مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر

سوالات:

  1. چه زمانی فهمیدید “کار کردن روی باورهای توحیدی”، می تواند سرعت موفقیت را بیش از هر عامل دیگر افزایش دهد؟
  2. آیا مهاجرت به آمریکا از همان اول هدف واضح شما بود یا به تدریج این هدف برای شما واضح شد و به سمت آن هدایت شدید؟ چه قدم هایی برای تحقق این هدف برداشتید؟
  3. برای مهاجرت به یک مکان بهتر، چه باورهایی ساخته اید؟
  4. شما برای حرکت در مسیر خواسته، چگونه به خودتان انگیزه می دهید؟
  5. آیا جمله تاکیدی خاصی وجود دارد که با تکرار آن بتوان به یک خواسته خاص رسید؟
  6. آیا راهی وجود دارد که به سرعت باورها را تغییر داد؟

سرفصل آگاهی های این قسمت شامل:

  • توحید (فقط روی خداوند حساب کردن و قدرت را به او دادن)، سرعت موفقیت را به سرعت بالا می برد چون در این حالت فکری، از نظر فرکانسی نه تنها خلاق ترین فرکانس ها را به جهان ارسال می کنی بلکه درباره خواسته خود، کمترین مقاومت، کمترین ترمز و بیشترین اطمینان قلبی را داری.
  • سرراست ترین و روان ترین مسیر رسیدن به خواسته، مسیری است که بر قانون تکامل منطبق است؛
  • رعایت قانون تکامل نه تنها مسیر را لذت بخش می کند بلکه نتایج را نیز پایدار می کند
  • اگر فرایند تکاملی رسیدن به خواسته را طی کنی، نه تنها به آن خواسته می رسی، بلکه مسیر هم برایت لذت بخش است
  • تغییر باورها،یک فرایند پیوسته از کنترل ورودی های ذهن است که آرام آرام عادت های سازنده ای در شما می سازد و آن عادت های سازنده، مانع برگشتن شما به مسیر قبلی می شوند؛
  • هیچ تکنیکی وجود ندارد که بتوان به عنوان میانبری برای دور زدن فرایند تکاملی تغییر باورها، از آن استفاده کرد؛

می توانید درباره تجربه های شخصی خود بنویسید که با “تمرکز بر باورهای توحیدی” و “رعایت قانون تکامل”، هم از مسیر لذت برده‌اید و هم نتیجه پایدارتری گرفته‌اید.

منتظر خواندن تجربیات تاثیرگذارتان هستیم


منابع کامل درباره نکات کلیدی این قسمت:

دوره 12 قدم:، دوره ای است که آموزش های تک تک قدم ها و جلسات آن، بر مبنای “درک و اجرای قانون تکامل”، طراحی شده است.


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر
    162MB
    22 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر
    21MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

816 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم رنجبر» در این صفحه: 2
  1. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    به نام یگانه خالق هستی رب العالمین

    خوب استاد جان سلام دوباره خدمت شما ومریم بانوی عزیزم دوستانم …

    درادامه ی صحبتهاتون استاد گفتین …

    برای تغییر. زندگی

    هیچ وردی هیچ جادویی هیچ جملهی تاکیدی خاصی وجود ندارد وهرکسی هم که میگه دروغ میگه

    بلکه باورها یک شبه به‌وجود نیومدن که یک شبه هم تغییر کنم

    حتی بعضی ها میگن همین هم یه باور غلط که شما داری به بچها میدی ..

    مثل این میمونه که قوانین جهان رو مابخواهیم تغییر بدیم بگیم نه اینکه جاذبه وجود ندارد یه باور ،…

    نه باورنکینم جاذبه وجودنداره …

    یه سری قوانین در جهان هست که اون قوانین بدون شک درحال اجرا هستن نمیشه اون هارو دور زد ویکیش همین قانون تکامل هست ..

    بنابراین باورها در واقع گفتگوهای ذهنی تکرار شونده هستن ..

    که باعث میشه شما درحال فرستادن فرکانس های هستید که فرکانس ها بازخوردشون نتایج وانفاقات وشرایط زندگی شماست….

    حالا فرکانسها چه جوری به وجود میان ؟

    با افکار به وجود میاد.

    افکارچه جوری به وجود میاد؟

    باورها بوجود میاد.

    باورها چه جوری به وجود میاد؟

    با تکرار ورودی ها دریافت توجه شما هزاران هزار بارکه تکرار بشه در مورد یک موضوع خاص در اون مورد موضوع باور ایجاد میشود.

    به همین دلیل این جوری نیست که بگیم .که این باور یه‌شبه تغییر می‌کنه .

    مثلا یه اتفاق خاصی می‌افته من یه شبه تغییری درخودم ایجاد میشه اما اگه اون تغییر روش کارنشه من خیلی زود برمی‌گردم جای اولم

    پس هیچ جادویی وجود ندارد باید باورها رو هی تکرار کنیم .

    وحالا هیچقدر بگردیم مشابهش رو پیدا کنیم توی زندگی افراد بیشتر این باور تقویت میشه …

    هرچقدر بیشتر توجه کنیم اتفاقات مشابهش هی تکرار میشه

    وتمام اتفاقات مابدون استثنابخاطر افکارمون

    وافکارمون هم نتیجه ی باورهامون هست ….

    امکان ندارد اتفاقاتی وارد زندگیمون بشه شرایط ما جوری رقم بخوره که ربطی به باورهای ما نداشته باشه …

    هیچ جادویی درکارنیست یکسری تمرینات هست باورها هست که باید روش کارکنیم ..

    استاد جان اون اوایل که با صحبتهاو دیدگاهتون آشنا شدم هنوز برام باور پذیر نبود شما این حرفها رو می‌زدین که من راحت واسون به هرچیزی که خواست رسیدم ….

    وفکرمیکردم یه چیز دیگه ای هست که شما به مانمیگین …

    مثلا من یادمه کلاس دوم راهنمایی بودم حالا دقیق یادم نیست دوم یا سومش ..

    ولی دقیق یادمه بچها می‌گفت دلیل اینکه آمریکا اینقدرکشور ثروتمندی هست برای اینکه اونها قرآن رو از کشور ما دزدیدن وعلم قرآن رو یادگرفتن وبه اینهمه ثروت رسیدن ..

    این همیشه توذهن من بود وبرای من خیلی جالب بود سرازقران دربیارم

    ولی خوب اونقدر هم که مارو از نزدیک شدن ودست زدن به قرآن ترسونده بودن واینکه عقل مادرحد درک قرآن نیست من هم ازش میترسیدم که حالا ازدستم بیوفته یا تو‌دوران ماهانه ام باشم وبدنم نجسه کثیفه به قرآن دست نزنم وازاین چیزها ..

    واقعاازقران خیلی خاطره ی خوبی نداشتم

    چون این باوروداشتم هرچیم می‌خوندم نمی‌فهمیدمش …

    وبیشترم میخواستم راز قرآن رو مثل کشورامریکا دربیارم وبفهمم…

    وقتی دیدم شما گفتین قرآن رو خوندین وخداگفته توقران مااین کتاب رو درکش رو براتون آسان کردیم ..

    اون حرفها برام زنده شد که شما گفتین این قانون این موضوع قدرت جذب در قرآن آمده خیلی برام جالب بود…

    یه جورایی به جوابمم رسیدم ودرکل اون حرفها حقیقت داشت چرا

    چون وقتی قوانین اینقدر واضح توقران آمده وقتی درکش کنی بفهمی وبدونی حرف خداچیه

    خوب معلومه که به هرچیزی که بخوای توزندگی می‌رسی به شرط اینکه ایمان به غیب داشته باشی حرف خدارو بفهمی اصل واز فرع تشخیص بدی

    وشما چقدر خوب این موضوع رو هم برای خودتون هم برای ما قابل درک کردین .ازقران ….

    استاد شما بینظیرین واقعا ازتون سپاسگذارم …

    دیدگاه شما و صحبتهای شما در مورد قرآن در مورد خداوند باعث شد

    من توزندگیم خدای جدیدی با باورهای درست داشته باشم …

    باقران وخوندش راحت باشم العان قرانمو باز میکنم زیر یکسری آیه ها خط کشیدم مطلب نوشتم ازدرک خودم ازایه ای وگذااشتم توقران ….

    من باخدا راحت شدم

    این رابطه قبلاً نبود اصلا وجود نداشت اصلا نمی‌دونستم میشه باخدا اینقدر رفیق بود نزدیک بود

    اما العان همه چی تغییر کرده برام البته که جای کاردارم تا بهتر بشم هرروز هرروز وهروز البته به شرط تعهد واستمراروایمان …

    در مورد دورشدنم ازمسیرم دلیلش این بود استاد من یک جایی این جمله رو شنیدم که گفته شده بود

    دقیقا همین جمله ای که شما گفتین

    که تغییر باورها زمان می‌بره خود این جمله یه جور باور غلط ..

    وچون این جمله رو شنیدم قانون تکامل رو فراموش کردم وخیلی زود خیلی از چیزهای خوبی که وارد زندگیم شد رو ازدست دادم چون یه جورایی داشتم قانون رو دور میزدم

    درصورتی که این باور دقیقا برخلاف قانون هست

    واینم برام درس خوبی شد

    وجالبه که توی روند تغییر باورهام به وضوح من این قدرت قانون تکامل رو دیدم تو موضوعات مختلف زندگیم ….

    وارخدا می‌خوام بهم صبر بده صبری ازجنس درک قانون تکامل درروند تغیراتم

    خدایا بهم کمک کن تا دراین مسیر صبور باشم

    وجزخودت چشم توقعم رو ازهمه ببندم رو خودم وذهنم ویاورهای پوسیده ی گذشته ام حساب نکنم

    خدایا ازت می‌خوام هدایتم کنی تادرمسیرم ثابت قدم باشم …

    مورد بعدی این جملات پراز عزت نفس و خودباوری شماست که گفتین ..

    اولا من ازهمون جایی که هستم لذت بردم

    دوماً خودم رو لایق جاهای خوب دونستم

    سوما هیچ نگاه منفی به مهاجرت نداشتم

    وکلا به مهاجرت به فرصت های جدید موقعیت های جدید اصلا هیچ مقاومتی ندارم بلکه با ذوق و شوق ازش استقبال میکنم وازهر موقعیت جدیدی توزندگیم هست …..

    خوب این نگاه شما کلی تحسین‌برانگیزه

    وارخدا می‌خوام من هم بتونم مثل شما استاد به اتفاقات زندگیم نگاهی پراز فرصت رو داشته باشم

    اززندگیم‌ وداشته هام هرچی که هست لذت ببرم خوشحال باشم ویادم باشه من لایق بهترینها هستم

    من ارزشمند

    من خدایی هستم

    ویادم باشه خدایی دارم بینهایت مهربان غنی بخشنده رزاق که بینهایت نعمت که قابل شمارش نیست و هرروز وهرلحظه داره بیشتر میشه رو در اختیار ما قرارداده

    یادم باشه تا وقتی باورهای در مورد اطرافم خودم موقعیتها شرایط آدمها داشته هام خدا هرچی تغیبرنکنه قدرشناس نباشم

    سپاسگذارم باشم

    آدم شاد خوشحالی نباشم نخندم فقط روخداحساب نکنم

    اون بیرون هیچ تغییری نمیکنه

    حالاهرچقدر حرفهای قشنگ بزنم دادبزنم تقلا کنم گریه کنم فرقی به حال خدا نداره …

    من باید یادم باشه که تغییر واقعی درون من باید رخ بده

    خدایا مارو به راه راست هدایت فرما راه افرادیکه به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان وغضب شده گان

    خدایا تنها ترو میپرستم اونها ازتون یاری می‌جویم ای مهربانترین مهربانان

    استاد عزیزم من در حد فهم خودم از قوانین ازمطالب ناب شما برای بهترشدن درکم از قوانین نوشتم ….

    انشالله که بتونم تواین مسیر به مدار بالاتر مهاجرت کنم ….

    خانم شایسته ی عزیز ازشما خیلی سپاسگذارم برای همه ی زحماتتون ..

    در پناه خداوند یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استادعزیزم وخانم شایسته ی عزیز دوستان همراه وهم مسیر …..

    استاد در مورد اینکه چطور بااستفاده از باورهای توحیدی به خواستشون رسیدن میگن

    ((آگرمن فقط قدرت رو به خداوند بدم وازهمه ی آدم ها قدرت رو بگیرم بدم به خداوند.قدرتی که تووجود منه وتو وجود همه هست .که به هممون این تواناییهارو داده .وروی کسی حساب نکنم میتونم خیلی سریع پیشرفت کنم .خیلی سریع به خواسته هام برسم .میتونم خیلی سریع ازهمه لحاظ موفقیت های رو کسب کنم .

    وهنوزم فکرمی‌کنم مهمترین اصل: همین اصله ..

    هرچقدرم نگاه میکنم توی زندگی افراد موفق اصلا فارغ از این و مذهبی که دارن میبینم اون ویژه گی توحیدی بودن که قدرت رو به عوامل بیرونی ندادن دوست خودشون نگهداشتن اون باعث شده که به این موفقیت ها برسن ….

    وواقعا سرعت موفقیت رو هزاران برابر می‌تونه بکنه

    البته این باور توحیدی بایدروش کاربشه هی اولش ذهن آدم مقاومت می‌کنه

    ولی وقتی هی کارمیکنی هی، کارمیکنی ،نتایج تغییر می‌کنه وهی روند رشد بیشتر وبیشتر میشه ……))

    من وقتی این سری همین یه ماه پیش ازمسیرم دور شدم .البته خیلی آرام آرام این اتفاق افتاد ..

    وقتی به خودم آمدم دیدم شرایطی که تواین مدت با انجام تمریناتم اونقدر خوب پیش رفته بود همه ازبین رفت ودچارترس و نگرانی شدم جوری که یادم نمی‌آمد اصلا از کجا چه جوری شروع کردم ….

    وهمش فکرمیکردم‌ من یه کاری کرده بودم اوضاع بهتر شده بود یه کارفیزیکی …..

    چند روز نشستم با خودم با خدا صحبت کردم همش داشتم تقلا میکردم .بعد یه جایی واقعا کم آوردم گفتم خدایا واقعا دیگه نمی‌دونم چیکارکنم نمی‌دونم بهم بگو وخیلی گریه کردم وازاینکه اینجوری ازمسیرم دور شدم خیلی ترسیدم ……

    اما خدا بینهایت مهربانه گفتم خدا اصلا هرچی میخواد بشه بشه من ترودارم چرا دارم میترسم نگران میشم مگه میخواد چی بشه می‌دونم که خودم این شرایط رو خلق کردم با ناشکری کردن با عجله کردن دور زدن قانون ومهمتراینکه روی خودم حساب کردم ….

    ولی العان می‌خوام رو توحساب کنم فقط تو،

    ومن اعتراف میکنم خدایا من هیچی نیستم عقل من اندازه ی نوک دماغمم نیست تومنو هدایت کن تومسآئلمو حل کن ….

    وبه لطف خدا قلبم آروم شد وخیلی سریع شرایط بهتر شد ومن نشونه ها رو به وضوح دیدم وواقعا اشک ریختم …

    استاد این اصل مهمترین واصل ترین اصله وچقدر شمارو تحسین میکنم برای درکتون وتعهدتون وثابت قدم‌موندن تواین اصل رو

    وازخدامیخوام تابهم کمک کنه من هم تودرک این اصل مهم که همه چیزه همیشه ثابت قدم باشم وبهش عمل کنم

    وقدرت رو ازهمه بگیرم روی خودم وذهنم حساب نکنم من معجزه این اصل رو دیدم انشالله که من هم جزو افرادی باشم که تو این اصل وعمل کردن بهش ثابت قدم باشم خدایا شکر به خاطر قوانین عادلانه ای که برامون قراردادی …..

    مورد بعدی این بود که استاد گفتین اگر کاریو که بقیه میگن انجام نمیشه ..شمارفتین وانجامش دادین که ببینین همه‌چیز شدنیه امکان پذیر….

    استاد وقتی به این جمله تون فکرمی‌کنم میبینم هیچ وقت سعی نکردم این جوری به مسآئل نگاه کنم

    چون خودمو باورنداشتم ومیترسیدم برم ونتونم انجامش بدم بقیه بهم بخندن ومسخرم کنن ودرواقع نداشتن اعتماد به نفس وعدم خودباوری وترسها باعث میشن من تجربه نکنم ازشکستم بترسم چراچون حرف بقیه برام مهمه ….

    هنوزم توش پاشنه آشیل دارم ….

    ولی یادمه وقتی ورزش رو شروع کردم بقیه فکرشم نمی کردن من نتیجه بگیرم چون بودن خانمهایی دراطرافم که سالهای سال میرفتن باشگاه ولی هیچ تغییری نکرده بودن هرگز …

    اما من باعشق وپشتکار ادامه دادم العانم دارم میدم

    وگذشته ازاین نتیجه خوب فکرهم نمی‌کردن من مربی بشم ووارد این مسیر بشم …

    ویا گواهینامه بگیرم ویا ادامه تحصیل بدم دیپلمموبگیرم وحتی همین کارکردن روی تغییر باورهام …

    البته العان که دارم اینارو میگم برام واضح شد وقتی خودم خودمو باورنداشته باشم دوست نداشته باشم

    همه چیز بیرون ازمن درون منو به خودم منعکس میکنن

    در واقع اون دیگران درون منو به خودم بازتاب میدادن …..

    خوب اینها کاری‌هایی بود که واقعابرای منی که ازهمه چیز میترسیدم یه چالشی بود برای خودش وحالا که به روند اون اتفاقات فکرمی‌کنم چقدر تجربه کسب کردم لذت بردم باادمهای جدید آشنا شدم وارد محیطهای جدید شدم ومهمترازهمه خودمو باورکردم که میتونم ….

    البته اینم بگم استاد من چندسال پیش که دخترم کلاسهای قلم چی می‌رفت یه روز رفتم پیش پشتیبان دخترم ایشون خیلی خانم مهربان دوست‌داشتنی بودن وبرای اولین بار ازیه آدم شنیدم که هوش من رو توانایی من رو تحسین کردن اونقدر با اطمینان بهم گفتن شما زن واقعا باهوشی هستین من پذیرفتم و رفت توی وجودم شاید باورتون نشه من هنوزم که هنوز اون جمله رو باخودم تکرار میکنم وبارها اینو برای همه تکرار کردم

    وهربارکه دوباره میگم بهم احساس خودباوری بیشتری میده ..واقعا ازاون خانم سپاسگذارم .به خاطر اون جملات که شاید اون لحظه اون ساعت اونجا باید میشندیدمش خدایا شکرت …..

    مورد بعدی توی صحبتهای نابتون …

    گفتین من روی یک ریل ثابت حرکت نمیکنم .جوری که همه چیز گل وبلبله توزندگیتون …

    بلکه دوست دارم تجربه های متفاوت داشته باشم .دوست دارم سرک بکشم به جاهای غریبه دوست دارم خودمو کشف کنم .جهان اطرافم رو بیشتر کشف کنم.

    بنابراین این حرکت تووجود من همیشه بود و انشالله که خداکمکم کنه که همیشه هم باشه وهیچ وقت ثابت نشه ..

    وقتی به این جملات توجه میکنم وشمارو میبینم که حرفهاتون باعملتون یکیه واقعا تحسینتون میکنم ..

    چون من همیشه سعی کردم توی یک دایره امن زندگی کنم

    سعی نکردم پامو کمی دارازترازمنطقه امنم بزارم واسه همین

    وقتی باچالشها و مسآئلی توزندگیم روبه رو میشم

    دست پاچه میشم ونگران میشم مبادا هرآنچه که در این منطقه ی امنم جمع کردم ازبین بره …

    ودقیقا این اتفاق برام‌افتاد استاد …

    آدمهایی مثل من که جرات خطرکردن ندارن همیشه ضرر میکنن

    وهرانچه هم ساختن رو ازدست میدن

    چون لذت تجربه کردن وخطرکردن وکشف کردن این نعمت خدادادی که خدادردرون تک تک ماقرارداده رو نادیده گرفتم ..

    چراون ترسها بی‌ایمانی شرک باعث شدن من اینجوری باشم واین یه واقعیته

    اگه به همین روند ادامه بدم قطعا تا اخرعمرم هم فایل گوش کنم زندگیم تغییر نمیکنه …

    خدایا ازت می‌خوام بهم کمک کنی هدایتم کنی تا هرروز بتونم یه مقداری از تیره امن زندگیم بیرون برم خودم رو تجربه کنم کشف کنم

    ببینم اصلا توانایی من چقدر؟

    مورد بعدی ازکلام‌تون که گفتین …

    به این دلیل که اول باورهام رو درست کردم و باورها نتایجشو بهم نشون داد و آرام‌آرام هم محیط زندگیم عوض شد ..چرا؟

    چون ازهمون جایی که بودم لذت بردم و جهان هم هی منو به جای بهتر و بهتری هدایت کرد…..

    خوب استاد جان من خیلی وقتها پیش قبل از آشنایی باشما خیلی زیاد در مورد محیط زندگیم‌غرمیزدم

    زیباییها ونعمتهای اطرافم رو‌بهش توجه نمی‌کردم وفکرمیکردم اگه محیط زندگیم عوض بشه منم تغیبرمیکنم وکلی ازاین نوع باورها …..

    اما وقتی با شما ودیدگاه شما واون اصل قانون سپاسگذارم آشنا شدم ..

    واقعا هربار به آسمان نگاه میکنم قشنگتر ازروزقبلشه

    انگار من تازه چشمم بینا شده و دنیای اطرافم رو‌دبدم ..

    قشنگی آسمان ابرها درخت‌ها برگهاشون صدای پرنده ها دیدن گلها مزرعه ها دیدن بچها دیدن مغازه ی پرازنعمت این همه امکانات ازخونه زندگی ازهمه چیز برام وضوح بیشتری پیدا کرد

    استاد من محیط زندگیم عوض نشد وقتی نگاهم تغییر کرد به محیط زندگیم

    همه چیز زیبا شد زیبا بود من چشمام بازشد

    استاد باورتون میشه که تواین دو سه سال چقدر امکانات و خدمات ورسیدگی به روستامو بیشتر شد وقتی شروع کردم به سپاسگذاری کردن دیدن نعمتها واونهارو هربارتحسین کردن حتی تواین روستای کم جمعیت باشگاه ورزشی خیلی عالی باامکانات و خدمات خوب ارائه کردن

    یعنی ازلحاظ‌ زیبا سازی تمیزی

    اصلا استاد یه آدمهایی آمدن دارن برای این روستا زحمت میکشند که به خدا ماهن ماه آدمهای بینظیر خوب شریف خدایا هزارمرتبه شکرت ..

    استاد باورتون میشه من اصلا اینجا بیرون نمی‌رفتم وهمش به دنبال جاهای دیگه برای تفریح چاینا بودم چون اینجا و قبول نداشتم

    اما خدا خودش می‌دونه العان واقعا باتمام وجودم ازقدم‌زدن تواین روستای بینظیر لذت میبرم وهمش میگم خدایا چقدر امروز همه جازیباتر شده …

    البته که خیلی جای کاردارم تا مثل شما بشم استاد قشنگم ..

    ولی می‌دونم این جای پای شماست که من دارم توش قدم برمیدارم منم به مثل شما با طی کردن تکاملم به جاهای زیباتر هدایت میشم ..

    ولی العان ازاینجادارم لذت میبرم ممنونم استاد که بهم یاددادی چطورزندگی کردن ولذت بردن ازداشته هام رو یادبگیرم ….

    استاد جان خانم شایسته عزیز ازتون سپاسگذارم که این پروژه ی بینظیر رو شروع کردیم تا من فرصتی دوباره داشته باشم برای بهترشدن باورهام ..

    از اونجایی که من از صحبتهای استاد نت برداری کردم ادامه مطالب رو توی یه کامنت دیگه می‌نویسم تا این کامنت طولانی نشه …

    استاد قشنگم مریم جان عزیزم دوستتون دارم در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: