مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر - صفحه 41

816 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1413 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد آگاه و دانا و خانم شایسته ی مهربان که دوباره با یکسری فایل های قدیمی موجود در سایت اومده اند تا دوباره ذهن چموش ما رو به کنکاش و وارسی دوباره بکشانند و ممنون از اینکه اینگونه فایل ها،پاسخ های دقیقی هستند که در طول روز سوالاتی از ذهن ما میگذره و بدنبال جواب ،دوباره کشیده میشویم به این سایت فوق العاده و گوهر بار که هر چقدر بیشتر جستجو می کنیم بیشتر درک می کنیم و به جواب های درست و منطقی می رسیم!

    و سلام خدمت تمام دوستان حاضر در این سایت الهی!

    چند وقتی بود که با دیدن سریال زندگی در بهشت و سریال سفر به دوره امریکا،خواستن و بودن در چنین جاهایی آرزویم بود و همیشه در فکر و خیالم خودم رو در اونجاها تجسم میکردم و تحسین میکردم کشور و مردمانش رو و حتی حکومت های این کشورها رو و مقایسه میکردم با مردمان و قوانین حال حاضر کشور و شهرم ،

    برعکس از این منطقه ی جغرافیایی که در اون زندگی می کنیم خوشم نمیومد و هر بار که می خواستم به نقاط زیبای شهرم و کشورم توجه کنم ناخواسته و تضادی بزرگ جلوی تحسین اون رو در ذهنم می گرفت و من دوباره به این حس می رسیدم که کلا اینجا جای زندگی نیست و نمی تونستم از زیبایی هاش لذت ببرم و فکر میکردم که باید از اول همه چی گل و بلبل باشه تا ما هم لذت ببریم ولی امروز در لابلای حرف های گوهر بار استاد

    فهمیدم که فرار کردن از جایی که در اون مسئله هست و تو بجای بودن و لذت بردن از همون جایی که هستی یعنی در کل با مدار الانت اینجا برای تو مناسب هست چون زیبایی ها رو نمی بینی و بیشتر روی ناخواسته ها و مسائل تمرکز داری ،پس اینجا مدار فعلی تو و جایگاه توهست و تو باید با کار کردن روی خودت و افکارت،بتونی از دله ناخواسته ها و تضادها چیزهایی رو بیرون بکشی و بهش توجه کنی که تو رو به احساس خوب برسونه و حالت رو در این مکان و جایگاه بهتر نگه داری و با تحسین چیزهای زیبا هر چند کوچک و کم بتونی مدارت رو یه درجه بالاتر ببری،خودت رو لایق بدونی برای بودن در جاهای بهتر،چطوری لیاقتم رو نشون بدم!؟

    وقتی همه در حال گله و شکایت از شهر و کشور هستند تو خلاف اون عمل کنی و زود زوایه ی دیدت رو تغییر بدی!

    وقتی همه در حال ریختن زباله توی کوچه و خیابون هستند تو اینکار رو نه تنها انجام ندی بلکه حتی توجه نکنی به جایی که زباله هست!

    وقتی مردم همگی یه رفتار ناشایست رو انجام بدن اون فرکانس دسته جمعی که از اونها ساطع میشه باعث اتفاقات چند روزه دیگه و کلا ماه و ساله دیگه میشه ،پس تو جدا از این مردم رفتار و عمل کن در حالیکه در بین اونا زندگی میکنی و خداوند و کائنات فرکانس تو رو دریافت میکنه و تو رو هدایت میکنه به جایی که بهتر از منطقه ی الانت هست!

    بقول استاد از همونجایی که هستیم شروع کنیم به لذت بردن و دیدن زیبایی ها،استمرار در این باره و با رعایت قانون تکامل،مسیر زندگی ما رو به سمت جایی که دوست داریم هدایت میکنه!

    و قانون مهم ،ایمان داشتن بخدایی که قدرت بی نهایته و تو رو کمک میکنه!

    کُلࣰّا نُّمِدُّ هَـٰٓؤُلَآءِ وَهَـٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ

    یعنی ما به همه کمک می کنیم،هر هدف و برنامه ای که تو ذهنت باشه ما بهت امداد می کنیم چه خوب چه بد!

    خدایا سپاسگذارت هستم بخاطر بودن در این سایت پر از آگاهی،بودن در مدار دریافت این آگاهی ها و شنیدن اونا و اگه کمکم کنی تا عمل کنم به هر آنچه که یاد گرفته ام و جزوء سپاسگذارانت باشم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    کامران گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    با نام خداوند مهربان و رزاق

    با سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان

    خانوم شایسته توضیح دادن که این فایل مال 6 سال پیش و به قبل تر هست. و الان هم فایل های جدید استاد رو بزاریم کنار همین فایل شاکله اصلی فایل ها یکی هست

    توحید و باور و تکامل

    که اصل هستن و چقدر خوی و عالی درک کردم که این سه تا اصل هستن و نتایج هم گویا هست اگر فرع بود الان نتایج استاد این نبود و الان هم همین صحبت ها رو نمیکردن.

    گوش دادن به این صحبت ها و عمل کردن به آنچه که فهمیدیم دری از درهای رحمت خداوند باز میشه من ایمان صد درصد دارم من باور دارم. چون خدا خودش قول داده

    و من آنقدر قلبم آروم هست به این پروژه و دوست دارم تا آخر برم و متعهد شدم این کار. و انجام بدم

    سپاسگزارم ازت خانوم شایسته که هر لحظه به فکر پیشرفت خودت و یادآوری قوانین برای ما هستی واقعا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    الهی ب امید تو

    سلام ب همگی عزیزانم

    ذهنم خیلی مقاومت داره برای شروع این دوره

    و هی میگه چطور میتونی روی بقیه فایل ها کار کنی باید رو دوره ها تمرکز کنی

    ولی ازاونجایی ک تازه دارم یاد میگیرم وقتی ذهنم برای کاری مقاومت کرد حتما باید انجام بدم

    حالا ک دعوت شدم رسما باید تا میتونم تواین مهمانی کلی لذت ببرم و برقصم و شاد باشم

    و نگران هیچ چیزی نباشم چون خداوند خودش داره همراهیم میکنه و دستم و تو دستش گرفته

    خدایا من تسلیم هستم دربرابر تو

    و بهت لبیک میگم

    میخوام باعشق و با تمام وجودم پا ب پای خانواده ی توحیدی عزیزم گام بردارم

    و از چپ و راست نشانه ها رو ببینم.

    و خیرو برکتی ک ب سمت من روان خواهد شد

    پس الهی ب امید خودت

    همبن جا تعهد میدم تحت هرشرایطی همراهی کنم خانواده ی عزیزم رو

    و ذره ذره

    قدم ب قدم

    ب مدار نعمت و ثروت بیشتر هدایت بشم

    الهی صدهزار مرتبه شکر بخاطر آرامشی ک تمام وجودم و در برگرفته

    و از همین الان میگه ک خبرهای خوبی درراهه

    قراره کلی تجربه های شیرین و لذت بخش داشته باشم

    خدایا صدهزار مرتبه شکر بخاطر وجود نازنین استاد و مریم عزیزم این دوعزیز دوسداشتنی

    عاشقتووونمممم

    و

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    razie moosavizade گفته:
    مدت عضویت: 1750 روز

    سلام ب استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیز

    خداروشکر که شروع سال میلادی همزمان شد با شروع پروژه مهاجرت ب مدار بالاتر و من این‌ پروژرو ب خودم هدیه دادم

    دوست دارم مثل درسهای قبلی از خودم ردپا بگذارم

    کلمه توحید حتی نوشتن و گفتنشم قشنگه برام

    اینکه باز بهم یادآوری شد قدرت مطلق خداست و من باید این اصلو مدام به خودم یادآوری کنم خداروشکر میکنم و سپاسگزار مریم بانو هستم

    من قانون تکاملو با جونو دلم لمسش کردم مخصوصا در دوره قانون سلامتی و بازم خداروشکر میکنم که این رو درک کردم و با طی کردن تکامل مثل پادشاها ب خواستمون میرسیم

    احساس میکنم الان پذیرش و درک قانون با این فایل بازم برام راحتر شد

    چقدر قشنگ گفتین استاد جان که با ذهنیت بهتر هدایت میشویم ب شرایط بهتر

    باید بپذیرم که هیچ انسانی کامل نیست و فقط میتونه بهتر و بهتر از قبلش بشه

    از خداوند سپاسگزارم که منو هدایت کرد به این دوره و مریم جان بازم سپاسگزارم بابت شروع این دوره و همچنین استاد عزیز

    ب امید دیدارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    اردیبهشت گفته:
    مدت عضویت: 2872 روز

    سلام بر استاد عزیزم و سلام بر مریم جان شایسته.

    تا چند ساعت پیش همه چی عادی به نظر می اومد. مریم جان پروژه ای رو شروع کرد و من تصمیم گرفتم در این مسیر همراه باشم و این شروع یه جریان عجیب و معجزه وار بود.

    من سالها درس خوندم و فکر میکردم کسب علم بهترین و با فضیلت ترین کاریه که ارزش داره عمرم رو صرف اون کنم. تا ارشد روانشناسی هم خوندم و کتابخانه ای پر از کتاب و جزوه دارم ولی حالم خوب نیست. نتیجه نمیگیرم. یه جای کارم میلنگه. حتی بچه هامو هم تشویق کردم که بهترین کار رفتن دنبال علم و کسب مدارج دانشگاهیه ولی خودم دارم به زحمت و نفس زنان ادامه میدم و بی هیچ هدف روشنی واسه کنکور دکتری میخونم. نمیدونم این باور از کی و چطور در ذهن من ریشه کرد؛ شاید از انشای علم بهتره یا ثروت شروع شد ولی بار اول وقتی رشته مدیریت بازرگانی قبول شدم بعد از 4 ترم کلنجار رفتن با خودم اخرش انصراف دادم. به خودم میگفتم اخرش میخوای مثل کل ایل و تبارت بری دنبال پول و مال دنیا؟ عمر باارزش صرف پول و چک و حساب کتاب بشه؟ دلم میخواست کار بزرگ و مفیدی انجام بدم. کاری که حال دیگران رو بهتر کنم. کمک کنم دنیا جای بهتری بشه.خیلی تلاش کردم ولی هر چی جلوتر رفتم حال خودم بد و بدتر میشد. انگار با سماجت تلاش میکردم در موقعیتی قرار بگیرم که مال من نبود. مناسب من نبود. انگار مسیر اشتباه بود چون نتایج جالب نبود.نه از نظر اجتماعی و نه حتی علمی جایگاه مورد نظرم رو به دست نیاوردم. وضعیت روابط خانوادگی و مالیم هم دیگه گفتن نداره. ولی مسیری طولانی رو اومده بودم و نمیشد برگردم و بگم اشتباه کردم.آشنایی با استاد و استفاده از محصولات کمی شرایط رو بهتر کرد. 7 سال روی خودم کار کردم و زندگی واسم قابل تحمل شد. تا اینکه …

    لازمه برگردم به 12 روز پیش. یعنی اول دی که متوجه شدم کریسمس نزدیکه و من از دلم گذشت که خدایا میشه معجزه کریسمس شامل حال منم بشه؟ عیسی مسیح میشه منم آرزو کنم که نتیجه کارها و تلاشهام رو ببینم و تو واسطه بشی که خدا اجابت کنه؟ این همه روی خودم کار میکنم ولی هدایتی نمیبینم. به هر سمت میرم در بسته میبینم. خسته شدم ولی همچنان دارم ادامه میدم. میشه یکی از معجزه هاتو خرج من کنی؟ این حرفها فقط از دلم گذشت و رفت‌. دوسه روز بعد اتفاقی و بعد مدتها به سایت سر زدم و در جوابهای عقل کل بی هدف میگشتم. الان حتی یادم نمیاد کدوم سوال باعث شد چه کلمه ای رو در سایت سرچ کنم ولی هدایت شدم به فایل چند برابر کردن درامد در یک سال قسمت سوم. استاد جمله طلایی شما اونجا منتظر من بود. . شما گفتید ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه. تنها راه رسیدن به معنویت و خداوند ثروتمند شدنه.همون چیزی که یک عمر دنبالش بودم. خدایا مگه میشه همچین حرفی درست باشه؟

    خاطره ای در ذهنم زنده شد که یادآوریش همیشه روحم رو چنگ میزنه. روزهای همگیری بیماری بود. تابستانهای اهواز از شدت گرما زبانزده. نزدیک ظهر رفته بودم داروخانه تا واسه دخترم استامینوفن بگیرم که دوتا از بچه های کار حدودا 10 ساله رو دیدم که از شدت گرما تو سایه نشسته بودن و با دیدن من گفتن “خاله یه بطری آب واسمون میگیری؟” و من بدون هیچ عکس العملی فقط رد شدم و رفتم چون فقط به اندازه یه تب بر در کارتم پول داشتم. و چه درد بزرگی رو در وجودم حس کردم. اونقدر بی پول و بدبخت بودم که حتی نمیتونستم واسه اون دوتا صفل معصوم یه بطری آب بگیرم. یه بغض بزرگ نشست روی قلبم.

    با حرفهای استاد انگار یه طبل بزرگ زده شده و من به یکباره از خواب پریدم. یک عمر دویدم که به این معنویت برسم. میخواستم به انسانها کمک کنم که خودم بزرگ بشم.رفیع بشم و به خدا برسم.

    انگار که فشارم افتاده باشه ، مبهوت و سرگردان به نقطه ای خیره موندم. تصمیم گرفتم رها کنم. همه چیز رو رها کنم.همیشه ته دلم میدونستم خیلی از تصمیماتم اشتباه بوده ولی جرات باور کردن نداشتم. با خدا عهدی بستم. یک قرارداد…که خدا هدایتم کنه و من تسلیم باشم و بدون هیچ چون و چرایی اجرا کنم. اون هدایت کنه و من صد خودم رو بگذارم.

    ” ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده”

    ساعت یک بعد ظهر روز 12 دی ماه دخترم رو آوردم که امتحان بده. یکی دو ساعتی فرصت داشتم تا فایل اول از اولین گام برای تغییر مدار رو بشنوم و ردپای امروزم رو در سایت ثبت کنم.

    طبق عادت همیشگی که هر وقت فایلی از استاد میشنوم با صدای بلند واسه خودم تکرار میکنم و از نتایجش با خودم حرف میزدم ،داشتم برداشتهامو میگفتم که جمله هایی به زبونم اومد که حرفای من نبود. جمله ها از شخص دیگه ای بود که بر زبان من جاری شد و مخاطب خودم بودم. ” خواسته هات همه اجابت شده ولی تا زمانی که در این مدار هستی، بهشون دسترسی پیدا نمیکنی. همه چیزهایی که دنبالشون هستی در مدار بالاتر منتظر تو هستن. تمام دعاهایی که کردی شنیده شدن و همه اجابت شدن و مثل بارون روی زندگیت سرازیر شده ولی تو روی سرت چتر گرفتی. دعا میکنی ولی شک داری. خدارو صدا میزنی ولی باور نداری. از خدا کمک میخوای به این و اون رو میندازی. الان هم هر چی گفتی اجابت شده فقط این بار تو کارتو درست انجام بده ”

    از ماشینم پیاده شدم و مسافت زیادی رو راه رفتم تا این اتفاق رو بتونم درک کنم. یاد استاد افتادم که خونه استخردار میخواست و 6ماه قبل واسش آماده شده بود و در زمان درست بهش عطا شد. اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِین‌

    امروز یک ژانویه هست و متوجه شدم پروژه تغییر مدار اولین هدایت بود. اولین قدم از سمت خدا برداشته شده و حالا نوبت منه. من نمیدونم در آسمانها چی میگذره ولی به غیب ایمان دارم. به خدایی که تا این لحظه منو زنده نگه داشته و فرصت داد تا تکامل خودمو طی کنم ایمان دارم.

    من بدون هیچ مقاومتی این 21 روز رو با شما هم قدم میشم و از نتایجم مینویسم که اول از همه برای خودم به یادگار بمونه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    نعیم پورشفقی گفته:
    مدت عضویت: 1718 روز

    بسم الله رحمن الرحیم

    سلابه استاد بزرگوار و بانو شایسته ی نیک پندار

    و سلام به تمام دوستان عزیزم

    خداوند قدرت خلق زندگی ام رو به دست خودم داده چون زمین و آسمان را مسخر من کرده

    یعنی من می توانم از آنها از تمام امکانات این جهان اسفاده کنم .چه راهی بجز باورهایم وجود دارد که من بتوانم از این امکانات استفاده کنم؟

    خداوند عادل است و این خداوند عادل را با ایجاد قوانین دقیقش می توان درک کرد .عدالت یعنی هر کس که بخواهد می تواند زندگی اش را هرطور که می‌خواهد خلق کند .که هر کس که بخواهد از این نعمتها استفاده کند تنها با عمل به قوانین این جهان می تواند عدالت را تجربه کند و سپاس گزار خداوند باشد.

    اگر خداوند خودش را عادل گفته یعنی همین .یعنی همین که هر انسانی بتواند زندگی اش را به واسطه فرکانس هایش خلق کند .پس باید فقط روی خدا حساب کنم .و خود را متعهد کنم به درک قوانین خداوند و عمل به قوانینش و حتما خداوند پاسخ خواهد داد .پس بع راستی که خداوند برای بنده اش کافی است .این باوری است که دارم روی اون کار میکنم می‌خواهم در خودم نهادینه کنم .و من عادل بودن خداوند رو اینطوری تو ذهنم می‌خواهم منطقی کنم و بدون شک این است عادل بودن خداوند

    یارب به من و دوستانم کمک کن که در مسیرت ثابت قدم باشیم و ایمانمان را به خودت روز به روز محکم تر و بیشتر کن .

    آمین یارب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    جمال وفروزان دویار هم مسیر گفته:
    مدت عضویت: 978 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته عزیز

    سپاسگذارم بابت این پروژه عالی

    سلام خدمت همکلاسی های عزیز

    همه چیز از توحید واقعی سرچشمه میگیره وتمام

    من بعد از حدود 790 روز دراین دانشگاه ارزشمند بودن تازه نزدیک 3 الی 4 ماهه که دارم خدارا واضح تر میشناسم وبیشتر روی قدرتش حساب میکنم

    البته که مشکل از سمت منه. چون خدا که همون خداست

    باور های من مشکل داشتن یا اینکه من کمتر روی خودم کار کردم یا به صورت یو یو بوده که نتایج هم همین جور بوده که غیر از این هم قرار نبوده باشه

    ولی الان که بیشتر روی خدا وقدرتش حساب میکنم وبیشتر واگذار خداوند میکنم همه چیز رو چنان ارامشی در قلب وروحم هست که با پنج ماه پیشم نمیتونم اصلا مقایسه کنم

    اینم باشد رد پایی برای اینده خودم

    همه رو بخدای بزرگ رحمان ورحیم میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    Yalda va Hossein گفته:
    مدت عضویت: 2388 روز

    چه هوایی … چه طلوعی!

    جانم …

    باید امروز حواسم باشد

    که اگر قاصدکی را دیدم

    آرزوهایم را

    بدهم تا برساند به خدا …!

    به خدایی که خودم میدانم!

    نه خدایی که برایم از خشم

    نه خدایی که برایم از قهر

    نه خدایی که برایم ز غضب

    ساختهاند!

    به خدایی که خودم میدانم!

    به خدایی که دلش پروانهست …

    و به مرغان مهاجر

    هر سال راه را میگوید !

    و به باران گفته ست

    باغها تشنه شدند …!

    و حواسش حتی

    به دل نازک شب بو هم هست!

    که مبادا که ترک بردارد …!

    به خدایی که خودم میدانم

    چه خدایی … جانم …!

    سلام ،سلامی به بلندای نگاه خدا به شما مریم بانو عزیزم ،سلامی از روی عشق به شما استاد مهربانمو سلامی گرم و صمیمی به هم قدم های عزیمون که تو این پرروژه کنار هم هستیم تا اخرین آجری که قراره مریم بانو عزیز با فایل های استاد عزیزم بهمون بده تا ساختمون ما تکمیل بشششششه

    مریم جان عزیز دلم میدونم اون احساسی که بهت دارم رو دریافت میکنی صمیمانه بابت تمام زحماتت سپاسگذارم و دستت رو از روی صمیمیت و صفا به گرمی میفشارم از همین دوووور که البته تو دورر نیستی همینجا در قلب من جای داری

    من این پروژه تشبیه میکنم به ساخت یک برج 25 طبقه که هر فایل هر طبقه ای رو برامون میسازه ،یا همین الان اومد تو ذهنم که میتونه 25 مدار هم باشه که هر قدمی مدار و ما اخر این 25 روز 25 مدار به اصل خودمون نزدیک شدیم ، احسنت بهت میگم عزیزم چون اولین فایل دقیقا مهمترین واصولی ترین مورد رو نشانه رفته، قشنگ زدی به هدف، به نظررمن واقعا ما اول باید فونداسیون این ساختمان رو پی این ساختمان رو محکم بسازیم تا بتونیم 25 طبقه رو روی این پی نگه داریم از همین ابتدااااا باید اون شناژبندی که میکنیم بدونیم چجوری ،به نظرم بحث توحید یعنی همین ،این ساختمون باید بر روی یک پی بسیار قوی بنا بشه و چه چیزی قویتر از توحید،چه چیزی قویتر از خدا،چه چیزی قویتر از این باور که همهی ما از یک انرژی به وجود اومدیم یعنی همین ابتدای راه باید بپذیریم که همه ما خودمون رو به یک نیرویی وصل کنیم که قدرت مطلق جهان و هیچ نیرویی بالاتر از اون نیست و رسیدن به همچین باوری نیاز به خودشناسی داره وقتی به درون خورت سفر کنی اخرش میرسی به همین نیرویی که ازش به وجود اومدی وقتی به این درک رسیدی که تو””” خود تو””” ذره ای از وجود خدا هستی اون موقع دیگه میفهمی که به راحتی به همه چی میرسی، در ابتدای کار وصل میشی به منبع فارغ از اینکه شرایط بیرونی چطوره،یا چه عواملی وجود داره که مانع تو بشن ،چون میدونی روی کسی حساب کردی که دیگه بالاتر از اون نیست و وقتی میای روی همین باور کار میکنی میبینی که سرعت ساخت ساختمون زندگیت چقدر سریع شده بله واقعا باور های توحیدی سرعت خیلی زیادی به موفقیت های میدهند البته که موضوع مهم و مورد دومی که استاد هم راجع بهشون همه جا صحبت کردن قضیه تکامل ،یعنی ما نباید انتظار داشته باشیم به قول استاد فضای شرک آلود ذهنمون یک شبه توحیدی بشه ،نه این امکان پذیر نیست چون باور ها یک شبه وجود نیومده که بخواد یک شبه از بین بره و باید زمان بدیم همونجور که تو ساخت بنا نمیتونیم همین جورآجرهارو بزاریم روهم دیگه که بگیم خوب ساخنمون داره میره بالا نه، از یه جایی به بعد اون دیوار میریزه، چون احتیاج داره به صورت اصولی و درست ظبق قانون معماری و ساختمان سازی بره جلو،پس ماهم باید طبق قوانین جهان هستی بریم جلو

    و خانم مریم جان این کلید رو با اولین گام و حرف های بی نطیر استاد به ما دادند و اون ها این 3 موردن :

    1. کار کردن روی باورهای توحیدی و خدا رو در راس همه ی زندگی قرار دادن

    2. پذیرش قانون تکامل و صبر برای ادامه مسیر صبر با ایمان

    3. و مورد سوم ایجاد احساس لیاقت و ارزشمندی خودمون برای استفاده از نعمت های خداوند

    مریم جاااان بخوام از تجربیاتم بگم و فلش بک بزنم به گذشته ام همیشه و همه جا هر وقت تکیه کردم به خدا و باورهای توحیدیم نتایج فوق العاده ای گرفتم ،یادمه سال 98 که دوره 12 قدم گرفته بودیم در ابتدای سال و من اوایل سال سرکار نمیزفتم و خونه بودم وعشق دلم تو یه دفتر املاک مشاور بود و اون سال سال اولی بود که باعشقم خونه دونفره مون رو گرفته بودیم و هیچ وسیله ای نداشتیم و تنها یک موکت بود و چندتا قاشق و چنگال و کاسه بشقاب ،و من از شهریور 97 که با استاد آشنا شده بودم روی فایل های توحیدی به شدت کار میکردم وارد 98 شدیم 12 قدم هم خریدیم و شروع کردیم کار کردن من هیچ وقت فراموش نمیکنم آبانماه سال 98 بود که به عشقم گفتم منم میخوام بیام املاک کار کنم و ایشون هم قبول کرد و ما مشغول شدیم بااااااورتون نمیشه من همون ماه اول از املاک 11 میلیون تومان در ماه درامدم شد در صورتی که ماه قبلش روی ساخت آپل ایدی کار مرکردم و 300 هزار تومان حقوق میگرفتم باورتون نمیشه 300 تومن من شد 11 میلیون ببینین چند برابر شده و همین روند رو ادامه دادم و من تا سال 99 هر ماه 11 تومندریافتی من از املاک بود و در عرض 6 ماه با عشق دلم کل جهیزمون گرفتیم همه روووووووو،واااااای خداجووون یادم میافته بدنم لرز میگیره ، تمام محدودیت های ذهنی همکارام شکسته بودم و همش میگفتن چیکار کردی انقدر قرارداد مینویسی و من میدونم تنها وتنها عااااملش این بود که من

    فقط و فقط به خدا توکل کرده بودم روی خدا حساب میکردم ولاغیر

    همیشه و همیشه رد پای خدا تو همه ی لحظات زندگیم ، تک تک لحظات،ثانیه به ثانیه عمرم خدا حضور داشته و من عااااااشقشم که وقتی میزاری زندگیت رو مدیریت کنه فراتر از چیزی میشه که خودت میخاستی رقم بزنی

    خااااااانم شایسته عزیزم ،ای که شایسته ی میلیون ها تشکر و سپاسگذاری هستی با تمام وجودم ازت ممنونم

    استاد عزیزم از شما هم ممنونم که انقدر با حوصله با رفتاری پر از خشوع و افتادگی جواب سوالات میدین الحق که میگن هر چه درخت پر بارتر افتاده تر

    دووووستوووون دارم جفتتون رو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    میثم شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به همه

    گام اول

    مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر

    باورهای توحیدی مثل نیتروژن عمل میکند و سرعت میدهد به رشد

    و این باورهای توحیدی از همان موضوعاتی بود که اولین بار استاد در مورد آن صحبت کرد.

    وقتی تمرکزت رو از عوامل بیرونی بر میداری و قدرت رو از آنها میگیری و قدرت رو میدی به صاحب قدرت.

    دیگه نتایج قابل مقایسه با قبل نیست

    قانون تکامل چیزی که من عجول رو میشونه سر جام تافقط ادامه بدم و نخوام بیخود پرش ناگهانی رو تجربه کنم.

    و همین موضوع منو به سمت اینکه یه ورد یا یک کلمه خاص و یک کار خاص منو به نتیجه میروسونه سوق میده

    اما قوانین رو نمیتوان دور زد

    من فقط باید تمام تلاشم رو بکنم تا هر روز ورژن بهتری از خودم رو ارائه دهم.

    خدایا شکرت بابت این پروژه و این سری فایلها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    حامد میرچناری گفته:
    مدت عضویت: 1215 روز

    سلام و عرض ادب به استاد عزیزم و تمامی عزیزانی که در سایت عباسمنش حضور دارن

    ای جاااان صحبت سفر شده صحبته مهاجرت و چه همزمانی قشنگی دقیقا تو روز سومی که از خوزستان به شمال ایران من مهاجرت کردم این فایل ها و این مهاجرت به مدال بالاتر شروع شده البته بگم که من 2سالی بود از لحاظ ذهنی از خانواده و معلول های ذهنی شهرم مهاجرت کرده بودم و خیلی قشنگ اون مهاجرت تکاملش طی شد و الان به شمال ایران مهاجرت کردم

    میدونی چه اهنگی رو الان دارم گوش میکنم استاد

    همون اهنگ سفر یه شعره سفر یه قصه است

    سفر رهاایی از فصل قصه است با من سفر کن دریابه دریا ساحل به ساحل تا اوج رویا

    همون اهنگی که تو قسمت فک کنم 107 از سریال سفر به دور امریکا گذاشته بودی و چقدر سریع منو به سفررررر برد

    سوال اولی که جواب دادین اشکمو دراورد و چقدر من رو عوامل بیرونی حساب کردم و چقدر با کمر خوردم زمین و چقدر سیلی خوردم از عوامل بیرونی که باید اعتراف کنم هنوزم جاشون درد داره همون جایی که من قد رت رو از خدا گرفتم و دادم به اینستاگرام و تبلیغات و ….و خدا هم گفت خالا که رو اونا حساب میکنی از همونا بگیر و من تو این 2سال زجرررر کشیدم اما الان دیگه نمیخوام پارو بزنم و اینستاگرام رو تقریبا حذف کردم و هیچ تبلیغاتی هم نمیکنم و میخوام بشینم رو دوش خدا و بهش بگم خدایا تو منو ببر تو سمیعی تو بصیری تو اگاهی من نمیفهمم منو ببر به مسیر اونایی که بهشون نعمت دادی خدایا دیگه نمیخوام شلوغش کنم نمیخوام فریاد بزنم نمیخوام خودم مثلا به بهترین شکل ممکن کارها رو جلو ببر چون میدونم حتی بهترین ابزار بهتررین لوکیشن ها بهترین تولید محتواها رو هم داشته باشم اما قدرت رو ازتو بگیرم و بدم به غیر از تو نتیجه خوب نخواهد شد خدایاااااااا تسلیم توام

    استاد چقدر دوست دارم بدونی الان تو چه لوکیشنی هستم رو به دریا ابرها هم اومده انگار قراره امشب خدا دلار و یورو و سکه بباره براااااام

    استاد فک میکنم همین سوال که بپرسیم ایا راهی وجود داره که باورها به سرعت تغییر کنه خودش یه باور محدود کننده است که از کمبود میاد اخه عجله اات چیه مگر نمیخوای سریع تغییر کنی حامد که به احساس خوب برسی اینو بدون شرط رسیدن به خواسته هات اینه که عجله نکنی حرص نزنی هی نگی کی میشه برسم کی میرسم پس دیگه کی

    استااااد این جمله شما که گفتی سر راست ترین و روان ترین مسیر که تو رو به خواسته ات برسونه قانون تکامله انگاااار یه نور بود که وارد بدنم شد و ارومم کرد

    اقا حامد هر راه دیگه ای که تو ذهنته بجز تکامل که تو رو جلو ببره شاید به نظر خودت یه میانبر باشه اما تله ای از طرف ذهنته که همیشه میخواد گولت بزنه و بهش بگو ذهنه عزیزم تو داری با اطلاعاتی که با باورهای اشتباه گذشته ام داشتی برام تصمیم میگیری و من نیالز دارم یه مدت باورهای جدید بهت بدم تا تصمیمات و ایده هات درست ر بشه اخه با این افکاری که من بهت دادم همیشه ایده ها و تصمیمات اشتباهی بهم دادی حالا باید این افکار و باورها رو تغییر بدم تا ایده های جدید بهم بدی و نتایج جدید بیاد و این مستلزممممم صبر هست و من با لذتتتتتت صبر میکنم تا تکاملم طی بشه

    خدایا هیچوقت نزاشتی بارم رو زمین بمونه و من با اعتماد تو به شمال ایران مهاجرت کردم

    خدایاااااا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: