https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/04/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-28 07:57:382025-01-29 05:38:13مصاحبه با استاد | کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی
301نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ذهنم میگفت کامنت ننویس مرتبط نیست اما گفتم برای خودم ارزشمنده و حتما باید بنویسم
موضوع ازین قراره که امروز سه ونیم صبح از خواب بیدار شدم کمی کامنت خوندم میخاستم بخابم که خوابم نبرد گام جدید رو گوش کردم مشغول نوشتن شدم و کارهای روزمره انجام دادم، بعد از خوردن صبحانه با اینکه خیلی خوابم میومد ،حسی بهم میگفت آماده شو برو بازار برو یکم پیاده روی کن،یه مقاومتی داشتم چون واقعا خوابم میومد اما در نهایت تسلیم خداوند شدم چون حسه بیخیالم نمیشد (: از نظر ذهنم اینکار خیلی غیر منطقی بود چون باید به خودم اهمیت میدادم باید میخابیدم یعنی در حدی خوابم میومد اگه سرم میذاشتم رو بالشت جیک ثانیه خوابم میبرد.
گفتم باشه عیبی نداره به قصد لذت بردن از امروزم میرم بازار پاساژگردی و … قدم میزنم شاید ایده الهامی در کاره!
تو بازار هیچ هدفی نداشتمو هیچ ایده ای در کار نبود! ولی بهم میگفت فعلا ادامه بده خونه نرو، از صبح تا بعدازظهر بیرون بودم ساعت دو ظهر بود دوتا چایی گرفتمو تو پارک خوردم بعدش خواستم به دوست قدیمیم زنگ بزنم ولی نشد گفتم اوکی قرار نیست ازش خبر داشته باشم اصراری نیست.
دیگه راه افتادم سمت خونه تو راه نجوا داشتم میگفت ببین هیچ ایده ای نبود هیچ حس خاصیم نداشتی اصلا لذت نبردی کاش خونه میموندی دوره گوش میدادی کاش میخوابیدی ،ببین چقدر خسته شدی قیافت داد میزنه خوابت میاد الان از شدت بیخوابی بیهوش میشی ، ببین همیشه هم نباید به حست گوش بدی و…. !
نجواها خیلی زیاد بود خاموششون کردم ،تو راه به آسمون آبی و آفتابی که مستقیم به صورتم میخورد توجه کردم به راحتی رفت و آمدم توجه کردم به تغییرات آب و هوا توجه کردم که برف بود و بعدش سریع آفتاب گرم دلچسب برفارو آب کرده دیگه هر چیزی که ذهنمو رام میکرد.
رسیدم خونه و مشغول انجام کارام بودم که بخابم، خواهرم گفت ««خاله و پسرخاله اومدن اینجا و بلافاصله از محضر طلاق اومده بودن پسرخاله زنشو طلاق داده وخیلی حالش بد بود چون زنش کلاهبرداره از آب دراومده و…،پیش پای تو رفتن!!!!»» خواهرم در همین حدشو بهم گفت ولی اونها برای مادرم و خواهرم تمام قضایا رو تعریف کرده بودن.
استغفرالله ربی و اتوب الیه
متوجه شدم چرا حسم نذاشته تو خونه بمونم با اینکه از بی خوابی هلاک بودم و منطقیش این بود بخوابم و به خودم ارزش بدم
اما چون خواب سبکی دارم و با کوچیکترین صدایی بیدار میشم ،قطعا با اومدن خاله و پسرش بیدار میشدم وبقیه ماجرا…..
شاید میتونستم ایرپاد بذارمو حواسمو پرت کنم ولی فضا کاملا جو سنگینی داشته و بهرحال دیدن حالِ بد خاله و پسرش تمرکز منو میگرفته
خداجونم ممنونم مدتهاست شرایطی برام پیش میاد وقتی قراره جو منفی و غمناک بشه کلا از محیط خارجم، خدا منو میبره بیرون و بهم اجازه نمیده تو اون محیط باشم .ذهن عزیزم ببین نجواهات بیخودی بودن
الله اکبر
و اما حالا که این خبرو از زبون خواهرم شنیدم نه تغییری در حسم ایجاد شد و نه تمرکزم گرفته شد فقط گفتم حتما خیره.
خداجونم شکرت چقدر خوبه دل به دلت میدم و تو برنامه ریز زندگیمی
خداکمکم کن در موارد بیشتری بهت دل بدم تسلیمت باشم.
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.
درود خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته محترم و عزیز.
درود خدمت همه دوستان همفرکانسی و عزیز.
گام نوزدهم .
《کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی》
چگونه پاشنه های آشیل خود را بشناسم و روی بهبود آنها کار کنم؟ ( منظور از پاشنه آشیل، نقطه ضعف شخصیتی است که بیشترین ضربه ها از آن نقطه به زندگی ما وارد می شود)
بزرگترین پاشنه آشیل که من از بچگی داشتم کم رو بودنم بود که بشدت اذیتم میکرد این ضعف شخصیتی تا 17 سالگی با من بود و هرچه بیشتر میگذشت بیشتر میفهمیدم چقد این موضوع منو محدود میکنه و نمیتونم از پس کارها و زندگی بر بیام و چقد توی روابط با مردم ناتوان بودم بعد کم کم شروع کردم به تغییر این ضعف همونجوری که کم کم این ضعف در من شکل گرفته بود کم کم توی چندین سال طول کشید تا بشدت کمرنگ شد .
هر چقد که این ضعف رو کم میکردم از اون طرف رفتارهای متضاد رو با اون انجام میدادم تا جایی که یهو بخودم اومدم دیدم چقد تغییر کردم و هر مسئله ای توی جامعه و ارتباطاتم داشتم با پا گذاشتن روی این خصلت نامناسب اون رو حل کردم . این که استاد میگن باورهای محدود کننده از بین نمیروند و کمرنگ میشوند و همیشه باید روی اونها کار کنیم واقعاً درسته چون من الان که 39 سالمه یه جاهایی توی یه مسائلی هنوز اون ضعف نَمُرده و یه تلاشی میکنه درسته که من پا روی اون ضعف میذارم برای انجام کارها و یه سری ارتباطات، اما اون انگار آتیش زیر خاکستره و منتظره که بهش بها بدی دوباره میاد بالا نه به شکل کمرویی بلکه مثل یه ترمز یا دست انداز یا مانع که میخواد باعث توقف بشه ، برای جلوگیری از رشدش باید بخودم انگیزه بدم و با حرفها و گفتگوهای ذهنی مثبت آب بریزم و خاموشش کنم با دیدن این فایل بیشتر متوجه شدم که اگه رشد و پیشرفتم به اندازه میزان کارهایی که انجام دادم نبوده دلیلش این بوده که با وجود این ترمز نتونستم مهارتهام رو توی جامعه ارائه بدم .
نقاط قوت خیلی زیادی هم دارم توی کار خودم که باغ ویلا سازیه مهارتم به اندازه هستش که توی کاشت نهال و پرورش اون بسیار مهارت دارم توی طراحی و فضا سازی هم به اندازه ی خوبی مهارت دارم که جا داره بازم بهبود بدم ایده های خوبی دارم و ازشون استفاده میکنم ، یعنی وقتی یه ایده ی خامی میاد یکم تغییرش میدم بهش بال و پر میدم و یکی دو روزه انجامش میدم . یه سری ایده ها هم با دیدن فایلهای با کیفیت استاد ازشون الهام میگیرم .توی ساخت ویلا هم از صفر تا صد یه ویلای معمولی رو خودم مهارت رو دارم که تنهایی انجام بدم و الان دارم انجام میدم، اما برای ساخت یه ویلای با کیفیت و عالی و لاکچری اگه بخوام خودم تنهایی انجام بدم خب باید مهارت کسب کنم اما اگه بخوام از نیروی متخصص استفاده کنم میتونم انجام بدم و از پس مدیریت کار برمیام اینها نقاط قوت توی کار خودمه از نظر ارتباطات و بیان کردن مهارت و آگاهی هام در مورد کارهایی که بلدم هم توی جایگاه خوبی هستم. اما بعضی وقتها اون پاشنه آشیل مثل یه مانع از شروع کردن منعم میکنه و باعث حرکت نکردن میشه . اونجاست که باید روی نقاط قوتم کار کنم و بخودم انگیزه بدم از دستاوردهام بخودم بگم تا سوخت بشه برای حرکت کردن .
هرجا پیشرفتی داشتم و بهبودی ایجاد شده بخاطر پا گذاشتن روی این ضعف بوده . خدارو شکر الان نسبت به دوران نوجوانی هزار برابر بهتر شدم و دیگه اصلاً ربطی به اون شخصیت گذشته ندارم .
قدرتمندکننده ترین باوری که به شما در زمینه موفقیت مالی کمک کرده، چه باوری بوده است؟
توی این سوال برای من به جای موفقیت مالی الان باید بگم بهبود وضعیت مالی بهبود وضعیت آزادی مکانی و زمانی . قدرتمند ترین برای من این جمله بوده که دوازده سال پیش که میخواستم از کارگری خارج بشم و برای خودم کار کنم همش به خودم میگفتم این خداونده که روزی دهنده س برای خداوند فرقی نمیکنه که من چه شغلی داشته باشم خداوند رزق منو میده پس چرا برا خودم کار نکنم و از وقتم و انرژیم برای موفقیت دیگران استفاده کنم . با این طرز تفکر، من از اون وضعیت سخت کاری خارج شدم و هر روز آرام آرام توی تمام ضمینه ها رشد کردم . تا جایی که عضو خانواده صمیمی استاد عباسمنش شدم .
بنظر من انسانهایی که خداوند مهر جهالت رو از روی قلبشون برمیداره و به نعمت آگاهی از قوانین جهان مسلحشون میکنه و توی این مدار آگاهی ، سعادت در دنیا و آخرت قرار میگیرند که از دسته اکثریت خارج میشوند کسانی هستند که توی فطرتشون باورهای بهتری نسبت به بقیه از خداوند دارند و در مسیر توحید حرکتی کرده اند مثل تمام افرادی که توی سایت هستند اما مدار هر کدوم از ما متفاوته چون نتیجه های دوستان هم متفاوته .
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید .
با سپاس از خانوم شایسته عزیز و استاد عباسمنش عزیز و گروه تحقیقاتی عباسمنش.
سپاس خداوند سبحان که مرابا قوانین کیهانی و زندگز آشنا کرو و مرا جزو ۱ درصد افرادی قرار داد که آگاهانه زندگی و آینده خودم رو خلق کنم
واقعا این مصاحبه با استاد خیلی بمن کمک کرده و چراغی بوده در دل تاریکی که خودم با باورهای غلط و اشتباهی که از اطرافیان به ارث برده بودم
خیلی از ما مدتی که روی خودمون کار میکنیم چه از بعد ثروت و روابط و حتی عزت نفس و سایر چیزهایی که که برامون مهم هستن و حزوی از باور قبلیمون بودند
کمی پیشرفت میکنیم فک میکنیم دیگ تمومه من قوی شدم و نیازی نیس روی خودم و باورام کار کنم
مخصوصا “عزت نفس” که بقول استاد پاشنه آشیل من هست که همیشه باید روی خودم کار کنم
وقتی گوش دادن به فایلهی استاد و تمرین کردن رو ول کردم وبخودم مغرور شدم که دیگ همه چی اوکی هست؛ یدفه میبینم دارم برمیگردم به همون افشین قبلی
اما وقتی خودمو پیدا میکنم که با ی اتفاق به ظهر بد باز عزت نفسمو از دست دادم با توجه به تمریناتی مثله
۱.مهارت های مورد علاقمون رو بالا ببریم و تو اون زمینه خیلی قوی بشیم میبینم عزت نفسم برمیگرده و باید همیشه تو زمینه ای که قوی هستم باید قویتر و آبدیت باشم
۲.موفقیت های گذشتمون رو بیاد بیاریم یا پیشرفت هامون رو در همه زمینه ها به خودمون یاداوری کنیم که یادم باشه من چه قدرت ها و توانایی هایی دارن که منو از بقیه ام که ضعیف بودم بالا تر برده
۳. یکی از مهم ترین چیزای مرتبط با عزت نفس
در بحث روابطه که وقتی رابطمون با نزدیکان و همکاران و حتی غریبه ها عالی باشه و روی خودمون کار کنیم میبنم خودمو باور دارم
چون وقتی با همه روابطمون خوب بشه باز کمک میکنه عزت نفسمون بالا بره پس میبینم عزت نفس یعنی همه چی
به قول اشتاد عباسمنش
تمام عوامل موفقیت در مقایسه با عزت نفس در کفه ترازو خیلی سبک تر است و عزت نفس بارها و بارها سنگین تر و پررنگ تر از سایر عوامل در موفقیت هست
وقتی عزت نفس ، خودباوری ، احساس لیاقتم رو در دوره عزت نفس تقویت میکنم از همه ۹وانب پیشرفت میکنم
حال ی گریزی بزنیم به دوره سلامت:
تعریف سازمان جهانی آمریکا از فیت بودن:
اولا
اگر در وضعیت قلبی عروقی مناسبی باشید
به این صورت که تمرینات استقامتی و مقاومتی هوازی توانایی قلب ریه های شما د تامین اکسیژن در طول فعالیت بدنی پایدار باشه
دوما
استقامت و قدرت عظلانی داشته باشید به این معنی که نیروی کافی برا انجام فعالیت ها بدون خستگی رو داشته باشیم
سوما
ترکیب بدن سالم داشته باشیم که با مقدار نسبط چربی بدن ، ماهیچه ، توده استخوانی و انعطاف پذیری تعیین میشه
تعریفى که توى متن بالا خوندید نظر من درمورد فیت بودن من نیس. نظر عمه خانوم یا محمود آقا هم نیس. درحقیقت تعریفى هست که سازمان بهداشت و خدمات انسانى ایالات متحده درمورد فیت بودن ارائه داده. و همینطور که میبینید خیلى فراتر از تعاریفى هست که تو جامعه درمورد فیت بودن عنوان میشه!
تعاریفى مثل من فیت هستم چون سایز شلوار جینم مدیوم هست و من فیت هستم چون سیکس پک دارم و یا حتى فراتر ازون من فیت هستم چون ماراتن میدوم و یا من فیت هستم چون ۵٠ کیلو ددلیفت میزنم!
حال از دید من که یک مربی و قهرمان رشته های مختلف بدنسازی در سطح کشور هستم:
اگه میخواید فیت بودن خودتون رو ارزیابى کنید به پنج تا مورد زیر عمیقا فکر کنید و پیش خودتون یه دودوتا چهارتا بکنید.
مورداول: ترکیب بدنى شما (بادى کامپوزیشن). چندکیلو هستید و توى این عدد سهم چربى و عضله چقدره؟ بادى کامپوزیشن ارزیابى دقیق ترى هست نسبت به عدد ترازو یا عدد بى ام آى
اگه خانومى ٧٠ کیلویى هستى که درصد چربى بدنت کمتر از ٪١٢ و بیشتر از ٪٣٠ نیست شما امتیاز این قسمت رو بدست اوردى و برو مورد بعدى (کسی نگرفته خودش گوگل کنه😁).
مورد دوم: وضعیت قلب و عروقتون! دوقدم راه میرى هن هن میکنى؟ اتوبوس داره میره و جا موندى و نمیتونى بدویى که بهش برسى؟ اگه برسى قلبت اومده تو دهنت تاپ تاپ میکنه؟ اگه تو این وضعیت هستى باید رو قلب و عروق کارکنى.
مورد سوم استقامت عضلانى است. یعنى توانایى عضله یا گروهى از عضلات براى ادامه ى عملکرد در زمانى طولانى بدون اینکه خسته بشه! مثلا با عمه خانوم رفتى خرید. میتونى پاکت خرید تا خونه بیارى؟ یا اینکه مثلا میتونى طولانى پیاده روى کنى یا اینکه یک کیلومتر مسافت برات خیلى زیاده!
موردچهارم قدرت عضلانى هست. وقتى که نمیتونى بچه ات رو از رو زمین بلند کنى و یا وقتى که نمیتونى چمدونت رو بزارى بالاى سرت قسمت مخصوص چمدون ها توى هواپیما! و یا همیشه باید از بقیه کمک بگیرى که غذاسازو از کابینت برات بیاره؟
و مورد آخر انعطاف هست. انعطاف خوب به حفظ عضلات شما کمک میکنه و احتمال آسیب رو کمتر میکنه. ده تا پانزده دقیقه کششى بعد از تمرین خیلى جوابگو هست! انعطاف تو زندگى خیلى وقتا لازمه! دیگه بازش نمیکنم 😬
امیدوارم تونسته باشم که ذهنتون رو از باشگاه بیرون بکشم و فیت بودن رو توى زندگى روزمره اتون بگنجونم! حالا کى فیته؟ اونى که دوبنده پوشیده و عضلات زیباش رو نمایش میده شاید فقط دومورد از پنج مورد رو داشته باشه! 😊
و اما مهم ترین نکته ‼️
هرکس باید بهترین فیت خودش باشه! هیچ مرجعى براى هیچ کس وجود نداره! مرجع، دیروز شما در مقابل امروز شماست.
عظله سازی که تخصص منه یک رونده و بنظر من یک سبک زندگی هست
خیلیا مثل من عادت دارن همیشه روی عظلاتشون کار کنند
و یدفه آرنولد نمیشیم
همیشه شاگردام میپرسن چندماهه میشه سیکس پک ساخت و رسید به یه بدن ایده آل
میگم میشه بری از حسن یزدانی یا کریستینو رونالدو بمرسی چندماهه میشه یه کشتی گیر یا یه فوتبالیست قهار بشم!؟ بنظرت سوال پرسیدن دراین موارد ازونها و ازمن خنده دار نیس
خیلیا فراری هستند ازین سبک زندگی ورزشی و رژیم غذایی
ولی دوره سلامت که من بهش ورود نکردم ولی همین ک روزی ۱۰ تا ۲۰ دقیقه استاد ورزش میکنن و به رژیمش پایبند هستند نیازی به هیچ مواد ممنوعه و شیمیایی حتی مکمل (پروتیین)نیس چون خودمم نچرالم و در زمینه سلامت کار میکنم
من رژیم های مختلف رو بررسی و رو خودم بکار بردم از کتوژنیک گرفته تا فستینگ یا روزه داری خودمون
یک رژیم دیگ هم ماتو بدنسازی داریم که خیلی شبیه رژیم استاده که ما بهش میگیم رژیم غذایی OMAD (یک وعده در روز):نسخهی سختگیرانهی رژیم فستینگ است. چون باید بهمدت ۲۳ ساعت غذا نخورید و همهی کالری و مواد مغذی ضروری خود را با مصرف فقط یک وعده غذا در روز تأمین کنید.که با وادار کردن بدن به سوزاندن چربی به کاهش وزن کمک میکند.
از فواید این رژیم:
کاهش دفعات غذا خوردن در طی روز ممکن است میزان قند خون را بهبود بخشه، التهاب را کاهش دهد و بدن را برای به سوزاندن چربیها به منظور تأمین انرژی تحریک کنه
و همچنین این رژیم میتونه با کاهش فشار خون و کلسترول و بهبود کنترل قند خون از بروز بیماری قلبی جلوگیری کنه
زیاد کشش ندم فقط توصیه من اینه
اگر اصرار دارین رژیم غذایی تک وعدهای داشته باشین، قبل از شروع رژیم آزمایش خون بدین، سپس سه ماهی بعد آزمایش را تکرار کنید تا واکنش بدن خود را بسنجید.
حال شخصی که که علمش رو داشته باشه و بهش عمل کنی بهترین نتیجه رو میگیره
واقعا خوشم اومد که استاد در هر زمینه ای ورود میکنند چون شبانه روزی روش مطالعه و تحقیق میکنند و بهش عمل میکنند بهترین پیشرفت رو کردند خوشحالم که شاگردی شمارو میکنم
درکل یه یادآوری کنم از قوانین…
اتفاقات خوب و بد را گردن خدا انداختند درست نیس…
چون بقول استاد که تو کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم و فایل کامل سیستمی بودن این دنیارو که به یک مدرسه تشبیه کرده بودند و خدا رو به مدیر مدرسه کامل درک کردم
و اینکه ما اون اتفاق رو خوب یا بد تعریف کنیم مشخص نیس در آخر نتیجش به نفع ماست یا به ضرر ماست…
یاد داستان جالبی افتادم که تعریفش خالی از لطف نیس
در کشور چین یک پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد!
روستا زاده پیر جواب داد: کسی چه می داند شاید !
همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیر مرد به همراه چند اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه چند اسب دیگر به خانه بر گشت!
پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: کسی چه می داند شاید!
فردای آن روز پسر پیرمرد در حین رام کردن اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! وکشاورز پیر گفت: کسی چه می داند شاید !
چند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیرمرد ابله !
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام، معاف شد.
همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! و کشاورز پیر گفت: کسی چه می داند شاید !و …
روند اتفاقات خوب یا بد کار خداوند نیس بلکه حاصل احساس غالب ماست که بر میکرده به اونچه که فرستادیم یا انجام دادیم اگر در مقیاس بزرگتر ببینیم ما با باورهامون اون اتفاق ها رو خلق میکنیم احساس غم و اندوه و ناراحتی و عصبانیت که احساس بد داره عین همینا رو به شکل اتفاقات بد بما برمیگردونه و بالعکس احساسات خوب برابر با اتفاقات خوب
همه چی برمیگرده به کانون توجه و احساس و فرکانسمون
اعراض از نازیبایی ها به فرموده خداوند
هر اتفاقی
توجه به نکات مثبت و
اتفاق بد رو باید ازش درس بگیری و به صلاح بودنش
اتفاق به ظاهر بد باشه ولی نتیجش خوب بوده
به حرف های منفی بقیه توجه نکنیم اینجاس که باید ایمان و توکلمون رو نشون بدیم و کانون توجهمون رو بزاریم رو زیبایی ها و نیمه پر لیوان رو ببینیم…
من پیش میرم و همچنان روی خودم کار میکنم تا هر زوز ورژن بهتری از خودم بسازم☺😊
جناب عباسپور سلام و درود به شما، واقعا عالی بود ، عجب کامنت ارزشمندی ،خودش به تنهایی خلاصه چندین دوره و فایل و کتاب بود ، احسنت به شما . خدا رو شکر میکنم که به من لطف کرد و من هم تونستم عضو این خانواده ارزشمند باشم . و در طول فرایند تکامل خودم از تجربیات انسانهای فرهیخته و ارزشمندی چون شما هم بهره ببرم . الهی شکر و قدردانتون هستم .
چرا هر چقدر بر روی عزت نفس خود کار می کنم دوباره به حالت قبلی بازمی گردم؟
عزت نفس اینگونه نیست که تنها: با یک مرتبه کار کردن همیشه بالا باقی بماند
با هر بار: شکست تحقیر و سرزنش شدن توسط دیگران مخالفت دیگران نرسیدن به اهداف انتخاب شده مشاجره بحث و گفتگو به یاد آوردن شکست ها …..ممکن است عزت نفس ما را کاهش دهد
یکی از بهترین روش های بالا بردن عزت نفس:
1-بالا بردن مهارت ها است
مهارتی را پیدا کرده که به آن علاقمندیم تمام تمرکز خود را بر روی آن قرار داده تا به فردی حرفه ای در آن حوزه تبدیل شویم
اگر در هر زمینه ای مهارت های عالی داشته باشیم: به ما کمک می کند عزت نفس بالایی داشته باشیم
2-موفقیت های خود را مرتبا به خود یاد آوری کنیم:
دفتری تهیه کرده و موفقیت های خود را در آن ثبت کنیم. موفقیت به معنای انجام کار خاص نیست همین که در هر زمینه ای از دیروز خود بهتر عمل کنیم کافی است
3-در زمینه ی روابط بر روی خود کار کنیم:
وقتی با دیگران روابط خوبی داشته باشیم : به داشتن عزت نفس بالا کمک می کند
عزت نفس مهارتی است که: باید هر روز بهبود یافته و تقویت شود
اگر تمام عوامل موفقیت و پیشرفت را در یک کفه ی ترازو و: عزت نفس را در کفه ی دیگر آن قرار دهیم عزت نفس به مراتب از تمام عوامل موفقیت: مهم تر است
در مورد عضله سازی توضیح دهید؟
زمانی که به قانون سلامتی عمل می کنیم: می توانیم چنین عضلاتی داشته باشیم
زمانی که قانون هورمن های بدن و عضله سازی را درک کنیم می توانیم: به راحتی بدون مصرف مواد غذایی نامناسب و غیر طبیعی ورزش های سنگین همراه با گرسنگی : عضلات زیبا و خوش فرمی داشته باشیم
آیا خداوند همان گونه که به شکل اتفاقات خوب وارد زندگی ما می شود به شکل اتفاقات بد هم وارد زندگی ما می شود؟
این باور و نگاه اشتباه است که: خداوند به شکل اتفاقات خوب وارد زندگی ما می شود
ما به اتفاقات: برچسب خوب و بد می زنیم ممکن است اتفاق خوب برای افراد رخ دهد: نتیجه ی بسیار بدی برای آنها داشته باشد ممکن است اتفاق بد برای افراد رخ دهد: نتایج بسیار خوبی برای آنها داشته باشد عسی ان تکرهوا شیا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیا و هو شر لکم
ممکن است از دید کلی: برای برخی افراد اتفاقاتی رخ دهد که نتیجه ی آن مناسب یا نامناسب باشد
خداوند دخالتی در: اتفاقات زندگی ما ندارد خداوند فرموده: تمام اتفاقاتی که برای شما رخ می دهد:
بما کانوا یعملون بما کسبت ایدیهم بما قدمت ایدیهم: به خاطر آن چه از پیش فرستادیم و به خاطر آن چیزی است که انجام داده ایم
خداوند: به هیچ کسی ظلم نمی کند
ما با افکار و باورهایمان : اتفاقات زندگی خود را خلق می کنیم
اگر افکار نامناسب داریم : به خاطر باورهای نامناسب ماست و اتفاقات بد را برای خود رقم می زنیم که احساس بد بیشتری را برای ما به وجود خواهد آورد
اگر افکار مناسب داریم: به خاطر باورهای مناسب ماست و اتفاقات خوب را برای خود رقم می زنیم که احساس خوب بیشتری را برای ما به وجود خواهد آورد
ما با کانون توجه باورها و افکارمان: اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم خداوند می فرماید: به نازیبایی ها بی توجه باشید و از آنها اعراض کنید
باید بتوانیم به تضادها و اتفاقات به ظاهر بد از زاویه ای نگاه کنیم که : در ما احساس خوب ایجاد کرده و کنترل ذهن داشته باشیم تا در پایان اتفاقات خوب را تجربه کنیم
خدارو شکرت که امروز هم قدرت خداوند من رو بسمت قسمت دیگری از سری مصاحبه های استاد عباسمنش هدایت کرد و از اینکه توفیق نوشتن این قسمت رو داشتم از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایاااا شکرت که خداوند به من کمک کرد که این قسمت ها رو از اول تا قسمت بیست و سوم در دفترم بنویسم و کامنت بگذارم و این فرصت های طلایی رو برای بروزرسانی مجدد خودم یادآوری کنم خدایاااا شکرت 🙏🙏🙏💐💐
در شروع این قسمت خانم شایسته ی عزیزم یک سری سوالات رو دسته بندی کردند تا از استاد بپرسند و چقدر استادمون در مرحله ی اول زیبا پاسخ دادند .. خدا رو شکرت که امروز هم در این قسمت استاد عزیزم برای شروع صحبت ها و پاسخ به سوالات از خداوند کمک خواستند و این موضوع همان هدایت الهی است که برای تمام کارهایمان از خداوند کمک بخواهیم و مشورت با او بهترینع بهترین مسیر است خدایاااا شکرت که در این قسمت جدید خانم شایسته هم برای اولین بار حضور دارند و سوالات را لیست کردند و در حین رانندگی از این موقعیت استثنایی استفاده کردند و از استاد سوالات خوب خوبی پرسیدند و ما هم از مناظر زیبای پشت سر شیشه ی ماشین لذت بردیم و همچنین از داخل ماشین ..
خُب سوال اول در مورد دوره ی قانون سلامتی بود که دقیقا برای چه افرادی مناسب است ….
فایل دوره ی قانون سلامتی در چند بخش بصورت نوشتاری و صوتی و تصویری معرفی و توضیحاتی در آن دوره ها گنجانیده شده است .
استاد جان با این تناسب اندامی که ایجاد کردید و این قانون یک سبک زندگی برایتان شده و صد در صد یک روش درست و مناسب برای همگان است و نه تنها از نظر ظاهری ایده آل شده اید بلکه کلی از درون هم به تناسب در تمام اورگان های داخلی بدن هم هدایت شده اید و بقول معروف رنگ رخسار نشان دهد از سِر درون پس این قانون سلامتی هم درون را زیبا کرده است و هم بیرون جسم و جان را و این توجه به نکات مثبت جسمی یعنی تشکر و سپاسگذاری کردن از جسم و روح و بدن که به امانت در اختیار انسان قرار داده شده است .. استاد جان با توضیحاتی که در این زمینه داده شده بخصوص با خواندن کامنت دوستان متوجه شدم که این قانون سلامتی برای همه ی انسان ها کاربردی است و به امید خدا وقتی در مدارش هدایت شوم قطع به یقین خریداری کرده خدایا شکرت… و از این محصول ارزشمند همانند دیگر محصولات ارزشمند تان برای آگاهی روزافزون و باورهای درست و مناسب مون گرانبهاست و باید در لیست خریدهامون بگنجانیم .. به امید خداااا
سوال بعدی 👇👇👇👇
اینکه چرا من هر چقدر روی عزت نفس کار می کنم دوباره بحالت قبلی بر می گردم ؟؟؟؟
عزت نفس چیزی است که باید همیشه روی خودمون کار کنیم و مثل یک قرص نیست که یکبار بخوریم و برای همیشه عزت نفس و اعتماد بنفس مون بره بالا .. یعنی در واقع با مخالفت های افراد و یا تحقیر شدن توسط دیگران و یا شکست خوردن توی زندگی و یا نرسیدن به اهداف و خواسته هامون و یا مشاجره با افراد و یا مسیرمون و یا بخاطر یادآوری یک خاطره ی بد و یا به یادآوردن تحقیر ها و شکست ها براحتی عزت نفس مون مورد سوال قرار میگیره ..
آخ آخ استاد جان واقعا همینطوره یعنی یکی از اون چیزهایی که من همش دارم روی خودم کار میکنم در مورد ورشکستگی های مالی بود که قبلنا و قبل از آشنایی من با شماست .. هر چند میدونم که هر اتفاقی در زندگیم افتاد بدلیل همان باورهای محدود کننده و مخربی بود که داشتم و منو به زیر صفر کشوند و با اینکه این باور رو در وجودم ساختم ولی هر چند وقت یکبار با یک مشاجره با دخترم برای یادآوری های گذشته دوباره احساسم بد میشه و ذهنم هم میگه دیدی
چطور همه ی اموالتو از دست دادی … ببین خونه تو از دست دادی و الان خونه ها توی چند سال هزار برابر گرون تر شده .. دیدی همه ی ماشین ها تو از دست دادی و الان باید پیاده بری . دیدی باغ و کارخونه تو از دست دادی و الان مستاجر شدی و باید هر سال بفکر اضافه کردن پول پیش و اضافه شدن هزینه های اجاره بشی و خلاصه هزاران هزار افکار مخرب با این صحبت ها بوجود میاد …. هر چند فوری خودمو کنترل می کنم و به ذهنم یادآوری می کنم که اگر همینطوری در احساس بد به مدت طولانی باقی بمونم دوباره اتفاقات بد رو تجربه میکنم و برای همین فوری به نکات مثبت توجه میکنم و یا میام داخل سایت و روی باورهام کار می کنم. و بخودم یادآوری میکنم که همون خداییی که دستمو گرفت و منو هدایت کرد به این سایت برای همون تضادها بود پس من خیلی هم سود کردم و مطمعن هستم که اینبار بصورت ریشه ای و پایدار در مدار باورهای درست و مناسب هدایت می شوم به مسیر ها و
مدارهای بالاتر و بالاتر و قشنگتررررر .. چون فهمیدم که تمام اتفات زندگی ام رو باورهایم ساخته پس قطع به یقین همیشه سعی می کنم به چیزهای زیبا توجه کنم و به باورهای پول و درآمد و ثروت توجه کنم و همیشه باورهای فزاوانی رو بخودم یادآوری کنم با دیدن آپارتمان های زیاد و در هر واحد چقدر فرش و مبل و یخچال و فریزر و TV و لوازم صوتی و لوستر و لوازم آشپزخانه و اجاق گاز و پول و ثروت و طلا و کلی امکانات رفاهی و کلی روابط خوب خانواده ها و تعداد آدمهایی که در این خانه ها زندگی می کنند و شادی ها و غیره و غیره … وجود داره و ماشین ها و کلی زیبایی ها و درختان و جاده ها و خیابان ها و غیره رو میبینم و میشمورم 🤩🤔🤔 .. باور سازی در ذهن من همینطوری پر قدرت تر شده و اصلا به کمبود ها توجه نمی کنم به مسایل و مشکلات بظاهر بد سعی می کنم توجه نکنم و هر اتفاقی هم بیوفته برای من بچشم الخیر فی ماوقع نگاه میکنم و تمام تضادهایم را به چشم یک نقطه ی عطفی میبینم و بقول استاد عزیزم وقتی داری روی خودت کار میکنی هر اتفاقی را بچشم الخیر و ما فی وقع میبینیم واقعا چقدر دیدگاه هم نسبت به قبلنا عوض شده و همین دیدگاه جدید رو بارها و بارها تحسین کردم و با کار کردن روی افکارم باعث شده که بقول استاد بخودم بگم من باید ادامه بدم ادامه بدم و ادامه بدم … چون در زمان خودش درست میشه .. پس نتیجه می گیریم که اتفاقات باید مثل یک قرص قدرتمند کننده هر روز بخورد مغزمون بدهیم تا همواره باورمون بشه که مادام العمر روی تمام باورهامون کار کنیم و این یکی از بهترین راه ها و روش ها یی است که مهارت مون رو می توانیم در هر زمینه ای بالا ببریم و موفقیت های گذشته مون رو به یاد آوریم و بقول استاد موفقیت هامون رو در دفتری بنویسیم …. و من با دیدن این قسمت یاد گرفتم که موفقیت های کوچیک کوچیک روزانه ام رو در آخر دفتر اهدافم بنویسم و چقدر جالب شده برام . و دلم میخواد یک نمونه از یک موفقیت بظاهر کوچکم رو که برام درسی بزرگ داشت رو اینجا بنویسم .. ممکنه خنده تون بگیره ولی سریع اومدم داخل دفترم در انتهای ورق های دفتر اهدافم نوشتم . داستان رو مختصر می نویسم و صحبت رو کوتاه میکنم.
صبح با چرخ دستی خرید رفتم بازار روز که یک سری لوازم توی یخچالی رو خریداری کنم. وقتی داشتم توی مسیر پیاده روی میکردم یک همسایه جلوی پایم ایستاد و گفت شما رو برسونم گفتم .. نه . ممنون میخوام پیاده روی کنم .. بعد از اون دوباره یک خانم هم محله ای دیگر
برام ایستاد و گفت شما رو برسونم .🤔🙄 پیش خودم گفتم حتما یک خیری هست که دوبار پشت سر هم برام توقف میکنند …. خب سوار بشمم من .. خلاصه این خانم معلم بود و یک لطفی به من کرد و از خداوند تشکر کردم و گفتم که .. بهتر شد حداقل زودتر بر می گردم خونه و بکارام می رسم .. خلاصه جونم براتون بگه هه .. بعد از اینکه کلی خوشحال بودم و رسیدم خونه دیدم یک لاستیک چرخ دستیع خریدم نیست 😄 ... بخودم گفتم ای واااای . ( آخه این چرخ دستی رو برای خودم امسال هدیه خریدم ) و بقول معروف برای خودم نوشابه باز کردم 🤩 .. با خودم فکر می کردم که این لاستیک چرخ 🤔🙄
یا توی خیابان افتاده یا توی ماشین اون خانم معلم.. خلاصه با عجله دوباره مسیر رو بهوای پیدا کردن لاستیک برگشتم و تا بازار روز و داخل بازار روز همینطوری چشم به زمین دوختم و دنبالش می گشتم . البته مسیر م هم خلوت بود و. و با خودم یک حرفی رو بلند بلند
هی تکرار کردم چون داشتم باوری سازی مو درست میکردم… توی مسیر هی با خودم فیلم بازی می کردم و میگفتم … ع عع دیدی پیدات کردم مممم ..😄🤣 ای وای تو کجا بودییییی 😄🤣 خلاصه هی میگفتم هیچ چیزی در این دنیا گم نمی شود و همینطور با خودم حرف میزدم و تمرین باور سازی انجام میدادم .. بقول استاد .. زندگی یک بازیع .. خلاصه داستان اینطور شد که تا اونجا رفتم و موقع برگشتن برای خودم آهنگ شاد گذاشتممو احساس مو خوب نگه داشتم و بخودم میگفتم بلاخره پیدا میشی ولی خب همینطور که بر می گشتم هیچ آثاری ازش نمیدیدم تا اینکه رسیدم جلوی
خونه ولی پیدا نشددددد که نشد
…. دیگه داشتم نا امید میشدم مم تا اینکه رسیدم درب مجتمع و اومدم داخل محوطه همینطور چشم چشم می کردم .. یهو دیدم سرایدارمون جلوی درب لابی مجتمع رو داره جارو می کنه به دلم افتاد که ازش سوال کنم الهام و شهود و هدایت بهش گفتم .. آقا گل ممد شما لاستیک چرخ خرید منو اینوارا ندیدی ؟؟؟؟ با لهجع شیرین افغانی بهم گفت .. همون گرده که شکسته ( منظورش پاره شدن لاستیک بود ) 😃😄 با خوشحالی گفتم … آره آره خودشه … کجاست .؟؟؟ و داشتم دنبالش حرکت می کردم ولی بهم گفت تو نیا… من الان میرم برات میارم … 🙄😏انگار برق از چشام می بارید .. فکر کنم انداخته بود توی سطل زباله ولی دوست نداشت من بفهممم ..( واقعا انسان شریفی است و فهمیده ) خلاصه آب در کوزه و ما تشنه لبان می گشتیم 🤣🤣🤣 و با خوشحالی و خنده لاستیک پاره
شده ولی سالم بود رو برام آورد و منم کلی ذوق کردم و بهش گفتم اشکالی نداره پاره شده ی کاریش میکنم … و ازش کلی تشکر و قدردانی کردم خدایااااا شکرت🙏🙏🙏🙏👏👏 واین خدایا شکرت رو استاد ورد زبونم کرده 🤣😂😁🙏🙏🙏
دوستان این یکی از داستان های موفقیت کوچک من بود ولی منو بفکر فرو برد چون وقتی نشستم این موضوع رو نوشتم کلی برای نتایجش نکته برداری کردم. و کلی نکته های باور سازی رو در من تقویت و ایجاد کرد ..
یک . اینکه یک توفیق اجباری برای پیاده روی دوباره ام شد 🏃♀️🕴🏃♀️🏃♀️🏃♀️ کلی عرقم در اومد😅
دوم اینکه توجه ام به نکات ریز بیشتر شد . حتی اگر یک لاستیک کوچک چرخ دستی خرید باشد.
سوم اینکه.. جوینده یابنده است ( باور درست و مناسب )
چهارم.. اینکه آدم های خوب و بینظیر و دوست داشتنی و مهربون در دنیا فراوان هستش.( باور فراوانی
و باور روابط خوب ) همون همسایه ها و خانم معلم و سرایدار مهربون
چون من در مورد روابط یک باوری رو از استاد عزیزم نوشتم که هر روز توی دفتر ستاره قطبی و بعبارتی دفتر شکرگذاری روزانه ام می نویسم.. اینکه.. دنیا سرشار از مردمان بینظیر و نازنین و مهربان و صادق و فوق العاده دوست داشتنی است که از هر جهت به من کمک میکنند و چه جالب که بطور بدیهی در زندگی ام بطور آگاهانه تجربه کردم خداااااایاااا شکرت
چهارم اینکه .. من این باور سازی رو با شما دوستان به اشتراک بگذارم تا برامون یاد آوری شود که همه چی باوره ..
خُب این بود انشاء و داستان یک موفقیت کوچک اما بزرگ من برای باور سازی .. وقتی به این نکات ریز ریز توجه کنیم دیگر ذهن مون درگیر مسایل بیخودی نمیشه البته اگر همین تضاد رو بتونیم در مسیر درست نگه داریم یعنی با کنترل ذهن و درخواست هدایت به مسیرهایی درست و مناسب هدایت می شویم و
پنجمین نکته…👈🏻👈🏻👈🏻👇👇👇
اینکه با یادآوری همین یک مورد می تونم بخودم یادآوری کنم که باید احساس خوب داشته باشم برای اتفاقات خوب 👏👏👏👏 و با این کار رررررررر و تمرین عملی بخودم این موفقیت رو یادآوری میکنم که جهان موفقیت های بیشتری رو به من نشان دهد… ( قانون توجه) …. ششمین نکته 👇👇.. مهارت مو در باور سازی بیشتر کردم … خدااایااااا
.و نکته ی آخر اینکه ااخیر و ما فی وقع رو همیشه بیاد داشته باشم
خدایا شکرت و بهترینع بهترین موفقیت های روز افزون رو برای همه ی دوستان و استاد عزیزم و خانم شایسته ی جان جانان آرزومندم
خدایاااا شکرت برای تمام باورهای درست و مناسبی که در این سایت آموختم خدایاااا شکرت
خیلی کامنتتون جالب بود و چقدر از خاطره ای که تعریف کردید خوشم اومد. چه نکات زیبایی از توی یه اتفاق به ظاهر ساده کشیدید بیرون و این نشون میده چقدر خوب دارین رو خودتون کار میکنین. خلاصه که لذت بردم 🙂
سلام ب استادعزیزوخانوم شایسته دوست داشتنی سلام ب استادی ک واقعا پدر باورهای جدیدی هستی.
استاد خداروشکر ک ماشین دلخواهتون رو برا مسافرت گرفتین ،البته ک انگار خودمم با این فایل هایی ک روی سایت میذارین،با شما همرا هستم.یه لحظع خودمو اون صندلی عقب دیدم ک با شمام و کلا حواسم ب صحبتاتون نبود😄 اخه داشتم داخل ماشینو نگا میکردمو از هر ابشنش شکرگذاری میکردم.
واقعا دمتون گرم استاد ،شما تغییری در باور عضله سازی اوردین ک قرن هاست با پرخوری با خفه کردن معده از غذاهای مختلف ،طرف میخاد ب اون بدن ایده الش برسه.
استاد باورتون میشه من همیشه دلم میخاست کم غذا بخورم و عضله بدست بیارم.واقعا حسم از زیاد غذا خوردنو ۵ وعده غذا در روز خوب نبود،سنگین میشدم .چقد ب خودم فشار میاوردم.فقد منتظر این بودم یکی بیاد و این باور غلط رو بیان کنه.واقعا از معدم از دستگاه گوارش بدنم ک این همه بهش فشار اوردم عذر خاهم ،چقد بدنم با من صحبت میکردو من بهش توجه نمیکردم.ازتون ممنونم استاد بخاطر این سبک زندگی جدبد.این باورهای جدید.ممنونم ازتون ک این همه زحمت میکشین و فرع رو از اصل در میارین.و اوتو ب اشتراک میذارین.چقد بحث عزت نفس منم با همین باور بهتر شدهبیشتر ب خودم ایمان اوردم ک احساس من،بدن من با من در تماسه ،حرف میزنه،کافیه بهش گوش بدم،خوشحالم ک بدنم باهام در تماسه،و از شما ممنونم ک کاری کردین ک این اعتماد ب خودم ،ب درونم بیشتر بشه.
استاد عجب جمله ای درمورد قانون گفتین.این یه سیستمه. خداوند سیستمه ک اتفاقات بر اساس باورهای ما رخ میده،چیزیک از پیش فرستادیم،و خداوند ب ما ظلم نمیکنه. و این قانون عدالت ترین قانونه. ن ب ادم نمیگه.ظلم نمیکنه چیزی رو ک میگی بهت میده.کافیه ب این قانون ایمان بیاری.هر روز در تلاشم قانون رو بهتر بفهمم، ک این انرژی ما رو احاطه کرده،همه جا هست ،هر اتفاقی ک میفته خودمون خلقش کردیم.
ادم زمانی ب نتیجه میرسه ک قانون رو واقعا بپذیره.این سیستمی بودن جهان رو بپذیره.
استاد من رفتم ایه رو نگا کردم اونجا اَن تُحِبُّوا بودش.
دیدگاه ما ب اتفاقات ک واقعا خیری در این نهفتست انرژی رو بر اساس احساسمون ب واقعیت تبدیل میکنه.
این توجه نکردن ب ناخواسته ها رو ممنونم ک یاداوری کردین استاد.
ازتون قدر دانم استاد ان شالله ک تو این سفر خیلی باورهای عالی در خودمون پرورش میدم ک باعث کسب رشد زندگی شخصیمون میشه.تا اخر تو این سفر همراهت هستم استاد.بی صبرانه منتظر فایل اعجاب انگیر از مصاحبه با استاد هستم. دوستون دارم
اون اوایل که این جمله را شنیدم به چشم یه جمله قشنگ بهش نگاه کردم
اما الان خیلی بهتر درک میکنم چرا کفه ی ترازو که عزت نفس روشه با اختلاف سنگین تره
الان خیلی خوب درک میکنم که عزت نفس عاملی هست که شما را تا دم در خونه ی خوشبختی میبره اما توی خونه خوشبختی نمیبره
باور های دیگه هستند که ما را وارد خانه خوشبختی میکنند
عملا تا عزت نفس نباشد هیچ چیز نیست
عزت نفس این نیست که گوشه ای بشینی و با خود تکرار کنی من ارزشمندم
بلکه
عزت نفس واقعی یعنی وارد میدان عمل شدن
عزت نفس واقعی یعنی
اگر من قانون سلامتی را رعایت کنم و صورتم لاغر بشه و بقیه با صورت لاغر من حال نکنند این مشکل بقیه ست و چیزی از ارزش های من کم نمیکنه
عزت نفس واقعی یعنی
وقتی تصمیمی میگیرم که با تمام وجود به درستی آن مطمئنم اما بقیه با آن مخالفت میکنند، باور داشته باشم این مشکل بقیه ست نه مشکل من!
عزت نفس واقعی یعنی
من برای خودم اصول، چهارچوب و خط قرمز هایی داشته باشم که با تمام وجود به درستی آنها ایمان دارم و اگر کسی پاگذاشت روی اصول و خط قرمز های من آنقدر خودم را ارزشمند بدونم و شهامت داشته باشم که استخوان پایش را قلم کنم …
عزت نفس واقعی یعنی
من برای خود و اعتقادات ارزش قائلم و برای اثبات خودم و اعتقادات ام با کسی بحث نمیکنم …
عزت نفس واقعی یعنی
من خودم و وجودم را آنقدر ارزشمند ببینم که از لحاظ مالی برای خود هزینه کنم و در کلاس های مورد علاقه ام شرکت کنم!
عزت نفس واقعی یعنی
من برای بدن و سلامت خودم ارزش قائل باشم، باشگاه برم و هر بار که جلوی آیینه میرم به چشم های خود نگاه کنم و به خود افتخار کنم
عزت نفس واقعی یعنی
باور به اینکه من به خدایی وصلم که همه جواب ها را میداند و عاشقانه من را هدایت میکند اما به شرط برداشتن قدم اول
عزت نفس واقعی یعنی
آنقدر وجودم و زمانی که خدا در اختیارم قرار داده است را با ارزش بدونم که به جز ثروت سازی در شغل مورد علاقه ام، به شغل دیگری راضی نباشم
عزت نفس واقعی یعنی
بپذیرم که من انسانم و انسان حتمی الخطاست. بپذیرم که گاهی ممکنه اشتباه کنم و گاهی ممکنه از مسیر درست خارج بشم و همه اینها جزئی از من هستند. و باور داشته باشم که در هر شرایطی که هستم با توجه به نکات مثبت خیلی خیلی زود میتونم به مدار های با کیفیت برسم
عزت نفس واقعی یعنی
من برای اعصاب و روانم ارزش قائلم. هر چیزی را نمیشنوم، هرچیزی را نمیبینم و با هرکسی همکلام نمیشوم. من باید شهامت حذف کردن آدم های نامناسب را داشته باشم
عزت نفس واقعی یعنی
من آدمها را فارغ از عملکرد شون عاشقانه دوست داشته باشم و آنها را تکه ای از خدا ببینم.
عزت نفس واقعی یعنی
توانایی ساده گرفتن کار ها بر خود و بر دیگران! یعنی انتظار نداشته باشم که یک شبه یک مهارت را حرفه ای یاد بگیرم
عزت نفس واقعی یعنی
همه چیز
عزت نفس واقعی که موجب رشد شما میشود در عمل ساخته میشود، نه در توهمات ذهنی!!
چطور به عمل های مناسب هدایت میشویم؟ وقتی باور ها به اندازه کافی تثبیت و تکرار شوند تبدیل میشوند به عمل، و عمل شما تبدیل خواهد شد به نتیجه ملموس
وظیفه خودم میدونم از شما عزیزان بابت اشتراک گذاری مطالب مفید و ارزشمند قدر دانی کنم.
من کارشناسی اتاق عمل دارم, اما چون از 18سالگی به کم شنواییم پی بردم اواخر دوران دانشگاه خیلی اذیت شدم (فقط تمرکزم روی نقاط منفی بود)وتا دوسال سرکار نرفتم …اما بعداز دوسال به لطف الله و کمک دوتا از دوستانم سر کار رفتم خدا روشکر ترس هام کم کم بر طرف شد الان استخدام شدم و کلی روی ایمان و اعتماد بنفسم تأثیر مثبت گذاشته. (چون اگر سرکار نمیرفتم یه کاری رو شروع کرده بودم که نیمه تمام بود).
و این مورد پاشنه آشیل من بوده اما حالا کم رنگ تر شده و امیدوارم که بتونم تا سر حد ممکن کم رنگ و بی اثرش کنم.ان شا الله
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم
تحسین میکنم در ابتدا اندام فوقالعادتون رو پوست شفاف و زیباتون رو که چهرتون رو زیباتر کرده و البته سلامتی و انرژی فوقالعاده ای رو که دارید تحسین میکنم این تراک فورد رو که چقدر برازندتونه و کاملا راحتی صندلیهای ماشین رو از تو تصاویر هم میشه حس کرد و تحسین میکنم اینهمه سرسبزی درختهای کنار جاده رو و هوای بهاری که میشد از پوشش زیبای شما لطافت هوا رو درک کرد
بیست و دو قسمت فایل مصاحبه با استاد که رو سایت هست فوقالعاده زیباست و چقدر سوالهای و جوابهای عالی در اون فایلها هست که بااارها دیدمش و هر بار آگاهی جدیدی رو با بالاتر رفتن مدارم درک میکنم و حالا ادامه این فایلها که استاد با توکل به خدا به جوابهای عالی هدایت شدند
دوره قانون سلامتی برای چه افرادی مناسب هست؟ توضیحات کاملی رو استاد جان در این چهار فایل معرفی دوره قانون سلامتی دادید که به صورت فایل هدیه رو سایت هست و توضیحاتی که در متن دوره قانون سلامتی نوشته شده کامل و دقیق هست و دسترسی به این فایلهای هدیه خیلی راحت هست از نظر من که این دوره برای همه افراد لازم هست چون هم به شناخت کامل سیستم بدن و نحوه سازوکار بدن می رسیم و هم این دوره یه سبک تغذیه ای درست رو برای تمام عمر معرفی میکنه که هم سلامتی و هم انرژی جسمانی هم زیبایی اندام و هم طول عمر بیشتر توأم با سلامتی رو به همراه داره و من عااااشق این دوره ارزشمندم که جزو خواسته هام هرروز می نویسم و از خداوند خواستم که این دوره ارزشمند قانون سلامتی رو در بهترین زمان برام تهیه کنه
چرا هرچقدر رو دوره عزت نفس کار میکنم.بعد از یه مدت به حالت قبلی برمیگردم؟ کار کردن رو عزت نفس باید جزو برنامه همیشگیمون باشه چون عزت نفس با هر بار شکست یا نرسیدن به اهداف ،مشاجره ،تحقیر، با یادآوری خاطرات بد، با شنیدن یه سری نظرات بد در موردمون،بت کردن افراد و……. میتونه متزلزل بشه اعتماد به نفس رو یه موج سینوسی به صورت شناور هست و هیچ وقت تو این زمینه خیلی عالی نمیشیم بلکه با هربار کار کردن می تونیم بهتر بشیم و باید همیشه رو این دوره کار کنیم و کار کردن رو یه سری موضوعات مرتبط با این دوره میتونه تو روند بهبود عزت نفس کمک کنه از جمله ۱ بالا بردن مهارتها در زمینه کار مورد علاقمون ۲ پیشرفتهای گذشته رو همیشه یادآوری کنیم و تو دفترمون بنویسیم این خیلی کمک میکنه توانایهامون رو به یاد بیاریم و این موضوع به بالاتر رفتن عزت نفس کمک میکنه ۳_ دوره ارزشمند عشق و مودت کار کردن روی روابط کمک میکنه ما در روابط با دوستان ،همکاران ،خانواده ، همسر روابط بهتری رو تجربه کنیم که میتونه این روابط بهتر به بالاتر رفتن عزت نفس هم کمک کنه . اگر همه موفقیتهای فردی رو در یک کفه ترازو بزاریم و در کفه دیگه ترازو عزت نفس رو بزاریم کفه عزت نفس به مراتب سنگینتر هست و این جمله نشون میده چقدر کار کردن رو این دوره بالابردن عزت نفس و خودباوری و باور لیاقت و….. به موفقیتهای بیشتر منجر میشه
در دوره قانون سلامتی برای ساختن اندام متناسب و فوقالعاده نیاز به ورزش و بدنسازی هست ؟ استاد از تضادی که با باشگاه رفتن در سن هفده سالگی داشتید و انجام اون حرکات سنگین بدون رعایت قانون تکامل ایجاد کرد شما رو از ورزش سخت تو باشگاه فراری کرد و در حال حاضر با شناخت قانون عضله سازی و هورمونهای بدن با کمترین تایم ورزش حرکات ساده کششی و شنا رفتن رو زمین و وزنه زدن در بیست دقیقه هر دور روز یکبار این عضلات زیبا رو ساختید چربی های اضافه حذف شده خوردن یک وعده غذایی مناسب و مورد نیاز بدن در روز بدون هیچ میان وعده ای خیلی راحت و ساده ولذت بخش و طبیعی به این اندام زیبا و متناسب رسیدید و البته این روند ادامه داره و بهتر بهتر هم می شید برخلاف آنچه که ما در مورد عضله سازی شنیده بودید که چه مراحل سختی رو با ورزش سنگین و وعده های متعدد غذایی باید ایجاد میشد این دوره ارزشمند برامون به راحتی نتایج عالی رو میاره و همون جور که مریم جانم هم با تجربه هایی که در گذشته با ورزش کردن طی شش، هفت سال نتونستند به عضله دلخواهشون برسند اما با این دوره با ورزش کمتر و البته با تغذیه مناسب عضلات دلخواهشون که همیشه آرزوشون بود به ساده گی همراه با قدرت بدنی مناسب و اندام مناسب رسیدند بازم مجددا این اندام زیبا و متناسب و فوقالعاده و سلامتی و انرژی فوقالعاده تون رو تحسین میکنم
خداوند به شکل اتفاقات خوب وارد زندگی میشود آیا به شکل اتفاقات بد هم وارد زندگی می شود؟ خداوند به شکل اتفاقات خوب یا بد وارد زندگی ما نمیشه ما با نگاه خودمون به اتفاقات برچسب خوب یا بد میزنیم
حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.
تو تصویر بزرگتر وقتی به روند اتفاقاتی که تو زندگی میافته و نتایجی که ایجاد میکنه میتونیم متوجه بشیم در چه مداری هستیم چه باورهایی داریم؟ کانون توجه ما به چه چیزی هست؟ چه افکاری داریم که این اتفاقات با نتایجی متفاوت خوب و یا بد رو تجربه میکنیم اگر به درک درستی از شناخت سیستم این جهان هستی برسیم که استاد در کتاب ارزشمند چگونه فکر خدا رو بخوانیم خیلی عالی در مورد این سیستم هوشمند توضیح دادند که چطوری همه اتفاقات زندگی ما همون جور که بارها در قرآن گفته شده بما قدمت ایدیهم ،بما کانوا یعلمون ،بما کسبت ایدیهم هست و خداوند به کسی ظلم نمی کنه کسی که فرکانس غالبش عصبانیت ،خشم ،ترس و غم و نگرانی هست که به خاطر باورهای محدود کننده و نادرستش و کنترل نکردن ورودیهای ذهنش هست اتفاقات بد رو تجربه میکنه کسی که فرکانس غالبش امید و توکل و اعتماد به خداوند هست احساس خوبی رو با باورهای قدرتمند کننده داره و ورودیهای ذهنش رو کنترل میکنه از ناخواسته ها اعراض میکنه بی توجهی میکنه به نکات مثبت هر موضوعی توجه میکنه اتفاقات خوب رو تجربه میکنه در اتفاقات به ظاهر بد با تغییر زاویه دیدش با کنترل ذهن و حفظ آرامش و توجه نکردن به صحبتهای منفی میشه از اون اتفاق به ظاهر بد با طی کردن روندش نهایتا به اتفاقات فوقالعاده رسیدید
استاد و مریم جانم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
سلام می کنم ، به همه ی دوستان عزیزم امروز ۲۰ فروردین ماه هست من امتحان داشتم ، اونم امتحان دین و زندگی که بعد از آشنایی با مباحث استاد ، دیگه همیشه این درسو من نمره بالا می گیرم و درصد بالا می زنم. 🤣🤣
من الان مدت هاست که یک سبک زندگی فوق العاده ای رو برای خودم دارم ، که خیلی به لطف خدا نسبت به قبل راضی هستم ، در ضمن من دوره ی سلامتی رو نخریدم ، فقط از فایل های رایگان استاد یکسری مسائل رو درک کردم .
من تقریبا هروز ۵تا۱۰ دقیقه ورزش می کنم اونم به قول استاد به روش ساده با طناب و …
من الان مدت هاست ، که شیرنی و شکلات و کیک و بستنی که قبلا خیلی می خوردم رو ۹۰ درصدشون رو حذف کردم چون من در سن بلوغ هستم وبا یک پزشکی مشورت گرفتم ، گفت این مواد، هورمون هاتو بهم می ریزه البته برای این کار ذهنمو شرطی کردم که بدم بیاد از مواد شیرینی ،و حالا نمیگم اصلا نمی خورم ولی بشدت کم می خورم .
اصل بعدی که ایجاد کردم اینکه من قبلا با غذا نوشیدنی می خوردم، ولی فهمیدم اشتباه و به کل حذف کردم و ……..
خلاصه من ازسبک زندگی دارم خیلی راضی هستم ،خیلی پرانرژی تر هستم و بی نهایت نسبت به قبل لذت می برم .
مورد بعدی راجب عزت نفس و اعتماد بنفس هست ، که من بعد از آشنایی با استاد بی نهایت از قبل بهتر شدم، امسال من تو مدرسه چندین با در یک جمع با وجود معلم اومدم و صحبت کردم..
تمرین اگهی بازرگانی رو چندین بار انجام دادم .
و چندین بار رفتم برای خرید ملک در بنگاه و نشستم و کلی صحبت کردمو قیمت گرفتم.
همین امروز هم که جدیدا یک خواسته ی جدید در من متولد شده ( لب تاپ )امروز رفتم تو یک مغازه و زیرو رو کردم مغازرو، و کلی با لپ تاپ ها کار کردم و قیمت گرفتم و ….
در روابط من بازم خیلی ،خیلی بهترشدم ، خیلی دوستان من بیشتر منو دوست دارند ، خیلی انسان ها به من احترام می گذارند ، خیلی انسان دوست داشتنی هستم به گواه و حرف های دوستانم .
دربارهی اتفاقات خوب که استاد شعبانعلی با استاد عباسمنش در بارهی قانون جذب صحبت می کردند ، استاد شعبانعلی می گفت::یک اتفاق به خودی خود معنا نداره ، اتفاقات معنا ندارند ، نگرش و دیدگاهی که ما به اتفاق داریم نتایج رو خلق می کنند.
و من خیلی این جمله از استاد رو تکرار می کنم ،که من همه چیز هستم ، من عامل خوشبختی ، من عامل بدبختی ، من عامل همه ی زندگی خودم هستم ،نه خدا و دولت و پدر و مادر.
به نام خداوند بخشاینده مهربان
سلام و درود امیدوارم حالتون عالی باشه
ذهنم میگفت کامنت ننویس مرتبط نیست اما گفتم برای خودم ارزشمنده و حتما باید بنویسم
موضوع ازین قراره که امروز سه ونیم صبح از خواب بیدار شدم کمی کامنت خوندم میخاستم بخابم که خوابم نبرد گام جدید رو گوش کردم مشغول نوشتن شدم و کارهای روزمره انجام دادم، بعد از خوردن صبحانه با اینکه خیلی خوابم میومد ،حسی بهم میگفت آماده شو برو بازار برو یکم پیاده روی کن،یه مقاومتی داشتم چون واقعا خوابم میومد اما در نهایت تسلیم خداوند شدم چون حسه بیخیالم نمیشد (: از نظر ذهنم اینکار خیلی غیر منطقی بود چون باید به خودم اهمیت میدادم باید میخابیدم یعنی در حدی خوابم میومد اگه سرم میذاشتم رو بالشت جیک ثانیه خوابم میبرد.
گفتم باشه عیبی نداره به قصد لذت بردن از امروزم میرم بازار پاساژگردی و … قدم میزنم شاید ایده الهامی در کاره!
تو بازار هیچ هدفی نداشتمو هیچ ایده ای در کار نبود! ولی بهم میگفت فعلا ادامه بده خونه نرو، از صبح تا بعدازظهر بیرون بودم ساعت دو ظهر بود دوتا چایی گرفتمو تو پارک خوردم بعدش خواستم به دوست قدیمیم زنگ بزنم ولی نشد گفتم اوکی قرار نیست ازش خبر داشته باشم اصراری نیست.
دیگه راه افتادم سمت خونه تو راه نجوا داشتم میگفت ببین هیچ ایده ای نبود هیچ حس خاصیم نداشتی اصلا لذت نبردی کاش خونه میموندی دوره گوش میدادی کاش میخوابیدی ،ببین چقدر خسته شدی قیافت داد میزنه خوابت میاد الان از شدت بیخوابی بیهوش میشی ، ببین همیشه هم نباید به حست گوش بدی و…. !
نجواها خیلی زیاد بود خاموششون کردم ،تو راه به آسمون آبی و آفتابی که مستقیم به صورتم میخورد توجه کردم به راحتی رفت و آمدم توجه کردم به تغییرات آب و هوا توجه کردم که برف بود و بعدش سریع آفتاب گرم دلچسب برفارو آب کرده دیگه هر چیزی که ذهنمو رام میکرد.
رسیدم خونه و مشغول انجام کارام بودم که بخابم، خواهرم گفت ««خاله و پسرخاله اومدن اینجا و بلافاصله از محضر طلاق اومده بودن پسرخاله زنشو طلاق داده وخیلی حالش بد بود چون زنش کلاهبرداره از آب دراومده و…،پیش پای تو رفتن!!!!»» خواهرم در همین حدشو بهم گفت ولی اونها برای مادرم و خواهرم تمام قضایا رو تعریف کرده بودن.
استغفرالله ربی و اتوب الیه
متوجه شدم چرا حسم نذاشته تو خونه بمونم با اینکه از بی خوابی هلاک بودم و منطقیش این بود بخوابم و به خودم ارزش بدم
اما چون خواب سبکی دارم و با کوچیکترین صدایی بیدار میشم ،قطعا با اومدن خاله و پسرش بیدار میشدم وبقیه ماجرا…..
شاید میتونستم ایرپاد بذارمو حواسمو پرت کنم ولی فضا کاملا جو سنگینی داشته و بهرحال دیدن حالِ بد خاله و پسرش تمرکز منو میگرفته
خداجونم ممنونم مدتهاست شرایطی برام پیش میاد وقتی قراره جو منفی و غمناک بشه کلا از محیط خارجم، خدا منو میبره بیرون و بهم اجازه نمیده تو اون محیط باشم .ذهن عزیزم ببین نجواهات بیخودی بودن
الله اکبر
و اما حالا که این خبرو از زبون خواهرم شنیدم نه تغییری در حسم ایجاد شد و نه تمرکزم گرفته شد فقط گفتم حتما خیره.
خداجونم شکرت چقدر خوبه دل به دلت میدم و تو برنامه ریز زندگیمی
خداکمکم کن در موارد بیشتری بهت دل بدم تسلیمت باشم.
سلام نجمه جان
اتفاقا کامنتت خیلی عالی بود و ارزشمند.
برای من که دارم روی این باور کنم میکنم که خدا با من حرف میزنم و من رو راهنمایی میکنه،
احتمالا شما از خدا خواسته بودید که من رو توی محیط مثبت قرار بده،
و خدا هم که جز چشم چیزی نمیگه….
من از کامنتت متوجه شدم که خدا فقط در زمینه مشکلات با ما حرف نمیزنه که حل کنه،
بلکه اگر میحط آروم بخوایی خدا باهات حرف میزنم و محیط آروم رو بهت هدایت میکنه،
اگر جنسی میخوای بیا با خدا باهات حرف میزنم و چه تو قلبت چه تو زبون بنده خاش چه توی نشونه هاش، و تو رو راهنمایی میکنع
خدا رو سپاس.
موفق باشید نجمه جان
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.
درود خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانوم شایسته محترم و عزیز.
درود خدمت همه دوستان همفرکانسی و عزیز.
گام نوزدهم .
《کلیدهایی برای خودشناسی و رشد ظرف درونی》
چگونه پاشنه های آشیل خود را بشناسم و روی بهبود آنها کار کنم؟ ( منظور از پاشنه آشیل، نقطه ضعف شخصیتی است که بیشترین ضربه ها از آن نقطه به زندگی ما وارد می شود)
بزرگترین پاشنه آشیل که من از بچگی داشتم کم رو بودنم بود که بشدت اذیتم میکرد این ضعف شخصیتی تا 17 سالگی با من بود و هرچه بیشتر میگذشت بیشتر میفهمیدم چقد این موضوع منو محدود میکنه و نمیتونم از پس کارها و زندگی بر بیام و چقد توی روابط با مردم ناتوان بودم بعد کم کم شروع کردم به تغییر این ضعف همونجوری که کم کم این ضعف در من شکل گرفته بود کم کم توی چندین سال طول کشید تا بشدت کمرنگ شد .
هر چقد که این ضعف رو کم میکردم از اون طرف رفتارهای متضاد رو با اون انجام میدادم تا جایی که یهو بخودم اومدم دیدم چقد تغییر کردم و هر مسئله ای توی جامعه و ارتباطاتم داشتم با پا گذاشتن روی این خصلت نامناسب اون رو حل کردم . این که استاد میگن باورهای محدود کننده از بین نمیروند و کمرنگ میشوند و همیشه باید روی اونها کار کنیم واقعاً درسته چون من الان که 39 سالمه یه جاهایی توی یه مسائلی هنوز اون ضعف نَمُرده و یه تلاشی میکنه درسته که من پا روی اون ضعف میذارم برای انجام کارها و یه سری ارتباطات، اما اون انگار آتیش زیر خاکستره و منتظره که بهش بها بدی دوباره میاد بالا نه به شکل کمرویی بلکه مثل یه ترمز یا دست انداز یا مانع که میخواد باعث توقف بشه ، برای جلوگیری از رشدش باید بخودم انگیزه بدم و با حرفها و گفتگوهای ذهنی مثبت آب بریزم و خاموشش کنم با دیدن این فایل بیشتر متوجه شدم که اگه رشد و پیشرفتم به اندازه میزان کارهایی که انجام دادم نبوده دلیلش این بوده که با وجود این ترمز نتونستم مهارتهام رو توی جامعه ارائه بدم .
نقاط قوت خیلی زیادی هم دارم توی کار خودم که باغ ویلا سازیه مهارتم به اندازه هستش که توی کاشت نهال و پرورش اون بسیار مهارت دارم توی طراحی و فضا سازی هم به اندازه ی خوبی مهارت دارم که جا داره بازم بهبود بدم ایده های خوبی دارم و ازشون استفاده میکنم ، یعنی وقتی یه ایده ی خامی میاد یکم تغییرش میدم بهش بال و پر میدم و یکی دو روزه انجامش میدم . یه سری ایده ها هم با دیدن فایلهای با کیفیت استاد ازشون الهام میگیرم .توی ساخت ویلا هم از صفر تا صد یه ویلای معمولی رو خودم مهارت رو دارم که تنهایی انجام بدم و الان دارم انجام میدم، اما برای ساخت یه ویلای با کیفیت و عالی و لاکچری اگه بخوام خودم تنهایی انجام بدم خب باید مهارت کسب کنم اما اگه بخوام از نیروی متخصص استفاده کنم میتونم انجام بدم و از پس مدیریت کار برمیام اینها نقاط قوت توی کار خودمه از نظر ارتباطات و بیان کردن مهارت و آگاهی هام در مورد کارهایی که بلدم هم توی جایگاه خوبی هستم. اما بعضی وقتها اون پاشنه آشیل مثل یه مانع از شروع کردن منعم میکنه و باعث حرکت نکردن میشه . اونجاست که باید روی نقاط قوتم کار کنم و بخودم انگیزه بدم از دستاوردهام بخودم بگم تا سوخت بشه برای حرکت کردن .
هرجا پیشرفتی داشتم و بهبودی ایجاد شده بخاطر پا گذاشتن روی این ضعف بوده . خدارو شکر الان نسبت به دوران نوجوانی هزار برابر بهتر شدم و دیگه اصلاً ربطی به اون شخصیت گذشته ندارم .
قدرتمندکننده ترین باوری که به شما در زمینه موفقیت مالی کمک کرده، چه باوری بوده است؟
توی این سوال برای من به جای موفقیت مالی الان باید بگم بهبود وضعیت مالی بهبود وضعیت آزادی مکانی و زمانی . قدرتمند ترین برای من این جمله بوده که دوازده سال پیش که میخواستم از کارگری خارج بشم و برای خودم کار کنم همش به خودم میگفتم این خداونده که روزی دهنده س برای خداوند فرقی نمیکنه که من چه شغلی داشته باشم خداوند رزق منو میده پس چرا برا خودم کار نکنم و از وقتم و انرژیم برای موفقیت دیگران استفاده کنم . با این طرز تفکر، من از اون وضعیت سخت کاری خارج شدم و هر روز آرام آرام توی تمام ضمینه ها رشد کردم . تا جایی که عضو خانواده صمیمی استاد عباسمنش شدم .
بنظر من انسانهایی که خداوند مهر جهالت رو از روی قلبشون برمیداره و به نعمت آگاهی از قوانین جهان مسلحشون میکنه و توی این مدار آگاهی ، سعادت در دنیا و آخرت قرار میگیرند که از دسته اکثریت خارج میشوند کسانی هستند که توی فطرتشون باورهای بهتری نسبت به بقیه از خداوند دارند و در مسیر توحید حرکتی کرده اند مثل تمام افرادی که توی سایت هستند اما مدار هر کدوم از ما متفاوته چون نتیجه های دوستان هم متفاوته .
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید .
با سپاس از خانوم شایسته عزیز و استاد عباسمنش عزیز و گروه تحقیقاتی عباسمنش.
سلام دوستان عزیزم
سپاس خداوند سبحان که مرابا قوانین کیهانی و زندگز آشنا کرو و مرا جزو ۱ درصد افرادی قرار داد که آگاهانه زندگی و آینده خودم رو خلق کنم
واقعا این مصاحبه با استاد خیلی بمن کمک کرده و چراغی بوده در دل تاریکی که خودم با باورهای غلط و اشتباهی که از اطرافیان به ارث برده بودم
خیلی از ما مدتی که روی خودمون کار میکنیم چه از بعد ثروت و روابط و حتی عزت نفس و سایر چیزهایی که که برامون مهم هستن و حزوی از باور قبلیمون بودند
کمی پیشرفت میکنیم فک میکنیم دیگ تمومه من قوی شدم و نیازی نیس روی خودم و باورام کار کنم
مخصوصا “عزت نفس” که بقول استاد پاشنه آشیل من هست که همیشه باید روی خودم کار کنم
وقتی گوش دادن به فایلهی استاد و تمرین کردن رو ول کردم وبخودم مغرور شدم که دیگ همه چی اوکی هست؛ یدفه میبینم دارم برمیگردم به همون افشین قبلی
اما وقتی خودمو پیدا میکنم که با ی اتفاق به ظهر بد باز عزت نفسمو از دست دادم با توجه به تمریناتی مثله
۱.مهارت های مورد علاقمون رو بالا ببریم و تو اون زمینه خیلی قوی بشیم میبینم عزت نفسم برمیگرده و باید همیشه تو زمینه ای که قوی هستم باید قویتر و آبدیت باشم
۲.موفقیت های گذشتمون رو بیاد بیاریم یا پیشرفت هامون رو در همه زمینه ها به خودمون یاداوری کنیم که یادم باشه من چه قدرت ها و توانایی هایی دارن که منو از بقیه ام که ضعیف بودم بالا تر برده
۳. یکی از مهم ترین چیزای مرتبط با عزت نفس
در بحث روابطه که وقتی رابطمون با نزدیکان و همکاران و حتی غریبه ها عالی باشه و روی خودمون کار کنیم میبنم خودمو باور دارم
چون وقتی با همه روابطمون خوب بشه باز کمک میکنه عزت نفسمون بالا بره پس میبینم عزت نفس یعنی همه چی
به قول اشتاد عباسمنش
تمام عوامل موفقیت در مقایسه با عزت نفس در کفه ترازو خیلی سبک تر است و عزت نفس بارها و بارها سنگین تر و پررنگ تر از سایر عوامل در موفقیت هست
وقتی عزت نفس ، خودباوری ، احساس لیاقتم رو در دوره عزت نفس تقویت میکنم از همه ۹وانب پیشرفت میکنم
حال ی گریزی بزنیم به دوره سلامت:
تعریف سازمان جهانی آمریکا از فیت بودن:
اولا
اگر در وضعیت قلبی عروقی مناسبی باشید
به این صورت که تمرینات استقامتی و مقاومتی هوازی توانایی قلب ریه های شما د تامین اکسیژن در طول فعالیت بدنی پایدار باشه
دوما
استقامت و قدرت عظلانی داشته باشید به این معنی که نیروی کافی برا انجام فعالیت ها بدون خستگی رو داشته باشیم
سوما
ترکیب بدن سالم داشته باشیم که با مقدار نسبط چربی بدن ، ماهیچه ، توده استخوانی و انعطاف پذیری تعیین میشه
تعریفى که توى متن بالا خوندید نظر من درمورد فیت بودن من نیس. نظر عمه خانوم یا محمود آقا هم نیس. درحقیقت تعریفى هست که سازمان بهداشت و خدمات انسانى ایالات متحده درمورد فیت بودن ارائه داده. و همینطور که میبینید خیلى فراتر از تعاریفى هست که تو جامعه درمورد فیت بودن عنوان میشه!
تعاریفى مثل من فیت هستم چون سایز شلوار جینم مدیوم هست و من فیت هستم چون سیکس پک دارم و یا حتى فراتر ازون من فیت هستم چون ماراتن میدوم و یا من فیت هستم چون ۵٠ کیلو ددلیفت میزنم!
حال از دید من که یک مربی و قهرمان رشته های مختلف بدنسازی در سطح کشور هستم:
اگه میخواید فیت بودن خودتون رو ارزیابى کنید به پنج تا مورد زیر عمیقا فکر کنید و پیش خودتون یه دودوتا چهارتا بکنید.
مورداول: ترکیب بدنى شما (بادى کامپوزیشن). چندکیلو هستید و توى این عدد سهم چربى و عضله چقدره؟ بادى کامپوزیشن ارزیابى دقیق ترى هست نسبت به عدد ترازو یا عدد بى ام آى
اگه خانومى ٧٠ کیلویى هستى که درصد چربى بدنت کمتر از ٪١٢ و بیشتر از ٪٣٠ نیست شما امتیاز این قسمت رو بدست اوردى و برو مورد بعدى (کسی نگرفته خودش گوگل کنه😁).
مورد دوم: وضعیت قلب و عروقتون! دوقدم راه میرى هن هن میکنى؟ اتوبوس داره میره و جا موندى و نمیتونى بدویى که بهش برسى؟ اگه برسى قلبت اومده تو دهنت تاپ تاپ میکنه؟ اگه تو این وضعیت هستى باید رو قلب و عروق کارکنى.
مورد سوم استقامت عضلانى است. یعنى توانایى عضله یا گروهى از عضلات براى ادامه ى عملکرد در زمانى طولانى بدون اینکه خسته بشه! مثلا با عمه خانوم رفتى خرید. میتونى پاکت خرید تا خونه بیارى؟ یا اینکه مثلا میتونى طولانى پیاده روى کنى یا اینکه یک کیلومتر مسافت برات خیلى زیاده!
موردچهارم قدرت عضلانى هست. وقتى که نمیتونى بچه ات رو از رو زمین بلند کنى و یا وقتى که نمیتونى چمدونت رو بزارى بالاى سرت قسمت مخصوص چمدون ها توى هواپیما! و یا همیشه باید از بقیه کمک بگیرى که غذاسازو از کابینت برات بیاره؟
و مورد آخر انعطاف هست. انعطاف خوب به حفظ عضلات شما کمک میکنه و احتمال آسیب رو کمتر میکنه. ده تا پانزده دقیقه کششى بعد از تمرین خیلى جوابگو هست! انعطاف تو زندگى خیلى وقتا لازمه! دیگه بازش نمیکنم 😬
امیدوارم تونسته باشم که ذهنتون رو از باشگاه بیرون بکشم و فیت بودن رو توى زندگى روزمره اتون بگنجونم! حالا کى فیته؟ اونى که دوبنده پوشیده و عضلات زیباش رو نمایش میده شاید فقط دومورد از پنج مورد رو داشته باشه! 😊
و اما مهم ترین نکته ‼️
هرکس باید بهترین فیت خودش باشه! هیچ مرجعى براى هیچ کس وجود نداره! مرجع، دیروز شما در مقابل امروز شماست.
عظله سازی که تخصص منه یک رونده و بنظر من یک سبک زندگی هست
خیلیا مثل من عادت دارن همیشه روی عظلاتشون کار کنند
و یدفه آرنولد نمیشیم
همیشه شاگردام میپرسن چندماهه میشه سیکس پک ساخت و رسید به یه بدن ایده آل
میگم میشه بری از حسن یزدانی یا کریستینو رونالدو بمرسی چندماهه میشه یه کشتی گیر یا یه فوتبالیست قهار بشم!؟ بنظرت سوال پرسیدن دراین موارد ازونها و ازمن خنده دار نیس
خیلیا فراری هستند ازین سبک زندگی ورزشی و رژیم غذایی
ولی دوره سلامت که من بهش ورود نکردم ولی همین ک روزی ۱۰ تا ۲۰ دقیقه استاد ورزش میکنن و به رژیمش پایبند هستند نیازی به هیچ مواد ممنوعه و شیمیایی حتی مکمل (پروتیین)نیس چون خودمم نچرالم و در زمینه سلامت کار میکنم
من رژیم های مختلف رو بررسی و رو خودم بکار بردم از کتوژنیک گرفته تا فستینگ یا روزه داری خودمون
یک رژیم دیگ هم ماتو بدنسازی داریم که خیلی شبیه رژیم استاده که ما بهش میگیم رژیم غذایی OMAD (یک وعده در روز):نسخهی سختگیرانهی رژیم فستینگ است. چون باید بهمدت ۲۳ ساعت غذا نخورید و همهی کالری و مواد مغذی ضروری خود را با مصرف فقط یک وعده غذا در روز تأمین کنید.که با وادار کردن بدن به سوزاندن چربی به کاهش وزن کمک میکند.
از فواید این رژیم:
کاهش دفعات غذا خوردن در طی روز ممکن است میزان قند خون را بهبود بخشه، التهاب را کاهش دهد و بدن را برای به سوزاندن چربیها به منظور تأمین انرژی تحریک کنه
و همچنین این رژیم میتونه با کاهش فشار خون و کلسترول و بهبود کنترل قند خون از بروز بیماری قلبی جلوگیری کنه
زیاد کشش ندم فقط توصیه من اینه
اگر اصرار دارین رژیم غذایی تک وعدهای داشته باشین، قبل از شروع رژیم آزمایش خون بدین، سپس سه ماهی بعد آزمایش را تکرار کنید تا واکنش بدن خود را بسنجید.
حال شخصی که که علمش رو داشته باشه و بهش عمل کنی بهترین نتیجه رو میگیره
واقعا خوشم اومد که استاد در هر زمینه ای ورود میکنند چون شبانه روزی روش مطالعه و تحقیق میکنند و بهش عمل میکنند بهترین پیشرفت رو کردند خوشحالم که شاگردی شمارو میکنم
درکل یه یادآوری کنم از قوانین…
اتفاقات خوب و بد را گردن خدا انداختند درست نیس…
چون بقول استاد که تو کتاب چگونه فکر خدارو بخوانیم و فایل کامل سیستمی بودن این دنیارو که به یک مدرسه تشبیه کرده بودند و خدا رو به مدیر مدرسه کامل درک کردم
و اینکه ما اون اتفاق رو خوب یا بد تعریف کنیم مشخص نیس در آخر نتیجش به نفع ماست یا به ضرر ماست…
یاد داستان جالبی افتادم که تعریفش خالی از لطف نیس
در کشور چین یک پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد!
روستا زاده پیر جواب داد: کسی چه می داند شاید !
همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیر مرد به همراه چند اسب وحشی به خانه برگشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه چند اسب دیگر به خانه بر گشت!
پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: کسی چه می داند شاید!
فردای آن روز پسر پیرمرد در حین رام کردن اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! وکشاورز پیر گفت: کسی چه می داند شاید !
چند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیرمرد ابله !
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام، معاف شد.
همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! و کشاورز پیر گفت: کسی چه می داند شاید !و …
روند اتفاقات خوب یا بد کار خداوند نیس بلکه حاصل احساس غالب ماست که بر میکرده به اونچه که فرستادیم یا انجام دادیم اگر در مقیاس بزرگتر ببینیم ما با باورهامون اون اتفاق ها رو خلق میکنیم احساس غم و اندوه و ناراحتی و عصبانیت که احساس بد داره عین همینا رو به شکل اتفاقات بد بما برمیگردونه و بالعکس احساسات خوب برابر با اتفاقات خوب
همه چی برمیگرده به کانون توجه و احساس و فرکانسمون
اعراض از نازیبایی ها به فرموده خداوند
هر اتفاقی
توجه به نکات مثبت و
اتفاق بد رو باید ازش درس بگیری و به صلاح بودنش
اتفاق به ظاهر بد باشه ولی نتیجش خوب بوده
به حرف های منفی بقیه توجه نکنیم اینجاس که باید ایمان و توکلمون رو نشون بدیم و کانون توجهمون رو بزاریم رو زیبایی ها و نیمه پر لیوان رو ببینیم…
من پیش میرم و همچنان روی خودم کار میکنم تا هر زوز ورژن بهتری از خودم بسازم☺😊
جناب عباسپور سلام و درود به شما، واقعا عالی بود ، عجب کامنت ارزشمندی ،خودش به تنهایی خلاصه چندین دوره و فایل و کتاب بود ، احسنت به شما . خدا رو شکر میکنم که به من لطف کرد و من هم تونستم عضو این خانواده ارزشمند باشم . و در طول فرایند تکامل خودم از تجربیات انسانهای فرهیخته و ارزشمندی چون شما هم بهره ببرم . الهی شکر و قدردانتون هستم .
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
چرا هر چقدر بر روی عزت نفس خود کار می کنم دوباره به حالت قبلی بازمی گردم؟
عزت نفس اینگونه نیست که تنها: با یک مرتبه کار کردن همیشه بالا باقی بماند
با هر بار: شکست تحقیر و سرزنش شدن توسط دیگران مخالفت دیگران نرسیدن به اهداف انتخاب شده مشاجره بحث و گفتگو به یاد آوردن شکست ها …..ممکن است عزت نفس ما را کاهش دهد
یکی از بهترین روش های بالا بردن عزت نفس:
1-بالا بردن مهارت ها است
مهارتی را پیدا کرده که به آن علاقمندیم تمام تمرکز خود را بر روی آن قرار داده تا به فردی حرفه ای در آن حوزه تبدیل شویم
اگر در هر زمینه ای مهارت های عالی داشته باشیم: به ما کمک می کند عزت نفس بالایی داشته باشیم
2-موفقیت های خود را مرتبا به خود یاد آوری کنیم:
دفتری تهیه کرده و موفقیت های خود را در آن ثبت کنیم. موفقیت به معنای انجام کار خاص نیست همین که در هر زمینه ای از دیروز خود بهتر عمل کنیم کافی است
3-در زمینه ی روابط بر روی خود کار کنیم:
وقتی با دیگران روابط خوبی داشته باشیم : به داشتن عزت نفس بالا کمک می کند
عزت نفس مهارتی است که: باید هر روز بهبود یافته و تقویت شود
اگر تمام عوامل موفقیت و پیشرفت را در یک کفه ی ترازو و: عزت نفس را در کفه ی دیگر آن قرار دهیم عزت نفس به مراتب از تمام عوامل موفقیت: مهم تر است
در مورد عضله سازی توضیح دهید؟
زمانی که به قانون سلامتی عمل می کنیم: می توانیم چنین عضلاتی داشته باشیم
زمانی که قانون هورمن های بدن و عضله سازی را درک کنیم می توانیم: به راحتی بدون مصرف مواد غذایی نامناسب و غیر طبیعی ورزش های سنگین همراه با گرسنگی : عضلات زیبا و خوش فرمی داشته باشیم
آیا خداوند همان گونه که به شکل اتفاقات خوب وارد زندگی ما می شود به شکل اتفاقات بد هم وارد زندگی ما می شود؟
این باور و نگاه اشتباه است که: خداوند به شکل اتفاقات خوب وارد زندگی ما می شود
ما به اتفاقات: برچسب خوب و بد می زنیم ممکن است اتفاق خوب برای افراد رخ دهد: نتیجه ی بسیار بدی برای آنها داشته باشد ممکن است اتفاق بد برای افراد رخ دهد: نتایج بسیار خوبی برای آنها داشته باشد عسی ان تکرهوا شیا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیا و هو شر لکم
ممکن است از دید کلی: برای برخی افراد اتفاقاتی رخ دهد که نتیجه ی آن مناسب یا نامناسب باشد
خداوند دخالتی در: اتفاقات زندگی ما ندارد خداوند فرموده: تمام اتفاقاتی که برای شما رخ می دهد:
بما کانوا یعملون بما کسبت ایدیهم بما قدمت ایدیهم: به خاطر آن چه از پیش فرستادیم و به خاطر آن چیزی است که انجام داده ایم
خداوند: به هیچ کسی ظلم نمی کند
ما با افکار و باورهایمان : اتفاقات زندگی خود را خلق می کنیم
اگر افکار نامناسب داریم : به خاطر باورهای نامناسب ماست و اتفاقات بد را برای خود رقم می زنیم که احساس بد بیشتری را برای ما به وجود خواهد آورد
اگر افکار مناسب داریم: به خاطر باورهای مناسب ماست و اتفاقات خوب را برای خود رقم می زنیم که احساس خوب بیشتری را برای ما به وجود خواهد آورد
ما با کانون توجه باورها و افکارمان: اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم خداوند می فرماید: به نازیبایی ها بی توجه باشید و از آنها اعراض کنید
باید بتوانیم به تضادها و اتفاقات به ظاهر بد از زاویه ای نگاه کنیم که : در ما احساس خوب ایجاد کرده و کنترل ذهن داشته باشیم تا در پایان اتفاقات خوب را تجربه کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
قسمت ۲۳
مصاحبه با استاد عباسمنش
خدارو شکرت که امروز هم قدرت خداوند من رو بسمت قسمت دیگری از سری مصاحبه های استاد عباسمنش هدایت کرد و از اینکه توفیق نوشتن این قسمت رو داشتم از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایاااا شکرت که خداوند به من کمک کرد که این قسمت ها رو از اول تا قسمت بیست و سوم در دفترم بنویسم و کامنت بگذارم و این فرصت های طلایی رو برای بروزرسانی مجدد خودم یادآوری کنم خدایاااا شکرت 🙏🙏🙏💐💐
در شروع این قسمت خانم شایسته ی عزیزم یک سری سوالات رو دسته بندی کردند تا از استاد بپرسند و چقدر استادمون در مرحله ی اول زیبا پاسخ دادند .. خدا رو شکرت که امروز هم در این قسمت استاد عزیزم برای شروع صحبت ها و پاسخ به سوالات از خداوند کمک خواستند و این موضوع همان هدایت الهی است که برای تمام کارهایمان از خداوند کمک بخواهیم و مشورت با او بهترینع بهترین مسیر است خدایاااا شکرت که در این قسمت جدید خانم شایسته هم برای اولین بار حضور دارند و سوالات را لیست کردند و در حین رانندگی از این موقعیت استثنایی استفاده کردند و از استاد سوالات خوب خوبی پرسیدند و ما هم از مناظر زیبای پشت سر شیشه ی ماشین لذت بردیم و همچنین از داخل ماشین ..
خُب سوال اول در مورد دوره ی قانون سلامتی بود که دقیقا برای چه افرادی مناسب است ….
فایل دوره ی قانون سلامتی در چند بخش بصورت نوشتاری و صوتی و تصویری معرفی و توضیحاتی در آن دوره ها گنجانیده شده است .
استاد جان با این تناسب اندامی که ایجاد کردید و این قانون یک سبک زندگی برایتان شده و صد در صد یک روش درست و مناسب برای همگان است و نه تنها از نظر ظاهری ایده آل شده اید بلکه کلی از درون هم به تناسب در تمام اورگان های داخلی بدن هم هدایت شده اید و بقول معروف رنگ رخسار نشان دهد از سِر درون پس این قانون سلامتی هم درون را زیبا کرده است و هم بیرون جسم و جان را و این توجه به نکات مثبت جسمی یعنی تشکر و سپاسگذاری کردن از جسم و روح و بدن که به امانت در اختیار انسان قرار داده شده است .. استاد جان با توضیحاتی که در این زمینه داده شده بخصوص با خواندن کامنت دوستان متوجه شدم که این قانون سلامتی برای همه ی انسان ها کاربردی است و به امید خدا وقتی در مدارش هدایت شوم قطع به یقین خریداری کرده خدایا شکرت… و از این محصول ارزشمند همانند دیگر محصولات ارزشمند تان برای آگاهی روزافزون و باورهای درست و مناسب مون گرانبهاست و باید در لیست خریدهامون بگنجانیم .. به امید خداااا
سوال بعدی 👇👇👇👇
اینکه چرا من هر چقدر روی عزت نفس کار می کنم دوباره بحالت قبلی بر می گردم ؟؟؟؟
عزت نفس چیزی است که باید همیشه روی خودمون کار کنیم و مثل یک قرص نیست که یکبار بخوریم و برای همیشه عزت نفس و اعتماد بنفس مون بره بالا .. یعنی در واقع با مخالفت های افراد و یا تحقیر شدن توسط دیگران و یا شکست خوردن توی زندگی و یا نرسیدن به اهداف و خواسته هامون و یا مشاجره با افراد و یا مسیرمون و یا بخاطر یادآوری یک خاطره ی بد و یا به یادآوردن تحقیر ها و شکست ها براحتی عزت نفس مون مورد سوال قرار میگیره ..
آخ آخ استاد جان واقعا همینطوره یعنی یکی از اون چیزهایی که من همش دارم روی خودم کار میکنم در مورد ورشکستگی های مالی بود که قبلنا و قبل از آشنایی من با شماست .. هر چند میدونم که هر اتفاقی در زندگیم افتاد بدلیل همان باورهای محدود کننده و مخربی بود که داشتم و منو به زیر صفر کشوند و با اینکه این باور رو در وجودم ساختم ولی هر چند وقت یکبار با یک مشاجره با دخترم برای یادآوری های گذشته دوباره احساسم بد میشه و ذهنم هم میگه دیدی
چطور همه ی اموالتو از دست دادی … ببین خونه تو از دست دادی و الان خونه ها توی چند سال هزار برابر گرون تر شده .. دیدی همه ی ماشین ها تو از دست دادی و الان باید پیاده بری . دیدی باغ و کارخونه تو از دست دادی و الان مستاجر شدی و باید هر سال بفکر اضافه کردن پول پیش و اضافه شدن هزینه های اجاره بشی و خلاصه هزاران هزار افکار مخرب با این صحبت ها بوجود میاد …. هر چند فوری خودمو کنترل می کنم و به ذهنم یادآوری می کنم که اگر همینطوری در احساس بد به مدت طولانی باقی بمونم دوباره اتفاقات بد رو تجربه میکنم و برای همین فوری به نکات مثبت توجه میکنم و یا میام داخل سایت و روی باورهام کار می کنم. و بخودم یادآوری میکنم که همون خداییی که دستمو گرفت و منو هدایت کرد به این سایت برای همون تضادها بود پس من خیلی هم سود کردم و مطمعن هستم که اینبار بصورت ریشه ای و پایدار در مدار باورهای درست و مناسب هدایت می شوم به مسیر ها و
مدارهای بالاتر و بالاتر و قشنگتررررر .. چون فهمیدم که تمام اتفات زندگی ام رو باورهایم ساخته پس قطع به یقین همیشه سعی می کنم به چیزهای زیبا توجه کنم و به باورهای پول و درآمد و ثروت توجه کنم و همیشه باورهای فزاوانی رو بخودم یادآوری کنم با دیدن آپارتمان های زیاد و در هر واحد چقدر فرش و مبل و یخچال و فریزر و TV و لوازم صوتی و لوستر و لوازم آشپزخانه و اجاق گاز و پول و ثروت و طلا و کلی امکانات رفاهی و کلی روابط خوب خانواده ها و تعداد آدمهایی که در این خانه ها زندگی می کنند و شادی ها و غیره و غیره … وجود داره و ماشین ها و کلی زیبایی ها و درختان و جاده ها و خیابان ها و غیره رو میبینم و میشمورم 🤩🤔🤔 .. باور سازی در ذهن من همینطوری پر قدرت تر شده و اصلا به کمبود ها توجه نمی کنم به مسایل و مشکلات بظاهر بد سعی می کنم توجه نکنم و هر اتفاقی هم بیوفته برای من بچشم الخیر فی ماوقع نگاه میکنم و تمام تضادهایم را به چشم یک نقطه ی عطفی میبینم و بقول استاد عزیزم وقتی داری روی خودت کار میکنی هر اتفاقی را بچشم الخیر و ما فی وقع میبینیم واقعا چقدر دیدگاه هم نسبت به قبلنا عوض شده و همین دیدگاه جدید رو بارها و بارها تحسین کردم و با کار کردن روی افکارم باعث شده که بقول استاد بخودم بگم من باید ادامه بدم ادامه بدم و ادامه بدم … چون در زمان خودش درست میشه .. پس نتیجه می گیریم که اتفاقات باید مثل یک قرص قدرتمند کننده هر روز بخورد مغزمون بدهیم تا همواره باورمون بشه که مادام العمر روی تمام باورهامون کار کنیم و این یکی از بهترین راه ها و روش ها یی است که مهارت مون رو می توانیم در هر زمینه ای بالا ببریم و موفقیت های گذشته مون رو به یاد آوریم و بقول استاد موفقیت هامون رو در دفتری بنویسیم …. و من با دیدن این قسمت یاد گرفتم که موفقیت های کوچیک کوچیک روزانه ام رو در آخر دفتر اهدافم بنویسم و چقدر جالب شده برام . و دلم میخواد یک نمونه از یک موفقیت بظاهر کوچکم رو که برام درسی بزرگ داشت رو اینجا بنویسم .. ممکنه خنده تون بگیره ولی سریع اومدم داخل دفترم در انتهای ورق های دفتر اهدافم نوشتم . داستان رو مختصر می نویسم و صحبت رو کوتاه میکنم.
صبح با چرخ دستی خرید رفتم بازار روز که یک سری لوازم توی یخچالی رو خریداری کنم. وقتی داشتم توی مسیر پیاده روی میکردم یک همسایه جلوی پایم ایستاد و گفت شما رو برسونم گفتم .. نه . ممنون میخوام پیاده روی کنم .. بعد از اون دوباره یک خانم هم محله ای دیگر
برام ایستاد و گفت شما رو برسونم .🤔🙄 پیش خودم گفتم حتما یک خیری هست که دوبار پشت سر هم برام توقف میکنند …. خب سوار بشمم من .. خلاصه این خانم معلم بود و یک لطفی به من کرد و از خداوند تشکر کردم و گفتم که .. بهتر شد حداقل زودتر بر می گردم خونه و بکارام می رسم .. خلاصه جونم براتون بگه هه .. بعد از اینکه کلی خوشحال بودم و رسیدم خونه دیدم یک لاستیک چرخ دستیع خریدم نیست 😄 ... بخودم گفتم ای واااای . ( آخه این چرخ دستی رو برای خودم امسال هدیه خریدم ) و بقول معروف برای خودم نوشابه باز کردم 🤩 .. با خودم فکر می کردم که این لاستیک چرخ 🤔🙄
یا توی خیابان افتاده یا توی ماشین اون خانم معلم.. خلاصه با عجله دوباره مسیر رو بهوای پیدا کردن لاستیک برگشتم و تا بازار روز و داخل بازار روز همینطوری چشم به زمین دوختم و دنبالش می گشتم . البته مسیر م هم خلوت بود و. و با خودم یک حرفی رو بلند بلند
هی تکرار کردم چون داشتم باوری سازی مو درست میکردم… توی مسیر هی با خودم فیلم بازی می کردم و میگفتم … ع عع دیدی پیدات کردم مممم ..😄🤣 ای وای تو کجا بودییییی 😄🤣 خلاصه هی میگفتم هیچ چیزی در این دنیا گم نمی شود و همینطور با خودم حرف میزدم و تمرین باور سازی انجام میدادم .. بقول استاد .. زندگی یک بازیع .. خلاصه داستان اینطور شد که تا اونجا رفتم و موقع برگشتن برای خودم آهنگ شاد گذاشتممو احساس مو خوب نگه داشتم و بخودم میگفتم بلاخره پیدا میشی ولی خب همینطور که بر می گشتم هیچ آثاری ازش نمیدیدم تا اینکه رسیدم جلوی
خونه ولی پیدا نشددددد که نشد
…. دیگه داشتم نا امید میشدم مم تا اینکه رسیدم درب مجتمع و اومدم داخل محوطه همینطور چشم چشم می کردم .. یهو دیدم سرایدارمون جلوی درب لابی مجتمع رو داره جارو می کنه به دلم افتاد که ازش سوال کنم الهام و شهود و هدایت بهش گفتم .. آقا گل ممد شما لاستیک چرخ خرید منو اینوارا ندیدی ؟؟؟؟ با لهجع شیرین افغانی بهم گفت .. همون گرده که شکسته ( منظورش پاره شدن لاستیک بود ) 😃😄 با خوشحالی گفتم … آره آره خودشه … کجاست .؟؟؟ و داشتم دنبالش حرکت می کردم ولی بهم گفت تو نیا… من الان میرم برات میارم … 🙄😏انگار برق از چشام می بارید .. فکر کنم انداخته بود توی سطل زباله ولی دوست نداشت من بفهممم ..( واقعا انسان شریفی است و فهمیده ) خلاصه آب در کوزه و ما تشنه لبان می گشتیم 🤣🤣🤣 و با خوشحالی و خنده لاستیک پاره
شده ولی سالم بود رو برام آورد و منم کلی ذوق کردم و بهش گفتم اشکالی نداره پاره شده ی کاریش میکنم … و ازش کلی تشکر و قدردانی کردم خدایااااا شکرت🙏🙏🙏🙏👏👏 واین خدایا شکرت رو استاد ورد زبونم کرده 🤣😂😁🙏🙏🙏
دوستان این یکی از داستان های موفقیت کوچک من بود ولی منو بفکر فرو برد چون وقتی نشستم این موضوع رو نوشتم کلی برای نتایجش نکته برداری کردم. و کلی نکته های باور سازی رو در من تقویت و ایجاد کرد ..
یک . اینکه یک توفیق اجباری برای پیاده روی دوباره ام شد 🏃♀️🕴🏃♀️🏃♀️🏃♀️ کلی عرقم در اومد😅
دوم اینکه توجه ام به نکات ریز بیشتر شد . حتی اگر یک لاستیک کوچک چرخ دستی خرید باشد.
سوم اینکه.. جوینده یابنده است ( باور درست و مناسب )
چهارم.. اینکه آدم های خوب و بینظیر و دوست داشتنی و مهربون در دنیا فراوان هستش.( باور فراوانی
و باور روابط خوب ) همون همسایه ها و خانم معلم و سرایدار مهربون
چون من در مورد روابط یک باوری رو از استاد عزیزم نوشتم که هر روز توی دفتر ستاره قطبی و بعبارتی دفتر شکرگذاری روزانه ام می نویسم.. اینکه.. دنیا سرشار از مردمان بینظیر و نازنین و مهربان و صادق و فوق العاده دوست داشتنی است که از هر جهت به من کمک میکنند و چه جالب که بطور بدیهی در زندگی ام بطور آگاهانه تجربه کردم خداااااایاااا شکرت
چهارم اینکه .. من این باور سازی رو با شما دوستان به اشتراک بگذارم تا برامون یاد آوری شود که همه چی باوره ..
خُب این بود انشاء و داستان یک موفقیت کوچک اما بزرگ من برای باور سازی .. وقتی به این نکات ریز ریز توجه کنیم دیگر ذهن مون درگیر مسایل بیخودی نمیشه البته اگر همین تضاد رو بتونیم در مسیر درست نگه داریم یعنی با کنترل ذهن و درخواست هدایت به مسیرهایی درست و مناسب هدایت می شویم و
پنجمین نکته…👈🏻👈🏻👈🏻👇👇👇
اینکه با یادآوری همین یک مورد می تونم بخودم یادآوری کنم که باید احساس خوب داشته باشم برای اتفاقات خوب 👏👏👏👏 و با این کار رررررررر و تمرین عملی بخودم این موفقیت رو یادآوری میکنم که جهان موفقیت های بیشتری رو به من نشان دهد… ( قانون توجه) …. ششمین نکته 👇👇.. مهارت مو در باور سازی بیشتر کردم … خدااایااااا
.و نکته ی آخر اینکه ااخیر و ما فی وقع رو همیشه بیاد داشته باشم
خدایا شکرت و بهترینع بهترین موفقیت های روز افزون رو برای همه ی دوستان و استاد عزیزم و خانم شایسته ی جان جانان آرزومندم
خدایاااا شکرت برای تمام باورهای درست و مناسبی که در این سایت آموختم خدایاااا شکرت
ممنون و سپاس
🙏🙏🙏🌴🌺🥀🌹🌱🌱🌷🌷🌼💐💐💐😂🤣👏👏👏👏
سلام به دوست عزیزم خانم رویا مهاجرسلطانی
خیلی کامنتتون جالب بود و چقدر از خاطره ای که تعریف کردید خوشم اومد. چه نکات زیبایی از توی یه اتفاق به ظاهر ساده کشیدید بیرون و این نشون میده چقدر خوب دارین رو خودتون کار میکنین. خلاصه که لذت بردم 🙂
موفق باشید 🌸
سلام ب استادعزیزوخانوم شایسته دوست داشتنی سلام ب استادی ک واقعا پدر باورهای جدیدی هستی.
استاد خداروشکر ک ماشین دلخواهتون رو برا مسافرت گرفتین ،البته ک انگار خودمم با این فایل هایی ک روی سایت میذارین،با شما همرا هستم.یه لحظع خودمو اون صندلی عقب دیدم ک با شمام و کلا حواسم ب صحبتاتون نبود😄 اخه داشتم داخل ماشینو نگا میکردمو از هر ابشنش شکرگذاری میکردم.
واقعا دمتون گرم استاد ،شما تغییری در باور عضله سازی اوردین ک قرن هاست با پرخوری با خفه کردن معده از غذاهای مختلف ،طرف میخاد ب اون بدن ایده الش برسه.
استاد باورتون میشه من همیشه دلم میخاست کم غذا بخورم و عضله بدست بیارم.واقعا حسم از زیاد غذا خوردنو ۵ وعده غذا در روز خوب نبود،سنگین میشدم .چقد ب خودم فشار میاوردم.فقد منتظر این بودم یکی بیاد و این باور غلط رو بیان کنه.واقعا از معدم از دستگاه گوارش بدنم ک این همه بهش فشار اوردم عذر خاهم ،چقد بدنم با من صحبت میکردو من بهش توجه نمیکردم.ازتون ممنونم استاد بخاطر این سبک زندگی جدبد.این باورهای جدید.ممنونم ازتون ک این همه زحمت میکشین و فرع رو از اصل در میارین.و اوتو ب اشتراک میذارین.چقد بحث عزت نفس منم با همین باور بهتر شدهبیشتر ب خودم ایمان اوردم ک احساس من،بدن من با من در تماسه ،حرف میزنه،کافیه بهش گوش بدم،خوشحالم ک بدنم باهام در تماسه،و از شما ممنونم ک کاری کردین ک این اعتماد ب خودم ،ب درونم بیشتر بشه.
استاد عجب جمله ای درمورد قانون گفتین.این یه سیستمه. خداوند سیستمه ک اتفاقات بر اساس باورهای ما رخ میده،چیزیک از پیش فرستادیم،و خداوند ب ما ظلم نمیکنه. و این قانون عدالت ترین قانونه. ن ب ادم نمیگه.ظلم نمیکنه چیزی رو ک میگی بهت میده.کافیه ب این قانون ایمان بیاری.هر روز در تلاشم قانون رو بهتر بفهمم، ک این انرژی ما رو احاطه کرده،همه جا هست ،هر اتفاقی ک میفته خودمون خلقش کردیم.
ادم زمانی ب نتیجه میرسه ک قانون رو واقعا بپذیره.این سیستمی بودن جهان رو بپذیره.
استاد من رفتم ایه رو نگا کردم اونجا اَن تُحِبُّوا بودش.
دیدگاه ما ب اتفاقات ک واقعا خیری در این نهفتست انرژی رو بر اساس احساسمون ب واقعیت تبدیل میکنه.
این توجه نکردن ب ناخواسته ها رو ممنونم ک یاداوری کردین استاد.
ازتون قدر دانم استاد ان شالله ک تو این سفر خیلی باورهای عالی در خودمون پرورش میدم ک باعث کسب رشد زندگی شخصیمون میشه.تا اخر تو این سفر همراهت هستم استاد.بی صبرانه منتظر فایل اعجاب انگیر از مصاحبه با استاد هستم. دوستون دارم
عزت نفس همه چیز است
اون اوایل که این جمله را شنیدم به چشم یه جمله قشنگ بهش نگاه کردم
اما الان خیلی بهتر درک میکنم چرا کفه ی ترازو که عزت نفس روشه با اختلاف سنگین تره
الان خیلی خوب درک میکنم که عزت نفس عاملی هست که شما را تا دم در خونه ی خوشبختی میبره اما توی خونه خوشبختی نمیبره
باور های دیگه هستند که ما را وارد خانه خوشبختی میکنند
عملا تا عزت نفس نباشد هیچ چیز نیست
عزت نفس این نیست که گوشه ای بشینی و با خود تکرار کنی من ارزشمندم
بلکه
عزت نفس واقعی یعنی وارد میدان عمل شدن
عزت نفس واقعی یعنی
اگر من قانون سلامتی را رعایت کنم و صورتم لاغر بشه و بقیه با صورت لاغر من حال نکنند این مشکل بقیه ست و چیزی از ارزش های من کم نمیکنه
عزت نفس واقعی یعنی
وقتی تصمیمی میگیرم که با تمام وجود به درستی آن مطمئنم اما بقیه با آن مخالفت میکنند، باور داشته باشم این مشکل بقیه ست نه مشکل من!
عزت نفس واقعی یعنی
من برای خودم اصول، چهارچوب و خط قرمز هایی داشته باشم که با تمام وجود به درستی آنها ایمان دارم و اگر کسی پاگذاشت روی اصول و خط قرمز های من آنقدر خودم را ارزشمند بدونم و شهامت داشته باشم که استخوان پایش را قلم کنم …
عزت نفس واقعی یعنی
من برای خود و اعتقادات ارزش قائلم و برای اثبات خودم و اعتقادات ام با کسی بحث نمیکنم …
عزت نفس واقعی یعنی
من خودم و وجودم را آنقدر ارزشمند ببینم که از لحاظ مالی برای خود هزینه کنم و در کلاس های مورد علاقه ام شرکت کنم!
عزت نفس واقعی یعنی
من برای بدن و سلامت خودم ارزش قائل باشم، باشگاه برم و هر بار که جلوی آیینه میرم به چشم های خود نگاه کنم و به خود افتخار کنم
عزت نفس واقعی یعنی
باور به اینکه من به خدایی وصلم که همه جواب ها را میداند و عاشقانه من را هدایت میکند اما به شرط برداشتن قدم اول
عزت نفس واقعی یعنی
آنقدر وجودم و زمانی که خدا در اختیارم قرار داده است را با ارزش بدونم که به جز ثروت سازی در شغل مورد علاقه ام، به شغل دیگری راضی نباشم
عزت نفس واقعی یعنی
بپذیرم که من انسانم و انسان حتمی الخطاست. بپذیرم که گاهی ممکنه اشتباه کنم و گاهی ممکنه از مسیر درست خارج بشم و همه اینها جزئی از من هستند. و باور داشته باشم که در هر شرایطی که هستم با توجه به نکات مثبت خیلی خیلی زود میتونم به مدار های با کیفیت برسم
عزت نفس واقعی یعنی
من برای اعصاب و روانم ارزش قائلم. هر چیزی را نمیشنوم، هرچیزی را نمیبینم و با هرکسی همکلام نمیشوم. من باید شهامت حذف کردن آدم های نامناسب را داشته باشم
عزت نفس واقعی یعنی
من آدمها را فارغ از عملکرد شون عاشقانه دوست داشته باشم و آنها را تکه ای از خدا ببینم.
عزت نفس واقعی یعنی
توانایی ساده گرفتن کار ها بر خود و بر دیگران! یعنی انتظار نداشته باشم که یک شبه یک مهارت را حرفه ای یاد بگیرم
عزت نفس واقعی یعنی
همه چیز
عزت نفس واقعی که موجب رشد شما میشود در عمل ساخته میشود، نه در توهمات ذهنی!!
چطور به عمل های مناسب هدایت میشویم؟ وقتی باور ها به اندازه کافی تثبیت و تکرار شوند تبدیل میشوند به عمل، و عمل شما تبدیل خواهد شد به نتیجه ملموس
عزت نفس واقعی یعنی همه چیز ….
درود به شما و دوستای همفرکانسی عزیزم!
بی نهایت خداروشاکرم از بابت اینکه هدایت شدم به این کامنت
چقدددددر واضح و شفاف عزت نفس رو توضیح دادی حسن عزیز
و چقدر لذت بردم!!!
من از بچگی این مشکل کمبود عزت نفس رو داشتم و الان هم روی این مسئله کار میکنم!
و این کامنت شما باعث شد تعریف و درکم از عزت نفس خیلی عمیق تر بشه!
مخصوصا اون قسمت که نوشتی انسان حتمیییی الخطاست!!!!!!
خب من هم مثل همه ی آدم ها یکباره که دارم توی این دنیا زندگی میکنم و ممکنه خطا کنم اشتباهاتی داشته باشم
اما عزت نفس میگه که من خودم رو با همین اشتباهاتم هم میپذیرم و میبخشم!!!
و مورد بعدی که خیلی تاثیر گذار بود
عزت نفس یعنی من انقدررر برای خودم ارزش قائلم که حواسم هست چی میبینم چی میشنوم و چی میگم!!!!
یادآوری همین موضوع باعث میشه من پرنیان بخاطر عزت نفسم هم که شده روی این کار کنم و به خودی خود ورودی های ذهنم رو کنترل کنم!
خلاصه که بی نهایت سپاسگزارم
سلام حسین جان
همکلاسی خوبم؛
از کامنت زیبایی که نوشته بودی خیلی لذت بردم در واقع کامنت شما یه خلاصه نویسی ارزشمند و مفید برای همه ما بود ،
خیلی زیبا وجود عزت نفس خوب رو توصیف کرده بودید
خدا رو سپاس میگم برای داشتن دوستان ارزشمندی مثل شما
ضمن عرض سلام و احترام
وظیفه خودم میدونم از شما عزیزان بابت اشتراک گذاری مطالب مفید و ارزشمند قدر دانی کنم.
من کارشناسی اتاق عمل دارم, اما چون از 18سالگی به کم شنواییم پی بردم اواخر دوران دانشگاه خیلی اذیت شدم (فقط تمرکزم روی نقاط منفی بود)وتا دوسال سرکار نرفتم …اما بعداز دوسال به لطف الله و کمک دوتا از دوستانم سر کار رفتم خدا روشکر ترس هام کم کم بر طرف شد الان استخدام شدم و کلی روی ایمان و اعتماد بنفسم تأثیر مثبت گذاشته. (چون اگر سرکار نمیرفتم یه کاری رو شروع کرده بودم که نیمه تمام بود).
و این مورد پاشنه آشیل من بوده اما حالا کم رنگ تر شده و امیدوارم که بتونم تا سر حد ممکن کم رنگ و بی اثرش کنم.ان شا الله
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و مریم عزیزم
تحسین میکنم در ابتدا اندام فوقالعادتون رو پوست شفاف و زیباتون رو که چهرتون رو زیباتر کرده و البته سلامتی و انرژی فوقالعاده ای رو که دارید تحسین میکنم این تراک فورد رو که چقدر برازندتونه و کاملا راحتی صندلیهای ماشین رو از تو تصاویر هم میشه حس کرد و تحسین میکنم اینهمه سرسبزی درختهای کنار جاده رو و هوای بهاری که میشد از پوشش زیبای شما لطافت هوا رو درک کرد
بیست و دو قسمت فایل مصاحبه با استاد که رو سایت هست فوقالعاده زیباست و چقدر سوالهای و جوابهای عالی در اون فایلها هست که بااارها دیدمش و هر بار آگاهی جدیدی رو با بالاتر رفتن مدارم درک میکنم و حالا ادامه این فایلها که استاد با توکل به خدا به جوابهای عالی هدایت شدند
دوره قانون سلامتی برای چه افرادی مناسب هست؟ توضیحات کاملی رو استاد جان در این چهار فایل معرفی دوره قانون سلامتی دادید که به صورت فایل هدیه رو سایت هست و توضیحاتی که در متن دوره قانون سلامتی نوشته شده کامل و دقیق هست و دسترسی به این فایلهای هدیه خیلی راحت هست از نظر من که این دوره برای همه افراد لازم هست چون هم به شناخت کامل سیستم بدن و نحوه سازوکار بدن می رسیم و هم این دوره یه سبک تغذیه ای درست رو برای تمام عمر معرفی میکنه که هم سلامتی و هم انرژی جسمانی هم زیبایی اندام و هم طول عمر بیشتر توأم با سلامتی رو به همراه داره و من عااااشق این دوره ارزشمندم که جزو خواسته هام هرروز می نویسم و از خداوند خواستم که این دوره ارزشمند قانون سلامتی رو در بهترین زمان برام تهیه کنه
چرا هرچقدر رو دوره عزت نفس کار میکنم.بعد از یه مدت به حالت قبلی برمیگردم؟ کار کردن رو عزت نفس باید جزو برنامه همیشگیمون باشه چون عزت نفس با هر بار شکست یا نرسیدن به اهداف ،مشاجره ،تحقیر، با یادآوری خاطرات بد، با شنیدن یه سری نظرات بد در موردمون،بت کردن افراد و……. میتونه متزلزل بشه اعتماد به نفس رو یه موج سینوسی به صورت شناور هست و هیچ وقت تو این زمینه خیلی عالی نمیشیم بلکه با هربار کار کردن می تونیم بهتر بشیم و باید همیشه رو این دوره کار کنیم و کار کردن رو یه سری موضوعات مرتبط با این دوره میتونه تو روند بهبود عزت نفس کمک کنه از جمله ۱ بالا بردن مهارتها در زمینه کار مورد علاقمون ۲ پیشرفتهای گذشته رو همیشه یادآوری کنیم و تو دفترمون بنویسیم این خیلی کمک میکنه توانایهامون رو به یاد بیاریم و این موضوع به بالاتر رفتن عزت نفس کمک میکنه ۳_ دوره ارزشمند عشق و مودت کار کردن روی روابط کمک میکنه ما در روابط با دوستان ،همکاران ،خانواده ، همسر روابط بهتری رو تجربه کنیم که میتونه این روابط بهتر به بالاتر رفتن عزت نفس هم کمک کنه . اگر همه موفقیتهای فردی رو در یک کفه ترازو بزاریم و در کفه دیگه ترازو عزت نفس رو بزاریم کفه عزت نفس به مراتب سنگینتر هست و این جمله نشون میده چقدر کار کردن رو این دوره بالابردن عزت نفس و خودباوری و باور لیاقت و….. به موفقیتهای بیشتر منجر میشه
در دوره قانون سلامتی برای ساختن اندام متناسب و فوقالعاده نیاز به ورزش و بدنسازی هست ؟ استاد از تضادی که با باشگاه رفتن در سن هفده سالگی داشتید و انجام اون حرکات سنگین بدون رعایت قانون تکامل ایجاد کرد شما رو از ورزش سخت تو باشگاه فراری کرد و در حال حاضر با شناخت قانون عضله سازی و هورمونهای بدن با کمترین تایم ورزش حرکات ساده کششی و شنا رفتن رو زمین و وزنه زدن در بیست دقیقه هر دور روز یکبار این عضلات زیبا رو ساختید چربی های اضافه حذف شده خوردن یک وعده غذایی مناسب و مورد نیاز بدن در روز بدون هیچ میان وعده ای خیلی راحت و ساده ولذت بخش و طبیعی به این اندام زیبا و متناسب رسیدید و البته این روند ادامه داره و بهتر بهتر هم می شید برخلاف آنچه که ما در مورد عضله سازی شنیده بودید که چه مراحل سختی رو با ورزش سنگین و وعده های متعدد غذایی باید ایجاد میشد این دوره ارزشمند برامون به راحتی نتایج عالی رو میاره و همون جور که مریم جانم هم با تجربه هایی که در گذشته با ورزش کردن طی شش، هفت سال نتونستند به عضله دلخواهشون برسند اما با این دوره با ورزش کمتر و البته با تغذیه مناسب عضلات دلخواهشون که همیشه آرزوشون بود به ساده گی همراه با قدرت بدنی مناسب و اندام مناسب رسیدند بازم مجددا این اندام زیبا و متناسب و فوقالعاده و سلامتی و انرژی فوقالعاده تون رو تحسین میکنم
خداوند به شکل اتفاقات خوب وارد زندگی میشود آیا به شکل اتفاقات بد هم وارد زندگی می شود؟ خداوند به شکل اتفاقات خوب یا بد وارد زندگی ما نمیشه ما با نگاه خودمون به اتفاقات برچسب خوب یا بد میزنیم
آیه ۲۱۶ سوره بقره : کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
حکم جهاد بر شما مقرّر گردید و حال آنکه بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، و خدا (به مصالح امور) داناست و شما نادانید.
تو تصویر بزرگتر وقتی به روند اتفاقاتی که تو زندگی میافته و نتایجی که ایجاد میکنه میتونیم متوجه بشیم در چه مداری هستیم چه باورهایی داریم؟ کانون توجه ما به چه چیزی هست؟ چه افکاری داریم که این اتفاقات با نتایجی متفاوت خوب و یا بد رو تجربه میکنیم اگر به درک درستی از شناخت سیستم این جهان هستی برسیم که استاد در کتاب ارزشمند چگونه فکر خدا رو بخوانیم خیلی عالی در مورد این سیستم هوشمند توضیح دادند که چطوری همه اتفاقات زندگی ما همون جور که بارها در قرآن گفته شده بما قدمت ایدیهم ،بما کانوا یعلمون ،بما کسبت ایدیهم هست و خداوند به کسی ظلم نمی کنه کسی که فرکانس غالبش عصبانیت ،خشم ،ترس و غم و نگرانی هست که به خاطر باورهای محدود کننده و نادرستش و کنترل نکردن ورودیهای ذهنش هست اتفاقات بد رو تجربه میکنه کسی که فرکانس غالبش امید و توکل و اعتماد به خداوند هست احساس خوبی رو با باورهای قدرتمند کننده داره و ورودیهای ذهنش رو کنترل میکنه از ناخواسته ها اعراض میکنه بی توجهی میکنه به نکات مثبت هر موضوعی توجه میکنه اتفاقات خوب رو تجربه میکنه در اتفاقات به ظاهر بد با تغییر زاویه دیدش با کنترل ذهن و حفظ آرامش و توجه نکردن به صحبتهای منفی میشه از اون اتفاق به ظاهر بد با طی کردن روندش نهایتا به اتفاقات فوقالعاده رسیدید
استاد و مریم جانم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
به نام خدای مهربان .
سلام می کنم ، به همه ی دوستان عزیزم امروز ۲۰ فروردین ماه هست من امتحان داشتم ، اونم امتحان دین و زندگی که بعد از آشنایی با مباحث استاد ، دیگه همیشه این درسو من نمره بالا می گیرم و درصد بالا می زنم. 🤣🤣
من الان مدت هاست که یک سبک زندگی فوق العاده ای رو برای خودم دارم ، که خیلی به لطف خدا نسبت به قبل راضی هستم ، در ضمن من دوره ی سلامتی رو نخریدم ، فقط از فایل های رایگان استاد یکسری مسائل رو درک کردم .
من تقریبا هروز ۵تا۱۰ دقیقه ورزش می کنم اونم به قول استاد به روش ساده با طناب و …
من الان مدت هاست ، که شیرنی و شکلات و کیک و بستنی که قبلا خیلی می خوردم رو ۹۰ درصدشون رو حذف کردم چون من در سن بلوغ هستم وبا یک پزشکی مشورت گرفتم ، گفت این مواد، هورمون هاتو بهم می ریزه البته برای این کار ذهنمو شرطی کردم که بدم بیاد از مواد شیرینی ،و حالا نمیگم اصلا نمی خورم ولی بشدت کم می خورم .
اصل بعدی که ایجاد کردم اینکه من قبلا با غذا نوشیدنی می خوردم، ولی فهمیدم اشتباه و به کل حذف کردم و ……..
خلاصه من ازسبک زندگی دارم خیلی راضی هستم ،خیلی پرانرژی تر هستم و بی نهایت نسبت به قبل لذت می برم .
مورد بعدی راجب عزت نفس و اعتماد بنفس هست ، که من بعد از آشنایی با استاد بی نهایت از قبل بهتر شدم، امسال من تو مدرسه چندین با در یک جمع با وجود معلم اومدم و صحبت کردم..
تمرین اگهی بازرگانی رو چندین بار انجام دادم .
و چندین بار رفتم برای خرید ملک در بنگاه و نشستم و کلی صحبت کردمو قیمت گرفتم.
همین امروز هم که جدیدا یک خواسته ی جدید در من متولد شده ( لب تاپ )امروز رفتم تو یک مغازه و زیرو رو کردم مغازرو، و کلی با لپ تاپ ها کار کردم و قیمت گرفتم و ….
در روابط من بازم خیلی ،خیلی بهترشدم ، خیلی دوستان من بیشتر منو دوست دارند ، خیلی انسان ها به من احترام می گذارند ، خیلی انسان دوست داشتنی هستم به گواه و حرف های دوستانم .
دربارهی اتفاقات خوب که استاد شعبانعلی با استاد عباسمنش در بارهی قانون جذب صحبت می کردند ، استاد شعبانعلی می گفت::یک اتفاق به خودی خود معنا نداره ، اتفاقات معنا ندارند ، نگرش و دیدگاهی که ما به اتفاق داریم نتایج رو خلق می کنند.
و من خیلی این جمله از استاد رو تکرار می کنم ،که من همه چیز هستم ، من عامل خوشبختی ، من عامل بدبختی ، من عامل همه ی زندگی خودم هستم ،نه خدا و دولت و پدر و مادر.
💕🤍❣💞❤🤎💗💜💛💚💖💓🧡
امیدوارم که از تجربیات من لذت برده باشید.