مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر

به نام خدا

سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته خردمند

خدا را شکر میکنم که شرکت من در این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر همزمان شد با مهاجرت یه جورایی اجباری من از خانه پدری

خدایا میدونی که فقط تو را دارم کمکم کن حواسم باشه که احساس تنهایی نکنم و باور کنم تو برایم کافی هستی باور کنم تو همه جا با من هستی مرا میبینی و میشنوی همواره همانطور مه در قرانت گفتی پس کمکم کن هدایتم کن که نترسم غمگین نباشم اخ که این ترس و غم چه ها که سالها با من نکرد ، جدایی از تو خدا جونم چه بلاهایی که سرم نیاورده بعضی وقتا ناامید میشم میگم عمرت داره به سرعت میگذره و تو به هرانچه خاستی نرسیدی و وقتی تو این دنیا رستگار نیستی خوشحال نیستی وای به حال اون دنیا ،اما ندایی در درونم به من می‌گوید زهرا چرا هنوز رنده ای مرگ تو بدست خداست اما اون خواسته تو فعلا رنده باشی و چقدرتو قرآنش گفته ای بندگان من که بر خود سنم کردین برکردین توبه کنید من کمکتون میکنم من براتون اشتباهاتتون و ستم هایی که به خودتون کردین را جبران میکنم این کلام نور امیدی می‌شود در قلبم چقدر خدا دوستم داره که منو با این سایت و این استاد بی نظیر آشنا کرد استاد گرانقدرم رمانی که پروژه خانه تکانی ذهن رو سایت اومد همزمان بود با حال افسردگی و اضطراب من احساس میکردم دیگه دارو هم جواب نمیده پروژه شروع شده بود روزای اول بود من به دکترم مراجعه کردم دکتر حرفی به من زد که من بارها در وجودم تکرارش کردم گفتم دکتر خسته شدم از این حالات که بعضی روزا میاد سراغم انتظار داشتم دکتر داروی جدید تجویز کنه یا دوز دارو را ببره بالا اما دکتر گفت ببین تو اصلا مریض نیستی افسرده نیستی دیگه هم نیاز به دارو نداری و کم کم قطعش کن فقط لازمه چند جلسه بری روان درمانی من خیلی خوشحال بودم که دکتر گفته دارو را قطع کن هی تکرار کردم حرفشو تو مریض نیستی دارو را کم کم قطع کن اما هنوز حالم ناخوش بود علی رغم اینکه با علاقه ای به رفتن نزد مشاور نداشتم چون به استیصال رسیده بودم گفتن بزار یه جلسه برم ببینم چی میشه مشاور حرفهاش کاملا متصاد حرفای استاد بود حرفای حسابگرانه گفت این جلسه معارفه و آشنایی با روش من هست اگه خاستی بیای از جلسه بعد ادامه میدیم من اصلا حال نکردم با حرفاش نمیدونستم چیکار کنم بخصوص که گفت اگه نیای مشاور مممکنه بیماری برکرده شب اومدم یه گروه تو واتساپ برا خورم زدم اسمش را گذاشتم روز شمار حال من گفتم هر روز مینوسیم حالم امروز چطور بود میخام ببینم مثلا چند روز در هفته یا ماه حالت اضطراب میاد سراغم در کنارش به لطف خدا چون انرژی جسمانیم خیلی کم شده بود به دکتر گفتم میشه برام قرص منیزیم بنویسید و گرفتم قرص ها رو هر روز یکی ، شب هم حال روزمو مینوشتم و‌فایل جدید پروژه را گوش میدادم و‌کامنت مینوشتم‌و‌کامنت میخوندم وسط پروژه هم استاد عزیزم فایلها رایگان جدید میزاشت که چقدر عالی بودن نیازه هزاران بار گوش بدم تا درک کنم کم کم دیدم طبق روز شمار من روزهای کمتری حالم بد شده شروع کردم به کم کردن قرص ها و برای هر بهبود کوچک‌هزاران بار شکر میکردم وقتی چند شب پشت سرهم بدون قرص خابیدم میلیاردها بار خدارو شاکر کردم و هی کمتر کردم روزهایی که حالم خوب بود کلی سپاسگزاری میکردم اسم بیماریم و وقتی اون حالت ها میومد سراغم را گذاشتم لوس بازی ذهن حس بهتری بود تا اینکه بگم افسردگی ، دوستان عزیز منی که با یه صدا حالت اضطراب میومد سراغم در این مدت با وجود سه تضاد بزرگ که یکیش فوت یکی از افراد خانواده بود و دیگری مهاجرت اجباری از خانه پدری و یک مسله شخصی دیگر که هر دختری را میتونه فرو بریزه را از سر گذروندم اما به لطف الله یکتا فقطچند بار یه کوچولو اضطراب اومده و الان تقریبا میتونم بگن خوب شدم هر چند جای کار دارم خدایا تریلیون بار شکرت برای بهبوده هر روزه حالم

هدف اصلی من در پروژه خانه تکانی ذهن بهبود حالت روحی و جسمیم بود که به لطف خدا محقق شد الهی صدهزار مرتبه شکرت و هزاران بار تشکر از آسانید عزیزم

خدای نازنینم هدف فعلی من در پروژه مهاجرت به مدار بالاتر بهبود روابطم در همه زمینه ها است که الان به بن بست خورده با وجودیکه اصلا از آدما توقع ندارم ولی به طرز عجیبی آدما با پررویی ازم توقعات بیجا دارن مثلا میخام تو مسیر محل رفت و آمد به کارم تو ماشین تنها باشم فایل گوش بدم با خدا جونم حرف بزنم عشق کنم ولی چند تا همکارام هر بار میگن ما را هم ببر حتی چند بار بهشون نه گفتم ولی بازم ازم درخواست میکنن یا اعصای خانواده ازم میخان ضامن بشم یا پول قرص بدم که برخلاف اصول من است که از استادم آموختم که قرض وام ضامن شدن شریک شدن ممنوع ، ولی اونا حسابی ازم دلگیر شدن و … نمی‌دونم ایراد کارم چیه که من از اونا توقعی ندارم ولی اونا دارن خدایا کمکم کن ببینم چه باور یا باورهای مخربی باعث این نتایج ازاردهنده شده

خدا جونم میخام برای بهبود روابطم هدایتم کنی آسانم کنی

خدا جونم بگو چیکار کنم یکبار برای همیشه این همه گیر و گورم در روابط حل بشه تو میتونی تو بر انجام هر کاری قادر هستی تو هدایتم کن به آسانی حل بشه مسالم در روابط

خدا جون من ازت آزادی زمانی مکانی و مالی میخام بکاری کن جور بشه من با تعهد لیزری رو خودم رو فایلها کار کنم

امین

در پناه خدا آرام و سلامت و ثروتمند باشید

خدا جونم خودت گفتی من بر انجام هر کاری توانا هستم خدایا ذهنم میگه این روابط درست بسو نیست

خدا جون گفتی من با توام هر جا که هستی تو را میبینم و میشنوم نترس و غمگین نباش

خدا جون حواست بهم باشه کمکم کن از این خوان پر نعمت در این سایت الهی بهره مند بسم هر روز بهم بگو چیکار کنم چه فایلی گوش بدم چه کامنتی بخونم درباره چی بنویسم خدا جون دستم را محکم بگیر دورت بگردم مواظبم باش منو از اسارت وسوسه های نفسم رهایی بده آسانم کن برای دریافت نعمت دنیا و آخرتت