مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

668 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در فضای این آگاهی ها

    سپاس گزار خداوند بابت درکی که از جهان و قوانین دارم که باعث شده مثل 99درصد مردم در نگرانی و استرس نباشم و این به کل دنیا می ارزه ،ارامشی که به پشتوانه ی این خداوند و قوانینش داریم .

    می‌خوام از تجربیاتی بنویسم و به یاد بیارم ه وقتی که قدرت رو به رب دادم چطور دریاها رو برام شکافت تا ایمانم قوی بشه تا به یاد بیارم چون من فراموش کارم چون من درکم از قانون و نحوه عملکرد جهان یادم می‌ره و باید هزاران بار تکرار کنم .

    تجربه اولم که خیلی واضحه برام و ردپای توحید رو میشه در تمام لحظاتش دید برمیگرده به زمانی که دفترچه پست کردم برای خدمت ،

    اینو بگم اول که من توی یک شب و فقط توی یک شب تصمیم گرفتم برم خدمت و صبحش اقدام کردم و بعد از ظهر تمام کارهای دفترچم رو انجام دادم و کارهام جوری ردیف شد که تا وقت اداری همه یاون مدارک مختلف رو من رسوندم به پلیس +10و طرف تعجب کرد و گفت انگار خیلی عجله داری ،گفتم آره همین فردام اعزام باشه میرم و خلاصه و اصن تا قبل از اون تو کل زندگیم حتی به خدمت فکر نکرده بودم و اصلا تو فضاش نبودم ،اما میبینم الان طرف 15سالشه و دغدغه خدمت داره ،

    خلاصه تمام دوستام و هم کلاسی هام و رفیقای بچگیم تو دهات قبل من اکثرا رفته بودن و پذیرش کرده بودن برای سپاه و افتاده بودن شهره خودمون و من چون بندرعباس بودم از اونجا اومدم بعداً ، خلاصه خیلی ها به من گفتن که برو‌ پذیرش کن سپاه و غد نباش میری میفتی یه جایی که مثل چی پشیمون میشی و الان کلت داغه و نمی‌فهمی و هزارتا حرفه دیگه

    نمی‌دونم اون چه نیرویی بود که تو وجود من زبانه می‌کشید و قبل اون تجربش نکرده بودم و اونموقع اصلا تو فضای این قوانین نبودم ،اصلا حال دلم انقد خوب بود که میگفتم حتی نقطه ی مرزیم بیفتم میرم و واقعا این حرفم دلی بود و هیچ نشانی از ترس در من نبود ،

    وانان که ایمان آوردند نه غمی برانهاست و نه ترسی ،واونموقع ناآگاهانه قدرت رو به نیرویی سپرده بودم که کل کیهان رو داشت مدیریت میکرد و من حتی نمیشناختمش و فقط یک سری حرفها راجبش شنیده بودم از بچگی ،

    الان که دارم مینویسم اون حس قدرت رو با تمام وجودم دارم حسش میکنم ،چه حس و حالی بود ،اصن انقد سرشار از حس و حال خوب بودم و در لحظه ،که شب آخر که صب قرار بود برم و اعزامم بود ،انقد شبش خندیدم و شاد بودم و شوخی میکردم که خدا بیامرزد پدربزرگم به جورایی نگران حالم بود و ازم جدی پرسید ،گفتی می‌دونی داری کجا میری؟؟؟عروسی دعوت نشدی ها و من هیچوقت این حرفش رو یادم نمیره ،یادش بخیر ،

    خلاصه من پذیرش نکردم و فقط چیزهایی که از ارتش شنیده بودم علاقه مند به ارتش بودم و خلاصه افتادم ارتش ،

    خلاصه رفتم و دوران آموزشم با دوستان و رفقای هم دوره ای چقدر خوش گذشت تو اون سرمای وحشتناک 03 و یه روز اومدن تو کلاس و سه نفر رو انتخاب کردن از گروهان ما و بردن یه اتاقی ،یادمه من بودم و دوتا دوستم که اونام مثل من روحیشون شاد بود و حالشون خوب بود و ترس و نگرانی از اینکه کجا بیفتن نداشتن و خلاصه رفتیم واونموقع از نظر ما شانسی بود اما جهان داشت با دقت و نظم کارشو انجام میداد ،ما رفتیم و مصاحبه شدیم و اون دوره که بالای 500نفر گردان ما بود ،فقط ما سه تا افتادیم بهشت ارتش ،یعنی کجا ؟؟لویزان حفاظت اطلاعات ،اونایی که بودن می‌دونن که بهشت ایرانه برا خدمت تو ارتش ،

    و بقیه همه افتاده بودن نقاط مرزی و سخت مثل کرمانشاه و پسوه و پیرانشهر و خاش و …..یادمه دقیقا چقدر داشتن گریه میکردن من خجالت می‌کشیدم جای اونا ،

    نکته اینجاست چنتا رفیق داشتم هم دوره ای که میگفتن سرهنگ فلانی فامیله ماست و مارو سپرده و میفتم دقیقا بغل خونمون و خدمت میکنم ،یکی می‌گفت سردار فلانی رفیق بابامه و یکی می‌گفت آشنا دارم تو اطلاعات فلان جا و چنان خیالشون تخت بود که نگو ، البته رضا هم خیالش تخت بود ،اما این کجا و اون کجا ،

    می‌دونی من آشنای سردار و سرتیپ و سرهنگ نداشتم ،من به کسی نسپرده بودم ،من از کسی قول نگرفته بودم ،اما قدرت رو به نیرویی داده بودم که هر لحظه تو قلب من بود ، روز آخری که داشتیم سوار اتوبوس میشدیم تا یک هفته مرخصی باشیم و بریم تو یگان معرفی کنیم خودمونو ،میدیدم همونایی که خیالشون راحت بود و دوست و آشنای سرتیپ و سرهنگ داشتن چجوری پشت گوشی آشفته داشتن حرف میزدن که بابا تو مگه نگفتی که میندازمت پیشه خودم و رو من حساب کن و خیالت راحت باشه و ….. و من اینارو می‌شنیدم اما هیچ حسی نداشتم و نمی‌دونستم رو چه نیرویی من حساب کردم و رو چه حسابی اونا این بلا سرشون اومده ،

    خلاصه رب من منو گذاشت بهشت ایران برا خدمت ،نکته جالبش کجاست ،به پدرم گفتم که جام خوبه و اینا ولی رفتم تهران پادگان سیدخندان که خودمو معرفی کردم و اسم منو جدا صدا زدن و یه نامه دادن بهم و گفتن برو لویزان و رفتم و گفتن یگانت اینجاست ولی نامه رو هر کی میدید باور نمی‌کرد و منم نمی‌دونستم چی به چیه ، فقط میگفتن برو اونجا و بیا اینجا و این نامه رو بگیر و در عرض فقط و فقط دو سه روز کارهای اداری من به شکل معجزه آسا ردیف شد و من اصن نمی‌دونستم داستان چیه و یه نامه دادن دستم و گفتن انتقالیته ،

    کجا نزدیکترین پادگان ارتش به شهر خودم !!!!

    چی شده ؟؟؟ کی منو سپرده ؟؟؟ انتقالیه چی ؟؟؟

    به پدرم زنگ زدم و گفتم به کسی سپردی ؟؟؟گفت نه تو گفتی جام راحته و اینا ،من به کسی نگفتم ،

    اما کی گفته بود ؟؟؟ کی کارها رو انجام داده بود ؟؟؟ همونی که رضا فقط دلش با اون آروم بود و ضره ای نگرانی نداشت اما روچه حسابی ؟؟؟نمیدونم رو چه حسابی انقد آروم بود رضا ؟؟؟نمیدونم ، اما الان می‌دونم که چه قدرتی پشتیبان من بود و من قدرت رو به کی داده بودم ، در عرض 3روز اومدم نزدیکترین جا به شهره خودم و هر کسی نامه انتقالی رو میدید باور نمی‌کرد و می‌گفت قانون اینه که اگه یگانت مشخص شد باید حداقل 6ماه اونجا باشی و بعد بیفتی دنبال کارای انتقالیت اونم شرایط داره اونجایی که درخواست انتقالی میدی باید کسی باشه از اونجا که اونم درخواست بده به یگانی که تو هستی یا نفر به نفر باشه و….. اما اینا قانونه دولت و نظامه نه قانون تسلیم و سرسپردگی ،بحث تسلیم در برابر رب یه چیز خیلی فراتر از این قانون هاست ، و من خدمتم رو با بهترین دوستای دنیا گذروندم و بعده خدمتم اون کسی که منو سپرده بود و کارای انتقالیم رو انجام داده بود رو تازه دیدم و ازش تشکر کردم ، نگو یه نفر از آشناها بهش زنگ زده و گفته فلانی سربازه و آموزشیش فلان شهره ، و اون منو سپرده بود که در عرض 3روز انتقالیم تو‌دستم بود ،که ندیدم یکی درتمام طول خدمتم تو سه روز انتقالی بگیره ،

    اما مگه من سپرده بودم ؟؟؟

    مگه من به 10نفر گفته بودم که کارای منو انجام بدین؟؟؟

    مگه من رفتم دنباله اشنا؟؟؟؟

    نه من فقط به کسی دل سپرده بودم که به همه‌ی انسان‌ها و به همه‌ی دلها دسترسی داره ،به کسی که اختیارنفس کشیدن تک به تک تمام سرتیپ ها و سرهنگ ها به دست اون بود ، و خب انجام شد ،ههههه

    من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم

    چندین مثال دارم توی کسب و کارم

    زمانی که شریک شدم و دبه کردن و پولارو پیچوندن ،اما قسم به خودش که انقد دلم آروم بود که تا عصر بخشیدمشون و براشون آرزوی موفقیت کردم و ایمانم و نشون دادم و ،پاداش ها بعد از اون اومد و اومد و شیرین ترین معامله هارو انجام دادم و بهترین مشتری های دنیا رو خدا برام فرستاد ،انقدر مشتری های صاف و صادق و شریفی برام میفرستاد که فقط سجده میکردم بهش ،

    هزاران مثال کوچک و بزرگ دارم ،از زمانهایی که تو دلم بهش گفتم و انجام داد

    یه بار یه پولی قرار بود به دستم برسه از یه معامله ای که فکرم رو درگیر میکرد و بهم گف که ولش کن ذهنت و آزاد کن و از روش بردار ،گفتم چشم

    و به خودش قسم که دوساعت طول نکشید که گوشیم زنگ خورد و دقیقا همون مبلغ رو از اون معامله برداشتم ،و جالبیش اینجاست که با تمام قلبم برای اون کسی که یه کم بدقولی کرده بود ،ارزوی موفقیت میکردم و میگفتم خدا هزاران برابر اون مبلغ رو تو زندگیش جاری کنه و تو دلم عاشقانه براش چیزای خوب می‌ساختم و درست بعد دوسه روز اون مبلغ رو بدون اینکه من بهش بگم زده بود ،درحالی که همونجا که حسم گف من بیخیالش شده بودم ،اما قانون خداست دیگه ،

    حالا چرا من بهش دل نسپارم ؟؟؟

    چرا به خودم نگرانی بدم؟؟؟چرا نگرانی هامو و بار سنگین زندگیمو مزارم رو دوش اون ؟؟؟

    چرا با نگرانی و ناراحتی دست رد به نیرویی بزنم که هر لحظه داره سلول به سلول منو مدیریت می‌کنه ؟؟؟ نیرویی که منو از هیچ آفریده و بالغ ساخته

    مگه من چه کاری برای این ذهن و بدن انجام دادم که الان می‌خوام برای کسب و کارم خودم کاری انجام بدم ؟؟؟

    مگه اون نمیتونه ؟؟؟

    مگه اون تا حالا هر وقت که بهش سپردم انجام نداده ؟؟؟

    و زمانی که آدم هبوط کرد ما گفتیم وقتی هدایتی از جانب ما می آید ،اگر از آن پیروی کنید ،نه غمی برشماست و نه ترسی خواهید داشت .

    خدایا من سپردم به تو تمام خواسته هامو تمام دغدغه هامو و مسأله هامو چون خودم توانایی حل مسأله هارو ندارم و بدون تو عاجزم و ناتوان

    ای توانا ،ای دانا ،ای مدیر و مدبر کیهان ،ای آگاه به اسرار غیب ،ای عالم به غیب و شهود و ای مالک ملک وجود ،من تسلیمم من هیچی نمیدونم تو منو ببر

    خدایا قلبم رو به مقام عالی رضا و تسلیم هدایت کن و منو مومن بمیران

    در پناه رب قدرتمند کیهان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      وحید حیدری گفته:
      مدت عضویت: 442 روز

      سلام به آقا رضا عزیز…….

      برادر گل کاشتی با این کامنت

      زیبا و خداگونه

      چقدر زیبا وطو دل برو ..

      چه دل سپردگی به نیرو ی حاکم

      بر جهان داشتی که اینقدر …..

      راحت وبا آسودگی کامل

      تمام کارها رو انجام داد برات

      اتفاقا همین برنامه شمارو من

      در کرمانشاه داشتم

      الان که کامنت زیبا ودلنشین شما

      رو خوندم یاد خودم افتادم

      که بدون پارتی به بهترین جا

      لشگر 98 کرمانشاه افتادم

      ……

      انشالا که همیشه در مسیر توحید

      بمونی……

      در پناه الله…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    رامش فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 687 روز

    بنام الله یکتای مهربانم

    خدایا هر آنچه دارم از آن توست

    سلام بر شما استاد گرامی

    تسلیم شدن در برابر خداوند !

    چقدر حس قشنگ برایم پیش میایه با همچون عنوان ( تسلیم بودن در برابر خداوند)

    هر آنچه را بخایم خود الله برایم ما رقم میزنه نباید در این فکر باشیم که من کاملا همه چیز را میدانیم و تسلیم باشیم در برابر الله مهربانم

    در این چند وقت است روی موضوعات توحیدی کار میکنم دیروز یکی از دوستان آمد و گفتن فلان نفر اینقدر در امد کرده و این اینقدر در آمد کرده ووووو بسیار مثال همینگونه بلاحره روی خط قرمز مه داخل شد و آنجا بود که حرفم آغاز شد

    و برایش گفتم بیبینم اینگونه باور ، باور مخرب است

    و‌آمدم روی موضوعات توحیدی بحث را آغاز کردم

    و در آخر همان بحث که در اول شده بود به موضوعات توحیدی خدمت شد

    همه زندگی ما توحید است !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نظر من تسلیم بودن در مقابل خداوند ایمان میخواهد یک ایمان ابراهیمی تو حید میخواهد احساس خوب میخواهد و درکی که جدیدا داشتم چون قبلا به اون نرسیده بودم اینه که درک قوانین و احساس خوب و کلا استفاده از قواتین یه چیز شخصی است به این صورت که ما قوانین را از زبان استاد شنیده ایم یاد گرفتیم و استاد همیشه لطف میکند قانون را توضیح میدهد ولی ما وقتی درک کردیم باید بیام در زندگی خودمون و مسائلمون ببینیم چگونه میتوانیم از آن استفاده کنیم که در افراد مختلف و مسائل گوناگون روشهای منحصر به فرد خودشو داره. استاد همیشه از زندگی خودش مثالهای گوناگون برامون میزنند که ما اون قانون را درک کنیم ولی شاید همان متال و تجربه را من نوعی نداشته باشم یا هیچ وقتم ندارم ولی مسائلم و تسلیم بودن در مقابل خداوند مربوط به مسائل من میشه یا احساس خوب.، من باید ببینم چگونه میتوانم به احساس خوب برسم یا مثلا وقتی یه موضوعی که خیلی هم شخصیه من در اون موضوع خودم چگونه باید احساسم را خوب کنم بعضی اوقات استاد مثلا شاید نگاه کردن به یک گل احساس خوب بهش بده ولی من در آن واحد وقتی به خصوصیات مثبت یه شخصی توجه میکنم احساسم خیلی خوب میشه

    یا متلا

    مطلب امید داشتن یا نا امیدی

    فکر میکنم همه ما در اوایل راه.، بعضی اوقات زود نا امیدی می آمد سراغمون ولی کم کم حتی امید به مسیری که داریم میریم خیلی بهتر و بیشتر شده و میشود حالا در بعضی افراد این زودتر اتفاق می افتد و در بعضی افراد دیرتر

    در کل من دوست داشتم به تمام دوستانم بگویم که خیلی مهمه که یاد بگیریم و درکش کنیم همین که در مسیر درست هستیم خیلی خوبه نباید به خودمون سخت بگیریم حتی تسلیم بودن در مقابل خداوند هم تکامل میخواهد مهم همین قدم هایی هست که هر روز داریم برمیداریم و هر روز از روز قبل متوکل تر و تسلیم تر میشویم و ما باید این رشدهای حتی کوچک را ببینیم و از خداوند سپاسگزار باشیم که در مسیر درست هستیم

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از خودت یاری میطلبم خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای

    در پناه الله یکتا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2275 روز

    خدایا هرآنچه را که دارم از ان توست.

    سلام به استاد ومریم عزیزم

    سلام به دوستان عزیزم

    خدارو سپاسگزارم که این فایل عالی زیبا این بهشت زیبا رو روزی امروزمون کرد خدایا واقعا شکرت.

    چقدر این پردایس زیبا ورویایی خدا رو شکر استاد عزیزم چقدر این فایل درک من رو بیشتر کرد باوت توحید توکل اعتماد ایمان به خداوند خیالم راحت باشه وبسپرم به دست تنها رب تنها قدرت عالم اخیش خیالم خیلی راحتر شد

    امروز وقتی این فایل فوق‌العاده رو دیدم برام یادآور روزی شد که به تضادی شدید بر خورده بودم وداشتم دست وپا میزدم تا راه مناسب پیدا کنم در بدر دنبال جا یه سقف بودم به همه رو انداختم خیلی ها دنبال سود خودشون بودن خیلی ها فقط وعده الکی دادن یکی گفت یه خونه محیط خوب با کامل امکانات هست ولی باید محجبه باشی وگرنه نمیدن طرفی که معرف بود گفت خوب برو چادر ومغنعه بگیر لباس بلند حداقل خونه بهت بدن گفتم من بخاطر دیگران ویه خونه خودم تغییر نمیدم نقش بازی نمی کنم خدای من بزرگه وتو دلم گفتم حتما هدایتم میکنه با این که توی مطب زندگی می کردم رایگان اونجا کار می کردم اما باج به هیچ کدومشون ندادم چقدر وعده دادن پول برات جور می کنیم همش دروغ یه روز دیگه از همه جا بریده بودم خسته به معنای واقعی شرایطم سخت بود گفتم خدایا به هر دری میزنم بن بسته خسته شدم خودت راهی نشونم بده اون موقع ایمانم خیلی قوی نبودولی این باور داشتم که خدا کمکم می کنه تا این که 2روز بعد من رو هدایت کرد به همکارمون خانم بود با اون صحبت کردم عرض 10 دقیقه همه چی اوکی شد اصلا باورم نمیشد همون روز من به این خونه قدم گذاشتم همه در تعجب بودن چی شد بدون پول وسیله جای جور شد دستی از دستان خدا که اصلا فکرش نمی کردم تو همچین شرایطی باشن خدای من هدایتم کرد به سمتش تا ازش بپرسم که با همچین شرایطی جای سراغ دارین حتی بند خدا ناراحت شد گفت چرا زودتر نیومدی بهم بگی که این جا هم زندگی بکنی هم رایگان کار کنی براشون وکلی وعده دروغ هم بهت بدن امکانات نداشتم واقعا سخت بود هر زمان یادم میاد برای قوی تر شدن ایمانم به خودم یاد اوری می کنم که سمیرا یادته یکسال و2ماه پیش چه شرایطی داشتی وقتی به خودش بسپری وتسلیم تنها قدرت جهان باشی احساست رو خوب نگه داری خدا به راحتی واسانی وسریع وزیبا بی‌نقص هدایتت میکنه خدا می دونه اگر تسلیم اون ادمها وعده‌ها میشدم یا باج میدادم الان شرایطم چی بود

    همون ایمان کوچولو که تو قلبم بودوصبر باج ندادن وسپردن به خداوند این در باز شد به روم خیلی راحت الان هم وقتی شیطان می خواد نگرانم کنه یاد اوری می کنم اون روز رو که تو ساکت باش خدای من هست دارم تلاشم می کنم هر روز احساسم خوب وایمانم رو قوی تر کنم این فایل باعث شد خیالم راحتر بشه سمت خودم انجام بدم روی ایمانم کار کنم تسلیم خداوند باشم خدا هم خدایش رو بلده ودر زمان مناسبش سمت خودش انجام میده به مو میرسه ولی پاره نمیشه الهی به امید خودت نه بندهات

    درپناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 3801 روز

    سلام استاد و صد سلام ……

    این فوق العاده عالی و بی نظیر بود، وقتی داشتم فایل را تماشا می کردم گذر زمان را احساس نکردم تو سه سوت تموم شد .. بی نظیر بود …برابو استاد کارت بیسته

    این فایل تون من را یاد اولین روزهای انداخت که ثروت 1 را تهیه کرده بودم و مبهوت مونده بود که بالای 99 درصد باورهام در رابطه با ثروت فقیرانه بود

    و بعد فهمیدم که چرا هرچقدر بیشتر تلاش میکنم کمتر نتیجه میگرم

    چون باورهام همجهت با خواسته هام نبود

    چون یه پام رو ترمز بود و پای دیگه ام رو گاز و انتظار داشتم که ماشینم حرکت کنه

    الان بعد از گذشت 3 سال از تهیه ثروت یک من با قدرت اعلام میکنم که ثروت 1 بهترین و با ارزش ترین چیزی بوده که من تا این روز تهیه کرده بوده

    اما به نظر من قانون آفرینش پیش نیاز ثروت1 و پیش نیاز تمام دوره ها ی استاد هست

    و توصیه من به کل اعضای خانواده عباس منش اینه که اگر قانون آفرینش را تهیه نکردی، بدون که گنج بزرگی را از دست دادی

    من بعد از کار کردن روی قانون افرینش و قرآن جریانی از ثروت و درآمد غیرفعال وارد زندگیم شد که برای خیلی ها غیر قابل باوره

    و چون از محصولات استاد نتیجه گرفتم فردا میخوام ثروت 3 و عزت نفس را تهیه کنم. …

    به فضل خدا فردا پیام من را در دوره فوق العاده ثروت3 و عزت نفس خواهید دید…

    همه تون را دوست دارم

    به امید این که همه ما به استقلال مالی ، زمانی و مکانی برسم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    ziba paradise گفته:
    مدت عضویت: 1556 روز

    به نام خالق یکتا

    سلاممم خدمت استاد عزیزو تمام دوستان عزیزو ارزشمندم

    چقدررر تسلیم شدن در مقابل خدا قشنگه و چه ارامش بینظیری

    همین امروز صبح اتفاقی که برام افتاد پیش خودم گفتم غروب تو سایت میرم مینویسم و برام خیلی جالب بود فایلی ک امروز گوش دادم خیلی مرتبط با اتفاقی که امروز برام افتاد بود خداروشکر

    میخوام بگم چقد ایمان و توکل به خدا برات سراسر ارامش و شادی میاره

    صبح استاد یکی از درسامون قرار بود پرسش داشته باشه منم جلسه قبلش غیبت داشتم هم این جلسه امادگی نداشتم

    موقع خوندن اسما همش خدا خدا میکردم اسممو نخونه و نخوند اخرا گفت هر کی اسمشو نخوندم و نمره ای نداره بگه من اینقدر استرس داشتم یهو به خودم اومدم گفتم مگه من از خدا کمک نخاسم؟مگه بهش نگفتم هوامو داشته باشه پس حله

    همینطور اسممو نوشتم تو دلم گفتم خدایا به امیدخودت واسممو خوند استاد منم میکروفون روشن کردم ازم هیچ سوالی نپرسید و بهم گفت خودت یسوال از خودت بپرس و. جوابشو بگو خب خیلی راحتتت شد یچیزی رو ک بلد بودم و گفتم و تمام

    یعنییی اینقدر از این موضوع خوشحال شدم و خداروشکر کردم از اینکه اینجوری هوامو داشت چقدر اعتماد به خدا قشنگه

    شاید این در نظر خیلیا اتفاق کوچیکی باشه ولی من از اول با نشونه های کوچیک خیلی خوشحال میشدم و انگیزه میگرفتم و پر قدرت تر ادامه میدادم

    خدایااا شکرت اینم تجربه امروز من بود.

    همیشه شادو خوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 993 روز

    خدایا هر چه دارم ازآن توست

    سلام به استاد و خانم شایسته

    گام دوازدهم

    اگه من آزادی زمانی و مکانی و مالی می خوام باید خودمو و خواسته هام بسپارم به خداوند برای همه شده برای من هم میشه

    امروز اول صبح که بیدار شدم گوشیم چک کردم پیام واریز داشتم از جایی که فکرش نمیکردم از دستان خداوند دوباره سوپرایز شدم از طرف یک دوست عیدی گرفتم خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    با حس خوب رفتم کامنت سعیده جون خوندم در مورد خداوند بود این هم عیدی امروزم بود برام نشونه بود حس ام عالی شد رفتم حمام کلی با خدا با خودم حرف زدم سجده شکر بجا آوردم

    این هم برکت گام دوازدهم بود خدایا شکرت

    خدایا من تسلیم توام نعمت بارونم کن خواهرم زنگ زد از یک دوستش گفت که چقدر خدا رو شکر ثروتمنده تحسینش کرد برام دوباره نشونه جدید بود گفت خدایا شکرت دست همه بازه برای ساختن ثروت

    نشونه تسلیم بودن در برابر خداوند حس خوبه آرامشه رها بودنه تکامل طی کردنه

    دست خدا رو باز گذاشتنه این جوری خدا هم کارهاتو روبراه میکنه خداوند بار کسی رو روی زمین نمی گذاره

    میگم خدایا من ضعیفم تو قوی هستی من به تو نیاز دارم تو نیازمند نیستی من از تو هدایت می خوام تو قدرتش داری منو به خواسته هام برسونی تو تمام جهان هدایت میکنی تو درحق تمام بنده هات خدایی میکنی خسته نمیشی نمیگی ندارم نمیگی تو کی هستی نمیگی زیاد نخواه نمیگی از کجا اومدی پس من باید بندگی بکنم بات رفیق بشم تو بهترین رفیق دنیایی من زود خسته میشم تو خستگی نداری تو علمش داری قدرتش داری من از تو کمک می خوام به هر کی بگم زود خسته میشه جا میزنه تلفن جواب نمیده تو همیشه آنلاین هستی پس در خونه تو رو میزنم امیدم به توعه رب عزیزم رفیق تنهاییام با تو می خندم باتو گریه میکنم با تو بیدار میشم باتو غذا می خورم با تو نفس میکشم با تو قدم میزنم با تو که باشم قوت دارم شجاعت دارم ترسی ندارم پشت ام پره مثل بچه ای که دستش تو دست پدرشه دستم می زارم توی دستت پدرم سالهاست آسمانی شده ولی تو کنارم بودی تو بهم آرامش دادی تو بهم عشق دادی بهشت ام تویی خدا

    کار فرمان تویی درسته خونه ویلایی ندارم ولی تو رو دارم درسته حساب بانکی ام زیاد نیس ولی تو پرش میکنی نو صاحب منی درسته بیکارم ولی تو من و فراموش نکردی ابن خودتی اول صبح بهم عیدی دادی سپاسگزارم از خدای اون فرد تشکر کردم

    خدایا توکلم به تو

    روز پدره من پدرم سالهاست آسمانی شده چقدر دلتنگ پدرم میشم چقدر شبها یادش کردم گریه کردم روحش شاد روح تمام پدرهای آسمانی شاد پدرم خداست همیشه مواظبم بوده روز پدر مبارک باشه تمام پدرهای سرزمینم تندرست و شاد باشید سایه تون روی سر خانواده‌تان باشه

    به حق حضرت علی

    قدر پدرهاتون بدونید دوستان عزیز

    خدایا فقط روی تو حساب کردم

    تو هستی من هم با تو نفس میکشم

    سپاسگزارم از استاد از دوستانم از خانواده صمیمی عباسمنش عزیز

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    ردپای روز 157

    روز شمار تحول زندگی من فصل ششم

    مصاحبه با استاد | قسمت 21

    تفاوت میان تسلیم خداوند بودن با تسلیم شدن در برابر مشکلات زندگی:

    به نام خداوند هدایتگرم که تمام راهها را با هدایت هایش برایم آسان و دلپذیر کرده است و اگر من کارم رو درست انجام بدم،خداوند کارش رو درست انجام میده!

    اگر من در مدار درست و مناسب باشم نشونه ها و الگوهای مناسب هم به من نشان داده خواهد شد تا بهترین شرایط و راه حل ها رو با هدایت های خداوند خلق کنم

    تفاوت میان تسلیم خداوند بودن با تسلیم شدن در برابر مشکلات زندگی:

    تسلیم بودن یعنی اینکه بگیم آخیش خودمون رو سپردیم به خداوند هر چند هیچ وقت نمی توانیم ادعا کنیم که تسلیم محض خداوند بوده ایم ولی بقول استاد عزیزم اگر سعی کنیم حتی یک نقطه به این موضوع نزدیک شویم یعنی کار بزرگی انجام داده ایم .. و برای رسیدن به چنین تسلیمی استقامت و باور و تمرین و تکرار و تکرار نیاز دارد و نشانه ی تسلیم بودن بخداوند رسیدن به احساس خوب است..

    ولی تسلیمی که نباید هیچوقت تسلیم شویم تسلیم در برابر مشکلات و مسایل سخت زندگی است که نباید تسلیم اتفاقات ناخوشایند بشویم و برای اینکه تسلیم اتفاقات نا دلخواه زندگی نشویم به اون اتفاق بعنوان بازی که حل معما است نگاه کنیم بعبارتی ببینیم که توانایی حل مسعله رو داریم یا نه … و در واقع خودمون رو برای حل مسعله به چالش بکشیم و حل مسعله رو در همه ی زمینه ها داشته باشیم..

    اینکه همیشه برای حل هر مسعله ای نگاه مثبت داشته باشم و نگاهم یک نگاه حل بازی و یا یک بازی شطرنج و یا حل یک معما به مسعله باشد و به این شکل نگاه کنیم ..

    این زندگی تنها یک تجربه ی کوچک در ابدیت هست . پس سعی کنیم آرام باشیم . حواس مون به خودمون باشه

    امروز وقتی روز شمار تحول زندگی من در قسمت 157 رو کلیک کردم کلی از دیدن این منظره ی پرادایس و آن زیبایی های کم نظیرش تشکر قدردانی کنم

    وقتی این دریاچه ی آینه ای رو دیدم با اون وفور و فراوانی ماهی های فوق العاده اش و با اون درختان سرسبز بهشتی اش و خانه ی عشق روی دریاچه و تمام حیوانات و پرندگان و نسیم هوای روح نوازش و آن آزادی و امنیت این سر زمین آمریکا رو تحسین کردم

    خیلی خیلی جای تحسین و شکرگذاری داره خدایا شکرت که من رو لایق دیدن این زیبایی ها دانستی خدایا به اندازه ی وفور و فراوانی های نعمت هایت شکرگذارم

    من ایمان دارم که یک نیرویی بالاتر از این در جهان هست که جهان رو خلق کرده و سپس هدایت این جهان رو بعهده گرفته

    و اگر من باور کنم و ایمان و اعتماد داشته باشم اوضاع و شرایط موقعیت ها ایده ها مسیرهایی رو بسمت من هدایت می‌کنه که به راحتی و بسادگی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانع و از کوتاهترین مسیر منو به خواسته ها و اهداف و آرزوهای مقدس الهی ام هدایتی میکند

    خدایا من اجازه میدهم که به درخواست های من پاسخ دهی با تسلیم بودنم

    خدایا خودت منو از ترس و نگرانی ها و دلهره ها پناهم بده

    بعضی وقت ها صورت مسعله جوریست که انگار اصلا حل شدنی نیست ولی با توکل بخداوند و توحید باعث میشه که دستان خداوند از هزاران دست به کمکمون بیاید و آن مسعله رو توسط افراد و شرایط و ایده ها و مسیرهایی حل میکند که اصلا تصور نمی کردیم

    .. و نگران این نباشیم که اگر این شخص از زندگی مون رفت چی میشه و یا اون کار رو از دست دادیم چی میشه ؟؟ و یا این روابط خراب شد چی میشه ؟؟

    کوچه ی بن بست هر چقدر هم بسته باشه ولی سقفی نداره

    خداوند از جاهایی که من فکرش رو نمیکنم میتونه بهم روزی برسونه.

    چون من باور دارم که بی نهایت دست از طرف خداوند هست که مسایل ما رو حل می کنه و این چالش ها و این تضادها به ما کمک می کند که رشد کنیم و پیشرفت داشته باشیم و حتی با حل کردن این تضادها اعتماد بنفس مون هم خیلی بالاتر می رود..

    در نهایت از این قسمت به این نتایج رسیدم .. اینکه.

    اگر مسعله ای پیش آمد باید فکر کنیم که چطور اون مسعله رو حل کنیم ووووووو و بفهمیم که چه موهبت هایی پشت اون حل مسعله وجود دارد..

    مثلا …. یکی از کارهاییی که برای کسب و کار باید یاد گرفت این است که برخورد با مشتریانی که ناراضی هستند.. و بصورت عملی باید یاد بگیریم که جطوری مقاومت شان را برای انصراف به موفقیت تبدیل کنیم و راههای مختلف با آدم های مقاوم رو پیدا کنیم

    خدایااا شکرت از اینکه وقت و فرصت و انرژی کافی برای انجام تمام کارها و امورات و برنامه های زندگی ام رو دارم ممنون و سپاسگذارم و از اینکه تمام کارها و برنامه ها و امورات زندگی ام رو هندل و هماهنگ و چیده مان و برنامه ریزی کرده ای و سروسامانی بخشیدی ممنون و سپاسگذارم خدایاا شکرت که خودت برنامه ریز ماهری هستی

    خدایاااا خودت من را هدایتی کن به سمت تسلیم بودن در برابر خودت

    کسانی که ایمان و یقین به خداوند و قوانینش دارند نه ترس دارند و نه غمگین می شوند لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

    همینکه توانستیم در این مسیر الهی و توحیدی ثابت قدم باشیم و کنترل ذهن مون رو تقویت کنیم و فقط به خواسته هامون توجه کنیم نه به ناخواسته ها یعنی داریم به مسیرهای هموار و سرسبز و ساحل دریا می رسیم

    این که در مسیر خودشناسی و خودسازی و خداشناسی و توحیدی هستیم و خداوند نعمت شکرگذار بودن رو به ما عطا کرده یعنی به مسیرهای هموار و صاف و لذت بخش وارد شدیم

    خدااایاااا کمکم کن که در مسیر اهداف و خواسته هایم هدایت شوم

    خدا رو شکر توانستم متعهدانه وارد فصل ششم این روزشمار بشم و پله های موفقیتم رو با قانون تکامل بالا بیام و به ثمر برسانم و بلطف خداوند این مسیر رو با موفقیت طی کنم … موفقیت برای من آن است که روزم رو با کار کردن روی خودم و باورهایم و تغییر شخصیتم و آگاهانه ذهن مو کنترل کنم .. آگاهانه به نکات مثبت توجه کنم تا بتونم زندگی مو آنجوری که می خوام خلق کنم و آن روزی که با این کارها و با تمرین و تکرار و استمرار به شب برسانم یعنی یک روز سرشار از شادی و خوشحالی داشتم و از خودم می تونم راضی باشم و برای یک روز موفقیت آمیز و پر رونق ام خوشحال باشم .. یعنی خداوند یک روز آکبند رو به من هدیه داده و من توانستم لحظه به لحظه از تک تک ثانیه هام استفاده کنم و بهره ببرم و قدم به قدم حرکت های جادویی من در جهت رشد و پیشرفت و شادی و خوشحالی بیشتر و سلامتی بهتر و روابط خوب و عالی با کیفیت بالا رو داشته باشم یعنی روزم رو با موفقیت شروع کردم …. و خدا رو شکر از اینکه می توانم از تمام لحظاتم استفاده کنم و بهره ببرم و لذت ببرم

    اینکه توانستم ذهن مو کنترل کنم اینکه توانستم دیدگاه مثبت نسبت به تمام کارها و امورات زندگیم داشته باشم اینکه با دیدن زیبایی ها فرکانس خوبی رو ارسال کنم اینکه آگاهانه در مدار خلق خواسته و آرزو و هدفم هستم .. موفقیت یعنی در جهت رسیدن به هدفم بصورت تکاملی از تمام لحظاتم بهره ببرم و قدم به قدم حرکت های من در مسیر رشد و پیشرفت باشد و خدا رو شکر گذار باشم .. این شکرگذاری های مداوم روز و شبم یعنی تسلیم بودن یعنی من فقط شکرگذاری می کنم خدایاااا شکرت سهم خودم رو انجام میدم و بقیه اش وظیفه ی توست که چطوری و چگونگی و چه وقتش با توست ..

    خدااایاااا اگر باید باورهایی رو بسازم .. من را راهنمایی وهدایت کن در جهت تحقق خواسته هایم

    خودت هماهنگ کن … خودت چیده مان کن … خودت سرو سامان ببخش… خودت تنظیم کن خودت برنامه ریزی کن

    خدایاا می خوام با بهترین ها دیده بشم

    توووو میدونی تو بهم بگو تو برام بیار توبرام رخ بده توبرام شکل بده توبرام بفرست تو برام بساز تو برام هندل کن تو برام هماهنگ کن تو خودت چیده مان و برنامه ریزی کن چون تو خوشکل می چینی تو برام خوشگلترین ها رو هندل و هماهنگ می کنی

    ما هر لحظه در حال فرکانسهایی به جهان هستی،هستیم و جهان هم مطابق با فرکانسهامون اتفاقات،شرایط،موقعیتها و ایده ها رو وارد زندگیمون میکنه.خدایا شکرت

    احساس خوب و عالی پایدار =اتفاقات و شرایط و نتایج خوب وعالی و پایدار

    این یعنی رهایی از اون گاری زهوار در رفته ی باور های محدود کننده

    احساس بد و نامناسب =اتفاقات و شرایط و نتایج بد و نامناسب

    خدایاااا من دستی از دستان قدرتمند ترا می خواهم که منو به بهترینع بهترین باور در مورد خواسته ام هدایت کند تا انگیزه ای باشد تا بهترین ورژنی از خودم باشم.

    خدایاااا من را در مسیری هدایت کن که قدم به قدم هایم باشی و نور تابان مسیرم باشی

    خدایا هدایتم کن به مسیرهای درست و مناسب و صحیح الهی آمین

    تعبیر مولانا…

    در اگر بر تو ببندد ، مرو و صبر کن آنجا

    زِ پس صَبر ، تو را او به سَرِ صَدر نشاند

    اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها

    ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

    آن معجزاتی که اگر صد مدل براش برنامه ریزی می کردند ولی یکجای قضیه می لنگید ولی وقتی بخداوند منان می سپاری و بهش میگی خدایا خودت حلش کن

    خودت بیار سر راهم

    خودت برنامه ریزی کن

    خودت منو هدایت کن بسمتش ..یا آن هدایت ها رو بسمت من هدایت کن

    خودت شفا بده

    خودت فرمان زندگی مو بسمت آن بهترین ها بچرخون

    خودت دستمو محکم توی دست خودت بگیر و گره بزن

    خودت به قدم هام نور بده .. برکت بده.. عشق بده … نعمت بده .. آسانی بده و حرکت هاشو سرعت ببخش بسمت رسیدن اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام..

    خودت منو روی شانه هایت بنشان و ببر به مسیر نورانی و درست و صحیح و مناسب برای اینکه همیشه و همیشه در زمان درست و مناسب و در مکان درست و مناسب و در شرایط و روابط افراد درست و مناسب باشم تا بهترین همزمانی ها را برای دریافت آرزوها و خواسته هام داشته باشم برای اینکه وارد تجربه ی زندگیم کنم

    خدایاااا شکرت که همه ی کارهایم و همه ی امورات زندگی ام رو به سادگی براحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه و از کوتاهترین مسیر سر و سامان بخشیدی قبل از اینکه من برسم قبل از اینکه من نگرانش باشم قبل از اینکه ضرر و زیانی باشه قدرتمند و توانگرم کرده ای خداوند پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر من است خدایا شکرت ..

    لطف الهی موجب شفای درونی و بیرونی من شده است..

    محبت خداوند با عزت و احترام و ارزشمندی و با اعتبار نیک و بلند آوازگی و سلامتی و تندرستی کامل و با عمر خوب وبا کیفیتم مرا راضی خواهد کرد

    خدااایااا شکرت که امروز هم بلطف آموزه های استادم و مقاله های پیش نویس خانم شایسته ی عزیزم به آگاهی بیشتری هدایت شدم برای درک و فهم بیشتر برای اینکه ظرف وجودم بزرگتر و وسیعتر بشه تا باورهام قوی تر بشه و ایمانم بیشتر.

    خداایااا ممنون و سپاسگذارم برای تمام سوالات و پاسخ هایی که توسط استاد عزیزم و دوستان الهی در این سایت الهی و با الهام شهود و نشانه های واضح وآشکاری که بدون هیچ اشتباه و خطایی دریافت می کنم و بی درنگ اطاعت میکنم

    خدایاااا کمکم کن که آگاهانه مراقب ورودی های ذهنم باشم

    خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را هدیه داده ای و ازینکه با خودم و جهان اطرافم در صلح و عشق هستم ممنون و سپاسگذارم و شکر خدا می گزارم برای آرامش روز افزونم و قدردان این موهبت هایم هستم ..و از اینکه امنیت و آزادی و خلق آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایم را داشته باشیم ممنون و سپاسگذارم

    خدایاااا فقط و فقط تو را می پرستم و فقط و فقط از تو یاری می جویم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2975 روز

      بنام الله

      سلام ودرود خداوند به رویای عزیز وارزشمند

      رویا جان ترکیب آگاهیهای این فایل با دلنوشته ات پر از احساس خوب وناب بودکلا جنس نوشته هات فرق داشت آنقدر لذت بخش بود که وصف شدنی نیست

      رویای عزیزم این جمله ات

      کوچه بن بست هر چقدر هم بسته باشه ولی سقفی ندارد

      خیلی جمله عالی وکاربردی بود چه خوب میشه با تکرار این جملات حل مسائل را برای ذهن ساده کرد

      احسنت وهزار آفرین به دوست نازنینم

      رویای عزیز امیدوارم سکان زندگی ات همیشه در دستان خداوند باشد وزندگی ای مملو از عشق ،ثروت ،سلامتی وشادی روز افزون را تجربه کنید

      خدانگهدارت دوست زیبای من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    آقای نیکو گفته:
    مدت عضویت: 3076 روز

    بنام پرودگار یکتا و بی همتا

    سلام

    گام دوازدهم برای مهاجرت به مدار بالاتر:

    تفاوت (( تسلیم بودن در برابر خداوند)) با (( تسلیم شدن‌ در برابر مسائل))

    اگه به نیرویی که جهان رو آفریده و هدایتش میکنه ایمان داشته باشیم با تسلیم بودن در برابر اون نیرو و اجازه دادن به اون نیرو پاسخها رو دریافت میکنیم،

    تسلیم یعنی اینکه خدایا خودم رو سپردم بتو

    تسلیم کسیه که حالش خوبه چون به خداوند اعتماد داره

    تسلیم کسیه که میگه خدایا من کاری از دستم بر نمیاد و تو همه کار از دستت برمیاد

    وقتی تسلیم پروردگاری آرامش داری

    وقتی تسلیم پروردگاری امید داری

    وقتی تسلیم پروردگاری احساست خوبه

    وقتی تسلیم پروردگاری از زندگیت لذت میبری

    وقتی به خداوند ایمان داری دیگه نگران نمیشی، دیگه نمیترسی، دیگه غمگین نمیشی

    چون میدونی قدرتمندترین نیرو از آن خداونده

    اما در مورد مشکلات و چالشها هرگز نباید تسلیم شویم

    چون خداوند رو داریم،

    خداوند ما رو هدایت میکنه که از چالشها فرصت بسازیم

    اگه ازش کمک بخوایم و ایمان داشته باشیم که کمک مون میکنه.

    در مورد کارهای روتین و تکراری من هم همیشه سعی میکنم که خلاقیت ایجاد کنم که کار برام لذت بخش بشه

    چون از کارهای تکراری و به یک سبک خسته میشم

    بطور مثال زمانیکه کارم گچبری بود برای هر کاری یه طرح جدید طراحی میکردم و یا در همین ساختمان سازی هیچکدوم از کارایی که میسازم مثل هم نیست و در یکسری از طرح ها خلاقیت هایی رو ایجاد میکنم و معمولا این نوآوری ها مورد پسند مشتریها هم واقع میشوند.

    با نگاه مثبت به مسائل و تضادها نگاه کنیم و مطمئن باشیم که راه حل مسائل درون همون مسائل هست و براحتی حل میشه

    مسائل نیومدن که ما رو از بین ببرن مسائل اومدن که جهان رو به جلو حرکت کنه و ما قویتر بشیم و با حل مسائل بزرگ میشیم قدرتمند میشیم، ثروتمند میشیم.

    به مسائل مثل یک بازی نگاه کنیم که با حل اون مسئله رشد میکنیم و به مدار بالاتر سفر میکنیم.

    با تشکر از استاد عباسمنش

    با تشکر از بانو مریم شایسته

    و با تشکر از شما دوست عزیز

    تا گامی دیگر و کامنتی دیگر خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  10. -
    فاطمه درویشی گفته:
    مدت عضویت: 546 روز

    خدایا تو همون خدایی هستی که استاد عباس منش ، عباس منش کردی و اینهمه بهش عزت و ابرو و تاثر گذاری دادی

    تو همون خدای عاطفه کبیری هستی

    تو همون خدا مهدیه عباسی هستی

    تو همون خدا پرده استوری

    تو همون خدا تک استاری

    تو همون خدایی هستی که اینها رو چنان اثر گذار کردی که تمامی احترام و عزت های دنیا رو بهشون دادی دمت گرم

    خدایا این مسیر تاثیر گذاری این مسیر خدا شدن این مسیر بو و رنگ خدا دادن مسیرش از کجاست برای من ؟

    چطوری منم رنگ تو رو بگیرم ؟

    خدایا این ماه منو به عددی که ازت خواستم رسوندی برای ماه بعدی ام 2.5 برابر گذاشتم ولی من ازت یه چیز باارزش تر از عدد مالی می‌خوام

    می‌خوام بهم تاثیر گذاری بدی

    می‌خوام همون کاری که با اون بنده هات کردی و نمی دونم چطوری بهش رسیدن رو به منم بگی

    بگو چطوری رنگ و بو تو رو بگیرم ؟

    چجوری یک انسانی باشم که واقعا در این حوزه که هستم در زندگی آدم ها تاثیر فوق العاده ای بزارم

    چجوری بشم دستی از دستان تو ؟

    با چه ایده ای ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: