سوال:
برای تبدیل شدن به “بهترین در دنیا” در حوزه مورد علاقه ام، چقدر سخت باید تلاش کنم؟
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
به صلح رسیدن درباره میلی انسانی به نام “جلب توجه”، مدیریت این میل و هدایت آن در جهت سازندگی؛
به جای سرکوب “نیاز به جلب توجه”، مدیریت این میل انسانی را بیاموز؛
معیاری برای شناسایی میزان احساس نیاز به توجه و به شناخت رسیدن درباره خواسته های واقعی؛
“احساس نیاز به توجه” به خودی خود بخشی از ویژگی های انسانی است اما وقتی مانع حساب می شود که تبدیل به بالاترین اولویت شما شود و باعث فراموش کردن هدف اصلی زندگی تان شود؛
موفقیت مالی ترکیبی است از: انجام کار مورد علاقه، استمرار در این مسیر و باورهای ثروت آفرین ساختن درباره این علاقه
فرمول شکوفایی کسب و کار شخصی؛
توصیه استاد برای افرادی که هنوز مسیر مورد علاقه خود را نمی شناسند؛
تعریف شخصی از موفقیت؛
درباره “احساس نیاز به توجه”، از یک طرف، حتی خودت را هم قضاوت نکن چه برسد به دیگران؛
و از طرف دیگر، آگاه باش اگر این میل مدیریت نشود، آن وقت شما را تحت کنترل می گیرد؛
ادامه دادن در مسیر هماهنگ با قانون، شخصیت ما را می سازد و نقاط ضعف شخصیتی مان را خود به خود از بین می برد؛
در مسیر رشد شخصی، هرگز خودت را با دیگران مقایسه نکن؛
خودشناسی، ضروری ترین ابزار برای رسیدن به صلح درونی است؛
اگر هدف اصلی زندگی را به یاد داده باشیم، این هدف همواره ناخالصی های سایر اهداف را به خوبی می ساید؛
“مقایسه خودت با دیگران”، دشمن “استمرار در مسیر رشد” است؛
استمرار در مسیر عشق و علاقه + باورهای ثروت آفرین درباره آن علاقه = کسب و کار پر رونق؛
راهکار به شناخت رسیدن درباره عشق و علاقه واقعی
با هر بار نتیجه گرفتن، از احساس نیاز به توجه و تایید دیگران، بیشتر گذر می کنید و به سبک شخصی خود نزدیک تر می شوید؛
اگر از انجام کاری لذت می بری، به خاطر همین احساس عشق، آن را ادامه بده. چه اهمیتی دارد که دیگران توانایی شما را تایید می کنند یا نه!
کسب و کار، بوسیله استمرار، باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین و عشق، شکوفا می شود؛
عشق و علاقه، استمرار، باورهای قدرتمند کننده: با این 3 ادامه بده و دنبال نتایج لحظه ای هم نباش. آنوقت است که نتایج پایدار خودش می آید؛
منابع کامل درباره مفاهیم این قسمت: دوره روانشناسی ثروت 3
کسب و کار پر رونق، خروجی این 3 عامل است: لذت بردن از کاری که انجام می دهی + ساختن باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین درباره حوزه ای که در آن فعالیت داری + ایجاد بهبود های کوچک اما مستمر در این مسیر؛
زیرا همه کسب و کارها پتانسیل یکسانی برای خلق ثروت دارند. بنابراین آنچه ثروت را خلق می کند، نوع شغل نیست بلکه باورهای صاحب کسب و کار درباره آن کار است. آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، استاد شناسایی و ایجاد باورهای قدرتمندکننده و توحیدی است. یعنی تنها عاملی که صاحب یک کسب و کار برای راه اندازه و رشد کسب و کار خود نیاز دارد.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر228MB38 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر36MB38 دقیقه
به نام خدای مهربانم که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته عزیز
سلام به دوستان همفرکانسم در این سایت الهی
طبق تعهدم اومدم که بنویسم،نمیدونم باید چی بنویسم،انشالله که بهم گفته بشه و من بنویسم
خدایا شکرت که یک روز دیگه بهم فرصت زندگی کردن رو دادی
خدایا شکرت که بهم دوره احساس لیاقت رو دادی و چقدر از شروع دوره تا به الان نسبت به خودم آسون گیرتر شدم
خدایا شکرت که هدایتم کردی در حوزه مورد علاقه م
خدایا شکرت که الان در حوزه کسب و کار مورد علاقه م هستم
خدایا شکرت که بهم دوره روانشناسی ثروت یک رو دادی و گفتی باورهامو درست کنم،ثروت به سمتم میاد
خدایا شکرت،خدایا شکرت،خدایا شکرت
-هدف ما اینه که از این فرصتی که خداوند بهمون داده تا در این جهان مادی زندگی کنیم،لذت ببرم
-هدف ما از زندگی این نیست که از بقیه معروف تر باشیم
خوشبختانه هیچوقت فکر نکردم که میخوام فردی باشم که معروف باشم،همه منو بشناسند،نمیدونم شایدم چون یه باور قالب در درونم بوده که هیچوقت بهش نمیرسم،بهش فکر نکردم،برای اینکه خودمو بهتر بشناسم باید بیشتر روی خودشناسی خودم کار کنم،نمیدونم به قول استاد ما انسانیم،اینکه تووی شهرم به یه موفقیتی برسم که بشناسنم و دوستان و آشنایان برام به به چهچه کنند،برام پیش اومده اما هیچوقت فکر نکردم که میخوام یه شخصی بشم که جهانی بشم،بازم نمیدونم میگم شاید یه باوری در درونم بوده که هیچوقت بهش نرسیدم،چقدر این جمله منو به فکر فرو برد واقعا تمایل من بیشتر به کدوم سمته؟
باید در این مورد بیشتر در خودم کندوکاو کنم…
چیزی که یادم میاد همیشه گفتم نباید دنیا مرضیه ابراهیمی رو فراموش کنه،باید همیشه مرضیه ابراهیمی یادش بمونه،اینم از بحث احساس لیاقت میاد،اونقدری که شخصیت خودم رو قبول دارم شایدم از روی غرورم و از خودراضی بدونم میاد اما هیچوقت چیزی به ذهنم نیومد که چه کاری رو انجام بدم که مرضیه ابراهیمی فراموش نشه،یه جوری که دیگه فراموش کردم یه روزی همچین خواسته ایی رو داشتم،بازم نمیدونم شاید بخاطره اون باور درونی که بوده،خواسته مو فراموش کردم که من هیچوقت بهش نمیرسم
استاد میدونی من تا قبل از آشنایی با قانون همش فکر میکردم اومدم به این دنیا که فقط تماشا کنم و حسرت بخورم،نه اینکه بدست بیارمو لذت ببرم،تا اینکه با قانون آشنا شدم و سعی کردم روی این باور کار کنم که من نیومدم به این دنیا که فقط نگاه کنم،من اومدم که بدست بیارم،خب بخاطره همین تغییر باور،دستاوردهایی هم داشتم،اینکه الان تووی حوزه ی موردعلاقه م هستم و کسب و کارمو دارم،اینکه ماشین دارم و اینکه از هر بابت از سمت خونواده م مستقل هستم و هدف بعدیم اینه که یه خونه باغ داشته باشم تووی روستای خوش آب و هوا که تابستونها خنک باشه،انشالله که خداوند هدایتی میکنه بدستش میارم،حتی همین چندروز پیش حسم مدام میگفت مگه خونه باغ نمیخوای،خب دقیقا بنویس با جزییات که چجور خونه باغی میخوای من بهت میدم،منم بعد از چندروز مقاومت ذهنم اومد جز به جز نوشتم که خدایا من چه خونه باغی رو میخوام،حتی راجب شیرالاتشم نوشتم که میخوام چجوری باشه،سعی کردم اون چیزی رو که از یه خونه باغ میخوام رو بنویسم،با یاری خداوند یه جوری خیالم راحته که خداوند برام اوکیش میکنه،که فکر میکنم واقعا دارمش،به فکر وسایلشم که اونم از خداوند خواستم برام اوکی کنه،خب من تا قبل از آشنایی با قانون اصلا خبری از همچین چیزی نبود،که من درخواست،ماشین،کسب و کار مستقل،خونه باغ این چیزها داشته باشم،چون فکر میکردم اومدم فقط نگاه کنم،اما با الگویی چون استاد و خانم شایسته عزیزم و خیلی از دوستانم در این گنج الهی به این باور رسیدم که من نیومدم که تووی این دنیا فقط تماشا کنم،من اومدم که بدست بیارم،اینکه منم میتونم،برای من هم میشود،من چیزی از بقیه کم ندارم،منم لایق یه زندگی عالی در همه ی ابعاد هستم،خدایا شکرت
استاد سعی کردم برای اینکه بتونم به خونواده م و عزیزانم کمک کنم،گفتم که باید به جای دلسوزی کردن و غصه خوردن برای بقیه که خودمو بیشتر در شرایط نامناسب نگه میداره،باید سعی کنم به جای حرف زدن و شعار دادن،به موفقیت های برسم که نتایجم نشون بده و اونها هم منو الگو قرار بدن،بین اقوام نزدیکم خداوند رو یه الگو موفق هستم،خدایا شکرت
-خوب زندگی کنیم با شادی،عشق و لذت و کمک کنیم جهان جای بهتری برای دیگران هم باشه…
-کسب و کار با استمرار و با باورهای درست و با عشق شکوفا میشود
باورهای درست در مورد ثروت،موفقیت،کسب و کار،عشق و علاقه و استمرار
من باید با این نگاه و احساس خوب و لذت بردن از لحظه به لحظه زندگی مون،کسب و کارمون رو ادامه بدیم و دنبال نتایج لحظه ایی نباشیم
نتایج لحظه ایی همون لذت بردن از کاریه که داریم انجام میدیم،نتایج بلندمدت که ثروت،موفقیت و شهرته،اینها وقتی که من ادامه بدم،میاد
-تووی کسب و کار من که چسب فروشیه نیازه که من ادامه بدم،حالا چجوری ادامه بدم؟؟
1.عشق داشته باشم یعنی تووی مسیری که عاشقش هستم،حرکت کنم
2.باورهای مناسبی در مورد ثروت بسازم
استاد من حدود یک سالی هست که کسب و کار خودم راه اندازی کردم،یه جاهایی تووش ضرر کردم اما خیلی کم،یه جاهایی تووش سود کردم اما بازم خیلی کم،اما تووی این ده ماهی که گذشت خیلی چیزها از چسب رو یاد گرفتم که تا قبل از اینکه واردش بشم،هیچی ازش نمیدونستم اینکه چسب تاریخ داره باید توو بازده زمانی تاریخش فروخته بشه،اینکه چسب قیمتش با دلار بالا و پایین میشه مثه طلا،خب همین بهم کمک کرد دیگه حواسم باشه چه تعدادی رو میخرم،با شرکت صحبت کنم اگه توو تاریخ فروخته نشد،پس بدم و درسهای دیگه،اصلا انتظار نداشتم که همین سال اول باهاش خونه و ماشین،پول پس انداز کنم،گفتم تووی بلندمدت درست میشه البته به شرطی که من باورهامون درست کنم،خب همین چندوقت پیش گفتم میخوام دوباره قرارداد مغازه رو تمدید کنم،مادرم گفت بدرد نمیخوره مغازه داری،چی بهت داد تووی این یک سال،دوستم گفت مغازه تو جمع کن بیا پیش خودم کارها حسابداری مو انجام بده ماهی 25میلیون بهت میدم،گفتم نه درسته که تووی سال اول سود خوبی بهم نداده اما ادامه میدم،درست میشه،هی سعی میکنم با پیدا کردن ترمزهام اوضاع فروشم رو بهتر و بهتر کنم،و امید دارم که درست میشه،اما بحث عشق و علاقه،استاد من به این کار علاقه داشتم که واردش شدم،اما هنوز نتونستم مثه اون کفش فروشی که خانم شایسته تووی سفر به دور امریکا ازش کفش خریدن،تووی کارم تخصص پیدا کنم،دیشب خداوند یه مشتری رو به سمتم هدایت کرد،اومد مغازه و کلی توضیح داد که من عاشق چسبم،مشخص بود که چقدر عشق به چسب داره چنان با ولع صحبت میکرد راجب چسب که من خودم لذت بردم،میگفت باید عاشق کارت باشی که موفق بشی،یه خانم نجار حرفه ایی تووی یوتیوپ بهم معرفی کرد،گفت ببین چقدر به کارش عشق داره،آدم باید اینجوری عاشق کارش باشه،واقعا منم فکر کردم که انگار وقتشه دست به عمل بشم و تووی حرفه ی خودم تخصص پیدا کنم،گفتم خدایا نمیدونم از کجا شروع کنم،اخه کتابی هم ندیدم در موردش که بخونم یا اینکه تووی یوتیوپ گشتم چیزه خاصی پیدا نکردم،تا اینکه امروز صبح شما این فایل رو گذاشتید،و دیدم چقدر مربوطه به صحبت های من با اون آقا در مورد عشق و علاقه به کسب و کار،از خداوند هدایت خواستم و میخوام که منو هدایت کنه تا تووی کارم تخصص پیدا کنم،ایده اومد که به اون آقا بگم یه مدت بیاد تووی مغازه من کار کنه و من کنارش یاد بگیرم،یه مبلغی رو براش در نظر بگیرم بهش بدم،گفتم خدایا اگه باید این ایده رو عملی کنم،اون آقا دوباره بیاد مغازه م…خدایا شکرت
خدایا شکرت که روزی رسان من تو هستی نه هیچ عامل بیرونی دیگه
خدایا شکرت که هر آنچه دارم از تو دارم
خدایا شکرت که خودت به تنهایی برام کافی هستی
خدایا شکرت برای فروش امروزمون
خدایا شکرت برای خرید امروزمون
خدایا شکرت برای فروش میلیونی امروزمون
خدایا شکرت برای فراوانی مشتری
دوستون دارم