مصاحبه با استاد | قانون پایداری نتایج - صفحه 50 (به ترتیب امتیاز)

667 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عفت گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    خانم شایسته عزیز ممنون بابت این دسته بندی زیبا. من تا حالا این فایل های استاد رو ندیده بودم و این دسته بندی چقد به ما کمک میکنه که با نظم فایل ها رو ببینیم.

    استاد فرمودن اول باید ورودی هامون رو کنترل کنیم و چقدر این کنترل ورودی ها تاثیر گذاره.

    من از همون اول که وارد سایت شدم اینقدر تاثیرات زیادی فایل ها روی من گذاشته بود و اینقد تغییرات در زندگیم میدیدم که شگفت زده بودم کلا و باید یک روز بیام و نتایجی که کسب کردم رو بنویسم. و همین گفتن و نوشتن در سایت باعث میشه ما بدونیم کجا بودیم و الان کجا هستیم. من تو فایل های زیادی از استاد دیدم که ایشون از نتایج خودشون در قسمت های مختلف زندگیشون بارها و بارها گفتن من بعضی نتایج ایشون رو اینقدر شنیدم در جاهای مختلف که کاملا حفظم. من به خودم میگم عفت تو به عنوان یک فرد دیگه ببین چندین بار اینا رو شنیدی حالا خود استاد به خودشون چند هزار بار گفتن. و تو هم سعی کن همه نتایجی که می گیری رو بارها و بارها برای خودت تکرار کنی تا باورات قوی تر بشن.

    *دیگه اینکه از نتایج کوچک نا امید نشیم و حتی کوچک ترین نشانه ای هم که در زندگی مون می بینیم رو تایید کنیم و این رو دلیلی بر درست بودن قانون بدونیم. من خودم خیلی وقتا حتی نتایج خیلی بزرگی رو هم که به دست میارم رو زود فراموش میکنم چه برسه به نتایج کوچیک و واقعا من شما رو در ثابت قدم بودن در مسیر تحسین می کنم.

    آرزو میکنم برایتان شادی و سلامتی و عشق را

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    حسین و سکینه گفته:
    مدت عضویت: 2116 روز

    با عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربان .سپاسگذارم بابت تهیه و آماده کردن این دوره ی زیبا و کارآمد

    از سوالاتی که از استاد پرسیدن این طور برداشت میکنم که اکثرا ما دنبال تغییر یک شبه هستیم و بیشتر دنبال اینیم که ببینم چه جمله ای کلیدی یا چه راهکاری میتونه یهو یک تغییر بنیادین در ما ایجاد کنه

    اما موفقیت حاصل استمرار ورزیدن در انجام دادن یک کار درست و صحیح است ..دقیقا مثل ورزشکاری که روزانه به طور مداوم تمریناتی رو انجام میده و این کارو برای مدت طولانی انجام میده تا به نتیجه میرسه

    اما برای نا امید نشدن از نحوه ی کار کردن قانون

    به نظرم اگه ما بتونیم تکامل رو رعایت کنیم و دنبال نتایج بزرگ در اول مسیر نباشیم ..اگر موضوع مالی هست یک رقم معقول انتخاب کنیم و روش تمرکز کنیم ..و رفته رفته نتایج کوچک ببینیم و تایید کنیم این کار خودش باعث تقویت ایمان ما به قانون میشه

    دوستون دارم در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رویا طالبی گفته:
    مدت عضویت: 1703 روز

    به نام خدای مهربان

    پله دوم

    شک ها و تردیدها

    من وقتی با قانون آشنا شدم با شک و تردید قبولش میکردم ولی رفته رفته

    اون نتیجه های کوجولو که اتفاق می افتاد

    یک جرقه های در ذهنم به وجود می اومد که

    این از قانون هست

    چرا قبلا این اتفاق ها نمی افتاد

    الان زندگیم هر روز هروز به لطف قوانین بی تقص

    پر است از زمان بندی های ناب فوق العاده که ایمان منو

    اعتماد منو

    به قوانین بی نقص جهان هستی محکم تر میکنه

    اتفاقی که قبلا برام نمی افتاد ولی از وقتی که با قوانین آشنا شدم بدون اینکه من درخواستی داشته باشم از دیگران و فقط در ذهن و دل من هست اون کار در حق من انجام میشه

    مثلا کارهات راحت انجام میشه

    یک خواسته ای در دل داری هنوز بیان نکردی

    به طور معجره آسا اون خواسته از طریق دستان بی نهایت الله به انجام میرسه

    من از این جور چیزا فاکتور میگیرم و به بی نقص بودن قوانین ایمان میارم

    الان که نزدیک پنچ ساله با قوانین دارم زندگی میکنم هییییچ شک و شبهه ای در مورد درستی یا نادریتی قوانین ندارم

    و به یقین رسیدم که تنها راز خوشبختی زندگی کردن توسط قوانین آسان و بدون تغییر الله هست

    من همیشه از الله مهربانم بخاطر اینکه این قوانین رو تعبیه کرده و مارو سرگردان نزاشته تشکر میکنم

    خدایا شکرت

    عشق براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فرزاد شهنوازی گفته:
    مدت عضویت: 1498 روز

    سلام بر استاد دانا و اگاه

    مهاجرت ب مدار بالاتر

    قسمت 2 (نتایج پایدار)

    وقتی در اول راه ترس و نگرانی داشته باشید وقتی قانون جهان هستیو درک کنید این نگرانی ها تبدیل ب جسارت و شجاعت میشه و بیشتر در دل قانون میروید و از قانون توی زندگی خود استفاده میکنید

    طبق قانون تکامل همونجوری ک ما برای رسیدن ب یک هدف باید تکامل طی بشع تا ب هدف برسیم همونجوری اگر متکوس هم باشد و جهت سقوطمون باشه یک هو این اتفاق نمیوفته

    چرا؟!

    چون پایه و اصولی شما ب هدفت خود رسیده اید.

    مثل بیل گیتس ک در ذهن خود چیز هایی دارد ک ب راحتی باعث سقوط او نمیشود زیرا اصولی و تکامل ان طی شده است.

    موفقیت پایدار ینی موفقیتی ک اجر ب اجر ان طبق قانون ساخته شده و ب راحتی اصلا خراب نمیشود.

    قانون میگع اتفاقات ما در زندگی توسط افکار ما رقم میخوره

    وقتی قانون رو بدونیم زندگیو خودمون رو خودمون خلق میکنیم.

    دلیلی ک‌ نتواینم با جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم

    نداشتن عزت نفس هستش و دیدگاهی ک در گذشته ب ما دادن ک شاید من از فلانی کمتر باشم ب دلیلی پول یا زیبایی طرف مقابلم یا هرچیزی..

    وقتی عزت نفس داشته باشیم خودمون رو هیچ وقت ضعیف نمیدونیم و خودمون رو ارزشمند داریم.

    دریافت نتایج باعث میشود ک ما انگیزه برای ادامه دادن داشته باشیم.

    برای خودتون زندگی بسازی ک اجر ب اجرش طبق قانون جلو میرع و اصولی ساخته شده .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 784 روز

    2مین گام مهاجرت به مداربالا تر.

    به نام خدا وسلام به خدا.

    سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم. خداراسپاسگذارم که به منو کل،خانواده ام وفرشته الهیم نعمت زندگی سالم وسرتاپاعشق راهدیه داد.

    هیچ اتفاقی ونتیجه ی خوب وناخوب یک شبه محصولش برداشت نمی‌شود.

    کامنت گام اول گفتم: که عزیزدلم باحاج دادشش قرارتفریح گذاشتن برای رفتن به کوههای زیبای زشک ودیدن معجزه ی الهی جوشیدن آب سردِتگرگی از، دلِ، زمین.به نام نِهِل

    دیروز، منوعزیزدلم ازشهرراهی روستاشدیم.

    حاج دادشش تماس گرفت: که من نون تازه وخیاروگوجه وپنیربرای صبحانه تهیه کردم والان قصابی هستم گوشت گرفتم بیاین روستاخانه ی ما، تا راه بیفتیم.

    پرسیدم خانمت حاضره؟

    گفت: نه پاهاش دردمیکنه دیروز بردمش دکترنمیتونه بیاد!!!!!!!!

    گفتم :کاش میدونستم منم نمیومدم خودتون 2تابرادرمیرفتین.

    رسیدیم خانه ی حاج داداش به جاری خانم

    گفتم :حاضرشوبریم.

    گفت: نمیدونم بیام یانه!!!!؟؟؟؟

    پرسیدم :چرا؟؟؟؟

    آخرش این بودکه شوهرش دیشب گفته شماکه پاهات درد میکنه نمیتونی بیای!!!؟؟؟

    حاج خانم ناراحت بودن!!!

    خب واقعامسیرپیاده روی بیش از 1ساعت بود.

    حتی ازخانه تاآخرین جایی که ماشین ، روو، بود1ساعت بیشتربود.

    بلاخره خدارو شکر نوه ی جاری خانم راه افتادکه کنارماشین بامادربزرگش بمونند تامابریم سرچشمه وبرگردیم.

    وگرنه گفتم: بیابریم من جای شمامیمونم 2تابرادر ، برن سرچشمه.

    خدای من ازکجاش براتون تعریف کنم!!!!!؟؟؟؟؟

    یک ساعت ازکنار، رودخانه یاتوی رودخانه آب‌های یخ که از آب شدن برفهاتشکیل شده بود پیاده روی میکردیم ومسیرمستقیم بودولی نوه حاج داداشش باماهم مسیرشد .

    وآقا وخانم درمسیر، رود مشغول چیدن پونه بودن.

    آنقدرتوی مسیرهم عزیزدلم وهم خودم بلند، بلند ازهویدای دل خدارافریادمیزدیم حال کردیم.

    خدایا،بابت حضورت بااین همه زیبایی وپاکی آسمان آبی شکرت.

    خدایابه تمام کوههای سرسبزکه همچون با، پارچه ی مخمل سبز روی کوهها رو پوشانده ای شکرت.

    خدایابه زیبایی برفهایی که روی کوههابه نمایش گذاشته ای شکرت.

    خدایابه تک، تکِ چشمه های جوشان که توی دیدمابودوازهرکدام جرعه ای آب مینوشیدم شکرت.

    خدایابابت سنگ سُر که توی روخانه زیرپام آمدومرادر آغوش رودخانه پرت کرد شکرت،کلی خندیدیم.

    خدایابه صدای طبیعت وهو،هوی بادِ زیباودلنشینت شکر.

    خدایابه صدای زیبای پرندگان جورواجورت شکرت.

    خدایابه صدای زیبای سنجاقکها که کل فضا راگرفته بودشکرت.

    خدایابابتِ، این چوبدستی، که کمک حالم شدی درمسیرِ، رفت و برگشت به سلامتی مرامیزبان بودی شکرت.

    خدایاالان که رسیدیم سرِچشمه ی نِهِل چی می بینم!!!!!؟؟؟؟؟؟

    الهی چگونه وباچه زبانی توراشکربگویم.

    اولاً:این توان رادروجودمنوعزیزدلم گذاشتی که مسیراین رودِ زیبا رابا آب‌های یخ تجربه کنیم.

    دوماً: چشمهای زیبایم بادیدالهی، چی میبیند!!؟؟؟

    فقط خدامیداند،ازاین همه زیبایی وگریه شوق من.

    فقط خدا،بادستان قدرتمندش دهانه ی، رودخانه راگشادترکرده ودامنه ی کوه رابا طاقه های سبززیبای مخمل همه جاراسبزپوش کرده.

    چرا؟؟؟!!!

    چون دختربابا،سوگلی خدا برای دیدن نشانه های ومعجزات الهی وشکرگذاری به دامنِ سبزِطبیعت تشریف آوردن.

    این قسمت سبز پوش آنقدر نرم بودوزیراین مخمل سبزهمه آب بودوکفشت توی آب فرومیشد.

    وبامعجزات الهی ازیک سمت آب ازکال میومدازیک طرف آب از، زمین میجوشید!¡!!!!

    به قول خدابیامرزمادرم:العظمت ولله .

    دوتاتخته سنگ صاف توی آب بودرفتم داخل آب زانوهایم را، روی تخته سنگهاگذاشتم خیس شدم ولی می ارزید.سرم راتوی چشمه گذاشتم.

    به یادبچگی هام آب میخوردم ولذت می‌بردم.

    وفوراً، ازآب بیرون آمدم ودستاموگذاشتم توی دستای عزیزدلم ازبس که سردبود.

    وچندلحظه شکرگذاری وعکس وفیلم گرفتیم برگشتیم.

    توی مسیربرگشت کوله پشتی که حامل لوازم چای بودرا باخودمون آورده بودیم وبه وسطای راه گذاشته بودیم .

    ودرمسیربرگشت عزیزدلم آتشی آماده کردسریع کمک کردم قُل،قُلی هاروآب کردم وجای همه خانواده ی عباسمنشی پراز صفاوصمیمیت بود.

    چای نوشجان کردیم وبه سمت ماشین راه افتادیم.

    حدوا20دقیقه باماشین به سمت روستا آمدیم واتراق کردیم.

    همگی باهم جاری عزیزم کنارِاجاق بودمنوعزیزدلم وحاج داداش هیزم آماده میکردیم.

    من سریع چدن راباگوشتهای قلیه شده کنارِ، روخانه بردم شستشو دادم.

    میوهاونوشابه روتوی آبِ رودخانه زیرسنگ گذاشتم دوباره قُل قُلی هارو آب کردم چایی آماده کردیم وکمی تنقلات نوشِ جان کردیم تاناهارخوشمزه(قرمه ی چدنی) روی آتش رابامدیریت جاری خانم وکمک بقیه آماده کردیم.

    ونون هم داخل چدن اضافه کردیم.

    وجاتون پرازمحبت الهی بودناهار نوشجان کردیم سریع لوازمهاروبه ماشین چیدیم وبه جاری خانم که چوب دستی، دسش بود.

    گفتم: یک دست رو، روی شانه ی من بذار، وازبلندی بیاکنار، رودخانه بسلامتی به روستامون برگشیم.

    وتوی مسیررفت وبرگشت چندتاخانم راسوارماشین کردیم چون ماشین مزدا2کابین بودجاداشتیم.

    الهی شکرت ازاین همه لطف الهی که یکی از آرزوهاواهداف منوعزیزدلم این بودکه به قول من سرچشمه مقدس الهی نِهِل رو ، ببینیم.تمام نعمتهای الهی مقدس است.

    زندگی.ماهم مقدس است.

    خب، میگن جهان گرد است!!!!!!

    درسته الان تعریف می‌کنم.

    برگردیم حدوا30سال پیش که توی کامنتهای خیلی قبل براتون گفتم:که عزیزدلم کارآزادشاگردبود.

    هرهفته جمعه هامیرفت روستاماکه نه مکانی به روستاداشتیم منظورپدرمادرم به مشهدبودندکه پدرم بهشتی شد ومادرم ساکن مشهدبود.

    مادرشوهرم بهشتی شد وهمین حاج داداشِ عزیزدلم باخانمش، مادرخانمش روبه صیغه ی پدرشوهرم درآوردن!!!!!!!

    پس عزیزدلم اگه مادرنداشت!!!!!

    حالادیگه باازدواج مادرجاری عزیزدلم ازداشتن پدرهم محروم بود.

    عزیزدلم هرازگاهی جمعه هابا3تابچه ی کوچک مارو، باچه بدبختی میاورد روستاخب از روی اجبارمیرفتیم خانه همین برادرش چون 2تابرادربیشترنیستند.

    تامیرسیدیم خانه ی برادرش خودش سریع میرفت درقهوه خانه بادوستاشدورهمی باشن!!!!!

    تاظهر.

    خب بچه ها هم کوچک بودن بازی میکردن.

    تاظهرکه عزیزدلم میومدخونه ،خدا به برادرشوهروجاری عزیزم عمربابرکت بده!!!!!!

    چنان عزیزدلم رومقصرمیکردند!!!!!

    جلوی من می‌گفتند:که اصلاشوهرت به فکرتووبچه هانیست!!!!والی آخر.

    می‌گفتند:معلوم نیست به کدام شیره خانه(یعنی جای که مواداستفاده میکنند)است !!!!!

    این شوهرتودَلّه س (یعنی خیلی ولگردِ)وَ، وَ ،وَ، وَ،

    تابی نهایتهاهرچندکه خودشون انگشت داشتندبماند!!!!!!!!!!!!!!!!

    تمام انگشتانی که درجهان هستی ازآدم وحواتااولادآخرشون هست رو، روی عزیزدلم میگذاشتند!!!!!!

    وقضاوت !قضاوت! قضاوت !!!!!!!

    گفته‌های: ناخوب خداازدلم خبرداردنمیدانم به شماچه جوربگم که درکم کنی!!!!!؟؟؟؟

    حالا ادامه ی ماجرا رومیگم : خب منوعزیزدلم خیلی بچه بودیم واون زمان ناآگاه که چی عرض کنم!!!؟؟؟؟

    خدمت تون بگم نادان!!!

    نافهم ،ناشکر،مشرک ،کافر، همه چی به تمام معنابودیم!!!!!

    حالا هردوتاشون برادرشوهروخانمش، چنان منومثل یک توپ آماده ی پرتاپ شلیککردن خمپاره میکردن که روی پشت بام هرآن لحظه شماری میکردم که فقط این نامردناکس ازراه برسه!!!!!!

    خدایاتوکه شاهدماجرابودی به محض اینکه ازاون دوردستهامیدیدم عزیزدلم میاد.

    نفرت داشتم،ضعف منومیگرفت .

    هم میلرزیدم، هم میترسیدم، هم دلم پربودوآماده شلیک فحش‌ها وناسزاگفتن هابودم.

    وقتی که نزدیکتر می‌شد،من صدام رو از بالای پشت بام بلندمیکردم.

    همسایه ها شون ازدرودیوارسرک می‌کشیدند!!!!!!

    وعزیزدلم ازهمون پائین به سمت من سنگ پرتاب میکردوناسزامیگفت!!!!!

    استاد:عزیزدلم که واردخانه میشد.

    بازهمین زن وشوهرجلوی عزیزدلم میگفتن: ای بابا توزنی بایدتوخونه بنشینی مواظب بچه هات باشی!!!!!!!!!

    این مَردِاین جَوُنِ نمیتونه که پابه پای تو وبچه هات بشینه یک روزجمعه بیکاره بایدبرای خودش باشه!!!!!!!!!

    وای خدای من چی شدازوقتی که این رفته در قهوه خونه پس چی میگفتین این زنوشوهر!!!؟؟؟؟؟

    الان تکلیف چیست!!!!؟؟؟؟؟

    مقصرواقعی کیه!!!!!!؟؟؟؟

    منم یاعزیزدلم!!!!؟؟؟؟؟؟

    خوب کتک میخوردم هردوزن وشوهریک لقمه نونی که جلوی مامیخواستن بذارن بامعجون کتک وگریه وفحش مخلوط میکردن وبخورونمیربازبعدازظهرجمعه بادلسردی ازعزیزدلم باقهربه خانه برمیگشتیم!!!!!

    بازتاجمعه ی آینده بدرود دوستان.

    بازهمون آش وهمن کاسه ی هفته ی قبل!!!!!!!

    تااینکه یکم سرعقل اومدم وباهاشون به ندرت رفت و آمد داشتم.

    ماجراهای اعمال زن وشوهر بعدازاین شروع شد!!!!!

    حالاعقلم میکشه که بماکانویعملون به ماکسبت ایدیهم براشون مهیاشد.

    تابه الان خدابه برادرشوهرم توفیق وقوت بده ظاهری سه مرتبه ازدواج مجددداشت وپنهان اگه داشته به گردن خودش!!!!!

    وبعدخانمش به گردن ماانداخت که منوعزیزدلم شوهرش رو دامادکردیم!!!!!!!!

    چون انگشت قضاوتش مدام روی دیگرانه.

    خودش که خیلی خوبه ولی بقیه هیچی حالیشون نیست!!!!!!

    وبه لطف الهی تمام اعمالی که داشتن به خودشون برگشت ازدرودیواربراشون میومد. والی آخر.

    خوب برگردیم به دیروز که باحاج داداش وخانمش برای تفریح به زُشک رفتیم.

    اولین جایی که چای درست کردیم.

    دامادخاله ی جاری خانمم بادوستاشون ناخودآگاه به مابرخوردکردندبادوتاازدوستانشون!!!!!!

    وای جاریه وبرادرشوهرم انگارسرتاپاتوی موادمذابشون گذاشته بودن!!!!!!

    چرا؟؟؟؟

    چون جاریم میگفت: هرکسی که هرجامیخوادبره به شوهرمن میگه ماشین و، وسیله برداربریم تفریح یابریم باغ تون!!!!

    حالاببین همین دامادخالم ازدیروزبرنامه ریختن بادوستاشون بیان اینجاولی به شوهربی عقل من نگفتن!!!!!!!!!

    استادهمین خانم تلاشهاکردکه زندگی منوباکارهای ناشایست وحرفهای ناشایست خودوشوهرش بین منوعزیزدلم رابه ناروشنی ببرد!!!!!!!

    ماکه ناآگاه بودیم ولی کائنات که آگاهی کامل داشت.

    وقانون بدون تغییرکارخودش روبه زیبایی وبدون عیب ونقص انجام داد.

    حتی خدابه من 4تانعمت پسربخشیده بود.

    میگفت: تاتودختردارنشی خدابه توخانه نمیده همیشه مستاجری!!!!!!

    منم همون لحظه که به من اینجوری قلمبه انداخت!!!!!.

    گفتم: خدایااگه به خاطردخترمیخوای به من خانه بدی که نمیخوام مگه پسرچه شه خانه نمیدی!!!!؟؟

    هرچی توان وانرژی داشت خداپدرش روبیامرزه برای نابودی زندگی من بکاربردند بامادرش که نامادری عزیزدلم هست..

    خدابیشترتوانشون بده آمین.

    حالادیروز بعدازرفتن دامادخاله جانش به منوعزیزدلم میگه الان جلوی شمادارم میگم.

    بهش(یعنی به شوهرش)بگین اینقدردوستاشوبه خانه باغ نبره دیگه آسی شدم دست وپاندارم بشورم بسابم مریضم!!!!!

    بعدعزیزدلم گفت: داداش من کوچکترازاونی هستم که شمارونصیحت ‌کنم!!!!!!

    ببین رفیق بامن چکارکرد!!!!؟؟؟؟

    گفتم: تا کسی دلش نخوادهرچی بگی تغیرنمیکنه!!!!

    بایدخودش دست ردبه سینه ودرخواست دوستاش بزنه!!!!!

    ولی گفتم: ببین آقای فلانی دوست توهمسرتواولادتوس.

    وَ ، وَ، وَ، وَ، تاخیلی گفتیم!!!!

    ولی بازهم اول وآخرحرف استاد.

    خدادرقرآن فرمودسرگذشت هیچ قومی تغیرنمیکندتاخودآن قوم تغیرنکند.

    وحالافهم ودرک می‌کنم اگه اونهامثلایک سال یاکمتریابیشتربه حساب خودشون زن و شوهر خیلی خیلی زرنگ بودند.

    که با افکارورفتارمنفی شون، منفیهارو وارد زندگی مامیکردن!!!!!!

    ولی الان بیش از25سال هست یک جرعه آب خوش ازگلویش پائین نرفته!!!!

    باغ وخونه باغ دارن به اسم خانمش ماشینش به اسم خانمش مشهدخانه 2طبقه دارندروستاخانه ی 2طبقه دارند2تاپسرش ودوتادخترشون ازدواج کردن ولی یک تریلیاردم بگوآرامش اطرافشون پیدانمیشود.

    بنده خودم وپسرم ازدواج کرده3تای دیگرشون مجردن وتوی بهشتی که زندگی میکنیم آرزوی یک لحظه تجربه ی زندگی مارودارن!!!!

    که همشون میگن چقدراین پدرومادرخوش شانس هستندکه 4تاپسرمودب دارن!!!!؟؟؟؟

    وازاول حسرت زندگی منوداشتن تاآخرهم حسرت به دل هستند.

    دختربزرگش دوتابچه ی اولش دختربوده خانواده ی شوهرش خیلی بهش بی احترامی میکردن تایک پسرآورده 4سالشه ولی دخترجاریم میکه به خدادیوانه شدم ازوجودوحضوراین پسر!!!!!!!!

    به قول جاری خانمم باهمسرش میگفتن:به خداهرکس آروزوی پسرکنه واقعا (؟!!!)هستند اصلا بچه‌ها مایه ی دردسرن چه دخترچه پسر.

    من گفتم: نه! بچه ها هدیه هاونعمتهای الهی‌ به ماهستند.

    جاریم گفت :بذارازدواج کنن بعدمیفهمی!!!!!

    باخودم گفتم :ماهمیشه درمشیت الهی سرسفره ی خان وکرم خداهستیم.

    تااولادخاتم وابدهامون.

    وامروزچندتامتن تشکراول ازخدابعدازبرادرشوهرم وخانمش ونوه ش تشکرکردم ودعای خیربراشون کردم وگفتم :سایه ی شماروی سرمامستدام باشه انشاالله .

    عاشقتونم استادبابت این فایل زیباتون من قبلا این فایلها روشنیدم والان یکجوری دیگه فهم میکنم انشاالله درعمل با نتیجه هام بایدنشون بدم.

    وازگوشی هم خیلی اطلاع ندارم تاحافظش پرمیشه سریع فایلهاروپاک میکنم.

    بازدوباره دانلودمیکنم.

    الان هرفایل روچندبار پاک میکنم بازدوباره دانلودمیکنم!!

    .واصلانمیگم: اینترنت اینجوره یااونجوره من بلدنیستم بچه ها مون اینترنت تهیه می‌کنند منوعزیزدلم استفاده میکنم.

    خدایابابت عزیزدلم وبچه هام باهمسرواولادالهیشون سپاسگذارم.

    20اردیبهشت تولدعزیزدلم بود.

    وامروزرفتم براش هدیه تولدیک یخدان خریدم برای سرکارش شربت ویخ بذارم اینقدرازاین سوپرایزخوشحال شده مثل بچه ها که صبح میخوادبره سرکاریخدان جدیدداره چون یک کلمن داشتیم خب پسرم هم لازم داشت .

    الان هردوتاشون راحتن.

    میگه؛ خانم این یخدان از100پیراهن برام بهتره خیلی سپاسگذاری کردوچندبارمنودرآغوش کشیدوبوسه تشکروقدردانی می‌کردومیگفت.منو.سوپرایزعالی کردی.

    الهی توراسپاسگذارم که این ایده روبه من دادی.

    الهی سپاسگذارم که همین الان چک 190میلیون پسرم بابت انجام خریدوفروش آجرتوی حسابش نشست.

    خدایاسپاسگذارم که الان پسرم سومم یک میلیون وپانصدهزارتومان به کارتم واریزکرد.

    الهی شکرت هرچی دارم ازتودارم.

    الهی‌ دست پسرهام وعزیزدلم به خاک بخوره طلاواشرفی وجواهرشودانشاءالله.

    عاشقتونم استادالان دیگه بعداز4سال کارکردن روی خودم زندگی به کامم هر روز شیرین وشیرین ترمیشه.

    برای همه آرزوی سعادت وخوشبختی دارم یاحق.

    ببخشیدچشمام بازنمیشه اگه کامنتم خواب آلوده ببخشیدخیلی خوابم میاد.

    صبح بخیر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3766 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    چیزی که منو تا الان توی سایت نگه داشته فایل های درآمدزایی بودن، اولویت اول من تغییر وضعیت مالی ام بود اما توسط استاد به خدای دیگری رسیدم که از همه چی توی دنیا مهم تره.خدایی که اجابتت میکنه و به قدر ظرفیتت بهت نعمت میده. من هی امید داشتم که به استقلال مالی میرسم. هنوز هم این امید هست، ولی به نظرم این 8سال باعث شد شخصیتم بهتر بشه ، ایمانم نسبت به قوانین بیشتر بشه و کم کم باور کنم که میشود. الان دیگه عجله ای ندارم چون باور دارم او هست، به راحتی و آسانی برآورده می‌کند به شرط عشق، انرژی تمرکز

    استاد یک دونه اید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    raena gholami گفته:
    مدت عضویت: 2891 روز

    سلام به استاد مهربانم و دوستان همراه. وقت بخیر و شادی. استاد خوبم از شما بابت این فایل مفید ممنون و متشکرم.

    یک سوال ذهنم را مشغول کرده در مورد باور سازی.

    اینکه وقتی باور غلط را در ذهنمان پیدا کردیم ، چگونه باور صحیح بسازیم؟

    در یکی از فایل ها گفتید که مثال نقض در اطرافمان برای باور غلط پیدا کنیم و آنقدر موارد مشابه را ببینیم تا ذهنمان بپذیرد که غیر از آنچه تا به حال باور داشته وجود دارد و می تواند جور دیگری هم باور داشت.

    حالا می خواهم بپرسم آیا کار دیگری هم هست تا به ساخت باور صحیح کمک کند؟

    از لطف و حو صله شما خیلی خیلی سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیده راضیه امینی گفته:
      مدت عضویت: 1963 روز

      سلام دوست عزیز شما میتونید باور های محدود کنندتون ر و بنویسید و جملات یا هرچیز منفی که نوشتید رو مثبت کنید مثلا : باور محدود کنندتون اینه که کار نیست … مثبتش : بی نهایت شغل هست … اینو با صدای خودتون ضبط کنید و گوش کنید اینقدر گوش بدیه که جزئی از باورهاتون بشه …

      من برای اینکه کار نیست تو سایت دیوار رفتم و در قسمت خدمات و کسب و کار دیدم که چقدر نیرو میخوان و به این باور رسیدم که کار هست این من هستم که نمیخوام کار کنم و ترمز دگ ای دارم …

      یا میتونید یه تسبیح بردارید و باورهایی که به مثبت تبدیل کردید رو روزی 100 بار بگید …

      اینقدر بگید تا باور کنید ، حالتون خوب باشه باهاش …

      اینطور نباشه که میگید کار هست کار هست ولی تو پس ذهنتون میگید نه بابا کار کجا بود …

      موفق باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Jasmin گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    سلام

    خسته نباشین استاد

    همه چیز توی سایت عالی هست

    ولی نمیدونم… این بستگی به میزان درک ومدارمتفاوت نداره..چون من که میخونم درکش میکنم ومیفهمم چی میگه ولی خوندنش به خاطر کلمات انتخابی سخت شده یکم

    احساس میکنم این نوشته های مربوط به فایل هاخیلی نکته دارن

    اما نیازه که روون ترنوشته بشه

    مثلا کلمات مدام درادامه هم آورده شدند

    برای همین خوندن ودرک کردن روسخت میکنه درحالی که نکته ساده ترمیتونه گفته بشه وازاهمیتش کاسته نشه

    نکته مهم دیگر این بود که، هرچه درک بهتری از قوانین کسب نمودم، بیشتر مطمئن شدم که، هرچه توانایی ام در تأیید دستاوردهای به ظاهر کوچک، بیشتر شود و هرچه بیشتر بتوانم ارتباط میان آن موفقیت ها را با قوانینی که آموخته ام بیابم، بیشتر به سمت تجربه موفقیت های پایدار تر و بزرگتر هدایت می شوم.

    مثلااینجا

    چهاربارازکلمه بیشتراستفاده شده..

    درکل فک میکنم که این یه نکته کوچیک ولی مهمیه.. به نظرم رسید بگم.. دوستانه.. ایشالاکه باعث شه سایت قشنگ تروتمیزتراز اینی که هست بشه هرچندالانم عالیه 👌..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    خانواده ی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1861 روز

    دختر خانواده:

    سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیز و دوستان

    هرگز هیچ آدم موفقی رو توی ذهنت خیلی بزرگ نکن.

    کسی که موفق شده، آگاهانه یا ناآگاهانه از قوانین استفاده کرده، پس هیچ دلیل دیگری (مثل خاص دونستن اون فرد) رو توی ذهنت به موفقیت ربط نده.

    وگرنه بین خودت و موفقیت فاصله ی زیادی ایجاد میکنی و با دیدن این فاصله ناامید میشی و از تلاش دست میکشی.

    در هر شرایطی میشه از قوانین استفاده کرد و نتایج دلخواه رو رقم زد. چه یک شروع، چه شروعی دوباره.

    نتایج پایدار هیچوقت یک شبه از بین نمی‌روند،

    چون از باورهای بنیادین تغذیه می‌کنند و تا وقتی که اون باورها هستند و دارند توسط فرد قوی میشن نتایج رقم می‌خورند.

    موفقیتی که با طی کردن تکامل و در مسیر درست و با استفاده و در هماهنگی با قوانین جهان هستی شکل گرفته باشه، توسط همون قوانین ازش محافظت میشه و یک شبه از بین نمیره.

    این بُعد دیگه ی قوانین بود برای من.

    همونطور که باورهای مخرب ما یک شبه فرو نمی‌ریزد که باورهای سازنده جایگزین اش بشه؛ باورهای سازنده ی یک فرد موفق هم یک شبه فرو نمی‌ریزد و به جاش باور مخربی جایگزین بشه.

    همانطور که راحت نمیشه بالا رفت، راحت هم پایین نمیشه افتاد.

    مگر اینکه اون نتایج دیوار کجی باشه که خشت اولش کج گذاشته شده باشه.

    باور : من دارایی هام نیستم، من کسی هستم که این دارایی ها رو خلق کرده، من یک خالق هستم پس باز هم میتونم خلق کنم.

    این اشتباهه که فکر کنیم زندگی کسی یک شبه متحول شده. چون با قانون تکامل در تضاد هست.

    این برداشت اشتباهی است که با تمرکز کردن روی زندگی دیگران و قضاوت کردن مرتکب اش میشیم.

    ما باید قبول کنیم که از ذهن و زندگی آدم ها بی اطلاع هستیم و از بیرون اینطور به نظر میرسه که کسی 1 شبه نتیجه ای رو رقم زده.

    در حالی که اینطور نیست و این یک نگاه محدود است.

    اگر روی اصل تمرکز کنیم و سعی بر درک قوانین هستی مثل قانون تکامل داشته باشیم، دچار این خطاها و نجواها نمی‌شیم و توقع غیر واقعی از خودمون هم پیدا نمی‌کنیم.

    برداشت درستی که میشه داشت این هست که اون شخص تکامل اش رو طی کرده و این فقط مرحله ای از تکامل اوست.

    من باید روی خودم تمرکز کنم و حداقل در نگاهم به زندگی دیگران قانون رو لحاظ کنم و از اتفاقات برای باور سازی استفاده ی مثبت‌ کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سیداحمد میرابوالقاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    بنام خدای مهربان و بخشنده

    سلام بر استادان عزیز و گرامی جناب آقای سیدحسین عباس منش و بانو مریم شایسته عزیز

    سلام بر دوستان هم سایتی و هم فرکانسی

    آغاز سال جدید میلادی رو به اساتید بزرگوارم و همچنین دوستان هم سایتی تبریک عرض میکنم امیدوارم در سال جدید میلادی تحولات خوبی در زندگی برامون از جنس مثبت و موفقیت پیش آید.

    پروژه «مهاجرت به مدار بالاتر»

    گام دوم قانون پایداری نتایج

    بسیار خوشحال و سپاس گذار خداوند هستم که قراره منم در این پروژه و در این مسیر همراه شما اساتید عزیزم باشم و از آموزش های شما استفاده کنم و همچنین خوشحال و خرسندم که با دیگر دانش پذیران این سایت در این پروژه همراهم که از انرژی و فرکانس مثبت شما نهایت استفاده را داشته باشم.

    بسیار از بانو مریم عزیز سپاسگزارم به خاطر توضیحات و روند کار و نکات بسیار عالی و مفیدی که در ابتدا در دستورالعمل مهاجرت به مدار بالاتر بیان کردید.

    بسیار از استاد عزیزم سپاسگزار هستم که باز به ما یادآوری کردید که همه چیز توحید است و سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمتهایی که به ما داده است همه چیز توحید است

    ایجاد تصویر ذهنی از قوانین، رقم زدن زندگی خودمون با افکار خودمون، تمرین کردن تا رسیدن به نتیجه نهایی و کنترل ورودی ها، عزت نفس برای ایجاد روابط خوب، روی خودمون باید کار کنیم و یک روندی رو طی کنیم و تکاملون باید طی شود وقتی که در مدار درست باشیم و روند تکاملی رو درست طی کرده باشیم و باورهای بنیادی ایجاد کنیم هیچ وقت اتفاقات نمی تواند باعث از بین زفتن همه اون نتایج شود یک شبه موفقیت بزرگ به دست نمیاری و یک شبه هم همه موفقیتها رو از دست نمیدهی، و آدم با یک جمله متحول نمیشود بلکه طی کردن و تمرین کردن مدام هست و زدن اون ضربه آخر مهم است که وقتی در مسیر درست هستی و اون ضربه آخر رو که از تمرین کردن به دست آوردی باعث ایجاد نتیجه میشود، وقتی روی خودمون کار میکنیم وضعیت از همانجایی که هستیم رقم میخورد و تغییرات اتفاق میفتد، برداشتن مقاومت و تسلیم شدن و تمرکز کردن باعث اتفافات بزرگ میشود وقتی قوانین کیهانی خداوند رو بدانیم و انجام دهیم و عمل کنیم درهر زمینه ای که وارد شوی موفق خواهی بود

    هرچقدر ثروتمندتر شویم نزد خدا محبوب‌تر میشویم

    خدایا سپاسگزارم که این بندش رو هدایت میکنه که در این مسیر باشم و هم از مسیر لذت ببرم و هم یک مدار خودم رو ارتقا بدم.

    خدایا من به درگاه تو تسلیم و فقیر هستم.

    رد پا برای گام دوم 2025/01/01

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: