مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)

668 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1545 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم.

    تسلیم بودن در برابر خداوند به این معنا هست که یک نیرویی ماورا و قدرتمند تر از نیروهای جهان وجود داره که اگه باورش کنیم و بهش ایمان داشته باشیم ما رو به مسیرهای درست هدایت میکنه. به سمت آدم‌های درست هدایت می‌کنه، به سمت اتفاقات و موقعیت‌های درست هدایت می‌کنه.

    نشانه‌ی تسلیم بودن داشتن احساس خوبه، داشتن احساساتی مانند شرک ورزیدن، ترسیدن، نگران بودن، عصبانی بودن، غصه خوردن و .. نشانه‌هایی هست که میگه ما تسلیم خداوند نیستیم. نشانه تسلیم خداوند بودن احساس آرامش هست. اگه به این احساس برسیم یعنی تونستیم در اون لحظه تسلیم باشیم

    تسلیم بودن در برابر خداوند بزرگ نکنیم برای خودمون و اینطور فکر نکنیم که ما باید در همه‌ی لحظات زندگیمون تسلیم خداوند باشیم چون خیلی سخته و حتی نمیشه ادعا کرد که یک ساعت توانستیم تسلیم محض خداوند باشیم و اینطوری نیست باید تلاش کنیم و سعی کنیم که تسلیم باشیم و به میزانی که سعی میکنیم هی هر بار بهتر و بهتر میشه.

    در مورد مثالی از تسلیم بودن در برابر خداوند که من دارم و نتیجه‌اش رو گرفتم میتونم زمانی رو به یاد بیارم که با توحید آشنا شدم و اینکه فقط باید روی خدا حساب باز کنم، پس از گرفتن نتایج کوچک و بزرگ از آگاهی فایل‌های استاد که بارها و بارها گوششون میکردم و دیدگاه توحیدی در من قوی و قوی‌تر میشد، من مسائل مختلفی در زندگیم داشتم و یکی از اون مسائل یک ایراد شخصیتی بود که داشتم (البته هنوز باید روش کار کنم که به قبل برنگردم و پاشنه آشیل هست) و یادم هست که در اون دوران از خدا خواستم که خدایا من واقعا ناتوان هستم ولی از تو میخوام که این مسئله‌ی شخصیتی من رو حل کنی. مگه تو نگفتی قدرت همه چیز در دست من هست و هر خواسته‌ای که بخوایم رو برام انجام میدی اگر فقط روی تو حساب کنیم؟ خب من روی تو حساب میکنم و این مسئله‌ی شخصیتی من رو حل کن. چون مسئله‌ای که من داشتم یک شبه بوجود نیومده بود که یک شبه هم از بین بره خداوند کار درمان من رو شروع کرد و من رو خود به خود هدایتم کرد به سمت شرایط و اتفاقات و آدم‌هایی که وارد زندگیم شد که ابتدا نمیفهمیدم چرا این اتفاقات برام می‌افته ولی بعدا فهمیدم دقیقا همه‌ی این اتفاقات و آدم ها و شرایط بر اساس درخواست من از خدا بوده که وارد زندگیم شده و اومدن که این مشکل حل بشه. یادم هست حتی آماده سازی دوره‌ی شگفت انگیز سفر به دور آمریکا هم بنا به خواسته‌ای که من داشتم از خدا برای حل مسئله‌ی شخصیتم اومد توی زندگیم و خانم شایسته بهشون الهام شد که اون برنامه رو آماده کنن و من اونجا بود که فهمیدم چقدر تمرکزم و کانون توجه ام روی این مشکل هست و حس بد دارم و باید روی نکات مثبت تمرکز کنم و انقدر روی این مشکل تمرکز نکنم و حتی الگوهایی که در اون سفرنامه به من داده شد و من بهشون توجه کردم و تحسینشون کردم که باعث شد این جنس از توجه باعث قدرتمند تر شدن حل مسئله‌ی شخصی من بشه که خانم شایسته مطمئنم روحشم از مشکل من باخبر نبوده ولی خدا بهشون الهام کرد و در زمان و مکان مناسب قرارشون داد که به من الگو برای حل اون مسئله بدن و من قبلش عمده توجه‌ام روی مشکل بود و روی این که این مسئله حل نشدنی هست چون بارها ازش شکست خورده بودم ولی داشتم ادامه میدادم. خلاصه در یک پروسه تکاملی چند ساله مشکل شخصیتی من به شدت بهبود پیدا کرد و آموزش‌هایی سر راهم قرار داده شد – به قول استاد میگه شما روی هدف خودت تمرکز کن اگه آگاهی ای نباشه در فایل های ما که تو بهش نیاز داری خداوند از بی نهایت طریق اون آگاهی رو به تو میرسونه – و این اتفاق هم افتاد و من به سمت آموزش‌هایی هدایت شدم که اون مسئله‌ی من رو حل میکنه. الان واقعا بهتر شدم ولی هنوز ایراداتی دارم و باید برای درمان این مشکل شخصیتی هنوز تلاش بکنم که به عقب برنگردم و همیشه در مسیر درست بمونم و 2 تا منبعی که واقعا بهم کمک کرده سفر به دور آمریکا و همچنین آموزش‌هایی هست که بهش هدایت شدم. این اتفاق در زندگی من چطور ایجاد شد؟ با تسلیم بودن در برابر خداوند. که خداوند دستانش رو میفرسته و خداوند از وعده‌ی خودش تخلف نمیکنه. اینکه فقط از اون نیرو بخوای که کمکت کنه و ایمان داشته باشی بهش که اون نیرو هر کاری رو و هر مسئله‌ای رو میتونه حل کنه و همچنین رها هم باشی و هی نگی چی شد چی شد تا خداوند کارش رو انجام بده و به درخواست تو پاسخ داده بشه. البته برای من چند سال حل این مسئله زمان برد چون ایرادات خیلی زیادی در من بود و هنوزم هست و باید روش کار کرد همیشه و همیشه. پاشنه آشیل هیچ موقع خوب نمیشه همیشه باید روش کار کرد.

    در مورد تسلیم نشدن در برابر مشکلات اول از همه باید این رو بدونیم که مسائل و مشکلاتی که برای ما بوجود میان اومدن که ما رو رشد بدن و قوی‌ترمون کنن و اگر حلشون کنیم بزرگ میشیم و به بسیاری از خواسته‌هامون میرسیم مثل استاد که با حل مسئله تکرار دوره‌های حوصله سر بر حضوری هدایت شد به سی دی و دی وی دی بعد هم سایت اینترنتی و کلا مسئله‌ی اون همه پول و انرژی و زمان و .. ای که صرف میشد حل شد و در ضمن باعث شد یک عالمه مهارت یادبگیره که به پیشرفت کاری و زندگی اش کمک فراوان کرد مثل نحوه‌ی برخورد با مشتریان ناراضی در بحث فروش. دوم هم اینکه باید به مسائل مثل یک بازی کامپیوتری نگاه کنیم و به شکل یک معما لذت بخش که آیا ما اصلا میتونیم این مسئله ای که در زندگیمون بوجود اومده رو حل کنیم؟ مثل مراحلی که در انجام یک بازی طی می‌کنیم و مثلا در یک بازی سودوکو می‌تونیم اعداد رو درست تشخیص بدیم در مدت زمان مشخص؟ اگه راهی براش پیدا کنیم میریم مرحله بعدی و لول آپ میشیم. در مورد مسائل زندگی هم باید اینطور فکر کنم که این مثل یک بازی کامپیوتری و یک معما هست. اگه حلش کنم و راهی براش پیدا کنم صعود میکنم به یک پله بالاتر و رشد میکنم و آماده میشم برای بهتر حل کردن مسائل بعدی زندگی.

    دوستتون دارم. امیدوارم شاد و پیروز سلامت و پر از انرژی‌های خوب الهی باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    حمید جاوید گفته:
    مدت عضویت: 3278 روز

    با سلام به همگی

    استاد عزیز باز هم شما و این داستان تکراری الهامات دقیق خداوند که باعث میشه دقیقا آنچیزهایی رو به زبان بیارید که برای رشدمون لازمه. دیشب تو صفحه دوره راهنمای عملی نوشتم که خدارو شکر حالم خیلی خوبه و این روزها حس میکنم که مدارم بالاتر رفته. چون دیکه بهتر از قبل میتونم روی نکات مثبت هر لحظه متمرکز باشم و میتونم زمان های بیشتری با خدا صحبت کنم و اجازه بدم توجهم به الهامات قلبم باشه تا نجوی ذهن، اما با این حال شرایطی که فعلا وجود داره بستر مناسبی بود که بخواد نجوی شیطان به جای توجه به نکات مثبت بمباران ورودی هامم بشه. امروز صبح باز هم میخواست این اتفاق بیافته اما خدارو شکر همون طور که گفتم این چند وقته بهتر از قبل میتونم افسار ذهنم رو بگیرم و ب سمت خواسته هام ببرمش. واس همین بهتر از قبل احساسم رو خوب نگه میدارم و البته این فایل شما هم که تازه توضیحاتش رو خوندم تایید حرفای اولم ت و این کامن بود که این قصه شیرین تکراری بازم پیش اومد که خداوند هدایتهاش رو به وسیله شما به ما وحی کرد که بدونیم باید تسلیم هدایت خداوند باشیم و بدونیم که افراد متوکل و با ایمان و با تقوا

    به دلیل چنین حدی از پذیرش، توکل و تسلیم در برابر قوانین است که لاخوف علیهم و لاهم یحزنون شده اند.

    به دلیل چنین حدی از تسلیم بودن در برابر خداوند است که آگاهانه مراقب ورودی های ذهن شان هستند و همواره به هر مسئله ای به گونه ای نگاه کنند که به احساس خوب برسند. به همین دلیل است که الا بذکرالله تطمئن القلوب هستند.

    خداوند برای من کافی است

    شاد باشید (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1918 روز

    به نام الله

    سلام به همه عزیزان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم که میتونم باز از فایل های زیبای شما استفاده کنم و درک کنم و بپذیرم میشود جوری دیگر به مساله ها نگاه کرد و جوری دیگر از پس مساله ها بر امد و قوی تر شد

    یادمه اوایلی که با اینجا اشنا شده بودم ی سری خواسته های کوچک البته اون موقع خیلی بزرگ بود برام رو روی کاغذی کوچک برای یک ماه مینوشتم و البته الان هم این کار رو میکنم

    خوب اون موقع و الان اصلا برای ذهنم و برای شرایطی که درش بودم قابل قبول نبود که میشه به این ها رسید میشه این بدهی رو داد میشه این مقدار خرید رو کرد و از این قبیل موضوعات ولی میگفتم من نمیدونم قانون اینه خداوند همه چیز رو درست میکنه و کم کم اون مساله ها که حل میشد به خودم میگفتم خدایا شکرت دیدی شد

    باید باز فایل ببینم باید روی خودم کار کنم باید تمرکز بزارم باید بیشتر انفاق کنم باید ایمانم رو نشون بدم و انجام میدادم ویادمه اونقدر روی بحث توحید کار میکردم و کار کرده بودم که اولا

    خودم رو بزرگتر از مساله ها میدیدم

    دوما اون ایمان و اون احساس اتصال قوی به نیروی برتر که بهم میگفت من انجامش میدم

    منم صاحب قدرت منم صاحب اختیار منم صاحب فضل باعث میشد که خود به خود به راحتی اونا حل بشن

    یادمه توی بیمارستان بچم میخواست به دنیا بیاد و گفتن که این بچه مشکل داره و باید بره فلان بیمارستان بستری بشه

    اولا هزینه اون بیمارستان کلی برام سنگین بود و بعدش اون احساسم بهم میگفت الانه باید خودتو نشون بدی الان باید ایمانتو نشون بدی یاد داستان ابراهیم افتادم اونجا که بچشو رها کرد و گفت خدایا خودت نگهدارشون باش

    خیلی اطرافیان باور داشتن به اینکه پرستارا درست میگن بنا به باور های خودشون و منو میخواستن تحت تاثیر قرار بدن

    اما اون شاکله ذهنی اون ایمانه داشت میگفت الان باید خودتو ثابت کنی

    ی لحظه برگشتم گفتم اقا اون برگه رضایت نامه رو بدید من امضا کنم هر اتفاقی افتاد خوش افتاد

    و ارام شدم و همینو گفتم دیدم ی نگاهی بهم کرد و ادامه ماجرا که همه چیز به نفع ما تموم شد و خدارو شکر هیچ مساله ای هم نداشت

    حالا نمیخواستم وارد این مساله بشم اما نمیودی از اعتماد و ایمان بود برام این مساله و چطور درها باز میشن بعد این که میسپاری همه چیز رو به خداوند

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربانم

    سلام به استاد عزیزم ومریم جانم ودوستان نازنینم

    تسلیم،تسلیم شدن در برابر خداوندم وهمه چیز رو به خودش سپردن بدون هیچ نگرانی وناراحتی با توکل وایمان وخیال راحت همه کار هارو بسپاری به خداوند وتسلیم نشدن در برابر مشکلات ومسئله ای که واسمون پیش میاد.

    استاد چقدر قشنگ با تضاد زندگیتون کنار اومدین وبا حل کردنش هم به رشد وپیشرفت خودتون کمک کردین هم به دانشجوهای اون دوره تون وهم الان به ما،که چقدر درس گرفتیم از این موضوع.

    اینکه نگاهمون نسبت به تضادهای زندگیمون به شکل حل مسئله یا معما وبازی باشه واین نگاه چقدر بهمون کمک میکنه تا راحت تر اون مسئله پیش اومده رو حل کنیم ودر آخر باحلش چقدر به رشد وپیشرفتمون کمک میکنه وکلی بزرگ میشیم.

    واین نگاه که تضادها میان تا ما رشد کنیم ونتیجه های بزرگتری از زندگیمون بگیریم چقدر بهمون کمک میکنه تا راحت تر مسئله زندگیمونو حل کنیم.

    سپاسگزارم استاد عزیزم که هر کلمه وهرجمله ای که از شما می‌شنوم درونش پر از درس و راه حل،طی کردن مسیر زندگیست،از اعماق وجودم ازتون سپاسگزارم انشاالله هرکجا که هستین شاد وسالم موفق باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 488 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    گام دوازدهم از پروژه ناب مهاجرت به مدار بالاتر

    تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی اینکه یک نیرویی برتر در جهان من را هدایت می‌کند، نیروییکه من را خلق کرده ، نیرویکه تمام جهان را مدیریت می‌کند، پس زنده گی من را نیز هدایت کرده میتوند ، تسلیم او هستم هر چه که بگوید میگم چشم ، و نگران مسائل و مشکلات نمیباشم ، غصه نمیخورم ، می‌دانم که خداوند بر احوال من آگاه است ، و این مسائل و مشکلات به خوبی من تمام می‌شود ، قرار است که از طریق مشکلات یاد بگیرم که چه کنم . تسلیم بودن یعنی احساس خوب و احساس آرامش دائمی داشتن در برابر پروردگار عالم .

    من اگر از خودم بگم روزهای که حال خوب داشتم بعدش خیلی عالی تمام شده برم ، اما اگر حالم خوب نبوده ، اتفاقاتی بد افتاده . و این خیلی مهم است که حال خوب داشته باشیم ، چند روز پیش اسم یکی دوستانم زیاد بیادم می‌آیید و بعد در بعضی جاها میدیدم که اسمشان نوشته میبود . تا این حد قانون درست است.

    حلال مسائل بودن را باید بگیریم، باید یاد بگیریم که در وقتی مشکلات تسلیم پروردگار عالم باشیم، نه تسلیم مشکلات . و بعدا خداوند راه هارا می‌گویید. و در اخیر میگیم که چقدر خوب شد که این مشکل بوجود آمد ، تا از طریق شناخت این مشکل ما فهمیدیم که راه راست چیست.

    خداره صد هزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    پونه گفته:
    مدت عضویت: 1091 روز

    سلام به خانواده خوبم.

    خدایا شکرت که هستی.

    توخالق بی همتایی که اگر با تو باشم و تو بامن باشی از هیچ چیزو هیچ کس نمیترسم و اندوهی به دلم راه نمیدهم .

    تو از روح خود برما دمیدی و از ارثیه خود که قدرت خلق است به ما بخشیدی.

    سپاس از اینهمه سخاوت.

    سپاس از اینکه به من فرصت خلق و تغییر دادی.

    سپاس تورا که به من قدرت دادی تا بشناسم خودم را تا بتوانم تو را نیز بشناسم .

    تو را بشناسم و بدانم که بی همتایی که اگر به یکتا بودن تو ایمان داشته باشم به من فرصت خواهی داد تا خلق کنم آنچه را که میخواهم.

    و اگر تو را بشناسم و به تو ایمان بیاورم و تنها بر تو‌ توکل کنم ،مرا هدایت خواهی کرد از طریق الهاماتی که برقلبم نازل میکنی.

    من تسلیمم به تو ومحتاجم به هر خیری که از جانب تو برمن رسد.

    با دستان بینهایتت از بینهایت طریق به من نعمت و فراوانی و سلامتی و ثروت ببخش.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3891 روز

    چقدر این جمله زیبا بود برام اونقدر زیبا بود که اینجا کپی کردم تا بعدا اومدم کامنتهام خوندم دوباره هم بتونم پیداش کنم و هم مرورش کنم :

    تسلیم بودن در برابر خداوند، پشتوانه می خواهد و این پشتوانه فقط با شناخت واقعی خداوند و رابطه ی دائمی ای که هر کدام از ما با این نیرو داریم، ساخته می شود. نیروی که “صاحب قدرت بی نهایت + بخشندگی بی حساب” است. فقط و تنها فقط با درک این ترکیب درباره خداوند یعنی” “صاحب قدرت بی نهایت + بخشندگی بی حساب”، باعث می شود که به معنای واقعی کلمه خداوند را کافی بدانیم، بر او توکل کنیم و به معنای واقعی کلمه تسلیم هدایت های این نیرو بشویم.

    واقعا هم پشتوانه میخات و پشتوانه اون انجام تمریناتیه که استاد تو دوره هاشون به آموختن

    به اندازه ای که به تمرینات عمل کردیم برای خودمون پشتوانه درست کردیم

    به اندازه ای که با توجه و دقت و تمرکز به دوره ها گوش کردیم در خودمون پشتوانه ساختیم

    به اندازه ای که نکات رو در ذهنمون برای خودمون داریم تکرار می‌کنیم پشتوانه ساختیم

    به اندازه ای که درصدد تغییر شخصیت خودمون هستیم داریم برای خودمون پشتوانه می‌سازیم

    این کلمه پشتوانه واقعا امشب منو از این رو به اون رو کرد

    واقعا داره یه حساب کتاب تو دستم میزاره که چقدر به تمرینات عمل کردم که الان ادعا دارم؟

    چقدر تمرین انجام دادم چقدر به دل ارسهام حمله کردم که الان انتظار تغییرات عمده و بزرگ در زندگیم دارم؟

    باز هم باید به دل ترس‌های بزرگترم حمله کنم و لین بار برای همیشه تمام فیدرهای موجود در واحد مون تعمیر کنم و همه رو تحویل بدم

    تا یک مرحله دیگر هم رشد کنم و بزرگ و بزرگتر یشوم

    به اندازه ای که به دل ترسهام حمله کرده ام یا دارم حمله میکنم دارم رشد میکنم و با خواسته هام نزدیک میشوم

    من باز هم به دل ترسهام حمله خواهم کرد و باز هم خودمو بزرگ و بزرگتر خواهم کرد

    یعنی باید حمله کنم و به فضل و مدد الهی می‌توانم حمله کنم این توانایی رو خداوند در نهاد من قرار داده پس حتما خودش هم هم راضیه به لین حمله و هم موافقه و هم کمکم خواهد کرد چطور که یبلا در ابتدای شروع تعمیرات کمکم کرد و عالی و عالی و عالی کمکم کرد

    بله او کمکم خواهد کرد

    چرا اینو میگم ؟ چون سوابق و تجربیاتم نشونم داده و ب ام ثابت شده که اگه تمرکزی تلاش کنم لیزری تمرکز کنم خداوند هم منو یاری خواهد کرد.

    سوابق و تجربیاتم اینو نشون داده که خداوند به توکل کنندگانش(من) کمک میکنه و او به عهد خودش وفا کرد

    در واقع منم به عهدم وفا کردم و واقعا وقت گزاشتم و کار کردم

    در پناه الله یکتا شاد پیروز موفق سربلند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سحر بهروزی گفته:
    مدت عضویت: 3082 روز

    بنام خداوند هدایتگر ( ان علینا للهدی)

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی و دوستان عزیز همفرکانسی

    گام12: تفاوت میان تسلیم بودن در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر مشکلات

    – تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی ایمان دارم نیروی برتری که این جهان را خلق کرده و در هر لحظه آن را هدایت می کند من را هم به مسیر درست، شرایط، آدم‌ها و اتفاقات مناسب هدایت می کند.

    – تسلیم بودن یعنی به خداوند اجازه و فرصت اجابت درخواست‌های خود را بدهیم. نگران نباشیم، شرک نورزیم و نترسیم.

    – تسلیم بودن یعنی وقتی درخواستی داریم به خدا بسپریم و اعتماد کنیم و خیالمان راحت باشد مثل بچه ای که با اعتماد و خیال راحت خودش را به والدین میسپرد.

    – تسلیم بودن یعنی چون به خدا اعتماد داریم حتی در شرایط به ظاهر بد، خیالمان راحت است چون میدانیم در نهایت، نتیجه به نفع ما خواهد بود.

    – تسلیم بودن یعنی اطمینان و احساس آرامش قلبی ( الا بذکر الله تطمئن القلوب) .

    – تفاوت تسلیم بودن در برابر خداوند با تسلیم بودن در برابر مشکلات مثل تفاوت صبر و تحمل است. وقتی صبر داشته باشی یعنی مطمئنی مشکلات حل می شود و منتظری و آرامی ( مثل وقتی که تسلیم خداوندی) ولی وقتی تحمل میکنی یعنی آن مشکل را غیر قابل حل می‌دانی و مجبوری آن شرایط را بپذیری و ناآرامی .( تسلیم در برابر مشکلات)

    – تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی باور به اینکه هر چه مشکلات بزرگ باشد، ولی خدای تو بزرگ‌تر است و با توکل و ایجاد احساس خوب و آرامش ، نتیجه به نفع تو خواهد بود.

    – تسلیم بودن یعنی اینکه به هیچ کس وابسته نیستید و حتی تنها هم که بمانید ایمان دارید که خدا همه چیز است، منبع رزق و روزی ماست و هر کسی که بره، خداوند ما را به دستان دیگر خود هدایت می‌کند تا به ما کمک کنند.

    – در برابر تضادها و مسائل باید اول اینکه بدانید این چالشها برای گسترش و پیشرفت و وضوح خواسته های شماست، دوم اینکه منبع رزق و روزی خداوند است و با تسلیم بودن در برابر خدا و اطمینان به او و احساس آرامش، به هدف آن چالشها که گسترش و بزرگ شدن ماست خواهیم رسید.

    – البته باید بدانیم که برای تسلیم بودن باید تمرین کنیم و تکامل خود را طی کنیم و در این راه خواندن و تفکر در داستانهای قرآنی کمک کننده است.

    خدایا ما را کمک کن تا مهارت تسلیم در برابر تو را یاد بگیریم و با این مهارت به آرامش و احساس خوب برسیم.

    در پناه خداوند، شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    Ahoura979 گفته:
    مدت عضویت: 3606 روز

    سلام و درود خدا بر سید حسین عباسمنش عزیز و همگی دوستان عباسمنشی

    استاد عزیز عید غدیر بر شما مبارک.

    چند روز پیش دو تا فایل ( شما جز کدام گروه هستید ) رو گوش میکردم که توش استاد گفته بود ده سال بعدتون رو ببینید و بعش تصمیم بگیرید که میخواهید جز کدام گروه باشید. منم شرایطش جور شد تونستم با کمک یکی از همکارانم وضعیت حقوقی ده سال بعدمو استخراج کنم.وقتی فهمیدم شوکه شدم.هنگ کرده بودم و اعصابم به هم ریخته بود.یهو چیزی تو ذهنم گفت فایل تضاد رو ببین گفتم باشه پشت گوش انداختم تا اینکه قسمت بیست و یکم مصاحبه دیروز اومد شب دانلود کردم و شروع به گوش دادن کردم که تو فایل شفاف توضیح داده شده بود.حتی عنوانش هم جالب بود (تفاوت میان تسلیم خداوند بودن با تسلیم شدن در برابر مشکلات زندگی).استاد عزیزم از خدای خودم و شما به خاطر این همه لطف ممنونم.جالبه در اکثر مواقع وقتی مسئله ایی ذهنم رو در گیر میکنه از طریق آیه ایی از قرآن یا کلامی از استاد عزیزم تا حد زیادی راهنمایی میشم.اما میدونم اول و آخر انتخاب خودمه که مسیر زندگیم رو مشخص میکنه.

    در ضمن استاد با اجازه شما من یه لقب به شما دادم.(تک تیرانداز) چرا ؟ چونکه خیلی شفاف مسائل رو بیان میکنین و معمولا”جای هیچ حرفی رو باقی نمیگذارین و تیر خلاص رو به آدمهایی که خوابن یا خودشون رو زدن به خواب میزنین و اتمام حجت میکنین.

    دمت گرم هر چی میتونی تیر بزن چون که من یکی بعد از سه یا چهار سال با شما بودن تازه دارم از خواب بیدار میشم.

    در پناه حق عزیز خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مریم جهانبخش گفته:
    مدت عضویت: 3083 روز

    ۹سلام استاد من

    خدای من اینجا چه خبره این آدمها چی میگند چرا اینها با بقیه فرق میکنند چرا اینجا جور دیگی هست چرا تا بحال اینها رو درک نمی کردم تسلیم ایمان توحید خدای مهربونم زبانم قاصره از گفتن کلمات دوست دارم فقط اشک بریزم انگار خدائی شدم انگار باید فقط اشک بریزم خدای من خدای خوب من تو از زبان استادم همه مسیر رو به من نشان میدهی مثل همین سوالی که چند دقیق پیش ازت پرسیدم وبه من گفتی تو به من ایمان بیار چی میخوای بهت میدم تو منو باورکن برات همه چیز میشم تو منو قبول کن بهت هر چی بخوای میدم دیگ لازم نیست ناراحت باشی نگران باشی تو منو درک کن بدون من نزدیکم همیشه باهات هستم من برات همه چی میشم مشتری پول و اینو هم بهم گفت مریم مشتری از تو جدا نیست تو با مشتری یکی هستی یعنی من خوده مشتری هستم یاد بیار وقتی عاشق شدی اون ادم نبود که به تو عشق می ورزید بلکه من بودم از طریق اون ادم بتو عشق میورزیدم حالا منو باورکن بامن باش تمامه

    خدایا ازتو سپاسگزارم بابت همه دوستان عزیز عباسمنشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: