسپاری و بگی خدایا من نمیدونم و تو میدونی پس تو انجامش بده و مرا آسان و واضح هدایت کن و آسان میشویم برای آسانی ها

    خدایا شکرت

    این حقیقت که هر چه کنترل کنیم و در مسیر درست باشیم

    هر روز و هر لحظه برایمان آسان و راحت میشه

    خدایا شکرت

    شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    پونه گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    اعضای خانواده صمیمی عباسمنش ، سلامم را پذیرا باشید

    خدایا شکرت بابت هدایتها.

    چطور همفرکانس شدن با خواسته ها ، همون شناخت گاز و ترمزهای ذهنیه.

    مثل من که یکی از ترمزهای بزرگ ذهنیم شرک بود ،برای از بین بردنش دارم روی باورهای توحیدیم با حداکثر توانم کار میکنم(گاز).

    فهمیدم که یکی دیگه از ترمزهای ذهنیم اینه که قانون رهایی رو رعایت نمیکنم ، سفتو سخت مدام دارم فقط به برآورده شدن خواستم فکر میکنم و میخوام هرچه زودتر با فکر آلوده به شرکم یه راهی رو‌پیدا کنم برای رسیدن به خواسته و هدفم.

    حتی برای انجام قانون رهایی هم باید توحیدی بود،باید توحیدی باشم‌که بتونم توکل کنم و رها کنم و بعد به قول استاد بگم آخیش راحت شدم.

    این مدت دارم روی خودم کار میکنم‌که خونسردتر و رهاتر باشم.

    باید تا میتونم باورهای مثبت بسازم (در همه جوانب زندگیم)

    باید روح و ذهنم رو هماهنگ کنم تا در یک‌ مسیر قرار بگیرن و همفرکانس بشن.

    باید یاد بگیرم که به مسائل واکنش نشون ندم.

    باید یاد بگیرم که به الهامات قلبم اعتماد کنم ، چون نتیجش میشه حال خوب برای من.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    احمد خدادادیان سردابی گفته:
    مدت عضویت: 648 روز

    به نام الله که بخشاینده و با رحمت و بی نهایت وهاب است

    سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته مهربان و همه شما یکتاپرستان این مسیر زیبا و توحیدی

    امیدوارم حال دل همه شما خوب خوب خوب باشه انشالله ودر پناه الله مهربان باشید همیشه تا آخرین ثانیه های عمرتون انشالله

    استا عزیز ممنون وسپاسگزارم از این فایل وهمچنین از خانم شایسته بزگوار هم سپاسگزارم .

    خواسته من این هست که در رشته آسانسور قسمت نصب وتعمیرات آسانسورهای جکی را یادش بگیرم به همراه یادگیری این مهارت زبان انگلیسی را هم ادامه بدم تا استادکاری کامل .

    چه کارهای را نباید انجام بدم یکی اینکه تمام بازی های با موبایل را استاد حذف کردم از روی گوشی دوم تمام کانلهای اینستا ویوتیوب و گروه‌هایی که وقت وانرژی منو میگیره حذف وترک گروه کردم به جز گروه‌هایی که به یاد گیری زبان ومهارتم کمک میکنه

    این دوتا کار باید انجام می‌دادم تا تمرکزم بیشتر باشه روی کار وزبانم

    کارهای که عملی خداوند به من گفت رفتن پیش بهترین استاد کار اصفهان که یکی از دوستان صمیمی من وحرفه ای در کار جک سازی وتعمیر ونصب وراه اندازی آسانسورهای جکی است وهماهنگی های لازم شده تا در این شغل این مهارت یادش بگیرم وعالیتر از قبل بشوم

    واینکه گوشیم کوک هست روی ساعت 5:30دقیقه صبح تا برای یاد گیری زبان انگلیسی چون اول صبح یادگیری من ده برابر بیشتر از زمان‌های دیگر است

    و اهرم رنج ولذت ساختن برای هر دو خواسته تا اول صبح با خوندن اهرم رنج ولذت انرژی بی نهایت بزارم روی ای خواسته ها خدایا سپاسگزارم بابت تمام نعمت های که در زندگی من جاری کردی

    خدایا سپاسگزارم بابت این مسیر زیبا وتوحیدی

    فعلآ یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زینب مرادی گفته:
    مدت عضویت: 998 روز

    به نام خدای مهربانم

    به نام دوست همیشگیه خودم

    به نام اوکه مهربانترینه مهربانان است

    خدایا من عاجزم ازانجام هرکاری به سوی تورومیآورم هدایتم کن درلحظه به لحظه که سخت مهتاجم

    بابندبند وجودم مهتاج یاریت هستم

    سلام واحترام به دواستاد بینظیرم که دیدن وشنیدن صدای شما دنیایی ازآرامش روبرام میاره

    سلام به دوستانم که حرفاشون دلم روداره نصبت به پروردگارم قرص تر میکنم وقدم هم رومحکمتر

    نوشتن توی این سایت آرامشی عجیب بهم میده که هیچ وقت نداشتمش

    آرامش رواز وقتی تجربه کردم که اززبانم استادم شنیدم همه رورها کن وفقط به خداوند روکن ازوقتی برای انجام کارهام دنبال واسطه نیستم وازته قلبم پروردگارم روصدامیزنم وازکمکهاش استفاده میکنم وهرروز بهتر میشم

    خدایی که هرلحظه بامن است

    خدایی که جانم ازاوست

    خدایی که مراازجایی به وجود آورد که هیچی نبودم هیچ قدرتی ازخودم نداشتم

    خدایی که درلحظه به لحظه حسش میکنم

    استاد مهربانم خیلی وقتها حس میکنم واقعا قشنگ جلوم وایساده داریم باهم حرف میزنیم نگام میکنه بهش میگم خداجانم من یه سری خواسته دارم اما نمیدونم چیکارکنم میخنده ومیگه زینب چشاتو ببند فک کن داری اون خواسته روفک کن داری تجربه ش میکنی چون من بهت میدم خیلی زود وراحت

    توفقط بامن باش توفقط جی دیگه ای نرو

    من همه چی بهت میدم

    مگه

    تاحالا ندادم مگه وقتی به دنیااومدی خودم تورو رشدندادم وبزرگت کردم حالاهم بامن باش همه چی حله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    جمال وفروزان دویار هم مسیر گفته:
    مدت عضویت: 977 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته بزرگوار وهمکلاسی های توحیدی

    زمانی که یه خواسته ای داریم و افکارمون پراکنده درمورد اون موضوع باشه یه سری ترمز ها وجود دارن که مانع گاز دادنمون میشه و وقتی اون مسیر رو هموار کنیم از لحاظ ذهنی وفیزیکی همه چیز اتفاق خواهد افتاد .

    برای انجام شدن هر کاری باید باور های توحیدیمون رو تقویت کنیم وخودمون رو بسپاریم به جریان هدایت و سپاسگذار باشیم تا خود خداوند ایده ها را بهمون بگه وما عمل کنیم .

    زمانی که بفهمیم مسیری که توش هستم اگه اشتباه داریم میریم باید همون جا قطعش کنیم و مسیر درست رو از خدا بخواهیم وبریم سمتش که هیچ چیز مثل احساس خوب نیست و اونم فقط در مسیر درست گیر میاد .

    من تجربه خودم در این رابطه این بود که دوسال پیش دیدم در یک مسیر هستم که اشتباه هست وقطع کردم اون ارتباط کاری رو ولی الان هم دوباره برام اتفاق افتاده دوست دارم به یک ارامشی برسم وامیدوارم به زودی به اوون هدایت برسم .

    وقتی که قرار بگیریم در مسیرمون ودستانی میان تو راهمون وما رو اسان میکنن برای اسانی ها ولذت .

    کاش بتونیم توی تموم کارها روی فکر پوک خودمون حساب نکنیم و همه رو واگذار رب رحمانمون کنیم وبا خیال راحت به نتایج عالی فکر کنیم وکار رو تموم شده بدونیم .

    زمانی که باورمانوم درست باشه و ایمان وتوکل درست داشته باشیم و سپاسگذار باشیم همه چیز به موقع وعالی انجام خواهد شد .

    در پناه خداوند یکتای بی همتا و رزاق و رحمان ورحیم شاد وپیروز باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 842 روز

    به نام خدای آسانی ها

    وقتی داستانِ این هدایتِ شگفت انگیز رو برای خودم یادآوری کردم، فقط می‌تونستم لبخند بزنم بابت اینهمه همزمانی و هدایتِ بی نظیر.

    چند روزی هست که من تمرکزی دارم روی خودم کار می‌کنم و بیشترین تلاشم اینه که بتونم حال خوبم رو « پایدار » نگه دارم. و کلا چند روزه که خیلی دارم به قدمِ بعدی که باید بردارم فکر می‌کنم. داشتم فکر می‌کردم من الان تو این برهه از زندگیم خواسته‌م اینه که دانشگاه قبول بشم. چون هم در مسیر علاقمه، هم باعث رشدمه، هم حالم باهاش خوبه، هم مسیریه که میدونم الان باید واردش بشم. من دارم رشته‌ی انسانی میخونم اما هدایت شدم به اینکه کنکور هنر بدم و الان که در مسیر تحصیلم، دارم یه سری کارهای دیگه هم انجام میدم. دیروز یهو یاد حرف هفته‌ی قبل خواهرم افتادم که داشتیم باهم حرف می‌زدیم و گفت : حدیث به نظرت اگه تمرکز نصف بشه، نتیجه چی میشه!؟ گفتم چی میشه!؟ گفت صفر میشه. دیروز یهو یادش افتادم و با خودم گفتم خب حدیث تو الان چی میخوای!؟ و جوابم قطعا موفقیت تو کنکور بود. و بعد از خودم پرسیدم کارهای متفرقه ای که الان داری انجام میدی ریشه‌ی باوریش چیه!؟ یکی از اون کارها تلاش نصفه و نیمه و بی هدفِ تولید محتوا بود که دیدم ریشه‌ش اینه که من فکر می‌کردم با تولید محتوا خیلی راحت تر میشه پول ساخت و از مسیر علاقه کمتر میشه‌. و با خودم گفتم خب الان ریشه‌ی این باور رو ببین. داری ذهنت رو شلوغ میکنی با انجام این کار و طبیعتا نتیجه‌ی کنکورت اون طور که باید نمیشه چون تمرکز هرچقدر پراکنده تر، نتیجه ضعیف تر. و همون دیروز به خدا گفتم خدایا، من نمیدونم، من نادانم، تو هدایتم کن. تو منو به سمت مسیری هدایت کن که میدونی خیر من توشه. و بعد رهاش کردم. دوباره پرداختم به کار کردن روی خودم و درسام. امشب یه حسی بهم گفت به آبجیم زنگ بزنم باهاش حرف بزنم. چون حدود دو هفته‌ست که هر دوی ما داریم روی خودمون کار می‌کنیم و من دارم می‌بینم که هیچ ارتباطی با هیچکس به جز آبجیم ندارم و فکر می‌کنم اون هم همینطور چون کاملا مشخصه که روی مدار همیم. زنگ زدم به آبجیم با ذوق گفتم آبجی، فصل اول کتاب رویاهایی که رویا نیستند استاد رو خریدم. و شروع کردیم به حرف زدن درموردش. گفتم استاد خیلی ملموس توش حرف میزنن؛ درمورد وضوح خواسته ها؛ اینکه خودت باید کاملا بدونی که چی میخوای. و مسیر هم فرکانس شدن با خواسته. آبجیم یهو با تعجب گفت حدییییث؛ فایلی که من امروز از استاد گوش دادم هم دقیقا درمورد همین بود. گفتم چی بود!؟ و گفت وقتی داشتم گوشش میدادم همش یاد تو می‌افتادم. گفت برو فایل شونزدهم مهاجرت به مدار بالاتر رو ببین. گفتم باشه و قطع کردیم. گذشت و من رفتم درس خوندم و شام خوردم و … الان که میخواستم بخوابم، ندای درونم گفت حدیث برو تو سایت. میخواستم کامنت های فصل اول کتاب رویاها رو بخونم اما حسم گفت برو سراغ فایل های مهاجرت به مدار بالاتر. اومدم رو فایل شونزده و دقیقاِ دقیقاِ دقیقا همون چیزهایی رو شنیدم که باید می‌شنیدم.

    متوقف کردن یه سری از کارها برای رسیدن به خواستت واجب تر از انجام یه سری کارهاست. خدای من! جوابمو گرفتم. همین الان جوابمو گرفتم.

    چون من میدونم که باورهام درمورد کنکور خییییییلی درسته. انقدرررررر حس خوبی به کنکور دارم که عملا هییییچ کسی رو در رقابت با خودم حس نمی‌کنم. کنکور رو مزرعه‌ی سبز بزرگی می‌بینم که فقط من توش ایستادم و چشمام رو بستم و دارم از نوازش باد و صدای چشمه لذت می‌برم. خدا با نشون دادن این فایل بهم گفت حدیث هر چیزی بهایی داره. بهای قبول شدن در کنکور درس خوندنه. و طبیعتا هرچقدر که تمرکز بیشتر باشه، نتیجه قوی تره. خدا بهم گفت یه سری کارها رو متوقف کن. تو با مسیر علایقت به هرچی که بخوای میرسی. به ثروت، حال خوب، سلامتی، جایگاه خوب، صلح با خودت و هر چیزی که بخوای. خدا بهم گفت که باید ذهنت رو مرتب کنی. باید با حال خوب و ذهن آروم درس بخونی.

    خدایا شکرت که انقدر نرم و تمیز و راحت هدایتم می‌کنی!

    خدایا شکرت که پاسخ میدی به خواسته هام.

    خدایا شکرت که مسیر علایقم رو بهم نشون میدی.

    خدایا شکرت.

    عاشقتم خدا، عاشقتم حدیث.

    خدایا شکرت که تو خدای منی و من بنده‌ی تو ام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مریم رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 522 روز

    به نام خدای مهربان

    هشتاد و هفتمین تعهد

    تمام اتفاقاتی که تو زندگیمون رخ میده به خاطر باورهای ماست و ما باید این باورها رو درست کنیم و این کار زمان میبره بالاخره خیلی مقاومت ها هست خیلی حرفارو شنیدیم چرت و پرت ها رو تو مغزمون جا دادیم باید تغییر کنه ولی هر چقدر که بیشتر کار میکنیم روی باورهامون مدارمونم تغییر میکنه هی به جاهای بهتری هدایت میشیم

    خدایا ایمانمو به خودت قوی کن و منو به مسیر درست هدایت کن امین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    Yalda va Hossein گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    سلام و سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون و سلامی دیگه به بچه های هم مدارمون

    مدار شانزدهم از مهاجرت به مدار بالاتر

    خانم شایسته جااان متاسفانه عقب موندم از مدارها و نتونستم مدارها و با شما طی کنم و دلیلش واقعا نداشتن تمرکز لیزری بود و باورهای مخربی که داشتم،از یه طرف خیلی خوشحال بودم که من و عشقم هر روز مشتری داریم و هر روز بازدید داریم و حتی نشست قرارداد هم گذاشتیم ولی نتیجه دلخواه ایجاد نشد و از طرف دیگه داشتم فکر میکردم من سرم خیلی شلوغ بود و حتی نتونستم کامنت بزارم و مدارها بیام بالا و الان با این فایل فهمیدم و رسیدم به مفهوم :

    «ان سعیکم لشتی»

    یعنی واقعا این فایل تمام سوال های ذهنم رو داد همش با خودم میگفتم که ما در مسیر درست هستیم ولی چرا به خواسته هامون نمی رسیم و متوجه شدم که تمام تلاش های من پراکنده اس ،با فوکوس درست نیست ،لیزری نیست

    باور مخرب باید پیدا کنم و لیزری روی باور کار کنم و باور مناسب رو جایگزین کنم تا نتیجه درست حاصل بشه

    من‌ این روزها و با این فایل رسیدم به باور

    سخت پول درآوردن

    و به عینه دیدم که چقدر دوندگی کردم و چقدر مشتری بردم بازدید و کلی تلاش ولی بیثمر و واقعا داشتم دیوااااانه میشدم ، و به قول استاد وقتی میای در برابر خداوند به بی خردی خودت اعتراف میکنی ،راه کارها بهت گفته میشه ،واقعا یجایی فهمیدم که آقاا من باید بسپرم به خدا ،تا خود خدا مسله ام حل کنه ،و بهم گفت که ببین چقدر دویدی ولی نشد باور و بهم نشون داد

    باورتون میشه استاد من جلسه هم گذاشتم ولی قرارداد نوشته نشد و این منو خیلی عصبانی کرده بود ،ا خودم‌میگفتم ای بابا چرا داره اینجوری میشه،بالاخره فهمیدم که من باید از خدای خودم بخوام که مدیریت کنه کارای منو،

    میدونی استاد واقعا باید همیشه روی خودت کار کنی همیشه باید کامنت بزاری

    ،همیشه باید کنترل ذهن کنی

    ،باید همیشه از ناخواسته ها اعراض کنی

    باید همیشه به ذهنت ورودی های درست بدی

    وقتی باور سخت پول درآوردن منو برو تو مسیری که تمام تلاش هام پراکنده شد ،ناخودآگاه از سایت و از کامنت گذاشتن دور شدیم و ذهن هم اینجوری داشت توجیه میکرد ،بابا تو داری کار میکنی،سرت شلوغه خوب،باورها درست شده کلی مشتری داری خوب،و همه اینها باعث میشد که تو مسیر غلط تلاش و سعی پراکنده داشته باااشیم،به خدا یجوری بود شب از خستگی سریع میخوابیدم نمیتونستم بشینیم پای فایل و تعهدی که به خودم داده بودم که هر شب سفر به دور آمریکا ببینم و بخوابم، و واقعا دیدم نه اینجوری نمیشه ،به عشق دلم‌گفتم این که نشد ما هم سرمون شلوغه شلوغ الکی ،هم نمیتونیم روی فایل ها کار کنیم، این فایل دیدیم و انگار آب رو آتیش و همین یه جمله

    «ان سعیکم لشتی»

    حجت را تمام کرد و نشستیم به خدا گفتیم آقا ما تسلیمیم،تو بگو چیکار کنیم ما هیچی نمیدونیم،

    خدایا به هر خیری از جانب تو برسه من فقیرشم

    و خدا بازهم مثل همیشه دست مر مهرش استاد و مریم جان به ما با این فایل تقلب رو رساند

    استاد این باورهای مخرب با آدم چه میکنن ،الان دیگه متوجه شدم من باید بیام روی باور

    پول به راحتی به دست میاد

    پول درآوردن راحتترین کار دنیاست

    و باورهای خیلی خوب راجع به درآمد برای خودم ساختم و فهمیدم که باید روی این باورها کار کنم ،تا در مسیر خواسته قرار بگیرم

    و چه تمرین درجه یک و به موقعی ،لیست از کارهایی که نباید انجام بدیم، همیشه فکر میکردم برای رسیدن به خواسته باید کلی کار انجام بدیم ولی الان متوجه شدم که باید بعضی از کارها رو هم انجام نداد

    این قسمت از تمرین رو واسه بزرگترین خواسته ام انجام دادم،و اون مهاجرت هستش

    با عشقم نشستیم توی یه برگه نوشتیم کارهایی که باید برای مهاجرت انجام بدیم چیه و چه کارهایی رو انجام‌ندیم

    خداروشکر بابت شما مریم بانو عزیزم و استاد مهربان ،عاااشقتونم

    عاااشق خدا هم هستم که دو انسان نازنین رو در مسیر من قرار داده تا بتونم به سمت کمال در حرکت باااشم

    پیش به سوی مدارهای بالاتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: