سوالات:
- چرا با اینکه روی عزت نفس ام کار کردم و آن را رشد داده ام، بعد از مدتی متوجه می شوم دوباره به حالت نامناسب قبلی ام برگشته ام؟
- قدرتمندکننده ترین باوری که به شما در زمینه موفقیت مالی کمک کرده، چه باوری بوده است؟
- چگونه پاشنه های آشیل خود را بشناسم و روی بهبود آنها کار کنم؟ ( منظور از پاشنه آشیل، نقطه ضعف شخصیتی است که بیشترین ضربه ها از آن نقطه به زندگی ما وارد می شود)
مفاهیمی که استاد عباس منش در این قسمت توضیح داده اند شامل:
- رشد شخصیت = سرمایه گذاری بر ” تقویت نقاط قوت ” + ” اصلاح نقاط ضعف شخصیتی “
- نقاط ضعف شخصیتی، اجازه بهره برداری از نقاط قوت مهارتی را نمی دهند بنابراین قدم اول برای رشد، رشد شخصیت از طریق بهبود نقاط ضعف شخصیتی است؛
- در فرایند بهبود توانایی ها (مهارت ها)، اولویت همواره تمرکز بر نقاط قوت و تقویت آنهاست، اما درباره نقاط ضعف شخصیتی، باید بدانیم تا وقتی یک سری نقاط ضعف شخصیتی را حل نکنیم، نمی توانیم از نقاط قوت خود بهره برداری کنیم؛
- چند راه کار ساده اما موثر برای ایجاد و پرورش عزت نفس؛
- چرا بهبود عزت نفس یک فرایند دائمی است؟
- پیش نیازهای ساختن موفقیت مالی؛
- چگونه از مهارت هایم پول بسازم؛
- شناسایی پاشنه های آشیل و فرایند بهبود آنها؛
- در هر جنبه ای از زندگی، بیشترین تحول در زندگی شما از ” کار کردن روی پاشنه های آشیل ” شروع می شود. پاشنه آشیل یعنی نقاطی که ذهن شما برای تغییر در آن نقاط، بیشترین مقاومت را دارد و ذهن شما بیشترین ضربه ها را از طریق آن نقاط به زندگی شما وارد می کند؛
- چرا با اینکه مهارت های زیادی دارم، اما نمی توانم از آنها پول بسازم؟ اولین قدم برای پول ساختن از مهارت هایم را از کجا و چگونه بردارم؟
- حذف ترمزهای ذهنی که مانع ثروت ساختن از مهارت هایت شده است؛
- به یاد آوردن دستاوردها و موفقیت ها عزت نفس را تغذیه می کند؛
تمرین:
یک دفترچه کوچک که حمل آن آسان باشد و برای شما همواره در دسترس باشد، تهیه کن. این دفتر را اختصاص بده به ” لیست پیشرفت های من”. می توانی از اپلیکیشن های موبایل خود که به این منظور طراحی شده اند نیز به جای دفترچه استفاده کنی. سپس هر پیشرفتی -هر چقدر کوچک- را که در هر زمینه ای کسب می کنی، در این دفترچه یادداشت کن. سعی کن هر چند وقت یک بار این لیست را مرور کنی.
تهیه “دفترچه دستاوردهای من” و مرور هر چند وقت یکبار لیست دستاوردهایت در این دفترچه، خودباوری درونی شما را مرتبا تغذیه می کند، عزت نفس شما را رشد میدهد، باور به امکان پذیر بودن را مرتباً در ذهن شما تقویت می کند و به این ترتیب شما را آماده ی قدم برداشتن در مسیر تحقق خواسته ی بعدی می کند؛
منابع کامل درباره آگاهی های این فایل: دوره روانشناسی ثروت 1
دوره روانشناسی ثروت 1، استاد رسیدن به خودشناسی است. خودشناسی از طریق باورهای بنیادینی که دلیل اصلی رفتارها، عکس العمل ها، ترس ها و نگرانی های ما نه تنها درباره موضوعات مالی بلکه درباره تمامیت زندگی است. تنها راه تغییر شرایط مالی، تغییر این رفتارها و عکس العمل هاست و تنها راه تغییر رفتار، ایجاد تغییر در ریشه یعنی در باورهاست. هر کدام از ما به واسطه ی گذشته ی خود و محیطی که در آن بزرگ شده ایم، باورهای متفاوتی درباره ثروت داریم. به همین میزان هم پاشنه های آشیل ما درباره ثروت و موفقیت مالی، با هم متفاوت است.
به عنوان مثال، پاشینه آشیل یک فرد در مبحث موفقیت مالی، احساس لیاقت داشتن درباره ثروت است. اما برای یک فرد دیگر، مهم ترین مانع در برابر موفقیت مالی، باورهای مذهبی و شرک آلودی است که در ذهن او معنویت و ثروت را در مقابل هم قرار داده است. خداوند و ثروت را در مقابل هم قرار داده است و به این شکل ترمزهای در ذهن فرد درست شده که مانع رسیدن به موفقیت مالی است.
بر این مبنا، آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1، برای هر دانشجو به صورت منحصر به فرد و شخصی عمل می کند. یعنی این دوره به دانشجو کمک می کند تا با به شناخت رسیدن از باورهایش درباره ثروت، در قدم اول، باور محدود کننده ای را در ذهن خود بشناسد که در حال ایجاد بیشترین تخریب در وضعیت مالی اوست و پاشنه آشیل او محسوب می شود. باوری که حتی کوچکترین بهبود در آن نقطه، بیشترین تأثیر مثبت را می تواند در وضعیت مالی فرد ایجاد کند. سپس در ادامه جلسات دوره، به کمک منطق های قوی، فرایند تغییرات آن باور در ذهن فرد شروع می شود و به همین منوال هم وضعیت مالی فرد شروع به بهبود می کند.
مطالعه محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری مصاحبه با استاد | کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی296MB21 دقیقه
- فایل صوتی مصاحبه با استاد | کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی19MB21 دقیقه
به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنین که پوستش ماشاالله مثه ماه میدرخشه
استاد نازنینم چقدر دلم تنگ شده بود برای نوشتن و با شما صحبت کردن انقدر که عشقی
هرچند که به صورت ذهنی هر روز تقریبا باهاتون صحبت میکنم و از اقدامهام براتون تعریف میکنم
استاد یعنی بیینظیر شدید ماشالله عضلات بازوتون تو فایلهای اینستا دیدم کیف کردم یعنی محشر شدین ان شاءالله هدایت بشین به یک راهکار عالی برای زانوتون تا عضلات پاهاتون هم روش کار کنید و به قشنگی عضلات بازوتون بشه و با هم هماهنگتر بشن و دیگه اصل فیتنس میشید
وای استاد قشنگ باب دلم شدین همیشه وقتی میدیدمتون میگفتم استاد فقط شکمتون صاف بشه دیگه حرف نداری و الان میبینمتون ذوق میکنم یه استاد خوشتیپ و خوش اندام و خوش قلب پاک صادق توحیدی غنی اصل جنس الهی عاشقتونم شاهکار خلقتی
استاد سپاسگزارم که انقدر عاشقانه با مریم نازنینم وقت ارزشمندتون رو با عشق میذارید و این فایلهای پر از آگاهی رو آماده میکنید
راستی استاد همون روزی بزغاله های شما به دنیا اومدن متینای ما هم به دنیا اومد انقدر زیباست مثه عروسک میمونه ولی متینای ما مامانش با عشق بهش شیر میده اونم نمیدونی چطور ماشاالله قلپ قلپ میخوره
استاد از دوره قانون سلامتی بگم که خداروشکر خیلی راضی هستم چقدر روی عزت نفس و احساس لیاقت و ارزشمندیم تأثیر گذاشته راحت میتونم پیاده روی کنم منی که میگفتم با پیاده روی اوکی نیستم الان هر روز حداقل یکساعت پیاده روی میکنم تازه تو خونه رقص هم دارم تو برنامه ام
به نظر من دوره قانون سلامتی اصل عزت نفس و ارزشمندیه اینکه به عنوان امانت دار روح الهی با بدنت مثه کعبه رفتار کنی و هر آت و آشغالی رو وارد بدنت نکنی این خودش اصل احساس ارزشمندی و لیاقته و به نظرم این دوره پایه و اساس رشد احساس ارزشمندی و عزت نفسه مخصوصا که اون وعده غذائیت رو با قاشق چنگال نقره زیبات و تو بهترین ظروف توی خونه ات بخوری که دیگه تهشه
چون بهت یه جور احساس خاص بودن میده اینکه احساس میکنی مثه بقیه نیستی و همین باعث میشه از همه نظر هم نتایجی متفاوت از بقیه بگیری مخصوصا تو ارتباطات و از بهترین ها بارها میشنوی که تو یک دختر خاص و جالب هستی و میبینی که همه دوست دارن باهات باشن عاشقانه برات وقت میذارن و برات یه جایگاه ویژگی قائلن نه فقط اطرافیانت ها با هرکسی که برخورد میکنی چون تو یاد گرفتی برای خودت بدنت و جسم و روحت ارزش قایل باشی
استاد واقعا تحسینتون میکنم که با یک وعده در روز غذا و بدون استفاده از دستگاه های ورزشی این عضلات رو ساختید این یک معجزه است
استاد منم الان وقتی میرقصم اصلا خودم کیف میکنم عضلات سرشونه ام رو میبینم استخوان ترقوه ام کامل زده بیرن و پشت بازو که میگیرم کات بازوم راحت دیده میشه وای عاااشقشم تازه هنوز سراغ وزنه نرفتم
به عنوان کسی که تقریباً داره دوره عزت نفس رو میخوره دوست داشتم از نتایجش بگم
استادم سالها بود به بهانه های مختلف تقویت مهارت رانندگی رو تعویق انداخته بودم با اینکه سال ۸۴ گواهی نامه گرفته بودم یکی از دلایلش تنبلی و ترس بود و یکی اینکه هروقت اراده میکردم یا اسنپ یا بهترین ماشین ها در خدمتم بودن تا منو ببرن جایی که میخوام حالا یا همسر بود یا خواهر همسر یا برادر همسر یا جاری یا برادر و پدر و همسرای خواهر یا دوستان مخصوصا خواهر همسر که اصلا پایه بود و نصفه شب بهش میگفتم منو ببر فلان جا ده دقیقه بعدش دم خونه بود با عشق بی منت و نمیدونی چقدر این زن بینظیره منو کوه قاف میخواستم میبرد و هیچی براش اهمیت نداشت در مقابل خواسته من با اینکه سه تا بچه داشت حتی محدودیت هایی که گذاشته بودن واسه تهران تو پندمیک خیلی راحت میگفت جریمه اش فدای سرت و خودش منو رسوند خونه
وقتی به علی گفتم میخوام برم کلاس تقویت مهارت رانندگی گفت نه لازم نیست خودم یادت میدم
خب خیلی وسوسه انگیز بود مخصوصا که تجربه اش کرده بودم البته تو جای خلوت نه تو شهر و اصلا دنیای دیگه ایه رانندگی با لندکروز فرمونش مثه دنبه تو دستته پشتش میشینی اعتماد به نفست میچسبه رو سقف همه بهت راه میدن هیچکس جلوت نمیاد
ولی استادم شما بهم تکامل رو خیلی قشنگ یاد دادی و من میفهمیدم منی که اصلا تکاملم رو تو ماشین سدان رعایت نکردم الان زمانش نیست که با لندکروز رانندگی کنم و این کار عدم رعایت قانون تکامله و فقط منو از مسیر دور میکنه خیلی کنترل ذهن کار سختی بود و من با یاد آوری اینکه میدیدم شما شرایطش رو تو خیلی جاها دارید ولی به جای کشتی تفریحی جت اسکی گرفتید و موارد دیگه هرطور بود ذهنم رو کنترل کردم و معلوم نبود اگر من قانون تکامل رو رعایت نکرده بودم چطوری به خودم و اعتماد بنفسم ضربه میزدم و البته که همین الان هگ دارم کنترل ذهن میکنم با توجه به وسوسه ها
چون وقتی این قانون رو درک کردم و شما توضیح دادین متوجه شدم چرا خواهرم وقتی داشت کلاس میرفت گواهی نامه اش رو بگیره وقتی همسرش بهش سی ال اس داد تا رانندگی کنه وقتی زد به سطل زباله خیابون چطور اعتماد به نفسش نابود شد درسته حرف همسرش فدای سرت بود انقدر که اقاست و ذهن ثروتمندی داره ولی همون تکامل طی نکردن باعث شد سر امتحان شهری اولین بار حتی نتونه درست رانندگی کنه و عطاش رو به لقاش ببخشه
و همین یاداوری قانون تکامل باعث شد یه روز بدون هماهنگی با کسی تل زدم کلاس و پول رو واریز کردم و فقط اطلاع دادم و رفتم کلاس
خیلی نجواها بود ترس ها بود ولی گفتم من باید برم و انجامش بدم هرکی هم خوشش نمیاد نیاد
واینا همه زمانی بود که من خوره وار کامنتهای عزت نفس رو میخوندم که بچه ها با تموم مخالفت ها ولی میرفتن کارشون رو انجام میدادن
وای استاد نمیدونی این کسب مهارت چقدر به رشد عزت نفس من کمک کرد براتون نوشته بودم رفتم تو دل یکی از ترسهام و منتظرم دوره اش تکمیل بشه این بود
استادم اولا که چقدر ترسا و نجواها واهی بود منی که از رانندگی تو جای شلوغ ترس داشتم و فقط دوست داشتم یه جاده صاف باشه و خلوت فقط اونجا رانندگی کنم از تند رفتن ترس داشتم رفتم و خیلی راحت تو شهر و اتوبان و شلوغی رانندگی کردم اولش ترس داشت ولی انقدر خداروشکر مربیم هم عالی بود و یه زن شجاع بود که همش میگفت تند برو گاز بده نترس
وای استاد باید بودی میدیدی از جلسه سوم گفتم بریم جاده لواسون چون گواهی نامه هم داشتم میتونستم برم وای اصلا دنیایی بود آخه عشق من تو اون جاده رانندگی کردنه
ژستم رو باید میدیدی پشت فرمون تیبا یه دستی فرمون میگرفتم انگار پشت اس بودم البته یه دستم پایین کنترل میکرد ولی اون ژست یدستی رو حفظ می کردم و یه ذوقی داشتم اصلاً انگار نه انگار این تیبا بود و چهار جلسه من تو جاده لواسون رانندگی، کردم و چهار جلسه تو شهر و اتوبان و خدا رو شکر خیلی هم خودم هم مربیم راضی بود و چقدر ترسهام کم شد و بابت هربارش خدارو شکر کردم و هربارش به خودم جایزه دادم
و رفتن به دل این ترس به من اعتماد بنفسی داد که تنها برم تو بهترین نمایشگاه ماشینهای فرمانیه و اندرزگو تا طبق تکاملم ماشین دلخواهم رو ببینم و آمارش رو بگیرم
خب اولش خیلی نجوا و ترس بود مخصوصاً با دید منفی که همیشه نسبت به این صنف داشتم و جایی بود که من همیشه با یک مرد رفته بودم و اصلاً همشون متعجب بودن خوب اینم یه خارج شدن محدوده امن بود چون از هر طرف نگاه میکردم بهترین های این صنف آشنا بودن ولی من به صورت ناشناس رفتم اولش سخت بود مخصوصا که تو بلند شی با ساده ترین حالت بری تنها تو نمایشگاهی که پورش و مازراتی هست ولی یه خدایی تو قلبت انداخته که باید وارد این ترست بشی من باهاتم و کافی هستم برات
و نمیدونی استاد بهترین برخورد بهترین احترام و تحسین رو دریافت کردم
رفتم عباس آباد اونجا رو هم گشتم و نمیتونم بگم خیلی راحت بود ولی میرفتم و سوال میکردم
حتی یه بنده خدایی رو دیدم دم کلاسمون اون ماشین رو داره ومن با تمام نجواها رفتم ازش خواستم داخل اتاقش رو ببینم چون اون جاهایی که رفتم نداشت و من اون ماشین رو و امتحانش کنم اون بنده خدا هم با عشق و احترام قبول کرد و رفتم توش نشستم
و تو این اقدام چقدر بیشتر با مردها و صنف نمایشگاهی ها در صلح قرار گرفتم و چقدر احساس قدرت بیشتری کردم و عزت نفسم بیشتر شد که من به تنهایی ارزشمندم و لایق نیازی نیست خودم رو ببندم به اسم و شهرت و اعتبار کسی
البته این قدمها با توجه به پاشنه آشیلهای من بهم گفته شد که همیشه خودم رو پشت یه مرد قدرتمند قایم میکردم و احساس قدرت و عزت نفسم رو به بودن با اونا گره میزدم
استاد دارم میبینم از وقتی دارم رو این وجه توحید کار میکنم که عزت و اعتبار فقط از جانب خداست و خدا خودشه که به من عزت میده اعتبار میده نمیخواد خودم رو پشت اعتبار کسی جا بزنم به قول خودتون تو چی میخوااااای خودش بهت میده خودش بهترین آدمها رو سر راهم قرار میده
از وقتی دارم لیزری رو عزت نفس کار میکنم رو استایل راه رفتن و هرچیزی که شما تو دوره یاد دادین هرجا میرم احترام و تحسین میبینم البته قبلا هم داشتم این احترام و تحسین رو ولی الان جنسش فرق کرده خیلی نمیشه توضیحش داد اما انگار این خیلی بیشتر بهم میچسبه خیلی بهم حس قدرت میده
میرم تو یکی از بهترین نقره فروشی های ارگ تحسین میکنم مغازه اش رو میگه مغازه متعلق به شماست قابل شما رو نداره ماسک نمیخواد بزنید راحت باشید منم در میارم ماسکم رو تا شما راحت باشید
میرم سوپر مارکت صاحبش قشنگ سرش رو خم میکنه دست به سینه میگه سلام خانم دکتر منم بهش میگم من حاج محسنم میگه خوبی خانم دکتر با اینکه منو فقط به خودم میشناسه و من همیشه خرید سبک ازش کردم کارمنداش میدوئن کمکم کنن وسیله ای میخوام اول تمیزش میکنن بعد بهم میدن
میرم سوپر گوشت میگه هرچی شما اراده کنی اراده اراده شماست
استاد باید بودی میدیدی این عزت نفس چه کرده در من که خودم با خدا با ساده ترین شکل ظاهری پیاده روی کنان میرم برج ۴۰ میلیاردی مورد علاقه ام رو ببینم
طرف اصلا منو نمیشناخت فقط یه بار تل زدم البته تحسینش کردم برای خلق همچین برجی و استاد این تحسین کردن معجزه میکنه مخصوصا که گوینده اش من باشم اصلا آدمها میخوان همه کار برات کنن
خلاصه دفعه دوم تل زدم که هماهنگ کنم میگه کارگرهام هستن ولی دوست دارم خودم اونجا رو بهتون نشون بدم خودش از زعفرانیه اومد فرمانیه بعد متوجه شدم از بهترین برجسازهای تهران هست که جایزه گرفته برای کارهاش
خودش بدون اینکه من در مورد تخفیف صحبت کنم گفت طبقه سوم کاملا دستم بازه باهاتون راه میام سر قیمتش
و چقدر با احترام و عشق وقت گذاشت اونجا رو نشونم داد
و از تغییرات مثبت من مخصوصاً در مورد آقایون اینه که راحت تحسینشون میکنن آشنا و غریبه هم نداره که دقیقا ربط داره به عزت نفس
اینا همه ترسهای من بود که تا قبل از دوره عزت نفس جرأت انجامش رو نداشتم اصلا یه خانم تنها بره خونه ببینه ترسناکترین کار بود ولی من با استفاده از این اگاهی های الهی بارها اینکار رو کردم
و من دارم اگاهانه با خدا میرم تو دل این ترس و باورهای مزخرفی که در مورد مردها بهم دادن دوست ندارم باورهاش رو بنویسم
و با خودم متعهد شدم برم تو دلشون و اون باور های شرک آلود رو درست کنم که باعث شده تو یه سیکل های معیوبی گیر کنم
و به خودم ثابت کنم تا وقتی من تو مسیر درست باشم الطیبین لطیبات سر راه من قرار میگیره
همه فقققط میتونن به من خیر برسونن و استاد دارم میبینم که دقیقا همینه
اگه قبلا بود اولا عمرا تنها نمیرفتم و تازه انقد زلم زیمبو به خودم اویزون میکردم و اوه میکشتن منو به طرف نمیگفتم پیاده اومدم ولی وقتی گفت اگه با ماشین هستید بیارید داخل گفتم پیاده اومدم تحسینم هم کرد پیاده روی میکنم قبلا اگه بود صدتا اسم میوردم که طرف بفهمه من خیلی آنچنانیم خیلی هم نجواش اومد ها ولی نگفتم
البته که این هنوزم در من هست ولی آگاهانه کنترلش میکنم
استاد دارم میبینم که حتی سبک احترامی که اطرافیانم میذارن بهم تغییر کرده چند بار یکی از دوستامون رو دیدم تو ساختمون که از بچه های قویترین مردان بوده و سه برابر من وزن داره من ۵۰ کیلو قششششنگ تا کمر جلوم خم میشه تعظیم میکنه و من فقققط یاد حرف شما میوفتم گفتی یه زن قوی باش بقیه مجبور میشن به تو تعظیم کنن و چند وقت پیش اومدبالا با علی کار داشت با رکابی و شلوارک بود اول تعظیم کرد و سلام کرد بعد عذرخواهی کرد که با لباس تو خونه اومده جلوی من در صورتی که خیلی راحته تو این چیزا و اصلا سیستمش اینه
البته قبلا هم خیلی احترام میذاشت و محبت داشت به من ولی این حرکتهاش جدید بود
و دیدن همین برخوردها و یاداوری آگاهانه اش چقدر به رشد عزت نفسم و احساس ارزشمندیم کمک میکنه
و استاد چقدر دقیق گفتید باید همیشه اینا رو با خودمون مرور کنیم و یاداوری کنیم چون قشنگ به محض یه تضاد همه اش یادمون میره
اگه بخوام بنویسم باید تا صبح بنویسم از نتایج دوره عزت نفس و اینا بخشی از نتایجش بود
استادم ازتون سپاسگزارم برای تک تک آموزشهاتون برای حضورتون توی زندگیم که دستی شدی از طرف خدا که منو کوبیدید و از نو ساختید عاشقتونم سفرتون به سلامت 💖💖💖
سلام اندیشه نازنینم
سپاسگزارم از شما مهربانو که تجربه ارزشمندتان را با من به اشتراک گذاشتید
احساسم گفت الان زمان پاسخ به این کامنت ارزشمند شماست
چقدر دیدن یک مادر قدرتمند زیبا و تحسین برانگیز است
مادری که ارزشهای خود را میشناسد توکل را میشناسد اعتماد به رب را میشناسد
همیشه از خواندن کامنت های ارزشمند شما لذت میبرم
و با خواندن این کامنت بارها تحسینتان کردم که انقدر قشنگ قانون را درک کرده اید و با پرهیز از جهل ها طبق قانون عمل میکنید و نتیجه را هم به بهترین شکل دریافت میکنید
واقعاً خیلی ارزشمند هست که یک مادر بتواند روی احساسات مادرانه اش کنترل پیدا کند و در جایی که لازم است احساس و جهل را کنار بگذارد و همراه با عشق خیلی قدرتمند و با عزت نفس در مقابل رفتار های فرزندانش رفتار کند
این مادر خیلی زیباست
برای شما مهربانو بهترین ها دنیا و آخرت را آرزومندم💖💖💖