مصاحبه با استاد | منظور از"سیستمی بودن رفتار خداوند"، چیست؟ - صفحه 20
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/04/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-30 06:23:402025-02-02 02:20:14مصاحبه با استاد | منظور از”سیستمی بودن رفتار خداوند”، چیست؟شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب استاد عزیزم و مریم جان گلم
استاد، من امروز بهمراه خانواده راهی مسافرت ب مشهد شدیم.
الان ک دارم این کامنت رو مینویسم،توی شهر قم هستم جایی ک شما بزرگ شدین و تلنگر رو برای تغییر خودتون و زندگیتون گرفتین.
خیلی خوشحال شدم،حس کردم ک پیش شمام و شما توی این شهر هستین
دقیقا وجودتون رو حس میکردم.
دارم ب این فک میکنم ک همونطور ک شما تونستین تغییر کنین،من و هر فرد دیگه ای توانایی تغییر خودمون رو داریم.
این مسافرت برای من پر از نکات مثبته.
و اینکه وارد شهری ک شما توش بزرگ شدین شدم،ب من هم تلنگر زد
با خودم گفتم ببین،،استاد هم ی روزی از اینجا شروع کرده،،ی عمری اینجا زندگی کرده و از همینجا استارت تغییراتش رو زده.
منم ک اهل همین کشورم،پس فرقی نداره اهل کدوم شهر یا کشور باشم،یا اوضاع چقد سخته
من و هر فرد دیگه ای میتونیم از همون جایی ک هستیم شرو کنیم…
گفتم ک این تجربه و دیدگاه اثر گذار رو باهاتون در میون بزارم.
الان از شهر قم رد کردیم و مقصد بعدی تهرانه،جایی ک زادگاه شماست،زادگاه کسی ک الگوی عالی برای تغییره و خوشبختیه.
استاد عزیزم،هرچند تولدتون یک ماه دیگس،ولی من از همین الان تولدتون رو تبریک میگم.انشالا همیشه سالم و ثروتمند و شاد باشین
دوستون دارم..
بنام خالق مهربان
قدم 20
پروردگار عزیزم اگر اینجام و کامنت مینویسم به لطف و مهربونی تو ،که من هرچه دارم تویی و هرچه هستم بخاطره توعه…..
خدای خوبم امتیاز همه اینا میرسه به تو وگرنه که من بدون تو هیچ ام …..
خدایاشکرت …….
اتفاقات به خودی خوب معنی ندارند این ماییم که بهشون معنی میدیم با نوع نگاهمون با باورهامون…..
توی این مدتی که روی خودم کار میکنم خداروشکر همیشه اتفاقای خوب برام میوفته ،به قول استاد نباید صفرو یکی نگاه کنیم ،،،،یعنی اگه بین این همههههه اتفاق خوب یه اتفاق به ظاهر ناجالب افتاد نباید روی اون فکوس کنیم بلکه باید ذهنو کنترل کنیم و اینکه خدای مهربان من میدونم هر اتفاقی بیوفتع به نفع من ،،،،من میدونم تو دل هر اتفاقی خیری هست ،،،،،،بارها شده اینجوری وقتی ذهنمو کنترل کردم همون اتفاق ،،،همون عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد برام اتفاق افتاد،،،،،،،چه خوب که اتقدر قانونت زود جواب میده،،،،،
و خداوند سیستمی عمل میکنه……
خدا انسان نیست که احساس داشته باشه ،،،،،خداوند به مدار من به فرکانس من پاسخ میده ،،،،نه به گریه هام نه به نذر و نیازم ،،،،،،،اون میگه باورت چیه به چی در طول روز توجه میکنی من همونو بهت برمیگردونم ….
خداوند همه چیز می شود همه کس را به شرط باور …
سعی میکنم خدامو جوری باور کنم که در نهایت به نفعم بشه،،،،،
رزاق
مهربان
وهاب
خدا عاشق اینکه من به خواسته هام برسم حتی بیشتر از خودم…..
خدا عاشق اینکه به ثروت برسم اونم به راحتی و آسونی
خدا همیشع منو در مدار راحتی ها قرار میده
خدای من به من نزدیکه و منو پاسخ میده
خدای من خدایی که هر لحظه بهم الهام میکنه خوب و بدمو….
خدای من خدای ثروته ،خدای سلامتی خدای عشقه
خدای من همیشه در زمان و مکان مناسب قرارم میده
خدای من بدن من و سلامتی منو روز به روز بهتر میکنه
خدا همیشه هدایتم میکنه…..
خدای من به محض اینکه باورش میکنم برای زمین و زمانو بهم میدوزه…..
اون قدر عشقههههه که قلب و دل همه آدمارو برام نرم میکنه……
همه اینا به چه شرط؟؟؟؟؟
به شرط اینکه منم براش بندگی کنم
به شرط اینکه بهش ایمان داشته باشم
به شرط اینکه این رابطه دو طرفه از سمت من کارا انجام بشه
به شرط اینکه نترسم از قدم برداشتن تا باقی قدم هارو هدایت کنه…….
خدایاشکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَهٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّهٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ «23»
و بدین گونه ما در هیچ شهر و دیارى پیش از تو هشدار دهندهاى نفرستادیم مگر آنکه ثروتمندان مغرورشان گفتند: ما پدران خود را بر آیینى یافتیم و از آثار آنان پیروى مىکنیم.
قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُکُمْ بِأَهْدى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَیْهِ آباءَکُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ «24»
(پیامبرشان) گفت: آیا اگر آئینى هدایت بخشتر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید برایتان بیاورم (حاضرید دست از راه نیاکان بردارید) گفتند: ما به آنچه بدان فرستاده شدهاید کافریم.
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ «25» سوره زخرف
پس ما از آنان انتقام گرفتیم و بنگر که فرجام تکذیب کنندگان چگونه است.
=====================================
سلام به استاد عزیزم و استاد مریم جونم و دوستای خوب هم پروژه ایم
الهی که حال دلتون عالی باشه و هر روزتون بهتر از دیروز باشه
خدا رو شکر که دیروز از فرصت تنفسی که مریم جان داد بخوبی استفاده کردم ، جلسه یک دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو با تمرکز گوش کردم و جلسه اول بخش یکم دوره قانون آفرینشو کار کردم
دیروز هم یکی از بهترین روزهای زندگی من بود
صبح با همسرم رفتیم پیاده روی توی خیابون خلوت و کوچه باغهای طالقان، در سکوت محض و در آرامش عظمت خدا رو بیاد آوردم و باهاش صحبت کردم و بعد با همسر جان کلی صحبتهای توحیدی کردیم و چقدر سپاسگزاری کردیم
خدا رو شکر که خدایا شکرت ورد زبونم شده
از بغل یه خونه رد شدیم کلی مرغ و خروس توش بود گفتم عجیبه که ساکتن و هیچ سر و صدایی نمی کنن، یه ذره رفتیم جلو آقا خروسه شروع به قوقولی قوقو کرد!گفت بفرما صدا میخواستی صدای قوقولی قوقوی خودمو تقدیمت می کنم!
این روزا خیلی زیاد میبینم که میخوام و میشه
درسته که در مورد چیزای کوچیکه ولی برای خدا که کوچیک و بزرگ فرقی نمی کنه و وقتی که این چیزای کوچیکو ببینم وتایید و تحسین کنم و بخاطرشون سپاسگزاری کنم کم کم در موارد بزرگ هم اتفاق میوفته
یکی از بستگان نسبتاً دورم که در دوران دبستان تو یه مدرسه بودیم بمن پیام داد که گروهی تشکیل دادن از خانمایی که در اون دبستان بودن و الان در شرق و غرب عالم پخش شدن و گفت خیلی دوست دارم اگر امکانش هست شما هم عضو بشی، من با احساس عالی سلام و احوال پرسی پر محبتی باهاش کردم، و با اعتماد بنفس و احساس خود ارزشمندی در حد بوندس لیگا!خخخ بهش گفتم شرایطشو ندارم و چند ساله توی فضای مجازی فعال نیستم و گفتم عذرخواهی منو پذیرا باش
خیلی از من تشکر کرد و گفت واقعاً نیرو گرفتم از روش جواب دادنت
و ظهر هم جاتون خالی رفتیم تو حیاط و کنار باغچه جوجه کباب درست کردیم، با هم چوبا رو گذاشتیم تو منقل و آتیشو شعله ور کردیم از بوی خوش آتیش لذت بردیم بعد هم بوی جوجه کباب، قبلنا من زیاد نمی رفتم همون بالا تو خونه بودم مثلاً سالاد درست می کردم یا ظرفا رو سر میز میزاشتم، ولی الان مدتیه که از قبل شرایطو فراهم می کنم و همراه همسر جان میرم پایین تو حیاط
بعد از ظهر هم زنداداشم که در کرج زندگی می کنن بهم زنگ زد و کلی قربون صدقه هم رفتیم، و گفت سعیده خانم اینا (خواهر من) قراره بیان خونه ما برای شام، خیلی دوست دارم شما هم بیایین،(و یاد این صحبت استاد افتادم که وقتی شما روی خودتون خوب کار می کنین، بیشتر به مهمونی دعوت میشین) گفتم منم خیلی دوست دارم بیام ولی الان یه کمی دیره چون ما فردا میخواستیم بریم تهران و باید وسایلی که میخوایم با خودمون ببریم تهران رو آماده کنیم جمع و جور کنیم، و محمد آقا هم الان خوابه بزار بیدار بشه باهم مشورت کنیم اگر قرار شد بیاییم، بهت خبر میدم، بعد به خدا گفتم خدایا من دوست دارم بریم ولی بتو میسپرم، بریم خوشحال میشم اگه نریم هم ناراحت نمیشم،
همسرم بیدار شد بهش گفتم گفت دیره بابا الان ساعت چهاره، گفتم خیلی کاری نداریم و من دلم میخواد بریم، گفت باشه بریم،به زنداداشم زنگ زدم گفتم میاییم گفت به به چی از خدا بخوام از این بهتر! و با همسر جان همکاری کردیم و در سریعترین زمان ممکن وسائلو جمع و جور کردیم و گذاشتیم تو ماشین، تا بحال اینقدر سریع حاضر نشده بودیم
و توی راه هم از مناظر زیبای جاده طالقان لذت بردیم و درباره اش صحبت کردیم
و دخترام هم اسکایپ زنگ زدن و کلی صحبتهای قشنگ و دلپذیر با هم داشتیم
و بعد هم که خونه برادرم رسیدیم، همدیگه رو در آغوش گرفتیم با هم فقط خوش گذروندیم و خوش گذروندیم و لذت بردیم، و حرفای خوب خوب زدیم
یه چیزی هم که برام جالب بود این بود که خواهرم تعریف کرد که مادر بزرگمون به خوابش اومده و گفته سعیده بعد از این نه من نه تو، و خواهرم تعبیر کرده بود که این حرفش بخاطر این بوده که قبلاً هر شب براش فاتحه و یکی دو سوره کوچیک قرآن میخونده و بهش هدیه میکرده و الان چند وقته نخونده، و یا مامان و یا بابا بخوابش اومدن و چنین و چنان گفتن؛ من گفتم خوبه به خواب من نمیان انگار اونا هم میدونن که من جدا هستم جور دیگه ای هستم سرم به کار خودم گرمه
——–
امروز هم سه چهار بار این فایلو گوش کردم و تو دفتر نوشتم و توی نوت گوشیم هم نکته هاشو یادداشت کردم، یه کمی ازش مونده ولی عادت ندارم کامنت طولانی بنویسم احتمالاً تو یه کامنت جداگانه بنویسم اگه فرصت کردم، جلسه 9 و 10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو هم که استاد شایسته جون رفرنس داد چند روز پیش هر کدومو دوبار با تمرکز گوش کردم
اینقدر دوست دارم وضعیت الانمو که مثل بچه مدرسه ایهایی که شاگرد زرنگ هستن تمام وقتم بجز کارهای روتین و کارهای خونه دفتر و قلم دستمه گوشی دستم و قرآن کنار دستم هست
روزی چندین بار خدا رو شکر می کنم که هدایتم کرد به این مسیر
خیلی وقتها هم انگار استاد روبرومه باهاش حرف میزنم میگم خدا بینهایت خیرت بده استاد جونم که دست خدا شدی و با شما یاد گرفتم که میشه خیلی زیبا زندگی کنم و همه اش زیبایی و لذت باشه
استاد عزیزم سپاسگزارم
مریم جان مهربونم سپاسگزارم
دوستای نازنینم سپاسگزارم
خیلی دوستون دارم
خدا رو شکر برای یه گام دیگه
و یه کامنت دیگه
در پناه خدا شاد و سلامت باشید موفقیتهاتون روز افزون باشه غوطه ور در دریای الطاف الهی باشید
بنام خالق هستی که همه چیزم هستی
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی
همچنین سلامی ویژه به بانو شایسته نازنین و مهربان
گام 20 : منظور از سیستمی بودن خداوند چیست؟
1- ما به اتفاقات برچسب خوب یا بد میزنیم این دیدگاه ما هست به موضوعات که بهش چجوری نگاه کنیم
یکجورایی به نظر من این اصل اون کاری هست که ما باید انجام بدیم برای حرکت کردن به مدار های بالاتر و به سمت خواسته ها
اینکه ما هر اتفاقی که میفته رو به شکل این نگاه کنیم که ما رو داره نزدیک تر میکنه به خواسته هامون هرچند متضاد باشه با ما
البته این دیدگاهی که من دلم میخواد بهش برسم
ولی قطعا باید خیلی روش کار کنم و شاید در اتفاقاتی مثل مرگ عزیزان و یا چیزهایی از این قبیل نتونم درش اون خیریت پیدا کنم شاید بتونم خودم فقط اروم کنم ولی به دید مثبت شاید نتونم بهش نگاه کنم
ولی در مورد دیگر اتفاقات این مدت تلاش کردم که به این شکل نگاه کنم که هرچند اتفاق به ظاهر دقیقا مخالف خواسته من بوده ولی از زمانی که من شروع کردم به گفتن این عبارت ها به خودم که شرایط تغییر میکنه میتونه این اتفاق به نفع من پیش بره و تمام بشه و با تکرار بارها و بارها این جملات به شکلی که به من احساس ارامش و توکل به خداوند رو داده و انقدر تونستم توکل کنم که خودم هیچکاری نکنم و یک خوش بینی نسبت به اتفاق افتادن برطبق خواسته من و تصویر سازی از اینکه به اون خواسته رسیدم واقعا شرایط دیدم که چطور تغییر داد و واقعا الان ایمان دارم که در ظاهر به ضرر بود و در حالیکه دستان خداوند در پشت پرده در حال فعالیت بود و این اون چیزی بود که من بارها و بارها به خودم میگفتم و این تجربه رو بیش از 2 ساله که دارم و بارها به خودم یاداوری میکنم که اون بار شده این بار هم میتونه بشه و با همین روش تونستم یکسری از اون شرایط تغییر بدم به نفع خودم
این تجربه من بوده که خیلی به من کمک کرده و فکر میکنم این خیلی کمک کننده باشه که ما دیدگاهمون رو به اتفاقات به سمتی جهت بدیم که بتونیم احساس بهتری داشته باشیم و نتیجه ش هم ارامش و اطمینان قلبی به خداوند باشه
2- خداوند عملکردش سیستمی و اصلا دخالتی در زندگی ما نداره
و من چقققققققققققققققققققققققققققققدر با شنیدن این تونستم کارهام پیش ببرم
چون قبلا همش میگفتن که نه خدا هر چی بخواد همون میشه اینکه اراده خدا مهمه اصلا مهم نیست تو چه میکنی
انگار ما هیچکاره هستیم و اینکه خداوند به یکسری رزق میده و به هرکس بخواد میده
این یکی از اون باورهایی که خیلی مخرب بوده در من در مسایل مالی
شاید همیشه میگفتم همه چیز به دست خودمون هست و در خیلی چیزها این باور داشتم که زندگی م دست خودم هست و خودم میسازم
ولی در مورد مسایل مالی رزق میگفتم اگه خدا نده نمیتونم بدست بیارم
3- نگاه توحیدی به خداوند
خب من هم وقتی تعاریف استاد از توحید میشنوم میبینم ناخواسته بدون اینکه بدونم این توحید هست یکسری مسایل از بچگی در من شرایط خودش به شکلی بوده که توحیدی عمل میکردم اینکه روی حتی خانواده حسا ب نمیکردم و البته شاید به اون قدرت درونی میچسبیدم ولی این باز همون خدای درون هست که شاید اون زمان نمیدونستم اون خود قدرت خداوند هست در درون من داره کارها رو انجام میده
ولی یکجوریی یک حسی داشتم که یک چیزی مواظب من هست و هوای من داره این حسی بوده که از نونهالی داشتم در زمانی که در دعواهای شدید خانواده بودم و میدونستم در این محیط کسی نیست که بخواد مراقب باش
4- از زمانی که با استاد اشنا شدم یادگرفتم نباید روی هیچکسی حساب کنم و قطعا ضربه میخورم از اینکه بخوام به کسی وابسته بشم حالا هر نوع وابستگی فرقی نداره اینکه در هر مسیله ای فقط و فقط باید نگاهمون باید به خداوند باشه و الان دارم خیلی روی این دقت میکنم در خودم هر زمان هر حرفی ذهن میزنه از خودم میپرسم که ایا این دید توحیدی هست یا دارم شرک میورزم
و خییییییییییییییییییییییییییلی خییییییییییییییلی بهم کمک کرده که نترسم
چون با شرک ترس در وجودمون رشد میکنه چون قدرت داریم به افرادی که میتونه زندگی مون تحت تاثیر بزارن ( البته با نگاه شرک الود )
5- اجابت کردن خداوند این اون جمله ای بود که واقعا من بارها و بارها شنیده بودم ولی درست درک نکرده بودم که اجابت کردن خداوند یعنی چه
اجابت کردن خداوند یعنی ایمان داشتن به خداوند
اینکه بهش بسپریم اعتماد کنیم و در ارامش باشیم تا اجازه بدیم خداوند کارها رو انجام بده
یکی از نگاه ها که به ما کمک میکنه که اعتماد کنیم و ارامش پیدا کنیم این هست که باور کنیم که خداوند اون چیزی میخواد که ما میخوایم
ما در این حالت میتونیم رها کنیم و اعتماد کنیم
ولی تا زمانی که فکر میکنیم خداوند چیز دیگه ای میخواد همون کلمه صلاح ما نمیتونیم اروم بشیم و اعتماد کنیم و مقاومت رها کنیم
این خیلی کمک کننده هست به ما
وقتی درخواست میکنیم باور کنیم که به دست میاریم و تنها شرایط این هست که در مدارش قرار بگیرم و برای قرار گرفتن در مدارش باید روی باورهامون کار کنیم
و این باور هم داشته باشیم که زمانی که بخوایم روی باورهامون کار کنیم خداوند و کائنات دست به دست هم میده تا ما بتونیم باورهای ناخواسته رو پیدا کنیم و چطور اصلاح ش کنیم بهمون نشون میده و د رهر لحظه داره هدایتمون میکنه
6- درخواست کلامی نیست بلکه فرکانسی هست که با تغییر باورهامون شکل میگیره
7- فارغ از گذشته که چقدر شما افکار مخالف خواسته داشتید اصلا مهم نیست ولی اگر تغییر بدی افکارت سیستم سریع نتیجه متفاوت نشون میده و این هم بارها و بارها به من کمک کرد که میگفتم معصومه اگه همین الان افکار تغییر بدی سریع اتفاقات تغییر میکنه و اولین تغییر هم در حال خودت هست که حالت خوب میشه و با این روش من خیلی از اوقات خیلی از شرایط خیلی سریع تغییر دادم و این به من خییییییییییییییلی کمک کرده
8- چه احساس خوبی میده در ایه 186 سوره بقره که میگه من نزدیکم این خیلی احساس خوبی میده که خداوند میگه من نزدیک هستم واین نزدیکی حس صمیمیت میده حس خودمونی بودن
وای خدای من این خیلی زمان هایی که حالم بد میشه کمک میکنه که یادم میاد که خداوند نزدیکه ، در درون من هست و چیزی جدا از من نیست این بهم کمک میکنه که اون اتفاقات بیرونی تاثیرش از دست بده و همه چیز زودگذر بدونم و خودم به حال خوب بیارم
خدایا شکرت که میتونم بگم این روزها شاید حدود 90 درصد زمان ها من درحال خوبی هستم و این عالیه
این یعنی من نزدیکی خداوند بیشتر حس میکنم
9- خداوند همواره در حال اجابت کردن درخواست های شما هستم یعنی اینطوری نیست که من درخواست بدم و بعد منتظر باید باشم تا درخواستم در لیست قرار بگیره تا تازه انجام بشه
در حالی که من مثلا یک ارتباط بااین خصوصیات میخوام اینطوری نیست که تازه بیاد همچین فردی به این دنیا بیاره
نه بلکه از قبل خواسته های ما در این جهان وجود داره ولی زمانی که درخواست میکنیم و باورهامون درست میکنیم و در مدار درخواست فرکانسی قرار میگیرم و اماده دریافت هستیم و تازه اون خواسته رو میتونیم ببینیم
اون خواسته قبلا هم بوده ولی ما زمانی میبینیم و درک میکنیم که در مدار دریافت باشیم
خدا رو شکر که چند روز قبل کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم خریداری کردم تا بتونم عمیق تر کارکنم
خیلی این فایل مفید هست و پر ازنکته هست که من هر بار گوش میکنم یکسری نکات متوجه میشم و با هر بار گوش کردن در یک مدار بالاتری میرم
استاد بی نهایت از شما سپاسگذارم برای این اگاهی های عالی و از خانم شایسته نازنین که انقدر عالی و همپا هستن و این پروژه ها رو برای ما اماده کردن تا هر روز در مدار بالاتر بریم
خدایا تنها تو را میپرستم و از تو یاری میجویم و از تویاری میجویم مرا به راه راست هدایت کن راه کسانی که به انها نعمت دادی
خدایا من اسان کن برای اسانی ها
در پناه خدای همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم .
با سلام خدمت استاد جااان و خانم شایسته
سلام به خانم مقدس
فوق العاده بود کامنتتون اونجایی که می گفتین خواسته های ما از قبل وجود داره ولی زمانی که درخواست می کنیم و باورهامون رو درست می کنیم و در مدار درخواست فرکانسی قرار می گیریم و آماده دریافت هستیم تازه اون خواسته رو می تونیم ببینیم
حالا صحبت اینجاست که اگه باورهایمان درست نباشه
ما نمی تونیم اون خواسته مون رو ببینیم چون یه طرف معادله مشکل داره مثلا اتفاقی چند وقت اخیر برا خودم افتاد گفتم
1-ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهان هست خیلی لذت می برم از این باور و مشکلی هم ندارم
2-باور فراوانی با اینم جدیدا خیلی خوب شدم با نشون دادن ماشین های گرون در خیابان و برج های که داره ساخته میشه هر روز این باور رو هم خوب روش کار کردم
3-احساس لیاقت :پاشنه آشیل بوده همش داشتم می دویدم ولی نتیجه نمی گرفتم چون همیشه میگفتم فلانی باید با من باشه یا پیش فلانی کار کنم عدد خوبی میگیرم تا همین چند روز پیش خیلی وقته دارم با خودم خلوت می کنم ببینم چرا من در تمام جهات عالیم ولی از لحاظ مالی رشد نمی کنم همه چیز هست ولی پوله نمیاد شکر خدا من کارم بیزنس هست یه شکل ارتباطی می تونم بگیرم خدارو شکر و آموزهای استاد کارمو خوب بلدم ولی پوله نمیاد که چند روز پیش فهمیدم بابا تو خودت دس خدا روبستی میگی پول می خوام اونم زیاد ولی از طریق فلانی پس شرک چیه که استاد میگن هر چیزی رو می بخشه ولی شرک رو نه اینقدر بهم نداد که فهمیدم مشکل کجاست یعنی امیدوارم فهمیده باشم و توضیح کامل شما عالی بود خواستم تشکر بکنم
ممنونم
به نام خدای مهربانم
استاد عزیزم سلام
قرآن ساده س جهان ساده س قانون ساده اس و اینقدر ساده س که ما باور نمیکنیم
الهی قربونت برم خدای خوبم آخه از این راحت تر از این ساده تر که تو هر لحظه میتونی زندگیت رو خلق کنی بدون غم گذشته و بدون نگرانی آینده
خدا به فرکانسهای لحظه ای ما جواب میده و ما خیلی راحت میتونیم روی فرکانسهای لحظه ای خودمان کار کنیم مراقب ورودیهامون باشیم با کلام خودمون گناه نکنیم و عدالت خداوند پاسخ دادن به فرکانسهای ماست و چه کسی از خدا عادلتر
بخدا من تو همین قسمت صحبتهای استاد گیر کردم و دارم هضمش میکنم اصلا همه چیز همینه اگر من بتونم همین رو درک کنم دیگه تمومه بخدا
میتونم بهترین زندگی رو به لطف خداوند برای خودم بسازم و این چند روز دنیا لذت ببرم
نمیدونی استاد جان چه حالی دارم واقعیتش ی چند روزی بود به زور سعی میکردم حالم رو خوب نگه دارم امروز فقط با شنیدن اولین قسمت صحبتهاتون رفتم تو فکر که چقدر زندگی ساده س چقدر میشه خوب زندگی کرد و ما اینقدر دنیارو سخت و جدی گرفتیم اصلا حالم دگرگون شد من باید روزها تو همین قسمت روی خودم کار کنم
استاد بینهایت از شما ممنونم
مریم جان ممنونتم
دوستون دارم
سلام بر استاد عباس منش بزرگوار و استاد شایسته مهربان
و سلام بر اعضای سایت.
پروژه مهاجرت به مدار بالاتر
گام 20 | منظور از”سیستمی بودن رفتار خداوند”، چیست؟
خدا رو شکر بابت گام بیستم و مهاجرت به یک مدار بالاتر.
در این فایل قرار هست که به درک و فهم سیستمی بودن خداوند برسم.
استاد جان شما هر چقدر هم که بسیار ساده و قابل فهم توضیح میدین باز هم این ذهن من بدلیل سالها همزیستی با باورهای غلط در مورد خداوند، مقاومت میکند و من باید بارها و بارها گوش کنم و بنویسم تا این مقاومت کمتر شود.
و این هم که در اینجا می نویسم بخاطر تعهد و گذاشتن رد پا در این پروژه است.
و باید خیلی بیشتر وقت بگذارم تا این سیستمی بودن خداوند را بیشتر درک کنم، البته خیلی پیشرفت کرده ام مخصوصا با خوندن چگونه فکر خدا را بخوانیم و گوش کردن راهنمای عملی.
مورد دیگری که استاد صحبت کردن تقویت باورهای توحیدی و فقط روی خدا حساب کردن بود.
من هم مثل استاد سراغ تجربه های خودم در زندگی رفته ام:
بارها شده از کسانی درخواست کمک کرده ام و جز نا امیدی و سرخوردگی چیزی عایدم نشده.
حتی بوده مواردی که درخواست از نزدیکانم بوده، اصلا نه که نخواسته اند کمک کنن بلکه نتوانسته اند
پس نتیجه گرفته ام که با تمام وجود به خداوند بگویم:
” ایاک نعبد و ایاک نستعین ” و به آن عمل کنم هر چند به عمل در آوردن آن خیلی ایمان و شهامت میخواد چون من دوست دارم خداوند به روش من کمکم کند و خداوند هم میخواد به روش خودش یاری ام کند و روش خداوند کاملا در تضاد هست با طریقه زندگی من.
خداون بعضی مواقع میخواد به وسیله یک تضاد و یا ناخواسته مثل ورشکستگی یا اخراج از کار و… به من کمک کند و من شاید با تمام قوا میخوام جلو این کمک به این روش را بگیرم حتی شده رفتن سراغ عوامل متعدد شرک.
و اینجا هس که استاد با اشاره به قرآن میگن که چه بسا چیزی که من دوست ندارم ولی خیر من در آن است و چه بسا چیزی که من دوست دارم، ولی برای من حاصلی جز شر ندارد.
استاد عباس منش سپاسگزارم از شما و سپاسگزارم از استاد شایسته
12 11 1403
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خدایی که ولی و سرپرست منه
خدایی که خالق کیهان و کهکشان هاست و همه چی فقط مال اونه و به همه چی محیطه و این سیستم و مجموعه رو بی عیب و نقص مدیریت می کنه
همیشه زنده است و هرگز نمی میره و هر گز خسته نمیشه و چرتش نمی گیره
خدایی که هرگز دیر نمی کنه
خدایی که بهترین وکیل منه، و من بر او توکل می کنم
خدایا قلبم را به سوی تو باز می کنم
نورت را بر قلبم و جسمم و لحظه های زندگیم جاری کن تا همواره در مسیر نور شدن باشم
خدایا قطره علمم را به دریای علمت وصل کن و وارهانش از کج فهمی و هوا و هوس
خدایا بر ایمان و علم و حکمت و بصیرتم بیفزای که تو بهترین افزانندگانی
خدایا من هیچی نمی دونم و هیچی بلد نیستم… منِ نقطه برای خلق و مدیریت این کیهان و کهکشان ها کاری نکردم و هیچ علمی هم بهشون ندارم… من حتی برای خلق و مدیریت این جسم باشکوهم که فقط یک سلولش اینقدر باشکوهه و 37 تریلیون ازش بهم دادی، هیچ کاری نکردم… اصلاً خبر ندارم چه اتفاقی می افته و هیچ علمی ازشون ندارم…
خدایا من هیچی نمی دونم… من محتاج توأم… من از شر نجواهای ذهنم و از شر باورهای محدود کننده ام و قل و زنجیرهاش به تو پناه میارم… کمکم کن
خدایا من اماده ام… من محیا هستم… من اجازه میدم تا منو هدایت کنی به مسیر انعمت علیهم… تا ظرفم رو بزرگتر کنی… تا مهاجرت کنم به مدارهای بالاتر
وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ
و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی.
خدایا اگر یادم رفت مواخذه ام نکن/ خدایا فرکانس های ناهماهنگی که از قبل فرستادم رو پاک من/ خدایا چیزی که طاقتش رو ندارم روی دوشم نزار/ خدایا عفم کن/ خدایا ترمیمم کن/ خدایا منو شامل رحمتت قرار بده/
خدایا تو مولای من هستی نصرتم بده در برابر افرادی که این قوانین و حقایق رو قبول ندارن
آمین
خدای قدرتمندم،این دودوتا چهارتا رو از ذهن منطقی من بگیر،و تموم زندگیم رو غرق ایمان و توکل به خودت و جریان هدایت کن
آمین
===================================
سلام سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم جانم
سلام به دوستان مدار بهشت
++ اتفاقات خوب و بد نداره بلکه این ما هستیم که بهش برچسب می زنیم… گاهی یه اتفاق به ظاهر بد می افته، اون موقع باید ذهن رو با روح به هماهنگی رسوند تا نتیجه به نفع ما تغییر کنه… از زاویه ای نگاه کنیم که حالمون خوب بشه
++ چگونه در مدار خداوند قرار بگیریم؛⬅️ وقتی ذهنمون رو با روح هماهنگ کنیم که نشانه اش، آرامش
++ مفهوم «رابطه دوطرفه میان ما و خداوند» از طریق توضیح “سیستمی بودن رفتار خداوند”؛… ما فرکانس ارسال می کنیم و جهان لاجرم، ترجمه می کنه بدون قضاوت… خداوند هرگز احساساتی نمیشه
++ نحوه ساختن باورهای توحیدی؛… همهی ما در قلبمون به خداوند ایمان داریم… اولین قدم در مسیر توحید برای من، حساب نکردن روی آدمها بود و آرام آرام یاد گرفتم که چطور روی خداوند حساب کنم؛… ایاک نعبد و ایاک نستعین؛… از آدمها تشکر کن اما روی یک فرد خاص حساب نکن؛… از آدمها تشکر کن اما اعتبار حضور آن فرد را به خداوند بده؛
++ ارتباط مستقیم بین شرک ورزیدن(قدرت رو به غیر خدا دادن) و دور شدن از نعمت ها و خوشبختی…
++ “درخواست های ما از خداوند”، از دیدگاه قانون فرکانس؛… خواسته ی تو مهم نیست بلکه باورهای تو و فرکانس هات در مورد اون خواسته مهمه… ما فرکانس ارسال می کنیم جهان لاجرم ترجمه می کنه مثل دستگاه آب میوه گیری
++ رفتار سیستم در برابر تغییر⬅️ فارغ از اینکه چقدر تا کنون مسیر اشتباه را رفته ای، سیستم به محض تغییر مسیر، رفتار خود با تو را تغییر می دهد؛… مثل دستگاه آب میوه گیری، فارغ از اینکه تا حالا زهر دادی و آب زهر داده، حالا اگه سیب بدی ، قطعاً آب سیب میده
++ بارزترین ویژگی خداوند از نگاه آیه و اذا سآلک عبادی انی…؛ ⬅️ نزدیک بودن خداوند… یعنی اولین باور اینو میگه… من از رگ گردن بهت نزدیکترم… و این باور نزدیکی، باعث میشه نه عصیان کنی نه ناامید بشی
خدا جونم سلام
متشکرم چقققققدر امروز باهام حرف زدی چقققققدر لذت بردم.
حالا می خوام رد پا بزارم اما بلد نیستم امید دارم که اگه بخوام بهم میدی آنچه را که می خوام.
خدای خوب من ازت می خوام که بگویی و من قلم و بچرخونم.
استاد متشکرم که اجازه میدی خداوند بیا و بگه آنچه که بر زبانت جاری ست کلام وحی ست ، این یقیناً شکی درش نیست.
خدایا متشکرم
ما چیزی تو زندگی به نام اتفاق بد نداریم ، آنچه که از دیدگاه من تو زندگیم اتفاق می افته همون توجهات منه.
همون بلورهای منه.
بارها تو زندگیم شاهد اتفاقاتی بودم و هستم که چقققققدر برام خیر شده، همین نتیجه هاست که هر بار باورهای منو بهتر از قبل می کنه.
اگه من بخوام باورهای توحیدی م در زندگی قوی تر و هربار قوی تر بشه، باااااااید خداوند و مثل یه سیستم بفهمم، که هر ورودی بدم همون خروجی و بهم میده.
من وقتی تو زندگیم می بینم هر کجا که سپردم به خودش و بهش گفتم من فلان و می خوام بارها تو زندگیم برام ثابت کرده که طبق باورها و بهم داده.
وقتی تو کلام الهی ش ، قرآن گفته محمد اگه از تو پرسیدند بگو من نزدیک م
پس فاطمه جان باور کن که خدا هست
خداوند قدرت بالای همه هست
پس خوب بشناس
پس خوب باورش کن
مگه نه اینکه همین چند وقت چقققققدر خداوند برایت تو زندگی ت چه ریز و درشتی شد مگه اینا بس نیست که خدا رو باور کنی تو همین نزدیک نزدیکی ست.
خداوند اینققققققققدر خاطر جم هست که وقتی شیطان ازش می خواد که منو بزار تا روز آخر….
خداوند میگه اجازه میدم که باشی اما بدان تو هرگز تسلط بر بنده من نداری.
آره فاطمه عزیز دل خدا، عشق خدا، محبوب خدا…
خداوند خیلی و خیلی مطمئن ه، که اون کسی که بنده اش، هست اصلا سمت شیطان نمیره.
بنده ی واقعی خداوند کسی نیست مثل محمد
مثل موسی
مثل ابراهیم
مثل دوران من عباس منش و مریم شایسته.
مدرک از این بازم محکم تر می خوای؟
اینا همون بنده هابی هستند که شیطان هرگز تسلط بهشون نداشته و هرگز نمی تونه.
آره حالا خوب می فهمم که چرا خدای من به این محکمی به شیطان میگوید.
چون داره با سند، مدرک با من حرف می زند.
خدایا کمکم کن که فقط از تو بخوام و فقط به تو وصل شم.
خدایا متشکرم
استاد متشکرم
مریم جان متشکرم از این پروژه ای خداوند چیدمان ش کرد و بعد به قلب تو وحی کرد
متشکرم که تسلیم رب ت هستی.
متشکرم که دستی شدی از دستان رب من.
خدای خوب من متشکرم متشکرم
م
سلام بر عزیزانم
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر خانم شایسته عزیزم
خدارو شکر که در گام بیستم هستم
تازه دارم میفهمم این فایلای دانلودی چقدر ارزشمند و سرشار از نکته های کلیدی هستن ، همین چند روز پیش داشتم به آیه اذا سالک فکر میکردم و میگفتم من چه طوری باید خدارو اجابت کنم و امروز در این فایل جواب سوالمو گرفتم در صورتی که قبلا این فایلو گوش داده بودم اما اصلا نمیدوستم در مورد این موضوع صحبت کردین
استاد جان درباره باورهای اشتباه مذهبی صحبت کردین اتفاقا امروز ظهر رفتم دوش بگیرم یاد یکی از باورهای مسخره مذهبی افتادم که معلم دینیمون بهمون گفته بود اگر 40 جمعه پشت سر هم و قبل از اذان ظهر غسل جمعه کنید وقتی که مردید بدنتون در خاک پوسیده نمیشه و منه ساده لوحم پا میشدم جمعه ها تند تند قبل از اینکه اذان ظهرو بگن میرفتم غسل میکردم که حالا بماند که برای غسل هم چه قوانین سختی گذاشته بودن که مثلا حتما باید بدنتو تمیز تمیز کنی و حتما باید روو به قبله وایستی و….. بعد اگر یه جمعه به هر دلیلی مهمونی جایی بودیم و من نمیتونستم غسل کنم عذاب وجدان میگرفتم و عصبانی میشدم و دوباره از جمعه بعدش باید از صفر شروع میکردم چون 40 جمعه باید پشت سرهم میبود و نباید وقفه درش میوفتاد و کسی نبود بهم بگه آخه بچه، تویی که داری انقدر به خودت سختی میدی، اگر بمیری مگه مهمه چه بلایی سر جسمت میاد که بخوایی اونو تر و تازه زیر خاک نگه داری ، واقعا که چقدر جاهل بودم و چقدر زندگی رو برای خودم سخت کرده بودم و خدارو شکر میکنم که هرروز دارم آگاه تر میشم و عاقلانه تر رفتار میکنم
مهمترین نکته در این فایل برای من واژه بندگان بود که خداوند میفرماید اگر بندگان من درباره من سوال کردند نه همه آدمها و من باید به خودم نگاه کنم و ببینم آیا واقعا من بنده خدا هستم یا نه ؟
وچقدر جمله امید بخشی رو گفتین استاد جان که ما میتونیم هر روز با کار کردن روی خودمون به خداوند نزدیکتر شیم و خدارو بندگی کنیم
خدارو شکر میکنم که حالم هرروز داره بهتر و بهتر میشه
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بینهایت از شما سپاسگذارم برای این فایل عالی
سلام به همگی
من تازه الان بهتر درک کردن سیستمی بودن خداوند چیه
درخواستش کلامی نیست
فرکانسیه
فرکانسم تغییر کنه جوابم تغییر میکنه
همواره این اتفاق میافته و خداوند نزدیکه و دور نیست که صدای فرکانس جدید منو نشنوه
با توجه به مباحث این فایل من تمریناتی رو فهمیدم باید انجام بدم
یکی از مهمترین تمریناتم این بود که به خاطر اتفاقات و نتایج 4 ماه اخیرم که هر اثری ساختم فروش رفتن من کمکم وابسطه شدم به همون راه هایی که برام از قبل پول میساختن
و نتیجه این بود که موقع خلق اثر اون دوق و شوق و حس خوب و لذت و درلحظه بودن رو نداشتم
و چون این حسا رو نداشتم همش دنبال علت بودم
همش دنبال این بودم که درستش کنم و اون حسای خوب قبلیم دوباره برگرده
و داخل این فایل فهمیدم که بله من آروم اروم دچار شرک شدم
که اگر نفر بعدی اثر بعدیم رو خرید نکنه دیگه من بدبخت دو عالم هستم و پولی نمیسازم
یادمه سال پیش در رها ترین حالت ممکن بودم و اتفاقا اون زمانها خداوند خیلی سریعتر و بیشتر بهم جواب میداد
چون شرکی نداشتم
ولی اینو امشب با این فایل یاد گرفتم و بهتر از قبل فهمیدم که اکی تو الان میخوای به فلان موفقیت توی کارت برسی
باید این شرکو زیر پا بزاری و ذهنتو کنترل کنی
مثلن اگر گفت این کارت اگر فروش نرفت چی؟
تنها جوابش اینه ایرادی نداره کلی ایده هست که روهم تلنبار شدن و من انجام ندادم
کار فروش با من نیست ، کار ساختش با منه
یه راه حلی پیدا میکنم
آدم مناسبش پیدا میشه
مگر این همه آدم مناسب برام نفرستاد خدا؟ بازم برام میفرسته
و واقعا یادم اومد که من هر جا حساب نکردم که فلانی به کارتم پول بزنه یا فلانی ازم کار بخره ،
یا فلان ویدیوم کلی دیده بشه و از اون کلی مشتری بیاد بازم ، اتفاقا اون روزها درامدم بالاتر بوده و بیشترم بوده.
و شده
و حالمم بهتر بوده
آیات هدایت:
انعام:125
پس خدا کسی را که بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای تسلیم به حق گشاده میدارد و کسی را که بخواهد در گمراهی رها سازد، سینهاش را چنان تنگ و ناپذیرا میگرداند که گویی میخواهد به آسمان صعود کند! خداوند این چنین رجس را بر کسانی که ایمان نمیآورند قرار میدهد.
کسی که بخواد حقایق رو بدونه هدایت میشه
انعام:140
بیگمان کسانی که فرزندان خود را از روی بیخِرَدی و نادانی کشتند و آنچه را خداوند به آن ها روزی داده بود با احکام خودساخته، با نسبت دادن به خدا حرام شمردند، مسلماً گمراه شدند و هدایت نیافتند.
یکی از ویژگی های افراد گمراه همون باور ذهن فقیره
ذهن فقیره که بچه ی خودشو به خاطر بی پولی میکشه یا به دروغ یه سری روزی ها رو حرام میکنن و میگن خدا گفته
این آدما هدایت نمیشن ، برعکسشون کسایی هستن که هدایت میشن ، ذهنشون ثروتمنده!و از روزی های خداوند استفاده میکنن
انعام:149
بگو: برهان رساننده از آنِ خداست، و اگر میخواست حتماً همگی شما را هدایت میکرد
خواست اینجا داخل ایات عربی منظور مشیت خداونده که همون سیستمی بودنه
سیستم اجازه نمیده همه هدایت بشن
انعام:154
سپس به موسی کتاب دادیم تا تمام کننده بر هر که نیکی نماید، و بیان کننده روشن همه چیز و هدایتی و رحمتی باشد تا به ملاقات پروردگارشان ایمان آورند.
انعام 157:
یا بگویید اگر بر ما هم کتاب نازل میشد، حتماً ره یافتهتر از آنها میبودیم! اینک برای شما نشانه روشنی از پروردگارتان و هدایت و رحمتی از سوی پروردگارتان آمده است، پس کیست ستمگرتر از آنکه آیات او را تکذیب کند و از آن دوری نماید؟ به زودی کسانی که از آیات ما دوری میکنند را بخاطر کناره گیری مستمرشان، به عذابی سخت کیفر میدهیم.