مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-55.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-12 14:11:482025-01-14 07:39:07مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
قسمت بیست و یکم ۲۱
مصاحبه با استاد عباسمنش
بنام خدای مهربانم
خدایاا شکرت که امروز هم به سمت بهترینع بهترین فرصت های طلایی و کلیدی تفاوت واژه ی تسلیم در برابر خداوند با تسلیم در برابر مشکلات و تضادها زندگی هدایت شده ام
مبحث این قسمت 👇👇👇
تضادها .. توانایی کنترل ذهن و توحید عملی
تسلیم خداوند بودن یعنی همان نیروی برتری که جهان رو خلق کرد و در حال هدایت این جهان است و بعبارتی ( یا مدبر الیل و الانهار) ای تدبیر کننده ی شب و روز
همان نیرویی که برگی بدون اذن خداوند از درختی نمی افتد .. همان نیرویی که حامی و هادی و هدایتگر این جهان هستی است ..
خدااایاااا شکرت که قدرت خداوند زندگی من رو بسمت بهترینع بهترین ها در همه ی ابعاد ولایه لایه های زندگیم هدایتم میکند و امروز هم سهم من از دریافت این
هدایت و حمایت به اندازه ای است که ایمانم به این نیرو قدرتمند و هماهنگ شدن با قوانین این نیرو است
بعبارتی یعنی به همان اندازه ای که می توانم قوانین این نیرو را درک کنم و بفهمم و اجرا کنم می توانم هدایت و حمایت و رحمتش را دریافت کنم خدارو شکرت
وقتی فرمان زندگی ام را بدست قدرتمند خودش بسپارم و بدون چون و چرا قوانینش را اجرا کنم و بپذیرم آنوقت می توان گفت که تسلیم خداوند هستم
تسلیم بودن یعنی ایمان دارم که تنها راه رسیدن به مقصد و خوشبختی و سعادت در همه ی جنبه های زندگی همین اعتماد و ایمان داشتن به این قدرت برتر است..
حتی در شرایط بظاهر نا دلخواه می توانیم هدایت این نیرو را در قالب فرصت ها و ایده ها و راهکارهایی ببینیم که آمده اند تا ما را رشد بدهند.. و با این ایمان و یقین و اعتماد به خداوند دلمان قرص می شود و همه ی نگرانی ها و دلهره ها و ترس هایمان رنگ می بازند و وجودمون مملو از عشق و آرامش و اطمینان قلبی می شود.. وقتی کنترل ذهن داشته باشیم و ورودی های دهنمون رو کنترل کنیم دیگر نجواهای ذهنی ما فرصت ندارند که فعالیت کنند و کم رنگ تر از همیشه می شوند و با آرام شدن نجواهای ذهنی قلب ما برای دریافت الهامات و شهود و نشانه های واضح و آشکار ما را بسمت اهداف و خواسته هایمان هدایت میکند .
خدایااا شکرت امروز از آن روزهایی است که قلبم برای این هدایت ها می تپد .. خدایااا هدایتم کن بسمت کنترل ذهنم .. خدایااا شکرت که هم اکنون بهترینع بهترین ورودی ها از طریق حواس پنجگانه ام برای افکارم هدایت شده ام.. خدارو شکرت که هم اکنون در مسیر و مدار جذب و دریافت بهترینع بهترین ورودی ها از طریق چشمانم و گوش هایم و زبانم و ذهنم برای مشارکت در زیبایی ها ست هدایت می شوم خدایااا شکرت
من بوضوع بشارت های خوش شادمانی اعظیم را می شنوم و میبینم و میفهمم و درک می کنم و آگاه می شوم .. خدایاااا شکرت که من بوضوح و به روشنی صدای الهام و شهود و نشانه ها را می شنوم و می فهمم و درک می کنم و آگاه می شوم و بی درنگ از آن اطاعت می کنم خدایاااا شکرت
نکته ی بسیار مهم این قسمت این است که .. افراد کمی قادرند که در هر اوضاع و شرایطی تمرکز خودشون رو بر نعمت های اطرافشان بگذارند و تحسین کنند و شکر گذار باشند و امیدوار باقی بمانند..
فقط آدمهایی که در برابر این نیروی قدرتمتد برتر خداوند و قوانینش تسلیم هستند که از عهده ی اجرای قوانین احساس خوب = اتفاقات خوب بر بیایند و یا برعکس عمل کنند
به همین دلیل است که اگر سکان کشتی زندگی شان را در دست الهامات و شهود و نشانه های واضح و آشکار خداوند بسپارند می توانند اوضاع و شرایط را به گونه ای که می خواهند تغییر مسیر دهند..
یعنی کسانی که ایمان و یقین به خداوند و قوانینش دارند نه ترس دارند و نه غمگین می شوند لا خوف علیهم و لا هم یحزنون
خدایا کمکم کن بحدی از ایمان و یقین برسم که فقط و فقط صدای بلند هدایت های الهام و شهودی ترا بشنوم و ببینم و بفهمم و درک کنم و آگاه شوم..
الا بذکر الله تطمعن القلوب فقط با یاد خداوند قلب ها مطمعن می شود
خدایااا شکرت
خدایاااا کمکم کن که آگاهانه مراقب ورودی های ذهنم باشم .
به دلیل چنین حدی از تسلیم بودن در برابر خداوند است که همواره به هر مسعله ای به گونه ای باید نگاه کرد که به احساس خوب برسیم
تسلیم بودن یعنی اینکه بگیم آخیش خودمون رو سپردیم به خداوند هر چند هیچ وقت نمی توانیم ادعا کنیم که تسلیم محض خداوند بوده ایم ولی بقول استاد عزیزم اگر سعی کنیم حتی یک نقطه به این موضوع نزدیک شویم یعنی کار بزرگی انجام داده ایم .. و برای رسیدن به چنین تسلیمی اسقامت و باور و تمرین نیاز دارد و نشانه ی تسلیم بودن بخداوند رسیدن به احساس خوب است..
ولی تسلیمی که نباید هیچوقت تسلیم شویم 👈🏻👈🏻 تسلیم در برابر مشکلات و مسایل سخت زندگی است که نباید تسلیم اتفاقات ناخوشایند بشویم و برای اینکه تسلیم اتفاقات نا دلخواه زندگی نشویم به اون اتفاق بعنوان بازی که حل معما است نگاه کنیم بعبارتی ببینیم که توانایی حل مسعله رو داریم یا نه … و در واقع خودمون رو برای حل مسعله به چالش بکشیم و حل مسعله رو در همه ی زمینه ها داشته باشیم..
در این قسمت نتیجه گرفتم که همیشه برای حل هر مسعله ای نگاه مثبت داشته باشم و نگاهم یک نگاه حل بازی و یا یک بازی شطرنج و حل یک معما به مسعله باشد و به این شکل نگاه کنیم ..
بعضی وقت ها صورت مسعله جوریست که انگار اصلا حل شدنی نیست ولی با توکل بخداوند و توحید باعث میشه که دستان خداوند از هزاران دست به کمکمون بیاید و آن مسعله رو توسط افراد و شرایط و ایده ها و مسیرهایی حل میکند که اصلا تصور نمی کردیم .. و نگران این نباشیم که اگر این شخص از زندگی مون رفت چی میشه و یا اون کار رو از دست دادیم چی میشه ؟؟ و یا این روابط خراب شد چی میشه ؟؟
چون من باور دارم که بی نهایت دست از طرف خداوند هست که مسایل ما رو حل می کنه و این چالش ها و این تضادها به ما کمک می کند که رشد کنیم و پیشرفت داشته باشیم و حتی با حل کردن این تضادها اعتماد بنفس مون هم خیلی بالاتر می رود..
در نهایت از این قسمت به این نتایج رسیدم .. اینکه.
اگر مسعله ای پیش آمد باید فکر کنیم که 👈🏻🤔 چطور اون مسعله رو حل کنیم ووووووو و بفهمیم که چه موهبت هایی پشت اون حل مسعله وجود دارد..
مثلا …. یکی از کارهاییی که برای کسب و کار باید یاد گرفت این است که برخورد با مشتریانی که ناراضی هستند.. و بصورت عملی باید یاد بگیریم که جطوری مقاومت شان را برای انصراف به موفقیت تبدیل کنیم و راههای مختلف با آدم های مقاوم رو پیدا کنیم ..
خیلی خیلی ممنون استاد عزیزم که در این قسمت مبحث توحیدی فوق العاده ای رو یادآوری کردید و همچنین برای آگاهی های بیشتر به قسمت های توحید عملی که معرفی کردید باید مراجعه کنم و ممنون و سپاسگذارم از خانم شایسته عزیز که مقاله ها و پیش نویس های مصاحبه ها را برایمان توضیح داده اند .. ممنون و سپاس
خدایاااا شکرت 🙏🙏🙏🙏👏👏💐💐💐💐
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
واقعا هر چند باری که ادم یک فایل را گوش بده کمه و بعد که برای بار هزارم گوش میده اگاهی های عالی به ادم میده من چندین بار این فایل را گوش کرده بودم ولی فقط گوش کرده بودم کار نکرده بودم و تفاوت عظیمیه بین گوش کردن و کارکردن روی این اگاهی ها و برای همین تک تک این اگاهی هارا نفهمیده بودم و درک نکردم تا اینکه امروز همه ی جملات را نوشتم و با خودمم تکرار کردم دیدم واوووو
چه اگاهی هایی داره این فایل که اگر تبدیل به باور بنیادین بشه چه نتایج فوق العاده ای به همراه داره چه ارامش ثروت و خوشبختی دنبال این اگاهی ها هست و واقعا یک جور شیوه زندگیه نابه باید این فایل هارا بارها و بارها گوش کرد و کارکرد و انجام داد و تمرین کرد تا کار خودش را بکنه و البته تکامل میخواد که هرروز فقط یک قدم بهتر بشیم و واقعا این فایل ها هیچ تفاوتی با محصولات نداره همش در مورد اصل داره صحبت میکنه .خدایا شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز
سلام به دوستان گرامی
گام دوازدهم/ تفاوت تسلیم بودن در برابر خداوند با تسلیم شدن در برابر مسائل
* تسلیم بودن در برابر خداوند به این معناست که من ایمان دارم یک نیرویی برتر از کل جهان که جهان رو خلق کرده و به قول خداوند داره هدایتش میکنه، اون من رو هدایت میکنه.
* خداوند من رو خلق کرده اگه توکل کنم بهش، اگه خودمو بسپرم بهش، اگه ازش درخواست کمک کنم. اگه باورش داشته باشم اون منو هدایت میکنه به مسیرهای درست.
* تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خدا که پاسخ دهد به درخواستهای ما. یه موقع ما از خداوند یه چیزهایی میخوایم، اما تسلیم نیستیم شرک می ورزیم و نگرانیم، ناراحتیم غصه میخوریم. هرکدوم از این احساسات منفی شرک ورزیدنه.
* تسلیم کسیه که بگه خدایا شکرت راحت شدم خودمو سپردم به تو.
* تسلیم بودن در برابر خداوند امید، آرامش، توحید و احساس خوب است.
* تسلیم بودن یعنی خدا با من است و قطعاً من را هدایت خواهد کرد.
* خداوند صاحب قدرت و بخشندگی بی حساب است.
* به جای نگرانی دربارهی مسائل پیش رو کنجکاو باش درباره اینکه چه راهکاری میتوانم برای حل این مسئله پیدا کنم و از این بازی کنجکاوانه لذت ببر.
* به جای تسلیم شدن در برابر مسائل با توکل بر خداوند آنها را چالشی ببین برای بروز توانایی هایت.
* به مسائل طوری نگاه کنیم که دارن ما رو به چالش میکشن برای بزرگ تر شدن برای پیشرفت کردن.
* اگه مسائل رو حل کنید بزرگ میشید، ثروتمند میشید، رشد میکنید، اگه مسائل رو حل نکنید کوچولو می مونید.
در پناه الله
سلام یادم هست سالها پیش مادرم زمین گیر شده بود و سکته مغزی کرده بود و فلج شد و من وبرادرم و خواهرم از اون مواظبت میکردیم ومن همش دعا میکردم که زنده بماند چون من خیلی دوستش داشتم سه سال گذشت تا اینکه حالش خیلی بد شده بود و زمانی که آن را به بیمارستان رساندیم دکتر بعد از معاینه گفت این تا ده روز دیگر زنده نخواهد بود و چندعدد قرص به اون داد گفت روزی یکی بهش بدین فکر کنم چیزی مثل ارام بخش بود و اون بنده خدا هم فقط یک جا توی خونه دراز کشیده و نمی توانست که چیزی بخوره حتی اب و من هم داشتم نگاه میکردم که چه جوری از بین داره میره و هیچ کاری از دست تو ساحته نیست نه تا اون موقع مرگی به چشم دیدم نه چیزی فقط تنها چیزی که من را ارام میکرد یک قران داشتم و قران می خوندم و با خدا صبحت میکردم که این قدر زجرش نده نه می دانستم تسلیم چیه نه می دانستم توکل چیه ونه قرانی ونه خدایی که عباس منش از اون این قدر صبحت میکرد گذشت تا اینکه بعد از دو هفته از دنیا رفت زمانی که از دنیا رفت من خیلی راحت با این قضیه کنار اومدم و باز هم قران میخوندم بدون اینکه ذره ای از این اگاهیها اطلاع داشته باشم سال بعد پدر را ازدست دادم همه ناراحت بودن ولی من اصلا ته دلم انگار یک نیروی قوی وجود داشت و هرکی چیزی میگفت من در جواب بهش میگفتم پدر مادر کی براش زنده مانده تا اخر عمر که مال من بمونه و امروز متوجه شدم توکل یعنی چی تسلیم بودن یعنی چی خدا را شکر که هر روز دری از اگاهی بر روی ما باز میشود از شما به خاطر این سایت خدایی هم ممنونم
بنام خداوند بشخنده مهربان بنام خداوندی صاحب اختیار کل کیهان همه چیز هز اوست وهمه چیزم در دست اوست خدایا شکرت چقدر حس سپاسگزاری کردن از خداوند احساحس مرا خوب میکنه واز خداوند بی نهایت سپاسگزارم به خاطر این اگاهی ها خدایا شکرت امرزه این ایات الهی چقدر مرا دلبسته به خداوند کرده فارغ این گذشته پر وابستگی ها بودم که اجازه دیدن درونم رو بهم نمی دادن چقدر این احساحس به من امید میده که می دونم خدای وجود داره که داره این متن رو می ببینه واز همه چیز من اگاه هست ونیازی نیست که بخوام خودم به او اثبات کنم چقدر به خاطر عدم اگاهی فضای ذهتم رو شرک واآلود کرده بودم وبا فقز الود کرده بودم چون اصلن نمی دونستم کار شیطان چیه شرک چیه توحید چیه وچقدر قران وتفسیر ایات الهی داره قلب من و دریچه افکار مرا باز میکنه تا بیشتر به خدای خودم اعتمادی کنم وچقدر وقتی صدای خداوند در یک فایلی شنیدم قبل از این هم در چنین شرایطی کرده بودم وخداوند بدون شرط خودش،به فریاد درونم رسید وامروز هم نگران نیستم چون همون خدا پر قدرت تر پر خیر برکات تر وروشنای تر مرا هدایت میکند توی هر وضعیتی که هستم سپاسگزلرش هستم وتلسبم مسائل ندشدم به دستورات خداوند عملی کردم شکر کزاری کردم واز خدای درونم درخواست کمک کردم به نجوهای شیطان عمل نکردم خدایا شکرت متوجه شدم که باید قدرت توی درونم وتوی تصورم خدادند بدم قدرت الان متوجه میشم اگاهی خداوند کجا ومتوجه شدم هیچ کس واسطه من نشد برای هدایت شدن من خودم قبل از این خدادند درخواست کردخه بودم وخداوند بهتر از اون چیز ی می خواستم در اختیار گذاشت از خدای خودم بی نهایت ساسگزلری خدایا شکرت چیز های از خداوتد بهم رسیده که قابل ستایش،هست واین خواست در من شکل گرفته که قران رو خودم بخوانم با این نگاه پاک وبدون تعثب که خدای خودم رو بیشتر بشناسم خدای که اگاهی بود گه وقتی سوار بر ذهنم شد دیدگانم باز شده خیلی خوب حواسم هست که فکر نکنم فدر خواستی هست که داره کارههای من انجام میده با کمال احترام می دونم چه کسی داره کارهایم انجام میدن خیلی خوب متوجه حرف های ادم می شوم که چگدنه خودشونو وابسته به ادما می دونن ولی من خودم دلبسته به خداوند می دونمبرای خودم این خداوند این جور جواب میده خدایا شکرت خدایا شکرت وقتی به این درکی درونی واحد ارزش مندی رسیدم که خودم رو دوست داشته باشم وخدای این اکاهی رو بهم داد که حال خودم خوب نگه دارم از او سپاسگزارم توی درونم اعتبار تمام کارهایم به خداوند می دهم همین تضاد باعث شد خیر برکاتی در دردنم جاری بشه که مثل برگی در باد نیستم دیگه هزگز خدایا شکرت اگاهی خداوند شکرت هر بیشتر مدار اگاهی خداوند قرار میگیرم اگاهی اون کجا اگاهی من کجا خدایا انچان نشان های واضعه برایم بزار تا این ذهنم انچان منطقی کنم که از تسلیم لذت بیشتری از دروون ببرم هرچقدر به خداوند نزدیکتر میشم اسان می شوم بر از اسانی بهتر لذت بخش رابط بهتر ارامش بهتر در صلح قرار میگیرم با خودم خدایا شکرت توی همین شراط دلبسته خداوند هستم خدایا شکرت دیکه دنبال این نیستم با راضی نگه داشتن افرار ویا دلسوزی من نمی توانم به خداوند برسم با ارزشمندی با خودم برای خودم احترای به خدای درونم می توانم به خواسته های براسم خدایا شکرت دارم معنی عشق وحبت درونی دکست داشتن درونی خودم یادم نمی یاد روزی خودم دوست داشتم ولی خداوند این کار رو برای من کرد که متوجه شدم افکاری که من بهدخاطرشون خودم رو دوست نداشتم نه کار خداوند بوده ونه کار خودم کاره ذهن بوده ووعدم اگاهی الان ذهنم جایکاه خداوند هست خدای که از لذت مبییری بهتر بگم ذهنم جایکاه انرژی است که اسمش،خداوند هست دیگه واکنش نشون نمیدم به انرژی خداوند بهتر می تونم این انرژی رو تصور جا بدم خدایا شکرت معطمعنم با پشت سر گذاشتن این تضاد مالی جنسی واحساحسی معطمنم بهرتمام خواسته های درونم می رسم یعنی رسیدم پیش،خودم خدایا شگرت
سلام به استاد مهربانی و سخاوت و خانم شایسته عزیز و دیگر دوستان عباسمنشی
وقتی من میگم تسلیم خداوند هستم یعنی اول باید بپذیرم هر آنچه که اکنون دارم و ندارم نتیجه عمل من به قانون بدون تغییر خداونده و بعد نتایج عمل خودم رو بپذیرم .بعد هر قسمت از داده های زندگیم رو که دوست ندارم و نامناسبه بدونم که باورهامو باید نسبت به اون مسئله تغییر بدم.
باید خواسته ام رو بخوام و در جهتش هر تلاشی که ممکنه انجام بدم ،سپس رها کنم تا خداوند من رو هدایت کنه.
یه شعاری شما همیشه توی سفرهاتون دارید که خدایا مارو در بهترین زمان به بهترین مکان هدایت کن .در واقع این جمله همون تسلیم بودن در برابر خداست چون شما خواستتون رو از خدا درخواست کردید و رها کردید تا خداوند شما رو هدایت کنه و به هرجا که هدایت کرد میدونید که اون بهترین زمانو مکانه برای اون لحظه شما . ممکنه یه موقع هایی هدایت خدا به ما نشون بده که ما باید تکاملی رو طی بکنیم برای رسیدن به خواستمون،پس باید تسلیم اون تکامل باشیم.
وقتی به خدا بسپریم و هدایت الهی رو حس کنیم و تسلیم باشیم یه موقع هایی میبینیم حتی ممکنه خواستمون اجرا نشه و بعدها از طریق همون هدایت میفهمیم که چقدردر به نفعمون بوده …چون به خدا سپرده بودیم و تسلیم نتایج بودیم خدا خودش ما رو مراقبت و محافظت کرده.
من خودم تجربه ای تو این مورد دارم .
قرار بود یک قراردادکاری بگیریم .از همون اول گفتیم اگر به صلاح ماست این کار رو خود خدا روان برامون اجرا میکنه(توکل).در برابر این قرارداد کاری تعهداتی از ما خواستند که اگر ما توان مالی برای انجامش رو داشتیم حتما قبول میکردیم اما از اونجاییکه این توان مالی برامون میسر نبود رهاش کردیم (تسلیم)و بعد فهمیدیم که اون کار یک کلک پونزی خیلی بزرگ بوده. از خداوند میخام که ما رو به راه راست هدایت کنه و به ما جرأت و جسارت تسلیم بودن رو بده
سلام به استاد عزیزم و خانواده عزیز سایت
به نام خدا
نکات مهم گام دوازدهم
تسلیم بودن در برابر خداوند به معنای این است که من ایمان دارم نیرویی برتر کل جهان را هدایت می کند که اگر من خودم را به او بسپارم مرا به مسیرهای درست هدایت می کند و شرایط درست و آدمهای درست را در زندگی من قرار می دهد.
تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند برای پاسخگویی به خواسته هایمان به دور از شرک تسلیم بچه ای است که خودش را میسپارد به دست پدر و مادرش خیالش راحت است .
تسلیم کسی است که حالش خوب است و میداند که اگر خودش را رها کند در دست خداوند ایمان دارد که بهترینها برایش رقم می خورد .
هرچقدر بیشتر سعی کنیم بیشتر لذت خواهیم برد ، تسلیم بودن احساس اطمینان قلبی آرامش امید وتوکل و شادی و ذوق و هر حس خوبی را به ما می دهد .
نباید در برابر مشکلات زندگی مان تسلیم باشیم . به خداوند توکل کنیم و قدم برداریم خداوند منبع رزق و روزی برای ماست .
مسائل را به شکل چالش نگاه کنیم که حل شدنی و برای رشد ما لازم هستند و به ما در مسیر رسیدن به اهدافمان کمک می کنند .
بخاطر تضاد ها خواسته هایمان مشخص و با حل کردن مسائل ظرف وجود ما بزرگتر می شود و شخصیت ما رشد می کند و به تبع آن برکت و ثروت و نعمت وارد زندگیمان می شود.
مسائل را به شکل معما و پازل و موارد حل شدنی نگاه کنیم . و ایمان داشته باشیم که راه حل های ساده و حل شدنی دارند .
تمرین گام دوازدهم :
در روابطم که خواستار یک انسان پایه برای کارکردن روی خود و لذت بردن زندگی و هم مسیری که حرف های هم دیگر را درک کنیم و بفهمیم که با سپردن به هدایت حال خوب و تسلیم شدن به راحتی به خواسته ام رسیدم و خداوند در بهترین زمان خواسته منو اجابت کرد .
مسئله استقلال مالی که طبق باورهای خودم به شغلی هدایت شدم که با قدم برداشتن و تسلیم خدا بودن و سپردن به خدا به نحو معجزه آسا به خواسته ام به راحتی رسیدم .
مسئله کار آنلاین و غیر حضوری که به لطف خدا به آن هدایت شدم ولی قدمی در این راستا برنداشتم که همینجا قول می دهم جدی تر قدم هایم را بردارم و تسلیم نشوم .
مسئله بعدی گم شدن فلش خاطره ها و فایل هایم است که به خدا سپرده ام تا به راحتی مرا به آن هدایت کند و ایمان دارم که در بهترین زمان و مکان مرا به سمتش هدایت می کند .
در پناه حق باشید .
24 اردیبهشت 1404
چهارشنبه روزی
گام دوازدهم : تفاوت تسلیم بودن دربرابر خداوند با تسلیم بودن در برابر مسائل
بسم الله النور
خداوند عز و جل که مارو خلق کرد و هدایت ما به عهده ی خودش است اگر اجازه دهیم اگر کنار رویم. آنچه پیش می آید خیر مطلق است حتی اگر ظاهرش بد باشد. نشانه ی این خیر بودن پیشامدها احساس ماست که اگر در آن زمان احساس ما خوب بوده صد درصد اون اتفاق خیری برای ما دارد که شاید در بدو مواجهه با آن از آن آگاه نباشیم
خدایا شکرت
به میزانی که ظرف وجودمون بزرگتر بشه نعمت ها رو دریافت میکنیم.
به میزان طی کردن تکاملمون
این باورهاست که داره اتفاقات رو رقم میزنه نه هیچ عامل دیگه ای
بعد دیدن این فایل اولین سوالم این بود که چطور تشخیص بدیم که کدوم مسائل رو باید حل کنیم و کدوم مسائل رو باید اعراض کنیم. گاهی بعضی مسائل به این دلیل پیش اومدن که ما به خاطر چشم بقیه رو کور کردن یا به خاطر حرف دیگران خودمونو وارد مسائلی میکنیم که اصلا مناسب ما نیست و بعد از وارد اون اقدامه که میشیم میبینیم که عه ما اصلا اینو نمیخوایم ها. چرا حاضرم خودمو توی این شرایط قرار بدم ؟ که بعدا کاشف به عمل میاد که بهله به خاطر حرف بقیه اومدم این تصمیمو گرفتم و اونجاست که چون اون کار از منبع خواسته های ما و علایقمون نمیاد بابت همین همه چی سخت پیش میره. الهی شکرت
البته که من توی چندین فایل استاد یادمه استاد وقتی دوبه شک هستن راجع به گرفتن یه تصمیمی و وقتی الهامی بهشون میشه که کدوم یکی رو انتخاب کنن و عملیاتی کنند ، هر اتفاقی بیفته استاد نمیگه که عه نه این هدایت نبودا شاید باید اون یکیو انتخاب میکردم. استاد میگه نه همونی که انتخاب شده دیگه همون هدایته بوده اگر و اما نداره. دیگه نمیاد به این فک کنه نکنه هدایت نبوده بابت همین من هر جا هستم توی هر نقطه ای هر تصمیمی که میخوام بگیرم نگاه به احساسم میکنم که اگر احساسم بد بود میام ببینم چه ترمزی داره اون حس بد رو میده اگه ریشه ی اون ترمز از شرک باشه و از نگاه غیر توحیدی بدون شک ازش فاصله میگیرم. من خودم همیشه انتخابم به جای حل مسائل فرار ازشون بوده و اونارو زیر مبل کردن بوده تا حل ریشه ای. متاسفانه همیشه روندم همین بوده. بابت همین باید تمام تلاشمو کنم که انقدر این موضوع برام راحت بشه که با توجه به این جمله که با هر سختی آسانی است و یا راه حل مشکل در خود مشکله از این به بعد تصمیمات درست بگیرم و بیام مسائل رو ریشه ای حل کنم. امیدوارم خدا کمکم کنه . منم دست از سرزنش خودم برمیدارم هر اتفاقی افتاده مهم نیست من میوه ش رو بچینم و از این به بعدم رو بهتر کنم
خدایا شکرت
به نام خدای بخشنده مهربانن
شکرت برای یه ورزش زهن دیگه باورسازی دیگه
برداشت اول
مسال بازی های ساده زندگی هستن
بعضی هاش کمی وقت تمرکز بیشتر میخاد بعضیاش نه کمتر
بیشتر ساده هستن ینی با یکی دوتا ایده ناب الهی اصلا با کمی تلاش اوکیه
کار انجام بعصی که ظاهرا باز نشدنی
بسیار غیر ممکن
بسیار سخت
بسیار ترسناک
بسیار طولانی
بسیار دردناک هستن
اما با تمرکز تکرارش میرن رو به بهود
مثل پروژه مالی من
من وضع نسبتن خوبه خانه دارم و عاشق استقلال مالی
و در حال اموزش تمرین طراحی هستم
وگه گاه یه درخواست های کوچیک فامیل میکنن خانواده هستند
ومن هم در حال توکل هستم
اسوده پیش میرم
به قول استاد
میتونم بگم بلاخره همسری یه چی میاره میخوریم کارش رو به رشد ورها کنم ولی من ته قلب یه چی منو نگه داشته تو هم ارزشمندی توهم هنر مهارت ویژه داری ازش باید حرفه ای بشی
من یادگیری خوبی دارم و روی طراحی بسبتا عالی بودم وبسیار اسوده یاد میگیرم و طرح میزنم
واقعا این شوق وادامه دادنم تحسین میکنم مثل خواسته که توی قلبت هست مثلا دیشب جایی بودیم کسیو دیدم عاشق کارش بود و با عشق ادامه میداد و براش بسیار ساده بود واستقلال مالی نسبتا خوبی داشت
و با عشق کارشو پیش میبرد کاری که دوسش داشت ودر اون رشد میکرد
و کاره اون برای من بسیار سخت حوصله سر بر بود وکاره من فک میکنم برای اون اون خیاطی کار میکرد ومن طراحی
حسم به طراحی خیلی ساده هست با یه مداد پاک کن برای خودت طرح های قشنگ میزنی و تازه با زغالم یاد بگیرم ساده تر میشه
و اینکه میدونم هر کار رشته ای ارزشمندی خودشو داره و مشتری ثروتش بی نهایته
وخلاصه میدونم با همین شغل به رشد پیشرفت خوبی میرسم من توی هیچ کاری انقد علاقه و تکرار ادامه نداشتم ومیدونم این نشون از علاقه شوق هست توش وتوکل وتسلیم به خدا سعی میکنم احساسمو خوب کنم
سعی میکنم با پیگیری ودر مورد تحقیق ومطالعه روش تمرکزی بیشتر ساده تر بزارم تا برام ساده تر شیرین تر بشه
جام بلورین انجام نشدنی ترین کار¥¥¥
مهادت نظم
شاید قبلا گفتم ولی این تضاد عالی بود توی زندگیم بهم کلی امیدو اگگیزه داده
واقعا تقریبا بر میگرده به ده سال پیشه موقعه ای که دلم میخاس خانه داریو تمیزیو یاد بگیرم
اولش به خاطر حرف مردم بود
بسیار ناراحت کننده بود
بعدش علاقه خودم به نظم بود
تازه توی خانواده ای بودم که نطم براشون یه رویا بود
افراد منظم فک میکردم چون از بچه گی بزرگ شدن عادت های اوکی دارن ومن با چندتا عادت کوچولو چجور میتونم به خانه داری برسم سعی خودمو میکردم ولی به الگو های اطرافم توجه میکردم وبهونه میوردم اون بچه نداره اون خونش کوچیکه تا اینکه اروم اروم به خانواده ای تمیز بزرگ و همسری تمیز هدایت شدم
که کار برام بسیار تمیز راحت شد وعادت داره محکمتر میشه وبهبود پیدا میکنه
وترمز
ما شلوعیم یکی همیشه باید تمیز کنه بقیه بریزن به هم به همسری همپای خودم هدایت شدم بسیار تمیزه
ترمز
باید از بچه تو خونه تمیز باشی باید توی خونت باشه ماکه کسی نبوده بهمون اموزش بده
ولی با همون تکامل به نظم رویایی ساده رسیدم
خلاصه هر بازی راه حلی داره
وبه جای فرار ازشون سعی کن حلش کنی ومهارتو بیشتر کن
سلام از گام دوازده و روز 81تعهد
استادجونی سلام
مریم بانو سلام
یکی از قشنگ ترین آیه های قران برای من ایه ای هست که حضرت ابراهیم میگه انی وجهت وجهی للذی فطرالسماوات والازض حنیفا وما انا من المشرکین
قبل از اینکه بیام داخل سایت گفتم خدا کنه فایل امروز توحید باشه
توحید یه نیازی هست که واقعا نمیشه بدون مرورش روزمون رو شب کنیم
استادطعم آرامشی که از پس تسلیم بودن میاد رو از چه راه دیگه ای میشه به دست اورداخه؟
مثلا ما فکر میکنیم اگر یه موضوعی را رها کنیم بی خیال ویا حتی بی مسئولیت هستیم
فکر میکنیم همش باید بدویم تا در مسیر درست باشیم
این جمله که میگه درسته خدا کارهارو میکنه کمک میکنه اما تو هم نباید بی خیال باشی یکی از جمله های شیک برای توجیه تسلیم نبودن و تقلا کردن ماست
هربار تونستم با قلبم چیزی رو بهش بسپارم خدا میدونه معجزه شده
اسون شده
انجام شده
هربار خودم افتادم تو دام تقلا گره خورده تمام داستان
و هرچقدر بیشتر تقلا کردم گره ها کور تر شدن
استاد اصلا مگر قراره تهش ادم به کجا برسه
مگه قراره تهش چی بشه؟
ته تمام دنیا چی می تونه باشه که من لحظه الانمو با تقلا وحرص وترس و طمع خراب کنم؟
فرضا با طمع و حرص دو قرون بیشتر در بیاریم
خب که چی؟
مگه پولو برای ارامش نمیخوایم؟
چرا ارامشو بدیم و پولو در بیاریم؟
مگه روابط رو برای ارامش نمیخوایم؟
چرا ارامشمونو برای راضی نگه داشتن ادمها به هر قیمتی بذاریم؟
کسی که تسلیم رو تجربه نکرده باشه هیچوقت نمیتونه اون لذت و اون سکوت ذهن و اون اطمینان قلب رو بچشه که خدا میدونه ارزشمند ترین دارایی ادم همیناست
همیشه به خودم میگم تو یه دل داری که میارزه
وتنها چیزی که با خودت میبری همون دل سر سپرده و ارومه که جای خداست همین و بس
یه هل پوکم با خودمون نمیبریم که انقد داریم براش تقلا میکنیم(منظورم این نیست که بیکار باشیم منظورم اینه یادمون نره که چیزی برامون نمیمونه و اولویت همه چی با ارامش و اطمینان قلبه)
استاد همون تسلیم نشدن در برابر مسائلم از سر ایمان و از سر توکل میاد
همونم تسلیم بودن در برابر خداست
همونم تقلا نکردن و دست وپا نزدن و درگیر نشدنه
وگرنه مگه هرکسی می تونه به چالش که میخوره تسلیمش نشه؟
ما جایی که باید تسلیم باشیم تقلا میکنیم
جایی که باید تلاش کنیم تسلیم میشیم
این میشه این نتایجی که بصورت نا خواسته میاد تو زندگیمون
خدایا برای تک تک اگاهی ها از تو ممنونم
استاد جونم ازتون ممنونم
️️️