مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم و خانواده دوست داشتنی و موحد و ثروتمندم

خدارو بینهایت شاکرم که در جمع فوق العاده شما هستم

خداروشاکرم برای اینهمه زیبایی و رحمت و برکت و آگاهی که همه ما رو درش غرقه کرده

خداروشاکرم که یادم داد هیچ چیز اتفاقی نیست

و هر سخنی که شنیدی برای توست

هر نوشته ای که خوندی برای توست

و از بی نهایت طریق در حال صحبت و ارتباط با توست او فرمانروای خالق و راهنما

الله اکبر که خیلی واضح میگه امیدوار باش

ماجرا اینجوره که من الان در حال گشتن دنبال خونه هستم توی جای عالی شهر به لطف الله

یه مورد خوبی پیدا کردیم که اوکی نشد

خب به هم ریختم ولی مثل همیشه هرچی که آموختم بصورت ناخوداگاه به کمکم اومد

اولیش اونکه چیزی که برای من باشه اگر همه عالم دست به دست هم بدن نمیتونن اونو از من بگیرن

پس یه مقداری به آرامش رسیدم

اگر اون خونه برای من باشه اصلا مهم نیست قولنامه شده باشه، آسودم که به دست من میرسه

دوم اینکه قطعا و قطعا و قطعا خیری در هر چه بشه وجود داره که اون عالم غیب و آشکار بهش واقفه و من نمیدونم

چون من به اون توکل کردم و امرمو به اون سپردم و براش بها پرداخت کردم

و اینم بهم آرامش بیشتری میده

و میام اینجا توی کامنتا بهم گفته میشه

من منتظر اثر پذیری قوانین ثابتت هستم

من هم اکنون روی فرکانس خواسته ام هستم

بله من براش قربانی دادم

حالا بذار تمام املاکیا بگن نیست

بذار همسرم بگه نیست

بذار همه پیشنهاد وام و قرض بدن

بذا بگن تو این دوره و زمونه بدون زیر بار قرض رفتن نمیتونی صاحب خونه اونجا که میخوای بشی

چی میگین آخه

من وکیلم خالق سماوات و ارضه

من ازش خواستم و اجیب الدعوه الداع اذا دعان

و من اصدق من الله حدیثا

چجوری نا امید بشم وقتی خدا اینو تو کامنت یکی از دوستام بهم میگه

چقدر خوبه که هدایتم کردی خدا جونم

دیروز یه خونه دیده بودم که همه چیش خوب بود فقط روبروش بیابون بود و من به خدا گفتم خدا جونم تو که میدونی من یه خونه ای میخوام با ویوی خوب و شیک و عالی

هر جا می رفتم املاکا میگفتن اصلا نگرد نیست حتی میخندیدن که فک کردی اینجا کجاست همینکه یه خونه تمیز پیدا کنی کلاتو بنداز بالا

من اومدم خونه و با خدا شروع کردم به صحبت و باوووووورتون نمیشه که چطوری ۵ ساعت بعدش هدایت شدم به خونه شیکی که ویوش فضای سبزه 😍😍😍😍توی خونه هم عاااالی

ینی تا خونه رو دیدم دلم میخواست اشک بریزم و سجده کنم خدارو

فقط حس کردم خدا روبروم وایستاده و با لبخند بهم نگاه میکنه و میگه خوبه ؟ دوسش داری؟

و من گفتم خدایا شکرت خدایا عاشقتمممممم😭😭😭😭😭😭نمیدونین چقدر لذت بردم از نتیجه ای که گرفتم

الان بنظرم خیلی هنر میخواد که بتونم با اینهمه نشونع نا امید بشم😄

فقط شکرت خدا

فقط شکرت خدا

فقط شکرت خدا

یه نکته دیگه

دیشب قبل خواب

روی لبتابم هدایت شدم به یه قسمت از برنامه زندگی پس از زندگی که دربارهnde هستش

اون بنده خدایی که این تجربه رو داشت گفت لذت بخش ترین قسمت تجربه من اونجایی بود که بهم گفت تسلیم شو

و من تسلیم شدم و عشق و حالی رو تجربه کرده بود که قادر به بیانش نبود

خداوندا

لذت این تسلیم رو به ما بچشون و این دعای زیبای حضرت یوسف رو آمین میگم که:

رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ ۚ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ ۖ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ

پروردگارا، تو به من دولت دادى و از تعبیر خوابها به من آموختى. اى پدیدآورنده آسمانها و زمین، تنها تو در دنیا و آخرت مولاى منى؛ مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما.»

و یه مورد دیگه هم گفت این بنده خدا

که خدا همه چیزو با عشق خلق کرده و عاشق مخلوق خودشه

با خودمم شبیه خدا شو

سعدی شیرازی

سعدی » مواعظ » غزلیات »

غزل شمارهٔ ۱۳

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح

تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل

آنچه در سر سویدای بنی‌آدم از اوست

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست

به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست

زخم خونینم اگر به نشود به باشد

خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است

که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست

سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست

استااااد

مرسی هستین

در پناه خدا باشید

اهدافم در ۱۴۰۱

عاشق الله بشم

بلطفش بیزنس خودمو ران کنم

بلطفش فهم و حفظ و تثبیت قرانم عالی بشه(این همون استمرارو میخواد و استمرار و استمرار و عشق و باورهای درست)