مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر

سوالات:

  1. چه زمانی فهمیدید “کار کردن روی باورهای توحیدی”، می تواند سرعت موفقیت را بیش از هر عامل دیگر افزایش دهد؟
  2. آیا مهاجرت به آمریکا از همان اول هدف واضح شما بود یا به تدریج این هدف برای شما واضح شد و به سمت آن هدایت شدید؟ چه قدم هایی برای تحقق این هدف برداشتید؟
  3. برای مهاجرت به یک مکان بهتر، چه باورهایی ساخته اید؟
  4. شما برای حرکت در مسیر خواسته، چگونه به خودتان انگیزه می دهید؟
  5. آیا جمله تاکیدی خاصی وجود دارد که با تکرار آن بتوان به یک خواسته خاص رسید؟
  6. آیا راهی وجود دارد که به سرعت باورها را تغییر داد؟

سرفصل آگاهی های این قسمت شامل:

  • توحید (فقط روی خداوند حساب کردن و قدرت را به او دادن)، سرعت موفقیت را به سرعت بالا می برد چون در این حالت فکری، از نظر فرکانسی نه تنها خلاق ترین فرکانس ها را به جهان ارسال می کنی بلکه درباره خواسته خود، کمترین مقاومت، کمترین ترمز و بیشترین اطمینان قلبی را داری.
  • سرراست ترین و روان ترین مسیر رسیدن به خواسته، مسیری است که بر قانون تکامل منطبق است؛
  • رعایت قانون تکامل نه تنها مسیر را لذت بخش می کند بلکه نتایج را نیز پایدار می کند
  • اگر فرایند تکاملی رسیدن به خواسته را طی کنی، نه تنها به آن خواسته می رسی، بلکه مسیر هم برایت لذت بخش است
  • تغییر باورها،یک فرایند پیوسته از کنترل ورودی های ذهن است که آرام آرام عادت های سازنده ای در شما می سازد و آن عادت های سازنده، مانع برگشتن شما به مسیر قبلی می شوند؛
  • هیچ تکنیکی وجود ندارد که بتوان به عنوان میانبری برای دور زدن فرایند تکاملی تغییر باورها، از آن استفاده کرد؛

می توانید درباره تجربه های شخصی خود بنویسید که با “تمرکز بر باورهای توحیدی” و “رعایت قانون تکامل”، هم از مسیر لذت برده‌اید و هم نتیجه پایدارتری گرفته‌اید.

منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذارتان هستیم


منابع کامل درباره نکات کلیدی این قسمت:

دوره 12 قدم:، دوره ای است که آموزش های تک تک قدم ها و جلسات آن، بر مبنای “درک و اجرای قانون تکامل”، طراحی شده است.


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر
    162MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

816 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «هادي» در این صفحه: 5
  1. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    قانون تکامل رو نمیشه دور زد …

    آغا جان مگه شما میتونی آب رو 100درجه برسونی قبل از اینکه 99-98و…طی نکرده باشه…

    از بس دنبال این بودیم که قانون تکامل رو دور بزنیم که شدیم بعنوان طعمه برای افراد …

    از انگلیسی یادگرفتن در یک ماه و یک روز و یک ساعت گرفته تا یادگیری زبان انگلیسی در خواب از تغییر باور به روش های فلان و فلان و یک شبه پولدار شدن و دنبال معجزه و اسم اعظم بودن ها …

    باور ها با تکرار ورودی ب وجود میاد …یک سری افکار تکرار شونده ای که با دیدن ،شنیدن و توجه کردن هامون به وجود میاد…

    وقتی شما یه سری جملات رو بدون اینکه بفهمی چی داری میگی حالا شروع کنی به گفتن مگه نتیجه میده نه بخدا اگه میخوای ببینی چطوریه برو ببین تسبیح به دستیابی که دارن ذکر میگن …

    یا ببین نماز خوندنایی که یارو خودش هم نمی‌فهمه چی داره میگه

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَأَنْتُمْ سُکَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ…

    ای اهل ایمان، هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید…

    ایمان و یقین با یه سری جمله و خوندن کتابت بوجود نمیاد…

    تلاوت های قرآنی که خوانده میشود و ختم قرآن گرفته میشود و ذکر الله الله بدون که بفهمیم توی این کتاب چی گفته صرفا تلاوت ها برای این شده که ثوابی کاسب بشیم…

    اگه قرآن کتاب سعادته و راه رسم زندگی رو بهمون داره یاد میده پس چطور که بجای اینکه ببینیم چی میگه اومدیم چسبیدیم به این که فقط مقدس بپنداریمش بدون هیچ درکی بعد هم ادعامون میشه که این قرآن یه اَ ش،اُ نشده دوست عزیز اگه این قدر به حقانیت این کتاب باور داریم پس چطوره که یکبار زحمت نکشیدیم ببینیم چی میگه و خود رو بعنوان این که ما مقلد فلانی هستیم تبرئه کردیم و بعد هم تا سوالی برامون پیش میاد میریم سراغ عالمان دینی و میگیم آیا حرام است یا حلال …

    آیا میبخشه یا نمی بخشه …

    آیا خدا من رو دوست داره یا نداره…

    بجای تمام این سوالات و شک و شبهه ها بیا برو سراغ قرآن و اول از همه بپذیر که خداوند در کلامش صداقت هست و در مورد هر موضوعی برو ببین چی گفته و از هر آنچه غیر از اون هست صرف نظر کن برای پذیرفتن…

    مثلاً من خودم رفتم سراغ آیات قرآن در مورد توبه و استغفار و غفور و رحیم بودن خدا ببینم چی موضوع ای رو گفته بعد دیدم خدای من چرا من که اینهمه فکر میکردم متدین و مذهبیم اصلا این موضوعات رو اصلا ندیده بودم و همه اش از گفته های دیگران بعنوان این که کلام خداست بهره بردم…

    الان احساس گناه من نسبت به موضوعاتی کم تر شده اما نیاز داره به تکرار و تکرار چون ذهن خیلی زود فراموش می‌کنه و می‌ره سراغ مسیر قبلی ای که داشته اینجا باید بیایم و از کلام خدا بعنوان یک اصل استفاده کنیم و باقی حرفایی که شنیدیم که با قرآن مطابقت ندارد رو بندازیم دور و اینقدر این آگاهی جدید رو تکرار کنیم ،تعمق کنیم و برای خودمون شواهد بیاریم که بشه جز باورامون…

    اگه قرار بود باورها در آن واحد عوض بشه که الان باید اون بابا که داره آموزش میده می‌ره کره مریخ زندگی میکرد…

    ابراهیم هم تکاملی خدا رو باور کرد …

    نتیجه ها جدا از باور نیستند به محض اینکه باوری تغییر کنه نتیجه حاصل میشه …

    اگه نتیجه ای تو زندگیت نمی بینی یعنی هنوز باور نکردی…

    قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ…

    اعراب بادیه‌نشین گفتند: ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده‌اید، بگویید که تسلیم شده‌ایم، و هنوز ایمان در دلهایتان داخل نشده است…

    رفتارهای ما و واکنش های احساسی ما نشون میده چقدر موضوعی رو باور کردیم یا اگه به حرف باشه که همه خودمون این رو میگیم که خدا دوست مون داره و عاشقمونه …عشق و محبت ترس رو از بین می‌بره اگه خدا با توئه و همراهته پس چرا می‌ترسی…

    ترسها و واکنش های احساسی ما نشون از باورهای درونی ما داره که آیا تغییر در اون ایجاد شده یا نه…

    من به حرف مردم توجهی نمیکنم ،قصاوتشون برام مهم نیست خب باشه اگه راست میگی ببینم وقتی ازت انتقاد میشه چقدر آروومی و قاطی نمیکنی…

    باور اگر تغییر کرده باشه نوع واکنش ما به موضوعات هم متفاوت تر از قلبمون میشه اگه مثل قبل رفتار می‌کنی و فکر می‌کنی تو هنوزم همون آدم قبلی هستی منتهی یکم توهم برت داشته و اندوخته اطلاعاتیت بیشتر شده…

    ممکنه یه زمان هوایی بحالت مکاشفه ای یا شرایطی یه باور به جان ما رسوخ کنه ولی اگه اون باور تکرار نشه کم کم از بین می‌ره …

    این رو نمیگم که نا امید بشید فقط دارم میگم تکرار و تکرار مکرر یک فکر و تعمق کردن و شواهد پیدا کردن در مورد اون باور به شکلی که جزو گفتگوهای غالب ذهنمون تبدیل بشه اون وقته که باوره داره ایجاد میشه …

    تکرار تکرار تکرار برای تقویت باور کار ساز است.

    خداوند به همگی ما برکت بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    این موضوع که فکر میکنیم اگه به فلان خواسته برسم اونوقت خوشحال و راضیم واقعا اشتباهه تا وقتی وابسته ای و احساس خوب داشتنی وابسته شدن به داشتن اون خواسته اگه بهش برسی هم اون احساس رضایت رو نداری چون دائما به فکری اگه از دستش بدم چی…

    آسمون برای کسی که ذهنیتش خرابه چه ایران باشه چه آمریکا چه توی یه دخمه باشه چه تو قصر هیچ فرقی نداره و یه رنگه…

    شما فکر کن رفتی توی قصر اما وقتی حالم برای این که خونواده آن کنارت نیستن گرفته هست اونوقت مگه میتونی لذت ببری نه والله…

    بهترین ماشین رو داشته باشی اما ذهنت درگیر باشه که نکنه بدزدنش و خط بیفته روش مگه میتونی ازش لذت ببری نه باالله

    فکر کن تو یه رابط با یه فرد عالی باشی اما استرس داشته باشی که نکنه ولت کنه بره و تنها بمونی…

    تا وقتی تو احساس خوب داشتنت منوط به داشتن خواسته هست هیچ خواسته ای هر چقدرم بزرگ باشه نمیتونه اون احساس رضایت رو به تو بده نیازه که همین الانی که داخل هستیم رو بعنوان محلی برای احساس خوب داشتن تمرین کنیم و به رضایت از هر لحظه زندگیمون برسیم اونوقت هست که خواسته ها محقق میشن و تجربشون با لذت همراه خواهد بود.

    خداوند به همگی ما برکت بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    وقتی سوال در مورد مهاجرت ازتون پرسیدن و روندتون رو گفتن بگید که چطور بوده راستش ذهنم رفت سراغ فایل داستان هدیه تولدتون که گفتید وقتی در مسیر درست باشیم و با وجودمون در صلح باشیم خواسته های ما بصورت بدیهی محقق میشن …

    وقتی در مسیر احساس خوب باشی گام های تکاملی بهت گفته میشه و شما با هر بار طی کردنشون رشد میکنین و برای گام های بعدی آماده میشین و به خواسته های هماهنگ تر که احساس بهتری رو تجربه کنید هدایت میشید.

    خواسته های ما محقق میشن اگر اجازه بدیم جهان روند طبیعی رو طی بکنه و لازمه اش برداشتن ترمزهای ذهنی هست در مورد اون خواسته و با جسارت طلبیدن و احساس لیاقت داشتن در مورد داشتن اون خواسته …

    وقتی فرد بدونه قانون چیه و بدونه که فقط فرکانس های خودشه که زندگیش رو میسازه و هیچ کس نمیتونه کوچکترین خللی در روند خواسته اون ایجاد کنه و زندگیش رو خلق می‌کنه و از طرفی بدونه که برای خدا هیچ چیز بزرگ نیست و اگر فرکانس درست و هماهنگ با خواسته ایجاد بشه لاجرم خواسته اتفاق می افته و هیچ محدودیتی در داشتن خواسته ها وجود ندارد و خودش رو لایق بهترین ها بدونه انتخاب بهترین براش اولویت پیدا می‌کنه و تمرکزی فرکانس اون خواسته رو ارسال می‌کنه و جهان اون خواسته رو ایجاد می‌کنه…

    خیلی جالبه استاد فرمودند که این که دیگران میگن نمیتونی بجای این که ایشون رو دلسرد بکنه از خواستن ها اون موتور حرکت و انگیزاننده میشه…

    بذار افتخار این که اولین نفر من بودم رو داشته باشم و بعدش یه شخصیت قوی و با لیاقت تر خلاق تر از خودمون برامون نمایان میشه که میفهمیم ما چقدر توانایی داریم در ایجاد کردن شرایطمون…

    منم اینه که باور داریم اگه فرکانس مناسب و هماهنگ با خواسته رو بفرستم می شود چه دیگران بخواهند چه نخواهند ‌.

    اونایی که مسخره میکنن و یا تخریب میکنن برای کسی که احساس لیاقتش به درونش وصله هیچ اثر منفی ای نمی‌ذارم

    مهم ذهنیتی هست که ما نسبت به موضوعات داریم مثلاً یکی ممکنه فقط بخواد ببینه و خودش رو با چالش این که می‌خوام در مقابل نه شنیدن محکم بشه بره فقط تو میدون تا فقط نه بشنوه تا ببینه اون نه ها چیزی از ارزش رو کم نمیکنه…

    عبور از ترسی و رفتن برای عبور از ترسی بزرگتر برای بزرگتر شدن شخصیتمون….

    خداوند به همگی ما برکت بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    هیچ کس کامل نیست هر کس در برهه های از زندگیش تفکراتی رو داره و ممکن تو او زمان یک دید متعصبانه داشته باشه نسبت به اون تفکرش اگه دارید تغییر میکنید مشخصه که آدمید و سنگ نیستید مثلا من خودم قبلاً خیلی زیاد تر مذهبی بودم البته مذهبی که توسط مبلغین دینی برام تفهیم شده بود اما وقتی الان به خودم نگاه میکنم اون حد از تعصباتی که داشتم نسبت به تفکراتم خیلی جاهلانه بود و غیر از اون کلام رو نمی‌تونستم حتی بشنوم …

    پس لازمه این خصوصیت که هیچ کس کامل نیست و ممکنه در برهه های از زندگیش طور دیگه فکر بکنه و زمان لازم داره و اگه در مسیر درست قرار بگیره به هزاران طرق هدایت میشه رو مد نظر قرار بدم و اینقدر نسبت به گفته های دیگران جبهه نگیرم و نخوام قانع شوند کنم چون از مسیر احساس خوب میام بیرون…

    بجای اون وقتی کلام و دیدگاهشون رو می‌شنوم خیلی ترغیب خودم رو نشون ندم و بحث رو کوتاه کنم و یا حتی نگم شما اشتباه فکر میکنید و اینطور باید فکر بکنید یادمه چند سال قبل یکی از دوستانم این موضوع که من خیلی متعصبانه رفتار میکنم رو بهم گفت اگه فاصله بگیری از این نوع دیدگاه ها بهتره ولی من گفتم گویا این شخص از راه خدایی خارج شده و از انسانیت فاصله گرفته منتهی اون موقع من با ذهن بسته و متعصبانه به موضوع نگاه میکردم تا این که بعد از شنیدن های زیاد از استاد البته بدون عمل کردن ها فقط در حد شنیدن و ادای رو شن فکری ها یکمی سیمان ذهنم ترک خورد و به سمت شک و تردید نسبت به تفکرات گذشتم هدایت شدم هنوزم بعضی وقتا تو این دوگانگی تفکرات هستم و فکر میکنم پس اون دیدگاه قبلی نکنه درسته و من گاهی وقتا به رفتارهای گذشته تمایل پیدا میکنم و اگه بعضی وقتا به تفکرات جدید رفتار میکنم یه احساس گناهی بهم دست میده که نیاز به تعمق بیشتر داره و منطق ها و درک قرآن و نگاه خداوند به موضوعات و تکرار و تکرار تا تثبت بشه برام اون نوع نگاه….

    خداوند به همگی ما برکت بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    قسمت دوم مصاحبه با استاد:

    خیلی جمله قشنگی بود استاد وقتی فرمودید که وقتی میپرسن ب ما این رو گفتن ،فلانی اینطور گفته ،چرا اینطور گفته..،چرا فلانی اینکار رو کرده،منظورش چی بوده

    بجای این که بشینیم و تجزیه و تحلیل کنیم و نظر بدیم در مورد نظر دیگران بگیم خب موضوع اونا به خودشون ربط داره اگه می‌خواین در مورد سخن و رفتار اونا بدونید برید از خودشون بپرسیم…

    من از این جملتون باید خیلی از جاهای زندگیم استفاده کنم مثلاً وقتی در مورد کسی حرف میزنند و میشیننن تحلیل رفتار و گفتارش رو میکنن این طور بگم و البته درونا هم اعراض کنم از این موضوع و ذهنم رو از کنجکاوی هایی که تاثیر تو زندگیم ایجاد نمیکنه پرهیز کنم و بجای اون تمرکزم رو بذارم رو خودم و زندگیم…

    لازمه بعضی وقتا نمی‌دونم رو نه بعنوان شخصی که نمیدونه بلکه برای اینکه نشان از پختگی هست بکار ببریم.

    استاد من متاسفانه در زندگیم وقتی حرف از کسی دیگه میشه ناخودآگاه کنجکاو میشم که برم ببینم چی گفته و تجزیه و تحلیلش کنم و نظر بدم در موردش که در این موارد باعث میشه تمرکزم از روی خودم بره کنار و عملا از مسیر احساس خوب و در صلح بودن با خودم خارج بشم.

    استاد لازمه که من بپذیرم هر کس آزاده هر طور میخواد عمل کنه و جهان این اجازه رو بهش داده…

    بعد هم باید بپذیرم که مادامی که من توجه به زندگی اونا نکنم از مدار اون ها خارج میشم و من متفاوت از اونا نتیجه میگیرد.

    هر کس هر اتفاقی برایش پیش اومده بخاطر فرکانس های خودشه و هر کس امکان خطا امکان خطا و اشتباه داره و من نمیتونم به طرفه قضاوت کنم و تعیین کنم کی خوبه کی بد …

    جهان به تنوع دیدگاه ها و نظرات و عملکرد ها نیاز داره و خداوند این اجازه رو به همه داده و اگر لازم بود خود خدا اون روند رو اجازه نمی‌داد پیش بره…

    خداوند به همگی ما برکت بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: