مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر - صفحه 30

به نام خداوند مهربان

سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین و دوستان عزیزم

روز 85

مصاحبه با استاد

این فایل های مصاحبه با استاد رو هر چقدر که میگذره بهتر قدرشو می‌دونم خودش یه دوره کامل

از روزی که فایل هدایت رو شنیدم مدام دارم توی ذهنم به خودم میگم خدا همه رو هدایت می‌کنه پس منم می‌کنه در همه ی موارد

و دارم هر روز میبینم چقدر بهتر درک میکنم

از خدا هدایت خواستم برای اینکه بفهمم گیر کار من کجاست و هر روز دارم یه ترمز جدید شناسایی میکنم حس میکنم از روزی که این هدایت رو بیشتر باور کردم سرعت هدایت بیشتر شده

ترمز نیاز به توجه

امروز از خودم پرسیدم برای چی میخام تو حوزه ی خودم پیشرفت کنم چرا همش میگم. من نتیجه ی دلخواهم رو نگرفتم ؟ایا واقعا با عشق دارم کار میکنم ؟نتیجه از نظر من چیه؟

بله درسته من میخام موفق بشم که دیگران تحسینم کنن ،تو حوزه ی مورد علاققم حرفی برای گفتن داشته باشم و این باعث میشد ناخودآگاه خودم رو با بهترین ها تو این حوزه مقایسه کنم البته زود متوجه میشدم و کنترل میکردم خودم رو

ولی من اگر با عشق کار کنم و باورهای درست داشته باشم میتونم از هر کاری که دلم میخواد ثروت بسازم

مثلا من باید این باور رو بسازم که کلی مشتری هست که منو با همین سطح از مهارتی که هستم میخان و حاضرند پول خوب بدن

خدا مشتری های دست و دل باز به سمت من می‌فرسته

از جاهایی که فکرشم نمیکنم مشتری برای من میاد

و کلی باور دیگه حالا اگه با عشق کار کنم چی میشه باعث میشه تمام وجودم رو بزارم و بهترین خودمو ارایه بدم و اگه استمرار هم داشته باشم میشه یه ترکیب جادویی

من چند روزی میشد هی یه سردرد هایی می‌گرفتم از اونجایی که استاد گفته بودن یه فرکانس منفی باعث میشه سریع رو بدن تاثیر بزارن گفتم دلیل این سر درد ها باید مشخص باشه و میگفتم من کجا آخه فرکانس منفی فرستادم من که حالم عالی

ولی امروز فهمیدم من خیلی دارم تو مسیر علاقه ام تقلا میکنم من چون دو تا بچه کوچیک دارم و خوب رسیدگی به اونا زمان می‌بره و من چون با گوشی کار میکنم و وقتی گوشی رو دستم میگیرم دخترم هم میاد گوشی رو ازم میخاد وقتایی که نمیتونم خوب تمرین کنم همش خودمو سرزنش میکردم بدون اینکه بفهمم و دقیقا روزایی که نمیتونستم طبق برنامه پیش برم می‌دیدم شب سر درد می‌گرفتم

هدف این زندگی لذت بردن ،اکر داریم عذاب میکشیم و سخت کردیم کارها رو برای خودمون پس این مسیر درست نیس

چقدر ر امروز این جمله به من کمک کرد

من باید لذت ببرم و باورای درست در مورد استفاده از زمانم داشته باشم ،همه چیز باور

وقتی من باور دارم با بچه کوچیک نمیشه و من وقت کم میارم من تو شرایطی قرار میگیرم که اینو تجربه کنم

استاد اینکه صحبت های شما آنقدر به دل میشینه چون چیزایی رو میگید که همیشه فکر میکردم فقط در حد یه رویا باقی میمونن

مثلا وقتی گفتید نباید کمال گرایانه به خودمون نگاه کنیم ،من همیشه فکر میکردم اگه میخام موفق شم باید اصلااا نیاز به توجه نداشته باشم و وقتی می‌دیدم این ویژگی رو دارم خودمو فقط سرزنش میکردم

این نیاز تو همه هست ولی کسی موفق که بتونه کنترل کنه

یعنی چی ؟

یعنی من کل زندگیمو بر اساس توجه دیگران نچینم

یعنی دنبال این نباشم که موفق بشم تا تایید دیگران رو بگیرم

البته استاد به قول شما آدمی که به موفقیتی نرسیده نمیتونه یه سری چیزا رو درک کنه

یادمه وقتی میخواستم وزن کم کنم میگفتن وزن براتون مهم نباشه بهش توجه نکنید بعد من چون دلم میخواست زودتر وزن کم کنم نمیتونستم درک کنم و برام مهم بود اما وقتی تا یه جایی وزن کم کردم دیگه برام مهم نبود یعنی تا یه موفقیتی نرسیدم همش درگیر اون وزن بودم

دنبال نتایج نباشیم نتایج لحظه ای رو بزاریم لذت بردن از کارمون و نتایج بلند مدت که ثروت وقتی ادامه بدیم خودش میاد

کار ما ساختن باورای مناسب و ادامه دادن با عشق و پیدا کردم الگوهای مناسب

نتایج خودش میاد

وقتی استاد میگید بخدا نتایج میاد قشنگ حس میکنم یه چیزایی درک کردین که دوست دارید فریاد بزنید ولی کسی می‌فهمه اینا رو دو مدارش باشه

شما وقتی آنقدر با اطمینان میگید نتایج میاد نه دل ما قرص میشه حالا ببین ما اگر باور کنیم خدا رو خدای بی انتها رو خدای قدرتمند رو چه میشه زندگیمون

انشا الله خدای مهربونم همه ی ما رو به راه راست هدایت کنه

خدایا هزاران بار شکرت