مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 40
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-55.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-12 14:11:482025-01-14 07:39:07مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل»شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز
سلام به دوستان گرامی
گام دوازدهم/ تفاوت تسلیم بودن در برابر خداوند با تسلیم شدن در برابر مسائل
* تسلیم بودن در برابر خداوند به این معناست که من ایمان دارم یک نیرویی برتر از کل جهان که جهان رو خلق کرده و به قول خداوند داره هدایتش میکنه، اون من رو هدایت میکنه.
* خداوند من رو خلق کرده اگه توکل کنم بهش، اگه خودمو بسپرم بهش، اگه ازش درخواست کمک کنم. اگه باورش داشته باشم اون منو هدایت میکنه به مسیرهای درست.
* تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خدا که پاسخ دهد به درخواستهای ما. یه موقع ما از خداوند یه چیزهایی میخوایم، اما تسلیم نیستیم شرک می ورزیم و نگرانیم، ناراحتیم غصه میخوریم. هرکدوم از این احساسات منفی شرک ورزیدنه.
* تسلیم کسیه که بگه خدایا شکرت راحت شدم خودمو سپردم به تو.
* تسلیم بودن در برابر خداوند امید، آرامش، توحید و احساس خوب است.
* تسلیم بودن یعنی خدا با من است و قطعاً من را هدایت خواهد کرد.
* خداوند صاحب قدرت و بخشندگی بی حساب است.
* به جای نگرانی دربارهی مسائل پیش رو کنجکاو باش درباره اینکه چه راهکاری میتوانم برای حل این مسئله پیدا کنم و از این بازی کنجکاوانه لذت ببر.
* به جای تسلیم شدن در برابر مسائل با توکل بر خداوند آنها را چالشی ببین برای بروز توانایی هایت.
* به مسائل طوری نگاه کنیم که دارن ما رو به چالش میکشن برای بزرگ تر شدن برای پیشرفت کردن.
* اگه مسائل رو حل کنید بزرگ میشید، ثروتمند میشید، رشد میکنید، اگه مسائل رو حل نکنید کوچولو می مونید.
در پناه الله
به نام خدای مهربان و هدایتگر
سلام به استاد عزیزم ومریم جان دوستان هم مداریم
خدا را شکر بابت این فایل های زیبا
گام 11تسلیم شدن در برابر خداوند یا تسیلم شدن در برابر مشکلات
چقدر زیبا ،چقدر زیبا
ما باید همیشه تسلیم باشیم در برابر خداوند متعال
ونشانه اش آرامش قلبی
ولی نباید در برابر مشکلات تسلیم شد وباید راهکاری پیدا کنیم و خداوند کمک میکنه به ما
تمرین برای دانشجویان پروژه “مهاجرت به مدار بالاتر”
تجربیاتی را به یاد بیاورید و در بخش نظرات این قسمت بنویسید که:
به جای تسلیم شدن در برابر هر شکلی از مسائل و مشکلات، تصمیم گرفتید روی هدایت های خداوند حساب کنید و با اینکه ایده ی کاملی از حل آن مسئله نداشتید، اولین قدم را با این جنس از توکل بر داشتید که: “خدایم با من است و قطعا من را هدایت خواهد کرد”. سپس هدایت ها یکی پس از دیگری آمد. حتی از جاهایی که هرگز فکرش را نمی کردید. در نهایت نه تنها آن مسئله حل شد بلکه ایمانی در شخصیت شما ساخته شده که: توانایی روبرو شدن با مسائل، جسارت برای حل آنها و رشد دادن ظرف وجودتان از این طریق را به شما می آموزد. ایمانی که هر بار به شما این اطمینان را می دهد: اگر روی خداوند حساب کنم، قطعا خداوند برایم کافی است
تجربه من در کارم در مرکز ماساژ م :
من به خاطر اینکه هم مربی یوگا بودم وهم مرکز ماساژ داشتم وهم خونه وزندگی و بچه
خیلی سرم شلوغ بود تو مرکز ماساژ ،به خدا گفتم ،خدایا یه کسی بفرست برام که بیاد کمکم کنه به غیر از منشیم وخداوند کسی رو برام فرستاد و کمکم میکرد وبعد از مدتی یک نفر اومد چند ماهی بود ولی از کارش ناراضی بودم خودش بهونه آورد و دیگه نیومد.تا اینکه یه نفر دیگه اومد و کار و شروع کرد و مدتی پیش من کار کرد و کارش هم خوب بود تا اینکه گفت حقوقم زیاد کن ،من فقط بعد از ظهر ها میام وبهونه های دیگه و….
منم اولش مقاومت کردم ولی بعد از مدتی دیگه بهش زنگ نزدم خودش پشیمون شد و گفت هر چی باشه میام من احتیاج دارم به پول وسعی کردم خودم بیشتر کار پیش ببرم .دوست داشتم مشتری هام راضی باشن…
واین تجربه من بود در ماساژ
وبرای کلاس های یوگام ،که در مساجد و پایگاه ها بود دادم به شاگردم و فقط سالن و پارک من به عهده گرفتم
که بتونم به مشق های پسرم و زندگیم برسم .
وتوکل بر خدا
با وجود اینکه خیلی از چیزها را شاگردهام یاد گرفتن از من متوجه میشدم خیلی وقت ها دارن منو دور میزنن ولی به خودم گفتم ،من مسیر درست میرم ،خدا بزرگه .
وتوکل کردم به خدا
ممنون استاد جون
در پناه خدا
وتوکل کردم به خدا
به نام خدا
واقعانکه چقدر ذهن ما راحت می تونه حواسش پرت موضوعات مخطلف بیرونی بشه
پرت کارو کارگرو مهمونیااو رفت آمدا او حساب کتابو هزارانو هزااران چیز دیگه که یادمون میره باید بپریم بپریم تو بغل خداوند
آزادانه او بدون ترسو یه ذره نگران بودن باید خودمونو پرت بکنیم تو بغلشو بگیم آاااااااخیییییش پریدم راحت شدم
راحت شدم از دست این نگران بودنا برای آینده راحت شدم از این همه فشاارو فکرای بی هوده
ویه نفس راحت بکشیم
آااخییش خدایاا شکرت
شکرت که تورو دارم شکرت که با تو هستم
دلم می خواد بیشترو بیشتر به خودم یاد آور بشم که باباااا نگران چی هستی هرچی که هست غمت نباشه خدا هستااا خدا هواتو داره خدا درستش میکنه تو نمی خواد نگرانش باشی
تو خودتو پرت بکن تو بغلشو بسپر به اونکه دستش بالای تمام دست هاست بسپر به اون کسی که نفوض نا پذیره بسپر به اون کسی که قدرتش ورای همه قدرت هاس
تو کاریو که دلت میگه انجام بده بقیش با اونه
تو از خدا کمک بخواه وباور داشته باش که کمکت میکنه دیگه همچیو تموم شده بدون
وبرو خوش باش برو لذت زندگیتو ببر
برو به شکرانه اجابت خواستت شاد باش اگر قبولش داری
خدایا شکرت
سلام به استاد جان و مریم عزیز و دوستان خوبم
در مورد تسلیم شدن در برابر خداوند
من یک خواستهای داشتم و شاید جزء اهداف اصلیم نبود اما چیزی بود که دوست داشتم تجربش کنم، زمانش که فرا رسید تو موقعیتی که وجود داشت من پذیرفته نشدم، حدود چندین ماه میگذره و دقیق یادم نیست بعد از فهمیدن این موضوع چه واکنشی داشتم و زمانی بود که تازه داشتم فایل های استاد و دوره راهنمای عملی رو گوش میکردم اما تا حدودی یادمه که طرز فکر «هرچی بشه قطعا برام خوبه» رو داشتم و بعد از چند وقت شاید یکی دو ماه موقعیت دیگه ای فراهم شد، اولش خوشحال بودم و دیگه همه چی قطعی اوکی شده بود اما الهاماتی برام اومد که نباید برم چون موضوع این نمایش نامه با قانون و آگاهی هایی که استاد میگه انگار در تضاده و بازی کردن تو این نقش باعث افکار خوبی نمیشه برام که هیچ بلکه افکار نادرست رو هم شاید برام به وجود بیاره پس بعد از یکم کلنجار با خودم سعی کردم ایمان به غیب داشته باشم و بگم خدایا حتما این مسیر برای من بهتره، خب چیزی که مشخص بود این بودش که این آخرین فرصته ولی خب گفتم من باید اعتماد کنم حتی با کسی درموردش حرف نزدم که مبادا پشیمون بشم و انصراف ندم و با خودم گفتم شاید بهتر باشه کلا شرکت نکنم و انصراف دادم. تقریبا یک هفته پیش که یک ماه از انصرافم میگذشت دوباره تو ذهنم میومد که شاید باید میرفتم و یه جورایی نگران بودم که نکنه این بشه یه حسرت برام و یه سری افکار که نتیجش حال خوبی نبود بعد سعی کردم منطقی باشم و به خودم یادآوری کنم که علت این کارم چی بود و بگم این افکار متعلق به شیطانه تا حال من رو بد کنه و من نباید گولش رو بخورم و اتفاقا همون روز قرار بود بریم مهمونی و کلا از اون افکار و حال بد تونستم خودمو دور کنم تا اینکه فرداش شد و اینجا جایی بود که میتونم بگم این اجرا فقط و فقط به خاطر من بود، یه موقعیت جدید، اصلا کی فکرشو میکرد؟ دقیقا همون موقعی که باید خبرش اومد و شرایط دقیقا همون جوریه که دوست داشتم، انگار تمام برنامه ریزی ها فقط و فقط به خاطر من بوده و این چیزی نبود جز تسلیم بودنم، اون موقعی که قطعا هیچ موقعیت دیگهای قرار نبود پیش بیاد ایمانم به خدایی بود که من رو تا اینجای مسیر اورده و وقتی ناهماهنگی دیدم با قدرت گفتم این اون چیزی نیست که من میخوام هرچند اگه مدت ها منتظر این فرصت بودم و آرزوم بود، قطعا ترس هم بود ولی ایمان قوی تر بود و همون ایمان برای من عمل اورد که بگم نه و خدای من جهانی خلق کرده که به تمام خواسته های من پاسخ میدهد و وقتی اون روزها ایمان و عمل من رو دید، الان هم بهم پاسخ داد درست در بهترین زمان و بهترین موقعیت، فرصت تجربه خواستهام رو بهم هدیه داد.
خدای خوبم ازت مچکرم که هر روز موقعیت های عالی رو برام بیشتر ایجاد میکنی و نشانه های زیباتری رو بهم نشان میدهی. خدا جونم شکرت
ممنونم استاد عزیزم و مریم جان نازنین که این آگاهی های ناب را در اختیار ما میگذارید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم قشنگم
خیلی ممنون از اینکه یک شرایطی برای ما ایجاد کردید که ما دو مرتبه اون فایلها رو ببینیم و برامون تکرار شه و ما هر روز از این فایلهای زیبا هزاران نکته قشنگ و زیبا یاد بگیریم که راه رستگاری و خوشبختیمون رو بهمون نشون بده
اول از همه بگم برای من یک مدت سوال بود که تسلیم بودن در برابر خدا با تسلیم بودن در برابر مشکلات چه فرقی داره حالا که به این جواب سوالم رسیدم به خودم قول میدم که تمرین کنم تمرین کنم توی مبحث کنترل ذهن قوی تر بشم وقتی ذهنتو کنترل کنی وقتی بگی من خیالم راحته چون خدا رو دارم و نباید نگران باشم و به قول استاد به این نکته نزدیک بشم تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی اجازه بدیم که خداوند پاسخ بده
باور کنیم که خداوند هست و ما به هیچکس نیاز نداریم وابسته به هیچکس نیستیم باج به کسی ندیم
وای من چقدر قبلاً شرک میورزیدم که اگه مثلاً معلم مادرم فلانیو فلانی نباشه زندگی من تباهه اما تو این چند وقته فهمیدم اگر اونا هم نباشن خداوند منو بیشتر از اونا دوست داره و یکیو بهتر سر راه من قرار میده
فهمیدم امروز من باید رو این موضوع تمرین کنم تمرین زیاد که به این نکته برسم
یادمه دو سه سال پیش کلاس ریاضی داشتم معلمم میخواست یه مبحثیو بهم یاد بده بهمون گفت بچهها این مبحثو دوباره براتون توضیح میدم چون هفته پیش خیلیاتون نبودید فائزه هم که بود اما فکرش یه جای دیگه بود از من پرسید چرا حواست به درس نبود تو که همیشه درسو دوست داشتی بیشتر از همه حواست به درس بود چرا هفته پیش حواست نبود انقدر حواست نبود که من بین این همه شاگردم هنوز یادمه که میدونم میگم فائزه حواسش به درس نبود اون موقع
من براشون توضیح دادم که تو مدرسه چه مشکلاتی برام پیش اومده و با معلما چه مشکلی دارم و با این قضیه خوشبین به آینده نیستم و میخوام ترک تحصیل کنم
ایشون خندید گفت دیوونه شدی این حرفا چیه تو که انقدر درسو دوست داری انقدر باهوشی چرا میخوای ترک تحصیل کنی
باز دوباره من گفتم ولی ایشون گفت خب همه مشکلاتو داشتن این مشکلات تو زندگی همه هست فقط تو نیستی که اگه به این باشه من باید هزار بار ترک تحصیل میکردم و جا میزدم اما مشکلاتمو حل کردم ایشون به من گفتن بعد از یک ربع یک مبحث ریاضی رو به ما درس دادن
بعد از من پرسیدن فائزه من اگه به این توان یک بدم چند میشه میشه خودش تغییر زیاد نمیکنه اما یک جایی هست به توان 3 برسونم میره بالا یه جایی هست به توان 10 برسونم میشه 100 موفقیت در زندگی مثل یک تابع نمایی است تو اوایلش رشد خاصی نمیکنی اولاش رشد خاصی نداره بعد کم کم رشد میکنی ولی اولاش رشد خاصی نمیکنی یهو بعدش پیشرفت میکنی اگه خودت بخوای
بعد من ذهنم مقاومت نشون داد مثل اون شاگردای استاد تو دوره تندخوانی منم ذهنم مقاومت نشون داد گفتم نه من به این دلیل به این دلیل به این دلیل به هزاران یک دلیل دیگه نمیتونم موفق بشم اون موقع باورم اشتباه بود فکر میکردم خدا منو دوست نداره خدا منو دوست نداره منم به این موفقیت نمیرسم منم اینجوری منم اونجوری بعد به من یک نگاهی کرد گفت ببین فائزه تو اگه بتونی در برابر مشکلات خودتو بزرگ کنی بردی اگه نتونیو ببازی باختی تو باید بتونی مشکلاتو حل کنی شاید از توی همین مشکلات بتونی پیشرفت کنی و از خیلیای دیگه بزنی جلو الان بعد 3 سال این حرف رو شنیدم و انگار فکر کردم دوباره سر همون کلاس ریاضیم اما با این تفاوت فائزهای که داره رو باوراش کار میکنه فائزهای که هر روز شکر گذاری میکنه فائزهای که لذت میبره از زندگیش فائزهای که توکل داره به خدا فائزهای که اعتماد به نفسش از قبل خیلی بالاتره فائزهای که ذهنش نسبت قبل کمتر مقاومت داره واقعاً از خدا سپاسگزارم که من با این راه آشنا شدم و با این سایت زیبا و واقعاً از خدا سپاسگزارم که آماده شنیدن این فایل شدم و الان دارم برای خودم کامنت میذارم واقعاً خدا رو سپاسگزارم که راهی را انتخاب کردم که تهش رستگاری و سعادته تهش خوشبختیه تهش سلامتی ثروته تهش یک زندگی شاد رسیدن به خواستهها و هر چیزی که یک انسان رو پیش خدا محبوب میکنه و هر چیزی که انسان را خوشبخت میکنه خوشحالم اینجا هستم تا روی افکارم کار کنم تا از زندگیم لذت ببرم خوشحالم که اینجا هستم که مثل بقیه افراد جامعه نباشم و مثل دوستانم اینجا از زندگیم لذت ببرم و ایمانمو قویتر کنم خدایا شکرت
استاد ممنونم از شما و مریم جان بابت گذاشتن این پروژه مهاجرت به مدار بالاتر این جمع آوری باعث شد تا این فایل رو دوباره ببینم و نکات جدیدی رو ازش یاد بگیرم و در مدار بالاتری قرار بگیرم مریم جان از شما ممنونم استاد عزیزم از شما به شدت ممنونم امیدوارم همیشه سالم ثروتمند خوشحال باشید
سلام و عرض ادب به استاد عزیزم سید حسین عباسمنش و مریم مقدس عزیزم
چقدر این محیط امن رو دوست دارم منظورم سایت هست که مثل یه پناهگاه امن یه خونه ی صمیمی هست که هر بار با اومدنم و پناه اوردن بهش میتونم رد پایی از خودم بزارم برای اینده ام تا بدونم از چه مسیری و از کجحا و چطور سلسله مراتب طی شد
خب در ادامه تعهدم در پروزه ی مهاجرت به مدار بالاتر رسیدیم به گام 12 و منم اومدم به تعهدم وفادار باشم و کامنت ام رو بزارم
ابتدا سپاسگذارم از اون دوستی که سوال به این زیبایی رو از استاد پرسید که قطعا نیازه هممون هست که تفاوت بین تسلیم شدن در مقابل خدا و یا تسلیم بودن در مورد مشکلات رو بدونیم -=
فقط خوده خدا میدونه که تا به امروز چند بار تا یک قدمی تسلیم شدن توی مسیر رسیدن به هدفم رفتم و خواستم بزنم زیر همه چیز و دیگه ادامه ندم و انگار یه نیرویی بهم گفته حامد میدونم شاید یکمم اذیت شدی اما همه ی اذیت شدن هات به خاطر بی ایمانی ات بو ده بخاطر این بوده که خواستی خودت مسیر رو ببری جلو به خاطره این بوده که رو همه حساب کردی جز من بخاطر این بوده اگر هم گفتی خدایا بهت اعتماد دارم فقط بازی لب هات بوده و در درونت هنوز روی دیگران و شرایط بیرونی بیشتر از من اعتماد داشتی و بیا و فقط یکبار تسلیم بودن رو هم امتحان کن و بع د ببین من برات چکار میکنم
خدا =اقا حامد من جهان رو به تسخیر تو دراوردم
من کوه ها
دریاها
بادها
و
.
.
.
من همه چیز رو مسخر تو کردم و گفتم برو استفاده کن ولی تو به قول استاد دنبال یه لقمه نون خشک تو دست این و اونی
تو اینستاگرام رو بیشتر از من قبول داری
تو تبلیغات رو بیشتر از من قبول داری
تو افرادی که به ظاهر قدرتمند هستن رو بیشتر از من قبول داری
اتفاقا اقا حامد اونی که باید گله کنه منم نه تو چون من جهان رو مسخر تو کردم و همه چیز در اختیار تو گذاشتم و تو منو ول کردی رفتی چسبیدی به عوامل بیرونتی
من=خب الان بخوام برگردم بیام
بخوام از اول شروع کنم
بخوام تسلیمت بشم
بخوام رو دوش ات بشینم تا تو کارها جلوببری
بخوام مخلصت باشم
بخوام بهت توکل کنم
بخوام بهت ایمان داشته باشم
بخوام در مقالت سرم پایین باشه
بخوام همه چیز به خودت بسپرم و من فقط لذت ببرم میبخشی منو
دستم رو مگیری
هدایت ام میکنی
خدا=ما ودعک ربک و ما قلی
عزیز دلم حااااامدم هر کاری هم که کردی فقط برگرد که تو از قبل بخشیده شدی و از طرف من بخشیده شده ای و درهای نعمتم برات بازه به شرط ایمان /به شرط توکل /به شرط کنترل ذهن به شرط تقوا برو و لذت ببر از این زندگی و به جای اینکه قدرت رو به عوامل بیرونی بدی و تسلیم مشکلات بشی تسلیم من بشو جهان رو برات به بهشت تبدیل میکنم و بع د ببین تلسیم بودن در مقابل من کجا و تسلیم بودن در مقابل عوامل بیرونی و مشکلات کجا
من حامد میرچناری از همین امروز اجازه میدهم خدای غفور که میبخشاید منو هدایت کنه به راه راست راه انانکه به انها نعمت داده است
البته باید خیلری مواظب باشم که اینبار هم فقط با کلمات بازی نکنم مث سری های دیگه که میگفتم خدایا تسلیم توام اما تمام تمرکزم رو التماس به دیگران بود که بیاید محصول منو بخرید یا برام تبلیغ کنید یا منو به دیگران معرفی کنید که واقعا این تسلیم شدن خنده داره و یه خود فریبی بیش نیست که البته باید اینم بگم که فک میکنم خوده تسلیم شدنه هم تکاملی هست و امروز به لطف خداوند ارام ارام روز به روز بیشتر و بیشتر دارم به خدای خو دم نزدیک میشم و کارهام رو میخوام اون جلو ببره
پس خدای خوبم من و قلب کوچیکم محتاج به هدایت و رهبری تو هستیم و از خودم هیچی ندارم و هر لحظه محتاج به هدایت تو هستم من و تمام کسانیکه دارن این پیام من رو میخونن هدایت کن و به ما ثروت و نعمت بی نهایتت رو عطا بفرما /البته میدونم الان داری میخندی و میگی نعمت و ثروت من عطا کردنش به هر کسی به من ربطی نداره و به خودش و کنترل ذهنش ربط داره چون من جهانی رو بر اساس فراوانی خلق کردم که هر کسی به اندازه ی ظرفش به اندازه ی باورهاش و به اندازه ای که در مقابل من تسلیم باشه میتونه از این ثروت و نعمت بی نهایت من برای خودش برداره و استفاده کنه
دوستون دارم =حامدمیرچناری
به نام خدایی که هر چه دارم از اوست
سلام به استادان نازنینم
سلام به دوستان توحیدی ام
گام دوازدهم
تسلیم واژه ای که در مقابل خداوند لازمه موفقیت.
و تسلیم در برابر مسائل و مشکلات عدم موفقیت
و جالبه که اگه من در برابر خداوند تسلیم باشم
و تنها قدرت موجود در جهان رو از او بدانم
پس هرگز در برابر مشکلات تسلیم نمی شوم
چون ایمان دارم و حرکت میکنم
و ترسی ندارم که چه اتفاقاتی میافتد
و توانایی خودم که از آن خداست و وابسته به خداست رو باور دارم
و باور دارم هر چی بشه اون خوبه است
ذهن من تلاش میکنه که نا امیدم کنه
و بگه خوب بعدش دگه چی
اما هدایت خداوند قدم به قدم هست
اگه قدم اول رو برداشتی قدم بعدی و قدمهای بعدی رو هم بهت میگه
وهیچ وقت تمام قدمها رو با هم نمیگه که بدونی آخرش چی میشه.
و برای تشخیص و اجرای این هدایت ها که خود من صادقانه پاشنه آشیلم هست
باید ذهن منطقی رو خاموش کنی
تا بتوانی با آرامش ذهنی به ایده های الهامی گوش کنی و عمل کنی.
خدایا کمکم کن تا هدایت های تو رو بشناسم و انجام دهم.
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
سلام
مساله ای که تونستم با توکل به خدا حل کنم سال 92 تا94 بود وقتی که هیچ درآمدی نداشتم و بیمار بودم اما تنها نیرویی که دوباره باعث شد حرکت کنم ایمان و اعتماد به خدا بود که شروع کردم و آرام آرام ذهنم را آروم کردم احساسم را بهتر کردم و تونستم اون چالش را پشت سر بزارم و چقدر بعد از اون قویتر شدم و ایمانم به خدا بیشتر شد و تونستم به موفقیت های بعدی هم برسم و الان هیچ شباهتی با اون موقع ندارم
اگه تسلیم شرایط میشدم و قدرت خدا را باور نداشتم الان در وضعیتی بودم که دوستانم هستن که وقتی جایی میبینمشون میگم واقعا ارزش داشت که ذهنم را کنترل کنم و کم نیارم و نترسم چون پاداشش خیلی بزرگتر از حل اون مسایل بود
و این مسایل همیشه هست و برای رشد انسان و رشد جهان لازمه
الان هم مساله ای در روابطم دارم که تصمیم گرفتم حل کنم با توکل به خدا دارم میرم تو دل مساله و کوتاه نمیام تا درستش کنم با ایجاد باورهای بهتر و تغییر رفتارم این مساله هم حل خواهد شد
سپاسگزارم استاد عزیز
شیوا : به نام خداوند بخشنده و مهربان خداوند بزرگ فرمانروای جهانیان خداوند برنامه ریز هدایتگر خیرخواه خداوند شکفتی ها
*تسلیم بودن در مقابل خداوند
تسلیم بودن در برابر خداوند »»» امید ، آرامش ، توحید و آسان شدن برای آسانی هاست.
یعنی من ایمان دارم یک نیرویی برار از کل نیروهای جهان که جهان رو خلق کرده و داره هدایتش می کنه ، اون من رو خلق کرده و من رو هدایت می کنه و اگر من توکل کنم بهش اگر خودم رو بسپارم بهش اگر ازش درخواست کنم و اگر باورش داشته باشم ، اگر بهش ایمان داشته باشم ، اون من رو به مسیرهای درست هدایت می کنه . آدم های درست ، شرایط درست و موقعیت های درست رو وارد زندگی من می کنه.
یعنی خداوند نیرویی ست که مرا خلق کرده و هدایت مرا برعهده گرفته.
یعنی خدا با من است و قطعا من را هدایت خواهد کرد و اگر روی خدا حساب کنم ، قطعا خداوند برایم کافی ست.
یعنی خداوند صاحب قدرت و بخشندگی بی حساب است.
یعنی خداوند منبع رزق و روزی ماست اگر کسی از زندگی ما رفت به هر دلیلی بدون اون یک دست از دستان خدا بوده اما خداوند هزاران دست دیگه داره و ما به هیچکس وابسته نیستیم ما فقط به خداوند وابسته ایم . ما به خدا توکل میکنیم و درها باز می شود.
تسلیم بودن احساس خوب می آورد احساس آرامش احساس اطمینان قلبی.
تسلیم یعنی آخیششششش خدایا شکرت راحت شدم خودم و سپردم به تو
تسلیم یعنی خیالت راحته تسلیم آدمیه که می پره تسلیم کسیه که حالش خوبه تسلیم کسیه که میتونه اینجوری فکر کنه.
تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند که مرا هدایت کند یعنی اجازه دادن به خداوند که درخواست دهد به پاسخ های من.
اگر درخواست داری اما نگرانی ، ناراحتی، ناامیدی ، شرک می ورزی ، غصه میخوری ، میترسی پس تسلیم نیستی.
حتی در تسلیم هم ما صفر و یک نیستیم ما نمیتوانیم تسلیم محض باشیم اما باید سعی کنیم باید تلاش کنیم تا هربار بیشتر و راحت تر و سریع تر تسلیم باشیم.
*تسلیم مشکلات نشدن
تسلیم بودن در برابر مشکلات »»» ناامیدی ، نگرانی ، شرک و آسان شدن برای سختی ها
به جای نگرانی درباره ی مسائل پیش رو کنجکاو باش درباره ی این که چه راهکاری می توانم برای حل این مسأله پیدا کنم و ازاین بازی کنجکاوانه لذت ببر.
به جای تسلیم شدن در برابر مسائل با توکل بر خداوند آن هارا چالشی ببین برای بروز توانایی های درونی ات.
کنجکاو باش به این که تو میتونی مسائل رو حل کنی.تست کن ! ببین چجوری میتونی از پسش بر بیای! نترس هیچی نمیشه هیچ اتفاق بدی نمیفته.
به مسائل به شکلی نگاه کن که این مسائل دارن مارو به چالش می کشن برای بزرگ تر شدن برای پیشرفت کردن.
اگر مسائل رو حل کنید بزرگ میشید ثروتمند میشید رشد می کنید ، اگر مسائل رو حل نکنید کوچولو می مونید.
به عنوان یک بازی نگاه کن به مسائل یه معما یه پازل و با حل کردنش می تونید به سلامت عبور کنید.
*جمله ی تاکیدی امروز:
خداوند صاحب قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است.
ما به هیچکس وابسته نیستیم ما به خداوند وابسته ایم ما به خداوند توکل می کنیم و درها باز میشود.
اگر مسائل رو حل کنید بزرگ میشید اگر مسائل رو حل نکنید کوچولو می مونید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
هدایت شدم به این فایل
ایمان داشتن به رب که اون منو هدایت میکنه
تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند یعنی شرک،دودلی نداشته باشم
تسلیم از یقین میاد باور قلبی داره،نشانه اش سپردن به خدا و احساس خوبِ چون اعتماد داره
به استاد از طریق داستانهای قرآنی هم کمک شده
تا اینجا اصل تسلیم و یقین بود
و بعد
مسئله و حل مسئله
پس برای مسائل نیاز به ایمان داریم ،وقتی یقین داریم راه ما درسته ،طوفان هم نمیتونه ما رو کنار بزنه
خب مسئله رو حل میکنیم……