مصاحبه با استاد | مهاجرت از مدار فعلی به مدار بالاتر - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

816 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه بهروز گفته:
    مدت عضویت: 280 روز

    به نام خداوندی که رحمتش بی پایان و مهربانیش همیشگی است…

    سلام مجدد به مریم جان و استاد و دوستان عزیزم

    امروز گام اول رو گوش دادم و خواستم این نکات رو برای خودم و دوستان بازگو کنم…

    اینجا استاد میگه همچی باورهاست و من میگم صد درصد درسته … برای خودم من یه باور بد داشتم فکر میکردم برای به دست اوردن یه چیزی خیلی باید جون بکنم … مثلا وقتی میخواستم خونه بخرم با اینکه فرکانس هام عالی بود و به راحت ترین شکل ممکن و به صورت معجزه آسا تونستم خونه بخرم … توی شرایطی که به هر کس گفتم میخوام خونه بخرم به قول استاد منو مسخره کردن که توکه هیچ پولی نداری و….

    ولی به صورت معجزه آسا … خدا انگار دنیارو هماهنگ کرده بود با من … قیمت خونه ها قیمت طلا و کسی که خونه رو ازش خریدم به صورت شگفت انگیز با من کنار اومد و من تونستم خونه بخرم ….همه چی عالی بود هاااا دقیقاً خونه اون معیار هایی رو داشت که من میخواستم و ارزو میکردم …

    اما اون باور لعنتی همش توی ذهنم عذابم میداد که خیلی خونه رو راحت تونستی بگیری نکنه یه مشکلی باشه نکنه سرت کلاه گذاشته باشن نکنه پولت از دستت بره نکنه مسخرت بکنن خلاصه اینکه ین فکر منو خیلی اذیت کرد در حالی که هیچ مشکلی نبودا من داشتم خودمو اذیت می‌کردم نتیجه اش این شد که یکم برای کارای اداریش اذیت شدم اونم فقط فقط به خاطر ذهن مریض من بود و باور اشتباهی که داشتم

    الان خدا را شکر متوجه این موضوع شدم و همیشه با خودم تکرار می‌کنم که همه چیز به راحت‌ترین شکل ممکن برای من اتفاق می‌افته خدا رو خیلی شکر می‌کنم بابت این آگاهی

    من از وقتی این باور رو با خودم تکرار می‌کنم واقعاً برای من همه چیز راحت و سریع پیش میاد و وقتی که یه چیزی رو می‌خوام خیلی راحت خدا همه چی رو برای من استاپ می‌کنه شرایط رو مطابق میل من پیش می‌بره تا من به اون خواستم برسم ….

    من اینو واقعاً از صمیم قلبم درک کردم به این نتیجه رسیدم اگر یک چیز رو می‌خوام که نمی‌شه حتماً حتماً تکاملشو طی نکردم و واقعاً به این یقین دارم نگاه می‌کنم ببینم خب حالا که نمی‌شه باید چیکار کنم که اون تکامل طی بشه اولین گامی که می‌تونم بردارم رو انجام میدم و واقعاً برای من جواب داده اولین چیز اینه که ترسمونو بذاریم کنار توکل کنیم به خدا و ایمان داشته باشیم که خدا ما را هدایت می‌کنه منم توی این راه اومدم تا دقیقاً همین باورهامو بهبود بدم و بهترش کنم خدا را شاکرم که من رو دوباره توی این مسیر گذاشت تا بتونم بهتر و بهتر بشم از خدا می‌خوام همه ما رو هدایت کنه و هدایتگر ما باشه این صحبت‌ها رو فقط برای این زدم که خودم یادم نره که کجا بودم چه چیزی رو تجربه کردم بعد از تغییر باورهام به چه چیزهایی می‌رسم

    امیدوارم که برای شما هم مفید باشه

    موفق و مؤید باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    هادي گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    قانون تکامل رو نمیشه دور زد …

    آغا جان مگه شما میتونی آب رو 100درجه برسونی قبل از اینکه 99-98و…طی نکرده باشه…

    از بس دنبال این بودیم که قانون تکامل رو دور بزنیم که شدیم بعنوان طعمه برای افراد …

    از انگلیسی یادگرفتن در یک ماه و یک روز و یک ساعت گرفته تا یادگیری زبان انگلیسی در خواب از تغییر باور به روش های فلان و فلان و یک شبه پولدار شدن و دنبال معجزه و اسم اعظم بودن ها …

    باور ها با تکرار ورودی ب وجود میاد …یک سری افکار تکرار شونده ای که با دیدن ،شنیدن و توجه کردن هامون به وجود میاد…

    وقتی شما یه سری جملات رو بدون اینکه بفهمی چی داری میگی حالا شروع کنی به گفتن مگه نتیجه میده نه بخدا اگه میخوای ببینی چطوریه برو ببین تسبیح به دستیابی که دارن ذکر میگن …

    یا ببین نماز خوندنایی که یارو خودش هم نمی‌فهمه چی داره میگه

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَأَنْتُمْ سُکَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ…

    ای اهل ایمان، هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید…

    ایمان و یقین با یه سری جمله و خوندن کتابت بوجود نمیاد…

    تلاوت های قرآنی که خوانده میشود و ختم قرآن گرفته میشود و ذکر الله الله بدون که بفهمیم توی این کتاب چی گفته صرفا تلاوت ها برای این شده که ثوابی کاسب بشیم…

    اگه قرآن کتاب سعادته و راه رسم زندگی رو بهمون داره یاد میده پس چطور که بجای اینکه ببینیم چی میگه اومدیم چسبیدیم به این که فقط مقدس بپنداریمش بدون هیچ درکی بعد هم ادعامون میشه که این قرآن یه اَ ش،اُ نشده دوست عزیز اگه این قدر به حقانیت این کتاب باور داریم پس چطوره که یکبار زحمت نکشیدیم ببینیم چی میگه و خود رو بعنوان این که ما مقلد فلانی هستیم تبرئه کردیم و بعد هم تا سوالی برامون پیش میاد میریم سراغ عالمان دینی و میگیم آیا حرام است یا حلال …

    آیا میبخشه یا نمی بخشه …

    آیا خدا من رو دوست داره یا نداره…

    بجای تمام این سوالات و شک و شبهه ها بیا برو سراغ قرآن و اول از همه بپذیر که خداوند در کلامش صداقت هست و در مورد هر موضوعی برو ببین چی گفته و از هر آنچه غیر از اون هست صرف نظر کن برای پذیرفتن…

    مثلاً من خودم رفتم سراغ آیات قرآن در مورد توبه و استغفار و غفور و رحیم بودن خدا ببینم چی موضوع ای رو گفته بعد دیدم خدای من چرا من که اینهمه فکر میکردم متدین و مذهبیم اصلا این موضوعات رو اصلا ندیده بودم و همه اش از گفته های دیگران بعنوان این که کلام خداست بهره بردم…

    الان احساس گناه من نسبت به موضوعاتی کم تر شده اما نیاز داره به تکرار و تکرار چون ذهن خیلی زود فراموش می‌کنه و می‌ره سراغ مسیر قبلی ای که داشته اینجا باید بیایم و از کلام خدا بعنوان یک اصل استفاده کنیم و باقی حرفایی که شنیدیم که با قرآن مطابقت ندارد رو بندازیم دور و اینقدر این آگاهی جدید رو تکرار کنیم ،تعمق کنیم و برای خودمون شواهد بیاریم که بشه جز باورامون…

    اگه قرار بود باورها در آن واحد عوض بشه که الان باید اون بابا که داره آموزش میده می‌ره کره مریخ زندگی میکرد…

    ابراهیم هم تکاملی خدا رو باور کرد …

    نتیجه ها جدا از باور نیستند به محض اینکه باوری تغییر کنه نتیجه حاصل میشه …

    اگه نتیجه ای تو زندگیت نمی بینی یعنی هنوز باور نکردی…

    قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ…

    اعراب بادیه‌نشین گفتند: ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده‌اید، بگویید که تسلیم شده‌ایم، و هنوز ایمان در دلهایتان داخل نشده است…

    رفتارهای ما و واکنش های احساسی ما نشون میده چقدر موضوعی رو باور کردیم یا اگه به حرف باشه که همه خودمون این رو میگیم که خدا دوست مون داره و عاشقمونه …عشق و محبت ترس رو از بین می‌بره اگه خدا با توئه و همراهته پس چرا می‌ترسی…

    ترسها و واکنش های احساسی ما نشون از باورهای درونی ما داره که آیا تغییر در اون ایجاد شده یا نه…

    من به حرف مردم توجهی نمیکنم ،قصاوتشون برام مهم نیست خب باشه اگه راست میگی ببینم وقتی ازت انتقاد میشه چقدر آروومی و قاطی نمیکنی…

    باور اگر تغییر کرده باشه نوع واکنش ما به موضوعات هم متفاوت تر از قلبمون میشه اگه مثل قبل رفتار می‌کنی و فکر می‌کنی تو هنوزم همون آدم قبلی هستی منتهی یکم توهم برت داشته و اندوخته اطلاعاتیت بیشتر شده…

    ممکنه یه زمان هوایی بحالت مکاشفه ای یا شرایطی یه باور به جان ما رسوخ کنه ولی اگه اون باور تکرار نشه کم کم از بین می‌ره …

    این رو نمیگم که نا امید بشید فقط دارم میگم تکرار و تکرار مکرر یک فکر و تعمق کردن و شواهد پیدا کردن در مورد اون باور به شکلی که جزو گفتگوهای غالب ذهنمون تبدیل بشه اون وقته که باوره داره ایجاد میشه …

    تکرار تکرار تکرار برای تقویت باور کار ساز است.

    خداوند به همگی ما برکت بدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    على شيرازى گفته:
    مدت عضویت: 3452 روز

    درووود بر شما استاد گرامی و درود بر گروه تحقیقاتی عباسمنش و درووود بر خانواده ی گرامی

    سپاسگزارم استاد ازتون

    واقعا کسی اگر دنبال تغییر باشه راهشو با یک فایل شما پیدا می کنه و بس و باقی ترس هست و باور های غلط که باعث می ه انسان سر جاش یخ بزنه و از جاش حرکت نکنه به خدا

    تکامل و احساس خوب و بمبارون ذهنمون با فایل های عالی شما و تمرکز بر خواسته ها و نکات مثبت برای هر انسانی بس هست با سعی برای تغییر باورها به باورهای عالی تر

    خداوند اجرتون بده

    سپاسگزارم

    ?????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    فریبا حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 662 روز

    بنام تنها فرمانروایی هر دو جهان

    سلام و درود خداوند به جناب استاد عباس منش و خانم شایسته عزیزم

    بازم خدارو صد هزار مرتبه شکر که عضو این سایت الهی هستم هر روزی ک میگذرد بیشتر قدر استاد و قدر این سایت میدونم چون نتایج کوچکی داره خودشو نشون میده و هرچقدر ک ادامه بدم بدون شک نتایج بزرگتر میشه

    همیشه در دعاهایم از خداوند میخوام که حالا ک بمن لطف کرده من را ازین قوانین مطلع کرده شجاعت و استقامت عمل کردن و ادامه دادن به این آگاهی ها را بده

    احساس میکنم خییلی کم کاری میکنم باااید خیلی بیشتر و بیشتر وقت بگذارم برای کار کردن روی باورهایم چون به یقین رسیدم که خودم خالق زندگیم هستم و افکار و باورهایم زندگیم را میسازد

    عاقلانه نیست برای مهمترین موضوع زندگیم یعنی کار کردن روی خودم که موفقیت من در دنیا و آخرت به اون بستگی دارد سهل انگاری کنم

    اینو نوشتم که یادم بمونه یک بار دیگر بخودم متعهد شوم که اولویت هر روز من کار کردن روی باور هایم و کنترول ورودی های ذهنم باشد

    استاد جان قانونی را بمن یاد دادن که هیچکس بمن نگفته بود ( قانون تکامل) وقتی فهمیدم رشد و موفقیت و تغییر آرام آرام اتفاق میفتد خیلی از ترس ها‌، عجله ها، نگرانی ها، اضطراب ها، احساس کمبود ها در من کمتر شد۔

    مثلا قبلا مدام هدف مینوشتم اما همیشه هدف های بزرگ مینوشتم و انتظار داشتم در کمترین زمان ممکن اتفاق بیفتد چون مدام شنیده بودم ک باید بزرگ بخواهی از خدا و هیچ وقت هم اون اهداف تیک نمیخورد و من سرخورده میشدم۔ مثلا مینوشتم هدف من ده میلیون درآمد در این ماه است ماه بعدی 20 میلیون و ماه بعدی اش 30 میلیون

    غافل ازینکه باید چند ماه پشت سر هم ده میلیون درآمد داشته باشم ب ثبات برسم و بعدش کم کم درآمدم بالا میره

    اما بعد ها ک با قانون تکامل آشنا شدم شروع کردم اهداف کوچیکم را نوشتم مثل خریدن یک لباس یا کفش یا هرچیزی و یه زمان کوتاهی هم براش نوشتم و این هدف ها براحتی تیک میخورد و خیییلی لذت بخش بود و الان مرحله ب مرحله دارم هدف گذاری میکنم و هر دفعه یکم اهدافم را بزرگتر میکنم و خیلی برام راحت و لذت بخش شده رسیدن ب هدف

    واقعا ممنون از استاد بزرگوارم استاد بینظیر هستین

    از وقتی وارد سایت شدم دیگه هیچ پیج و هیچ سایت موفقیتی را دنبال نمیکنم و قبول شان ندارم و حرف های هیچکس دیگه ای را بجز استاد جان خودم را نمیشنوم و قبول ندارم شان چون استاد جان همه چی را تمام و کمال توضیح میدن و اصلا جای سوال باقی نمیماند

    امیدوارم که خودم و تمام دوستان عزیز این سایت همیشه در مسیر راستی و درستی بمانیم

    در پناه حق!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1053 روز

    نکته مهم برای من

    هرچه درک بهتری از قوانین کسب نمودم، بیشتر مطمئن شدم که، هرچه توانایی ام در تأیید دستاوردهای به ظاهر کوچک، بیشتر شود و هرچه بیشتر بتوانم ارتباط میان آن موفقیت ها را با قوانینی که آموخته ام بیابم، بیشتر به سمت تجربه موفقیت های پایدار تر و بزرگتر هدایت می شوم.

    زیرا همین کار به ظاهر ساده، پایه و اساس محکمی از باورهای قدرتمند کننده در وجودم می سازد

    پس از مسیر و نتایج کوچکم لذت ببرم

    و ادامه بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    مریم دوستداشتنی گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدایی که مهربانیش همیشگی و رحمتش بی پایان است

    سلام به روی ماه تک به تکتون

    اول یه تشکر کنم از خانم شایسته عزیز بابت دوره گام به گام واین دوره جدید

    خب میخوام بنویسم با شروع این دوره چ اتفاقات خوبی برام داره میفته وانشالله به امید حق ادامه دار هم هست

    اولین اتفاق که از طرف سایت برای اولین بار هدیه بهم تعلق گرفت و کلی ذوق کردم ممنون از شما

    ومن همیشه دوسداشتم جشن کریسمس خارجی هارو از نزدیک ببینم نشد که خارج از کشور برم ولی خدا برام یه سفر خیلی خوب چید اونم موقع جشن کریسمس به شمال کشور به هتل خیلی خوب که اونجا تزیین کرده بودن برای جشن کریسمس بابانوئلم داشت

    چ هتلی چ پرسنلی،چ اتاقی تمیزی ،چ ویویییییی

    ازاون ویورررررررر هااااا بودددد

    اتاقمون یه پنجره بزرگ سرتاسر شیشه داشت با پرده های حریر نازک با یه تراس بزرگ تر ومیز با ویو دریا

    وقتی صبح از خواب بیدار میشدی اولین چیزی که میدی دریای بیکران خداوند بود وقتی میدی فقط خدارو شکر میکردی بابت عظمتش بابت شکوه جلالش

    که چقدر ما در برابر قدرت خداوند قطره ای ناچیز هستیم

    وجالب اینجاس که تو این چند روز اکثر شهرستانها بارندگی وبرف بود جاده ها بسته

    وقتی خودش میچینه جایی بری همه چیز در بهترین زمان ومکان جفت جور میشه

    جاده ها باز که برف ها روی کوه قشنگی جاده رو چند برابر کرده بود ولذت میبردی از این همه فراوانی فقط بادیدنشون شکرگزار بودیم

    هوای شمال رو نگم براتون روز اول آفتابی هوای ملسسسسس و خوشگل آسمون آبی ابرهای سفید پفکی ،یعنی تو این چند روز که ما شمال بودیم فقط یه بار بارون گرفت اون شب بود فرداش هوا شد بهشت اینقدر تمیز و قشنگ یعنی اکسیژن خالص نفس میکشیدی هوا آینه شد

    از محوطه هتل بگم براتون سرسبز زیبا اصلا زرد نشده بودن پرنده ای خوش صدا که این پرنده رو من صداشو خیلی دوسدارم ولی اسمشو نمیدونم چیه اینقد قشنگ آواز میخونه

    تواین هتل چقدر آدمهای ثروتمند امده بودن چ ماشین هایی مول بالایی که توی محوطه پارک نبود هتل خالی میشد پر میشد فراوانیییی

    موقع صبحانه خوردن همه چی بود هرچی فکرشو میکردی به صورت سلف سرویس وجود داشت هر ظرفی خالی میشد دوباره پر میشد ومیگفتم ببین مریم این یعنی فراوانی تمومی نداره چقد دست مردم پول هست چقدر مردم ببین پول دارن پول زیاد هست

    چون قیمت هتلی که ما رزرو کرده بودیم هر آدم معمولی با درآمد پایین ننیتونست اونجارو رزرو کنه وداخل این هتل پراز آدمهای با وضع مالی خیلی خوب بود

    ونگم براتون که میگفتیم خدایا ما نمیدونیم رستوران کجا خوبه کجا تمیزه غذاش خوشمزش

    گفتم خداجون یه رستورانی به ما نشون بده آشپزش خانم باشه تروتمیز باشه غذاش خوشمزه باشه

    رستورانی بهمون نشون داد که عکس یه خانم رو گذاشته بودن نوشته بود هیج جا دستپخت مامان نمیشه آقااااا ما رفتیم چ غذاهای محلی خوشمزه ای

    چ رستوران تر وتمیز و زیبایی چ پرسنل مودبی

    چ خواننده خوش صدایی

    یعنی تواین چند روزه ما هرجا بابت رستوران از خدا هدایت خواستیم دمش گرم چ جاهای خوبی رو بهمون نشون داد

    علاوه بر غذاهای خوشمزه محیط عالی با پرسنل عالی خوش اخلاق

    آخرین شبی هم که رفتیم رستوران دعوت شدیم به اونجا وای نگم براتون این رستوران دو طبقه بود

    بزرگگگگگگ شیک بچه ها باور مشتری اینجا موج میزد،تازه نه مشتری معمولی،مشتریهای ثروتمند که اصلا قیمت براشون مهم نبود دائم در حال سفارش غذا بودن،همونجا گفتم خدایا منم دوسدارم سالنمون همنجوری پراز مشتری بشه نه مشتریهای عادی مشتریهایی که اصلا قیمت براشون مهم نباشه

    یدونه صندلی خالی نبود که بشینی یعنی پر میشد خالی میشد

    با چه قیمتهای فضاییییی ،ولی مردم میومدن اصلا به قیمتها کاری نداشتن بازم تو این رستوران پراز آدمهای ثروتمند بود وچ ماشینهای مدل بالایی که متعلق بود برای هر کدوم از این مشتریها

    و چقدر تحسین کردم صاحب رستوران رو بابت لیاقتی که پیدا کرده با اینکه اصلا غذای خوبی نداشت ولی پراز مشتری بود و چون شب آرزوها بود یه خواننده خوش صدا هم بود اونجا کلی رقصیدیم وشادی کردیم

    همونجا کلی خداروشکر کردم بابت این سفر عالی

    برگشتم که خدارو صد هزاران مرتبه شکر در بهترین زمان برگشتیم باهوای عالی به سلامت رفتیم وبرگشتیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      حسین علمدار گفته:
      مدت عضویت: 3239 روز

      سلام برتو مریم عزیز و دوست داشتنی،

      خیلی خوشحالم برات که اینقدر خوب روی خودت و باورهات کار میکنی.

      طرز نگاهت به اطراف بسیار زیبا و ستودنیه خیلی خوبه که توجه ات رو

      روی نکات مثبت اطراف و اطرافیانت میذاری و همین موضوع پاداش

      داشتن این جنس تجربیات را برایت در زندگی خواهد داشت.

      من خودم از زمانی که تونستم یکم بیشتر روی دیدن زیبایی های

      اطرافم و اطرافیانم و آدم ها کار کنم و دنیا رو از دریچه زیبایی هاش ببینم،

      جهانم تغییر کرد روابطم با دیگران به طور استثنایی زیباتر بهتر و آرام تر شد،

      همه ی آدمهایی که باهاشون برخورد میکنم بهم میگن چقدر دوست داشتنی هستی

      این موضوع خیلی احساس خوبی برام ایجاد میکنه…

      اینطوری برات بگم که وقتی میرم خرید فروشنده ها بهم تخفیف بیشتری میدن

      باهام احساس راحتی بیشتری دارند و سعی میکنند که باهام دوست بشند و ارتباط

      بیشتری بگیرند این موضوع بهم کمک کرده که اطرافیان و هرکسی که میشناستم

      یا حتی نمیشناستم دوست داره یه کاری برام انجام بده باحاله برام.

      از درون واقعاً تغییر دادم خودمو واقعاً زیبایی ها رو در دیگران میبینم

      و همین موضوع باعث شده که همه رو خیلی دوست دارم از صمیم قلب

      وقتی این موضوع رو درک کردم اشتباهات یا خطاهایی که از دیگران میبینم

      دیگه اذیتم نمیکنه و دلیل اونو میدونم این که اون آدم هنوز به رشد کافی نرسیده

      و تو اون موضوع هنوز بالغ نیست به همین خاطر خطا ها و اشتباهات دیگران

      برام مثل قبل زننده نیست و احساس میکنم به درک درستی در این موضوع رسیدم.

      خلاصه که کامنتتو خوندم کلی کیف کردم دوستداشتنی خانم امیدوارم تو همه عرصه های زندگیت بدرخشی، این کامنتم نوشتم هم برای یادآوری موضوع تمرکز روی نکات مثبت زندگی خودم که چه تاثیرات مثبتی داشته تا الان برام چون نوشتن باعث میشه فکر کنم بیاد بیارم و باورم قوی تر بشه.

      هرچند بعضی اوقات آدم میره تو جاده خاکی اما لرزه گیرهایی رو برای خودم کنار این جاده گذاشتم

      که خیلی زود برگردم به جاده اصلی، خیلی خوش حالم از آشنایی با شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مریم دوستداشتنی گفته:
        مدت عضویت: 1920 روز

        سلام حسین جان

        ممنون از کامنت خیلی خوبت،خیلی ذوق کردم تحسینم کردین این تشویقارو سعی میکنم به خودم یادآوری کنم همینجوری به نوشتن ادامه بدم نه برای تایید وتحسین دیگران برای یادآوری به خودم، من خیلی اهل کامنت نوشتن نبودم ولی از وقتی متعهد شدم روی خودم کار کنم شروع کردم به نوشتن وچقدر به قول استاد این نوشتن خوبه،باعث میشه دوباره توجه کنی به اون نکات مثبتی که نوشته بودی

        وتحسین میکنم شمارو بابت عملگراییتون،وتتایج خوبتون

        انشالله که خداهدایت کنه کمکمون کنه قوی تر با اراده تر این مسیر و تا آخرادامه بدیم

        مسیرتون پرنور وهموار دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مینو گفته:
      مدت عضویت: 1509 روز

      سلام به دوست عزیزم مریم دوستداشتنی

      امیدوارم حال دلت عالی باشه

      خیلی خیلی از شرح و توصیفی که نوشتی لذت بردم جالبه که امسال خیلی دوست داشتم پاییز رو برم شمال ولی انگار نتونستم جذبش کنم ولی با خوندن کامنت شما یاد گرفتم که فرکانس خواسته ام رو قشنگتر و جذابتر به جهان ارسال کنم تا بتونم اینجور شرایطی رو که شما تجربه کردیم تجربه کنم

      ممنونم ازت دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مریم دوستداشتنی گفته:
        مدت عضویت: 1920 روز

        سلام مینو جونم

        ممنون از اینکه برام پیام گذاشتی

        بهت پیشنهاد میکنیم حتما پاییز وزمستون شمال رو تجربه کنی که بی نظیره

        منم اولین بار بود رفتم وهمیشه دیدم خیلی فرق داشت بخاطر سرما برف

        ولی وقتی رفتم کلا ماجرا تغییر کرد

        مسیرت پورنور وهموار قشنگم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مصطفی ابوطالبی گفته:
      مدت عضویت: 538 روز

      سلام مریم عزیز

      چقدددر عالی نوشتی نکات مثبت مسافرتتون رو واقعا من لذت بردم از خوندنش من دوبار کامنتت خوندم دفعه دوم با تجسم میخوندم منم لذت بردم از نوشتهات منم این خواسته برام شکل گرفت که خدایا منم می‌خوام و منم میتونم ثروتمند بشم و مسافرتهای عالی برم

      نمی‌دونم باورت میشه یا نه من یه لحظه حس کردم اون جایی که نوشتی چه غذاهای خوشمزه ای یعنی نگم برات چه لذتی بردم از کامنتت

      تحسینت میکنم مریم جان که اینقدر خودت کار کردی که فقط تمرکزت رو زیباییها هست

      تحسینت میکنم که در طول مسیر از خداوند بابت خواستهات نشونه میخواستی و این یعنی توحید همه چیزه و اگر ما به خدا بسپاریم خودمون رو و روی اون حساب کنیم بهشت رو میتونیم تجربه کنیم مثل شما که رفتید مسافرت شمال و خیلی بهتون خوش گذشت

      برات آرزوی ثروت سلامتی خوشبختی آرامش و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1663 روز

    به نام خدا

    عرض سلام دارم خدمت استاد و اعضای سایت

    استاد از شما نهایت تشکر رو دارم بخاطر این آگاهی های ارزشمندی که هر روز در اختیار ما قرار میدین

    مسئله باور مهم ترین چیز برای بوجود آوردن هر خواسته ای هست که در وجود ما شکل میگیره و در راه رسیدن به خواسته ها و برای ساختن باورهای قدرتمند ما باید الگوهایی از افراد موفق رو داشته باشیم و چه الگویی بهتر از استاد عباسمنش که نتیجه باورهای مناسبشون رو به وضوح میتونیم تو زندگیشون ببینیم استادی که با ایمان باورهاشو در عمل به کار برده و نتیجش رو دیده و باز هم هر روز داره میبینه استاد من خیلی خوشحالم که شاگرد شما هستم و اتفاقا با وجود اینکه سالهاس من با شما هستم و در زمینه قوانین بدون اغراق میگم که من فقط به حرفهای شما ایمان دارم و نمیتونم به حرف استادی دیگه گوش کنم ولی با وجود این من هنوز در یه سری موارد ذهنم مقاومت نشون میده و اون باورها چون سالهاس که در ذهنم هستن و مثل سیمان به ذهنم چسبیدن زمان میبره که تغییر کنن چون یه شبه به وجود نیومدن که یه شبه تغییر کنن و میدونم که باید مثل شما فکر کنم و باور کنم تا نتیجه بگیرم و برای تغییر اون باورها باید تکامل رو طی کنم ولی استاد شاید باور نکنید ولی من تو این چند روز به این نتیجه رسیدم که درستی هر باوری رو باید از وضعیت کنونی بفهمم و اینکارو باید بدون تعصب و تکبر باید درک کنم نتیجه باورهای شما نتیجه اون ایمان و توحیدی که در عمل به کار بردین و به کار میبرین اینه که زندگیتون سرشار از نعمت و ثروت و رابطه عالی و هر آنچه آرزوشو دارین هستش اگه در باورهای شما کوچکترین خللی بود پس باید نتیجشو در زندگی میدیدین در حالی که خواسته هاتونو دارین زندگی می‌کنید این نشونه باورهای درست شماست و اگه من بخوام شمارو استاد خودم بدونم باید تمامی باورهای شما رو باور کنم تا به نتیجه برسم و به گفته خودتون ایمانی که به عمل نیاید حرف مفته و اعتبار تمامی این حرفا برمیگرده به خداوند که منو به این مسیر هدایت کرد

    خدایا هزاران بار شکرت بابت بودن در این مسیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    مریم رنجبر گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استادعزیزم وخانم شایسته ی عزیز دوستان همراه وهم مسیر …..

    استاد در مورد اینکه چطور بااستفاده از باورهای توحیدی به خواستشون رسیدن میگن

    ((آگرمن فقط قدرت رو به خداوند بدم وازهمه ی آدم ها قدرت رو بگیرم بدم به خداوند.قدرتی که تووجود منه وتو وجود همه هست .که به هممون این تواناییهارو داده .وروی کسی حساب نکنم میتونم خیلی سریع پیشرفت کنم .خیلی سریع به خواسته هام برسم .میتونم خیلی سریع ازهمه لحاظ موفقیت های رو کسب کنم .

    وهنوزم فکرمی‌کنم مهمترین اصل: همین اصله ..

    هرچقدرم نگاه میکنم توی زندگی افراد موفق اصلا فارغ از این و مذهبی که دارن میبینم اون ویژه گی توحیدی بودن که قدرت رو به عوامل بیرونی ندادن دوست خودشون نگهداشتن اون باعث شده که به این موفقیت ها برسن ….

    وواقعا سرعت موفقیت رو هزاران برابر می‌تونه بکنه

    البته این باور توحیدی بایدروش کاربشه هی اولش ذهن آدم مقاومت می‌کنه

    ولی وقتی هی کارمیکنی هی، کارمیکنی ،نتایج تغییر می‌کنه وهی روند رشد بیشتر وبیشتر میشه ……))

    من وقتی این سری همین یه ماه پیش ازمسیرم دور شدم .البته خیلی آرام آرام این اتفاق افتاد ..

    وقتی به خودم آمدم دیدم شرایطی که تواین مدت با انجام تمریناتم اونقدر خوب پیش رفته بود همه ازبین رفت ودچارترس و نگرانی شدم جوری که یادم نمی‌آمد اصلا از کجا چه جوری شروع کردم ….

    وهمش فکرمیکردم‌ من یه کاری کرده بودم اوضاع بهتر شده بود یه کارفیزیکی …..

    چند روز نشستم با خودم با خدا صحبت کردم همش داشتم تقلا میکردم .بعد یه جایی واقعا کم آوردم گفتم خدایا واقعا دیگه نمی‌دونم چیکارکنم نمی‌دونم بهم بگو وخیلی گریه کردم وازاینکه اینجوری ازمسیرم دور شدم خیلی ترسیدم ……

    اما خدا بینهایت مهربانه گفتم خدا اصلا هرچی میخواد بشه بشه من ترودارم چرا دارم میترسم نگران میشم مگه میخواد چی بشه می‌دونم که خودم این شرایط رو خلق کردم با ناشکری کردن با عجله کردن دور زدن قانون ومهمتراینکه روی خودم حساب کردم ….

    ولی العان می‌خوام رو توحساب کنم فقط تو،

    ومن اعتراف میکنم خدایا من هیچی نیستم عقل من اندازه ی نوک دماغمم نیست تومنو هدایت کن تومسآئلمو حل کن ….

    وبه لطف خدا قلبم آروم شد وخیلی سریع شرایط بهتر شد ومن نشونه ها رو به وضوح دیدم وواقعا اشک ریختم …

    استاد این اصل مهمترین واصل ترین اصله وچقدر شمارو تحسین میکنم برای درکتون وتعهدتون وثابت قدم‌موندن تواین اصل رو

    وازخدامیخوام تابهم کمک کنه من هم تودرک این اصل مهم که همه چیزه همیشه ثابت قدم باشم وبهش عمل کنم

    وقدرت رو ازهمه بگیرم روی خودم وذهنم حساب نکنم من معجزه این اصل رو دیدم انشالله که من هم جزو افرادی باشم که تو این اصل وعمل کردن بهش ثابت قدم باشم خدایا شکر به خاطر قوانین عادلانه ای که برامون قراردادی …..

    مورد بعدی این بود که استاد گفتین اگر کاریو که بقیه میگن انجام نمیشه ..شمارفتین وانجامش دادین که ببینین همه‌چیز شدنیه امکان پذیر….

    استاد وقتی به این جمله تون فکرمی‌کنم میبینم هیچ وقت سعی نکردم این جوری به مسآئل نگاه کنم

    چون خودمو باورنداشتم ومیترسیدم برم ونتونم انجامش بدم بقیه بهم بخندن ومسخرم کنن ودرواقع نداشتن اعتماد به نفس وعدم خودباوری وترسها باعث میشن من تجربه نکنم ازشکستم بترسم چراچون حرف بقیه برام مهمه ….

    هنوزم توش پاشنه آشیل دارم ….

    ولی یادمه وقتی ورزش رو شروع کردم بقیه فکرشم نمی کردن من نتیجه بگیرم چون بودن خانمهایی دراطرافم که سالهای سال میرفتن باشگاه ولی هیچ تغییری نکرده بودن هرگز …

    اما من باعشق وپشتکار ادامه دادم العانم دارم میدم

    وگذشته ازاین نتیجه خوب فکرهم نمی‌کردن من مربی بشم ووارد این مسیر بشم …

    ویا گواهینامه بگیرم ویا ادامه تحصیل بدم دیپلمموبگیرم وحتی همین کارکردن روی تغییر باورهام …

    البته العان که دارم اینارو میگم برام واضح شد وقتی خودم خودمو باورنداشته باشم دوست نداشته باشم

    همه چیز بیرون ازمن درون منو به خودم منعکس میکنن

    در واقع اون دیگران درون منو به خودم بازتاب میدادن …..

    خوب اینها کاری‌هایی بود که واقعابرای منی که ازهمه چیز میترسیدم یه چالشی بود برای خودش وحالا که به روند اون اتفاقات فکرمی‌کنم چقدر تجربه کسب کردم لذت بردم باادمهای جدید آشنا شدم وارد محیطهای جدید شدم ومهمترازهمه خودمو باورکردم که میتونم ….

    البته اینم بگم استاد من چندسال پیش که دخترم کلاسهای قلم چی می‌رفت یه روز رفتم پیش پشتیبان دخترم ایشون خیلی خانم مهربان دوست‌داشتنی بودن وبرای اولین بار ازیه آدم شنیدم که هوش من رو توانایی من رو تحسین کردن اونقدر با اطمینان بهم گفتن شما زن واقعا باهوشی هستین من پذیرفتم و رفت توی وجودم شاید باورتون نشه من هنوزم که هنوز اون جمله رو باخودم تکرار میکنم وبارها اینو برای همه تکرار کردم

    وهربارکه دوباره میگم بهم احساس خودباوری بیشتری میده ..واقعا ازاون خانم سپاسگذارم .به خاطر اون جملات که شاید اون لحظه اون ساعت اونجا باید میشندیدمش خدایا شکرت …..

    مورد بعدی توی صحبتهای نابتون …

    گفتین من روی یک ریل ثابت حرکت نمیکنم .جوری که همه چیز گل وبلبله توزندگیتون …

    بلکه دوست دارم تجربه های متفاوت داشته باشم .دوست دارم سرک بکشم به جاهای غریبه دوست دارم خودمو کشف کنم .جهان اطرافم رو بیشتر کشف کنم.

    بنابراین این حرکت تووجود من همیشه بود و انشالله که خداکمکم کنه که همیشه هم باشه وهیچ وقت ثابت نشه ..

    وقتی به این جملات توجه میکنم وشمارو میبینم که حرفهاتون باعملتون یکیه واقعا تحسینتون میکنم ..

    چون من همیشه سعی کردم توی یک دایره امن زندگی کنم

    سعی نکردم پامو کمی دارازترازمنطقه امنم بزارم واسه همین

    وقتی باچالشها و مسآئلی توزندگیم روبه رو میشم

    دست پاچه میشم ونگران میشم مبادا هرآنچه که در این منطقه ی امنم جمع کردم ازبین بره …

    ودقیقا این اتفاق برام‌افتاد استاد …

    آدمهایی مثل من که جرات خطرکردن ندارن همیشه ضرر میکنن

    وهرانچه هم ساختن رو ازدست میدن

    چون لذت تجربه کردن وخطرکردن وکشف کردن این نعمت خدادادی که خدادردرون تک تک ماقرارداده رو نادیده گرفتم ..

    چراون ترسها بی‌ایمانی شرک باعث شدن من اینجوری باشم واین یه واقعیته

    اگه به همین روند ادامه بدم قطعا تا اخرعمرم هم فایل گوش کنم زندگیم تغییر نمیکنه …

    خدایا ازت می‌خوام بهم کمک کنی هدایتم کنی تا هرروز بتونم یه مقداری از تیره امن زندگیم بیرون برم خودم رو تجربه کنم کشف کنم

    ببینم اصلا توانایی من چقدر؟

    مورد بعدی ازکلام‌تون که گفتین …

    به این دلیل که اول باورهام رو درست کردم و باورها نتایجشو بهم نشون داد و آرام‌آرام هم محیط زندگیم عوض شد ..چرا؟

    چون ازهمون جایی که بودم لذت بردم و جهان هم هی منو به جای بهتر و بهتری هدایت کرد…..

    خوب استاد جان من خیلی وقتها پیش قبل از آشنایی باشما خیلی زیاد در مورد محیط زندگیم‌غرمیزدم

    زیباییها ونعمتهای اطرافم رو‌بهش توجه نمی‌کردم وفکرمیکردم اگه محیط زندگیم عوض بشه منم تغیبرمیکنم وکلی ازاین نوع باورها …..

    اما وقتی با شما ودیدگاه شما واون اصل قانون سپاسگذارم آشنا شدم ..

    واقعا هربار به آسمان نگاه میکنم قشنگتر ازروزقبلشه

    انگار من تازه چشمم بینا شده و دنیای اطرافم رو‌دبدم ..

    قشنگی آسمان ابرها درخت‌ها برگهاشون صدای پرنده ها دیدن گلها مزرعه ها دیدن بچها دیدن مغازه ی پرازنعمت این همه امکانات ازخونه زندگی ازهمه چیز برام وضوح بیشتری پیدا کرد

    استاد من محیط زندگیم عوض نشد وقتی نگاهم تغییر کرد به محیط زندگیم

    همه چیز زیبا شد زیبا بود من چشمام بازشد

    استاد باورتون میشه که تواین دو سه سال چقدر امکانات و خدمات ورسیدگی به روستامو بیشتر شد وقتی شروع کردم به سپاسگذاری کردن دیدن نعمتها واونهارو هربارتحسین کردن حتی تواین روستای کم جمعیت باشگاه ورزشی خیلی عالی باامکانات و خدمات خوب ارائه کردن

    یعنی ازلحاظ‌ زیبا سازی تمیزی

    اصلا استاد یه آدمهایی آمدن دارن برای این روستا زحمت میکشند که به خدا ماهن ماه آدمهای بینظیر خوب شریف خدایا هزارمرتبه شکرت ..

    استاد باورتون میشه من اصلا اینجا بیرون نمی‌رفتم وهمش به دنبال جاهای دیگه برای تفریح چاینا بودم چون اینجا و قبول نداشتم

    اما خدا خودش می‌دونه العان واقعا باتمام وجودم ازقدم‌زدن تواین روستای بینظیر لذت میبرم وهمش میگم خدایا چقدر امروز همه جازیباتر شده …

    البته که خیلی جای کاردارم تا مثل شما بشم استاد قشنگم ..

    ولی می‌دونم این جای پای شماست که من دارم توش قدم برمیدارم منم به مثل شما با طی کردن تکاملم به جاهای زیباتر هدایت میشم ..

    ولی العان ازاینجادارم لذت میبرم ممنونم استاد که بهم یاددادی چطورزندگی کردن ولذت بردن ازداشته هام رو یادبگیرم ….

    استاد جان خانم شایسته عزیز ازتون سپاسگذارم که این پروژه ی بینظیر رو شروع کردیم تا من فرصتی دوباره داشته باشم برای بهترشدن باورهام ..

    از اونجایی که من از صحبتهای استاد نت برداری کردم ادامه مطالب رو توی یه کامنت دیگه می‌نویسم تا این کامنت طولانی نشه …

    استاد قشنگم مریم جان عزیزم دوستتون دارم در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سعیده سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز

    راستش خیلی وقت بود کامنت نگذاشته بودم روی سایت و چون الان یک مدتی است که دوباره فایل های مصاحبه را از سر گرفتم تصمیم گرفتم یک ردپایی از خودم بر جای بگذارم من بیشتر دوست دارم در مورد سوال اول دوستمون که در مورد توحید پرسیده بودن صحبت کنم من این روزها همش دارم به این کلمه بر خورد می کنم چون هر چقدر جلوتر می روم می بینم ریشه همه باورهای ما بر می گرده به شرک های مخفی که تو وجودمونه و اینکه قدرت می دهیم به عوامل بیرونی من خودم روی هر باوری تو هر زمینه ای که کار می کنم چه روابط چه ثروت چه احساس لیاقت می بینم ریشه اش بر می گرده به توحید و واقعا چقدر این شرک به همون اندازه که مخربه مخفی هم است و خوش به حال کسانی که باورهای توحیدی قوی دارند چند وقت پیش داشتم نتایج یکی از بچه های سایت رو که داشتند در مورد توحید و رابطه بی نظیرشون با خداوند صحبت میکردند که من یکی که واقعا حسودی ام شد به رابطه اش با خدا و اینکه چقدر خوب خدا را درک کرده بودند و شناخته بودند این دوست عزیزمان می گفتند من هر موقع با یک ناخواسته ای تو مسیر رسیدن به خواسته هام روبرو میشم فورا به خودم میگم که برو روی باورهای توحیدی آت کار کن چون همه چیز خداست و چقدر خوبه که ما بتوانیم از همون اول تصویر خوبی از خداوند را تو ذهن آمون ایجاد کنیم به امید روزی که انشاالله همگی امون بتوانیم توحیدی عمل کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    به نام خداوند زیبایها

    سلام و درود خدمت استاد و مریم جان

    وقتی رو خدا حساب کردم کارهام نفهمیدم چه طوری انجام شد با قانون تکامل با احترام به زمان با نرفتن به جمع های که برام سودی نداشت با قضاوت نکردن با صداقت

    فهمیدم هر چقدر روی خودت کار کنی نتیجه همون میشه اگه بیشتر کار کنی بیشتر نتیجه میگیری کم کار کنی کمتر نتیجه میگیری

    قانون با کسی شوخی نداره

    هر چیزی قانونی داره خداوند هم قانون خودش و داره

    امروز رفتم خونه مادرم بعد از ظهر تا ساعت هشت زمان تعیین کردم چون نمی خواستن برم توی حرفهای منفی اون هم به احترام مادرم حرفی میزدن می پیچوندم

    گفتم از خبرهای خوب بگید خلاصه خوش گذشت هدیه گرفتم شام خوردم برگشتم

    احترام به زمان یعنی پیشرفت یعنی رشد یعنی ثروت

    مدار بالاتر همینه

    به امید خدا قصد دارم همیشه تکامل طی کنم رشد کنم و پیش برم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: