مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر

به نام خدای هدایتگرم

قانون کلی جهان میگه که تمام اتفاقات زندگی من حاصل افکار و باورها و فرکانس هایی که من در هر لحظه دارم به جهان هستی ارسال میکنم،و جهان طبق فرکانس های ارسالی خودم شرایط، اتفاقات افراد و ایده‌های هماهنگ با فرکانس های خودمو در زندگیم بوجود میاره

پس منم که دارم بصورت صد در صد زندگی مو خلق میکنم با افکارم حالا میام آگاهانه افکار خوب باورهای درست در خودم ایجاد میکنم

که البته برای ایجاد باورهای درست مهمترین کاری که باید انجام بدم کنترل ورودی هاست

خداروشکر میکنم که سالهاست نه تلویزیون میبینم نه تو شبکه‌ های اجتماعی هستم ارتباط خاصی با کسی ندارم و اکثر اوقات تنها خودم و این فایل ها و دفترهام هستم و چقدر این تنهایی رو دوست دارم

خب این خیلی بهم کمک میکنه بتونم تمرکزی تر روی خودم کار کنم ولی توی بحث کنترل ذهنم باید خیلی کار کنم چون کافیه حسابی حس و حالم خوب باشه و با یه گیر دادن‌های الکی به پسرم یا تن دادن به نجواهای شیطان که نان استاپ درباره ی آینده نگرانی و ترس و ناامیدی بهم میده گوش بدم و ادامه بدم

به یک باره اون انرژی و انگیزه و شور وشوق ازم میگیره و احساس خالی شدن و به پوچی رسیدن وبهم میده برای همین میخوام خیلی تمرکزی روی این بحث کنترل ذهنه کار کنم البته الان چند روزه که آگاهانه دارم این کارو انجام میدم وچقدر خوشحالم وقتی که میام آگاهانه ذهنم و از چی که احساس مو بد میکنه بر میدارم و به چیزهای خوب به زیبایی های اطرافم و هر چیزی که حسو حالمو بهتر میکنه توجه میکنم اولش وقتی میخوام این کارو انجام بدم سخته برام اما وقتی ادامه میدم قشنگ احساس میکنم داره هر بار برام راحت تر میشه واقعا خدایا شکرت

تو این فایل 2 فاکتور اساسی استاد برای رسیدن به خواسته ها عنوان کردن

1.توحیدی بودن(اجرای توحید در عمل/حساب کردن فقط روی خداوند و قدرت دادن فقط به او)

2.رعایت قانون تکامل (باعث میشه نه تنها عجله نداشته باشم بلکه از مسیر رسیدن به خواسته هام هم لذت ببرم)

همینجوری که گوش میدادم و فایل و استاپ میکردم با خودم حرف میزدم فکر میکردم که چطور بتونم از این آگاهی هاتوی زندگیم استفاده کنم

باورهای توحیدی و مرور میکردم و هر چقدر که ادامه می‌دادم قشنگ احساس میکردم هی دارم آرومتر میشم چون قبلش شیطان داشت رژه شو می‌رفت که اجازه ندادم طولش بده و وقتی فایل و گوش دادمو با خدا حرف زدم و مرور میکردم باورهای توحیدی رو خیلی آروم تر شدم و انگار اثری از اون نجواها نبود دیگه

خیلی خوشحالم که قدم به قدم قراره تو این پروژه پیش برم و این بار خیلی جدی تر میخوام کار کنم

پس من میام از همین جایی که هستم از زندگیم لذت میبرم

روی باورهام کار میکنم مراقب افکار و احساساتم باشم هر لحظه و توحیدی بودن هر لحظه تمرین کنم و هر لحظه سپاسگزار خدایی باشم که هرگز منو فراموش نمیکنه هر لحظه داره هدایت و حمایتم میکنم هر لحظه داره پاسخ درخواست های منو میده که بهم نزدیکه و عاشق منه

خدایا بی نهایت سپاسگزارم از تو بخاطر حس و حال خوب همین لحظه ام

.