مصاحبه با استاد | تفاوت «تسلیم بودن دربرابر خداوند» با «تسلیم شدن دربرابر مسائل» - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

668 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی وجدی گفته:
    مدت عضویت: 503 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز

    اخخخخخخخخخخیییییششششششش

    خدایا من خودمو سپردم به تو

    چقد حس خوب گرفتم بعد از دیدن این فایل

    خداروشکر بابت این رهایی

    خداروشکر بابت این آزادی

    خداروشکر بابت این حال خوب

    خداروشکر بابت این حس اعتماد

    خداروشکر بابت این حس توکل

    خداروشکر بابت این لذت بردن از زندگی

    چقدر قشنگ گفتین استاد اخییییییییش واااایی نمیدونی این تیکه با من چیکارکرد که اخییییییششش خدایا من خودمو سپردم به تو

    انگاری یه بند از پاهای من آزاد شد انگاری خودمو از بالای درخت پرت کردم تو بغل خدا

    واااایی که چه حس قشنگی بود این اخییییییش

    اخ که چقدر ذهنم درگیر بود این چند روز و با شنیدن این اخیییییییششش کلا آزاد شد

    چقدر من داشتم با ابن عقل خودم تصمیم میگرفتم و همش حالم بد میشد

    میدونین انگاری الان حس میکنم مثل یه بچه واسه هرکاری که میخوام بکنم میام به بابام(خداجونم) میگم خب تو بگو چیکارکنم من که بلد نیستم تو بگو بهم چیکارکنم الان کجا برم الان چی بگم الان واااای که چه حس نابی داره اینکه همه مشکلات همه تضاد هارو بندازی رو دوش خدا بگی من که زورم نمیرسه اینارو حل کنم خودت حلشون کن تو زورت زیاده تو خدایی من که خدا نیستم من بنده توام وظیفم اینه بندگی کنم رو چشم چشم بندگی میکنم با حال خوب با لذت بردن از داشته هام با اعتماد کردن به تو با دادن فرمون زندگی به دستای تو با سپردن خودم به دستای تو توهم وظیفت اینه منو به خواسته هام برسونی حالا از چه راهی یا کی به من ربطی نداره چطوریه که میشینیم تو اتوبوس تو قطار تو هواپیما میگیم خود راننده خود خلبان که راهو بلده کارشم بلده رانندگی ام بلده خودش منو میرسونه میگیریم میخوابیم تا برسیم یا از مناظر اطراف لذت میبیریم تا برسیم باباااااااا خدا که دیگه قدرت جهان قدرت هدایت تمام موجودات زنده تمام کیهان دستشه بابااااااا چرا بهش اعتماد نمیکنیم که خودش هم راه رو هم اینکه چه جوری مارو ببره برسونه رو بلده چرااااا اخه من اینقد داشتم زور میزدم چرا من اینقد حالم بد بود اخههههه چرا من همش میگفتم نه از اینطرف برو از اون طرف برو و تو کاراش دخالت میکردم به خودمم ها فقط با خودمم اخه چراااا دور سرت بگردم من قربونت برم من تو چرا دخالت میکنی تو کار کسی که قدرت تمام جهان دستشه بپررررررر اون میگیره تورو تو بپرررررر تو اعتماد کن تو توکل کن تو ایمان داشته باش

    اخخییییییییییششششش خدایا من خودمو سپردم به تو

    وای که چه حس نابیه

    وای که چقدر این پرادایس این بهشت قشنگه

    اخه کهه چقدر ابن دریاچه قشنگه

    اخه که چقدر این منظره پشت استاد قشنگه

    اخه که چقدر ابن آسمون آبی قشنگه

    خدایااا منم میخوام

    منم همچین خونه ای رو میخوام

    منم همچین زندگی ای رو میخوام

    منم همچین آزادی مالی و زمانی ومکانی رو میخوام

    منم هدایت کن

    چی چی گفتی چشم بنده‌ی من توروام هدایت میکنم

    اخخخخخییییشششش من قربون اون مهربونیت اون سخاوتت اون معرفتت برم خدااااااااا عاشقتم من

    من دیگه تو کارت دخالت نمیکنم به من چه اصلا از هر طرفی رفتی درسته تو که منو بد جایی نمیبری توکه همش مسیرت از قشنگی ها میره از اون جاده آسفالت تو دل جنگل اخ اخ اخ سوت بزنی خوراکی بخوری لذت ببری از مناظر اطراف بعدشم برسی به هدف اینجوری قشنگه من اینجوری میخوام برسم نمیخوام زور بزنم زور بزنم دهن خودمو آسفالت کنم تا برسم نه نه نه من میخوام بشینم قسمت وی آی پی لذت ببرم برسم تمام

    استاد عاشقتم به مولا نمیدونی که چقد گلی چقد بل بلی الهی دورت بگردم من

    خدافظ.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  2. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1760 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ «156» اعراف

    (خداوندا!) براى ما در این دنیا و در آخرت، خیر و نیکى مقرّر کن که ما به سوى تو رهنمون و بازگشت کرده‌ایم. (خداوند) فرمود: عذابم را به هر کس که بخواهم (و مستحقّ باشد) مى‌رسانم، و (لى) رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به‌زودى آن (رحمتم) را براى کسانى که تقوا دارند و زکات مى‌دهند و آنان که به آیات ما ایمان مى‌آورند، مقرّر مى‌دارم.

    ==============================

    سلام به دو استاد عزیز و دوستان نازنینم

    الهی که حال دلتون احسن الحال باشه

    امروزتون و هر روزتون پر از اتفاقات زیبا و معجزه های شیرین خداوند باشه

    یه تشکر ویژه بکنم از استاد شایسته جانم، هم برای خود پروژه و هم برای ترتیب قرار  دادن مصاحبه ها روی سایت؛ یعنی این فایلو امروز گوش دادم انگار قشنگ داشت موضوعات فایل قبلی رو بیشتر باز می کرد و  توضیح میدادبا مثال، و تایید میکرد 

    تسلیم بودن یعنی ایمان داشتن به نیرویی که برتر از کل نیروهای جهانه،جهان رو خلق کرده و داره هدایت میکنه

    اون منو هدایت میکنه؛

    بشرط ایمان

    بشرط توکل

    بشرط درخواست

    تسلیم بودن یعنی اجازه دادن به خداوند که پاسخ دهد به درخواستهای ما

    به دوستان پیشنهاد می کنم که این فایلو حتماً تصویری ببینید و چند بار ببینید

    اینقدر قشنگ استاد دستاشو از هم باز می کنه، و نفس عمیق می کشه و میگه تسلیم شدن یعنی

    آاااه..خدایا شکرت راحت شدم، خودمو سپردم به تو

    که خود بخود ما هم باهاش همراهی می کنیم و باز شدن قلبمونو احساس می کنیم

    خدایا شکرت برای نعمت وجود استادمون که در همه زمینه ها استاده

    امروز تو خونه کارهام یه کمی  بیشتر از روزای دیگه بود بخاطر همین بیشتر زمان برد، فقط غذا درست کردن مونده بود، از اون ور هم دلم پر می کشید که برم سروقت درس و مشقم تو سایت؛ گفتم خدایا هدایتم کن به یه غذایی که لازم نباشه زیاد وقت صرفش کنم، و رفتم سراغ یخچال، چیزی نشنیدم، گفتم خدایا نشنیدم بلندتر بگو!خخخ

    بازم چیزی بنظرم نیومد، خدا رو شکر که ناراحت نشدم منظورم اینه که احساسم بد نشد چون به قانون تکامل آگاهی دارم، و من تازه چند وقته دارم یاد میگیرم برای همه کارهام ازش هدایت بخوام، خیلی وقتها هم هدایتم کرده ولی هنوز اونقدر رشد نکردم که همه هدایتهاشو بشنوم،

    همینجوری یه بسته گوشت برداشتم که خورش قیمه درست کنم (ولی دوست داشتم یه چیزی باشه که کمتر وقت بگیره) به همسرم گفتم میخوام خورش قیمه درست کنم نظر شما چیه؟ گفت میشه دیگه همه اش شبیه همه و بعد گفت املت هم میشه درست کرد خیلی وقته نخوردیم شما انگار قبولش نداری،

    منم گفتم باشه همون املت درست می کنیم

    و بعدش مثل استاد نفس عمیقی کشیدم و گفتم

    آخخخیش خدایا شکرت راحت شدم خودمو سپردم بتو

    خدایا شکرت که در عمل دارم درسهای استاد رو زندگی می کنم

    چند مورد دیگه هم بود مثل مسئله سابق سردردم، که از خدا هدایت خواستم و توکل بخدا کردم  پا رو ترسم گذاشتم و خدای مهربانم مرحله به مرحله هدایتم کرد، و  الان دیگه خدا رو شکر سردرد جزو مسائلم نیست

    و مسئله ناراحی قلبی که برای همسرم پیش اومد موقعی که رفته بودیم ارمنستان و منجر به بیمارستان و بستری شدن و عمل  ایشون شد و هیچکس نبود،

    فقط فقط من و خدا بودیم

    و باز هم اظهار عجز و تسلیم

    و درخواست هدایت

    و حل شدن مسائل مرحله به مرحله و به شکل معجزه انگیز

    أَلَیسَ اللهُ بِکافِِ عَبدَه؟

    آف کورس که کافیه

    خدایا شکرت برای یه گام دیگه یه کامنت دیگه

    در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت و خوشبخت و ثروتمند باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
  3. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1367 روز

    خدایا سلام.

    شبت بخیر باشه.

    نمیدونم چی میخوای از زبونم بگی اما وقتی بهم گفتی بیام اینجا بنویسم، حتما حرفای مهمی داری واسه گفتن که آلان لازمه بشنوم.

    خدایا ممنونم ازت

    ممنونم ازت

    این روزا دارم حس میکنم شخصیتم،رفتارم،عملکردم،دیدگاهم،رفتار آدما با من و رفتار جهان با من داره تغییر میکنه!

    دارم مسیری رو میرم و کارهایی رو میکنم که کمتر از 95٪ مردمه دنیا حاظرن و میتونن انجامشون بدن که مهمترینش تغییره شخصیته!

    خدایا ازت ممنونم.

    قبلا واسه مدتی باهات زندگی میکردم و کم کم ازت فاصله میگرفتم اما این روزا مدته زیادیه که شب و روزم شده تو

    فکر کردن به تو

    فکر کردن به اینکه چه چیزی ممکنه منو از تو دور کنه و از بینش ببرم

    ای رب العامین !

    خوشحالم

    بابت تنها شدنم خوشحالم

    بابت اینکه به محضی که حرفت میشه مثله الان ناخودآگاه اشکام از چشام میریزه و تمامه گردنم رو خیس میکنه.

    میدونی!

    من دیگه بدونه تو نمیتونم !

    به عزت و جلالت قسم میخورم !

    به آنچه که آفریدی قسم میخورم اگر پدرم که عزیز ترین آدمه زندگیم هست رو از دست بدم

    اگر مادرم که عزیز ترین آدمه زندگیم هست از دست بدم

    اگر تنها برادرم که تنها کسی هست که بیشترین خاطرات زیبا رو دارم باهاش از دست بدم

    تمامه اون آدمایی که دوستم دارن و دوستشون دارن از دست بدم،زمین نمی‌خورم!

    شاید شکسته بشم!

    اما زمین نمی‌خورم !

    ولی وای به روزی که یک روز بدونه تو زندگی کنم!

    وای بر روزی که در برابر قدرت تو مغرور بشم!

    وای بر روزی که بگم خودم میدونم!

    خودم بلدم!

    وای بر روزی که روی دوپای خودم راه برم و بگم خودم میتونم راه برم!

    امروز داشتم از پله های مرکز نجوم اهواز میرفتم بالا ،پله های بسیار ساده و راحت،ذهنم گفت اینا که چیزی نیستن من روزی 200 تا پله رو او محل کارم میرم بالا!

    بلافاصله ترسیدم از این فکر و گفتم ای رب العالمین!

    من هیچ قدرتی جز تو ندارم و تو کمکم کن بتونم از پله ها برم بالا!

    میدونی!

    بعضی وقتا یه حسی دارم بهت!

    حسی مثله دیدنه یک بچه ی 1 ساله ی زیبا و میخنده و دوتا دندونای خرگوشیش معلومه و دوست داری با تمامه جوووونت فشارش بدی و ببوسیش و بغلش کنی!

    میدونی!

    بعضی وقتا دوست دارم بغلت کنم

    بعضی وقتا از شدت دوست داشتن و نزدیکی بهت قلبم تند تند میزنه!

    بعضی وقتا حس میکنم ظرف وجودم کمه برای حضم این همه عشق!

    میدونی!

    دوست دارم

    خیلی دوست دارم!

    من هیچوقت

    هیییچوقت از شدت دوست داشتن برای کسی اشک نریختم!

    اما وقتی بهت میگم دوست دارم دوباره اشکم در میاد!

    آخه تو خیلی منو دوست داری!

    یادته سر میز غذا تو کاشان وقتی میخواستم تو سرما سوپ بخورم تو رستوران چی بهم گفتی!؟

    نشستی روبروم و باعشق نگام کردی و بهم گفتی بخور نوشه جونت!

    بهت گفتم تو نمیخوری!؟

    گفتی نه تو بخور نوشه جونت!

    و با حسه خوب بهت گفتم دوست دارم

    و تو هم گفتی،منم دوست دارم

    و بعدش بغض کردم و گفتم اما نه به اندازه ی تو!

    و تو با مهربانی گفتی:

    میدونم!

    تو برام کافی هستی

    تو برام همه کس شدی!

    تو برام قدرت شدی!

    این روزا چهره ام خیلی قشنگ تر شده

    اینو بقیه هم بهم میگن و همکارام بهم میگن چکار کردی صورتت چقدر سفید تر شده!

    ولی من میدونم سفیدی صورتم، بشاش بودنم بخاطر نوری هستش که از وجود تو ،تو قلبمه!

    خدایا!

    به عزت و جلالت قسم، تو دنیا هیچ حال خوبی،هیچ احساس امنیت و آرامشی برام بیشتر از زمانی که با تو بودم،رو تجربه نکردم!

    و بالاترین سطح از عشق و دوست داشتن و لذت رو با تو تجربه کردم.

    این روزا وارد یه مرحله ی جدیدی از زندگیم شدم

    این روزا قشنگ دارم متوجه میشم دارم وارد یک سبک جدی ی از زندگی میشم.

    من دو تا موضوع پیش رو دارم

    یکی اینکه همسر سابقم هرچه سریع تر و در بهترین شرایط ممکن،به سودمندانه ترین حالت ممکن،در نهایت احترام از همدیگه جدا بشیم.

    و مورد دوم اینکه در بهترین زمان ممکن عزیز دلی بیار تو زندگیم که بودنش باعث بشه این ارتباطی که با تو دارم 2 برابر بیشتر بشه!

    در مورد تو مدام صحبت کنیم

    در مورد عشقه تو

    در مورد قدرت تو

    در مورد نعمتهای تو

    در مورد بزرگی و محبت تو

    در مورد شکرگزاری

    توحید

    شرک

    و عزیز دلی رو بیاری تو زندگیم که واقعا لیاقت هرآنچه که من خوبی دارم رو داشته باشه و بابت تمامه ویژگی های بینظیر من شکرگزار باشه!

    عزیز دلی رو بیاری تو زندگیم که مهترین و بارزترین ویژگیش ارتباط عمیق و نزدیک با تو باشه

    هزینه دلی رو بیاری تو زندگیم که از مهمترین ویژگی شخصیتیش توحیدی و شکرگزار بودنش باشه

    از مهمترین ویژگی شخصیتیش، متنفر بودن از حاشیه ها باشه حاشیه هایی مثله فضای مجازی،مهم بودنه نظر آدما، عمل های زیبایی،خودنمایی،تلاش برای تظاهر خاطر بقیه،پیگیر بودن یا حرف زدن در مورد زندگی دیگران و…

    از مهترین ویژگی شخصیتیش مؤدب بودن و آروم بودن باشه!

    بقدری مؤدب و آروم که منی که حتی یک فوش نمیدم و کوچکترین توهین نمی‌کنم به کسی و بشدت صبور و آرومم، ایشون از من باز سطحش بالاتر باشه

    از مهمترین ویژگیش این باشه که از بهترین شاگردای استاد عباسمنش باشه

    عااااشقه مسافرت و سادگی و لذت بردن و زیبایی باشه

    بشدت برای شخصیتش، قلبش،جسمش،ذهنش ارزش قائل باشه

    با تمامه قلبش و با تماما وجودش منو دوست داشته باشه و منو بهترین مردی بدونه تو زندگیش که می‌شد کنارش احساس خوشبختی کنه

    مهترین خط قرمزهای من،مهمترین خط قرمز های ایشون باشه مثله صداقت،درستی،پاکی،احترام، ادب،سادگی،آروم بودن،خانواده و…

    ای رب العالمین!

    میدونی چیه!

    من که اگر ازدواج نکنم که نابود نمیشم یا زندگیم مختل نمیشه که!

    اما میخوام اون عزیز دلی رو بیل ی تو زندگیم که منو به تو وصل کنه!

    میخوام زیبایی هم صحبتی با تو دوبرابر بشه!

    میخوام لذت ببرم از آنچه که آفریدی!

    مگه نگفتی آنچه که بر روی زمین آفریدم برای بهره مندی شما آفریدم!

    من لیاقت اینو دارم که عزیز دلی بیاد تو زندگیم که سراسر وجودش و قلبش پر باشه از حضور تو و از آرامش تو

    و از نظر فکری،ذهنی،قلبی،دیدگاهی،اولویت،علایق، معیار و اصول و هدف ،جوری باشه که بالاترین سطح از خوشبختی رو که میشه کنار ایشون تجربه کرد رو تجربه کنم!

    خدایا ممنونم که بر قلمم جاری شدی!

    ای رب العالمین!

    منم مثله حضرت ذکریا از تو نشونه میخوام بایت اینکه کلامم رو دریافت کردی و به زودی بهتر از آنچه که درخواست کردم، برام قرار میدی.

    ای رب العالمین قلبم رو باز کن و قلبم رو شاد کن به نور خودت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
    • -
      سعیده آیت گفته:
      مدت عضویت: 1046 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      خیلی وقته تومدار خوندن کامنتهاتون قرار گرفتم

      خداروشکر میکنم که افرادی باحال و مومن و زیبااندیش در این محفل عباسمنش دور هم جمعن وچیزی جز الله وتوحید برزبان وقلبشان جاری نیست

      چقدر زیبا ودلی مینویسی دوست عزیزم

      ازت ممنونم که وقت میزاری وباحوصله ماحراهاتو تعریف میکنی واز رابطت با خداوند میگی

      میدونی من بخدا گفتم خدایا من یه بچه یک روزم که اگه دستامو نگیری میزنم صوزتمو دربه داغون میکنم و بدون خداحونم تا اخر عمرمم من همون بچه یه روزم

      که اگه لطف تو نگاه تو نباشه جز خرابکاری کار دیگه ای بلد نیستم

      امیدوارم عزیز دلی وارد زندگیت بشه بهتر از انچه که تصورش رو بکنی و یه دختر خوشمزه خدابت بده که هم باهاش حال کنی هم کاملا درک کنی بچه یه روزه چقدر ناتوانه

      به قول استاد حتی نمیتونه گردنشو صاف بگیره

      منکه اقرار کردم در برابرش که همیشه یه بچه روزم و خودت باید از نحواها از ناملایمات از نفس وسوسه کننده وشیطان قسم خورده حفظم کنی و منو در مسیر نگه داری

      اصلا به بزرگیش قسم اگه کمک وهدایتهاش نباشه همش تو درودیوارم واسه هندل کردن حتی کارهای عادی روزانم

      گاهی فکر میکنم قبل این تغییرات من چه جوری زندگی میکردم؟ الان که از صبح که پامیشم هی میگم خداجون اینو بگو اونو بگو اگه نگی نمیدونم چیکار کنم وبدجوری وابسته خداوند شدم

      وچه وابستگی شیرینیه فک کن به تنها قدرت مطلق جهان وابسته باشی به فرمانروای کل کیهان و اونم عاشق این وابستگیت باشه

      اخه تو عالم دنیایی وابستگی ضعفه به هرچیز وهرکس

      ولی توخلوتت با خدا بین تو واون این وابستگی یه امتیازه

      خدایا کمکم کن هر روز و هرلحظه این دایره تنگ تر بشه تا بجایی برسم که بجز تو نبینم

      رسد ادمی به جایی که بجز خدا نبیند

      امیدوارم همیشه شاد وسربلند وموفق باشی وهرچه زودتر بیای بنویسی به دوتا ارزوت رسیدی وحالا نوبت زدن تارگت های بعدیته.

      خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3351 روز

    سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز،استاد اونجایی که فرمودید تسلیم شدن یعنی بچه ای که بالای درخت گیر‌کرده پدرش میگه بپر باید بپره؛این جمله رو من دیروز به همسرم‌گفتم همسرم تو یه شرکت کار میکنه قرار بود شغلشو رها کنه و برای خودش کار کنه اما چندین ماه بود که دنبال فرصت مناسب میگشت دیروز من دقیقا این جملات رو بهش گفتم،گفتم اگر دنبال فرصت مناسب باشی هیچ وقت اون فرصته پیس نمیاد خودت باید اون فرصت رو ایجاد کنی بهش گفتم من احساس میکنم تو میترسی و تسلیم‌ نیستی تو الان مثل اون کوهنورده هستی که یه متری زمین گیر کرده،خدا میگه بپر من این پایینم گرفتمت اما گفت من جرات ندارم و اینقدر چسپید به کوه تا همونجا یخ زد،مبادا مثل اون کوهنورده باشی؟

    حرفای منو گوش کرد و امروز استعفاشو نوشت و داد به رییسشون و الان احساس خیلی خوبی داره با اینکه هنوز کار جدیدشو شروع نکرده و ایده ی خاصی ام نداره فقط قدم اول بهش گفته شده اما میگه احساس میکنم رو ابرا دارم پرواز میکنم‌کاش زودتر ابن‌کار‌و میکردم و اگر همسرم به حرف من گوش کرد به خاطر این بود که من رو اهل حرف ندید اهل عمل دید،من خودم سیزده سال توی شغل رسمی دولتی بودم شغلی که آرزوی اطرافیان من هست اما بهش علاقه نداشتم من پارسال انصراف دادم و در حالی این‌کارو کردم که یکی از نزدیکترین عزیزانم آرزوش داشتن این شغل بود و داشت میخوند برای آزمون استخدامیش من بعد از خارج شدن از اون شغل خیلی پیشرفت کردم و خیلی چیز یاد گرفتم یعنی در مدت این یک سالی که از شغلم خارج شدم بارها بیشتر از اون سیزده سالی که تو شغل قبلیم بودم چیز یاد گرفتم و تجربه کسب کردم و احساس میکنم بزرگتر شدم و اعتماد به نفسم بیشتر شده،اینا همش موهبت های تسلیم شدنم بود وقتی خداوند گفت بپر پریدم یادم هست زمانی که میخواستم از شغلم انصراف بدم یکی دو هفته ی قبلش میخواستم برم استعفامو تحویل اداره بدم خدا بهم‌گفت الان وقتش نیست و من صبر کردم دو هفته بعد یک روز صبح گفت الان وقتشه و من بی چون و چرا گفتم چشم اللن که به گذشته برمیگردم‌میبینم اون روز دقیقا روز درستش بود، یادم هست برای اینکه مطمئن بشم صدا صدای خداس رفتم قرآن رو باز کردم اما به نیت تفال این کارو نکردم چون به تفال اعتقادی ندارم و اصلا قصد نداشتم مسئولیت تصمیمی که گرفته بودم رو به خدا محول کنم فقط چون ترس داشتم میخواستم خدا آرومم کنه قبل از باز کردن قرآن گفتم خدایا چه حرف بزنی باهام چه نزنی چه بگی داری کار درستو داری انجام میدی یا کارت غلطه هر چی بگی من تصمیممو گرفتم و این‌کار‌و میخوام حتما الان انجام بدم و حتی حرفی که بهم میزنی یه ذره هم تو تصمیمم تفاوتی ایجاد نمیکنه اما میخوام با باز گردن قرآن و خوندن نظرت اون احساس حمایت رو بیشتر لمس اش کنم و جالبه اولین آیه نوشته بود اگر خداوند شری برات بخواد کسی نمیتونه دفعش کنه و اگر خیری ام بخواد کسی نمیتونه جلوش رو بگیره در ادامه نوشته بود تو به هر آنچه بهت وحی میشه عمل کن و صبر کن تا خداوند میان تو و مخالفانت حکم کنه و نمیدونید این جمله چقدر‌ به من امید و انرژی داد:و اتبع لما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله و هو خیر الحاکمین،نتایج عالیم رو به زودی باهاتون به اشتراک میزارم،خدایا شکرت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
  5. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1280 روز

    سلام خدا میخوام بنویسم آره ذهن عزیزم میخوام بنویسم میگفتی ولش کن بابا تو ک چیزی نداری بزا بقیه ک حرکتای خفن زدن بنویسن( سعیده اگه فک کنی منظورم تویی سخت در اشتباهی :)))

    ولی من میگم منم ب اندازه ظرف خودم حرکتای خفن زدم، دیدی استاد تواین فایل گفت تسلیم محض نداریم، باید کم کم رو خودمون کار کنیم، صفر و صدی نگاه نکنید ب قضیه تسلیم و توکل.

    این شیطان میخواد منو ب ناسپاسی بکشونه، ولی من الان براش میگم، همین الان وسط فایل راهنمای عملی بودم دیدم دارم فقط گوشش میدم راضی نبودم از خودم، استپ کردم گفتم چی حالتو بد کرده؟ گفت تو چیزی برا نوشتن نداری منم اومدم بنویسم مثل همیشه ؛) باشه تو درست میگی ولی بشین گوش بده.

    خدا تو همونی هستی ک من هیچ ایده ای نداشتم برا عمل جراحیم، هیچ کس پشتم نبود، ولی تو منو ب بهترین دکتر هدایت کردی، من فکر میکردم تو اتاق ریکاوری تنهام ولی تو پیشم بودی، دیدی تو تک تک روزای قبل عمل عکسو آزمایشا و همه و همه فقط تو بودی کنارم، همه اطرافیان مخالف ولی من کار خودمو کردم، هیچ ایده ای نداشتم فقط دلم میخواست انجامش بدم.

    خدا تو همونی هستی ک دلمو قرص کردی از دانشگاه انصراف بدم، بازم هیشکی پشتم نبود، ولی من گفتم من نمی دونم قراره چیکار کنم فقط دلم نمیخواد برم پاهام نمیره، و همون ترم 1 بعد از امتحانات نرفتم، انتخاب رشته نکردم و وقتی زمانش گذشته بود و همه چی تمام شده بود ب خانواده ام اعلام کردم، تو تمام تصمیماتم تو قدرت شدی تو گلوم ک اگر صدامم بلرزه حرفمو بزنم.

    خدا تو همونی هستی ک برام تو 19 سالگی کار شدی، یادته هیچ دختر فامیل نمیرفت سرکار، یادته سنت شکن فامیل شدم؟ اون موقعا همه ی آگهی ها میگفتن اصن دیپلم نمیخوایم، اون موقع ها همه میگفتن فقط بامدرک لیسانس استخدام میشی، ولی تو اول 3 ماه منو گذاشتی تو کتابفروشی گفتی یه کم ترسات بریزه یه کم قوی شو بعدش منو توی شرکت خیلی خوبی استخدام کردی، فقط کار خودت بود ک مهر منو ب دل خانم صالحی عزیز انداختی، منی ک صدامم میلرزید موقع حرف زدن چطور منو 2 سال و نیم اونجا قوی کردی رشد دادی ک با مدیرپروژه های ساختمانی با مدیرعاملا ب راحتی حرف میزدم، منی ک از مردا میترسیدم هههه، ای خدا چه جوری انقد منو شجاع کردی، من گنجیشک ضعیفه بودم یادته

    خدا بعدش ازت خواستم تجربه کار تو کافه رو داشته باشم، اونم بقیه محدودیت هایی میزاشتن، بدون تجربه نمیشه، باید شب تایم هم بمونی ولی من نمیخواستم، بعد یه کافه خیلی خوب و صمیمی و کوچولو پر از گل و فضای چوبی اش بهم دادی، گفتی بیا تایم 8 تا 3 مثل کار اداری، همه چیم یاد بگیر، من عاشق قهوه زدن و ارتباط با مشتریا، و دیدن مشتریا از پشت کانتر بودم، از خندیدن پارتنرا لذت میبردم، از مادر و دختری ک اومده بودن صبحانه، از آقای دکتری ک ظهرا میومد، از بچه های پرستاری بیمارستان ک گروه گروه می اومدن و من از دیدن شون حرف زدناشون لذت میبردم، از پسرای باحالی ک میشتن با لپتاب شون کار میکردن، از آهنگای نت خالی پیانویی ک میزاشتم و بوی قهوه می پیچید لذت میبردم.

    بعد 20 روز فهمیدم جای من اینجا نیست، من هیچی بلد نبودم، من نمیدونستم چطور باید قهوه بزنم اصن، من از پشت میز اداری وایستادم پشت میز کافه. کی بهم یاد داد؟ چطوری رفتم تو دلش و سربلند بیرون اومدم.

    یادته رئیسم چه فرد محترمی بود، روز آخر بهم گفت چرا اینجایی، چرا از کار خوبت زدی بیرون، گفت برو دنبال رویاهات جای تو اینجا نیست، منم فقط گریه میکردم جلوش ک میگفتم نمیدونم نمیدونم چرا اینجام سردرگمم

    دقیقا کمتر از یک ماه ک از کافه استعفا دادم، یک ماه بعدش کرکره ی مغازه خودمو میدادم بالا، یادمه کرکره ی کافه خیلی خیلی سنگین بود، باید از هرکسی ک رد میشد درخواست میکردم کمکم کنه، یه روزایی میگفتم خدایا من خجالت میکشم خودت کمکم کن، بعد قلق اش اومد دستم، ب راحتی بازش میکردم.

    اهان مغازه داری، نه پولش معلوم بود، نه جنسش، نه بلد بودم اصن، یه دختربچه چطوری تنهایی میچرخونه اصن نیرو کمکی نداشتم، هفته ای 2 تومن جنس میخریدم، تنها میرفتم مولوی، بعدش گفتم این سخته خدا گفت خوب آنلاین سفارش بده از بندر، مغازه ام خالی بود همیشه جنسا کم ولی خیلی زود فروش میرفت، بچه ها عاشق مغازه من شده بودن، این مسئله هم ب راحتی حل شد، با دو ردیف از قفسه ها شروع کردم، حرفای بقیه مهم نبود، تو کارو کاسبی یادم دادی، این مسئله هم حل شد، هدایت های تو همیشه بوده همراهم.

    این اواخر میخواستم برنامه نویسی یاد بگیرم، کد زدن. اوه اوه اوه، من متنفرم خدا چرا آخه باید یادش بگیرم، خب رفتم تو دلش، یادمه دانشگاه این درسو افتادم بعد اصن خاطره بد از کد زدن داشتم، ولی رفتم تو دلش، اصن نصب برنامه هاش، کد زدن، تو تک تک مسائل هدایت خدا گام ب گام بود، من فقط میشستم پای کامپوتر، پشتیبان آنلاینم تو بودی، یه موقع هایی اصن هنگ میکردم تا سوال تو دهنم بود سریع جوابش می اومد، بعد برو فتوشاپ،بعد پریمیر، و دیم نع اینارم دلم نمیخواد، چه عزت نفسی چه رشدی کردم، منی ک از آموزش دیدن میترسیدم. وقتی رفتم تو دلش دیدم هیچ کاری با هدایت خدا سخت نیست.

    هدایت هات تو تک تک قسمت های زندگیم هست، من چرا فراموش میکنم، چرا فک میکنم تو منو یادت رفته، چرا صبر ندارم، وقتی میبینم یه مژه میره تو چشمم بعد میرم جلو آینه پیداش نمیکنم، میگم خدایا تو بهم بگو کجاست، یهو یه مژه کوچولو زیر پلکم پیداش میشه، منی ک توانایی پیدا کردن اون مژه ک داره چشمم رو اذیت میکنه هم ندارم، از کجا بدونم قدم بعدی زندگیم چیه؟ تو ک حتی مژه منم هدایت میکنی، اون مورچه، اون موریانه رو در دل خاک، اون پرنده رو تو آسمون، اون میلیارد موجودات تو اقیانوس ک روزی شونو میدی، چرا نگران روزیم باشم؟ چرا نگران باشم اصن؟

    خدا تو را رها نکرده، ترک نکرده، فک کنم قراره ب زودی بپرم بغلش، دلم تنگ شده برا پریدن، برا استرس هاش، برا جایزه های شیرین بعدش. برا رشد ظرف وجودی.

    میدونم منو الکی خلق نکردی، خودت گفتی ما شما رو بیهوده نیافریدیم، میدونم قراره کار مهمی انجام بدم، مرا توفیق ده تا عمل صالحم رو انجام بدم، عمل صالحی ک موجب رضای توست، رضای تو رضای منه، من رضایت از زندگی رو میخوام، من فقط پولو نمیخوام، من میخوام با ذوق و شوق اون کارو انجام بدم، تو خبیری، تو آگاهی، تو خودت گفتی ما از شما ب شما آگاه تریم، همون موقع ک نطفه بودی من آگاه بودم نسبت بهت. وظیفه تو هدایته.

    من حتی نمی دونم چی برام خوبه، من قصد پشت خواسته مو میگم، و دستت رو باز میزارم، ب قول استاد بچه ها ذهن تون رو خالی کنید، قبول کنید ما از عهده ی یه سری کارا برنمی یایم، این بار سنگین رو از دوش تون بردارین، بشینید رو شونه های خدا، دست تونو بزارید تو دست خدا، دستتو نکش بگو نه من خودم بلدم، میخواد دستتو بگیره تو نمیزاری، بزا رو حالت پرواز خودکار، خلبان بلده میدونه تو هیچیم نمیدونی حتی از استعداد ذاتی ات خبر نداری.

    تسلیم کسیه ک میگه آههههههه خدایا شکرت خودمو سپردم به تو دستاشو باز میکنه مثه استاد، میزاره باد بزنه ب صورتش، رهایه رهاست. تسلیم کسیه ک میپره، تسلیم کسیه ک احساس شادی و امید داره، امید ب روزهای بهتر، حالش خووووبه، همش لبخند رو لبشه، ورد زبونش خدایا شکرته از ته قلبش، یه نفس عمیق بکش بگو خدایا ششششکررررت برا همه چی برا همه چی

    پی نوشت میگن چی میگن:/ همون :

    جاتون خالی امروز با آهنگ های امیر رادان، انگیزشی هاش، رفتم دوچرخه سواری، آقااااااا خیلی خیلی خوب بود پیشنهاد من ب شما جلو آینه بزارید برا خودتون،سعیده خدا خیرت بده، از صب زود روزمو ساخت؛)) هندزفری در گوش با آهنگاش رکاب میزدم و دستام رو هواااا میرقصید و میچرخید، نظر هیچکسم مهم نبود، ماشینا از کنارم رد میشدن و میخندیدن، منم به همه شون لبخند میزدم ؛) بچه ها همه تونو دوست دارم، استادو دوست دارم، خانم شایسته جونم دوست دارم، مرسی از همه، بوس بای :)))

    استادجون یه وقت نگید شاگردام دیوونه ان هااااا، کسیو نداریم باهاش احساسات مونو شریک شیم، هیشکی نمیفهمه حال منِ دیوانه را، دوستامون اینجان، دق میکنیم خب، آخییییش حالم خوب شد، خدایا شکرت ک اینجا هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1284 روز

      الان بیشتر بحث فرکانس رو‌میفهمم!

      اینکه چرا بعضی وقت ها یک آدم هایی بدون اینکه چیزی ازشون بدونم به دلم میشینن…

      انگار خودمو،بیرون از خودم پیدا کردم،انگار آدم امن زندگیمن،انگار میشه روشون حساب کرد،فرکانس آدم حسابی بودن همراشونه،میتونی بهشون تکیه کنی،میتونی اون رازی که به هیچ کس نگفتی و‌راحت بهش بگی،تازه دیدیش ولی انگار صد ساله میشناسیش،هیچی ازش نمیدونی ولی از آشناها ،آشنا تره…

      من به افتخارت ایستاده دست میزنم ناعمه…تو بی نظیری دختر … بی نظیر …

      میدونی استاد به من و شما میگه؟!

      میگه این دوتا ازون ور خر افتادن:))))) یکم سرجاتون بشینید،بزارید خدا کاراتون رو برسه دیگه:)))

      بیچاره استاد،به یک سری ها باید بگه توهم نزدید،ایمان و عمل باهمه،به ماها هم باید بگه یک دو دقیقه آروم بگیرید ببینیم دنیا دست کیه،به قول آقای احمدی نژاد:چه خبررررتوووونه!چه خبررررررتونه! :))))))

      این یک کامنت خالی نیست ناعمه،این کامنت حاوی یک آغوش محکم و‌طولانی و یک مااااچ آبدار به صورت زیباته…دوستت دارم که انقدر منی:)

      بوس به کله ت!وببینمت زودتر!

      رااااستی سلاااااام به روی ماهت …

      و خدانگهدار‌ِِ همه ی زیبایی هاااات…

      إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿٣٠فصلت﴾

      بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1280 روز

        تو بهترین دوست منیاااا، انرژی می مثل سوخت منیااا، دوست دارم شما عشق منیا

        سلام ب روی ماهت، میدونی وقتی گفتی برات دست میزنم پروانه ها تو دلم رقصیدن، بلند خندیدم، گفتم بزا برم دوباره کامنتمو بخونم، و این بار با اشکی ک تو چشام بود از محبت های خدا خوندم و قلبم چقدررر گرم شد.

        خیلی عجیبه شباهت های اتفاقات زندگی ما بچه ها، بخدا یه وقتایی یه چیزایی میخونم هنگ میکنم، میگم عههه اینم منم، این اتفاق برا منم افتاده بود ک

        میدونی الان کجایم، بام تهران عه چیز نه، بالاپشت بوم؛) جات خالی قهوه ب دست، از شلوغی خونه زدم بیرون گفتم این جواب روباید با عشق خوند، ویورِر انقده ویو جذابِ لعنتیه ک نگم برات، آفتاب نارنجی زده رو قله ی کوهای پوشیده از برف، خدا هم بادهای بشارت دهنده شو فرستاد امروز هوا رو تمیز تمیز کرد برامون

        سعیده چند بار این تشکراتو بخونم منننن، قلب قلبی شدم آخه دلبررر. من چقد باید ب این فایل تسلیم شدن گوش بدم نمیدونم، چرا انقد میخوام هی یه کار عملی انجام بدم، بابا نعمت داره میاد برات، خدا فرشته هاشو مادر پدرت رو برات بسیج کرده ک تو فقط رو خودت کار کنی، بشین سرجات دیگه، هی میگی میخوام یه کاری بکنم، رسالتم هدفم، برم یه اختراعی اکتشافی بکنم، عزیزدلم تو همینجوری شم دوست داشتنی ای، ارزشمندی. بزا جریان تو رو پیش ببره.

        آروم ندارم میدونی، امروزم رفتم یه مصاحبه دیگه:/ خواسته هام داره واضح تر میشه، تو کلام کارفرما باز یه کلیدایی پیدا کردم، ب خدا میگم اگه فکر کردی من ب هدایت هات چشم نمیگم ولو اینکه اصن ندونم برا چیه، حتی اینکه 2 ساعت تو مترو اتوبوس برم آخرم نتیجه نده، بگم نع این اون نیست، من ادامه میدم. مه مسیرم داره میره کنار کم کم.

        میدونی من عاشق اینم ک از پول خودم برای خودم خرج کنم، بخاطر همین همیشه دوست داشتم خودم مولد باشم، اینکه نعمت ها میرسه برام خیلی خوبه بخدا هربااار تشکر میکنم هم از پدرو مادرم هم هزار بار یاد خودم میارم ک خدا بود و خدا بود، ولی اینکه از کارت خودم از پول خودم بهای خواسته هامو بپردازم خیلیییی حال میده بهم، اصن اون احساس غرور، غرور سازنده ب قول خانم شایسته خیلی میچسبه، حتی شده یه جفت جوراب، انقده دوسش میداشتم، انقده قربونش رفتم، هربار پوشیدم اون لباسو گفتم خدایا یادته اینو تو برام خریدی؟ ببین چقد بهم میاد، ببین چه خوشگل شدم مننن.

        تا استاد حرف از عمل میزنه، من ب خودم می گیرم میگم وای ناعمه باتوعه، ببین ایمان نداری اگه عمل نمیکنی، خب بابا هنوز خدا ایده نداده، بهم بگه بخدا با کله میرم تو دلش، من شاخکامو تیز کردم. امروز بابام میگفت خب رفتی مصاحبه چی شد ؟ گفتم هیچی خوشم نیومد، گفت خداروشکر، خندیدم ههههه، خداروشکر؟؟؟ میخواد من بشینم ور دلش عزیزدلم، میدونه ناعمه خطرناکه و کله شق :)

        این آیه ی بشارت دهنده تو هم میبوسم میزارم رو چشمم، یه گیفت خوشگل بودی از طرف خدا، یه نردبون گذاشتم به خدا یه بوس دادم ؛))))

        آخییییش حالم عالی شد، مرسی ک هستی، عاششقتم مننننن، از همونا ک استادینا میگن، دلبر شیرین دوستت دارم. در پناه الله باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  6. -
    عباسعلی ملک گفته:
    مدت عضویت: 3914 روز

    به نام خداوند رحمان

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس‌منش عزیز و تمامی دوستان خوبم

    استاد باز چه زیبا بحث توحید را برایمان تکرار کردید.

    الا بذکرالله تطمئن القلوب

    آری اطمینان در اثر یاد خدا و ذکر او ایجاد میشود و چنان نفس مطمئنه ای برای ما می سازد که بی هیچ تریدی در سخترین لحطات مانند راحت ترین لحظات تصمیم درست خواهیم گرفت. درست مانند آنجایی که لشکریان فرعون به بنی اسرائیل ( که به ساحل نیل رسیده اند) نزدیک می شوند و اضطراب بنی اسرائیل را فرا میگیرد و میگویند: “حتما به چنگ آنها خواهیم افتاد. ” ولی نفس مطمئنه ی موسی چیز دیگری می گوید “إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ” (بی تردید پروردگارم با من است، و به زودی مرا هدایت خواهد کرد). همین باور و ایمان خالص اوست که باعث میشود بدو وحی شود که عصایش را به دریا بیفکند و او و بنی اسرائیل نجات یابند.

    اگر ریشه ی “مع” را در قرآن بررسی کنیم به نکات جالبی بر میخوریم.

    وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ﴿الحدید: ۴﴾

    هرجا که باشید او با شماست

    قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ ﴿طه: ۴۶﴾

    فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ (همه چیز را) می‌شنوم و می‌بینم!

    قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿الشعراء: ۶٢﴾

    (موسی) گفت: «چنین نیست! یقیناً پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!» (۶۲)

    آری این چه باور زیبایی است که : هرجا که باشیم او با ماست و شنوا و بینای احوال ماست و ما را هدایت خواهد کرد”

    این باور، چنان نفس مطمئنه ای به ما میدهد که تا هم ما از پروردگارمان راضی باشیم و هم او از ما راضی باشد و فرمان بازگشت از زمین به بهشت پر از نعمت خود را به ما دهد (یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً ﴿٢٨﴾ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿٢٩﴾ وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿٣٠﴾ سوره فجر)

    اگر ما درک کنیم و باور کنیم که منشا مشکلات و مسائل از طرف رب و مولای ماست برای اینکه میخواهد ما را پرورش دهد و درجات ما را رفیع تر کند، دیگر هیچگاه به جزع و فزع نخواهیم افتاد.

    وَإِذْ نَجَّیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿البقره: ۴٩﴾

    و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم؛ که همواره شما را به بدترین صورت آزار می‌دادند: پسران شما را سر می‌بریدند؛ و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه می‌داشتند. و در اینها، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود.

    قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّـهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّـهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿التوبه: ۵١﴾

    گو: «هیچ حادثه‌ای برای ما رخ نمی‌دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرّر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند!»

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 111 رای:
    • -
      عباسعلی ملک گفته:
      مدت عضویت: 3914 روز

      استاد برای بار دوم که فایل رو گوش دادم کلمه ای رو از زبان شما شنیدم که من را یاد نکته دیگری انداخت که گفتم بیام برای دوستان بنویسم که خواندنش خالی از لطف نیست.

      اون کلمه ای که گفتید “استقامت” بود.

      اینها همه اش کلید است و دوستان باید بیشتر توجه کنند.

      کسانی که یاد خدا میکنند باید استقامت داشته باشند که قبلهایشان از ترس و غم خالی شود و به اطمینان دست یابند.

      در آیه 28 سوره رعد می بینم که خداوند میفرماید یاد خدا باعث آرامش خدا قلبها میشود ولی در برخی از آیات هم هست که خداوند می فرمایید یاد خدا باعث ترس میشود ( الأنفال: ٢ و الحج: ٣۵).

      الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّـهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿الرعد: ٢٨﴾

      آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد! (۲۸)

      إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ﴿الأنفال: ٢﴾

      مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامی که آیات او بر آنها خوانده می‌شود، ایمانشان فزونتر می‌گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.

      الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَىٰ مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِیمِی الصَّلَاهِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿الحج: ٣۵﴾

      همانها که چون نام خدا برده می‌شود، دلهایشان پر از خوف (پروردگار) می‌گردد؛ و شکیبایان در برابر مصیبتهایی که به آنان می‌رسد؛ و آنها که نماز را برپا می‌دارند، و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند. (۳۵)

      اما آیه ای برای توجیه این تضاد میتوان استفاده کرد آیه 13 سوره الأحقاف و آیه 30 سوره فصلت می باشد که خداوند میفرماید:

      إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿الأحقاف: 13﴾

      کسانی که گفتند: «پروردگار ما اللّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می‌شوند.

      إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿فصلت: ٣٠﴾

      به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!

      برای بارهای اول که یاد خدا میکنیم به علت فقر خودمان در مقابل خداوند احساس ترس داریم ولی وقتی که بعد از یک مدت طولانی (ثُمَّ) استقامت می ورزیم، خداوند ملائکه خود را به کمک ما می فرستد تا به ما کمک کنند که نترسم و اندوهگین نباشیم و این همان نکته ای است که شما استاد عزیز هم اشاره کردید یعنی استقامت در یاد خدا و تکیه بر او

      شاد باشید و سلامت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
      • -
        گروه تحقیقاتی عباس منش گفته:
        مدت عضویت: 3906 روز

        دوست عزیز مثل همیشه توضیحات خیلی خوبی در مورد صحبتهای استاد می نویسید.

        سپاسگزاریم.

        در مورد کلمه وَجِلَتْ بیشتر تحقیق کنید زیرا معنای دقیق آن ترس یا خوف نمی باشد.

        موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        • -
          عباسعلی ملک گفته:
          مدت عضویت: 3914 روز

          ممنونم از توجه و ابراز لطف شما، در حقیقت ما داریم درس پس میدهیم نزد استاد …

          بله شما درست میفرمایید، دقیقا همان لحظه ای که دیدگاهم رو ارسال کردم با خودم گفتم ای کاش معنی درست وجلت رو می نوشتم ولی کار از کار گذشته بود. ولی هدف من از آوردن آیات این بود که کلمه ی استقامت (در یاد خدا) را برای خودم و دوستان بیشتر تاکید کنم.

          با این حال سریعا به توصیه و پیشنهاد شما عمل کردم و رفتم معنی دقیق وجلت رو در آوردم.

          وجل در حقیقت هراسی است که از عظمت و بزرگی کسی داریم که قصد آسیب رساندن به ما را ندارد در حالی که نسبت به ما مهربان است.

          برای مثال هنگامی که موسی و هارون میخواستند نزد فرعون بروند، موسی می ترسید که قبل از گفتن سخنش به فرعون توسط او دستگیر و شکنجه شود بنابراین به خداوند گفت: قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَن یَطْغَى? (طه:45) (گفتند: پروردگارا! ما می ترسیم که [پیش از دعوت کردنش به حق] با سخت گیری و شکنجه بر [ضد] ما پیشی گیرد یا بر سرکشی خود بیفزاید. )

          در صورتی که اگر موسی اطمینان داشت که فرعون به او آسیبی نمی رساند و مشکلش فقط هراس از بزرگی و عظمت فرعون و احتمالا لکنت زبان نزد او بود به جای نخاف در آیه بالا نوجل می آمد و عبارت بعدش هم تبدیل به دعایی برای رفع هراس یا لکنت زبان میشد. مثلا شاید به این صورت میشد: قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نوجل وَیَسِّرْ لِنا أَمْرِنا وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِا

          امیدوارم درست بیان کرده باشم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          سعید گفته:
          مدت عضویت: 3797 روز

          سلام

          من خیلی در مورد این کلمه تحقیق کردم

          وجلت از ریشه ( وجل ) هست که این ریشه 5 بار در قرآن تکرار شده

          از داستان حضرت ابراهیم در سوره الحجر آیات 51 و 52 و 53 شاید بشه به معنی این آیه رسید

          وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ 51

          إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ إِنّا مِنْکُمْ وَجِلُونَ 52

          قالُوا لاتَوْجَلْ إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلام عَلِیم 53

          در کل به نظر من این کلمه معادل فارسی نداره مثل خیلی دگه از کلمات قرآن

          و متاسفانه زبان فارسی زورش به زبان عربی قرآنی نمیرسه چون کلمات قرآن خیلی فصیح اند

          من خدار رو شکر زبان مادریم عرب هست

          من در رابطه با این کلمه به غیر از قرآن، خیلی تو سایت های عرب زبان سرچ کردم اما خیلی تعجب کردم که بزرگترین مترجمان عرب زبان و کسانی که خیلی مشهوراند در زمینه قرآن، معنی این کلمه را نمی دونند و برای درک این کلمه به تفاسیر و احادیث رجوع میکنند

          به نظر من این کلمه جز آیات متشابه قرآن هست و ما نباید خودمون را درگیر این آیات بکنیم چون از مسیر اصلی که توحید و یکتا پرستی هست منحرف میشیم

          یا حق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          Asudeh گفته:
          مدت عضویت: 3346 روز

          دوست عزیزم کلمه “وجلت” را اینگونه در تفاسیر آمده است:

          چون آیات خدا را مى‏شنوند قلوبشان متأثر می‏شود و بر ایمانشان مى ‏افزاید و علمشان گسترش پیدا مى‏کند زادَتْهُمْ إِیماناً بیان «وجلت» و یا نتیجه آنست ولى مسئله اطمینان قلوب در تکیه به پروردگار در رابطه با دفع طوفانهاى نگرانى و رساندن بکمال مطلوب و سعادت واقعى، مطلب دیگرى است، مؤمن در عین حال که قلبش از اینکه مبادا در اثر گناه مورد غضب خدا گردد ترسان است در باطن به قدرت و توانایى خدا متکى و آرام مى‏ باشد

          همیشه سربلند و عزتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سامان امینی گفته:
        مدت عضویت: 2709 روز

        سلام خدمت دوست عزیز آقای ملک و سایر دوستان

        آقای ملک بسیار عالی توضیح دادید و فقط میتونم بگم متشکرم و امیدوارم روزی برسه قرآن بشه قصمتی از ذهنم و وجودم

        سپاسگذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 923 روز

      درود بر آقای ملک

      سپاسگزارم از کامنت پرمحتواتون

      دیدگاه شما و به دنبالش ادامه دیدگاههااا و پاسخها به شما ساعتی است مرا بعد از شنیدن این اگاهی پر محتوا سرگرم خود کرده است. ـ

      چقدرخوب که چنین توانایی برای اتصال این اگاهی ها به زبان منبع دارید

      در این مسیر هرچه پیش میرروم بیشتر ضرورت باورهای توحیدی و بحث تسلیم رو لازم میبینم. ـ

      میگردم در این شهر اگاهی و هر چیزی که مرتبط با ایمان و توکل باشه دنبال میکنم.

      .

      خداوند مهربونم من رو هدایت کنه به مسیر زیبااای تسلیم در هر شرایطی

      .

      سپاسگزارم دوست عزیز

      سپاسگزارم استاد بزرگوارم

      ️️️️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        عباسعلی ملک گفته:
        مدت عضویت: 3914 روز

        سلام دوست عزیز

        ممنونم از حسن توجه شما

        وَما کَتَبتَ إِذ کَتَبتَ وَلٰکِنَّ اللَّهَ کَتَب (وقتی که داشتم می نوشتم این من نبودم که می نوشتم بلکه خدا داشته می نوشته)

        گاهی اوقات باورم نمیشه اینا رو من نوشته بودم!!! و وقتی دوستان بعد از چند سال لطف میکنند و زیر نظر من نظر میدن، اتفاقا تو شرایطی هستم که این آیه ها بدرد خودم میخوره و انگار خدا داره باهام حرف میزنه!

        خیلی گریه کردم….

        ممنونم از شما دوست عزیز، سلامتی و شادی و ثروت پایدار برایتان آرزو

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          رها گفته:
          مدت عضویت: 923 روز

          درود بیکران

          این هم معجزه حضور دراین خانواده هست که گاهی خودمان، راهنمای خودمان میشویم انهم درزمان و مکانی که واقعاا لازم داریم.

          .

          حالا شده با پیامی

          با دیدگاهی

          با پاسخی

          خداروشکر از این فضای اگاهی بخش

          .

          گریه ات از سرشوق دوست عزیز

          خداوند مهربونم همیشه پشتیبان و حامی ماست

          درپناه او که تنها قدرت جهانیان است خوش بدرخشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَىٰ» (ﻭ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﻭﺣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺪﻩ، ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍﻫﻲ ﺧﺸﻚ ﺩﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺑﺘﺮﺳﻲ که برسند ﻭ ﻧﻪ ﺑﻬﺮﺍﺳﻲ(٧٧)

    «فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُم مِّنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ» (ﭘﺲ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻧﺶ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩ ، ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭﻳﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﮔﺮﻓﺖ ، ﭼﻪ ﻓﺮﻭﮔﺮﻓﺘﻨﻲ(٧٨)

    «وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَىٰ» (ﻭ ﻓﺮﻋﻮﻥ ، ﻗﻮﻣﺶ ﺭﺍ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻧﻨﻤﻮﺩ(٧٩)

    «یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ قَدْ أَنجَیْنَاکُم مِّنْ عَدُوِّکُمْ وَوَاعَدْنَاکُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ» (ﺍﻱ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ! ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺘﺎﻥ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩﻳﻢ، ﻭ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﺳﺖ ﻃﻮﺭ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭ ﺗﺮﻧﺠﺒﻴﻦ ﻭ ﻣﺮﻍ ﺑﺮﻳﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ(٨٠)

    «کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَمَن یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَىٰ» (ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻧﻲ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﻛﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ، ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﺍﻟﻬﻲ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﺪ، ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﻦ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻫﻠﺎﻙ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ(٨١) (سوره طه)

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    Isaiah 6:8

    And I heard the voice of the Lord saying, “Whom shall I send, and who will go for us?” Then I said, “Here am I! Send me.”

    و صدای خداوند را شنیدم که می گفت: “چه کسی را بفرستم و چه کسی بخاطر ما خواهد رفت؟” سپس گفتم: “اینجا هستم! مرا بفرست.”

    «انجیل اشعیا فصل 6 آیه 8»

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته و سلام و درود بی‌نهایت به دوستان نازنینم در این سایت توحیدی، الهی صد هزار مرتبه شکر.

    این فایل نشانه امروزم بود و البته خب بارها دیده بودم ولی همیشه توی نشانه های روزانه با اتفاقات روزمره من یه ارتباطاتی وجود داره. بریم سراغ درس‌هایی که گرفتم (ایموجی لبخند یادتون نره)

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    چند روز پیش برای چندین و چندمین باااااااار فیلم لذت‌بخش Gravity رو دیدم با بازی درخشان ساندرا بولاک (در نقش دکتر رایان استون) و جورج کلونی (در نقش ستوان متیو کوالسکی)

    من وقتی یه فیلمی تماشا میکنم از منظر قوانین توحیدی که استاد عباس منش بهمون درس میده بهش نگاه میکنم اگه درس داشته باشه برام چند ده بار دیگه نگاهش میکنم. حتی توی این مورد یه سری سکانس ها رو برای خودت اسکرین رکورد کردم.

    امروز داشتم اون سکانسهای اسکرین رکورد رو میدیدم و توأم شد با این فایل نشانه روزانه.

    ماجرای فیلم از اون قراره که ستوان مت کوالسکی که هنوز زنده است توی جریان مأموریت همش به مرکز کنترل (با اسم اختصاری هیوستون) میگه: هیوستون من احساس بدی به این مأموریت دارم…

    I’ve got a bad feeling about this mission

    و برای هر احساس منفیش یه خاطره تعریف میکنه، چند دقیقه بعد یه حادثه سفینه شون رو درب و داغون می‌کنه و همه فضانوردان کشته میشن بجز ستوان کوالسکی و دکتر استون که دیگه توی‌ فضا معلق هستن و حتی سفینه برای بازگشت به زمین ندارن. و به کلی ارتباط شون با مرکز کنترل قطع میشه ولی ستوان کوالسکی دائماً کارها رو گزارش می‌کنه که هیوستون اینکار و این کار رو میکنم، دکتر استون میگه کسی صدای ما رو نمیشنوه ، میگه ما نمی‌دونیم ، شاید اونها صدای ما رو میشنون ولی ما صدای اونها رو نمی‌شنویم پس به صحبت کردن ادامه میدیم. با جت پک فضایی خودشون رو میرسونن به ISS یا همون ایستگاه فضایی بین‌المللی، اینجا یه اتفاق می‌افته و ستوان کوالسکی خودش رو فدا می‌کنه تا دکتر استون نجات پیدا کنه. و ستوان کوالسکی توی پهنه سرد و تاریک و بیکران فضا غرق میشه و بیسیمش رو هم خاموش می‌کنه …

    دکتر استون تصمیم میگیره با پاد فرود سایوز ایستگاه فضایی بین‌المللی برگرده به زمین. سایوز از ایستگاه جدا میشه ولی متوجه میشه سوخت نداره. و توی فضا معلق میشه. دکتر استون تصمیم میگیره اکسیژن رو قطع کنه تا خوابش ببره و توی سکوت و آرامش مرگ خودش رو بپذیره. عملاً تسلیم میشه چون هیچ راهی برای بازگشت وجود نداره.

    این سکانس از فیلم بر اساس این آیه از انجیل اشعیا طراحی شده. اونجایی که انسان صدای خداوند رو میشنوه.

    حیفم اومد کامنتم رو با آیه انجیل شروع کنم ولی از قرآن نورانی ننویسم، بعد از نماز ظهر بود که رب العالمین (جان جانانم) منو هدایت کرد به صفحه 317 ، سوره طه آیات 77 تا 81 که چقدر شباهت بود بین این آیات و اون آیه انجیل. داستان حضرت موسی علیه السلام که رب العالمین بهش امر‌ می‌کنه شبانه قوم بنی‌اسرائیل رو‌ حرکت بده تا از فرعونیان نجات پیدا کنن. خداوند امر می‌کنه از دل دریا براشون راهی رو باز کن.

    اگر این آیات قرآن و آیه انجیل رو بخونید و فیلم Gravity رو ببینید خودتون شباهت موضوع رو متوجه میشید.

    اینجای ماجرا ما هیوستون رو داریم بعنوان نماد جهان هستی ، مرکز کنترل و دریافت افکار و گفتار و فرکانسهای ما.

    روح ستوان کوالسکی (بعد از مرگ) نماد پیامبری که اومده انسانی رو هدایت کنه برای رسیدن به بهشت (زمین) و این انسان در طول مسیر فضانوردی (زندگی) ممکنه ناامید بشه. دکتر استون نماد اون انسانی هست که باید هدایت بشه.

    دکتر استون وقتی متوجه میشه سفینه سایوز سوخت نداره و اکسیژن رو قطع می‌کنه بین خواب بیداری یه صدای نامفهوم رو می‌شنوه از زمین، که یه شخص چینی داره آواز میخونه، بنام آنینگانک. چند لحظه بعد صدای گریه یه نوزاد میاد، (مسیحیان میگن عیسی فرزند خداست و مسلمانان معتقدند عیسی مسیح توی گهواره صحبت کرده) اینجا صدای نوزاد انگار داره با دکتر استون تسلیم شده و در حال گریه حرف میزنه. چند دقیقه بعد ستوان کوالسکی رو میبینه که میاد میزنه پشت شیشه و وارد سفینه سایوز میشه. (با باور مسیحیان فرزند خدا برای هدایت انسان اومده) و میگه: چرا برنمیگردی به زمین میگه سوخت نداریم. ((نکته این سکانس اینکه وقتی ستوان کوالسکی وارد سفینه میشه در رو که باز می‌کنه دکتر استون کلاه فضانوردی سرش نیست قطعاً باید در اثر خلأ کشته بشه ولی هیچ اتفاقی براش نمی افته و خیلی عادی با ستوان حرف میزنه این صحنه به من مخاطب این مفهوم رو میده که این اتفاق توی خیال دکتر استون افتاده، چون اگر حقیقت داشت در اثر خلأ فضا کشته میشد))

    ستوان کوالسکی بهش میگه: اگه بخوای تسلیم بشی و نخوای ادامه بدی پس معنا و اهمیت زندگی چی میشه؟

    و میگه از سافت لندیگ جت استفاده کن تا بتونی برسی به ایستگاه فضایی تیانگانگ چینی ها و با پاد فرود شنزو (سفینه شنزو در واقع همون سایوز چینیه) برگردی به زمین

    دکتر استون میگه سافت لندیگ جتها برای فرود هستن …

    اینجا روح ستوان کوالسکی (نماد مسیح) بازم یه جمله مهم میگه «فرود همون پرتابه»

    Landing is Lunching

    برداشت من اینه ، خضوع و آرامش ناشی از ایمان و تواضع به درگاه رب العالمین اوج گرفتنه …

    بقول استاد عباس منش هر چقدر در برابر خداوند سرمون پایین باشه در برابر غیر خدا سرمون بالاست.

    اینجا دکتر استون بیدار میشه شیر اکسیژن رو باز می‌کنه و همزمان که داره با هیوستون (جهان هستی) و ستوان کوالسکی (مسیح) صحبت می‌کنه حرکت می‌کنه به طرف تیانگانگ. تیانگانگ داره ارتفاع کم می‌کنه که وارد اتمسفر بشه. دکتر استون خودش رو به تیانگانگ میرسونه و وارد شنزو میشه و با شنزو برمیگرده به زمین. از شنزو با هیوستون تماس میگیره که هنوز نمیدونه هیوستون یا جهان هستی اصلا جواب میده یا نه …

    دکتر استون میگه هیوستون من احساس بدی نسبت به این مأموریت دارم، منو یاد این داستان میندازه که ….. ، که یهو سفینه شروع می‌کنه بشدت لرزیدن (نماد فرکانس و ارتعاش افکار ما به جهان هستی) انگار جهان هستی از شنیدن این جمله بشدت ناراحت شده ، دکتر میگه بیخیااااال داستان… من برمی‌گردم و یه قصه واقعاً شنیدنی رو براتون تعریف میکنم. هر اتفاقی پیش بیاد لذت‌بخشه… و جهان اینبار با یک صدای دیگه به نشانه تایید بهش جواب میده.

    (همین الان که دارم کامنت می‌نویسم آهنگ Shenzou از آلبوم gravity اثر استوین پرایس رو دارم گوش میدم و سکانسهای فیلم داره برام تداعی میشه) دکتر استون برمیگرده زمین و وقتی چتر نجات شنزو باز میشه صدای هیوستون رو می‌شنوه که میگه دکتر استون ما همین الان فرود شما به سطح زمین رو دریافت کردیم و تیم نجات توی راهه برای نجات شما… (جهان هستی همه فرکانسها و افکار و گفته های ما رو دریافت می‌کرده ولی ما چون صدای جهان هستی رو نمی‌شنویم، چون مراحل محقق شدن خواسته رو نمیبینیم، فکر میکنیم بی فایده است، جهان پاسخ نمیده)

    چند لحظه بعد دکتر استون توی یه دریاچه فرود میاد و لباس فضانوردی رو درمیاره تا بتونه شنا کنه و بیاد به ساحل … و پا میشه سر پا می ایسته.

    نماد به بهشت رسیدن یا یک بار دیگه متولد شدن، فرقی نمیکنه از این جهان به بهشت برسی یا همینجا روی زمین متولد بشی … اگه در مسیر توحید باشی بهشت رو همینجا تجربه خواهی کرد.

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    توی این فایل صحبتهای استاد که نشانه امروزم بود استاد باز هم داره از توحید میگه. بازم اینکه به خداوند اعتماد کن، به جریان هدایت اعتماد کن، و وارد مسیر شو و بیخیال باش که قراره چی بشه. چون توی آغوش خداوند هستی، خدایی که همیشه جواب میده.

    «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

    «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید؛ در مدار توحید.

    ••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••

    پیشنهاد میکنم فیلم Gravity رو با عینک آموزش های توحیدی استاد و قوانین الهی ببنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 127 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2196 روز

      با درود و سلام و وقت بخیر خدمت شما آقای Maverick عزیز چقدر خوشحالم که اولین خواندن کامنت صبحگاهی من کامنت زیبای شما بود و بقول معروف تکلیف و هدف امروزم مشخص شد اینکه امروز در مورد این موضوع درخواست بنویسم که بیشتر به شهود و الهام و نشانه های الهی ام توجه کنم و درخواستم رو در دفترم برای ستاره قطبی ام بنویسم …

      آقای حمید امیری عزیز چقدر از این فیلم فضایی فیلم لذت‌بخش Gravity با بازی درخشان ساندرا بولاک (در نقش دکتر رایان استون) و جورج کلونی (در نقش ستوان متیو کوالسکی) رو معرفی کردید رو باید ببینم البته فکر کنم یکبار این فیلم و خیلی وقت ها پیش تر دیدم . اتفاقا یک فیلم مشابه ی معروف دیگری هست که خیلی زیباست و فکر کنم شما هم اونو دیده باشید بیشتر در مورد بُعد زمان در فضا صحبت میشه که اگر زمان وجود نداشته باشه چه اتفاقی میوفته واقعا فیلم فوق العاده ای هستش بنام in Terstellar. یا همون جنگ ستارگان یا میان ستاره ای که موزیک اون هم خیلی خیلی معروفه هانس زیمر .؟ منم این فیلم های فضایی رو خیلی دوست دارم و وقتی این فیلم ها رو میبینم دقیقا داستان جهان هستی رو توضیح میده . دقیقا در مورد باورها و یا چطور میشه که وارد این جهان میشیم برای تجربه کردن و چطوری افکارمون رو خلق می کنیم ..

      من اینقدر که فیلم های فضایی رو دوست دارم ببینم که حد ندارها چون افکارم رو درگیر خودش می کنه و تا چند وقت روی مسایل اون فیلم و قوانین جهان هستی تمرکز دارم و با خودم و ذهنم کلی راجبش صحبت می. کنم .. یجورایی داستان این جهان هستی رو در فضای آسمان و در خارج از اتمسفر زمین رو بیشتر درک می کنم و یا همون فیلم in Terstellar بخصوص با اون موزیک معروف و بینظیرش که عجیب تاثیر گذاره و قوانین رو خیلی قشنگ توضیح میده.. یک فیلم دیگه فضایی هست که الان یادم اومد و عکسشو توی گالریم داشتم و الان آمدم پیداش کردم که براتون بنویسم بنام MARTIAN یعنی این فیلم فضایی هم دسته کمی از اون فیلمی که شما دیدید ندارها .. عالیع . یعنی اینقدر خوبع که تا چند وقت با خودت راجب قوانین این جهان هستی صحبت می کنی . واقعا عالیع ..

      آقای حمیدی عزیز آتش نشان فوق العاده ی سایت مون ممنون و سپاسگذارم که اومدین برامون در این قسمت با این فیلم مبحث تسلیم و توحید رو توضیح دادید واقعا خدا رو شکر می کنم که اول صبح زیبامو با خواندن چنین کامنتی شروع کردم و سبب خیر شدید که بیام پاسخ بنویسم و بعدش در یک فرصت مناسب فیلم پیشنهادی شما رو دانلود کنم و ببینم . ممنون و سپاسگذارم

      موفق و پایدار باشید

      وسرشار از انرژی الهی در این صبحگاه بینظیر باشید و یک شروع فوق العاده عالی رو برای شما و دیگر دوستان عزیزی که با این چشمان زیبابین شون این کامنت منو و شما رو می خوانند آرزو می کنم پیشنهاد می کنم حتما این فیلم های قشنگ فضایی رو با دقت ببینننند و با دیدن این فیلم های فضایی ذهن رو پرورش می دهیم واقعا تاثیر گذاره اینکه سبب میشه در مورد قوانین جهان هستی صحبت کنیم بخصوص اگر با شخصی که در مدار این فضاها هست این فیلم ها رو ببینیم خیلی عالیع .. بهترینهع بهترین ها رو برای شما آقای حمیدی عزیز و برای همه مون آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. بینهایت از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون . آره باهاتون موافقم. دو تا فیلمی که نام برده بودین خیلی فیلم های ارزشمندیه. مخصوصاً میان ستاره ای با آهنگسازی هانس زیمر.

        و همچنین فیلم Martian هر کدوم از یک زاویه به جهان ما نگاه می‌کنه که ما به عنوان یک انسان چطوری قراره از در این جهانی که داریم با چالش ها مواجه بشیم.

        از شما بینهایت سپاسگزارم ، در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فاطمه گندمکار گفته:
      مدت عضویت: 1864 روز

      سلام دوست عزیزم. من رفتم این فیلم و دیدم و واقعا بی نظیره..

      چیزی که من بیشتر از فیلم دریافت کردم

      تفاوت بین باور های قدرتمند کننده با باور های محدود کننده

      تفاوت بین حرفای مثبت و حرفای منفی

      تفاوت بین امید و ناامیدی

      تفاوت بین خوش‌بینی و بدبینی

      بود.

      و نشون میداد که نوع فکر چطور روی نتیجه تاثیر میذاره.

      وقتی دکتر رایان امیدی نداشت ،حالش بد بود و پر بود از ترس و نگرانی و اتفاقای خوبی هم نیفتاد بطوریکه آخرش تسلیم شد و می‌خواست بمیره.

      اما وقتی به این فکر کرد که حتما راهی هست و این بار با امید و مثبت گرایی ادامه داد، اول از همه حالش خوب بود و خبری از ترس نبود و در نهایت روی زمین فرود اومد…

      اونجا که با مرکز ارتباط گرفت و گفت

      “دو تا احتمال وجود داره یا من به زمین میرسم یا تا 10 دقیقه دیگه جزغاله میشم که در هر صورت فرقی نداره چون من یه داستان معرکه برای گفتن دارم”

      چقدر امیدوار کننده بود.

      چقدر با این نوع تفکر ترس زدایی کرد.

      خلاصه خیلی لذت بردم .سپاس از شما برای صحبت‌کردن راجه به این فیلم عالی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2498 روز

      به نام خداوند جان آفرین

      سلام حمید آقا

      من وقتی جوان تر بودم عاشق فیلم و تعریف کردن آن

      یعنی میگفتن فلان فیلم تا ته داستان تعریف میکردم

      ولی هیچ وقت قانون رو نمیدونستم ک الان تعریف شما و تطبیق با قانون برام خیلی خیلی جذاب بود

      استاد فیلم گربه چکمه پوش رو با قانون توضیح داد رفتم دیدم و لذت بردم

      یه دوستی هم فیلم …اسمش الان یادم نیست ولی دیدم با نگاه قانون خیلی قشنگ بود

      و الان این فیلم فضایی

      حتما نگاه میکنم

      از شما بابت تفسیر زیبای فیلم با دید قانون بینهایت سپاسگزارم

      لذت بردم در شب بارانی

      شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «فَسَقَىٰ لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّىٰ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ»

    ﭘﺲ [ﻣﻮﺳﻲ] ﺩﺍم ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﺏ ﺩﺍﺩ ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺳﺎﻳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ؛ ﺑﻪ هر ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺧﻴﺮ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﻨﻲ، ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪم (24 قصص)

    —————————————————————————

    خدایا، پروردگارم ، به هر آنچه از خیر و نعمت از درگاه تو بر بندگانت نازل همواره میکنی، محتاج و نیازمند و فقیرم. خدایا از شر شرک و کفر و ظلم و نجوای درونم به تو پناه میبرم «قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»

    ای بخشنده بخشایشگر، ای آگاه به اسرار درون سینه ها، ای مهربانترین مهربانان، از فضل و رحمتت بر این بنده ات نور هدایت و آرامش عطا فرما.

    —————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم در این سایت توحیدی. استاد عباس منش جان، روز مرد و روز پدر بر شما مبارک، بزرگمرد توحید و پدر معنوی همه اعضای سایت. ازتون متشکرم استاد که توحید رو انتخاب کردین و فقط در پیشگاه پروردگار تسلیم شدین.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر هدایتهاش و بخاطر تسلیم شدن به درگاه خداوند و نه تسلیم در برابر مشکلات. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که تسلیم در برابر خداوند همیشه جواب همه مسائل و مشکلاته‌.

    —————————————————————————

    به شدت دلم میخواست کامنت بنویسم ولی مدتیه انگار سیمش قطع شده، نمیدونم کی پاشو گذاشته روی سیم. احتمالا بازم یه جایی شرک ورزیدم.

    خلاصه اینکه دوستان حلال کنید این یه ذره تقلا رو بپذیرید چون این بار واقعاً دارم با تقاضای ذهن و دستم می‌نویسم.

    —————————————————————————

    چند روز پیش دوتا گل گرفتم. بهش میگن «بنت قنسول» یا گل کریسمس ، به انگلیسی بهش میگن Poinsettia وقتی داشتم جابجاش میکردم یکی از شاخه هاش شکست. خب منم خیلی حساس شدم و اون شاخه شکسته رو آوردم و گذاشتم توی آب. یه ذره هورمون ریشه زایی بهش زدم فایده نداشت، اسید بیومیک ، فایده نداشت، برگهاش یکی یکی داشت می افتاد. آب رو دوباره عوض کردم و بازم یه ذره ریشه زا و بیومیک زدم به آب و گفتم خدایا من دلم میخواد این شاخه گل‌ به زندگیش ادامه بده ، دلم نمیخواد بندازمش دور. بعد یادم افتاد توی یوتیوب دیدم این گل رو وقتی قلمه میزنن یه مدت میذارنش توی تاریکی، بعداً با نور بهش شوک میدن تا رشد کنه. منم بردم گذاشتم توی کابینت زیر سینک آشپزخونه، هم جاش خنک باشه و هم تاریک. امروز چک کردم دیدم برگاش سرحال شده. و به نظر میرسه بتونه به حیاتش ادامه بده و چند وقت دیگه بشه گذاشتش توی گلدون.

    توی تاریکی موندن قلب اصلا خوب نیست، ولی وقتی توی تاریکی قرار میگیری تازه قدر روشنایی و نور هدایت رب العالمین رو میفهمی، مثل الان که من دوست دارم بازم نور رب العالمین رو توی قلبم احساس کنم.

    یاد شعر پروین اعتصامی می افتم.

    «زان به تاریکی گذاری بنده را ؛ تا ببیند آن رخ تابنده را»

    وقتی خداوند توی قرآن گفته «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یعنی گشتم نبود، نگرد نیست، نخواهد بود و نخواهی یافت.

    یه جوری خلق شدی بنده خدا، که جز یاد خدا هیچی هیچی آرومت نمیکنه، هیچی بهت حس خوشبختی نمیده، ته ته همه خوشبختی ها خود خداست. هر چی قراره حستو خوب کنه، نهایتش باید برسی به خود خدا تا آروم بشی.

    از دل تاریکی ، خدایا صدامو میشنوی؟ من بهت دسترسی ندارم ولی تو از تاریکی خبر داری، به موسی و هارون گفتی «لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ» خدایا من باورت دارم حتی اگه توی تنهایی و تاریکی باشم‌.

    —————————————————————————

    دوستان نازنینم منور‌ به نور رب العالمین باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 157 رای:
    • -
      یگانه ثروت گفته:
      مدت عضویت: 1757 روز

      به نام خداوند غنی و وهابم

      سلام به استاد عباس‌منش عزیزم و مریم جان شایسته‌ام.

      و سلام به شما دوست ارجمندم آقا حمید عزیز. حمیدِ ستوده، پسندیده، ستایش‌شده، فرخنده، مبارک.

      چیزی نیست برادر! همین جوری دلم خواست معانی زیبای اسم‌تون رو بنویسم. (الکی گفتم! من دلم نخواست! خدا گفت بنویسم. خدا خودش شاهده که کل ایده این کامنت الهامی بود و من اصلاً بهش فکر نکردم).

      متن زیر رو هم گفت از اینترنت کپی کردم:

      «حمید» در قرآن هفده بار آمده و در همه موارد، وصف خدا قرار گرفته و با صفات دیگرى مانند غنى، مجید، عزیز، حکیم و ولىّ همراه شده است.

      چنان که مى‌فرماید: «غَنِىٌّ حَمیدٌ» (بقره/267)، «حَمیدٌ مَجیدٌ» (هود/73)، «إِلى صِراطِ العَزیزِ الحَمید» (ابراهیم/1)، «مِنْ حَکیم حَمید» (فصلت/42) و «الولىّ الحمید» (شورى/28).

      نام «حمید» با نام «غنى» ده بار، با نام «عزیز» سه بار، با نام «مجید» یک بار، با نام «حکیم» یک بار، با نام «ولى» یک بار و با تعبیر «صراط الحمید (راه [خداى] ستوده)» نیز یک بار ذکر شده است.

      ——————————————————————————–

      آقا حمید عزیز، به تأسی از خودتون، در کامنت‌هاتون،

      وقتی اون ندا محکم و پرقدرت بهم گفت که براتون بنویسم، دست دراز کردم قران رو از روی میز برداشتم و گفتم خدایا پس خودت یه آیه‌ای بگو که براش نشونه و هادی باشه.

      و با چشم‌های بسته قران رو باز کردم… و این آیات در آغاز صفحه بود:

      فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمعَانِ قَالَ أَصحَابُ مُوسىٰ إِنَّا لَمُدرَکُونَ

      قَالَ کَلَّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهدین.

      چون آن دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسى گفتند: گرفتار آمدیم.

      گفت: هرگز. پروردگار من با من است و مرا راه خواهد نمود.

      سوره شعراء، آیات 61 و 62

      ——————————————————————————–

      نمی‌دونم چند وقته در بخشِ فایل‌های دانلودی کامنت نذاشتم (تمرکزم روی محصولات استاده، هرچند در بخشِ محصولات هم کامنت خاصی در سایت نذاشتم و فقط هرازگاهی چیزی نوشتم.‌ نوشتن در دفتر برام خیلی راحت‌تره). البته می‌تونستم برم تو پروفایلم ببینم آخرین کامنتم مال کِیه. ولی الان این اهمیتی نداره. نکته بااهمیت اینه که از بین کامنت‌های امروز (دیگه می‌دونیم که به قول استاد نباید بگیم اتفاقی) هدایت شدم به کامنت شما، و اولین و تنها کامنتی بود که خوندم. و وقتی به سطرهای پایانی رسیدم یه صدایی بهم گفت براش بنویس.

      حالا من که در فکر و در حال و هوای کامنت نوشتن برای خودِ فایل هم نبودم، چه برسه برای پاسخ یک دوست عزیز.

      ولی یه صدا با قدرت تموم می‌گفت

      براش بنویس.

      همین رو بنویس. همین که گفته «از دل تاریکی، خدایا صدامو می‌شنوی؟»

      بهش بگو‌ آره.

      بگو که بنده‌ی ستایش‌شده‌ی خدا، تو در تاریکی نیستی.

      تو در آغوش خداوندی،

      همونی که نور السموات و الارض‌ه.

      همونی که نور علی نوره.

      همون خدایی که: یهدی اللَّه لِنوره من یشاء.

      بگو که خدا می‌بیندت، خدا می‌شنودت، در تاریک‌ترین و بی‌صداترین لحظه‌ها.

      برای خدا همه جا نور مطلقه. تاریکی معنا نداره. پس حتی اگه به زعم خودت در دل تاریکی هستی، همون جا خدا هم پیشته. از همون جا دستت رو به سمتش دراز کن‌. اون همیشه دست‌گیره، همیشه مُجیبه، همیشه هادیه. اون منتظرته.

      قدم بردار. باهات میاد.

      ذهنت رو ساکت کن. اون حرف می‌زنه.

      بندها رو رها کن و خودت رو بسپر به واعتصموا بحبل اللَّه.

      خدا عاشقته پسر، خدا باهاته بنده‌ی ستایش‌شده، حمیدِ سلیم و عزیز و آگاه.

      والسلام. در پناه رب العالمین.

      ——————————————————————————–

      هر اونچه نوشتم به اجازه و اذن خودش بود و از من نبود، که من قدرت ندارم حتی یه کامنت معمولی واسه خودم بنویسم. ولی این کامنت بلافاصله و خیلی سریع نوشته شد.‌

      حمید عزیز امیدوارم این پیام نور هدایتی به قلب‌تون بتابونه و براتون‌‌ نشونه‌ باشه. که اگه منِ واسطه‌ی ناچیز به درستی نقلِ پیام کرده باشم، قطعاً خواهد بود.

      خیلی تحسین‌تون می‌کنم برای جایگاهی که دارید، و ازتون سپاسگزارم که همیشه با کامنت‌هاتون سبب روشنی قلب‌مون و درک مفاهیم قرانی می‌شید.

      خدا رو شاکرم که اجازه نوشتن داد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1269 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوا وَّآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوا وَّآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوا وَّأَحْسَنُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»

        (ﺑﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻨﺪ؛ ﺳﭙﺲ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺗﺪﺍﻭم ﺑﺨﺸﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻨﺪ، ﻭ ﺑﺮ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﻱ ﻭﺭﺯﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭ ﻧﻴﻚ ﺑﺠﺎ ﺁﻭﺭﻧﺪ؛ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ (٩٣ مائده)

        —————————————————————————

        سلام و درود فراوان به شما دوست گرامی ، الهی که حالتون عالی باشه و قلبتون نورانی باشه. ازتون متشکرم بخاطر این کامنت ارزشمندتون. الهی که خداوند نور و رحمت و آرامش رو برای شما قرار بده، همون‌طور که با این کامنت پیام‌رسان الهی بودید برام.

        ازتون متشکرم که معانی صفت حمید بودن خداوند و ترکیبش با صفات دیگه الهی رو برام نوشتین تا بازم بیاد بیارم به چه ارباب قدرتمند و ستایش شده و غنی و صاحب فضل و عزیزی متصل هستم.

        راستشو بخواین اسم کامل من عبدالحمید هست، چون پدرم وقتی این اسم رو برام انتخاب کرده این نکته رو دقت کرده بود (و البته چندبار هم وقتی بچه بودم بهم گفته بود) که حمید صفت خداست و تو بنده خدایی و عبدالحمید یعنی بنده خدا. چندباری هم آیه «إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ» رو میخوند.

        امیدوارم در واقعیت و با عملم و با فرکانس مثبت قلبیم، حقیقتاً خدا رو بندگی کنم. و خدا ازم راضی باشه.

        وقتی کامنتتون رو دیدم فقط امتیاز دادم و شرایطش رو نداشتم بخونمش، یکی دوبار وقت خالی پیدا کردم ولی بازم یه حسی مانع میشد که بخونمش. ساعت 12 و خورده ای یهو از خواب بیدار شدم ،درکل من عادت دارم زود بخوابم، حوالی 10 و خورده ای (بقول یکی از دوستان، نشانه کهولت سنه)

        خلاصه اینکه بیدار شدم و تا الان که ساعت نزدیک به 4 صبحه و دارم پاسخ کامنت شما رو مینویسم.

        داشتم توی خونه قدم میزدم، یه وقتایی هم میرم پنجره رو باز میکنم و ستاره ها و ماه و مریخ و حرکت ابرها رو نگاه میکنم و … یه کم قرآن گوش دادم و نهایتاً یه سوال از خداوند پرسیدم. خلاصه اش این بود که خدایا چطوری بنده ای باشم که تو ازم راضی باشی.

        و اومدم سراغ گوشی، گفتم من که خوابم نمیبره یه سر به سایت بزنم ببینم چه خبره. یهو یادم افتاد راستی من کامنت داشتم و هنوز نخوندمش. و اومدم سراغ کامنت شما. و دقیقاً الان وقتش بود، الان بهم چسبید، الان به جانم نشست. ازتون بینهایت سپاسگزارم که خدا رو انتخاب کردین و تسلیمش شدین. و خدا هم شما رو انتخاب کرد تا پیامش رو به عبد خودش برسونه. ازتون سپاسگزارم.

        من جواب سوالم رو از دل کامنت شما دریافت کردم. و البته این همه ماجرا نبود.

        من قبلاً هم درخواست هایی از خداوند داشتم و خداوند وعده های نورانی و زیبایی بهم داده بود. ولی رسیدن به مدار وعده الهی ایمان و تقوا و طی کردن روند تکامل میخواست. وقتی بحث روند تکامل میشه، یعنی زمان، و در بستر زمان یه وقتایی ما توحیدی عمل میکنیم یه وقتایی هم شیطان بهمون حمله می‌کنه و نجوا می‌کنه.

        وعده ای که خداوند بهم داد آیه 89 یونس بود که شما گذاشتین عکس پروفایل تون ، و خداوند اینجوری باهام حرف میزنه ، به زبان نشانه ها «قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»

        ازتون متشکرم که حتی عکسش پروفایل تون هم نشانه ای از وعده الهی بود.

        خداوند همیشه بهمون وعده مغفرت و رحمت و فضل و نعمت میده و شیطان وعده فقر و فحشا میده، و ترس و غم رو برای آدم سوغاتی میاره.

        —————————————————————————

        وقتی هدایت خواستم برای نوشتن کامنت ، به آیه 93 مائده هدایت شدم. چند آیه قبل صحبت شراب و چیزای دیگه است، و اینجا خداوند داره احساس گناه رو از بندگان دور می‌کنه و البته مسیر پرکتیکال رشد و پیشرفت رو ارائه میده.

        سه بار از کلمه تقوا استفاده شده یعنی کنترل ذهن (کنترل ذهنی که منجر به کنترل رفتار و اعمال هم میشه)

        دو بار کلمه ثم استفاده شده ، یعنی طی کردن روند تکامل و رفتن به مدارهای بالاتر.

        ایمان و عمل صالح (ایمان عملی) و تقوا ، و ادامه دادن و طی کردن تکامل ، و بازم ایمان عملی بیشتر و بازم تقوا و بازم تقوای بیشتر و نیکوکاری و … رضایت خداوند.

        خداوند اینقدر واضح منو هدایت کرد. این مهر تاییدی بود بر پیام الهی و الهام قلبی شما : «بگو که بنده‌ی ستایش‌شده‌ی خدا، تو در تاریکی نیستی. تو در آغوش خداوندی، همونی که نور السموات و الارض‌ه. همونی که نور علی نوره. همون خدایی که: یهدی اللَّه لِنوره من یشاء. بگو که خدا می‌بیندت، خدا می‌شنودت، در تاریک‌ترین و بی‌صداترین لحظه‌ها. برای خدا همه جا نور مطلقه. تاریکی معنا نداره. پس حتی اگه به زعم خودت در دل تاریکی هستی، همون جا خدا هم پیشته. از همون جا دستت رو به سمتش دراز کن‌. اون همیشه دست‌گیره، همیشه مُجیبه، همیشه هادیه. اون منتظرته.»

        —————————————————————————

        از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. هدایت قرآنی کامنتتون عالی بود، ماجرای موسی و قومش و آخرین لحظات انتظار برای تحقق وعده الهی، آیه 89 یونس هم اجابت خداوند به درخواست موسی و هارون برای نجات بود؛ خداوند همیشه پناه و حمایتگر همه ما باشه. این کامنت بیش از اینکه پاسخ به کامنت شما باشه، دفتر مشق و تمرین خودم بود، یادآوری برای ذهن خودم بود، یادم باشه نشانه ها رو دنبال کنم و بندگی کنم و استقامت بورزم، تقوا و کنترل ذهن و رفتار داشته باشم.

        ازتون بینهایت متشکرم؛ در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
        • -
          یگانه ثروت گفته:
          مدت عضویت: 1757 روز

          به نام خداوند وهاب و رزاق

          فاصبر انَّ وَعدَ اللَّهِ حقٌّ وَلا یَستَخِفَّنَّکَ الذینَ

          لَا یُوقِنُون.

          پس صبر کن که وعده خدا حق است. مباد آنان که به مرحله یقین نرسیده‌اند، تو را بى‌ثبات و سبکسر گردانند.

          آیه 60 سوره روم

          سلام به شما دوست ارزشمندم، آقا حمید عزیز، عبدالحمید عزیز. (چقدر دیدگاهی که پدر محترم‌تون در مورد انتخاب اسم برای شما داشته‌ند، خاص و قابل احترامه. خیلی برام جالب بود و قبلاً هرگز از این بُعد به این اسامی و صفت‌های خداوند نگاه نکرده بودم.)

          ————————————————–

          امیدوارم که در بهترین حال باشین و این پیام هم در بهترین زمان و مکان به دست‌تون برسه.

          خیلی خیلی سپاسگزارم بابت کامنت پر از لطف و محبت‌تون.

          همیشه در کامنت‌تون نکته‌هایی برای یادگیری هست: «یه وقتایی هم میرم پنجره رو باز میکنم و ستاره ها و ماه و مریخ و حرکت ابرها رو نگاه میکنم…)

          توجهم جلب شد به اینکه مگه می‌شه از رو زمین، از پنجره، مریخ رو هم نگاه کرد؟ حتماً می‌شه که شما نوشتید. و باید درباره‌ش سرچ کنم.

          ————————————————–

          خواستم از قران براتون هدیه‌ای بیارم. وقتی رسیدم به اون قسمت کامنت‌تون که در مورد وعده خداوند گفته بودید، این آیه 60 سوره روم اومد تو ذهنم و گفتم همین رو بنویسم. (البته نه این که من خیییلی آیه حفظ هستم. نه، تک و توک حفظم و اینم جزو اوناست.)

          حمید عزیز اینکه گفتید حتی عکس پروفایلم براتون هدایت داشته چقدر برام جالب بود.‌ خدا رو بی‌نهایت شکر برای اینکه هر لحظه ما رو به سمت نور هدایت می‌کنه. هر لحظه حامی و‌ هادی ماست.

          هیچ‌وقت یادم نمی‌ره اون شب رو که در نهایتِ عجز و احساس درموندگی و بیچارگی از خدای خودم خواستم که کمکم کنه، هدایتم کنه، راهی بهم نشون بده، و با حالت تسلیمِ محض قران رو باز کردم و این آیه اومد… با دیدنش اشک بووود که به پهنای صورت می‌ریخت و جلوی دید رو می‌گرفت.

          اگه دل‌تون خواست، می‌تونید اینجا داستان انتخاب عکس پروفایلم رو بخونید:

          abasmanesh.com

          قالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ.

          گفت: خواست شما اجابت شد، ثابت‌قدم باشید و از طریقه نادانان پیروى مکنید.

          ————————————————–

          راجع به نشونه کهولت سن نوشته بودین… عرض کنم اینجانب که در دوران بازنشستگی هستم، بعد از سال‌‌ها زود بیدار شدن در دوره تحصیل و کارِ کارمندی و اینها، الان خیلی دیر می‌خوابم و دیر بیدار می‌شم.

          پس خبر خوب اینه که: این زود خوابیدن شما نشونه‌ کهولت سن نیست. شاید نشونه داشتن یه بدن سالم و لایف‌استایل درسته. :)

          ————————————————–

          خدا رو صدهزاران بار شکر که کامنت به جان‌تون نشست.

          همون‌طور که نوشته بودم، اون کامنت فقط پاسخی بود به ندای قلبم، و از من نبود.

          می‌بینید که الان در نوشتن این کامنت چقدر الکن و ناتوان بودم.

          من هم از شما ممنونم که این‌قدر خوب و عمیق و باانرژی می‌نویسید. کامنت‌تون رو با اشتیاق خوندم و از هدایت‌ قرانی استفاده کردم و لذت بردم.

          در پناه خدا‌ سلامت و شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید.

          پ‌ن: راستی اومدم اینجا دیدم که کامنتم کلی امتیاز گرفته. خواستم بگم این امتیازها به اعتبار اسم شماست ها! :)) از این بابت هم خیلی خیلی تحسین‌تون می‌کنم. کلی ایموجی دست و تشویق و لایک.

          وگرنه من کامنت‌هایی در سایت دارم که گاهی حتی یک رأی هم بهشون داده نشده. :)

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      روف رضایی گفته:
      مدت عضویت: 918 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیز و گرامی ام

      امیدوارم که همیشه سرحال باشی

      و سیم قطع شده زود تر وصل شود

      از خواندن کامنت هایت کلی لذت می برم ودرس ها می آموزم

      تحسینت می کنم که اینقدر خوب روی خودت کار کردی و قانون را درک کردی و حالا داری از آگاهی هایت ما را هم مستفید می سازید

      اینجا از متن شما گرفتم

      از دل تاریکی . خدایا صدامو می شنوی ؟ من بهت دسترسی ندارم ولی تو از تاریکی خبر داری. به موسی و هارون گفتی

      خدایا من باورت دارم حتی اگه توی تنهایی و تاریکی باشم

      خلی لذت بردم از کامنت شما

      برای شما بهترین ها را از خداوند بزرگ می خواهم

      و همیشه در پناه الله متعال شاد و سلامت باشی

      دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      آرزو کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 504 روز

      به نام خداوندی که ما رو بی قید وشرط لایق آفرید،امیدوارم قدرشو بدونیم با کنترل ذهنمون …..

      حمید حنیف عزیز گاهی در مسیر رفتن به جایی هستم ،صدای قرآن که در گوشم میپیچه و وقتی یه کلمه رو برام بولد میکنه اشکهام میریزه

      میدونید عشق به خدا و آرامش داشتن با یادش همش برای من همراه با اشک برای حرمتی که داره و من با شرک گاهی ….

      خدایا منو میبخشی؟؟من خودمو بخشیدم ؟؟

      خدایا ما رو از تاریکی‌ها نجات بده

      دیروز عکس پدر بزرگم که به رحمت خدا رفته دیدم و نا خودآگاه اشکهایم ریخت و من وارد احساس بد و حسرت افتادم ،انگار تالاپ افتادم تو تاریکی تک و تنها خودم کردم،اما ازش خواستم ازم بگذره

      سر نماز هرچی کردم نتونستم وصل بشم اما بهش گفتم ببخشید اشتباه کردم نتونستم ذهنمو کنترل کنم ،تمام تلاشمو میکنم فقط برا عشقی که بهت دارم اشک بریزم تا آرومه آروم بشه یه بغضی تو گلوم بود با خوندن کامنتتون و رسیدن به تاریکی و روشنایی بغضم ترکید انگار نور اومد ،این اشکهای توام با عشق برای ربم برای توحید بود آرامش به قلبم روانه میشه من میدونم….

      خیر دنیا و آخرت ببینی برادر :))))

      مرسی که همیشه برامون مینویسید

      در پناه الله مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    اسامه پروین گفته:
    مدت عضویت: 3828 روز

    خانواده عزیزم

    استاد مهربان و گروه تحقیقاتی عباس منش سلام

    صمیمانه تک تک شمارو دوست دارم و با قلبی باز همه تون رو در آغوش میگیرم و بهترین هارو براتون آرزومندم.

    هنوز فایل جدید رو ندیدم ولی میدونم برای من و برای درک بهتر سوالی اومده که امروز به ذهنم اومد. که شاید برای اون درخواست هم نداده بودم اومده.

    معنای تسلیم شدن رو از رفتار مادر مریم وقتی که فرزند داخل شکمش رو رای خدا نذر کرده بود میفهمیم وقتی که فرزندش به دنیا اومد و اون رو با این باور که خداوند رب مطلقه و تمام چیز ها تحت سیطره وتحت سلطه ی اون هستند؛ وقتی که دید فرزندش دختره به جای ارسال فرکانس ناخواسته و به جای این که بگه چرا و چجوری؟- { شاید منظورش از نظر کردن پسرش همین سپردن اون به خدا بوده} دخترش رو به خدا سپرد گفت من اونو به تو میسپرم و تو بهتر از من به داخل شکمم آگاه بودی و تو مواظبو مراقب اون باش. و جوابی که خداوند به اون میده اینه که اونو به تمام زن ها برتری میده. و باور حضرت مریم رو باید دید وقتی خودش رو تسلیم امر خدا کرد و باور کرد که خداوند ؛ انرژی ای که تمام جهان هستی رو احاطه کرده، انرژی ای که در تمام جاها در تمام چیزها حضور داره یا بهتر بگیم انرژی ای که همه چیزه؛ این توانایی رو داره که به هرکسی که خواهان باشه هر چیزی رو بده، وقتی این رو باور کرد خداوند هر روز براش میوه ها رو فراهم میکرد. چیزی که خود مریم میخواتس خوراکیها.

    و وجود مریم و جواب مریم ودیدن مریم توسط زکریا این باور و این الگو رو در دل زکریا به وجود آورد که اگه بخوای و اگه این رو باور کنی که خدا به هرکسی که بخواد هر چیزی رو بخواد بی اندازه میده درخواست کرد از خدا که بهش پسری بده و با این که پیر بود ولی واقعا باور کرده بود و در جنگ باور و دانش همیشه باور پیروزه. و خداوند با همون شرایط پیری بهش فرزندی عطا کرد.

    یا باور خیلی خیلی خیلی زیبای حضرت هود نسبت به خدا که خداوند رب و فرمانروای تمام جهان رب هود و رب تمام مردمه، وقتی این رو باور کرد و خودش رو به خدا سپرد و تسلیم شد اونوقت نتیجه هود و نتیجه قوم کافرش واقعا دیدنیه.

    تسلیم بعد از ایمان بعد از باور میاد.

    دوستان عزیزم بیاید باورها رو در وجودمون بسازیم و بعدش مثل مریم، مثل مادر موسی، مثل هود، مثل نوح، مثل هر کس دیگه ای خودمون رو به دستای قدرتمند خدا بسپریم و بهش بگیم بقیه اش با تو و ایمان داشته باشیم که خودش حلش میکنه. و ایمان از باور میاد.

    وقتی شعیب میگه تمام قدرتهاتونو به کار بگیرید تا منو نابود کنید و نمی ترسه و تسلیم امر پروردگار و رب میشه یعنی چی؟

    یعنی باور داره که الله فرمانروای تمام جهان هستی و تمام موجودات و قدرت مطلقه و بدون اذن اون برگی نمیفته و نتیجه اش رو همه میدونیم. نیتجه شعیب با قوم کافرش رو همه میبینیم.

    وقتی نوح باور داره که الله ناجی و می اون هست با این که هیچ دیدی نسبت به آینده به آب به دریا نداره و هیچ ایده ای نداره که کشتی رو چطور حرکت بده بقول کتاب ها چهل سال فقط صبر میکنه درخت بزرگ بشه و چندین سال دیگه صرف ساختنش میکنه. قدم به قدم بقول قرآن: .اصنع الفلک باعیننا= کشتی رو تحت نظر ما بساز. حتی کشتی ساختن هم بلد نیست . ببینید چقدر باور قوی ای داره چقدر باورش محکمه که خداوند اولا هدایتش میکنه و دوما خودش یه جوری کشتی رو نجات میده. اون وقته که تسلیم امر رب میشه.

    ما باید باور کنیم رب رو. باور کنیم قانون رو . و ایمان بیاریم به رب به قانون بو به این انرژی.

    و بعد لذت ببریم و بعد خودمون رو به دستان قدرتمند الله بسپاریم.

    تسلیم شدن از باور میاد دوستان من.

    امیدوارم اون حس رو که دار منتقل کرده باشم.و اول از همه خودم باورش کرده باشم. دستام توان نوشتن نداره و داره ضعیف میشه. امیدوارم باور کنیم.

    موفقو موید باشید عزیزانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 182 رای:
    • -
      سمیرا جعفرزاده گفته:
      مدت عضویت: 2867 روز

      سلام چقد عالی توضیح دادین دوست خوبم …ممنونم خیلی لذت بردم فقط کافیه باور کرد اونوقته که نور الهی تاریکی ها رو برامون روشن میکنه و چراغ هدایت گری میشه که همیشه تو دستمونه??? همواره شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سامان امینی گفته:
      مدت عضویت: 2709 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا زیبا توضیح دادید صبح یه بار نظرتون رو خوندم و الان قبل خواب یه حسی گفت دوباره بخونمش و همین کارم کردم این حرف ها ونظر شما و دید زیباتون خیلی خیلی برا من کار ساز بود .

      من هدف بزرگی دارم و پروژه بزرگی دارم البته بعد از درک آگاهی و هدایت شدن به چند ایده بزرگ رسیدم که الان دارم رو یکیشون کار میکنم و متمرکز شدم تا جایی که حتی نزدیکترین دوستم که شب و روز در کنارمه بهم میگه تو فقط رویا پردازی میکنی البته الان مقاومتش خیلی کمتر شده … با توضیحات شما باورم بیش از بیش تقویت شد و اطمینان قلبیم بیشتر شده همونجوری که خداوند به نوح در ساخت کشتی کمک کرد به منم کمک میکندو این خیلی خیلی خوبه چون فراموش کرده بودم اصل ایده از جانب خداوند و لطف و هدایت پروردگارم بوده ..ممنونم که بهم یاد آوری کردید

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      زهره جعفری گفته:
      مدت عضویت: 1131 روز

      سلام برادر عزیزم اسامه.سلام به تمام عزیزان عباسمنشی،ممنونم برادر عزیزم بخاطر کامنت زیبای شما،من بعد5سال دارم این کامنتو میخونم و خداوند تمام حرفهای خودشو از طریق شما به من زد،ازت بینهایت سپاسگذارم ایمانم بخدا و حضور خدا و اینکه خدا در هر لحظه و از همه چیز آگاه هست،و من همه چیزو بسپرم به خودش.من خیلی وقته که اقدام کردم به بارداری،ولی متاسفانه ناموفق بود،وقتی شما راجبه مادر حضرت مریم و حضرت زکریا نوشتید ایمانم رو قوی تر کردید که همه چیزو بسپرم به خدا.ممنونم ازتون.انشاله که همیشه زندگی توحیدی داشته باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سامان امینی گفته:
      مدت عضویت: 2709 روز

      بسیار زیبا بود دوست عزیز و متشکرم و به اندازه ظرفی که الان دارم تونستی بهم همون حسی رو که خودتون دارید با ظرفی بزرگتر تجربه میکنید ظرف منو سر ریز کنید . من خودم دارم قرآن میخونم و رو درک آن کار میکنم البته هنوز نتونستم کاملا بخونمش ولی یکی از برنامه های اصلیم میباشد شما خیلی به من کمک کردید و سپاسگذارم از خداوند ..براتون ظرفهای بزرگتری رو خواهانم تا اینکه کل هستی بشه ظرفتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        اسامه پروین گفته:
        مدت عضویت: 3828 روز

        سلام

        ممنون از محبتت برادر عزیزم

        نکته ی دیگه ای که یاد گرفتم و فهمیدمش از داستان حضرت مریم و حضرت زکریا که نکته ی خیلی مهمی هم هست و یه کوچولو مخفیه انگار که از رو آیات و ترجمه اش بخونیم بهتره:

        « فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍۢ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًۭا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا ۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا ٱلْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًۭا ۖ قَالَ یَٰمَرْیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ ٱللَّهِ ۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ * هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِى مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّهًۭ طَیِّبَهً ۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ »

        « پس پروردگارش وى [=مریم‌] را با حُسنِ قبول پذیرا شد و او را نیکو بار آورد، و زکریا را سرپرست وى قرار داد. زکریا هر بار که در محراب بر او وارد مى‌شد، نزد او [نوعى‌] خوراکى مى‌یافت. [مى‌]گفت: «اى مریم، این از کجا براى تو [آمده است؟ او در پاسخ مى‌]گفت: «این از جانب خداست، که خدا به هر کس بخواهد، بى شمار روزى مى‌دهد.» * « آنجا [بود که‌] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت: «پروردگارا، از جانب خود، فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن، که تو شنونده دعایى.»

        زکریا میره تو محراب میبینه جلوی مریم میوه ها و غذا ها گذاشتن پرسید اینا چیه؟از کجا؟

        گفت اینا از جانب خداست و خدا به هرکس که بخواهد بی شمار روزی میدهد.

        تا اینجا چیزی که به ما میگفتن این بود که خدا به هرکسی که دل خودش [خود خدا] بخواد بی شمار نعمت میدهد.

        اما وقتی آیه بعدی رو میبینیم و بهش فکر میکنیم که واقعا چرا زکریا بعد این که مریم گفت خدا به هرکسی میخواد بیشمار نعمت میده رفت دعا کرد؟

        اگه این معنی که به ما گفتن صحت داشت خب زکریا که پیامبر خدا بود و صد در صد بهتر از همه ی ما قانون رو میدونست پس چرا به خودش زحمت میده وقتی پیره و دیگه نازا هست خانمش و خودش بعد این همه سال بچه دار نشده میاد و دعا میکنه؟

        واقعا چرا؟ خب خدا این همه سال 60-70 سال نخواست و نداد… چرا یه دفعه زکریا دعا کرد؟

        مگر این که ما اشتباه ترجمه کرده باشیم مگر این که ما اشتباه فهمیده باشیم. و منظور از خواستن ، خواستن ما انسان ها باشه.

        و چقدر خوب خداوند مریم رو یک هدایت و یک الگو برای زکریا و بعد برای همه ی ما قرار داده تا درک کنیم که خداوند اگه به مریم داده ، به زکریا هم میده….. اگه به زکریا داده، حتما به محمد هم میده…. اگه به محمد داده ، حتما به ما هم میده فقط کافیه بخوایم فقط همین.

        و چه خوبه که این مثالی رو که خداوند انقدر ساده و قابل درک برای ما آورده رو با تمام وجودمون باور کنیم و اهرمی ازش بسازیم برای قوی تر شدن باورمون. این باور که ” ما خودمون خالق تمام شرایط زندگی مون هستیم؛ فقط و فقط ما هستیم که زندگیمونو اونجوری که میخوایم میسازیم و هیچ کس و هیچ کس حتی خود خدا هم نمیتونه کاری انجام بده و چیزی غیر از فرکانس ها و باورهای ما وارد زندگیمون بکنه. نه به این خاطر که قدرتی نداره نه! به این خاطر که این قانون خداست و خداوند هیچ وقت سنت وقانونشو عوض نمیکنه.”

        هدفم از بیان این نکات اول از همه چیز قوی تر شدن ایمان و باور خودم و دوما کمک به شما عزیزانم هست و هیچ وقت خواهان بستن دریچه ی فکر شما نیستم و نمیخوام باعث بشم که خودتون رو از فهم قرآن دور کنید. بخدا خیلی آسون بود. فهم این قضیه. فقط باید مولفه ها رو خیلی ساده بغل هم میذاشتم و یکم فکر میکردم همین. من فقط به خودم گفتم معنی یشا رو از کجا بفهمم که معنی درستش باشه و بهم قدرت بده و خدا بهم گفت. با این که این آیه جلو روم بود ولی نفهمیده بودمش چون دنبال تفسیر ها بودم غافل از اینکه جواب درست روبروم بود و فقط باید به خود مساله به خود آیه نگاه میکردم. واقعا جواب مسایل نه تنها خیلی خیلی خیلی راحنه بلکه همیشه جلوی روی ماست.

        خداوند هادی و همراه و همدست و یارو یاور همه مون باشه.

        خیلی دوستتون دارم. مخصوصا شمارو استاد عزیزم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
        • -
          شینا ملکی گفته:
          مدت عضویت: 1703 روز

          سلام دوست عزیز

          نکته ای که خیلی امروز واین لحظه برامن جالب بود خوندن کامنت شما بود .وچقدر برای من ارزشمند بود چون واقعا از روزی که خوندن قران رو با یه رویکرد جدید ومتفاوت از بقیه سالهای عمرم شروع کردم اولین نکته ای که همیشه منو به فکر فرو میبرد که آخرش باید خدا بخاد یا ما بخواهیم واقعا نمیتونستم تفکیک کنم ودرنهایت به همین نتیجه شما رسیدم چون در غیر اینصورت یک نوع حالت جبر و بی اختیاری رو متصور میشدم و اینکه واقعا خدا هرکه را بخواهد هدایت میکند؟منظورش چیه ؟هرکی خود خدا بخاد یا هرکی که خودش (یعنی فرد ) بخاد .وچقد جالب که شما هم با من در این زمینه اشتراک داشتین واقعا ممنون از توجه ظریفتون . اینم بگم دوستان عزیز من تازه چند ماهه با سایت استاد آشنا شدم وفک کنم بجز امروز تا حالا دیدگاهی رو نفرستادم به این دلیل که فکر میکردم این سایت مث یه خونه میمونه که باید با یه مقدمه ویه سطح آگاهی و کلی درک واردش بشی و تا اون زمان به خودم اجازه نمیدادم به اعضای این خانواده بپیوندم صحبت بکنم وهمش میگفتم وقتش که برسه احساسم منو به نوشتن و سلام کردن به اعضای خونواده هدایت میکنه .حالا فک کنم امروزه پس سلااااااام دوستاااااااان من هم اومدم 🤗🤗🤗

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          عبید رئیسی گفته:
          مدت عضویت: 2814 روز

          آخ اسامه جان دمت گرم.خیییلی عالی بود و واقعا وانصافا خوب قانونو فهمیدی.بهت تبریک میگم دوست عزیزم و ازت سپاسگذارم ک تو این مسیرهستی و باهمراهی وپیگیری و نظرات قشنگ و جالبت به ما امید و امگیزه و فهم میدی و کمکمون میکنی ک سطلمون بزرگتر بشه

          استاد سیدحسین عباسمنش عزیز و ای دست خداوند ازتوهم بسیاربسیار بخاطر تمامی موفقیتها وپیشرفتهایت سپاسگذاریم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          مرتضی فتوحی گفته:
          مدت عضویت: 1249 روز

          سلام دوست عزیزم منم تازه دارم کامنتهارو میخونم قبلا فقط فایلهارو نگاه میکردم ولی واقعا از این کامنت شما لذت بردم خیلی حالم خوب شد خیلی باور قشنگ ودرستی هست من قبلا فکر میکردم خدا خودش مگه نیاز منو نمیدونه اگه بخواد خودش میده ولی الان دارم به این باور میرسم که باید ازش بخوام بازم مرسی بابت یاد آوری خیلی عالی این باور قشنگ و قانون خوب خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          یوسف بلوچ گفته:
          مدت عضویت: 3459 روز

          سلام اسامه

          این دو نظری که گذاشتید از فهم قران خیلی حالم رو خوب کرد وهم به علمم اضافه کرد و از استاد هم بخاطر فایل قشنگشون در موضوع توکل وتقوی از ثروت میاد،ممنونم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حسن کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2567 روز

      اسامه جان از توضیحاتت لذت بردم دوست عزیزم، امیدوارم همیشه در مسیر باورسازی درباره خداوند روز بروز با درک عمیقتری پیش بریم و غرق لذت و احساس آرامش با این انرژی بی نهایت﴿خداوند) شویم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد مروجی گفته:
    مدت عضویت: 3853 روز

    سلام خدمت بهترین استاد دنیا و سلام به همه دوستان عباسمنشی گلم

    یه مدته که دارم با جدیت روی باورهام کار میکنم و نتیجش رو هم دیدم. یه باور خیلی خوب که دارم رو خودم کار میکنم اینه که خداوند همواره داره من رو هدایت میکنه و دقیقا در همین مدت کاملا دارم نشانه های این هدایت رو میبینم و خدا رو از بابت نعمت هدایت، هزاران مرتبه شکر میکنم.

    روزای اول خیلی تعجب میکردم ولی الان دیگه برام عادی شده که خدا داره هدایتم میکنه. مثل همین فایل که قبل از اینکه استاد رون رو روی سایت بذارن، دقیقا میدونستم جواب سوال من در اون هست و خداوند بخشی از هدایت خودش رو در خلال صحبت های استاد عزیزم به من خواهد گفت و دقیقا هم همین اتفاق افتاد.

    چند وقت پیش استاد در یه فایلی گفتن بهتره به خداوند شکل ثروت بدیم. من همش برام سوال بود و از خودم میپرسیدم که چجوری بهش شکل ثروت بدم تا بهتر باورش کنم و دقیقا بعد از چند روز جوابش از طریق الهام به من گفته شد. الان که دارم مینویسم خداشاهده مو به تنم سیخ شده.

    بهم گفته شد “لا اله الا الله” یعنی چی و من گفتم خب یعنی “هیچ کسی جز او نیست” و میشه این جمله رو به شکلی دیگه و معادل اون گفت که “همه چیز خداوند است”. مثل زمانی که میگیم “جز علی هیچ کس در خانه نیست” یعنی “فقط علی در خانه است”…

    بعد با خودم گفتم مگه نمیگیم همه چیز خداست؟؟ یعنی خدا خودش رو به شکل های ثروت، افراد خوب، ایده ها و … وارد زندگی ما میکنه. و از اونجایی که خداوند همیشه هست و همیشه هم خواهد بود و هیچ گاه کم نمیشود و تمام نمیشود، پس ثروت، افراد خوب، ایده ها و … هم که همشون از جنس خدا هستند هیچ گاه تمام نمیشوند و حتی کم نمیگردند.

    وقتی به این دیدگاه رسیدم دیگه نگران کم شدن مشتری، احساس بد موقع رقابت، تمام شدن پول، دیر واریز شدن حقوقم و … نیستم. چون پیش خودم میگم خدا که تموم نمیشه. همیشه هست و همیشه خواهد بود، پس رزق و روزی من از طریق هزاران نفر دیگه که شاید من نمیشناسمشون به دست من خواهد رسید.

    من به تازگی به شدت دوست دارم با خدا حرف بزنم، اول نماز میخوندم و بعد از نمازم مینشستم سر سجاده با خدا حرف میزدم. ولی جالبه که اون قسمت اخر نمازم که با خدا حرف میزدم خیلی بیشتر بهم میچسبید تا خود نماز. از اون به بعد تصمیم گرفتم فقط سجاده پهن کنم و با خدا حرف بزنم و در خلال همین صحبت ها چیزهایی بهم گفته میشه که باورم نمیشه. گاهی به صورت صدای خودم، گاهی به صورت قسمت هایی از صحبت های استاد و گاهی هم به صورت ایه ای از قران حرف هایی رو از درونم میشنوم.

    امروز هم در محل کارم با مسئله(نه مشکل) برخوردم که یکم نگرانم کرد. یه احساس از درون گفت بیا بشین پای سجاده باهات کار دارم. منم سریع وضو گرفتم و رفتم گفتم خودت بهم بگو چیکار کنم. بهم گفته شد نگران نباش و همه چیزو به خودم بسپار(با صدای خودم)، بهم گفته شد الا بذکرالله تطمئن القلوب(ایه قران)، بهم گفته شد این مسئله مشکل تو نیست مشکل منه(خدا) خودمم حلش میکنم(حرف استاد) و بعدشم که اومدم و دیدم استاد عزیزم فایل گذاشته و با جون و دل گوش کردم و کلی از جوابای سوالام هم از طریق همین فایل بهم گفته شد.

    خدایا مگه داریم بهتر از تو، اخه چجوری میشه انقدر قشنگ جوابمو بدی، از کجا میدونی من چی میخوام؟؟؟ جل الخالق از کارای تو…

    هیچی نمیتونم بگم فقط میگم خیلی میخوامت و مرسی که هستی و داری برامون خدایی میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 354 رای:
    • -
      سمیرا جعفرزاده گفته:
      مدت عضویت: 2867 روز

      سلام دوست خوبم یا بهتره بگم سلام خدای خوبم

      چقد من با این جملاتتون اشک ریختم چقد این گریه کردن بهم حس خوبی داد …چند وقتی بود ذهنم درگیر نماز خوندن بود. راستش من هیچ وقت نتونستم خودمو با نماز خوندن وفق بدم هر بار اومدم از سر بگیرم دوباره گذاشتم کنار چون اصلا نمیتونم یه کار طوطی وار رو مدام تو طول روز تکرار کنم …راست میگین بعد از نماز که میشینی با خدا حرف میزنی خیلی به ادم میچسبه …

      ذهنم درگیر این بود که میشه نماز نخونم؟ خب من که همیشه با خدا حرف میزنم سپاسگزارشم، مگه نماز نمیخونیم بخدا نزدیک شیم ؟ مگه نماز نمیخونیم حسمون خوب بشه ؟ خب من که احساسم خوب نمیشه چرا باید بخونم؟ بعد یه حس بدی بهم میگفت که نه باید بخونی اون دنیا عذاب میشیا

      بخدا انقد باورهای مذهبی بدی کردن تو ذهنمون که خیلی زمان لازمه تا پاکسازی بشه و بشی خود خودت خود خالصانت

      بعد از چند روز خدا جوابمو داد با کلام و نوشته شما دوست عزیزم?

      گفت بیا بشین با هم صحبت کنیم از عشق بگیم لذت ببریم لازم نیست دولا راست بشی

      وای خدایاااا چقد تو خوب و ساده با بنده هات حرف میزنی چقد این روزا دارم وجودتو حس میکنم چقد آرومم کنار تو

      خدا جونم بهم یاد دادی که دینمو از حفظ نگم با دل بیام سراغت خالصانه بپرستمت

      سپاسگزارم از خدای خوبم و همه دستان خوبش مثل شما دوست عزیز و استاد گلم …شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
      • -
        سید محمد گفته:
        مدت عضویت: 2459 روز

        سلام

        کامنتت محتوای جالب داشت و لذت بردم وممنون از شما اما یه نکته درمورد نماز خوندن باید عرض کنم که نماز دولا و راست شدن نیست هر چیزی و هر مسیری به سمت خدا غالب خاص خودش را داره اما اینکه میگی باور غلط داشتی برای هرکس با هر دینی چه اسلام و یا غیر از اسلام ممکنه به واسطه جهل هر مجموعه ای حاصل شده باشه ولی این دلیل نمیشه از اصولش چشم بپوشونی مگر اون (اهدناالصراط المستقیم و…) که آقای عباسمنش از قرآن شرحش میده توی نماز نیست؟ اگر این سوره های نماز و کلماتش براتون خوندنش سخته و حس بهتون نمیده پس بقیه سوره ها که توی قرآن هست نیز باید بگذاری کنار. بیخیال جهنم. اگر بریم یه جستجوی ساده در مورد ترجمه و تفسیر کلمات ذکر شده در نماز و فلسفه اون و حرکاتش توی نت بکنیم خیلی تصمیم ها را صرف احساسات زود گذر نمی گیریم . ممنون که حوصله بخرج میدین و این نوشته را میخونید. برای همه بهترین ها را آرزو میکنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        فریبا فاضلی گفته:
        مدت عضویت: 2111 روز

        سلام دوست خوبم امروز این فایل نشانه من بود با گوش دادن به این فایل و خواندن کامنت های دوستان خیلی نکات مفیدی دستگیرم شد اما وقتی کامنت شما رو خوندم که از نماز وحرکاتش حس خوبی نمی گرفتید و یکی از دوستانمون فکر کنم آقا سیدمحمد بود براتون کامنت گذاشته بودن گفتم منم یه کامنت بذارم شاید موثر باشه البته از زمان کامنت شما تقریبا دو سه سالی میگذره

        دوست خوبم من به دلایلی عاشق نماز خواندنم چون یه مدت طولانی یوگا میرم و یوگا کار می کنم یاد گرفتم که نماز یه نوع مدیتیشن وتوجه وتمرکز هست . ودرعین حال تمام حرکاتش یه نوع ورزش به سبک یوگا ست.

        در یوگا به ما درست ایستادن، درست خم شدن (اینکه هنگام خم شدن کمر کاملا صاف وصورت کشیده رو به جلو یعنی انجام داون رکوع بشکل درست ) و سجده که اون هم شکل صحیح خودش رو در یوگا داره یاد دادند و اگر تو نماز انجام بشه در شبانه روز چند مرتبه یوگا و تمرکز انجام میدیم واین خودش به توفیق اجباری ولذت بخش هست .

        اگر هنگام نماز خواندن توجه و تمرکز داشته باشیم در اصل مدیتیشن کردیم اگر موقعی که میخوایم دولا راست بشیم روی اصول باشه یعنی موقعی که رکوع میریم و سجده انجام میدیم کاملاً به حالت ورزشی و یوگایی این کار را انجام بدیم بسیار حس خوشایندی بهمون دست میده

        بارها و بارها شده که من خسته بودم و وقتی نماز خوندم خستگی از تنم بیرون رفته وقتی روی اصول نماز خواندم اینو جدی میگم دوست من امتحانش کن مخصوصاً درست ایستادن یا قیام و روی اصول رکوع و سجده را درست انجام دادن.

        موفق و پیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        فریبا فاضلی گفته:
        مدت عضویت: 2111 روز

        سلام دوست خوبم امروز این فایل نشانه من بود با گوش دادن به این فایل و خواندن کامنت های دوستان خیلی نکات مفیدی دستگیرم شد اما وقتی کامنت شما رو خوندم که از نماز وحرکاتش حس خوبی نمی گرفتید و یکی از دوستانمون فکر کنم آقا سیدمحمد بود براتون کامنت گذاشته بودن گفتم منم یه کامنت بذارم شاید موثر باشه البته از زمان کامنت شما تقریبا دو سه سالی میگذره

        دوست خوبم من به دلایلی عاشق نماز خواندنم چون یه مدت طولانی یوگا میرم و یوگا کار می کنم یاد گرفتم که نماز یه نوع مدیتیشن وتوجه وتمرکز هست . ودرعین حال تمام حرکاتش یه نوع ورزش به سبک یوگا ست.

        در یوگا به ما درست ایستادن، درست خم شدن (اینکه هنگام خم شدن کمر کاملا صاف وصورت کشیده رو به جلو یعنی انجام دادن رکوع بشکل درست ) و سجده که اون هم شکل صحیح خودش رو در یوگا داره یاد دادند و اگر تو نماز انجام بشه در شبانه روز چند مرتبه یوگا و تمرکز انجام میدیم واین خودش به توفیق اجباری ولذت بخش هست .

        اگر هنگام نماز خواندن توجه و تمرکز داشته باشیم در اصل مدیتیشن کردیم اگر موقعی که میخوایم دولا راست بشیم روی اصول باشه یعنی موقعی که روکوع میریم و سجده میریم کاملاً به حالت ورزشی و یوگایی این کار را انجام بدیم بسیار حس خوشایندی بهمون دست میده

        بارها و بارها شده که من خسته بودم و وقتی نماز خوندم خستگی از تنم بیرون رفته وقتی روی اصول نماز خواندم اینو جدی میگم دوست من امتحانش کن مخصوصاً درست ایستادن یا قیام و روی اصول رکوع و سجده را درست انجام دادن.

        اگر حرکات نماز رو طبق اصول وورزش یوگا انجام بدیم اونموقع نماز یه تمرکز وتوجه ،مدیتیشن بهمراه سلامتی و نشاط برای ما به همراه داره خدا را شکر می‌کنم که منو اینجوری هدایت کرد

        نماز موفق و پیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      اکبر ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 2844 روز

      سلام خدمت دوستان عزیز و اعضای خانواده صمیمی عباس منش و سپاس از دوست عزیزم آقای خوشبخت

      در خصوص خوندن نماز همانطور که استاد بارها و بارها فرمودند زبان فارسی در درترجمه واژه گان عربی ضعیفه و قادر به تفهیم معانی نیست اگر ما با همین فهمی از معانی قرانی که به زبان فارسی ترجمه شده داریم معنی و مفهوم عبارتهایی را کاه در نماز به زبان می آوریم درک کنیم پی به عظمت و ارزش نماز خواندن میبریم ولی متاسفانه یاد گرفته ایم به قول شما طو طی وار نماز بخوانیم و در بعضی مواقع از رکعت شمار استفاده کنیم اگر نمازمان را با توجه و حضور قلب بخوانیم چنان لذتی دارد که با تمام لذتهای دنیایی برابری میکند.حال یک سوال از دوستان.

      1- تا حالا به این فکر کرده دید چرا باید حتما نماز را به زبان عربی بخوانیم و بایدسوره حمد را بخوانیم یا در رکعت دوم و رکعت چهارم حتما باید تشهد را بخوانیم(البته درنماز مغرب رکعت سوم)؟

      برای پاسخ لطفآ به آیات زیر مراجعه فرمایید

      سوره یوسف آیه 2

      سوره رعد آیه 37

      سوره طه آیه 113

      سوره زمر آیه28

      سوره فصلت آیه 3

      سوره شوری آیه7

      سوره زخرف آیه 3

      سوره احقاف آیه 12

      ما خیلی سطحی و انگار که مجبوریم نماز بخوانیم نماز میخوانیم در صورتی که خداوند در قرآن میفرماید لا اکره فی الدین

      سپاس از دوستان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        اکبر ابراهیمی گفته:
        مدت عضویت: 2844 روز

        افراد زیادی به دلیل سوء برداشت از شناخت خداوند، از اینکه با وجود نماز خواندن، روزه گرفتن و انجام سایر

        اعمال دینی، نتیجهای جز بدبختی، فقر و بیماری ندارند، متعجباند. در صورتیکه اگر به احساسشان هنگام

        انجام عبادت توجه کنند، پاسخِ واضحِ این پرسش را مییابند. ایمانی که احساس آرامش ایجاد نکند، هرگز نتایجی خوش آیند برای فرد به بار نخواهد آورد.

        نتیجه ایمان، باید احساسِ آرامش باشد. این نشانهی یک ایمانِ حقیقی است.

        عبادتی که به خاطر ترس از خداوند انجام شود و نه عشق به او، نتیجهی جالبی در بر ندارد.( از کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        سامان امینی گفته:
        مدت عضویت: 2709 روز

        بسیار متشکرم دوست خوبم جناب حسین پور مدت زیادی است نماز و بندگی کردن و صحبت کردن با خدا برام سوال شده من مدت های زیادی رو نماز میخوندم حتی مساجد میرفتم ولی علمشو نداشتم و رها میکردم و عکسشم تو زندگیم زیاد بوده وتا حدی از سیگار و دود جلو میرفتم که بدترین حالت رو میدیدم ولی در بدترین حالت باز به نماز رو می آوردم و این یه چیز کاملا عادی نبوده واسم همونجوری که الان خدا داره هدایتم میکنه و روز به روز به هدایتش نزدیکتر میشم و زندگی من سرتاسر معجزه بوده … به نظر من همونجوری که به هدایت دنیوی وآخرت فکر میکنیم و دنبال سعادت و خوشبختی هستیم به همان نسبت هم باید به بندگی کردن و نماز و ستایش پروردگار بپردازیم نمیگم راه حرف زدن با دل درسته یا اشتباهه . نمیگم نماز خوندن به روش عربی وپیشینیان اشتباهه یا درسته ولی من میگم باید تحقیق کنیم وبهترین راه رو انتخاب و اجرا کنیم و به نظر من نماز راهی هست که اگه با یقین پا در اون راه بزاریم از رو آگاهی نه کورکورانه و با استنباط راه خدایی و راه علمی و تلفیق این دو ما به جایی میرسیم که میتونیم کارهای خارق العاده ای انجام بدیم مثلا همه اون موهبت های که به پیامبرا داده شد و فراموش نکنیم که اونها هم یه آدم بوده اند قبل اینکه هدایت یابند بیایید بیشتر تحقیق کنیم از طریق قرآن . معجزات قرآن .الهامات خودمون نه اینترنت و هر حرفی .امروز شروع بزرگترین وظیفه زندگیمه برای خودم و شما دوستان بهم یاد آوری کردید سپاسگذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمد حسن شب خان گفته:
      مدت عضویت: 3406 روز

      سلاااااااااااام به همه عزیزان بهتر از جانم و استاد جاااااااااااان خودم

      جناب خوشبخت عالی بود در ترجمه لا اله الا ا….

      احسنت به قول بچه ها حااااااال کردیم

      اما در دید گاه عزیزانم برا نماز

      نماز

      نماز

      نماز

      راستی چیست؟

      عربی یا فارسی؟؟؟

      جواااااااااااااااب به نظر من حقیر

      نماز عالی ترین ار تباط بین بنده و خالق هست انرژی که تمام و کمال و قدرت بی چون وچرای هستی است.راستی به اولین کلمه توجه کردید………ا… اکبر:این به نظر من اسم رمز است

      خدا بزرگتر از آن است که وصف شودیعنی اینکه زبان قادر به به توصیف خداوند نیست

      رفقا علت اینکه عربی می خونیم برای اینکه فارسی توان بیان و قدرت توضیح کمتری دارد نسبت به عربی

      واین مشکل از ماست که چون اول راهیم هنوز عربی رو اصلا متوجه نمی شیم

      عجب کلمه ایی است کلمه ا… اکبر

      فقط می شود هزاران ساعت در فارسی برای این کلمه صحبت کرد.

      چرا سه نوبت نماز …..؟؟؟؟

      چرا ۱۷ رکعت در روز….؟؟؟؟

      چرا 10رکعت سوره فاتحه که واجب هست و خوندنش ….؟؟؟؟

      وارد نماز می شویم

      بسم ا… الرحمن الرحیم

      چه قدرتی دارد این کلمات…..

      این کلمات انرژی محض هست

      به نام خداوند بخشنده مهربان : ابتدا نام خداوند را از الرحمن و سپس از الرحیم صدا می زنیم

      همووووون قانون شکر گزاری که استاد میگه..

      الحمدلله رب العالمین : حمد و ستایش مخصوص خداوند جهانیان هست قانون شکر کذاری

      دوباره

      الرحمن الرحیم:یادآوری برای بخشنده و مهربان بودن خداوند…..

      مالک یوم الدین: مالک و همه چیز جهان آخرت در ید قدرت اوست….. اعتراف به قدرت تمام و کمال او

      ایاک نعبد و ایاک نستعین تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم باز هم قدرت را به خداوند دادن

      اینکه استاد میگه من هرچی دارم از مبحث توحید هست و اینکه توکل کنم به او و او همه کارها به پیش ببره ….. همینه…..

      اهدناالصراط المستقیم: ما را به راه راست هدایت کن

      صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین

      راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه خشم گرفتگان بر آنها ونه گمراهان

      چرا 10رکعت سوره فاتحه که واجب هست و خوندنش ….؟؟؟؟

      این موصوع برای تکرار در ۳ نوبت صبح و ظهر و شب

      صبح دو مرتبه تکرار

      ظهر ۴ مرتبه ( ۲ مرتبه ظهر و ۲ مرتبه عصر)

      شب ۴ مرتبه ( ۲ مرتبه ابتدای شب و ۲ مرتبه انتهای شب)

      ببینید عزیزانم چقدر حساب کتاب خداوند دقیق هست

      چون با تک تک کلمات نماز انسان انرژی می گیرد و با یک انرژی فوق العاده بالا در زمان های مختلف روز وبا یک برنامه دقیق می شود به قله های پیشرفت رسید

      نماز خیلی نکته دارد اگر انسان دقت کند خداوند که قدرت کمال و انرژی تمام هستی است

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      Arezu Moradii گفته:
      مدت عضویت: 2774 روز

      جناب خوشبخت سلام

      خداوند پاسخ من رو هم در کامنت شما داد

      خدا حفظتون کنه

      چند شب پیش از استاد فایلی رو دیدم که گفتن همین کامنتای دوستان از هزاران کتاب نویسنده های موفقیت آمریکایی عالیتره همینهارو وقت بزارید و مطالعه کنید. به حرف استاد گوش دادم به سراغ کامنت ها اومدم و خیلی زیبا تجربیات دوستان پاسخم رو داد.

      برای استاد عزیز و شما دوست گرامی بهترینها رو در دنیا و آخرت ارزومیکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      مریم تیموری گفته:
      مدت عضویت: 3072 روز

      سلام دوست عزیزم محمدجان چقدرخوب نوشتی ازخدا واقعا همانطورکه عرض کردید هست خدا همه چبزوهمه کسه خداوندبه شکل همه چیزهست من ازکامنتتون جوابه یه سوالموکه چندین ساله که میگشتم پیداکردم مخصوصاتازگیها سوالم درموردخواندن نمازم که هرکاری میکردم بهم نمیچسبیداحساس میکردم اونجورکه بایدوشایدباخدا صمیمی ملاقات نمیکنم وااااااای که چقدرخوشحالم کردیدخدایاسپاسگزارم ازاین هدایتت چجوری توروسپاسگزاری کنم خدایا عاشقتم استادجان بابت این همه اطلاعات واگاهی سپاسگزارم من تازه میرم فایل روببینم محمدجان دوستم درپناه الله شادشادشادباشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        فیروزه گفته:
        مدت عضویت: 1909 روز

        دوستم این حس نماز خوندن رو که گفتید من هم همیشه دارم، معمولا نمازم که تموم میشه انگار تازه میخوام با خدا حرف بزنم و حس بهتری دارم .من کمتر. از دو ماه هست که با استاد عزیزم آشنا شدم و همینطور دوستان ندیده دوست داشتنی که گاهی احساس میکنی از دوستانی که سالهاست میشناسیشون بهشون نزدیکتری و بیشتر میفهمنت ومیفهمیشون ، همیشه با خدا حرف میزدم ولی هر چی میگذره بیشتر. حسش میکنم و بیشتر عاشقش میشم .

        و خدارو شکر میکنم که استاد عباس منش رودر مسیر زندگی من قرار داد تا هم خدا رو بهتر بشناسم هم حسم نسبت به همه چیز عوض بشه

        خدارو شکر بخاطر استاد ، بخاطر دوستان وبخاطر خدایی که خدایی میکنه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمد مروجی گفته:
      مدت عضویت: 3853 روز

      سلام دوستان خوبم

      ممنون از نظرات قشنگتون و خداروشکر میکنم که حرفام حتی ذره ای باعث شده احساس خوب داشته باشین.

      همه ما میدونیم خدا محدود به زمان و مکان نیست و همیشه و در هرجایی هست و هر زمان که بخواهیم در هرجایی که بخواهیم و به هر شکلی که بخواهیم میتونیم باهاش صحبت کنیم. بقول مولانا در داستان موسی و شبان(چوپان) :

      “هیچ آدابی و ترتیبی مجو/ هرچه میخواهد دل تنکت بگو”

      یا بقول شیخ بهایی:

      “هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید/ بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه”

      براتون ارزوی قلبی سرشار از ارامش و عشق خدا ارزو دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        سامان امینی گفته:
        مدت عضویت: 2709 روز

        متشکرم دوست عزیز محمد به خاطر توصیف احساس زیباتون و ایمان دارم این خود هدایت می باشد و این خود نور ایمان است من موقعی که تغییر کردم برام معجزه اتفاق افتاد البته از قبلم بود هدایت خدا خیلی برام روشن بود به صورت خواب و الهامات خیلی خیلی واضح و الان هر موقع بهش فکر میکنم فقط شکر گذاری برام میمونه من در آن زمان درک نمیکردم و یا باور نمیکردم تا اینکه با استاد آشنا شدم و عکس این حالت هم برام اتفاق افتاده با شدت خیلی بدتر اونجا بود که یاد گرفتم ما زندگیمون جوری که به نظر میرسه نیست یا در مسیر هدایت قرار میگیریم و باید با عشق حفظش کنیم یا گمراهی و ظلالت و از دید قرآن گمراهی دور و درازه از دید من و تو تصویر سازی من راه خدا راهی راسته که به ابزارهای خودش نیاز داره مثلا ایمان چراغ راهته و مسیرهای کوچکی رو برات روشن میکنه و یا شایدم بزرگ و برای اینکه هدایت خدا رو دریافت کنی باید با جمع آوری ابزارهای مناسب بهاشو بپردازی و هرچه علممون بالاتر میره و پرده ها بیشتر برامون کنار میرن مسئولیتمون بیشتر میشه و فکر نکنم کسی بتونه اونو انکار کنه و بدترین حالت واسه ما اینه که در مسیر هدایت بیوفتیم تو یکی از هزار تو های گمراهی پس شناخت ابزار ها بهمون کمک میکنه که تو این راه گرفتار هزار تو های گمراهی نشیم و نماز یکی از قدرتمندترین ابزارهایی هست که خدا به ما داده وتوصیه کرده از آن همواره و به ویژه در صبگاهان و شامگاهان از آن استفاده کنیم از طرف دیگه هم صحبت کردن با خدا ساده ترین ابزار ولی کار آمد میباشد مثل آچارهای معمولی که همواره کار آمد هستند و هیچ موقع حذف نمیشوند ولی راه های بهتری و سیستم های پیشرفته تری وجود داره پس نباید فقط به آچرهای معمولی تر بسنده کنیم و مطمئم این شروع خوشبختی و دنیاهای خیلی بهتر و بزرگتره چرا که خداوند راه های دور و دراز رو نمیپسنده و به خاطر عشقی که به ما داره حتی راه های دور و دراز هم برای ما باز گذاشته . و اوج قدرت وتجلی خدا رو که در ادراک ما بگنجه باید تو وجود ریزترین موجودات ببینیم و عشقی که خدا به ما داره رو باید در وجود و هستی موجودی رجیم ببینیم و در هیچ کدام از زمینه ها و ابزار هدایت به معمولی ترینش بسنده نکنیم و همواره در حال فکر کردن و راه های نزدیکتر باشیم این یعنی حذف منیت در تمام جنبه ها و این یعنی شروع تمام ماجرا جویی های زندگی

        سپاسگذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          سامان امینی گفته:
          مدت عضویت: 2709 روز

          در ضمن نمیخوام فلسفی فکر کنیم و بگیم چی درسته یا درست نیست ولی میخوام فکر کنیم و بیش از بیش به بزرگترین کتاب دنیا توجه کنیم و از آنجایی که به نماز و زکات و کارهای شایسته و همواره به اینها توصیه شده ایم پس نماز یکی از مهمترین ابزار های هدایت میباشد و بی صبرانه منتظر توضیحات بیشتر شما دوستان در این زمینه میباشم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3346 روز

      سلام

      موافقم برای جملات آخرتون و با شما هستم

      استادم ممنون

      یا شما هم تسلیم شده‌اید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت می‌یابند… . [۲۶]

      خدایا ما تسلیمیم هوای ماها را مثل همیشه داشته باش- شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      نعیمه جلالی گفته:
      مدت عضویت: 3599 روز

      سلام آقا محمد خوشبخت گرامی

      بهتون تبریک میگم و خداوند رو سپاسگزارم ک یک انسان دیگه در حال نزدیک شدن ب خدای خودش ب زیباترین شکل ممکن هست و واقعا ممنونم بخاطر انرژی بی‌نظیرتون و اینکه تجربه‌هاتون رو با دیگران ب اشتراک میزارین چون فقط چند دقیقه قبل از دانلود فایل استاد و خوندن نظر شما از خدا خواستم باهام حرف بزنه بعد ی چیزی در درونم بهم گفت زودتر فایل استاد رو گوش کن خدا میخواد چیزی بهت بگه و دقیقا همینطور هم شد. بدون تصمیم قبلی ب سمت نظرات کشیده شدم و اولین نظر، نظر زیبا و تاثیرگذار شما بود.

      خدایا سپاسگزارم، سپاسگزارم، سپاسگزارم….

      جالبه وقتی میام و نظرات شما دوستان عزیز رو میخونم در خیلی از الهاماتی ک با صدای خودم بهم گفته میشه با دیگران تشابه پیدا میکنم و می‌فهمم اینا فقط ی صدا نیستن اینا چیزای بی ارزش ک باید نادیده گرفته بشن نیستن و اینجاست ک مطمئن میشم در مسیر درستم و بزودی نتایج عالی ک بقیه همسفرام ک جلوتر از من میرن رو بدست میارم و فقط میگم خدایاااا عاااااشششقتمممممم و با انرژی و سرعت و انگیزه بیشتری ادامه میدم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      میثم رخشان گفته:
      مدت عضویت: 1907 روز

      سلام به محمد عزیز

      خدارو شکر میکنم بابت این اگاهی ناب

      ایا خدا برای بنده هایش کافی نیست {بله که کافیه }اینو از توی یکی از فایل های استاد شنیدم و لذت بردم از این حرف البته که درک همین موضوع تکامل میخواد یعنی این قدر باید تکرار بشه که در هر موضوعی این جمله چنان ارامشی در وجودت ایجاد کنه که ی نفس عمیق بکشی و بگی خدایا شکرت

      اما محمد جان چرا این موضوع رو در ادامه این فایل زیبا و با خوندن کامنت فوقالعاده تو نوشتم برای این بود که چند روز پیش ی مقدار با همکارم یعنی کارمندم سر ی موضوعی اختلاف نظر داشتم اما من دستان خدا رو باز گذاشتم و البته به وعده ای که خودم داده بودم پایبند بودم ولی این موضوع ی مقدار ذهنم رو درگیر کرده بود و بارها با خودم مینشستم و توی ذهنم با کارمندم صحبت میکردم تا در مورد اون موضوع به ی تصمیم گیری برسیم تا این که همین پریروز بود که خودش گفت فلانی ی مقدار این موضوع رو همینجوری حلش کنیم عادلانه تر به نظر میرسه

      اصلا منو نگو همینجوری مات و مبهوت بودم که خدایا تو داری به من چی میگی دیگه هیچی نگفتم و به همکارم گفتم خدایا شکرت

      خیلی از این اتفاقات افتاده توی این دوسالی که هستم اینجا یعنی نشانه های حضور و انجام دادن سهم اون رو همیشه میشه احساس کرد حتی نشانه های کمبودش رو هم میشه احساس کرد ولی باید اون احساس ناب باشه اون زمین باید اماده دریافت باران باشه

      تا طراوت پیدا کنه

      شاداب بشه

      گیاهان رشد کنن و بلبلان اواز بخوانند

      بله خداوند برای بنده هاش کافیه فقط من بنده باید توکل کنم به اون فقط باید اجازه دریافت الهامات رو با کنترل ذهن و کانون توجه بدم و این نشونه های این الهامات رو بنویسم و بخوام که بیشتر من رو هدایت کنه

      در نهایت بی نهایت محمد جان سپاسگذارم بابت اگاهی نابی که به اشتراک گذاشتی بی نهایت سپاسگذارم بابت این احساس فوق العادت مرسی که وقت گذاشتی مرسی که نتایجت رو برام نوشتی از خداوند هم برای شما هم برای عزیزان و از همه مهمتر برای خودم سلامتی ثروت شادی ارامش درامد هرروز بهتر از دیروز مسافرت های هر سال بیشتر از پارسال رو ارزومیکنم در پناه و لطف الله یکتا باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مرضیه توسلی گفته:
      مدت عضویت: 3513 روز

      بسیار عالی! چه ارتباط نابی!

      واقعا براتون خوشحالم ! خدایا شکرت

      منم ذهنم درگیر نمازه و قبلا گاهی میخوندم و گاهی نه . خوندنش با حواس پرتی بود بدون حضور قلب ، نخوندنش با احساس گناه همراه بود . همیشه میخواستمش اما اون حرکات ثابت و کلام طوطی وار راضیم نمیکرد

      ممنون از کلام توحیدی و راهگشاتون

      حتما از دیدگاه توحیدیتون استفاده میکنم «لا اله الا الله »

      موحد و موفق باشیم

      موفق باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مریم عباسی گفته:
      مدت عضویت: 1810 روز

      سلام به برادر عزیزم ،

      چقدر زیبا نوشتی، چقدر قشنگ جواب سوال منو داری، چقدر زیبا خداوند از کامنت شما جواب سؤالم رو داد..

      امروز پیش خودم میگم، خدایا چطوری میتونم پول رو وارد زندگی ام کنم،،

      و خداوند چه زیبا جواب سوالم رو داد،، اخه فقط خدا هست و همه جوره خدا وارد زندگی ام میشه و فقط من باید باورش کنم،،، همین،، شک به دلم راه ندهم و مطمئن باشم خداوند از هزاران راه و طریق و آدم و ایده وارد زندگیم میشه..

      خدایا شکرت،، خدایا مرسی که تو اونقدر همه چی هستی و چقدر زود و زیبا جوابم رو دادی و من رو توی دودلی نگذاشتی.

      خداجونم عاشقتم..

      خدایا شکرت بابت استاد عباس منش که باعث شده این خانواده رو دور هم جمع کرده و

      من اونقدر راحت حرف دلم رو میزنم و اصلا کسی من رو قضاوت نمیکنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محسن درویشی گفته:
      مدت عضویت: 1424 روز

      سلام سلام محمد جان انشاالله حالت خوب باشه برادر عزیزم باور کن من با کامنت زیبا گریه می کنم گریه شوق که واقعاً خدا را نزدیک خودم می بینم و باعث افتخار من که توی این جمع هستم و مورد هدایت رحمت خداوند بزرگ متعال هستیم خدایا هزار مرتبه شد که خدایا شکرت که همین الان با من صحبت کردو به من گفتی برو و نشانه های روزانه و دنبال کن که ببینی چی گفته امروز دقیقا من خودم به یک مسئله اینجوری که مسائل روزمره همه ما هست رو برخورد کردم و دقیقاً خداوند به من گفت برو بزن روی کلیک �نامه سایت استاد و زدم و زدم نشانه‌ها و منو هدایت کرد و به رب من و هدایت کرد و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با کامنتت حالم فوق العاده با فایل استاد حالم فوق العاده تر و همه اینا هدایت غربی که بهم میگه برو نگران چی هستی من خودم هدایت می کنم اصلا نگران نباش الهی شکرت خدایا هزار مرتبه شکرت مرسی از تمامی بچه ها و استاد عزیزم و تمامی دست های خداوندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      منیره صدیقی گفته:
      مدت عضویت: 347 روز

      بعد با خودم گفتم مگه نمیگیم همه چیز خداست؟؟ یعنی خدا خودش رو به شکل های ثروت، افراد خوب، ایده ها و … وارد زندگی ما میکنه. و از اونجایی که خداوند همیشه هست و همیشه هم خواهد بود و هیچ گاه کم نمیشود و تمام نمیشود، پس ثروت، افراد خوب، ایده ها و … هم که همشون از جنس خدا هستند هیچ گاه تمام نمیشوند و حتی کم نمیگردند.

      خدا همه چیه و چون خدا همیشه است

      و خواهد بود مثل:

      ثروت

      سلامتی

      رابطه خوب

      دوستان خوب

      وظیفه خوب

      و…

      پس نگران چه هستیم

      جه جمله های تاثیر گذاری رو گفتید که تا به حال از هیچ کس در مورد فراوانی به این حد از تاثیر گذاری نشنیده بودم

      ممنونم بخاطر این طرز بیان شما که زاویه دیدم رو در مورد فراوانی عوض کرد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3849 روز

      درود بر شرفت آقای خوشبخت عزیز

      الهی همواره خوشبخت و خوش وقت باشین.

      دیروز و امروز در ستاره قطبی ازش خواستم که دلم میخواد منو به خودت نزدیک تر و رفیق تر و صمیمی تر کنی، می‌خوام بیشتر از قبل خودتو بهم بشناسونی و باهات عشق کنم. می‌خوام بیشتر حست کنم. لطفاً سینه ام را بگشا. ازت ممنونم.

      بعد از دو دقیقه تفکر به این کامنت و الهام زیبای شما، یادم افتاد امروز همین هدایتو خواسته بودم داشتم با خودم در همین مورد کامنت شما صحبت میکردم همینطور که رو تخت دراز کشیده بودم (یکم انرژیم کم شده بود) و برق چشمام زد بیرون و از جام بلند شدم یهو، گفتم خدایا مسأله حل شدا

      خیلی از مسائل با این نگاه حل میشه راست میگه و چقدر مترادف و متناسب اون فایل انرژی که آن را خدا نامیده ایم استاد هست معنی همین یک جمله لا اله الا الله.

      و بعد گفتم نکنه این همون هدایت و نشونه و جواب امروز منه؟! گفتم آره خودشه هیچ چیزی بی معنا و الکی نیست.

      گفتم همین هم خداست.

      با اینکه اون فایل رو بارها گوشش دادما همین دو روز پیش هم گوش دادم از بس که زیباست و پر معنا ولی انگار با این کامنت شما بیشتر اونو درک کردم و هیچ انتهایی نداره این درک کردنا،

      اینطور نیست که بگیم مثلا 20 شنیدم بسه دیگه فهمیدم از اول تا آخرشو. نه. اگر بدونم که هر بار یک پله عمیق‌تر باید بشم یا ببینم چیز جدید چی داره درک جدید چی واسم داره همون فایل قبلی که 20، 30 بار گوش دادم.

      دمتون گرم. و سپاسگزارم از این اشتراک گذاری خالصتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه زهرا یونسی گفته:
      مدت عضویت: 2574 روز

      سلام خدمت استادگرامی جناب آقای عباس منش.سپاسگزارخداوندم که شمارو سرراه من قراردادتابه وسیله شماباقوانین الهی آشنا شم…ازشماهم بسیارسپاسگزارم بابت همه زحماتی که میکشیدتاهرچه بهترماروبااین قانون آشناکنید…ان شااله همیشه شاد،سلامت،پیروزوثروتمندباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ناهید گفته:
      مدت عضویت: 1241 روز

      دوست عزیزم ،

      با اینکه من بعد از 6سال هدایت شدم به نوشته ی شما،اما نوشته ی ارزشمند شما،همچنان باطراوت هست و بوی خدا رو میده.

      واقعاً صمیمانه از شما سپاسگزارم که این دُر و گوهر اندرونی خودتون را با ما به اشتراک گذاشتید و به من این نوید رو داد که با طی کردن تکاملم،میتوانم همچین ارتباط های قلبی رو تجربه کنم.

      بازم ممنون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زوج خوشبخت گفته:
      مدت عضویت: 1606 روز

      سلام عزیز هر جا که هستی شادو موفقو ثروت مند باشین

      متن بسیار قشنگی بود

      من حدود دوماهی است وارد سایت شدم

      از این متن عالی شما خیلی خیلی انرژی گرفتن و دیدم شما خیلی قدیمی هستین

      خواستم بدونم چقد نتیجه گرفتین از این قوانین

      واز حدود چند وقت که کار کردین جواب گرفتین

      با تشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فهیمه ۶۱ گفته:
      مدت عضویت: 2572 روز

      دوست عزیز

      چقد خوب وعالی توضیح دادید

      واقعا سپاسگزار از خداوند بابت دستانی که برای هدایتم هر لحظه بسمتم میفرسته….امروز دقیقا درگیراین موضوع بودم که چطور باوجود۰این همه کمبود مالی و ….

      چطور امیدوارباشم و احساس خوب داشته باشم که کاملا جوابم رو گرفتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      الهام حامد گفته:
      مدت عضویت: 2858 روز

      وای خدای من

      دوست زیبا سیرت من

      ازت بی نهایت ممنون و سپاسگزارم به خاطر دیدگاهت، به خاطر اینکه الهامات قلبی رو با ما به اشتراک گذاشتی، اشکم راه افتاده،

      همه چیز تویی خدا،

      ازت ممنونم دوست توحیدی من،

      کامنت شما رو ذخیره کردم تا ببینم و بخونم و قلبم به خدا وصل بشه،

      خدایا شکرت به خاطر این سایت توحیدی و این بندگان توحیدی و این آگاهی های توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: